فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:23
فهرست مطالب:
عنوان صفحه
مقدمه
سال شمار زندگی
زندگی نامه ی قائم مقام فراهانی
زندگی سیاسی
سیاست
ادبیات
خوشنویسی
برخورد قائم مقام با انگلیس ها
اوضاع سیاسی ایران بعد از شهادت قائم مقام
اوضاع فرهنگی بعد از شهادت قائم مقام
رابطه ایران با کشورهای بیگانه بعد از شهادت قائم مقام
اوضاع ادبی و خوشنویسی بعد از شهادت قائم مقام
اوضاع و وضعیت هنری در رشته نقاشی بعد از قتل قائم مقام
شبیه خوانی و تعزیه
وضعیت موسقی در آن دوره
نتیجه گیری
منابع و مأخذ
چکیده:
میرزا ابوالقاسم فراهانی، فرزند الوزراء میرزا عیسی، معروف به میرزا بزرگ از سادات حسینی و از مردم هزاره فراهان، از توابع اراک بود. در سال 1193 هجری قمری به دنیا آمد و زیر نظر پدر دانشمند خود تربیت یافت و علوم متداوله زمان را آموخت.
آغاز سلطنت محمدشاه مصادف بود با یک دوره بسیار بحرانی از روابط روس و انگلیس بر سر ایران. (نقل از تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس، استاد سعید نفیسی، ص 43) اما ایران به ظاهر نگرانی نداشت چرا که مردی چون قائم مقام، مصدر قدرت سیاسی وحکومتی بود. تجارب و تسلط او بر اوضاع و احوال سیاسی در حدی بود که کسی قادر نبود از او باج بستاند.
قائم مقام همه ی اختیاراتی را که در نظام حکومتی به دست آورده بود، در راه خیر و صلاح کشور به کار برد. اما این شدت عمل و طرز حکومت نه در میان عوامل درباری و حکومتی هواخواه داشت و نه به سوی سیاست های دولتهای استعمارگر بود. توطئه ها، به ثمر نشست. هنوز دو سال از سلطنت محمدشاه نگذشته بود که به طرزی ناجوانمردانه، مرد بزرگ ادب و سیاست و میهن پرست بلند مرتبه را به قتل رساندند.
جای قائم مقام را به میرزا عباس ایروانی معروف به حاجی میرزا آقاسی دادند. او با نیرنگ و زاهد نمایی شگفتی، سراسر وجود شاه ابله و کودن را تسخیر کرده بود.
دوره صدارت حاج میزرا آقاسی یکی دیگر ازدوره های دشوار اجتماعی برای مردم ایران بود که شکل خاص خودش را داشت. اوضاع فرهنگی و ادبی ایران پس از شهادت قائم مقام به دلیل رواج صنعت چاپ و تأسیس و گسترش روزنامه نویسی، گسترش سواد خواندن و نوشتن بین مردم و رفتن دانشجویان ایرانی به اروپا تأسیس مدرسه ی دارالفنون و رواج و گسترش ترجمه از زبان های اروپایی به تحول نثر فارسی و رواج ساده نویسی کمک کرد. در پی جنگ های ایران و روس آشنایی ایران با غرب بیشتر و بیشتر شد که البته این آشنایی با خود آگاهی همراه نبود و این خود زمینه ی ایجاد تحولاتی در زمینه ی موسیقی، داستان نامه نویسی، نمایش و نقاشی و خوشنویسی شد.
کلید واژه ها: قائم مقام فراهانی- محمدشاه- حاج میرزا آقاسی- تحولات فرهنگی و ادبی- روابط و آشنایی ایران و اروپا.
مقدمه:
همواره می خوانیم که علمای قدیم خود را متواضع و اهل عمل نشان می داده اند. و کوشیده اند که اصول اعتقادی ادیان را به عصر و زمان نزدیک کنند. و یا به تناسب روح زمانه و یا روح افکار معاصر آنرا از نوبسازند. تهاجمات فرهنگی غالباً با نحوی غفلت مردمانی که مورد هجوم قرار گرفته اند هم سو است.
در نیمه اول قرن سیزدهم هجری بعضی از کشورهای غربی که به اصطلاح پیشرفته تر بودند مثل انگلیس و روسیه به طمع کشورگشایی چشم امید به تصرف قسمتهایی از خاک ایران بسته بودند. در این عصر مردان همچون قائم مقام فراهانی مانع رفته بیگانگان در ایران بودند. او از افرادی بود که می توانست ایران را به خوبی اداره کند. و با همه خدمت به صدارت محمد شاه دیری نپایید حسادت بعضی از درباریان و مخصوصاً فتنه انگیزیهای بیگانگان عاقبت شاه را بر وی بدگمان کرد تا در سال دوم سلطنت خود دستور داد او را در باغ نگارستان، محل ییلاق خانواده سلطنتی زندانی و پس از چند روز خفه کردند. بدین قرار به زندگی مردی از بزرگان در ایران پایان دادند. حال باید به پژوهش پرداخت.
اوضاع سیاسی- اجتماعی ایران پس از شهادت قائم مقام به کدام سمت و سوق گرایش پیدا کرد؟ (تجدد و دین زدایی در فرهنگ)
جای قائم مقام را میرزا عباس ایروانی معروف به حاجی میرزا آقاسی دادند زندگی این مجسمه سالوس و ریا را داستانهایی خنده آور سرشار کرده است او نیرنگ و زاهدنمایی شگفتی سراسر وجود شاه ابله و کودن را تسخیر کرده بود.در تمام مدت سیزده سال صدارت حاجی، پادشاه ایران در حقیقت حاجی بود و محمد شاه علاوه بر آنکه به هیچ وجه در مقابل اعمال و اقوال و خواهش و فرمایش حاجی مخالفتی نشان نمی داد، با وجود همه خطاها و خرابکاریهای حاجی هر کسی هر چه در باب او می گفت، علاوه بر آنکه نمی شنیدند، به تبعید و آزار او می پرداخت و چنین عقیده داشت که حاجی هر چه بخواهد می شود. و هر چه بکند عین صدابت مسئله بی جواب چنانچه می گفت: این دربار مرا حاجی نمی خواهد خوب بشود. از برای اینکه این زخمها را در دنیا بکشم و در آخرت بهتر بروم. اگر حاجی بخواهد خوب خواهد شد. (تاریخ ایران در دوره سلطنت قاجار ص 130)
حاجی در مدت صدارت 13 ساله (1264- 1251) آن چنان ثروتی به دست آورده بود که برای اینکه پس از محد شاه در دام بازخواست نیفتد ثروت خود را به شاه جدید هبه کرد.
سال شمار زندگی:
1193 ه. ق: تولد در فراهان اراک.
