این طرح شامل
طرح تولید و توجیح اقتصادی
تجهیزات لازم
طبقه بندی تولید
وکلیه ملزومات تولیدی است
فرمت pdf
تعداد صفحه:20
طرح تولید لاستیک خودرو
این طرح شامل
طرح تولید و توجیح اقتصادی
تجهیزات لازم
طبقه بندی تولید
وکلیه ملزومات تولیدی است
فرمت pdf
تعداد صفحه:20
دانلود مقاله لاستیک
ص 61
فرمت ورد
لاستیک به ماده مهم اقتصادی و راهبردی تبدیل شده است. در ایالات متحده ، مصرف سرانه لاستیک تقریبا 16.8 و در هندوستان تنها 0.22 است. صنایع حمل و نقل ، شیمیایی ، برق و الکترونیک و همچنین فضایی همگن از مصرف کنندگان اصلی لاستیک هستند. وقتی تولید لاستیک طبیعی (کائوچو) بدلیل تهاجم ژاپن به مناطق تولید لاستیک سنتزی کرد که به سرعت هم توسعه یافت. بطوری که در حال حاضر 88 درصد لاستیک مصرفی در ایالات متحده منشا سنتزی دارد. صنعت لاستیک موارد زیر را شامل میشود. تولید مواد اولیه لاستیکهای سنتزی ، انواع گوناگون لاستیک ، واردات لاستیک طبیعی ، تولید افزودنیهای لاستیک و نهایتا ساخت فراوردههای لاستیکی.
در ابتدای جنگ جهانی دوم وقتی تولید لاستیک طبیعی (کائوچو) بدلیل تهاجم ژاپن به مناطق تولید لاستیک متوقف شد. ایالات متحده اقدام به ساخت واحدهای تولید لاستیک سنتزی کرد که به سرعت هم توسعه یافت. به طوری که در حال حاضر 88 درصد لاستیک مصرفی در ایالات متحده منشا سنتزی دارد. بنابراین عموما لاستیکها را به دو نوع لاستیک طبیعی و لاستیک سنتزی طبقه بندی میکردند. امروزه لاستیکها را به روشهای مختلف دسته بندی میکنند....
فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:80
فهرست مطالب:
عنوان صفحه
1- مقدمه
2- پیدایش و توسعه لاستیکهای سنتزی
3- پیدایش و توسعه لاستیکهای سنتزی
4- آمبزه کاری لاستیکهای
5- روشها و مراحل ساخت لاستیک
6-تکنولوژی لاستیک
7-بازیافت تهیه لاستیک در کشور
8- مصارف جدید برای تابرهای فرسوده
9-خطرات و تبعات زیست محیطی منفعت لاستیک
10- SPC و کاربرد کنترل فرآیند آماری
11- آزمون های معمولی در صنعت لاستیک
12- فرآیند ناتو و ارتباط آن با لاستیک
13- تأثیر فناوری نانو در بازار لاستیک
مقدمه :
از آغاز حیات بشر تا پایان سدة نوزدهم، انسان فقط موادی را مورد استفاده قرار می داد که طبیعت، جهت تحقق منظورهای بسیار متفاوت، در اختیار او گذارده بود. این مواد انسان را قادر می ساخت تا در وهلة نخست نیازهای ضروری از قبیل دفاع، غذا، پوشاک و سپس وسایل آسایش خود را فراهم سازد.
بدین منظور، ابتدا سنگ آتشزنه.چوب شاخ، و عاج را، که به ترتیب از منابع معدنی،نباتی، حیوانی فراهم می شدند. به کار گرفت. استفاده از فلزات اولیه و در رأس آنها طلا، مس، آهن، و سپس فلزات مختلف دیگر، که انسان می توانست به طور پیاپی از منابع زیرزمینی معدنی به دست آورد، در مراحل بعد قرار گرفت.
حدود سالهای 1870، مادة جدیدی به نام سلولویید در بازار تجارت ظاهر شد. این ماده می توانست نرم شود، حالت بخ خود گیرد، وپیچیده ترین شکلها را براحتی به دست آورد. سلولویید محصول آزمایشگاههای شیمیدانها بود و از سنتز دو مادة طبیعی سلولوز و کافور به دست آمد.
