فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:66
پیشگفتار
عصر جدید
ریشههای رنسانس
بازرگانان و تجارت
جامعة دوران رنسانس
نیروهای متحول کننده
پذیرش موقعیتها و تغییرات
هنرمندان و آثارشان
پدر انسانگرایی
نامة پترارک به سیسرو
لورنزو والا در لاتین
خواندن متون قدیمی
هدیة کنستانتین
حامیان و مدیسی
آکادمی افلاطونی
انسانگرایان فلورانس
شاهزادة انسانگرایان
نیاز آموزشهای انسانگرایانه
انسانگرایی مسیحی
نیاز به اصلاحات در کلیسا
اهداف اصلاحطلبان
رنسانس شمال
نئوکلاسیسم
رومانتیسم
امپرسیونیسم
قدرت اتحادیة هانسایی
افول اتحادیة هانسایی
ونیز امتیاز انحصاریاش را از دست میدهد
صنعت و تولید
گناه بهره
ابداعات تجاری
ظهور بانکداری
بانکداران فلورانس
فوگرها
فوگرها و هابسبورگها
پایان کار فوگرها
بدهی سلطنتی
پسگفتار
پیدایش جهان امروزی
سلطنتهای ملی
پیشگفتار
عصر جدید
در آغاز قرن چهاردهم میلادی، عصر میانی یا قرون وسطی که از زمان سقوط روم حدود هزار سال طول کشیده بود، رو به پایان بود و رنسانس، یکی از بزرگترین جنبشهای فرهنگی تاریخ، به تدریج جایگزینش میشد. رنسانس در سالهای 1300 از ایتالیا آغاز شد و در عرض سه قرن در سراسر اروپا انتشار یافت. به ن درت در دورهای چنین کوتاه ازنظر تاریخی، رخدادهای متعددی به وقوع میپیوندد، حال آن که این قرنها سرشار از تغییرات اساسی و فعالیتهای بزرگ است. جهان امروز ی زاییدة همین فعالیتهاست، زیرا رنسانس پایههای اقتصادی، سیاسی، هنری و علمی تمدنهای کنونی غرب را بنا نهاد.
ریشههای رنسانس
به نظر کسانی که در دوران رنسانس زندگی میکردند، عصر آنها با قرون وسطی که به اشتباه دوران بیتوجهی خوانده میشد،ارتباطی نداشت، بلکه با دوران یونان و روم باستان مرتبط بود. آنها معتقد بودند که تنها در دنیای باستان چنین موفقیتها و کارهای بزرگی انجام شده است. در واقع رنسانس خودش را به صورت زندگی دوباره یا نوزایی فرهنگ یونان و روم باستان میدید. نام رنسانس که در زبان فرانسه به معنی «نوزایی» است از همین جا نشئت میگیرد.
اما در واقع، بسیاری از ریشههای رنسانس از قرون وسطی منشأ گرفته بود. در قرون وسطی ترجمة عربی آثار کلاسیک در اسپانیا- که در آن زمان تحت سلطه مسلمانان بود- دانشآموزان و دانشجویان را حتی در شمال اروپا به روم و یونان علاقهمند کرد. حتی بسیاری از اختراعات در اصل در قرون وسطی صورت گرفتند. قطبنمای مغناطیسی که کاشفان رنسانس را به سوی آسیا و آمریکا هدایت کرد، در قرن دوازدهم اختراع شده بود.
رنسانس پیشین در اواخر سده سیزدهم و اوائل سدة چهاردهم میلادی در ایتالیا، در شهرهای متمولی چون فلورانس سینا، نقاشیهای یادمانی مجدداً احیا شدند. حیوتو که نقاشی فلورانسی بود، در آثار فرسک خود نقوش و پیکرههایی را پیش کشید که بار دیگر جلوهای سه بعدی را عرضه میکرد که در فضای خاصی حضور داشت و در هر حالتشان حس نمایشی پنهانی را انتقال میداد. در سینا نیز دوچیو و شاگرد او سیمون مارتینی سبک خطی گوتیک متخر و مادیزدایی پیکره را با کاوشهای تازه دنیای مادی و محیط انسانی تلفیق کردند. اما به دلیل شیوع طاعون در ایتالیا در میانة سدة چهاردهم، تلاش دوچیو و جیوتو تا سدة پانزدهم امکان اجرا نیافت آن هم عمدتاً در فلورانس زیرا سینا هرگز به طور کامل از طاعون رهایی نیافت. گیبرتی و دوناتلوی پیکرتراش و رونلسکی معمار و نقاش جوان مازاچیو در واقع آغازگر رنسانس در ایتالیا بودند. این هنرمندان در جستجوی یک هنر معقول و انسانمدار بودند، که بر فلسفة معاصر اومانیسم متکی بود. آنها با رویکردی دوباره به هنر یونان و روم باستان، که آنها نیز بر انسان تأکید داشت، درصدد بودند تا منابعی برای سبک نوین خود که آگاهانه در پی آن بودند، بیابند. برونلسکی در حدود سال 1420 میلادی با ابداع پرسپکتیو یک نقطهای نظام معقولی برای بازنمایی فضاهای سه بعدی بر روی سطح دو بعدی یافت. پیکرتراشان و نقاشان ایتالیایی به مطالعة آناتومی و نیز تناسبات اندامها که مورد استفادة هنرمندان باستان بود پرداختند. پس از 1450 میلادی، لئون باتیستا آلبرتی در زمینة معماری تلاش داشت تا نه تنها تناسبات و تزئینات بناهای رومی بلکه اصول فضا، حجم و ساختار آن را نیز مجدداً احیا کند.
در زمینة نقاشی نیز در حدود سال 1480، لئوناردو داوینچی تلاش پیشینیانش را به سبکی جمع و جورتر و پویاتر بدل ساخت. سبکی که وی ملاحظات تازهای به ماهیت نور، یعنی چگونگی تأثیر نور و سایه در شکلدهی به فرمهای سه بعدی و نیز به تناسبات و چهرهشناسی را بدان افزود. لئوناردو به یک اندازه هنرمند و دانشمند بود. در حقیقت در این دوران هنر و علم عملاً با هم متداخل بودند. چرا که هر دو در خدمت تلاش بشر برای کشف و درک خودش و دنیای طبیعی بودند.