1208 ه. ق: آغاز خدمت دیوانی با شغل نویسندگی.
1216 ه. ق: سفر به عتبات عالیات و دیدار با پدربزرگ.
1218 ه. ق: آغاز جنگ اول ایران و روس.
1219 ه. ق: اشتغال به شغل دیوانی در نزد میرزا شفیع صدراعظم.
1226 ه. ق: انتصاب به شغل وزارت در دستگاه «عباس میرزا نایب السلطنه».
1128 ه. ق: «معاهدة گلستان» بین ایران و روس.
1237 ه. ق: «مرگ میرزا بزرگ» (قائم مقام اول)، پدر قائم مقام.
1238 ه. ق: اعطای لقب «قائم مقامی» و واگذاری کلیة مشاغل میرزا بزرگ به میرزا ابوالقاسم.
1238 ه. ق: معاهدة صلح بین ایران و عثمانی (ترکیه امروزی) به تدبیر «قائم مقام».
1241 ه. ق: کناره گیری قائم مقام از سیاست.
1241 ه. ق: شروع جنگ دوم ایران و روس.
1242 ه. ق: بازگشت به خدمت در دستگاه عباس میرزا.
1243 ه. ق: «معاهده ی ترکمانچای» بین ایران و روس به تدبیر قائم مقام.
1244 ه. ق: قتل «گریبایدوف» سفیر روس در ایران.
1249 ه. ق: مرگ «عباس میرزا نایب السلطنه».
1250 ه. ق: مرگ «فتحعلی شاه» قاجار و جانشینی «محمدشاه»
1250 ه. ق: صدر اعظمی قائم مقام.
1251 ه. ق: قتل قائم مقام به دستور «محمدشاه قاجار».
زندگی نامه قائم مقام فراهانی:
میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی (1193- 1251 ه. ق) از سیاستمداران و صاحب منصبان صاحب نام و اهل هنر و ادبیات در نیمه اول قرن سیزدهم هجری بود.
میرزا ابوالقاسم فراهانی، فرزند سیدالوزراء میرزا عیسی، معروف به میرزا بزرگ از سادات حسینی و از مردم هزاره فراهان از توابع اراک بود. در سال 1193 هجری قمری به دنیا آمد و زیر نظر پدر دانشمند خود تربیت یافت و علوم متداوله زمان را آموخت. در آغاز جوانی به خدمت دولت درآمد و مدتها در تهران کارهای پدر را انجام می داد. سپس به تبریز نزد پدرش، که وزیر آذربایجان بود، رفت. چندی در دفتر عباس میرزا ولیعهد به نویسندگب اشتغال ورزید و در سفرهای جنگی با او همراه شد و پس از آنکه پدرش انزوا گزید، پشتکاری شاهزاده را به عهده گرفت. نظم و نظامی را که پدرش میزرا بزرگ آغاز کرده بود، تعقیب و با کمک مستشاران فرانسوی و انگلیسی سپاهیان ایران را منظم کرد و در بسیاری از جنگهای ایران و روس شرکت داشت. در سال 1237 هجری قمری پدرش میرزا بزرگ قائم مقام درگذشت و بین دو پسرش، میرزا ابوالقاسم و میرزا موسی، بر سر جانشینی پدر نزاع افتاد و حاجی میرزا آقاسی به حمایت میرزا موسی برخاست، ولی اقدامات او به نتیجه نرسید و سرانجام میزرا ابوالقاسم به امر فتحعلی شاه به جانشینی پدر با تمام امتیازات او نائل آمد و لقب سیدالوزراء و قائم مقام یافت و به وزارت نایب السلطنه ولیعهد ایران رسید و از همین تاریخ بود که اختلاف حاجی میزرا آقاسی و قائم مقام و همچنین اختلاف «بزیمکی (خودی)» و «اوزگه (بیگانه)» به وجود آمد. قائم مقام که ذاتاً مردی بینا و مغرور بود با بعضی از کارهای ولیعهد مخالفت می کرد، پس از یکسال وزارت در اثر تفقین بدخواهان به اتهام دوستی با روسها از کار برکنار شد و سه سال در تبریز به بیکاری گذراند. اما پس از سه سال معزولی و خانه نشینی، در سال 1241 هجری قمری دوباره به پیشکاری آذربایجان و وزارت نایب السلطنه منصوب شد.در سال 1242 هجری قمری فتحعلی شاه به آذربایجان رفت و مجلسی از رجال و اعیان و روحانیون و سرداران و سران ایلات و عشایر ترتیب داد، تا درباره صلح یا ادامه جنگ با روسها، به مشورت پردازند. در این مجلس تقریباً عقیده عموم به ادامه جنگ بود. اما قائم مقام برخلاف عقیده همه با مقایسه نیروی مالی و نظامی طرفین، اظهار داشت که ناچار باید با روسها از در صلح درآمد. این نظر، که صحت آن بعدها بر همه ثابت شد، در آن روز همهمه ای در مجلس انداخت و جمعی بر وی تاختند و او را به داشتن روابط نهایی با روسها متهم کردند. پس دوباره از کار برکنار و به خراسان اعزام شد. جنگ با روس ادامه یافت و به شکست ایران انجامید، تا در ماه ربیع الثانی سال (1243 هجری قمری) برابر با (نوامبر 1827 میلادی) قوای روس به فرماندهی گراف پاسکوویچ تا تبریز راند. شاه قائم مقام را از خراسان خواست و دلجویی کرد و با دستورهای لازم و اختیار نامه عقد صلح به نام ولیعهد، به تبریز روانه نمود. میرزا ابوالقاسم در کار صلح و عقد معاهده با روس، جدیت فراوان کرد و در ضمن معاهده، تزار را حامی خانواده عباس میزرا ساخت و پادشاهی را با وجود برادران بزرگ و مقتدر دیگر در فرزندان او مستقر کرد. عهد نامه ترکمنچای در پنجم شعبان (1243 هجری قمری) برابر (21 فوریه 1828 میلادی) به خط قائم مقام تنظیم و امضاء شد و قائم مقام که خود حامل نسخه عهد نامه بود، به تهران آمد، و دوباره آن توضیحات لازم داد و شش کرور تومان غرامت را که مطابق عهد نامه بایستی به دولت روس پرداخت شود، گرفت و بار دیگر به پشتکاری آذربایجان و وزارت ولیعهد به تبریز مراجعت کرد. در اوایل سال 1249 هجری قمری نایب السلطنه برای رفع فتنه یاغیان افغانی عازم هرات شد و قائم مقام را نیز همراه برد. عباس میرزا که بیماری سل داشت، در مشهد بستری شد و فرزند خود، محمد میرزا، را مأمور فتح هرات کرد، هرات در محاصره بود که عباس میرزا درگذشت و قائم مقام، که جنگ را صلاح نمی دانست، با یاری محمد خان افغانی عهدنامه صلح بست و به تهران بازگشت. محمد میرزا در ماه صفر سال (1250 هجری قمری) به تهران وارد شد و در همان ماه جشن ولیعهدی او به جای پدر برپا شد و ولیعهدی ایران به فرمانروایی آذربایجان و قائم مقام به وزارت او عازم تبریز شدند.