فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:45
فهرست مطالب:
مقدمه
نفوذ بیگانگان
تدبیر امیرکبیر
امیرکبیر و احتشام الدوله
چاپلوسی میرزا آقا خان
این دیوارها به امیر خبر خواهند برد
نام مرا در روزنامه نیاورید
زندان در عصر ناصرالدین شاه
شاه به شکایت مردم رسیدگی می کند!!
مبارزه مردم در آذربایجان
سرانجام کار
ناصرالدین شاه و آخوند درباری
بیماری وبا
22 محرم 1310 هـ . ق
قیام مردم تهران و شهرستان ها
قیام دلیرانه مردم رشت
قیام دلیرانه مردم تهران، آذربایجان و شیراز
ظل السلطان کیست؟
از این چیزها لازم نداریم تمام را باید وجه نقد بدهند
مقدمه:
عصر سلطنت ناصرالدین شاه عصر تاریک و شرم آوری از تاریخ ایران است. عصری است مملو از ظلم و ستم و جنایت و دورهای است آکنده از جهل و بی خبری. توده های وسیع مردم بسیواد بودند و نادان و شاه و درباریان از این بیسوادی و جهل حداکثر استفاده را می بردند. میر غضبهای شاه آماده بودند تا هر زمان که او فرمان دهد جان انسانهایی را بگیرند و اجساد آنها را «برای عبرت دیگران» در جلوی یکی از دروازه های شهر بیاوزیند.
نفوذ بیگانگان
در دوره قاجاریه و مخصوصا در عصر ناصرالدین شاه، اقتصاد ایران در انحصار دو دولت استعمارگر روسیه و انگلستان بود. این دو کشور برای استفاده هر چه بیشتر از منابع و سرشار و ثروت عظیم میهم ما به رقابت پرداخته بودند. شرکت های تجرای بیگانه، از جمله شرکت های انگلیسی و روسی در بیشتر شهرهای ایران شعبه هایی دایر کرده و به خیرید و فروش مشغول بودند. این امر برای بازرگانان ایرانی محدودیت بسیاری ایجاد می کرد و چون نمی توانستند با سرمایه داران بزرگ خارجی رقابت کنند، روز به روز تنگدستی آنان افزوده می شد و رو به ورشکستگی می نهادند.
از عصر امیرکبیر تا عصر امین السلطان
محمد شاه قاجار در ششم شوال 1264 هجری قمری (4 سپتامبر 1848 میلادی) درگذشت. ناصرالدین میرزا ولیعهد که از یک سال پیش فرمانروایی آذربایجان را به عهده داشت دوازده روز بعد از مرگ پدرش در تبریز خود را پادشاه نامید و روز بعد همراه میرزا تقی خان برگزید.
ناصرالدین شاه سلطان مراد میرزا حسام السلطنه را مامور فتح هرات کرد. این شهر پس از شش ماه محاصره در 25 صفر 1273 ه.ق به وسیله سپاه ایران گشوده شد. دولت استعمارگر انگلیس که مایل نبود هرات در دست ایرانیان باقی بماند به ایران اعلان جنگ داد و نیروهایی را با کشتیهای جنگی به جنوب فرستاد. پس از تصرف جزیره خارک سربازانی را در بوشهر پیاده کرد و آنها را به سوی خرمشهر (محمره) فرستاد. بندر بوشهر صحنه جنگ بین قوای ژنرال سرجیمز اوترام و قوای میرزا محمدخان قاجار که مامور جلوگیری از قوای انگلیس بود، شد. میرزا محمدخان در این جنگ شکست خورد و ناصرالدین شاه وحشتزده، از میرزا آقاخان نوری خواست که مقدمات صلح را با انگلستان را فراهم کند.
میرزا آقاخان نوری، فرخ خان امین الدوله را مامور ساخت که به پاریس برود و در آنجا آمادگی ایران را به مصالحه اعلام نماید. در پاریس با وساطت ناپلئون سوم معاهده ای ننگین بر ایران تحمیل شد. این معاهده که در سال 1273 هـ . ق (1857 میلادی) به امضاء طرفین رسید شامل مواد زیر بود:
1. ایران، هرات و تمام خاک افغان را تخلیه کند
2. انگلیس، خرمشهر و بوشهر را تخلیه نماید.
3. ایران از کلیه دعوی خود نسبت به هرات و سرزمین افغانستان صرف نظر کرده و از حکام و رؤسای شهرهای افغانستان مطالبه ضرب سکه و خواندن خطبه به نام شاه ایران ننماید.
4. ایران از دخالت در امور افغانستان خودداری نموده و هرات را افغانستان مستقل بشناسد.
5. در صورت وقوع اختلاف بین ایران و افغان، ایرن متعهد می شود که رفع اختلافات را به حکمیت دولت انگلیس واگذارد.
برکناری مرزا آقاخان نوری
ناصرالدین شاه در محرم سال 1275 هـ . ق میرزا آقاخان نوری را از صدارت برکنار کرد و خود زمام امور را در دست گرفت. او به تقلید کشورهای اروپایی چند وزارتخانه مانند وزارت خارجه، وزارت داخله، وزارت جنگ، وزارت مالیه، وزارت علوم و وزارت وظایف را تاسیس کرد. اداره مالیه را به عهده میرزا یوسف مستوفی الممالک آشتیانی گذاشت. میرزا محمد خان (که در بوشهر از قوای انگلیس شکست خورد) به وزارت جنگ منصور گردید و لقب سپهسالاری به او داده شد. میرزا سعید خان انصاری (موتمن الملک) نیز به سمت وزارت خارجه برگزیده شد.
میرزا محمد خان سپهسالا در سال 1280 هـ . ق مامور شد که ترکمن های استراباد را که دست به طغیان زده بودند آرام سازد. قشون دولتی ایران در این نبرد پیروز شد و سپهسالار با پیروزی به تهران بازگشت و همین امر بر محبوبیت او نزد شاه افزود و یک سال بعد وی را به مقام صدارت رساند و به لقب «سپهسالار اعظم» ملقب گردید.
مسافرت ناصرالدین شاه به اروپا
در سال 1290 هـ . ق با اصرار و تشویق سپهسالار، ناصرالدین شاه با جمعی از رجال درجه یک به اروپا سفر کرد.
در این سفر سلطنتی از کشورهای روسیه، آلمان، بلژیک، انگلیس، فرانسه، سوئیس، ایتالیا و اتریش دیدن کردند. شاه و صدراعظم در این سفر تاریخی با سران ممالک و رجال سیاسی آن کشورها گفتگو داشتند. دیدن کارخانه های گوناگون صنعتی تاسیسات نظامی و برخی تاسیسات اجتماعی نیز جزو پروگرام (برنامه) عمومی سفر به آن ممالک بود.
سفر دوم ناصرالدین شاه به اروپا
در سال 1295 هـ . ق ناصرالدین شاه برای بار دوم عازم اروپا شد. این بار هم میرزا حسین خان سپهسالار او راتشویق به مسافرت نموده بود. وی قصد داشت که در این سفر پیشرفت های کشورهای اروپایی در زمینه فرهنگ، اقتصاد و صنعت را به شاه نشان دهد.
ناصرالدین شاه در شعبان 1298 سپهسالار را از کار برکنار ساخت و صدارت را به میرزا یوسف آشتیانی (مستوفی الممالک) سپرد ولی فرمان رسمی صدارت وی در سال 1301 هـ .ق صادر گردید. دو سال وی درگذشت و در قم در مقبره پدرش مدفون گردید.
تدبیر امیرکبیر
«زمانی، یک تن از راست گویان امانتی قیمتی نزد تاجر محترمی گذاشت. بعد از چند روز که آمد مطالبه کرد آن تاجر ابا نمود. صاحب امانت نزد امیر رفت و قضیه را بازگفت. امیر بدو که هیچ بروز نده (مطلب را افشا مکن) تا من امانت ترا گرفته برسانم. و شبانه به بهانه ای به دنبال تاجر فرستاد او را به مجلس خود طلب کرده اظهار مهربانی نمود و به بهانه ای انگشتری تاجر را گرفت تا تماشا کند و با آن انگشتری بازی کرد و به بهانه ای بیرون امد. و آن خاتم را به دست یکی از خادمان داده گفت: به خانه این تاجر برو و این خاتم را به عیال او بده و بگو حاجی می گوید به نشانی این خاتم آن ام انت را که در چند شب قبل به خانه آوردم بده که لازم است.
آن خادم به خانه تاجر رفته و چنین کرد و امانت باز آورد و پنهانی، آوردن امانت را به امیر بازگفت. امیر بعد از ساعتی قطع صحبت با تاجر کرد و او از مجلس بیرون شد و به خانه خود روان گشت و حشمت امیر مانع بود که انگشتری خود را طلب نماید.
چون به سرای خود رفت از ماجرا آگاه شد. از خجالت به اهل خانه خود دم نزد (چیزی نگفت) و تا صبح هراسان بود و با خداوند نذر و نیاز برد و سوز و گداز داشت. صبحگاهان امیر دنبال صاحب امانت فرستاده امانتش را رسانید و به او سپرد که دیگر رو آورد تاجر نکند، و خود امیر هم دیگر از تاجر مؤاخذه نکرد و به این سهولت کار صعبی (دشواری) را صورت داد.»