طی سی سال، سلولویید تنها نمایندة محصولات سنتزی بود که به عنوان مادة اولیه برای ساخت وسایل به کار گرفته می شد. البته وقتی به عقب بر می گردیم، این امر تا اندازه ای عجیب به نظر می رسد. حدود سالهای 1900، تولید صنعتی گالالیت از کازیین و فرمالدهید پدیدار شد. بهای تما شدة این ماده تا حدود سالهای 1922 بالا بود و بدین ترتیب کاربرد آن را محدود می ساخت.
در سال 1907، باکلند از فنون و فرمالدهید رزین تراکمی به نام باکلیت، (مأخوذ از نام سازندة آن) با خواص مشابه خواص صمغ لاکی، تهیه کرد و با ابهام پیش بینی کرد که سلولویید و گالالیت تنها موادی نیستند که شیمیدان میتواند در آزمایشگاه خود آنها را بسازد و سپس با استفاده از چنین مواد اولیه ای، درمقیاس صنعتی، به مجموعة مواد مناسب برای ساخت محصولا کاملا منتفاوت برسد.
آینده چنین امیدی را تأیید کرد سالهای مدیدی که از پیدایش باکلیت تاکنون گذشته است شاهد به وجود آمدن شمار بسیاری از محصولات جدیدی بوده ایم که از آزمایشگاه بیرون آمده است و کم کم. و گاهی به طور چشمگیر، با مواد طبیعی قدیمی به رقابت برخاسته است و موجب به وجود آمدن عملیات کاملا جدیدی شده است.
در حال حاضر این مواد سنتزی بنا به خواص فیزیکی و مکانیکی و طبعاً بنا به ماهیت کاربرد شان، که ناشی از خواص آنها می باشد، به سه دسته تقسیم می شوند:
1- مواد پلاستیکی، که معمولا با عبارت سادة پلاستیکها مشخص می شوند. یکی از خواص اساسی پلاستیکها سخت و صلب بودن آنها در دمای اتقا است این ماده وقتی به اندازة کافی گرم شود صلابت خود را از دست می دهد و بدین ترتیب برای قالبگیری آماده می شود. همة ما با توسعة شگرفی که تاکنون در زمینة صنعت پلاستیک انجام گرفته است و نیز با عملیات شگفت آن آشنایی داریم. ما در این کتاب چنین مواد پلاستیکی را بررسی نخواهم کرد و خوانندگان علاقه مند به این مواد را به مطالعة کتابی که به این موضوع اختصاص دارد دعوت می کنیم.
2- لاستیکهای سنتزی( به نام کشپارها نیز معروفند ) این مواد کشسان می باشند یعنی، دارای این خصایت هستند که پس از رفع فشار یا انقباضی که بر آنها اعمال شده است مجدداً شکل اولیة خود را به دست آورند.
3- الیاف سنتزی موادی هستند که می توان به آسانی آنها را به صورت نخ قابل ریسیدن در آورد.
در این کتاب تنها دو دستة آخر مواد سنتزی مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
برای اینکه خوانندگان بهتر بتوانند مشکلاتی را که هنگام اجرا و به کار بستن این مواد مطرح می شود و نیز راه حلهایی را که برای آنها آورده ایم متوجه شوند به نظر می رسد در ابتدا لازم باشد به صورت فشرده برخی تعریفهای اساسی مربوط به تهیة چنین مواد سنتزی را در اختیار ایشان قرار دهیم.
دو نوع تغییر و تبدیل ضروری که در شکل مولکول یک مادة سنتزی دخالت دارند عبارتد از: بسپارش افزایشی و بسپارش مرحله ای،بسپارش را هنگامی افزایشی ( یا زنجیری) می نامیم که ازیک مولکول پایه به نام تکپار، ماده ای با جرم مولکولی بیشتر به نام بسپار به دست آید و نتیجة آن رشد مناسب مولکول تکپار بدون حذف مادة سوم باشد. طرح نمایشی یک واکنش بسپارش افزایشی به صورت زیر است:
به عنوان مثال،عبور از استیلن به بنزن:
یک نوع بسپارش افزایشی را تشکیل می دهد.
متذکر می شویم که در برخی موارد پدیدة مشابهی می تواند اتفاق افتد. بدین ترتیب که وقتی دو مولکول به طور همزمان بسیپار شوند، درشت مولکولی که مخلوطی از دو نوع تکپار است به دست می آید:
( با فرض اینکه در حالت ساده، مولکولهای M و M به تعداد مساوی در ساخت درشت مولکول شرکت کرده باشند)؛ چنین واکنشی را همبسپارش می نامند.