در کشورهای پایین به ویژه فلاندر، پیشرفتی موازی با این حرکت در سدة پانزدهم به وقوع پیوست. نقاشانی همچون استاد فلیمال و برادران هوبرت و یان وان آیک برای اولین بار قابلیتهای نقاشی با رنگ روغن را کشف کردند که به آنها امکان میداد تا رنگها، سطوح و بافتهای مواد عالم را به دقت درخشندگی و وفاداری بازسازی کند. گرچه از آثار هوبرت ونآیک اطلاعات اندکی در دست است، اما آثار یانون آیک وقت و وسواس زیادی در بازنمایی جزئیات بصری داشتند. سبک واقعگرا و نحوة به کارگیری رنگ در آثار او سنت پایداری را در هنر شمال اروپا پدید آورد. سبک نقاشان فلاندری هنوز به نوعی پیوندهایی با سبک بینالمللی گوتیک متأخر داشت، اگرچه رنگ در آثار آنها به واقعیت نزدیکتر شده و برخی نقاشان همچون ریگور وان در وایدن، تأثیرات حسی جدید و چشمگیری را خلق کرد.
بازرگانان و تجارت
رنسانس عهد شکوفایی تجارت بود و در این دوران اروپا به طور کلی ثروتمند بود. انواع تجارت سبب به جریان افتادن داراییها میشد و ثروتهایی از راه خرید و فروش، تولیدات و بانکداری حاصل میآمد. بعضی از تجارتهای دوران رنسانس جنبه بینالمللی داشتند و درآمد حاصل از آن به اندازهای بود که منجر به تکامل روشهای مدیریت مالی شد؛ روشهایی که هنوز هم از آنها استفاده میشود.
جامعة دوران رنسانس
جامعهای که از شکوفایی اقتصادی برخوردار گردیده بود به سه طبقه تقسیم میشد. طبقة بالایی یا حاکم، طبقه متوسط یا تجار و طبقه پایینی یا کارگر. اشراف طبقة بالا هنوز هم بیشترین قدرت سیاسی را داشتند و اغلب آنها صاحب املاک وسیعی بودند که قسمت عمدهای از م ردم اروپا در آنها کار و زندگی میکردند.
کارگران این املاک یا رعایای آزاد بودند یا سرف، یعنی کشاورزانی که به زمینی که در آن کار میکردند وابسته بودند. اگرچه در شروع دورة رنسانس در غرب اروپا نظام سرواژ
نیروهای متحول کننده
اما جامعة قرون وسطی که در سال 1300 در آستانة رنسانس قرار گرفته بود، جامعهای مشکلدار بود. چنان که چارلز جی نوئر مینویسد:
تمدن قرون وسطایی نقایص اساسی داشت … بحرانی که در قرن چهاردهم پدیدار شد با بحرانی که جامعة روم ]باستان[ را درهم شکست، مقایسه شده است … ]برخلاف روم[، تمدن اروپایی ادامه یافت … زیرا برای پذیرفتن اصلاحات زیربنایی انعطاف به خرج داد.
فئودالیسم، نظام اجتماعی قرون وسطی، دیگر مؤثر نبود. این نظام زمانی به وجود آمد که اهرمهای اقتصاد اروپا، یعنی کشاورزی و قدرت سیاسی، در دستان اعیان و اشراف منطقهای قرار گرفت. هنگامی که اوضاع اجتماعی در اواخر قرون وسطی پیچیدهتر شد، فئودالیسم در مواجهه با مطالبات جامعة جدید ناتوان بود. به علاوه، در نظام فئودالی تجارت با شهرها و شهرستانهایی که در قرون پایانی دوران وسطی پدید آمده بودند، پیشبینی نشده بود. همچنین ساختار سست سیاسی آن نمیتوانست شیوههایی را برای تشکیل و ادارة کشورهایی که حکومت مرکزی قدرتمند داشتند و در انگلستان و فرانسه در حال شکلگیری بودند، فراهم بیاورد.
کلیسای کاتولیک نیز، که به جامعة قرون وسطایی ثبات میبخشید، در سالهای پایانی قرون وسطی گرفتار مشکلات داخلی خودش بود. بسیاری از روحانیان با استفاده از موقعیتشان برای خود قدرت سیاسی و موقعیتهای شخصی کسب میکردند. پاپ تحت سلطة پادشاه فرانسه بود و تا ربع پایانی قرن چهاردهم از این نفوذ و سلطه رهایی نیافت. به دلایل فوق و نیز سایر مشکلات، کلیسا به جای آن که نیروی سازندة اجتماعی باشد، به عاملی مخرب تبدیل شد.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:20
فهرست مطالب:
چکیده
1- مقدمه
2- تأثیر تکنولوژی بر مشاغل
3- توسعه IT و تحول در مشاغل
4- مشاغل مبتنی بر اطلاعات
5- وضعیت مشاغل در آینده
6- نتیجهگیری
7- مراجع
چکیده:
ایجاد مشاغل جدید و متنوع در عصر اطلاعات و ارتباطات، با توجه به تحولات تکنولوژی و بخصوص تکنولوژی اطلاعات، مستلزم شناخت ماهیت این مشاغل است. آگاهی از تأثیرپذیری مشاغل از تکنولوژی یا اثرگذاری بر توسعة آن، نتیجة درک ماهیت مشاغل خواهدبود. برای رسیدن به این مهم، میبایست به چند سؤال اساسی پاسخ داد. اصولاًً تأثیر تکنولوژی بر مشاغل چه ابعادی دارد؟ آیا توسعة تکنولوژی باعث حذف برخی از مشاغل نخواهد شد؟ در این صورت چه مشاغل جدیدی بوجود میآورد؟ آیا این مشاغل جدید پایدارند یا خود نیز روز به روز درحال تحول میباشند؟
این سؤالات و بسیاری از سؤالات دیگر دغدغه اصلی جوامعی است که تحت تأثیر تکنولوژی قرار گرفته و زندگی متداولشان را که سالیان دراز بصورت یکنواخت برقرار بوده تحتالشعاع قرار داده است. پاسخ به این سؤالات میتواند دید مناسبی از مشاغل جدید را ارائه کند و به تصمیمگیریهای بهتر بیانجامد.
این مقاله سرآغاز بحثی پیرامون ماهیت مشاغل جدید میباشد، که سعی نموده برای سؤالات اساسی فوق، پاسخ مناسب بیابد.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:14
فهرست مطالب:
عنوان صفحه
چکیده 1
مقدمه 2
مفهوم فناوری 3
جامعة اطلاعاتی 3
جهانی شدن 4
آموزش و پرورش در عصر اطلاعات و ارتباطات 5
فناوری اطلاعات و ارتباطات و ایجاد تحول در آموزش و پرورش 7
نقش معلمان در عصر اطلاعات 8
راهکارهای پیشنهادی 8
نتیجه گیری 10
مؤاخذ و منابع 11
چکیده :
امروزه ، فناوری اطلاعات و ارتباطات در نظام های آموزشی پیشرفته حرف اول را میزنند ، اما پایه و اساس این حرف ها بر یافته های علمی به ویژه ، یافته های علوم تربیتی ، روان شناسی رشد ، دانش و هنر آموزش مبتنی است .