امیرکبیر و احتشام الدوله
«در ابتدای صدارت مرحوم میرزا تقی خان امیرکبیر روزی خانلر میرزای احتشام الدوله عم ناصرالدین شاه که والی بروجرد و لرستان بود به تهران دیدن او آمد. امیر از او پرسید: خانلر میرزا! وضع بروجرد و لرستان چطور است؟ گفت: قربان، بدری امن و عدالت برقرار است که گرگ و بره با هم آب می خورند. امیر با خشم به او گفت: شاهزاده من می خواهم که ولایت آنچنان امن و آسوده شود که گرگی نباشد تا ازخیال او بره نیاساید و پیوسته در اضطراب سر نکند. خاطر میرزا سر به زیر افکنده و دیگر چیزی نگفت.»
ادب و تربیت میرزا آقاخان نوری
یکی از ویژگی های میرزا آقاخان نوری شوخی های بی مزه و بی ادبانه وی بود. یک شوخی دور از ادب وی با منشی سفارست روس مشکلات بسیاری به وجود آورد. خان ملک ساسانی در کتاب سیاستگران دوره قاجار در این باره می نویسد:
«یکی از مسائل مهم مملکتی کهبدر مدت هفت سال صدارت میرزا آقاخان خاطر اولیای دولت علیه را به خود مشغول داشته مسئله شوخی و مسخرگی جناب اشرف صدرالاعظم است با میرزا مجید آهی.
میرزا مجید آهی، منشی سفارت روس، از حیث صورت و اندام بی اندازه شبیه به میرزا آقاخان بود ولی او به واسطه عدم تجانس و اختلاف سیاسی و اخلاقی همیشه از میرزا آقاخان نوری دوری می جسته و از ملاقاتش اظهار تنفر می نموده است. میرزا مجید خان آهی مردی بوده بسیار خسیس اما متین و با عفاف و روس مآب، در وصرتی که میرزا آقاخان نوری شخصی بوده سخی الطبع، لیکن هرزه و مسخره و بی عفاف. نه تنها انگلیس مآب، بلکه در تحت حمایت دولت انگلیس می زیسته است.
خانه میرزا آقاخان نوری در محله عربها واقع و در خیابان خندق دور ارک بوده است. روی خندق مزبور برای عبور از محله عربها به طرف ارک یک پل چوبی به عرض یک متر با نرده های چوبی وجود داشته که جناب صدر اعظم هر روز صبح سواره با فراش و غاشیه کش از آن راه به دربار می آمده است.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:20
فهرست مطالب:
عنوان صفحه
الف) مقدمه 2-1
ب) تاریخچه نفت در ایران 4-3
ج) در کشاکش ملی شدن صنعت نفت 19-5
د) منابع 20
مقدمه:
روز شنبه 27 اوت سال 1859، در نقطهای به نام تیتوسویل واقع در ایالت «پنسیلوانیا»، «ادوین دریک» انقلابی را آغاز کرد که بیش از یک قرن اقتصاد جهانی را تحت تأثیر خود قرار داده است.
دنیای کنونی در همة جنبه های زندگی اعم از کشاورزی، بهداشت، آموزش و پرورش، حمل و نقل، اقتصاد، سیاست، ارتش و امکانات رفاهی و درون خانگی و غیره بر پایه تکنولوژی بنا شده و همه این ها مساوی است با یک کلمه؛ «نفت» و اگر در حال حاضر تکنولوژی را از زندگی حذف کنیم، بازگشت بشر به طور تمام عیار به قرون تاریک تاریخ خواهد بود؛ اعصار قحطی و طاعون و جهل و اوهام و خرافه.
اما نزدیک به یک قرن است که مردم کشور ما با مقولة نفت و مسائل مربوط به آن آشنا شده اند و نقش حیاتی این ماده در حیات اقتصادی کشورها، خصوصاً در چند دهة اخیر به جایی رسیده که باید آن را ماده اساسی زندگی نامید؛ اصولاً هیچ جنبهای از زندگی مادی انسان نیست که «نفت» در آن بطور زیربنایی رخنه نکرده باشد، و همین نقش حیاتی، سیاست کشورهای صاحب نفت را با خطر مواجه کرده و در عرصه بین الملل با مشکلات جدی مواجه کرده است. بدون تردید جنگ ایران و عراق با آغازگری کشور همسایه یا به عبارت بهتر «صدام» بدون تردید بی ارتباط به مسئلة «نفت» نبود. از طرفی دیگر کشور ما با در دست داشتن ذخایر غنی و سرشار نفت و گاز در سطح دنیا و بمراتب اولی تر در خاورمیانه نیاز و عزم راسخی را می طلب تا مردم ما دانش و آگاهی خود را در بارة تاریخ نفت، «این طلای سیاه» بیفزایند. از این رو در این مجال مختصر می کوشم تا شمه ای از تاریخ و اثرات این ماده ارزشمند را در جهت تکمیل آگاهیمان تقدیم دارم. بنابراین می بایست شرحی کوتاه از تاریخچة نفت و تبعات کشف و استخراج این مهم در بحث گنجانده شود تا مسئله برای ما واضح و خالی از ابهام باشد.
تاریخچه نفت در ایران
اصلی ترین مادة انرژی زا در حال حاضر «نفت» است: اگر در عالم خیال «نفت» را از چرخة حیات تکنولوژی حذف کنیم چه باقی می ماند مطمئناً؛ هواپیماها بازمیایستند؟ حرکت قطارها متوقف می شود. اتومبیل های سبک و سنگین دیگر قادر به حرکت نخواهد بود و کشتیها که همه روزه دهها تن بار و هزاران مسافر را حمل می کنند، تبدیل به قطعات چوبی و آهن قراضه می شوند و همة کارخانجات تولید ماشین آلات بسته می شوند، تکنولوژی رشته های متنوع داروسازی و پزشکی با خطر جدیدی موجه می شود و ژنراتورهای مولد برق و نیروی هسته ای و هیدرولیک شدیداً صدمه می بیند و همة اینها مساوی با درهم پیچیده شدن طومار تمدن فعلی بشر.
طبق آخرین تحقیقات زمین شناسی و معدن شناسی، حدود 677 میلیارد بشکه نفت در سطح جهان شناسائی شده و 5/54 درصد از تمام این ذخائر در حوزة کوچک خلیج فارس یعنی در چهار کشور؛ ایران، عراق، عربستان و کویت نیمی از ذخائر ثابت شدخ جهان قرار دارد. عربستان با داشتن 160 میلیارد بشکه و ایران با 100 میلیارد بشکه به ترتیب در مقام اول و دوم می باشند.
عملیات حفاری انگلیسی ها پس از تلاشهای انصافاً طاقت فرسا، بالاخره در سال 1908 در مسجد سلیمان به نفت رسید. اما بهره برداری تا سال 1913 به تأخیر افتاد: عمل لوله کشی از چاهها تا جزیرة ابادان و تأسیس پالایشگاه آبادان حدود پنج سال وقت گرفت. بهرحال در سال 1913 مقدار کمی نفت استخراج شد و از اوائل سال 1914 نفت ایران به مقدار تجارتی مورد بهرهبرداری واقع شد.
در 5 سال اول بهره برداری از نفت جنوب، انگلیسی ها برخلاف قرارداد «دارسی» و حقوق و عرف بازرگانی، وجهی به ایران نپرداختند و فقط از سال 1919 بود که شروع به پرداخت سهم ناچیز به ایران کردند.
انگلیسی ها از سال 1914 تا سال ملی شدن صنعت نفت یعنی سال 1950 طی 36 سال مجموع مقدار 000/992/275/2 بشکه نفت از خوزستان استخراج کردند و متقابلاً بابت حق الامتیاز جمعاً مبلغ 8/112 میلیون لیره به ایران می پرداختند که این مبلغ به نرخ آن زمان 2/451 میلیون دلار می شود. در دورة کنسرسیوم و مابعد تا آغاز انقلاب یعنی از 1955 تا پایان سال 1977
(1356 هـ . ش) در مجموع 7/23 میلیارد بشکه نفت از منابع ایران استخراج شده و در مقابل کلاً 1/97 میلیارد دلار به ایران پرداخت شد.