بسپارش را هنگامی مرحله ای (یا تراکمی ) می نامیم که مادة به دست آمده نتیجة واکنش میان مولکولهای پایه باشد، ولی این بار با حذف یک ماده سوم. معمولا مولکول این ماده بسیار ساده می باشد و اغلب آب است. ولی این ماده می تواند یک اسید، یک نمک، یک الکتل، یک آمین، یا… نیز باشد. عناصر سازندة بسپار از هر دو مولکول، که حالا به کیدیگر متصل شده اند، تشکیل شده است. برای مثال، وقتی طبیعت مولکولهای سلولوز را از مولکولهای گلوکوز به وجود می آورد، برای هر دو مولکول گلوکوزی که به یکدیگر متصل می شوند یک مولکول آب حذف می شود. به چنین واکنشی، بسپارش مرحله ای می گوییم.
شایان ذکر است که چندین نوع مولکول نیز می توانند در یک چنین واکنشی با یکدیر متحد شوند و مادة سومی را حدف کنند. در این حالت به چنین واکنشی همبسپارش مرحله ای می گوییم.
باید متذکر شویم که از نقطه نظر شیمی- فیزیکی، تفاوت اساسی میان بسپارش منرحله ای وجود دارد. بسپارش یک واکنش شیمیای واقعی است که بتدریج و گاهی بسیار کند صورت می گیرد، به طوری که اغلب امکان جداسازی مواد حد واسط تشکیل شده، یتعنی دوپار، سه پار، چهار پار، و…، وجود دارد. برعکس، واکنشهای بسپارش افزایشی بیشتر تغییر و تبدیلهای فیزیکی هستند و حساسیت زایدی در برابر کاتالیزورها از خود نشان می دهند. این واکنشها در شرایط معمولی بسرعت کامل می شوند و نمی توان به دلخواه در مراحل حد واسط، آنها را متوقف کرد.
بالاخره، از نظر مواد تشکیل دهندة شیمیایی باید اشاره کنیم که محصول به دست آمده از یک بسپارش افزایشی دارای همان ترکیبهایی است کمه تکپار اولیه دار است. در صورتی که چنین حالتی برای محصول حاصل از بسپارش مرحله ای وجود ندارد، چرا که در اینجا با حذف مولکولهای سومی مواجه هستیم.
چیزی که پیشاپیش می توان حدس زد این است که مواد سنتز شده اجسامی با مولکولهای بزرگ می باشند. در واقع، این مواد ترکیبهایی با مولکولهای درشتند و به همین دلیل به نام درشت مولکولها نامیده می شوند. وزنهای مولکولی چنین موادی حدود 1000 برابر وزن مولکولی مواد معمولی در شیمی آلی است معمولا این مقدارها از 50000 فراتر می رود و می تواند به 400 تا 500 هزار برسد.
درشت مولکولهایی که لاستیکها و الیاف سنتزی را می سازند از زنجیر بندیهای اتمی، که در یک جهت فضا گسترش یافته اند، تشکیل شده اند. به چنین زنجیر بندی رشته ای، خطی، یا تک بعدی می گویند. برای مثال، یک لیف لاستیک از کنار هم قرار گرفتن موازی یک دسته از این درشت مولکولهای بلند تشکیل شده است.
ولی در برخی موارد ممکن است میان این درشت مولکولهای خطی، اتصالات عرضی، همچون پلی میان زنجیرهای نخی شکل به وجود آورده در این حالت می گوییم شبکه سزای انجام گرفته است. برای مثال، در وولکانش لاستیک، با قرار دادن گوگرد به صورت عرضی، پلی میان درشت مولکولهای ایزوپرنی لاستیک خام به وجود می آوریم.