چندی نگذشت که فتحعلی شاه در (جمادی الآخر سال (1250 هجری قمری) در اصفهان درگذشت. این خبر به آذربایجان رسید و محمدشاه قصد عزیمت به پایتخت را کرد. قائم مفام جهانگیر میرزا و خسرو میرزا، دو برادر شاه، را که در قلعه اردبیل زندانی بودند، نابینا کرد و وسایل جلوس او را فراهم آورد. در ماه رجب، در تبریز، خطبه به نام او خوانده شد و شاه به زودی به همراهی قائم مقام به تهران حرکت کرد و روز 14 شعبان به تهران وارد شد و مجدداً تاجگذاری برگزار و قائم مقام را به منصب صدارت مشغول مملکتداری شد و ظل السلطان، فرمانفرما، ملک آرا، رکن الدوله و سایر اعمام شاه و گردنکشان دیگر را به جای خود نشاند. اما با این همه خدمت، به صدرارت محمدشاه دیری نپایید و سختیگریهای او و سعایت حاسدان و مخصوصاً فتنه انگیزی های بیگانگان، عاقبت شاه را بر وی بدگمان کرد تا در سال دوم سلطنت خود دستور داد او را در باغ نگارستان، محل ییلاقی خانواده سلطنتی، زندانی و پس از چند روز خفه کردند و بدین قرار به زندگانی مردی که از بزرگان ایران و ابلغ المترسلین آن زمان بود، پایان داده شد. قائم مقام مردی فوق العاده باهوش و صاحب فکر و عزم ثابت و خلاصه «یک دیپلمات صحیح و با معنی ایرانی» بود که به واسطه اطلاعات و تجارب خود، به اوضاع و احوال سیاست همسایگان ایران به خوبی آشنا و به قدر تسلط کار دینال مازارن بر لویی چهاردهم، در مزاج شاه جوان ایران نفوذ داشت و با این حال محال بود از او امتیازاتی که به ضرر دولت باشد، به دست آورد. انگلیسی ها یقین داشتند تا او مصدر کار است، ممکن نیست بتوان در امور داخلی ایران رخنه کرد. نویسندگان انگلیسی، که در آن تاریخ در ایران سیاحت می کردند، مانند لیوتنان کونولی، دکتر وولف و فریزر، همه در عین ستایش قائم مقام را به دوستی با روسها و تحریک عباس میرزا، نایب السلطنه، به سرپیچی از نصایح دوستان انگلیسی و طرح نقشه تصرف هرات متهم می کنند و حس بدبینی و دشمنی فوق العاده خود را نسبت به این مرد بزرگ، که در آن هنگام تنها کسی بود که می توانست ایران را به خوبی اداره کند، پنهان نمی دارند. مجموعه رسائل و منشآت قائم مقام، که حاوی چند رساله و نامه های دوستانه و عهدنامه ها و وقفنامه هاست و محمودخان ملک الشعراء مقدمه ای بر آن نوشته، به اهتمام شاهزاده فرهاد میرزا در سال 1280 هجری قمری در تهران چاپ شده است.
در سال 237 هجری قمری پدرش میرزا بزرگ قائم مقام درگذشت و بین دو پسرش، میرزا ابوالقاسم و میرزا موسی، بر سر جانشینی پدر نزاع افتاد و حاجی میرزا آقاسی به حمایت میرزا موسی برخاست، ولی اقدامات او به نتیجه نرسید و سرانجام میزرا ابوالقاسم به امر فتحعلی شاه به جانشینی پدر با تمام امتیازات او نائل آمد و لقب «سیدالوزراء» و «قائم مقام» یافت و به وزارت نایب السلطنه ولیعهد ایران رسید و از همین تاریخ بود که اختلاف حاجی میرزا آقاسی و قائم مقام و همچنین اختلاف «بزیمکی (خودی) و «اوزگه (بیگانه)» به وجود آمد. قائم مقام که ذاتاً مردی بینا و مغرور بود با بعضی از کارهای ولیعهد مخالفت می کرد، پس از یک سال وزارت در اثر تفقین بدخواهان به اتهام دوستی با روسها از کار برکنار شد و سه سال در تبریز به بیکاری گذراند.
اما پس از سه سال معزولی و خانه نشینی، در سال 1241 هجری قمری دوباره به پیشکاری آذربایجان و وزارت نایب السلطنه منصوب شد. در سال 1242 هجری قمری فتحعلی شاه به آذربایجان رفت و در مجلسی از رجال و اعیان و روحانیون و سرداران و سران ایلات و عشایر ترتیب داد، تا درباره صلح یا ادامه جنگ با روسها، به مشورت پردازند. در این مجلس تمام عقیده عموم به ادامه جنگ بود. اما قائم مقام برخلاف عقیده همه با مقایسه نیروی مالی و نظامی طرفین، اظهار داشت که ناچار باید با روسها از در صلح درآمد. این نظر، که صحت آن بعدها بر همه ثابت شد، در آن روز همهمه ای در مجلس انداخت و جمعی بر وی تاختند و او را به داشتند روابط نهایی با روسها متهم کردند.
پس دوباره از کار برکنار و به خراسان اعزام شد. جنگ با روس ادامه یافت و به شکست ایران انجامید؛ تا در ماه ربیع الثانی 1243 هجری قمری برابر با (نوامبر 1827 میلادی) قوای روس به فرماندهی گراف پاسکوویچ تا تبریز راند. شاه قائم مقام را از خراسان خواست و دلجویی کرد و با دستورهای لازم و اختیار نامه عقد صلح به نام ولیعهد، به تبریز روانه نمود.
میرزا ابوالقاسم در کار صلح و عقد معاهده با روس، جدیت فراوان کرد و در ضمن معاهده، تزار را حامی خانواده عباس میرزا ساخت و پادشاهی را با وجود برادران بزرگ و مقتدر دیگر در فرزندان او مستقر کرد.
عهدنامه ترکمنچای در پنجم شعبان 1243 هجری قمری برابر 21 فوریه 1828 میلادی به خط قائم تنظیم و امضاء شد و قائم مقام، که خود حامل نسخه عهدنامه بود، به تهران آمد، و درباره آن توضیحات لازم داد و شش کرور تومان غرامت را که مطابق عهدنامه بایستی به دولت روس پرداخت شود، گرفت و بار دیگر به پشتکاری آذربایجان ولیعهد به تبریز مراجعت کرد.