در کشاکش ملی شدن نفت
مصدق با علاقه زایدالوصفی که به ملی کردن صنعت نفت داشت باعث شد قانون ملی کردن در 30 آوریل 1951 از تصویب مجلس بگذرد. ایران در سال 1950 فقط حدود 16 میلیون دلار دقیقاً نصف بودجه ملی بابت حق امتیاز نفت دریافت می کرد این در حالی بود که شرکت نفت انگلیس و ایران پنج برابر این مبلغ را به جیب می زد. هفت خواهران نفتی فوراً برای طرفداری از اهداف و دعاوی شرکت نفت انگیس و ایران به حرکت درآمدند. تنها یک کشور به طور مخفیانه از مصدق طرفداری می نمودند و آن ایالت متحده آمریکا بود که بوسیلة سفیر خود «هنری گریدی» در تهران از او حمایت می کرد. در اجرای یک برنامة کوتاه مدت فروش نفت ایران فوراً بایکوت شد. متقابلاً تولید و فروش نفت کویت، عربستان و بحرین بالا رفت، برای اینکه ایران را به زانو درآورند، بالا بردن حق الامتیاز نفت اعراب را موقتاً قطع کردند.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:23
فهرست مطالب:
عنوان صفحه
مقدمه
سال شمار زندگی
زندگی نامه ی قائم مقام فراهانی
زندگی سیاسی
سیاست
ادبیات
خوشنویسی
برخورد قائم مقام با انگلیس ها
اوضاع سیاسی ایران بعد از شهادت قائم مقام
اوضاع فرهنگی بعد از شهادت قائم مقام
رابطه ایران با کشورهای بیگانه بعد از شهادت قائم مقام
اوضاع ادبی و خوشنویسی بعد از شهادت قائم مقام
اوضاع و وضعیت هنری در رشته نقاشی بعد از قتل قائم مقام
شبیه خوانی و تعزیه
وضعیت موسقی در آن دوره
نتیجه گیری
منابع و مأخذ
چکیده:
میرزا ابوالقاسم فراهانی، فرزند الوزراء میرزا عیسی، معروف به میرزا بزرگ از سادات حسینی و از مردم هزاره فراهان، از توابع اراک بود. در سال 1193 هجری قمری به دنیا آمد و زیر نظر پدر دانشمند خود تربیت یافت و علوم متداوله زمان را آموخت.
آغاز سلطنت محمدشاه مصادف بود با یک دوره بسیار بحرانی از روابط روس و انگلیس بر سر ایران. (نقل از تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس، استاد سعید نفیسی، ص 43) اما ایران به ظاهر نگرانی نداشت چرا که مردی چون قائم مقام، مصدر قدرت سیاسی وحکومتی بود. تجارب و تسلط او بر اوضاع و احوال سیاسی در حدی بود که کسی قادر نبود از او باج بستاند.
قائم مقام همه ی اختیاراتی را که در نظام حکومتی به دست آورده بود، در راه خیر و صلاح کشور به کار برد. اما این شدت عمل و طرز حکومت نه در میان عوامل درباری و حکومتی هواخواه داشت و نه به سوی سیاست های دولتهای استعمارگر بود. توطئه ها، به ثمر نشست. هنوز دو سال از سلطنت محمدشاه نگذشته بود که به طرزی ناجوانمردانه، مرد بزرگ ادب و سیاست و میهن پرست بلند مرتبه را به قتل رساندند.
جای قائم مقام را به میرزا عباس ایروانی معروف به حاجی میرزا آقاسی دادند. او با نیرنگ و زاهد نمایی شگفتی، سراسر وجود شاه ابله و کودن را تسخیر کرده بود.
دوره صدارت حاج میزرا آقاسی یکی دیگر ازدوره های دشوار اجتماعی برای مردم ایران بود که شکل خاص خودش را داشت. اوضاع فرهنگی و ادبی ایران پس از شهادت قائم مقام به دلیل رواج صنعت چاپ و تأسیس و گسترش روزنامه نویسی، گسترش سواد خواندن و نوشتن بین مردم و رفتن دانشجویان ایرانی به اروپا تأسیس مدرسه ی دارالفنون و رواج و گسترش ترجمه از زبان های اروپایی به تحول نثر فارسی و رواج ساده نویسی کمک کرد. در پی جنگ های ایران و روس آشنایی ایران با غرب بیشتر و بیشتر شد که البته این آشنایی با خود آگاهی همراه نبود و این خود زمینه ی ایجاد تحولاتی در زمینه ی موسیقی، داستان نامه نویسی، نمایش و نقاشی و خوشنویسی شد.
کلید واژه ها: قائم مقام فراهانی- محمدشاه- حاج میرزا آقاسی- تحولات فرهنگی و ادبی- روابط و آشنایی ایران و اروپا.
مقدمه:
همواره می خوانیم که علمای قدیم خود را متواضع و اهل عمل نشان می داده اند. و کوشیده اند که اصول اعتقادی ادیان را به عصر و زمان نزدیک کنند. و یا به تناسب روح زمانه و یا روح افکار معاصر آنرا از نوبسازند. تهاجمات فرهنگی غالباً با نحوی غفلت مردمانی که مورد هجوم قرار گرفته اند هم سو است.
در نیمه اول قرن سیزدهم هجری بعضی از کشورهای غربی که به اصطلاح پیشرفته تر بودند مثل انگلیس و روسیه به طمع کشورگشایی چشم امید به تصرف قسمتهایی از خاک ایران بسته بودند. در این عصر مردان همچون قائم مقام فراهانی مانع رفته بیگانگان در ایران بودند. او از افرادی بود که می توانست ایران را به خوبی اداره کند. و با همه خدمت به صدارت محمد شاه دیری نپایید حسادت بعضی از درباریان و مخصوصاً فتنه انگیزیهای بیگانگان عاقبت شاه را بر وی بدگمان کرد تا در سال دوم سلطنت خود دستور داد او را در باغ نگارستان، محل ییلاق خانواده سلطنتی زندانی و پس از چند روز خفه کردند. بدین قرار به زندگی مردی از بزرگان در ایران پایان دادند. حال باید به پژوهش پرداخت.
اوضاع سیاسی- اجتماعی ایران پس از شهادت قائم مقام به کدام سمت و سوق گرایش پیدا کرد؟ (تجدد و دین زدایی در فرهنگ)
جای قائم مقام را میرزا عباس ایروانی معروف به حاجی میرزا آقاسی دادند زندگی این مجسمه سالوس و ریا را داستانهایی خنده آور سرشار کرده است او نیرنگ و زاهدنمایی شگفتی سراسر وجود شاه ابله و کودن را تسخیر کرده بود.در تمام مدت سیزده سال صدارت حاجی، پادشاه ایران در حقیقت حاجی بود و محمد شاه علاوه بر آنکه به هیچ وجه در مقابل اعمال و اقوال و خواهش و فرمایش حاجی مخالفتی نشان نمی داد، با وجود همه خطاها و خرابکاریهای حاجی هر کسی هر چه در باب او می گفت، علاوه بر آنکه نمی شنیدند، به تبعید و آزار او می پرداخت و چنین عقیده داشت که حاجی هر چه بخواهد می شود. و هر چه بکند عین صدابت مسئله بی جواب چنانچه می گفت: این دربار مرا حاجی نمی خواهد خوب بشود. از برای اینکه این زخمها را در دنیا بکشم و در آخرت بهتر بروم. اگر حاجی بخواهد خوب خواهد شد. (تاریخ ایران در دوره سلطنت قاجار ص 130)
حاجی در مدت صدارت 13 ساله (1264- 1251) آن چنان ثروتی به دست آورده بود که برای اینکه پس از محد شاه در دام بازخواست نیفتد ثروت خود را به شاه جدید هبه کرد.
سال شمار زندگی:
1193 ه. ق: تولد در فراهان اراک.
1208 ه. ق: آغاز خدمت دیوانی با شغل نویسندگی.
1216 ه. ق: سفر به عتبات عالیات و دیدار با پدربزرگ.
1218 ه. ق: آغاز جنگ اول ایران و روس.
1219 ه. ق: اشتغال به شغل دیوانی در نزد میرزا شفیع صدراعظم.
1226 ه. ق: انتصاب به شغل وزارت در دستگاه «عباس میرزا نایب السلطنه».
1128 ه. ق: «معاهدة گلستان» بین ایران و روس.
1237 ه. ق: «مرگ میرزا بزرگ» (قائم مقام اول)، پدر قائم مقام.
1238 ه. ق: اعطای لقب «قائم مقامی» و واگذاری کلیة مشاغل میرزا بزرگ به میرزا ابوالقاسم.
1238 ه. ق: معاهدة صلح بین ایران و عثمانی (ترکیه امروزی) به تدبیر «قائم مقام».
1241 ه. ق: کناره گیری قائم مقام از سیاست.
1241 ه. ق: شروع جنگ دوم ایران و روس.
1242 ه. ق: بازگشت به خدمت در دستگاه عباس میرزا.
1243 ه. ق: «معاهده ی ترکمانچای» بین ایران و روس به تدبیر قائم مقام.
1244 ه. ق: قتل «گریبایدوف» سفیر روس در ایران.
1249 ه. ق: مرگ «عباس میرزا نایب السلطنه».
1250 ه. ق: مرگ «فتحعلی شاه» قاجار و جانشینی «محمدشاه»
1250 ه. ق: صدر اعظمی قائم مقام.
1251 ه. ق: قتل قائم مقام به دستور «محمدشاه قاجار».
زندگی نامه قائم مقام فراهانی:
میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی (1193- 1251 ه. ق) از سیاستمداران و صاحب منصبان صاحب نام و اهل هنر و ادبیات در نیمه اول قرن سیزدهم هجری بود.