دانلود گزارش کاراموزی رشته مکانیک کارگاه لاستیک سازی هاشمی بافرمت ورد وقابل ویرایش تعدادصفحات 40
گزارش کارآموزی آماده,دانلود کارآموزی,گزارش کارآموزی,گزارش کارورزی
این پروژه کارآموزی بسیار دقیق و کامل طراحی شده و جهت ارائه واحد درسی کارآموزی میباشد
تاریخچه شرکت :
این کارگاه در قلب یک کارگاه خصوصی nv سال 1375 تاسیس شد (در قالب کارگاه لاستیک سازی هاشمی ) این عنوان به واحد های تولیدی ارائه شد . سابقه تولید این شرکت تقریباً به حدود 15 سال پیش برمی گردد که آقای مهندس هاشمی در یک کارگاهی در اصفهان شریک بودند و قطعاتی را که سفارش می گرفتند مراحل کنترل و بسته بندی آن را در مشهد بنام می دادند که برادر مهندس هاشمی از خدمت برگشتند (برادر مهندس هاشمی ) و امکان همکاری با ایشان را پیدا کردند وقتی که هر دو با هم شدند کارگاهی را در جاده قوچان دارند و گاه طوس تاسیس کردند ودر انجا شروع به فعالیت کردند تولید ایشان را در اصفهان به طور اشتراکی انجام می دادند به سمت کارگاهی که در مشهد انجام می شد شیفت دارند .تولیدات این شرکت برروی قطعات پلاستیکی هیدرولیک و به طور اخذ در ارتباط با دستگاههای راهسازی ، انواع پنکنیگ ،سیل رینگ،کاسه نمد و دستگاههای بسیار سنگین که در کار معدن و راهسازی مورد استفاده است متمرکز می شود . این دستگاهها می تواند در جکها ، پمپها ، ترمز ها و دیگر سیستمهای که مورد استفاده است کار برداشته باشد به تدریج این کار ادامه پیدا کرد به طوریکه غیر از قطعات لاستیکی قطعات دیگری که در یک فعالیت تعمیرات و نگهداری موثر بود تامین می شد . به عنوان مثال : یک دستگاه بنز 1921 دارید وقصد دارید که جک این را تعمیر کند یا یک لودر 260 دارید که با آن کار انجام می دهید ولی خواهید این را تهیه کند ماهیت قطعاتی که ما روی آن کار انجام می دهیم محدودیت ایجاد می کند . به طور مثال وقتی که گیر بکس را باز می کند خیلی علاقمند هستید که کلیه قطعات تعویض کرد و این تعمیر و نگهداری است به طور یکجا در دسترس باشد و به شهر و فروشگاه هم دسترسی ندارید به انبار مراجعه می کنید و یک جعبه به شما تحویل می شود و شما تمام قطعات مورد نیاز را در داخل آن می گذارید به خاطر همین حساسیتها جابجای اینکه قطعه تولید کنیم مجموع قطعه تولید می کنیم این مجموعه قطعات را سیل کیت می نامیم . کیت به معنای مجموعه و سیل به معنای در بنده واشر، آب بندی کننده در این مجموعه سیل کیتها قطعات لاستیکی ، نمد ، واشر فلزی ، پیستونهای آلومینیومی و... دیده می شود . یک نکته حائز اهمیت این است که اگر ما این مجموعه قطعات را تولید کنیم ، گیر بکس را ببندیم به هر دلیلی یکی از 48 قطعه ای که ما تولید می کنیم و توی این مجموعه گذاشتیم یکی از آنها کیفیت مطلوب را نداشته باشد فرض کنید بعد از 5 ساعت جواب کند دو مرتبه باید این قطعه را تولید کنیم و اون هزینه سنگین دوباره باید تکرار شود چه هزینه قطعات و چه هزینه خوابیدن دستگاه و چه مکانیک دستگاههای سنگین بنابراین حیاتی است کلیه قطعاتی که ما بسته بندی می کنیم دارای کیفیت مطلوب باشد همه این مطالب دست به دست هم می دهد و یک حساسیت بالا را در کارها ایجاد می کند . از زمانیکه آقای مهندس هاشمی و برادر ایشان تولیداتشان را در مشهد آوردند سعی کردند این قطعات را تولید کنند از سال 75 که یک چیزی شاید 25،26 قطعه مجموعه در دست تولید داشتند الان بالغ بر 380 قطعه مجموعه را دارند این رشته تقریباً 10 برابر را در طی سالهای 7،8 سل گذشته توانستند بدست آوردند . همیشه این تولیدات کمی نبوده یعنی سعی کردند در کیفیت هم