بنابراین نباید فراموش کنیم هر کجا که می خواهیم از فناوری های گوناگون در آموزش استفاده کنیم ، دانش و هنر آموزش مقدم بر فناوری است . در حقیقت فناوری آموزش باید در خدمت آموزش باشد نه به عکس ، در عین حال یادآوری این نکته ضروری است که بدون فناوری های اطلاعاتی و ارتباط به روز ، تغییر و تحول اساسی در شیوه ها ، نگرش ها و مهارت های آموزشی مناسب با عصردانایی رخ نخواهد داد . بنابراین ، تاثیر متقابل یافته های علمی بر فناوری و قابلیت ها و توانایی های فناوری در به کار گیری یافته های علمی انکار ناپذیر است . و فناوری های اطلاعات و ارتباطات با علم تعلیم و تربیت در آموزش های مبتنی بر خود - رهبری ، تفکر انتقادی و پرورش خرد ورزی همسویی و سازگاری بیشتری دارند .
مقدمه :
کاربرد فناوریهای جدید اطلاعات و ارتباطات ، تغییرات شگفت انگیزی در فرآورده های و فعالیت های کار و زندگی مردم به وجود آورده است فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی به سرعت ساختار اجتماعی و شیوه های زندگی مردم را در جهان تغییر میدهند و برای ایجاد «جامعه اطلاعاتی » که در آن تولید دانش ، علمی هدف است ، رو به گسترش اند .
اگر در هر دوره از تاریخ بشری قدرت و برتری را به یکی از ویژگیهای خاص آن دوره تعبیر کنیم . ویژگی خاص عصر اطلاعات که آن را از سایر دوره های متمایز میسازد ، تولید و عرضه اطلاعات است . بنابراین ملاک قدرت و برتری کشور ها میزان تولید اطلاعات و سهولت دسترسی سریع و گسترده افراد به اطلاعات صحیح است .
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:255
پایاننامه
رشته الهیات و معارف اسلامی (گرایش تاریخ تمدن و ملل اسلامی)
فهرست مطالب:
عنوان صفحه
چکیده و
مقدمه ک
هدف از پژوهش م
فصل اول: کلیات
معرفی منابع 2
فصل دوم: آراءاسلام در باب تغذیه 10
1- فلسفه غذا خوردن و آراءمعصومین علیهم السلام در این رابطه 12
زیان های ظاهری و باطنی پُرخوری 14
فایدههای ظاهری و باطنی کم خوری 19
2- آداب سفره و غذا خوردن وآراء معصومین علیهم السلام در این رابطه 20
الف) آداب غذا خوردن 21
ب) آداب سفره 24
3- آداب آشامیدن 25
- آب 25
- شیر 26
- عسل 27
- سرکه 27
آداب آشامیدنیها از نظر معصومین علیهم السلام 28
4- غذاها و آشامیدنی های حرام 29
از محرماتی که در اینجا مورد بحث قرار میگیرد 31
الف- خمر 32
خمرازدیدگاه آیات و روایات 33
انواع خمر و حکم آنها 37
ب- خون 38
ج- گوشتهای حلال و حرام 38
خوردن محرمات در وقت اضطرار 40
فصل سوم: اوضاع اجتماعی، اقتصادی و مذهبی عصر عباسیان
1- پیشینه بازرگانی و تجارت در بین اعراب قبل از اسلام و در صدر اسلام 43
2- محصولات 46
3- بغداد و بازارهای آن در عصر عباسیان 55
شکل بازارها 66
نقش زنان در بازارها 67
4- تأثیر ادیان بر تجارت اسلام 68
5- جشن ها 80
جشنهای دینی اسلامی 80
جشن های محلی 84
فصل چهارم: آداب و رسوم معیشت در عصر عباسی
1- اطعمه و اشربه خلفا و وزراء دولت عباسی 93
آداب المائده،آداب سفره 108
2-شرابخانه ها 117
شربت خانه(خزانةالشراب) 120
شرابکده ها 123
3- مجالس شراب 126
استعمال حشیش 135
تریاک 136
فصل پنجم: تغذیه در عصر عباسی
ادویه و خوشبوکننده ها 138
اجزای خوشبوکننده 140
ظروف و وسایل آشپزخانه 141
غذای اعراب 154
خوراکهای گوشتی 156
ماهی و خوراکهای آن 163
خوراکهای گیاهی 165
خوراک تنگدستان 170
خوراکهای مشترک توانگران و تنگدستان 174
از غذاهایی که با استفاده از خرما درست می شد 175
روغن وپیه 176
نان 177
برنج 182
مشاغل مربوط به اغذیه 184
بهای خوراکی 185
قیمتها در زمانهای عادی 187
بهای اجناس در آشوبهاوکمیابی 188
کارکنان آشپزخانه 193
هزینه آشپزخانه سلطنتی 194
نوشیدنیها در این دوره 198
نوشیدنیهای حلال و حرام 199
شیر و محصولات آن 202
آب 204
شیرینیها و حلویات 205
مواد شیرینکننده 208
نقل 210
ترشیها و چاشنیها 211
میوه 212
زمانبندی غذاها 216
پرهیز و علوم غذایی 217
نگاهداری و حفاظت 220
سوخت 223
نتیجهگیری 225
فهرست منابع 227
چکیده انگلیسی 239
چکیده:
در آغاز حکومت عباسیان به دلیل آنکه دستاندرکاران حکومت اسلامی، بعد از دودمان نژادپرست بنیامیه روی کار آمدند و ملل مختلف با زبانها و فرهنگهای متفاوت وارد حوزه اسلامی شدند، مسائل اجتماعی و از آن جمله اطعمه و اشربه تحولی عظیم پیدا کرد.
موضوع تحقیق اطعمه و اشربه معمول و مرسوم مردم در دوره عباسیان از ابتدا تا سال 656(ه.ق) است و روش کار به صورت کتابخانهای و بهرهبرداری از منابع موجود و استفاده از نظرات محققین بوده و پژوهش حاضر شامل معرفی باب فقهی و آداب دینی اطعمه و اشربه (حلال و حرام)، تجارت و بازرگانی و محصولات آن دوره، ادیان گوناگون و تأثیر آنها بر روی اعراب بخصوص در باب خوردنیها و آشامیدنیها، جشنها و اعیاد اسلامی، رسوم دارالخلافه در این رابطه، غذای اعراب و انواع مختلف آن، وسایل و ظروف طبخ غذا و... میباشد.
در عصر جاهلیت و صدر اسلام، اغلب مردم عرب از غذاهای سادهای استفاده میکردند اما پس از اسلام، سبک غذاها تغییر پیدا کرد. یکی از دلایل این تغییر ، تماس آنان با ملل دیگر بخصوص ایرانیان بود. مهمترین تأثیرگذاری از جانب ایرانیان بود که برخی خلفا حتی در رعایت آداب شاهانه از پادشاهان قدیم ایران مانند اردشیر و بهرامگور متابعت میکردند.