میرزا ابوالقاسم فراهانی، فرزند سیدالوزراء میرزا عیسی، معروف به میرزا بزرگ از سادات حسینی و از مردم هزاره فراهان از توابع اراک بود. در سال 1193 هجری قمری به دنیا آمد و زیر نظر پدر دانشمند خود تربیت یافت و علوم متداوله زمان را آموخت. در آغاز جوانی به خدمت دولت درآمد و مدتها در تهران کارهای پدر را انجام می داد. سپس به تبریز نزد پدرش، که وزیر آذربایجان بود، رفت. چندی در دفتر عباس میرزا ولیعهد به نویسندگب اشتغال ورزید و در سفرهای جنگی با او همراه شد و پس از آنکه پدرش انزوا گزید، پشتکاری شاهزاده را به عهده گرفت. نظم و نظامی را که پدرش میزرا بزرگ آغاز کرده بود، تعقیب و با کمک مستشاران فرانسوی و انگلیسی سپاهیان ایران را منظم کرد و در بسیاری از جنگهای ایران و روس شرکت داشت. در سال 1237 هجری قمری پدرش میرزا بزرگ قائم مقام درگذشت و بین دو پسرش، میرزا ابوالقاسم و میرزا موسی، بر سر جانشینی پدر نزاع افتاد و حاجی میرزا آقاسی به حمایت میرزا موسی برخاست، ولی اقدامات او به نتیجه نرسید و سرانجام میزرا ابوالقاسم به امر فتحعلی شاه به جانشینی پدر با تمام امتیازات او نائل آمد و لقب سیدالوزراء و قائم مقام یافت و به وزارت نایب السلطنه ولیعهد ایران رسید و از همین تاریخ بود که اختلاف حاجی میزرا آقاسی و قائم مقام و همچنین اختلاف «بزیمکی (خودی)» و «اوزگه (بیگانه)» به وجود آمد. قائم مقام که ذاتاً مردی بینا و مغرور بود با بعضی از کارهای ولیعهد مخالفت می کرد، پس از یکسال وزارت در اثر تفقین بدخواهان به اتهام دوستی با روسها از کار برکنار شد و سه سال در تبریز به بیکاری گذراند. اما پس از سه سال معزولی و خانه نشینی، در سال 1241 هجری قمری دوباره به پیشکاری آذربایجان و وزارت نایب السلطنه منصوب شد.در سال 1242 هجری قمری فتحعلی شاه به آذربایجان رفت و مجلسی از رجال و اعیان و روحانیون و سرداران و سران ایلات و عشایر ترتیب داد، تا درباره صلح یا ادامه جنگ با روسها، به مشورت پردازند. در این مجلس تقریباً عقیده عموم به ادامه جنگ بود. اما قائم مقام برخلاف عقیده همه با مقایسه نیروی مالی و نظامی طرفین، اظهار داشت که ناچار باید با روسها از در صلح درآمد. این نظر، که صحت آن بعدها بر همه ثابت شد، در آن روز همهمه ای در مجلس انداخت و جمعی بر وی تاختند و او را به داشتن روابط نهایی با روسها متهم کردند. پس دوباره از کار برکنار و به خراسان اعزام شد. جنگ با روس ادامه یافت و به شکست ایران انجامید، تا در ماه ربیع الثانی سال (1243 هجری قمری) برابر با (نوامبر 1827 میلادی) قوای روس به فرماندهی گراف پاسکوویچ تا تبریز راند. شاه قائم مقام را از خراسان خواست و دلجویی کرد و با دستورهای لازم و اختیار نامه عقد صلح به نام ولیعهد، به تبریز روانه نمود. میرزا ابوالقاسم در کار صلح و عقد معاهده با روس، جدیت فراوان کرد و در ضمن معاهده، تزار را حامی خانواده عباس میزرا ساخت و پادشاهی را با وجود برادران بزرگ و مقتدر دیگر در فرزندان او مستقر کرد. عهد نامه ترکمنچای در پنجم شعبان (1243 هجری قمری) برابر (21 فوریه 1828 میلادی) به خط قائم مقام تنظیم و امضاء شد و قائم مقام که خود حامل نسخه عهد نامه بود، به تهران آمد، و دوباره آن توضیحات لازم داد و شش کرور تومان غرامت را که مطابق عهد نامه بایستی به دولت روس پرداخت شود، گرفت و بار دیگر به پشتکاری آذربایجان و وزارت ولیعهد به تبریز مراجعت کرد. در اوایل سال 1249 هجری قمری نایب السلطنه برای رفع فتنه یاغیان افغانی عازم هرات شد و قائم مقام را نیز همراه برد. عباس میرزا که بیماری سل داشت، در مشهد بستری شد و فرزند خود، محمد میرزا، را مأمور فتح هرات کرد، هرات در محاصره بود که عباس میرزا درگذشت و قائم مقام، که جنگ را صلاح نمی دانست، با یاری محمد خان افغانی عهدنامه صلح بست و به تهران بازگشت. محمد میرزا در ماه صفر سال (1250 هجری قمری) به تهران وارد شد و در همان ماه جشن ولیعهدی او به جای پدر برپا شد و ولیعهدی ایران به فرمانروایی آذربایجان و قائم مقام به وزارت او عازم تبریز شدند.چندی نگذشت که فتحعلی شاه در (جمادی الآخر سال (1250 هجری قمری) در اصفهان درگذشت. این خبر به آذربایجان رسید و محمدشاه قصد عزیمت به پایتخت را کرد. قائم مفام جهانگیر میرزا و خسرو میرزا، دو برادر شاه، را که در قلعه اردبیل زندانی بودند، نابینا کرد و وسایل جلوس او را فراهم آورد. در ماه رجب، در تبریز، خطبه به نام او خوانده شد و شاه به زودی به همراهی قائم مقام به تهران حرکت کرد و روز 14 شعبان به تهران وارد شد و مجدداً تاجگذاری برگزار و قائم مقام را به منصب صدارت مشغول مملکتداری شد و ظل السلطان، فرمانفرما، ملک آرا، رکن الدوله و سایر اعمام شاه و گردنکشان دیگر را به جای خود نشاند. اما با این همه خدمت، به صدرارت محمدشاه دیری نپایید و سختیگریهای او و سعایت حاسدان و مخصوصاً فتنه انگیزی های بیگانگان، عاقبت شاه را بر وی بدگمان کرد تا در سال دوم سلطنت خود دستور داد او را در باغ نگارستان، محل ییلاقی خانواده سلطنتی، زندانی و پس از چند روز خفه کردند و بدین قرار به زندگانی مردی که از بزرگان ایران و ابلغ المترسلین آن زمان بود، پایان داده شد. قائم مقام مردی فوق العاده باهوش و صاحب فکر و عزم ثابت و خلاصه «یک دیپلمات صحیح و با معنی ایرانی» بود که به واسطه اطلاعات و تجارب خود، به اوضاع و احوال سیاست همسایگان ایران به خوبی آشنا و به قدر تسلط کار دینال مازارن بر لویی چهاردهم، در مزاج شاه جوان ایران نفوذ داشت و با این حال محال بود از او امتیازاتی که به ضرر دولت باشد، به دست آورد. انگلیسی ها یقین داشتند تا او مصدر کار است، ممکن نیست بتوان در امور داخلی ایران رخنه کرد. نویسندگان انگلیسی، که در آن تاریخ در ایران سیاحت می کردند، مانند لیوتنان کونولی، دکتر وولف و فریزر، همه در عین ستایش قائم مقام را به دوستی با روسها و تحریک عباس میرزا، نایب السلطنه، به سرپیچی از نصایح دوستان انگلیسی و طرح نقشه تصرف هرات متهم می کنند و حس بدبینی و دشمنی فوق العاده خود را نسبت به این مرد بزرگ، که در آن هنگام تنها کسی بود که می توانست ایران را به خوبی اداره کند، پنهان نمی دارند. مجموعه رسائل و منشآت قائم مقام، که حاوی چند رساله و نامه های دوستانه و عهدنامه ها و وقفنامه هاست و محمودخان ملک الشعراء مقدمه ای بر آن نوشته، به اهتمام شاهزاده فرهاد میرزا در سال 1280 هجری قمری در تهران چاپ شده است.
در سال 237 هجری قمری پدرش میرزا بزرگ قائم مقام درگذشت و بین دو پسرش، میرزا ابوالقاسم و میرزا موسی، بر سر جانشینی پدر نزاع افتاد و حاجی میرزا آقاسی به حمایت میرزا موسی برخاست، ولی اقدامات او به نتیجه نرسید و سرانجام میزرا ابوالقاسم به امر فتحعلی شاه به جانشینی پدر با تمام امتیازات او نائل آمد و لقب «سیدالوزراء» و «قائم مقام» یافت و به وزارت نایب السلطنه ولیعهد ایران رسید و از همین تاریخ بود که اختلاف حاجی میرزا آقاسی و قائم مقام و همچنین اختلاف «بزیمکی (خودی) و «اوزگه (بیگانه)» به وجود آمد. قائم مقام که ذاتاً مردی بینا و مغرور بود با بعضی از کارهای ولیعهد مخالفت می کرد، پس از یک سال وزارت در اثر تفقین بدخواهان به اتهام دوستی با روسها از کار برکنار شد و سه سال در تبریز به بیکاری گذراند.