در اوایل سال (1249 هجری قمری) نایب السلطنه برای رفع فتنه یاغیان افغانی عازم هرات شد و قائم مقام را نیز همراه بود. عباس میرزا که بیماری سل داشت، در مشهد بستری شد و فرزند خود، محمد میرزا، را مأمور فتح هرات کرد. هرات در محاصره بود که عباس میرزا درگذشت و قائم مقام، که جنگ را صلاح نمی دانست، با یاری یارمحمدخان افغانی عهدنامه صلح بست و به تهران بازگشت. محمد میرزا در ماه صفر سال 1250 هجری قمری به تهران وارد شد و در همان ماه جشن ولیعهدی او به جای پدر برپا شد و ولیعهد ایران به فرمانروایی آذربایجان و قائم مقام به وزارت او عازم تبریز شدند.
چندی نگذشت که فتحعلی شاه در (جمادی الآخر سال 1250 هجری قمری) در اصفهان درگذشت. این خبر به آذربایجان رسید و محمدشاه قصد عزیمت را کرد. قائم مقام، جهانگیر میرزا و خسرو میرزا، دو برادر شاه، را که در قلعه اردبیل زندانی بودند، نابینا کرد و وسایل جلوس او را فراهم آورد. در ماه رجب، در تبریز، خطبه به نام او خوانده شد و شاه به زودی به همراهی قائم مقام به تهران حرکت کرد و روز 14 شعبان به تهران وارد شد و مجدداً تاجگذاری برگزار و قائم مقام را به منصب صدارت مشغول مملکتداری شد و ظل السلطان، فرمانفرما، ملک آرا، رکن الدوله و سایر اعمام شاه و گردنکشان دیگر را به جای خود نشاند.اما با این همه خدمت، به صدارت محمدشاه دیر نپایید و سختگیریهای او و سعایت حاسدان و مخصوصاً فتنه انگیزیهای بیگانگان، عاقبت شاه را بر وی بدگمان کرد تا در سال دوم سلطنت خود دستور داد او را در باغ نگارستان، محل ییلاقی خانواده سلطنتی، زندانی و پس از چند روز خفه کردند و بدین قرار به زندگانی مردی که از بزرگان ایران و ابلغ المترسلین آن زمان بود، در سال 1251 هجری قمری پایان داده شد.
قائم مقام مردی فوق العاده باهوش و صاحب فکر و عزم ثابت و خلاصه «یک دیپلمات صحیح و با معنی ایرانی» بود که به واسطه اطلاعات و تجارب خود، به اوضاع و احوال سیاست همسایگان ایران به خوبی آشنا و به قدر تسلط کار دینال مازارن بر لویی چهاردهم، در مزاج شاه جوان ایران نفوذ داشت و با این حال محال بود از او امتیازاتی که به ضرر دولت باشد، به دست آورد.
انگلیسی ها یقین داشتند تا او مصدر کار است، ممکن نیست بتوان در امور داخلی ایران رخنه کرد. نویسندگان انگلیسی، که در آن تاریخ در ایران سیاحت می کردند، مانند لیوتیان کونولی، دکتر وولف و فریزر، همه در عین ستایش، قائم مقام را به دوستی با روسها و تحریک عباس میرزا، نایب السلطنه، به سرپیچی از نصایح دوستان انگلیسی و طرح نقشه تصرف هرات متهم می کنند و حس بدبینی و دشمنی فوق العاده خود را نسبت به این مرد بزرگ، که در آن هنگام تنها کسی بود که می توانست ایران را به خوبی اداره کند، پنهان نمی دارند.
قائم مقام نثر فارسی را که در آن زمان پر از مبالغه و تملق و عبارت پردازی های عربیِ مسجع و دور از ذهن بود و روز به روز در فرمان ها و مراسلات رو به انحطاط می رفت و به نثر فصیح و روان برگردانید و پس از او بسیاری از منشیان دوره قاجار سبک او را تقلید کرده و به روش او به نگارش پرداختند. او در شعر نیز استعداد شگفت آور داشت اما اثر جاویدان او منشآت اوست.
مجموعه رسائل و منشآت قائم مقام، که حاوی چند رساله و نامه های دوستانه و عهدنامه ها و وقفنامه هاست و محمودخان ملک الشعراء مقدمه ای بر آن نوشته، با اهتمام شاهزاده فرهاد میرزا در سال 1280 هجری قمری در تهران چاپ شده است.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:25
چکیده:
جمعیت کرج براساس آخرین آمارگیری های موجود:
بررسی آمارهای جمعیتی طی چند دهه در شهر کرج رشد سرسام آوری جمعیت را نشان می دهد.شهری که حدود 5 دهه گذشته تنها 3000 نفر جمعیت دشته براساس آخرین آمارگیری در سال 1375 جمعیت تعادل با 587/152/1 نفر می باشد وجمعیت شهر کرج در حدود 9800000 نفر برآورده شده است که نسبت به سال 1365 رشد سالیانه 1/7 درصد را نشان می دهد پیش بینی می گردد این جمعیت تا سال 1381 به 034/603 نفر برسد.
شهر کرج بدلیل نزدیکی به پایتخت ودارا بودن شرایط خاص در دهه اخیر در معرض رشد وتوسعه گسترش بی رویه شهرنشینی قرار گرفته و بدلیل عدم پیش بینی های لازمه از لحاظ فضاهای آموزشی –امکانات رفاهی- مراکز درمانی وفضای سبز و.. دچار کاستی های بسیاری است.
کرج در 20 سال پیش ییلاق تهران محسوب می شد و باغها وفضای سبز قابل توجهی داشت که متاسفانه با هجوم جمعیت مهاجر مزارع و باغهای آن یکی پس از دیگری تبدیل به ساختمانهای مسکونی وتجاری گردید، بنابراین برای جلوگیری از توسعه بی رویه شهر( و به جهت اینکه تجره شکل گیری محله اسلام آباد یکبار دیگر تکرار نشود) طراح جنگلکاری اراضی حصار وسیه توسط استانداری تهران پیشنهاد شد. با توجه به این که فاز اول اجرای طرح به مساحت 40 هکتار در محدوده قانونی شهر می باشد لذا پس از تامین قسمتی از اعتبار از سوی استانداری توسط شهرداری کرج در سال 1369 شروع شد. به موازات اجرایی این طرح وتامین هدف اصلی که جلوگیری از ساخت و سازهای غیرمجاز می باشد سایر اهداف مهم جنبی نیز به تحقق می رسد که یکی از آنها ایجاد فضای سبز به منظور مبارزه با آلودگی هوا به لحاظ همجواری کارخانه های صنعتی و افزایش جمعیت می باشد. با توجه به این که در حال حاضر رشد شهرنشینی در کشورمان حدود 60% وعلت عمده آن صنعتی شدن کشور وهجوم روستاییان برای استفاده از امکانات شهر می باشد لذا این انسان شهرنشین همواره به استراحت وآرامش نیاز بیشتری پیدا میکند با توجه به تراکم جمعیت در شهر کرج وشهرک های تابعه سرانه فضای سبز بسیار پایین تر از حد استاندارد خود(15متر مربع برای هر نفر) می باشد لذا نیاز به ایجاد کمربند سبز در این منطقه وایجاد جنگل های مصنوعی وفضای سبز دیگر محسوس می باشد.