در باب شراب نیز یهودیان و بخصوص مسیحیان، اثرگذار بودند. مسیحیان در جشنهای خود از شراب استفاده میکردند و حتی در برخی دیرها آن را تهیه و به فروش میرساندند و مشترک بودن محل زندگی آنان با مسلمانان باعث استفاده از شراب در بین برخی مسلمانان شد.
نتیجه اینکه در پژوهش حاضر، انواع اطعمه و اشربه معمول و مرسوم در دوران عباسیان مورد بررسی و تحقیق قرار داده شد و مباحثی از جمله اغذیه حرام و حلال و انواع اشربه و اطعمه و تأثیر ملل مختلف مخصوصاً ایرانیان بر نوع و سبک غذاهای اعراب و تأثیر ادیان گوناگون بخصوص مسیحیان بر اشربه(مشروبات الکلی)، براساس منابع و مآخذ موجود نوشته شده است.
فصل اول
کلیات
معرفی منابع
درباره آشپزی آثار مختلفی وجود دارد. برخی از این آثار ضمن توجه به این امر، به امور اجتماعی وابسته به خوراک مانند آداب سفرف و نوع غذا و پرهیز و آشامیدنیها و... نیز میپردازد. کهنترین اثر آشپزی در دسترس از آن ابوجعفر محمد بن مظفر بن نصر بن سیار الوراق (متوفی آغاز سده چهارم) میباشد به نام الطبیخ و اصلاح الاغذیة المأکولات که نسخه خطی آن در دست است و دارای ارزشی والایی میباشد. این کتاب نه تنها به مسائل مربوط به آشپزی پرداخته بلکه به منافع و مضار خوراکها هم توجه کرده و مربوط به اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم هجری قمری میباشد. نویسنده این کتاب به کتابهای آشپزی خلفای عباسی آن زمان دسترسی داشته و اثر او جالب توجه است. از کتب دیگر در این زمینه کتاب الطبیخ اثر محمد عبدالکریم الکاتب بغدادی(م 637ه.ق) و کتاب الوصلی الی الحبیب فی وصف الطیبات و الطیب اثر کمال الدین ابن العدیم (م660ه.ق) میباشد. این کتب از آثار جنبی ارزنده به شمار میرود. کتاب الطبیخ بغدادی در قرن سیزدهم میلادی نوشته شده و شیوه اصطلاحات آشپزی آن دوران را تا حدود زیادی نشان میدهد. با گذشت زمان آشپزی موضوع ویژهای شد برای بررسی، و گروهی در آن زمینه رسالههایی نوشتند که به اسامی آنها اشاره خواهد شد.
نویسندگان به فن طباخی توجه زیادی میکردند حتی علی بن هارون معروف به منجم که همنشین خلفا بود و ابراهیم بن مهدی خلیفهزاده موسیقیدان و جحظه، شاعرِ ماهر، کتابهای طباخی نوشتهاند.
مورخ مشهور ابن مسکویه کتابدار عضدالدوله، تألیفی متقن و منظم که شامل اصول پخت و پز و نکات بدیع بود به نام «فی ترکیب الباجات من الاطمعه» فراهم آورد. در اینجا پارهای از کتبی که در باب اطعمه و اشربه نوشته شده است نام برده خواهد شد:
کتاب الطبیخ و اصلاح الاغذیةالمأکولاة از ابوجعفر محمد بن مظفر بن نصر بن سیار الوراق، از نسخ خطی در دسترس که منحصر به فرد بوده و در کتابخانه بادلیان، آکسفورد، هانت تحت شماره187 مضبوط است، کتب الطبیخ اثر الکاتب البغدادی و الوصلی الی الحبیب از ابن العدیم و افرادی مانند حارث بن بشخیز، ابراهیم بن مهدی، علی بن عبداللّّه بن عباس بن عبدالمطلب، ابن ماسویه، مخبره، علی بن یحیی منجم، جحظه، رازی کتبی به نام الطبیخ نوشتهاندکه بعداً اشاره خواهد شد. همچنین ابو اسحاق ابراهیم بن عباس بن محمد بن صولی کاتب و ابو علی احمد بن اسماعیل بن خصیب انباری «فطاحه» کتب خود را الطبیخ نامگذاری کردهاند. از کتب و آثار ابوبکر محمد بن زکریای رازی: الطبیخ، الطبیخ للمرضی،الحاوی و سیمی الجامع الحاصر لصناعةالطب،این کتاب دوازده قسمت است که قسمت چهارم آن در قوای دواها و غذاها و تمام موادی که در طب مورد نیاز است می باشد.کتاب فی الطعمةالمرضی، کتاب دفع مضار الاغذیة، کتاب فی المسکر، رسالته فی العلة التی لها لا یوجد شراب یفعل الشراب الصحیح بالبدن، کتاب الشراب. کتاب دیگر او المنصوریّه است که به نام شاهزاده منصور نوشته شده و مشتمل بر ده کتاب است که یکی از آنها درباره اغذیه و ادویه میباشد.
_از آثار جحظه:الطبیخ، السکباج(ابوالحسن احمد بن جعفر موسی بن خالد برمک.
_نضر بن شمیل: نضر بن شمیل بن خرشة بن یزید بن کلثوم بن عنترة بن (عمربن) جلهمة بن حجر بن خزاعی بن مالک بن عمر بن تمیم از مردم بصره بود که در مرو روذ(از شهرهای خراسان) از شهرهای مازن،اقامت داشت و در سال 203 یا 204(ه.ق) وفات یافت و از کتابهای او کتاب الصفات است که مشتمل بر چند کتاب است. بنا به نقل ابن کوفی جزء سوم آن درباره گوسفندان، پرندگان، آفتاب، ماه، شب، روز، شیرهای آشامیدنی و سماروغ، چاهها، حوضها، ریسمانهای آبکشی ودلو چاه و صفات شراب است.
ابن بشار: احمد بن سلیمان بن بشار استاد ابو عبداللّه کوفی وزیر، کتاب الشراب و المنادمه.
_اسحاق بن ابراهیم موصلی کتاب الشراب.
_عبیداللّه بن احمد بن ابو طاهر مکنی به ابوالحسین: کتاب السکباج و فضائلها
_ابوالقاسم عبیداللّه بن احمد خرداذبه:کتاب الطبیخ، کتاب الشراب.
_یحیی بن ابو منصور موصلی:کتاب الطبیخ
_ابوعبداللّه محمد بن خلف بن مرزبان: کتاب الشراب
_ابوالقاسم علیبن محمد بن شاه طاهری، کتاب الخبز(والجبن) و الزیتون کتاب حرب اللحم و السمک
_ابو محمد بن مبشر ثقفی (از معتزلیان بغداد): کتاب الاشربه
_جاحظ، عمرو بن بحر بن محبوب(م 250ه.ق)، کتاب الحیوان، کتاب البخلاء، کتاب الشارب و الشراب، رسالته فی مدح النبیذ، رسالته فی ذم النبیذ، رسالته فی اثم السکر.