اما پس از سه سال معزولی و خانه نشینی، در سال 1241 هجری قمری دوباره به پیشکاری آذربایجان و وزارت نایب السلطنه منصوب شد. در سال 1242 هجری قمری فتحعلی شاه به آذربایجان رفت و در مجلسی از رجال و اعیان و روحانیون و سرداران و سران ایلات و عشایر ترتیب داد، تا درباره صلح یا ادامه جنگ با روسها، به مشورت پردازند. در این مجلس تمام عقیده عموم به ادامه جنگ بود. اما قائم مقام برخلاف عقیده همه با مقایسه نیروی مالی و نظامی طرفین، اظهار داشت که ناچار باید با روسها از در صلح درآمد. این نظر، که صحت آن بعدها بر همه ثابت شد، در آن روز همهمه ای در مجلس انداخت و جمعی بر وی تاختند و او را به داشتند روابط نهایی با روسها متهم کردند.
پس دوباره از کار برکنار و به خراسان اعزام شد. جنگ با روس ادامه یافت و به شکست ایران انجامید؛ تا در ماه ربیع الثانی 1243 هجری قمری برابر با (نوامبر 1827 میلادی) قوای روس به فرماندهی گراف پاسکوویچ تا تبریز راند. شاه قائم مقام را از خراسان خواست و دلجویی کرد و با دستورهای لازم و اختیار نامه عقد صلح به نام ولیعهد، به تبریز روانه نمود.
میرزا ابوالقاسم در کار صلح و عقد معاهده با روس، جدیت فراوان کرد و در ضمن معاهده، تزار را حامی خانواده عباس میرزا ساخت و پادشاهی را با وجود برادران بزرگ و مقتدر دیگر در فرزندان او مستقر کرد.
عهدنامه ترکمنچای در پنجم شعبان 1243 هجری قمری برابر 21 فوریه 1828 میلادی به خط قائم تنظیم و امضاء شد و قائم مقام، که خود حامل نسخه عهدنامه بود، به تهران آمد، و درباره آن توضیحات لازم داد و شش کرور تومان غرامت را که مطابق عهدنامه بایستی به دولت روس پرداخت شود، گرفت و بار دیگر به پشتکاری آذربایجان ولیعهد به تبریز مراجعت کرد.
در اوایل سال (1249 هجری قمری) نایب السلطنه برای رفع فتنه یاغیان افغانی عازم هرات شد و قائم مقام را نیز همراه بود. عباس میرزا که بیماری سل داشت، در مشهد بستری شد و فرزند خود، محمد میرزا، را مأمور فتح هرات کرد. هرات در محاصره بود که عباس میرزا درگذشت و قائم مقام، که جنگ را صلاح نمی دانست، با یاری یارمحمدخان افغانی عهدنامه صلح بست و به تهران بازگشت. محمد میرزا در ماه صفر سال 1250 هجری قمری به تهران وارد شد و در همان ماه جشن ولیعهدی او به جای پدر برپا شد و ولیعهد ایران به فرمانروایی آذربایجان و قائم مقام به وزارت او عازم تبریز شدند.
چندی نگذشت که فتحعلی شاه در (جمادی الآخر سال 1250 هجری قمری) در اصفهان درگذشت. این خبر به آذربایجان رسید و محمدشاه قصد عزیمت را کرد. قائم مقام، جهانگیر میرزا و خسرو میرزا، دو برادر شاه، را که در قلعه اردبیل زندانی بودند، نابینا کرد و وسایل جلوس او را فراهم آورد. در ماه رجب، در تبریز، خطبه به نام او خوانده شد و شاه به زودی به همراهی قائم مقام به تهران حرکت کرد و روز 14 شعبان به تهران وارد شد و مجدداً تاجگذاری برگزار و قائم مقام را به منصب صدارت مشغول مملکتداری شد و ظل السلطان، فرمانفرما، ملک آرا، رکن الدوله و سایر اعمام شاه و گردنکشان دیگر را به جای خود نشاند.اما با این همه خدمت، به صدارت محمدشاه دیر نپایید و سختگیریهای او و سعایت حاسدان و مخصوصاً فتنه انگیزیهای بیگانگان، عاقبت شاه را بر وی بدگمان کرد تا در سال دوم سلطنت خود دستور داد او را در باغ نگارستان، محل ییلاقی خانواده سلطنتی، زندانی و پس از چند روز خفه کردند و بدین قرار به زندگانی مردی که از بزرگان ایران و ابلغ المترسلین آن زمان بود، در سال 1251 هجری قمری پایان داده شد.
قائم مقام مردی فوق العاده باهوش و صاحب فکر و عزم ثابت و خلاصه «یک دیپلمات صحیح و با معنی ایرانی» بود که به واسطه اطلاعات و تجارب خود، به اوضاع و احوال سیاست همسایگان ایران به خوبی آشنا و به قدر تسلط کار دینال مازارن بر لویی چهاردهم، در مزاج شاه جوان ایران نفوذ داشت و با این حال محال بود از او امتیازاتی که به ضرر دولت باشد، به دست آورد.
انگلیسی ها یقین داشتند تا او مصدر کار است، ممکن نیست بتوان در امور داخلی ایران رخنه کرد. نویسندگان انگلیسی، که در آن تاریخ در ایران سیاحت می کردند، مانند لیوتیان کونولی، دکتر وولف و فریزر، همه در عین ستایش، قائم مقام را به دوستی با روسها و تحریک عباس میرزا، نایب السلطنه، به سرپیچی از نصایح دوستان انگلیسی و طرح نقشه تصرف هرات متهم می کنند و حس بدبینی و دشمنی فوق العاده خود را نسبت به این مرد بزرگ، که در آن هنگام تنها کسی بود که می توانست ایران را به خوبی اداره کند، پنهان نمی دارند.
قائم مقام نثر فارسی را که در آن زمان پر از مبالغه و تملق و عبارت پردازی های عربیِ مسجع و دور از ذهن بود و روز به روز در فرمان ها و مراسلات رو به انحطاط می رفت و به نثر فصیح و روان برگردانید و پس از او بسیاری از منشیان دوره قاجار سبک او را تقلید کرده و به روش او به نگارش پرداختند. او در شعر نیز استعداد شگفت آور داشت اما اثر جاویدان او منشآت اوست.
مجموعه رسائل و منشآت قائم مقام، که حاوی چند رساله و نامه های دوستانه و عهدنامه ها و وقفنامه هاست و محمودخان ملک الشعراء مقدمه ای بر آن نوشته، با اهتمام شاهزاده فرهاد میرزا در سال 1280 هجری قمری در تهران چاپ شده است.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:10
فهرست مطالب:
اندیشه های مایکل پورتر
* به راهبرد هزینه برمی گردیم. آیا راهبرد پیشروبودن در هزینه هیچگونه ریسکی دربرندارد؟
* می توانید مثالی در این زمینه بزنید؟
* خطرات ناشی از راهبرد تمایز چیست؟
* شما برای راهبردهای رقابتی، دو رویکرد تهاجمی و دفاعی را قائل هستید. بیشتر توضیح دهید.
* جایگاه راهبرد رقابت بین المللی کجاست؟
* آیا الگویی برای رقابت بین المللی وجود دارد؟
* شما دو بعد و دو مدل برای فعالیت و رقابت در صحنه جهانی درنظرگرفته اید. آنها کدام هستند؟
* مفهوم زنجیره ارزشی (VALUE CHAIN) که به آن اشاره کردید چیست؟
* آیا یک تقسیم بندی و تفکیک منطقی از این فعالیتها می توان صورت داد؟
* شاهد آن هستیم که همواره منازعه ای بین این دو دسته فعالیت در جریان است و عدم ارتباط و تفاهم کار را به صورت جزیره ای درمیآورد. یعنی فعالیتهای مختلف به صورت مستقل ونامربوط انجام می گیرد. چه باید کرد؟
* آیا در رقابت بین المللی، این مسئله که جایگاه جغرافیایی انجام فعالیتهای بنیانی یا پشتیبانی کجا باشد مهم است؟
* چه موقع می توان گفت یک صنعت، جهانی شده است؟
* نقش دولت در رقابت صنعتی چیست؟
* راهبردهای صنایع جهانی کدام است؟
* آیا سودآوری شرکتهای بزرگ از شرکتهای کوچک بیشتر است؟ آیا شرکتهایی که بیشترین سهم بازار را دارند بالاترین میزان سودآوری را خواهد داشت؟
* الگوی چرخه عمر در صنعت چنین است که صنعت مراحل و دوره هایی را نظیــــــر شکل گیری، رشد، بلوغ و افول پشت سر میگذارد و به همین جهت به شکل S است. آیا به چنین الگویی معتقدید؟
* آیا سبک مدیریت شرکت در مراحل و دورانهای مختلف در چرخه عمر باید متفاوت باشد؟
* شما از بحث راهبرد رقابتی در صنعت به مزیتهای رقابتی ملل رسیده اید و آن را به قدرت رقابت ملل تعمیم داده اید. این مزیتهای رقابتی برای ملل کدام است؟
* بهترین مدیرعامل ها به نظر شما چه کسانی هستند؟
* منابع
چکیده:
به راهبرد هزینه برمی گردیم. آیا راهبرد پیشروبودن در هزینه هیچگونه ریسکی دربرندارد؟
- البته پیشرو بودن در هزینه فشارهای شدید بر شرکت جهت حفظ موقعیت خود می آورد. این امر به معنای سرمایه گذاری مجدد در تجهیزات مدرن، به دورریختن دارائیهای مستهلک، اجتناب از افزایش خطوط تولید و هوشیار بودن نسبت به پیشرفتهای فناوری است.