کرج نیازمند یک بازاندیشی جامع:
رشد سرسام آور وگیج کننده شهر کرج پس از گذشت چند دهه همچنان تداوم یافته و در ابعاد بیشتری در حال دگردیسی سیما وهویت شهری آن است. این امر درداخل محدوده شهر یا تخریب ونوسازی های زمین های شهری به صورت مجتمع های کوچک وبزرگ واشتغال حداکثر سطح و در محدوده مرزی شهر وزمین های زراعی، با انبوه سازی وشهرک سازی های متعدد با حداقل کیفیت فضایی و زیستی دیده می شود. وجه تمایز بین این دو تیپ اقدامات در کیفیت نسبی
روزگاری که دهکده کرج ا زتوابع طالقان محسوب می شد بیش از 100 خانه روستایی نداشت در اوایل جنگ جهانی دوم، دهکده کوچکی بود که در فاصله 35 کیلومتری شمال غرب استان تهران واقع بود وجمعیت آن بیش از 3000 نفر نبود ولیکن به دلیل باغات سرسبز و اهار جاری به عنوان استراحتگاه مورد استفاده مردم شهرهای دیگر مخصوصا تهران قرار می گرفت. رودخانه پرآب کرج که از میان باغات زمین های زراعی این شهر می گذشت فضایی مناسب و دل انگیز وآب وهوایی مخرج برای شهر کرج که در واقع یک در باغ شهر در سود ایجاد میکرد.
حدفاصل سالهای 1324 و 1325 بین دانشکده کشاورزی وفلکه اصلی کرج هیچ نوع ابنیه ای وجود نداشت با انتخاب تهران به عنوان پایتخت در دوره قاجاریه کرج نیز به دلیل فاصله نزدیکش با تهران- بدلیل دارابودن آب وهوای مناسب وییلاقی ووجود باغهای متعدد موردتوجه قرار گرفته و به تدریج زمینه استقرار زیرساختهای اقتصادی- صنایع وموسسات آموزشی وتحقیقاتی فراهم گردید و به دلایل اقتصادی و معیشتی روزبه روز بر جمعیت آن افزوده می شود به طوری که جمعیت کرج 980000 نفربوده که تا سال 1382 بالغ بر 034/603/1 نفر خواهد بود.
(بررسی ستون برنامه ای ایران نشان میدهد که پیشینه توجه به مسائل جمعیتی در قالب برنامه های توسعه ، به برنامه عمرانی (عمرانی) دوم کشور (1334-1339) باز می گردد که در آن بحثهای مربوط به آمارگیری ،نیروی انسانی ونظایر آن مطرح شده بود. در برنامه عمرانی سوم (1341-1346) به مساله نیروی انسانی و تربیت آن برای رفع نیازهای کشور توجه خاصی شده است.
دربرنامه عمرانی چهارم (1347-1351) علاوه بر پرداختن به مساله اشتغال، به عنوان یک معضل اقتصادی واجتماعی در کشور،توجه ویژه ای به پدیده جمعیت نشان داده و به نکات زیر پرداخته اند:
1-مسائل ناشی ازافزایش جمعیت و پراکندگی جغرافیایی نامتناسب آن در سطح کشور.
2- انجام تحقیقات درباره تحولات جمعیتی وارزیابی منابع طبیعی کشور.
3-انجام اقدامات لازم برای رسیدن به الگوی جمعیتی بهتر، نظیر تنظیم خانواده، توزیع متعادل جمعیت، تقلیل مهاجرتها، تمرکززداییی،..
دربرنامه پنجم عمرانی (1352-1356) اقدامات دولت در خصوص جمعیت با شدت بیشتری تعقیب شد.
در برنامه عمرانی ششم(1357-1361) قبل از انقلاب اسلامی که به اجرا در نیامد بعلاوه بر پیگیری سیاستهای جمعیتی برنامه های پیشین، سیاست تعدیل الگوی توزیع جمعیت نیز در پیش گرفته شده است. بررسی مجموع سیاست های شش برنامه های عمرانی پنج ساله پیش از انقلاب اسلامی نشان میدهد که مساله جمعیت
بررسی وضعیت کرج در میان کلان شهرها:
شرایط کنونی کلانشهر کرج به هیچ روی چشم انداز روشنی را از آینده پیش دیدگان شهروندان این شهر نمایان نمی سازد. کلانشهری که شاید تنها اندک شماری از شهروندان آن احساس مسئولیت شهروندی نسبت به آن دارند ومابقی مهاجرانی هستند که دغدغه شهروندی نداشته وکرج را خوابگاه خود می دانند. در کنار این بی تفاوتی یاس آور شهروندان نسبت به آینده شهرشان، روزمرگی وناتوانی مدیران کرج برای حل مشکلات بی شمار شهرستان نیز به دغدغه ها ونگرانی ها افزوده است.
از سویی دیگر روابط فی مابین مدیران شهر بیش از هر زمانی تیره وتار می نماید.
تلاشها بیش از آنکه در جهت حل مشکلات شهر باشد در راستای حذف رقبا وتسویه حسابهای سیاسی است و در این میان بازنده اصلی این رقابت سیاسی مردم شهر هستند.
کرج در میان شهرهای ایران بالاترین نرخ جرایم را دارا می باشد و در راس ناامن ترین شهرهای کشور قرار گرفته است.
کاهش بی سابقه درآمدهای شهرداری منجر به رکود پروژه های و طرحهای عمرانی شده است.
نرخ بیکاری روزبه روز در حال افزایش است.
سرمایه گذاری بخش خصوصی در زمینه های گوناگون اقتصادی بویژه در صنعت ساختمان به نحو قابل توجهی کاهش یافته است.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:215
مقدمه :
خاورمیانه به عنوان منطقه ای استراتژیک جایگاه عمده و حساسی در رقابتهای دو ابر قدرت شرق و غرب در دوران جنگ سرد داشت و نقش یک محرک را در مداخلة ابر قدرتها ایفا می کرد . پس از دوران جنگ سرد و فروپاشی شوروی نه تنها این منطقه اهمیت خود را از دست نداده بلکه بر اهمیت آن نیز افزوده شده است . لذا درک و شناخت صحیح از تحولات منطقه خاورمیانه ، برای ایران که خود در این منطقه قرار دارد ضروری و آگاهی از عملکرد دولتهای منطقه نیز در این راستا می باشد .