_ابن ابوالدنیا، عبیداللّه بن محمد مکنی به ابوبکر: کتاب ذم المسکر.
_علوی رسّی، قاسم بن ابراهیم بن صاحب صعده، کتاب الاشربة.
_عیاشی، ابونصر محمد بن مسعود: کتاب الاشربة.
_محمد بن حسن مکنی به ابوعبداللّه: کتاب الشرب، کتاب الصید و الذبائح.
_ابوالحسن عبیداللّه بن حسن کرخی: کتاب الاشربة و تحلیل نبیذ التمر.
_شافعی، ابوعبداللّه محمد بن ادریس: کتاب الطعام و الشراب، کتاب الاشربة ، کتاب الصید و الذبائح.
_ابوسلیمان داود بن علی بن خلف اصفهانی، کتاب الشرب، کتاب تحریم المسکر، کتاب الاشربه، کتاب الاطعمه.
_حسن و حسین اهوازی [فرزندان سعید، از اصحاب امام رضا(ع)]، کتاب الاشربة.
_ابوعبداللّه احمد بن حنبل: کتاب الاشربة.
_علی بن عبیده ریحانی،کتاب مدح نبیذ.
_ابوزکریا یوحنا بن ماسویه:کتاب دفع ضرر الاغذیه.
_علی بن زیل بالام، ابوالحسن علی بن سهل طبری کاتب مازیار بن قارن: کتاب منافع الاطعمه و الاشربة و العقاقیر.
_عیسی بن ماسه: کتاب قوی الاغذیه.
_عیسی بن ماسرجیس: کتاب قوی الاطعمه و منافعها و مضاربها، کتاب الروایح و الطعوم.
_شابور بن سهل [رئیس بیمارستان جندیشابور (م255 ه.ق): کتاب قوی الاطعمه و مضارها و منافعها.]
_کندی، ابویوسف یعقوب بن اسحاق بن صباح بن عمران بن اسماعیل: رسالة فی صنعةالاطعمة، من غیر عناصرها، کتاب رسالته فی تغیّر الاطعمه.
_حنین بن اسحاق عبادی: کتاب الاغذیه (سه مقاله)، کتاب اللبن(یک مقاله)، کتاب آلاتالغذا(سه مقاله)
_ابومعشر جعفر بن محمد بلخی: کتاب السهام (سهام خوردنیها و پوشاکیها و بوئیدنیها و ارزانی و گرانی و حکم درباره آنها).
کتاب عیون المسائل و الجوابات (اخبار خرمیان و مذهبشان و شرابخواری و شهوترانی و طرز عبادتشان را جمع کرده).
_ابوالحسن علی بن محمد بن عبداللّه بن یوسف مدائنی: کتاب الحیوان، کتاب الاکله
_ابوعبیداللّه محمد بن عمران بن موسی بن سعید بن عبداللّه(خراسانی بوده)، مرزبان، کتاب المدیح(در میهمانی و دعوت و آشامیدنیها و در حدود پانصد ورق بوده است).
_هشام بن محمد بن سائب بن بشر هشام کلبی:کتاب اسواق العرب.
_ابومحمد عبداللّه بن مسلم بن قتییه کوفی، متولد همانجا که به مناسبت قاضی بودنش در دینور دینوری نامیده میشود.
کتاب عیونالاخبار او مشتمل بر ده کتاب است که یکی از آنها الطعام نام دارد.
_یوسف بن ابراهیم دبیر رفیق ابراهیم بن مهدی، المطببین مع الملوک فی المآکل و المشارب و اللابس و غیر ذلک.
_ابوعلی سینا از معروفترین اطبای اسلام،نفیس ترین کتاب او، کتاب قانون است که در آن فیزیولوژی، حفظ الصحه، امراض، معالجات و خواص الادویه بحث به عمل آمده است.
کلاً از کسانی که رسالههایی در رابطه با اطعمه و اشربه نوشتهاند میتوان به افراد زیر اشاره کرد:
حارث بن بشخیز (حدود سده سوم)، ابراهیم بن مهدی (م 224 ه.ق)، یوحنا بن ماسویه (م243 ه. ق)، ابراهیم بن العبّاس الصولی (م243 ه.ق)، علی بن یحیی المنجّم (م257 ه.ق)، احمدبن الطیّب السرخسی (همزمان با معتضد خلیفه)، احمد بن جعفر، جحظه (م325 ه.ق)، ابوبکر محمد بن زکریای الرازی (م313 ه.ق)، مخبره (نحوی دربار معتضد)، حنین بن اسحاق (م260 ه.ق)، ابن مندویه اصفهانی (م372ه.ق)، مسکویه (م420 ه.ق)، احمدبن طاهر، ابن خرداذبه (م300 ه.ق)، یحیی بن ابی منصور الموصلی (همزمان با ماُمون)، ابن الشاه الظاهری (م سده چهارم ه.ق)، داود بن علی (م 270 ه.ق)، ابن دایا (م 340 ه.ق)
از کتب و آثار دیگر در این باره می توان به آثار زیر اشاره کرد:
فوائد الوائد و رساله آداب المآکلة به ترتیب از ابن الجزارّ (م 679 ه.ق) و محمد بن الغزّی (م984 ه.ق) گذشته از این منابع و برخی آثار دیگر نیز با فصلها و مطالبی برخورد می کنیم که درباره هنر صحبت کرده است مانند عقدالفرید (ابن عبدریه)، منهاج البیان فیما یستعمله الانسان (ابن جزله)، محاضرات الادباء (راغب)، مخصص از ابن سیده، ذخیره خوارزمشاهی (جرجانی) و نیز رساله فی السکر شرح الأرجوزه البطیخه (میبدی)، وسائلالشیعه (حرعاملی)...
کتبی در باب طب وجود دارد که در این باره به مطالبی اشاره میکند مانند تحفه حکیم مؤمن(محمد مؤمن حسینی طبیب)، مخزن الادویه(عقیلی خراسانی) و یا همانطور که اشاره شد کتب مربوط به رازی و ابن سینا و... .