- می توانید مثالی در این زمینه بزنید؟
- نمونه کلاسیک آن شرکت فورد در دهه 1920 است که با کاستن از مدلها و گونه های مختلف، تجهیزات خودکار پیشرفته و تلاش برای دستیابی به کاهش هزینه ازطریق آموزش به نوعی پیشرو بودن غیرقابل انکار در هزینه دست نیافته بود. وقتی تمایل مشتریان به پرداخت بهای بیشتر برای داشتن خودرو با ویژگیهای بیشتر پدید آمد، شرکت جنرال موتورز با راه اندازی خط کاملی از مدلها خود را برای بهره برداری از این تحول آماده کرد، اما باتوجه به انعطاف ناپذیری که به دلیل سرمایه گذاریهای سنگین جهت به حداقل رساندن هزینه یک مدل قدیمی انجام گرفته بود، شرکت فورد با هزینه های بسیاری جهت تعدیل مجدد راهبرد روبرو شد.
- خطرات ناشی از راهبرد تمایز چیست؟
- یک شرکت ممکن است به تمایز دست یابد، با این حال، تمایزیافتگی معمولا تفاوت قیمت را نیز به همان اندازه حفظ خواهدکرد. پس اگر درنتیجه تغییرات فناوری یا صرفا عدم توجه، هزینه شرکت تمایزیافته بیش از حد افزایش یابد ممکن است شرکت کم هزینه در موقعیتی قرارگیرد که قادر به اعمال بیشترین فشار بر حریف باشد.
- شما برای راهبردهای رقابتی، دو رویکرد تهاجمی و دفاعی را قائل هستید. بیشتر توضیح دهید.
-یک راهبرد رقابتی موثر ممکن است باعث ایجاد نوعی اقدام دفاعی یا تهاجمی جهت تثبیت موقعیت شرکت درمقابل پنج عامل رقابتی گردد. در رویکرد دفاعی، می توان راهبرد را به عنوان فرایندی در ایجاد سیستم دفاعی در مقابل عوامل رقابتی یا یافتن موقعیتهایی در درون صنعت تعریف کرد. در رویکرد تهاجمی هدف از به کارگیری راهبرد، نه تنها مقابله با عوامل رقابتی، بلکه اعمال تغییراتی در منشا این عوامل است.
- جایگاه راهبرد رقابت بین المللی کجاست؟
- رقابت بین المللی به یکی از مهمترین موضوعهایی تبدیل شده است که امروزه شرکتها وحکومتها با آن مواجه هستند. از دهه 1960 که تجارت بین المللی انفجارگونه در اثر سرمایه گذاری خارجی رشد خود را آغاز کرد، رقابت بین المللی یک ضرورت شده است. راهبرد بین المللی البته موضوعی است با قلمرو جغرافیایی. تجزیه وتحلیل آن کاملا مانند چگونگی رقابت یک شرکت در سطح محلی، منطقه ای و ملی در یک کشور است.
- آیا الگویی برای رقابت بین المللی وجود دارد؟
-مناسب ترین نهاد برای تجزیه وتحلیل راهبرد بین المللی، صنعت است، زیرا صنعت حوزه ای است که مزیت رقابتی در آن به صورت برد و باخت مطرح است. الگوی رقابت بین المللی کاملا از یک صنعت تا صنعت دیگر متفاوت است و طیف وسیعی از صنایع داخلی یا جهانی را در حوزه رقابت خود دربرمی گیرد. در صنایع داخلی، رقابت در هر کشور اساسا به رقابت در دیگر کشورها وابسته نیست. در این حالت، مزیتهای رقابتی شرکت، بسیار مختص همان کشور است، مانند خرده فروشی ها، کالاهای مصرفی، توزیع و بیمه. درطرف دیگر طیف، صنایع جهانی قرار دارند، یعنی صنایعی که در آن موقعیت رقابتی یک صنعت در یک کشور، کاملا تحت تاثیر موقعیت آن در سایر کشورهاست وبرعکس. مانند صنایع تلویزیون سازی، نیمه هادی، خودرو، ساعت و هواپیماهای تجاری. البته با وجود همه این توضیحات باید گفت هیچ الگویی برای رقابت بین المللی و راهبرد جهانی وجود ندارد.
- شما دو بعد و دو مدل برای فعالیت و رقابت در صحنه جهانی درنظرگرفته اید. آنها کدام هستند؟
- در رقابت بین المللی، یک شرکت باید بعضی فعالیتها را در کشورها انجام دهد و نیز باید فعالیتهای بین المللی را به صورت یک سیستم یکپارچه و هماهنگ اداره کند. وجه خاص راهبرد بین المللی آن است که می توان دو بعد کلیدی برای چگونگی رقابت بینالمللی یک شرکت درنظر گرفت. اولی را من مدل ترکیب و شکل (CONFIGURATION) فعالیتهای جهانی شرکت می نامم، یعنی جایی یا جاهایی که فعالیتها در زنجیره ارزشی انجام می شود. بعد دوم را من هماهنگی (COORDINATION) می نامم که اشاره دارد به اینکه چگونه فعالیتهای مشابه یا مرتبط در کشورهای مختلف با هماهنگی انجام می شود.
مثلا یک شرکت اگر دارای سه کارخانه است، می تواند هر سه کارخانه استقلال کامل داشته باشد و یا اینکه کاملا از لحاظ مشخصهها، فرایند تولید، قطعات و مانند آن مشابه باشند. مدل ترکیب و شکل نیز طیفی از تمرکز تا عدم تمرکز را دربرمی گیرد. یعنی یک فعالیت در یک محل انجام می شود و خدمات و پشتیبانی از آن محل به همه جای دنیا داده می شود مثل آزمایشگاه تحقیق و توسعه یک کارخانه بزرگ، و یا اینکه فعالیتها در کشورهای مختلف انجام می شود. البته یک شرکت نیاز ندارد همه فعالیتهایش را در همان کشور انجام دهد.
- مفهوم زنجیره ارزشی (VALUE CHAIN) که به آن اشاره کردید چیست؟
- هر شرکت مجموعه ای است از فعالیتهای مختلف اجرایی برای انجام کسب و کار در صنعت خود. من این فعالیتها را فعالیتهای ارزشی می نامم مانند فروش محصول توسط فروشندگان، انجام تعمیر و نگهداری توسط تکنسین ها، طراحی محصول یا فرایند توسط دانشمندان در آزمایشگاه و حفظ دفاتر مالی توسط حسابداران.
- آیا یک تقسیم بندی و تفکیک منطقی از این فعالیتها می توان صورت داد؟
-فعالیتهای عمومی زنجیره ارزش را می توان به دو دسته تقسیم کرد. من دسته اول را فعالیتهای بنیانی می نامم، که شامل تولید فیزیکی محصول یا خدمت، عرضه آن، بازاریابی و پشتیبانی و خدمات پس از فروش است. دسته دوم را من فعالیتهای پشتیبانی مینامم که ورودیها یا زیرساختها را فراهم می آورد که امکان می دهد فعالیتهای بنیانی به صورت روان انجام گیرد، مانند خرید، توسعه فناوری و مدیریت منابع انسانی.
- شاهد آن هستیم که همواره منازعه ای بین این دو دسته فعالیت در جریان است و عدم ارتباط و تفاهم کار را به صورت جزیره ای درمیآورد. یعنی فعالیتهای مختلف به صورت مستقل ونامربوط انجام می گیرد. چه باید کرد؟
- فعالیتها در زنجیره ارزشی شرکت مستقل نیست وازطریق آنچه من «رابط ها» می نامم به هم مربوط می شود. روشی که یک فعالیت انجام می شود روی هزینه یا اثربخشی سایر فعالیتها موثر است. این رابط ها فقط به فعالیتهای درون شرکت مربوط نیست بلکه تامین کنندگان و کانال های توزیع و خریدار نهایی را نیز دربرمی گیرد. بنابراین، این زنجیره را می توان «سیستم ارزشی» نامید. پس برای داشتن مزیت رقابتی، ارتباط فعالیتها در این سیستم نیز مهم است. مثلا اینکه تامین کننده چگونه یک فعالیت خاص را انجام می دهد می تواند بر هزینه یا اثربخشی فعالیتهای درون شرکت اثر داشته باشد.