سوریه به دلیل موقعیت جغرافیایی و استراتژیکی ، یکی از مهمترین کشورهای خاورمیانه محسوب می شود که توانسته است در چند دهة اخیر نقش مهمی را در روند تحولات منطقه ای ایفا نماید . بدین لحاظ این کشور جایگاه ویژه ای را در سیاست خارجی ایران که اولویت اصلی را در روابط خارجی بر همکاری با کشورهای اسلامی و غیر متعهد می دهد ، به خود اختصاص داده است و نیاز هست که شناخت بیشتری نسبت به آن پیدا کرد .
فهرست مطالب:
عنوان صفحه
مقدمه ………………………………………………………………………………………………1
فصل اول (کلیات)
1. طرح و تبیین موضوع ……………..…………………………………………………………………2
2. ادبیات موضوع ………………………………………………………………………………………3
3. علل انتخاب موضوع…………………………………………………………………………………3
4. سؤال اصلی و سؤالات فرعی…………..…………………….…………………………………….3
5. فرضیه های تحقیق ………………………….…………………………….…………………………4
6. تعریف مفاهیم …………………………………………………………….………………………….4
7. متغییرها …………………………………………….………………………………………………….5
8. روشتحقیق ………………….……………….………………………………………………………5
9. موانع و محدودیتهای تحقیق ………………….……………………………………………………5
10. سازماندهی تحقیق …………………………………….………………….……………….…………6
یادداشتهای فصل اول ………………………………………………………………………………………..7
فصل دوم (اصول و اهداف سیاست خارجی ایران و سوریه)
بخش اول مبانی نظری سیاست خارجی …………………………………………………………………8
1. روشهای مطالعه سیاست خارجی …………………………………………………………………8
2. سطح تحلیل …………………………………………………………………………………………12
3. عوامل مؤثر درتعیین سیاست خارجی…………………………………………………………. 14
بخش دوم
1. اصول واهداف سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران ………….…………………………21
2. ابزارهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران ……………………………………………23
3. اصول و اهداف سیاست خارجی جمهوری عربی سوریه…………….……………………… 25
4. ابزارهای سیاست خارجی جمهوری عربی سوریه…….……………………………………… 30
5. بررسی تطبیقی سیاست خارجی ایران و سوریه …..………………………………………….30
یادداشتهای فصل دوم ………………………………………………………………………………………32
فصل سوم (پیشینه روابط ایران و سوریه 1979ـ 1946)
بخش اول ـ روابط ایران و سوریه از1979- 1946……………………………………………………
بخش دوم ـ عوامل تأثیر گذار بر روابط ایران و سوریه
1. عوامل تأثیر گذار بر سردی روابط دو جانبه (1973ـ 1946)………………………………………
الف ـ روابط ایران و اسرائیل ………………………………………………………………………………
ب ـ مشکلات داخلی سوریه و ایدئولوژی رادیکال بعث ……………………………………………..
2. عوامل تأثیر گذار بر بهبود نسبی روابط دوجانبه (1979ـ 1974)………………………………..
الف ـ شرایط منطقه ای …………………………………………………………………………………….
ب ـ شرایط بین المللی ……………………………………………………………………………………..
ج ـ به قدرت رسیدن حافظ اسد و پایان بحران داخلی …………………………………………………
د ـ مرگ جمال عبدالناصر و افول ناسیونالیسم عربی ……………………………………………………
نتیجه گیری فصل سوم ………………………………………………………………………………………
یادداشتهای فصل سوم ………………………………………………………………………………………
فصل چهارم (روابط ایران و سوریه 1988ـ 1979)
بخش اول ـ انقلاب اسلامی ایران…………………………………………………………………………
1. انقلاب اسلامی ایران و مواضع سوریه …………………………………………………………….
2. جنگ ایران و عراق و موضع گیریهای سوریه ……………………………………………………
بخش دوم
1. دلایل حمایت سوریه از ایران در جنگ ……………………………………………………………
الف ـ دیدگاهها و مواضع ایران در مورد بحران خاورمیانه …………………………………………..
ب ـ اختلافات عراق و سوریه و تأثیر آن بر روابط ایران و سوریه…………………………………..
ج ـ اتحاد ایران و سوریه …………………………………………………………………………………
2. تهاجم اسرائیل به لبنان و تأثیر آن بر روابط دو جانبه……………………………………………..
3. تنش های سوریه ـ ایران در لبنان ………………………………..…………………………………
4. دلایل تغییر موضع تاکتیکی سوریه در طول جنگ ………………………………………………..
5. قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل و مواضع سوریه ………………………………………
نتیجه گیری فصل چهارم ……………………………………………………………………………………..
یادداشتهای فصل چهارم ………………………………………………………………………………………
فصل پنجم (روابط ایران و سوریه 2001ـ 1989)
بخش اول ـ روابط سیاسی ایران و سوریه ………………………………………………………………
1. پایان جنگ تحمیلی و سیاست جدید ایران ……………………………………………………….
2. روابط ایران و سوریه (2001ـ 1989)………………………………………………………………
بخش دوم ـ عوامل تأثیر گذار بر روابط ایران و سوریه پس از جنگ
1. پیمان طائف ومواضع ایران و سوریه ………………………………………………………………
2. حمله عراق به کویت و مواضع ایران و سوریه …………………………………………………..
3. کنفرانس صلح مارید و مواضع ایران و سوریه …………………………………………………..
4. اختلافات ایران و امارات متحده عربی و موضع گیری سوریه ………………………………..
5. تهاجم ترکیه به شمال عراق و مواضع ایران و سوریه ……………………………………………
6. پیمان استراتژیک ترکیه ـ اسرائیل و مواضع ایران و سوریه ……………………………………..
7. اختلافات ترکیه ـ سوریه و نقش ایران ……………………………………………………………
نتیجه گیری فصل پنجم ………………………………………………………………………………………
یادداشتهای فصل پنجم ………………………………………………………………………………………
فصل ششم (نتیجه گیری)…………………………………………………………………………
یادداشتهای فصل ششم ….………………………………………………………………….……
منابع و مآخذ……………………………………………………………………………………………
فرمت فایل :docx(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:22
چکیده:
سیاست های ارزی
تصحیح نظام ارزی کشور مستلزم پیشبرد و تعمیق برنامه اصلاحات اقتصادی، به ویژه رفع نا به هنجاری های ساختاری اقتصاد، رفرم بنیادین بخش دولتی، رفع موانع رشد بخش خصوصی، رفرم سیستم بانکی، رفرم سیستم یارانه ها، تصحیح سیاست های مالی دولت، کنترل تورم، و مدیریت صحیح اقتصاد کلان است. انجام این امور در چارچوب مناسبات حاکم بر کشور اگر غیر ممکن نباشد، بسیار دشوار و پر هزینه خواهد بود.