در قسمتهای بعدی این فصل مطالبی در رابطه با برخی از کتب که در این مجموعه تا حدودی مورد استفاده قرار گرفته است به اجمال آورده خواهد شد.علاوه بر این کتب کتابهای تاریخی و ادبی فراوانی نیز وجود دارد که ضمن بیان سرگذشتها و وقایع، تا حدودی به وضعیت اطعمه و اشربه در آن دوره اشاره کرده است. البته تعداد این کتب که به بحث در امور تاریخی ،سیاسی و اجتماعی پرداختهاند بسیار است ولی در این مجموعه به برخی از آنها اشاره کوتاه و مختصری میشود از جمله:
- «زندگی اجتماعی در حکومت عباسیان / محمد مناظر احسن، ترجمه مسعود رجب نیا»
این کتاب درباره زندگی و آداب اجتماعی مردم در عصر عباسیان میباشد و شامل هفت فصل است که در هر فصل به گوشهای از زندگی عباسیان پرداخته است از جمله:پوشاک، خانه و اثاث، شکار، بازیها،جشنها و یک فصل نیز به خوراک اشاره شده که در این زمینه اطلاعات جامعی در اختیار خواننده قرار میدهد.فصل نخست کتاب به منابع مهم پرداخته است.
- «کتابالطبیخ/محمد بن الحسن بن محمد الکاتب بغدادی»
این کتاب درباره طعام و آشپزی معمول و مرسوم در عصر عباسیان میباشد و در ده باب نوشته شده است از جمله: خوراکهای گوشتی، غذاهای گیاهی، خوراکهای مرغ، ترشیها و چاشنیها، غذاهای ماهی، شیرین کنندهها و رنگ کنندهها و انواع آن، سوپها و آشها.
- «تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری/ آدام متز »
در این کتاب به بررسی جلوههای گوناگون تمدن اسلامی، از جمله علم و اقتصاد و تشکیلات اداری و اجتماعی و ادبیات در قرن چهارم هجری / دهم (میلادی عصر طلایی یا رنسانس اسلامی) پرداخته شده و مؤلف توضیحاتی در باب خلفای عباسی (از متکفی به بعد) و فاطمی و امیران دیگر دولتهای محلی ارائه داده است. در این کتاب در رابطه با رسوم دارالخلافه، اخلاق و عادات، احوال معیشت، وضع شهرها، جشنها، محصولات، صنایع، بازرگانی و... اطلاعات سودمندی داده شدهاست. مؤلف بیشتر به بغداد و قاهره توجه کرده است.
- «تاج/ ابوعثمان عمر بن بحر الجاحظ»
کتاب از چهار باب تشکیل شده: باب اول درباره آداب حضور در خدمت شاهان، باب دوم در آداب غذا خوردن و همسفره شدن با شاهان، باب سوم در مراتب ندیمان، باب چهارم در صفت ندیمان است. در این کتاب به آداب ایرانیان قدیم و تأثیرپذیری اعراب از آنان توضیحاتی داده شده است.
- «شرح الارجوزة البطیخة/ السید احمد المیبدی (م1313 ه.ق)»
در این کتاب به میوهها به خصوص خربزه اشاره شده است و مشتمل بر ده فصل است که عبارتند از حکمت خلق میوه، اثر دارویی خربزه، علت برتری آن، کیفیت و حالات خوردن آن و نوع هندی آن.
- «دانشنامه احادیث پزشکی/ محمدی ریشهری، ترجمه دکتر حسین صابری»
کتاب در رابطه با مسائل پزشکی و آداب خوردن و آشامیدن و خواص برخی از خوراکیها میباشد و شامل پنج بخش میباشد:پزشکی، بیماری، مباحث مربوط به اندامها و دستگاههای بدن، تأثیر خوردن و آشامیدن در سلامت و بیماری، درمان با غذاها و گیاهان دارویی.
- «مروجالذهب و معادنالجواهر تألیف ابوالحسن علی بن حسین مسعودی»
وی در زمینههای مختلف دانش مطالعاتی انجام داد و مشاهدهها و ایدههای خود را، در آثار زیادی ثبت کرد که 36 اثر از آنها در الفهرست آمده ولی تنها متن کامل دو اثر او باقی مانده است که عبارتند از:
مروجالذهب و معادنالجواهر (مرغزاران طلا و معادن سنگهای گرانبها) و کتاب التنبیه و الاشراف (کتاب هشدار و نظارت) است.
مروج اولین تاریخ جهانی است که تا به حال نوشته شدهاست. او در این کتاب به تاریخ کل جهان از آغاز خلقت تا زمان حیات مؤلف اشاره نموده است. این اثر در 132 باب و دو بخش پیش از اسلام و دوره اسلامی تدوین یافتهاست. موضوعات بخش نخست با ذکر داستان خلقت آدم آغاز شده و تا روزگار ابراهیم(ع) ادامه یافته است.
مؤلف سپس به بررسی مبنای تقویم نزد ملتها پرداخته و آنگاه بخش تاریخ اسلام را با بررسی سیره پیامبر(ص) آغاز کردهاست. روش کار مؤلف در این بخش، موضوعی – حولیهنگاری است، به این ترتیب که ذیل نام هر خلیفه، پس از ذکر شرح حال او، حوادث مهم روزگار وی را به ترتیب وقوع بر اساس سالهای هجری شرح داده و شرح حوادث را تا خلافت المطیعللّه (334-363 ه.ق) و سال 336 قمری ادامه دادهاست. برخی کتاب را دائرةالمعارف تاریخی آن عصر دانستهاند.
-«العقد الفرید / ابن عبدربه اندلسی»
دائرةالمعارف گونه و جُنگی ادبی است به زبان عربی، از نویسنده و شاعر اندلسی (246-328 ه.ق) و حاوی مطالب گوناگون تاریخی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و ادبی آن روزگار. مؤلف کتاب را به 25 بخش تقسیم کرده و موضوعات متناسب با هر عنوان را ذیل آن قرار داده است از جمله: حکومت، جنگ، علم و ادب، مشروبات و مأکولات، موسیقی و غنا، ایامالعرب و...
- «کتاب الفهرست / محمد بن اسحاق ندیم»
از آثار قرن چهارم هجری و از قدیمیترین کتابشناسیهای جهان اسلام و حاوی اطلاعات گرانقدری در تاریخ علوم از آغاز پیدایش تا زمان تألیف کتاب (377 ق) و فهرستی است از کتب دانشمندان عرب و غیر عرب در رشتههای گوناگون علمی به زبان و خط عربی. کتاب به ده مقاله و هر مقاله به چند فن تقسیم شده و ذیل هر فن – که در واقع یکی از علوم آن عصر است– تاریخچه آن علم، نام دانشمندان صاحب اثر در آن موضوع و شمهای از شرح حال آنان و نام و آثارشان آورده شده است. در این کتاب به آثار نوشته شده درباره اطعمه و اشربه (حتی مواردی که در حال حاضر ممکن است از بین رفته باشد) و به نویسندگان آن اشاره شده است.