- آیا در رقابت بین المللی، این مسئله که جایگاه جغرافیایی انجام فعالیتهای بنیانی یا پشتیبانی کجا باشد مهم است؟
- شرکتی که به صورت بین المللی رقابت می کند، ابتدا باید تصمیم بگیرد که فعالیتها را در زنجیره ارزشی درمیان کشورها چگونه گسترش دهد. فعالیتهای بنیانی که در زنجیره ارزشی برشمردم بیشتر به محلی که مشتری قرار دارد مربوط است، مثلا اگر شرکتی میخواهد کالایی را در ژاپن بفروشد معمولا باید در ژاپن پشتیبانی و خدمات پس از فروش داشته باشد. برعکس، در بسیاری صنایع، فعالیتهای پشتیبانی می تواند جدا از منطقه ای که خریدار قرار دارد صورت گیرد. بنابراین، مزیتهای رقابتی در فعالیتهای بنیانی، بیشتر به مشخصه های کشوری که این فعالیت در آن صورت می گیرد برمی گردد و فعالیتهای پشتیبانی می تواند مستقل از موقعیت حضور یک شرکت در یک کشور انجام شود.
- چه موقع می توان گفت یک صنعت، جهانی شده است؟
- وقتی برخی مزیتهای رقابتی را برای یکپارچه سازی فعالیتها در عرصه جهانی داشته باشد. امروزه هماهنگی بین شبکه های به شدت پیچیده فعالیتهای پراکنده جهانی نظیر مالی، بازاریابی، تولید، تحقیق و توسعه به یک منبع اصلی مزیت رقابتی تبدیل شده است. این مزیت رقابتی می تواند به دلیل تغییرات محیطی مانند تغییر فناوری، نیاز مشتری، خط مشی حکومت یا زیرساخت کشور باشد.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:255
فهرست مطالب:
عنوان:
چکیده و
مقدمه ک
هدف از پژوهش م
فصل اول: کلیات
معرفی منابع 2
فصل دوم: آراءاسلام در باب تغذیه 10
1- فلسفه غذا خوردن و آراءمعصومین علیهم السلام در این رابطه 12
زیان های ظاهری و باطنی پُرخوری 14
فایدههای ظاهری و باطنی کم خوری 19
2- آداب سفره و غذا خوردن وآراء معصومین علیهم السلام در این رابطه 20
الف) آداب غذا خوردن 21
ب) آداب سفره 24
3- آداب آشامیدن 25
- آب 25
- شیر 26
- عسل 27
- سرکه 27
آداب آشامیدنیها از نظر معصومین علیهم السلام 28
4- غذاها و آشامیدنی های حرام 29
از محرماتی که در اینجا مورد بحث قرار میگیرد 31
الف- خمر 32
خمرازدیدگاه آیات و روایات 33
انواع خمر و حکم آنها 37
ب- خون 38
ج- گوشتهای حلال و حرام 38
خوردن محرمات در وقت اضطرار 40
فصل سوم: اوضاع اجتماعی، اقتصادی و مذهبی عصر عباسیان
1- پیشینه بازرگانی و تجارت در بین اعراب قبل از اسلام و در صدر اسلام 43
2- محصولات 46
3- بغداد و بازارهای آن در عصر عباسیان 55
شکل بازارها 66
نقش زنان در بازارها 67
4- تأثیر ادیان بر تجارت اسلام 68
5- جشن ها 80
جشنهای دینی اسلامی 80
جشن های محلی 84
فصل چهارم: آداب و رسوم معیشت در عصر عباسی
1- اطعمه و اشربه خلفا و وزراء دولت عباسی 93
آداب المائده،آداب سفره 108
2-شرابخانه ها 117
شربت خانه(خزانةالشراب) 120
شرابکده ها 123
3- مجالس شراب 126
استعمال حشیش 135
تریاک 136
فصل پنجم: تغذیه در عصر عباسی
ادویه و خوشبوکننده ها 138
اجزای خوشبوکننده 140
ظروف و وسایل آشپزخانه 141
غذای اعراب 154
خوراکهای گوشتی 156
ماهی و خوراکهای آن 163
خوراکهای گیاهی 165
خوراک تنگدستان 170
خوراکهای مشترک توانگران و تنگدستان 174
از غذاهایی که با استفاده از خرما درست می شد 175
روغن وپیه 176
نان 177
برنج 182
مشاغل مربوط به اغذیه 184
بهای خوراکی 185
قیمتها در زمانهای عادی 187
بهای اجناس در آشوبهاوکمیابی 188
کارکنان آشپزخانه 193
هزینه آشپزخانه سلطنتی 194
نوشیدنیها در این دوره 198
نوشیدنیهای حلال و حرام 199
شیر و محصولات آن 202
آب 204
شیرینیها و حلویات 205
مواد شیرینکننده 208
نقل 210
ترشیها و چاشنیها 211
میوه 212
زمانبندی غذاها 216
پرهیز و علوم غذایی 217
نگاهداری و حفاظت 220
سوخت 223
نتیجهگیری 225
فهرست منابع 227
چکیده انگلیسی 239
چکیده:
در آغاز حکومت عباسیان به دلیل آنکه دستاندرکاران حکومت اسلامی، بعد از دودمان نژادپرست بنیامیه روی کار آمدند و ملل مختلف با زبانها و فرهنگهای متفاوت وارد حوزه اسلامی شدند، مسائل اجتماعی و از آن جمله اطعمه و اشربه تحولی عظیم پیدا کرد.
موضوع تحقیق اطعمه و اشربه معمول و مرسوم مردم در دوره عباسیان از ابتدا تا سال 656(ه.ق) است و روش کار به صورت کتابخانهای و بهرهبرداری از منابع موجود و استفاده از نظرات محققین بوده و پژوهش حاضر شامل معرفی باب فقهی و آداب دینی اطعمه و اشربه (حلال و حرام)، تجارت و بازرگانی و محصولات آن دوره، ادیان گوناگون و تأثیر آنها بر روی اعراب بخصوص در باب خوردنیها و آشامیدنیها، جشنها و اعیاد اسلامی، رسوم دارالخلافه در این رابطه، غذای اعراب و انواع مختلف آن، وسایل و ظروف طبخ غذا و... میباشد.
در عصر جاهلیت و صدر اسلام، اغلب مردم عرب از غذاهای سادهای استفاده میکردند اما پس از اسلام، سبک غذاها تغییر پیدا کرد. یکی از دلایل این تغییر ، تماس آنان با ملل دیگر بخصوص ایرانیان بود. مهمترین تأثیرگذاری از جانب ایرانیان بود که برخی خلفا حتی در رعایت آداب شاهانه از پادشاهان قدیم ایران مانند اردشیر و بهرامگور متابعت میکردند.
در باب شراب نیز یهودیان و بخصوص مسیحیان، اثرگذار بودند. مسیحیان در جشنهای خود از شراب استفاده میکردند و حتی در برخی دیرها آن را تهیه و به فروش میرساندند و مشترک بودن محل زندگی آنان با مسلمانان باعث استفاده از شراب در بین برخی مسلمانان شد.
نتیجه اینکه در پژوهش حاضر، انواع اطعمه و اشربه معمول و مرسوم در دوران عباسیان مورد بررسی و تحقیق قرار داده شد و مباحثی از جمله اغذیه حرام و حلال و انواع اشربه و اطعمه و تأثیر ملل مختلف مخصوصاً ایرانیان بر نوع و سبک غذاهای اعراب و تأثیر ادیان گوناگون بخصوص مسیحیان بر اشربه(مشروبات الکلی)، براساس منابع و مآخذ موجود نوشته شده است.
مقدمه:
تاریخ بزرگترین معلم و درسآموز انسان است و مطالعه و بررسی آن از ضرورتهای زندگی هر انسانی است که اندیشه و تفکر از عناصر زندگانی او به شمار میرود. در قرن دوم هجری تحول شگرفی در تاریخ سیاسی اسلام پدید آمد. خلافت عباسی در سال 132(ه.ق) با کمک ایرانیان اعلام موجودیت کرد و صفحات تازهای در تاریخ ملتهای مسلمان گشوده شد.
تمدن عصر عباسی، به تنهایی یک جهان است. بنابراین سخن گفتن از آن، سخن از تمدنِ جهانی در طولانیترین دورهای است که تاریخ قرون میانه میشناسد. این دوره، پنج قرن و اندی به درازا کشید و بر همه جهان قدیم سایه انداخت و بیشترین بخشِ شناخته شده زمین را با همه گونههای جغرافیایی، سیاسی و ثروت اقتصادی آن در برگرفت.
عباسیان به دلیل غنای فرهنگی و نقش مؤثر ایرانیان در تأسیس خلافت عباسی، به طور چشمگیری از فرهنگ و آداب و رسوم درباری ایرانیان بخصوص در بخش اطعمه و اشربه سود بردند.