در پی تلاش برای پیوستن به سازمان تجارت جهانی، در مارس 2002 سیستم چند نرخی ارز در ایران برچیده شد و جای خود را به یک سیستم تک نرخی شناور داد که قرار است بر مبنای موازین اقتصادی اداره شود! اما متجاوزاز بیست سال سیاست ارزی ج.ا. خسارات هنگفتی بر اقتصاد ایران وارد آورد. این سیاست بخاطر ماجراجویی های سیاسی رژیم و بی کفایتی مدیریت اقتصادی آن بر کشور تحمیل شد، وبه دلیل ماهیت رانت خواری و رانت دهی نظام سیاسی رژیم گسترش و تداوم یافت. سیاست ارزی ج.ا. از یکسو موجب گسترش و تشدید ناکارآیی در بخش های تولیدی، تخصیص نا مطلوب منابع، نا به هنجاری ساختار تولید، نا به هنجاری الگوی مصرف، تضعیف تولیدات داخلی، تضعیف صادرات غیر نفتی، رشد بیمارگونه بخش تجاری، و اتلاف انبوه منابع اقتصادی شده، و از سوی دیگر فساد اقتصادی و اداری پر دامنه و بیسابقه ای را پدید آورده است. این سیاست، در کلیت خود نظام اقتصادی کشور را تبدیل به سیستمی بس نا به هنجار کرده که برون رفت از آن مستلزم یک تلاش ملی وسال ها ممارست است.
موفقیت سیستم ارزی جدید مستلزم پیشبرد و تعمیق برنامه اصلاحات اقتصادی، به ویژه رفع نا به هنجاری های ساختاری اقتصاد، اصلاح بنیادین بخش دولتی، رفع موانع رشد بخش خصوصی، رفرم سیستم بانکی، رفرم سیستم یارانه ها، تصحیح سیاست های مالی دولت، کنترل تورم، و مدیریت صحیح اقتصاد کلان است. در غیر این صورت، سیاست جدید پایدار و موثر نخواهد بود. در سیستم چند نرخی گذشته بطور متوسط متجاوز از %80 درآمد ارزی دولت با نرخی نزدیک به یک پنجم نرخ بازار در اختیار موسسات دولتی و نهادهای انقلابی گذاشته میشد. در سیستم تک نرخی جدید این موسسات ارز خود را به قیمت بازار تامین میکنند، اما ما به تفاوت بین نرخ بازار و نرخ رسمی گذشته به آنها پرداخت میشود. بدون کاهش این یارانه ها، سیستم ارزی جدید عمدتا یک شگرد حسابداری محسوب خواهد شد که تنها هزینه یارانه هایی را که قبلا بطور ضمنی پرداخت میشد، اکنون آشکار میسازد.
سیستم چند نرخی
روی کار آمدن ج.ا. همراه بود با بحران ارزی، که به دلیل اتخاذ سیاست های اقتصادی نا مناسب، و به دنبال آن اشغال سفارت آمریکا، تحریم اقتصادی آمریکا، و سپس جنگ ایران و عراق ابعادی غیر قابل کنترل یافت. لذا، طی دهه هشتاد سیاست ارزی ج.ا. عبارت بود از انحلال بازار آزاد، ثابت (فیکس) کردن نرخ برابری ریال، و تخصیص منابع ارزی از طریق دستگاه اداری دولت و کنترل مرکزی تجارت خارجی. طی دهه 90، پس از پایان جنگ عراق، دولت ج.ا. طی چند مرحله اقدام به ساده کردن نظام ارزی کشور و ابقا تدریجی مکانیزم بازار آزاد کرد. با اینهمه، طی این دهه نظام ارزی همچنان یک سیستم چند نرخی باقیماند، همراه با کنترل شدید واردات و مبادلات ارزی، که میزان پیچیدگی و محدودیت های آن در واکنش به شرایط داخلی و خارجی، به ویژه نوسانات قیمت نفت، تغییر میکرد.
در 21 ژانویه 1991 دولت تعداد نرخ های رسمی (دولتی) ارز را از 7 نرخ به 3 نرخ تقلیل داد که عبارت بودند از:
1. نرخ رسمی 70 ریال در برابر یک دلار آمریکا برای صادرات نفتی، واردات کالاهای ضروری، واردات پروژه های استراتژیک، پرداخت بدهی های خارجی، و ارز دانشجویی
2. نرخ رقابتی 600 ریال برای هر دلار برای واردات کالاهای سرمایه ای، لوازم تولید، مواد خام و کالاها و خدمات تولیدی که شامل ارز رسمی نمیشدند
3. نرخ شناور که توسط بانک ها، بر مبنای نرخ آزاد تعیین میشد برای صادرات غیر نفتی، واردات غیر ضروری و خدمات
علاوه بر سه نرخ رسمی، یک نرخ ارز آزاد نیز معرفی شد، که توسط بازار آزاد تعیین، و برای انجام سایر مبادلات آزادانه خرید و فروش میشد.
در 21 مارس 1993 دولت سه نرخ رسمی فوق الذکر را حذف، و یک نرخ نیمه شناور واحد را جایگزین آنها کرد. همزمان بسیاری از محدودیت های ارزی و وارداتی نیز کنار گذاشته شد. سطح نرخ جدید، که ابتدا برابر 1500 ریال در مقابل دلار آمریکا اعلام شد، بصورت روزانه توسط بانک مرکزی تعیین واعلان میگردید. نرخ جدید بخش قابل ملاحظه ای از پرداخت های ارزی، یعنی پرداخت های مربوط به بدهی های خارجی و واردات ضروری را شامل نمیشد، که همچنان بر مبنای نرخ رسمی دلاری 70 ریال انجام میگرفتند. با اینهمه، به علت افزایش فشار بدهی های خارجی و رشد بیرویه واردات، و متعاقبا کاهش قیمت نفت، سیاست جدید دوام نیآورد. در دسامبر 1993، برای مقابله با این ضعیت، دولت مجبور شد نرخ رسمی را در سطح بالاتر، یعنی دلاری 1750 ریال ابقا کند.