- «تاریخ عرب / فیلیپ خلیل حِتی»
این کتاب تحقیقی است درتاریخ سیاسی، اجتماعی وفرهنگی اسلام و به تعبیری سرگذشت اقوام عرب، از روزگار قدیم تا پیروزی عثمانی. مطالب در شش بخش تنظیم شده است که یک بخش آن مربوط به وقایع دوران اموی و عباسی و بیان اوضاع علمی و فرهنگی و.. این عصر و در نهایت سقوط عباسیان میباشد.
- «احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم / ابو عبدالله محمد بن مقدسی»
از منابع کهن و معتبر جغرافیایی مربوط به اواخر قرن چهارم هجری است که علاوه بر اشتمال بر اطلاعات جغرافیای طبیعی، حاوی اطلاعات گوناگون تاریخی، اقتصادی ، اجتماعی است. عمده نوشتههای مؤلف بر اساس مشاهدات خود اوست.
- «سفرنامه ناصرخسرو/ ناصر بن خسرو قبادیانی مروزی (متوفی 481 ه.ق)»
در زمره آثار جغرافیایی میباشد و شرح سفر هفت ساله مؤلف است. سفر او از خراسان به مکه صورت گرفته و در این سفر از شهرهای زیادی دیدن کرده است و از طرز معیشت و آداب و رسوم مردم هر دیار، اطلاعات بسیاری به دست دادهاست. این کتاب از لحاظ جغرافیایی تاریخی و از جهت آشنایی با اوضاع و احوال جوامع و مراکز مهم تمدن اسلامی تا اواخر دوران عباسی اثری سودمند است.
«الاغانی/ ابوالفرج علیبنحسین الاصبهانی(248-356 ه.ق)»
از آثار قرن چهارم هجری و دایرةالمعارفی است در موسیقی عرب و تذکره نغمه پردازان عرب از جاهلیت تا عصر مؤلف که به زبان عربی میباشد. به علاوه، حاوی اطلاعات سودمند تاریخی از جمله آیین کشوری و تشریفات زندگی خصوصی خلفا و رجال دولت میباشد.
- «معجم البلدان / شهاب الدین ابن عبدالله یاقوت الحمری الروی البغدادی»
نخستین فرهنگ اعلام جغرافیایی به زبان عربی است که در نیمة اول قرن هفتم هجری تدوین یافته (621ق). این فرهنگ که به ترتیب الفبایی مرتب شده شامل اطلاعات جغرافیایی آن دوره است. مؤلف، علاوه بر اطلاعات جغرافیایی، در بسیاری موارد به ذکر تاریخ و فرهنگ و ادب آن محل پرداخته و از این رو کتاب گنجینهای است از اطلاعات تاریخی.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:23
چکیده:
ایران در عصر عباسیان
1. وضعیت ایران پس از روی کار آمدن خاندان عباسی
2. نقش ایرانیان در وزارت
3. برآمدن خاندانهای حکومتگر ایرانی
4. بررسی نهاد خلافت و تغییراتی که در عصر عباسیان پیدا کرد به عنوان یک مرکز مشروعیت دهنده با تکیه بر اندیشه ایرانشهری.
شعارهایی که عباسیان را به قدرت رسانید توانست یک چند گروههای مخالف آنان را نظیر علویان، خوارج و قبایل عرب مخالف خلافت بنی امیه که باهم مرتب درگیری داشتند را به خود جلب کند و آنان را بر علیه دشمن مشترکشان یعنی امویان متحد کند. نزاعهای داخلی و درگیریهایی که پس از به خلافت رسیدن عباسیان میان آنان و گروههای رقیبشان رخ داد، نشان از آن داشت که عباسیان تنها نبودند که توانستند این انقلاب را به ثمر برسانند بلکه مشارکت گسترده گروههای مختلف که تحت عنوان شعار کلی مبنی بر بازگشت به سنتهای پیش از امویان که آنان را به دور هم جمع کرده بود توانست خلافت امویان را از بین ببرد. خطبه ای را که ابوالعباس سفاح در روز نخست خلافت ادا کرد و عمش آن را ادامه داد حاکی از آن بود که نخست عباسیان مدعی بودند که شناختن حق آنها به خلافت الزامی است و آنان به تفضیل اصلی خلافت را بدست گرفته اند با موافقت خلق همچنین برای گروههای رقیب خود نیز این مسئله را مسجل کردند که امر خلافت از آغاز به آنها راست شده و آنان نباید در این مهم با عباسیان درگیر شوند.
اکنون زمان آن فرارسیده بود تا شعارهایی که در هاله ای از ابهام پیچیده شده بود و عباسیان به کمک آن توانستند سایر گروههای مخالف خلافت امویان از جمله علویان را با خود متحد کنند صورت مشخص تر و دقیقتری به خود بگیرد. این مشخص بود که از آغاز عباسیان خلافت را تنها و بی رقیب می خواستند اما گروههای مختلفی که در سقوط امویان و همراهی عباسیان نقش داشتند حال هر کدام به تنهایی مدعی تخت خلافت بودند. مهمترین این گروهها علویان بودند که عباسیان با شعارهای آنان توانستند حامیان آنان را در حمایت از خود بسیج کنند اما حال که عباسیان خلافت را تصاحب کردند علویان ، آنان را غاصب
می دانستند و خلافت آنان را فاقد مشروعیت لازم می دانستند به همین جهت عباسیان برای آنکه حقانیت خود را در امر خلافت نسبت به علویان برجسته نشان دهند شعارشان را که تا آن زمان انتقال خلافت از طریق وجاهت و سفارش از ابوهاشم به جدشان محمد بن علی صورت گرفته بود ، تغییر دادند و در عوض مدعی شدند که امامت از زمان وفات پیغمبر بدون فترت به آنها تعلق داشت و در تقویت دعوی عباسیان و رد ادعای برخی اعقاب علی که امامت را حق خود می دانستند نسبی خاصی پیش کشانده شد. عباسیان می گفتند که از پشت جدشان عباس بودن ، اهمیتی بیشتر از نسل فاطمه دختر کوچک پیامبر و زوجه علی دارد. از آن جهت که فاطمه زن بود و ابوطالب پدر علی و عم پیامبر که هرگز آشکارا قبول اسلام نکرده بود در صورتی که عباس عم پیغمبر اسلام پذیرفته بود. بهمین جهت عباسیان در امر خلافت خود را محق تر از علویان نشان دادند اما در آن سو علویان ضمن رد کردن ادعای عباسیان در امر خلافت دست به قیامهایی گسترده بر علیه عباسیان زدند و بدین ترتیب مخالفت خود با آنان را عملا نشان دادند. قیام محمد و ابراهیم ملقب به النفس الزکیه در منطقه حجاز و تعرض سخت منصور خلیفه عباسی به آنان یادآور خاطره قیام زید و پسرش یحیی بر علیه امویان بود در نظر علویان همچنین بعدها قیام حسین بن علی بن حسن و یارانش در زمان هادی که به شهدای فتح مشهور شدند، حکایت از آن داشت که علویان هزگز ادعای عباسیان را در امر خلافت به رسمیت نشناختند و آنان را بسان امویان غاصب تلقی
می کردند. اما خطر دیگری که خلافت نو پای عباسیان را از هر سو تهدید می کرد ابومسلم خراسانی بود. عباسیان اگرچه با شعار « الرّضا من آل محمد » توانستند ناراضیان را در پشت سر خود جمع کنند اما کسی که در نهایت بیرق خلافت را در دستان آنان نهاد ، ابومسلم بود به همین جهت عباسیان سخت ( در روزهای نخست خلافت خود) به ابومسلم و سپاهیانش محتاج بودند. ابوالعباس سفاح خلیفه نخست عباسی فرصت آن را نیافت تا کار ابومسلم را یکسره کند و این مهم ، به عمش ابوجعفرالمنصور که پس از وی به خلافت رسید، سپرده شد. منصور نخست به وسیله ابومسلم دیگر مدعیان خلافت و کسانی راکه
می توانستند حیات نوپای خلافت عباسی را بخطر اندازند را از میان برد. کسانی چون معبد الله بن علی عموی منصور یا بهافرید و یا لشگری از چینیان را که مرزهای شرقی جهان اسلام را مورد تاخت و تاز قرار داده بودند و یا قیامی که به طرفداری از علویان در بخارا به پا شده بود.