نیاز انسان به غذا یکی از نیازمندیهای اساسی است زیرا به وسیله آن سدّجوع کرده و به حیات خود ادامه میدهد و اهمیت آن به حدی است که بر دیگر نیازهای انسان مقدم است. برای رشد و ساخته شدن اجزاء بدن و فعالیتهای حیاتی، خوردن غذا به حد ضرورت لازم است. این اهمیت، موجب تلاش و توجه بیشتر بشر برای دستیابی و روی آوردن به تنوع غذایی و کسب تجربه بیشتر در انتخاب غذاهای بهتر و لذیذتر شد تا ضمن پاسخگویی به نیازهای بدنی، ذائقه او را نیز ارضاء کند.
غذا در عصر جاهلی و صدر اسلام عموماً ساده بود و غالباً شیر و لبنیات، خرما و حبوبات و اندکی گوشت بود که خانوادههای ثروتمند و با مکنت میخوردند. اینها عموماً غذاهای سادهای بود. اما همینکه اعراب با بیگانگان بخصوص با ایرانیان آشنا شدند، از نظر تنوع غذایی تغییرات فراوانی در آنها به وجود آمد.
اوج پیشرفت در فراگیری غذاها مربوط به زمان هارونالرشید میباشد. خلفا و حکمرانان نخستین کسانی بودند که غذاهای جدید تناول کردند. در دوره امویان برخی از این غذاها شناخته شد اما در عصر عباسی این تحول و تنوع گستردهتر شد و رفاه عمومی و شرایط مناسب موجب شد که توده مردم در این باره با بزرگان و ثروتمندان همراهی کنند به طوری که باعث تدوین تألیفات چندی در فن آشپزی شد. ابن ندیم بیش از ده عنوان کتاب آشپزی در الفهرست ثبت کرده؛ از جمله کتب الطبیخ (بغدادی)، فضائل السکباج (جحظه 326 ه/941م، شاعر و خواننده قرن چهارم)، الطبیخ (ابراهیم بن عباس موصلی)، الطبیخ (مرضی رازی)، الطبیخ (ابن ماسویه)، همین عنوان از احمد بن طبیب سرخسی و دیگران.
در این دوره ادیان مختلف بخصوص مسیحیان در زمینه استفاده از مشروبات بر روی مسلمانان اثر گذاشتند. آنان به طور مداوم با مسلمین در ارتباط بودند و مسلمان برخی از جشنهای آنها را دیده و یا حتی در آن شرکت میکردند. آنان در جشنهای خود مخصوصاً در جشن عید پاک، از شراب استفاده مینمودند و مست بودند.
در این پژوهش سعی شده به مسائل اطعمه و اشربه در دوره عباسیان پراخته و به سؤالاتی در این زمینه پاسخ داده شود از جمله این سؤالات: دیدگاه اسلام درباره خوردنیها و آشامیدنیهای حرام و حلال چیست؟ در دوره عباسیان در سرزمین اسلامی چه محصولاتی وجود داشته و در مواقع کمبود محصولات، مردم چگونه مشکلات خود را حل میکردند؟ مواد اصلی غذاها از کجا و به چه صورتی تأمین میشد؟ خلفا و حکمرانان چه نقشی در تنوع اطعمه و اشربه داشتهاند و در میهمانیها و اعیاد اغلب از چه چیزهایی استفاده مینمودند؟ انواع غذاهای مورد استفاده مردم عادی، تنگدستان، ثروتمندان، خلفا و وزراء چه بوده و هزینههایی که در این رابطه مصرف میشده چه میزان بوده است؟ غذاها چگونه آماده و توزیع میشد؟ اصول و آداب سفره چه بود؟ و...
تحقیق حاضر که با استفاده از منابع و مآخذ (فارسی و عربی) و مراکز بسیار غنی و گسترده (کتابخانههای تهران و آستان قدس رضوی...) انجام شده پاسخگوی بسیاری از این پرسشها و سؤالات مشابه دیگر میباشد.
هدف از پژوهش
هدف از پژوهش «آشنایی با انواع خوردنیها و آشامیدنیهای معمول و مرسوم دوران عباسی که مورد توجه مردم عادی و خواص و درباریان بوده است و چگونگی طبخ غذاها و مراکزی که مواد اولیه اغذیه را تولید و به فروش میرساندند» بوده است.
با توجه به ضرورت آشنایی با این بخشِ فرهنگی، اجتماعی زندگی مردم در عصر عباسیان، که بسیار کم به آن توجه شده، لازم بود که پژوهشی با این موضوع انجام شود تا مسائلی که در این رابطه به صورت پراکنده در کتب مختلف از جمله زندگینامهها، کتب تمدنی و سفرنامهها نوشته شده است، به صورت منسجم در مجموعهای با این عنوان آورده شود. برای رسیدن به این هدف لازم است با استفاده از منابع و مآخذو پژوهشهای پراکنده پیشین که در این رابطه انجام شده، سبک و انواع اطعمه و اشربه حرام و حلال، محصولات و تجارت و بازرگانی آن دوره، توجه جامعه اسلامی و خلافت و مشاغل و حِرَفی مربوط به آن، جمعآوری و اطلاعاتی کسب گردد و امید است که تحقیق حاضر که حاصل تلاش فراوان و استفاده از منابع (فارسی و عربی) و مراکز غنی در این زمینه میباشد هم عامل آشنایی دیگران با این بخش فرهنگی،اقتصادی و اجتماعی و هم باعث ایجاد انگیزهای برای سایر علاقمندان به ویژه جوانان باشد تا به پژوهشهای مانند این بپردازند.
پیشینه تحقیق
بیتردید تمدن اسلامی در عصر عباسیان (132-656ه.ق) پرشکوهترین دورههای خود را تجربه کرده و درخشانترین دستاوردهای علمی و تمدنی را تقدیم بشریت نموده است. تمدن عصر عباسی، به تنهایی یک جهان است. این تمدن، جهانی از رفتارهای تکاملبخش و متقابل سرزمین، انسان، زمان و حوادث است که همدیگر را تکمیل میکنند.
در رابطه با تمدن عباسیان کتب مختلفی نوشته شده البته علاوه بر این کتب، در زندگینامهها، سفرنامهها و کتابهای تاریخی نیز اشارات مختصر، پراکنده و کوتاهی درباره اطعمه و اشربه شده اما در رابطه با این موضوع متون و مجموعهای منسجم و یکپارچه و مستقل مشاهده نشده است و این امر انگیزهای برای انجام پژوهش و تحقیق در این زمینه شد.
روش تحقیق
روش تحقیق براساس کتابخانه و منابع بوده است و برای دسترسی به این کتب از کتابخانههایی که نسخ خطی و قدیمی در آن نگهداری میشود، استفاده شده است.
برای تدوین این رساله با مشکلاتی روبرو بودم از جمله: عربی بودن منابع، عدم وجود منابعی به عنوان نمونه کار، عدم وجود کتابخانهای که همه منابع مورد نظر در آنجا حفظ و نگهداری شود بخصوص در شهر تهران البته کتابخانه آستان قدس بسیار غنی بود ولی به دلیل بُعد مسافت و مشکل اقامت، استفاده از مکرر از آن میسر نبود.
از این رو با تماسهای مداوم و مراجعاتی که با اساتید محترم راهنما و مشاور، آقایان دکتر حیدرنیا و دکتر نصیریان داشتم و استفاده از کتابخانههای مختلف شهر تهران و چندین بار حضور در کتابخانه آستان قدس رضوی (که واقعاً کتابخانهای غنی بود)، راهنماییهای بیدریغ ایشان، چراغ راهم شد و این مشکل تا حدودی برطرف گردید.
ضرورت مسئله
در دوره پیش از عباسیان، نوع تغذیه مردم غالباً ساده بود و معمولاً از غذاهایی مانند شیر و خرما، عسل و گوشت استفاده میشد اما در این دوره تنوع اطعمه و اشربه بیشتر شد. عامل ایجاد این تنوع، برخورد با ملل و ادیان مختلف بخصوص ایرانیان و مسیحیان بود. ایرانیان که به عنوان یکی از عوامل اصلی شکل گیری این حکومت بودند تا مدتهای زیادی در امور مربوط به خلافت نقش داشتند و طبخ بسیاری از غذاها از آنها فرا گرفته شد بخصوص در زمان هارونالرشید که اوج توجه به غذاها و پخت و پزهای متفاوت بود و در زمان معتصم نیز که شروع ورود ترکان به دربار بود حضور ایرانیان کمرنگ شد و اعراب تحت تأثیر ترکان قرار گرفتند و این تأثیرگذاری در تمام جنبههای مختلف حتی در نوع تغذیه آنها دیده میشود.
در این پژوهش لازم است که با استفاده از منابع و اطلاعات فارسی و عربی موجود در این باره، اطعمه و اشربه دوره عباسیان با شریعت اسلام انطباق داده شود و متون فقهی در این رابطه مورد بررسی قرار گیرد تا میزان توجه مردم و خلفا به اغذیه حرام و حلال مشخص شده و انواع خوراکیها(گوشتی، گیاهی، نان، غذای مشترک بین توانگران و تنگدستان، شیرینیها و...) و مشاغل و حِرَف مرتبط با اطعمه و اشربه، شرابکدهها و شرابخانهها، مجالس شراب، سوخت و...در این برهه زمانی مورد بررسی قرار گیرد.