در مه 1994 یک نرخ رسمی جدید، موسوم به نرخ صاداراتی، نیز به بازار ارز اضافه شد، که در سطح 2345 ریال در برابر دلار آمریکا، تمام مبادلات مربوط به صادرات غیر نفتی و واردات غیر ضروری را شامل میشد. در سال بعد، افزایش نرخ تورم و تشدید تحریم اقتصادی آمریکا موجب کاهش ارزش ریال شد. در مه 1995، نرخ صادراتی به 3000 ریال، و نرخ بازار آزاد به 6200 ریال افزایش یافت.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:148
فهرست مطالب:
مقدمه 1
در آمدی بر علی(ع) 9
فصل اول 9
«پیرامون علی(ع)» 9
پرورش نور 12
شخصیت علی(ع) 21
فصل دوم 32
«گنج خفته» 32
گنج خفته 33
تراژدی سقیفه 39
فصل سوم 61
«حکومت خیر» 61
چگونگی بازگشت 62
اخلاق سیاسی در اندیشه امام علی(ع) 74
اخلاق سیاسی در رفتار امام علی 90
نامه ای معرف شخصیت 95
دستگاه سیاسی از دیدگاه امام علی(ع) 102
ارزش ها در جنگ 110
فصل چهارم 119
«دیروز ،امروز ، فردا» 119
دیروز، امروز، فردا 120
جمع بندی و نتیجه گیری 131
آنچه گذشت ... 131
پیامی برای سیاستگذار امروز! 135
سخن آخر 139
فهرست منابع 146
مقدمه:
خداوندا، سپاس تو را همچنانکه خود را سپاس گفته ای و برتر از آنچه هر گوینده ای گوید، هستی. خداوندا! درود و سلام فرست بر برترین آفریدگان، آنکه او را به حق بر انگیختند، تا بیم دهنده ی جهانیان باشد (محمد بن عبدالله و بر امامان راهنما از خاندان پاک او.)
خداوندا! توفیق ده تا برسیم به آنچه که از خشنودی تو آرزو داریم و در راه های نزدیکی جستن به خویش یاریمان ده و گام هایمان را استوار کن تا پیرو راه یاوران تو باشیم[۱]. خداوندا! ما را یاری فرما که با استفاده از نهج البلاغه، این راه نور و هدایت در زندگانی خود موفق شویم و به آنچه تو از ما انتظار داری، دست یابیم.
خداوند قرآن را بر پیامبر فرستاد و وی به مردم آموخت و علی(ع) با استفاده از آن آموخته ها و علم بی پایانش، نهج البلاغه ای نوشت که مانند آن هرگز دیگر نخواهد آمد.
زیرا سه فصل زندگی آن حضرت، مکتب و وحدت و عدالت بود و مذهب او رهبری و برابری بود و فداکردن همه مصلحت ها در پای حقیقت از رفتار ایشان می باشد. رسول خدا(ص) فرمود: هر کس با دوستی آل محمد(ص) بمیرد، شهید و آمرزیده شده و با توجه و با ایمان کامل مرده است.[۲]
پس بهترین وسیله ی تهذیب نفس، محبت اهل بیت می باشد. ما از خدای منان توفیق جستیم و بر آن شدیم تا مقاله ای به مضمون :” ارزش های سیاسی در معنای زندگی و اندیشه ی حضرت علی(ع)“ به ساحت مقدس الهی و همچنین امام زمان (عج)، تقدیم نماییم. این کار به طور کلی چندین هدف داشت. اول ان بود که مورد قبول درگاه الهی و رضای او هر چه بیشتر قرار گیریم زیرا بدون رضای خدا و توکل به سوی او، هر کاری ناقص و به اصطلاح ابتر می باشد. لذا سخنی که پیرامون زندگی علی(ع) است و همه اش صحبت از حق و خدا بوده است، اگر با یاد خدا و توکل به او و هدف نزدیکی هر چه بیشتر به خود او صورت نگیرد! اصلا سزاوار نمی باشد.
و دوم انکه به عنوان یک بندهی خدا، توانایی و استعداد خود را صرف شرح مختصری بر زندگی حضرت علی(ع) کرده باشم. که نزدیکی به اهل بیت، بهترین راه تهذیب نفس است و تهذیب نفس موجب قرب الهی و خشنودی او می شود.
سوم این بود که یک بار دیگر زندگی حضرت علی(ع) را مرور نماییم و بیشتر، رفتارهای ایشان را که مربوط به سیاست و حکومت آن زمان می شود، مورد بررسی قرار دادیم و ارزش هایی را که امام علی(ع) در برخورد با حکومت(حکومت خود و یا دیگری) حال در زمان رسول خدا، حال بعد از سقیفه و خلفای سه گانه و حال در زمان حکومت طلایی خود مورد توجه قرار دادند، تحت عنوان ارزش های سیاسی بررسی نماییم. در اصل ما در این مقاله از ابتدا می خواستیم که زندگی امام علی(ع) را بررسی کنیم، ولی از آنجایی که میبایست موضوعی انتخاب شود و و متناسب با آن بحث شود، سعی کردیم به بیان اخلاق توأم با ارزش ها آن هم در رفتارهای سیاسی امام مثلا در فصل اول، نقش وی در زمان رسول خدا و سیاست آن زمان و یا در فصل دوم رفتار امام علی در واقعه ی سقیفه و خلفای سه گانه و در فصل سوم خود حکومت امام، که میبایست با توجه به آن زندگی امام علی(ع) را مرور کنیم، بپردازیم. همچنین هدف و انگیزه دیگر ما از بررسی رفتارهای سیاسی امام ، این بود که این موضوع، موضوعی پر بار و متناسب با جهان امروز می باشد و نقش علی (ع) در سرنوشت امت و رفتارهای سیاسی ایشان، افق های سیاسی بسیاری را بر روی همه ی افراد جامعه، در امروز و فردا و در داخل دستگاه حکومت و یا خارج آن، می گشاید. در مورد استفاده ی ما از قرآن و نهج البلاغه می توان گفت که بیشتر از قرآن در وقتی که در فصل اول راجع به حقیقت امام و شخصیت حضرت بحث می کردیم، استفاده کرده و از مقولات اخلاقی و سیاسی نهج البلاغه نیز بیشتر از سایر قسمت های این کتاب شریف، به خصوص در مورد عملکرد امام با دشمنان سه گانه ی دوران حکومتش در این تحقیق، استفاده شده است. هدف نهایی هم این بود که بعد از مرور سه فصل زندگی حضرت که متناسب با آن ما سه فصل اول خود را آوردیم، در آخر ثابت شود که علی(ع) دارای سیاستی پیوند خورده با ارزش ها داشت و اینکه آن ارزش ها کدامند؟ باید خواننده این مقاله را بخواند و به طور پراکنده آن ارزش ها را بیابد، هر چند به طور فشرده ارزش ها در قسمت جمع بندی و نتیجه گیری این تحقیق نه به صورت موردی بلکه در قالب متونی مثلا «یک پیام برای سیاستمدار» امروز آورده شده است.