در نهایت پس از آنکه منصور خلیفه عباسی توانست بوسیله ابومسلم آرامش و امنیت خلافت عباسی را تضمین کند اقدام به حذف او کرد. البته از میان بردن ابومسلم چندان به آسانی صورت نگرفت چرا که اهمیت ابومسلم به عنوان حلقه اتصال زنده میان حکومت مرکزی ای که در شرف پیدایی بود و ولایتی که قدرت مرکزی نفرات نظامی و پر شورترین طرفدارانش را از آنجا گرد آورده بود، هنگامی آشکار گردید که خراسان بدنبال قتل وی دستخوش شورشهای پی در پی شد. نخستین این شورشها، خروج سنباد بود که قیام وی هفتاد روز بطول انجامید. همچنین جنبش سنباد به تشکیل یک سازمان مخفی به نام بومسلیمه منجر شد که سالها به پرورش احساسات ضد عباسیان می پرداخت.
خروج استاذسیس و المقنع در نواحی کش و نسف پس از سنباد سخت از حمایت محلی برخوردار بود همچنین بعدها خروج اسحق ترک که همگی نشان از محبوبیت بالایی بود که ابومسلم در میان ایرانیان داشت. بهر ترتیب عباسیان توانستند از میان این انقلابها و بحرانهایی که در دهه های نخستین خلافت آنان را فراگرفته بود، جان به در برند و پایه های خلافت خود را پس از آن محکم کنند، اما آنچه که در این میان مهم بود میراثی بود که عباسیان در جهت تثبیت و استقرار خلافت خویش از اسلاف خود به ارث بردند. این میراث که ارزش آن به مراتب بالاتر از بهایی بود که عباسیان در جهت تثبیت خلافت خویش پرداختند، توانست حیات خلافت خاندان عباسی را برای قرنهای پس از آن تضمین کند. نیک می دانیم معاویه نخستین کسی بود که پس از تثبیت خلافت سفیانیان تمام سعی خود را به کار برد تا یزید پسرش را ولیعهد خود قرار دهد.برغم مخالفتهای پراکنده ای که توسط کسانی چون حسین بن علی ، عبدالله بن عمر و ... صورت گرفت ، یزید بن معاویه خلیفه شد و این نخستین بدعتی بود که پس از وفات پیغمبر در امر خلافت صورت گرفت و در حقیقت عمل وی مستلزم الغای نظام انتخابی شد که پیش از آن برقرار بود و به جای آن نظام جانشینی میراثی برقرار شد. همه خلفایی که پس از معاویه بر سر کار آمدند از بدعت وی پیروی کردند و همین مهم به عنوان میراثی اصیل از امویان به عباسیان رسید که باعث شد بتوانند پنج قرن قدرت را در دست داشته باشند. البته گفتنی است که امویان به ابتکار خود این عمل را انجام ندادند بلکه در برخورد با تمدنهایی چون ایران و بیزانس آنان نیز با شیوه وراثتی سلطنت آشنا شدند و بعدها مستقیما آن را به کار گرفتند.
همچنین در آن هنگام که حضرت محمد به عنوان فرستاده خدا کلام او را به مردمان ابلاغ می کرد یک نظام خداسالاری استقرار یافت و آن حضرت در واقع همچون نایب خدا بر روی زمین قرار داشت. پس از رحلت پیغمبر گونه ای از خداسالاری دوم روی کار آمد چه خلفای راشدین خود را ناگزیر از آن
می دانستند که دستورهای قرآن را ملاک اعمال خود قرار دهند و در کارهای خود پا به جای پای پیغمبر نهند. از بیم اشتباه هرجا که در گرفتن تصمیم دچار شک می شدند از هرکس که سخنان پیغمبر را شنیده و با او نزدیکتر زیسته بود می پرسیدند تا چنان نباشد که عملشان مخالف عمل پیغمبر نشود اگر می خواستند به ابتکار خود عمل کنند عامه مسلمانان هرچه زودتر وظایف ایشان را گوشزد می کردند. هنگامیکه پس از مرگ علی و بسیاری از اصحاب دیگر آن دسته از مردم از بین رفتند که می توانستند بخاطر نزدیکی خود با پیغمبر به اعمال خلفا اعتراض می کردند دیگر خلیفه مانعی برای انجام دادن خود می خواسته در برابر نداشت. (ح) بهمین جهت امویان با به کار بردن واژه خلیفه اللهی به جای فره ایزدی یا حق اصلی سلطنت ایرانیان برای خود مشروعیتی فوق مردمی قائل شدند عباسیان نیز که پس از امویان بر سر کار آمدند از همین روش برای خلافت کردنن سود جستند و مستقیما مشروعیت خلافت خود را بعدها از جانب خداوند دانستند. به کار بردن وازه خلیفه اللهی در زمان عباسیان آن هنگام که سستی و فتور راه یافته در ارکان و عناصر قدرتشان باعث پیدایش قدرتهای سیاسی مستقل و نیمه مستقل یا خاندانهای خود مختار شد تمهیدی شد تا عباسیان با کار برد این واژه در برتری خود نسبت به گروههای رقیب به عنوان یک مرکز مشروعیت دهند عمل کنند. همچنین خلفا در رقابت با علمایی که دعوی آشنایی با دین خداوند و احکام حلال و حرام را داشتند باید بر مذهب اصلی خود تاکید می ورزیدند تا جا را در کشاکشهای منزلت جویی به موضعی فروتر در غلتیدند.