از فراوان را بزند. این شرکت کار را به صورت یک کارگاه خصوصی شروع کرد و در سال78 (اسفند) این شرکت به ثبت رسید (شرکت صنایع لاستیک جاویدان) این شرکت باش 1387 در 24(اسفند ) سال 77 ثبت شد و در سال 78 عملاً فعالیت شرکت آغاز شد فعالیت شرکت به این معنا آغاز شد که به فکر زمین افتادند (برای ساخت و ساز) به فکر تسهیلات برای تامین مالی و فعالیت این شرکت به این شکل آغاز شد شرکت در این قالب شروع به کار کرد و ساخت و ساز را انجام داد و در بهمن سال 1380 این کارگاه کار ساختمانی آن تمام شد و اماده بهره برداری شد درست اول بهمن ماه سال 1380 اصلاح شد ودر واقع رسمیت کار به عنوان تولید از انجا آغاز شد و در انتهای فروردین سال 1381 پروانه شرکت گرفته شد طبیعتاً وقتی کار توسعه پیدا می کند باید سیستمهای متعددی نظیر سیستم موجودی انبار ، سیستم حسابداری مالی و سیستمهای دیگر روی کار آیند ابتدا کار با سیستم مالی دستی شروع شد طبیعتاً نه توسعه کار آنقدر بالا بود که سیستم مکانیزه طلب کند و نه امکانات حالی اجازه این کار را می داد. تا اینکه (مهندس هاشمی ) با یک ثبت ساده حسابداری این کار را انجام دادند و ابتدا کار را در قالب حساب دخل و خرج یعنی چند تا سر فصل حساب کردند و خریداران ، فروشندگان و هزینه ها را تفکیک کردند و شروع به ثبت حسابداری دوبل کردند و این کار را ادامه دادند و همیشه سعی کردند که ترازنامه صحت داشته باشد تا جایی که تصمیم گرفتند این کار را به یک حسابدار واگذار کنند حسابداری را به خدمت گرفتند و شروع به همکاری کردند و ایشان سرفصل ها را توسعه دادند و چون تقریباً این ساختمان رد حال تکمیل شدن بود و مهم بود که چی باشد به این ترتیب حسابدار کار خود را شروع کرد تا اینکه حجم عملیات حالی یک مقدار سنگین تر شد و به این فکر افتادند که باید یک نرم افزار را داشته باشند و اومدند نرم افزاری که به درد کارتون می خورد و در بازار وجود داشت و آن شرکت برای خرید نرم افزار کاندید کردند آقای مهندس هاشمی قرارداد را با یک شرکت خاص بسته و محدودیتی که داشتند این بود که بر لحاظ تیپ تولیدات سیستم انباری حتماً باید FiFo باشد . به عنوان مثال : اگر 10 قطعه از یک محصول وجود دارد و قطعه 11 می یابد باید زیر قطعه 10 بماند یعنی از بالا شروع به فروش کند و گاهی ممکن است همان تولیدی که انجام می دهند همان را بفروشند و این سه سال داخل انبار بماند این سه سال ممکن است ماندگاری انبارداری نداشته باشد. به همین دلیل هیچکدام از نویسنده های نرم افزار مالی ان موقع این کار را نتوانستند انجام دهند همه انها روش میانگین را داشتند و میانگین به درد این شرکت نمی خورد چون کیت مواد هم به شدت در نوسان بود و می خواستند قیمت تمام شده به همان قیمتی که وارد می شود در خروج محاسبه شود . بالغ بر یکسان و سه ، چهار ماه این شرکت در حال سعی و خطا بود که برنامه نوشته این شرکت را روی ان تست کنند و اشکال ان را بازگو کند به جایی رسید که ان نرم افزار تقریباً کامل شد و سراغ یک نرم افزار دیگر رفتند .این نرم افزار کار آقای مهندس مصطفی احمد پور بود . و نرم افزار ایشان به اون چیزی که شرکت نیاز داشت نزدیکتر بود . به چیزی که این شرکت می خواست ولی می دانید که ماهیت یک کار مالی به ان کاری که در حال انجام دادن هست وابسته می باشد . مثلاً : فرض کنید کار مالی که در یک معدن اتفاق می افتد با یک کار مالی که در یک درمانگاه اتفاق می افتد و با کار هایی که در یک شرکت صرفاً خدماتی اتفاق می افتد خیلی فرق می کند و طبیعتاً گزارشاتی که گرفته می شود گزارش مورد نیاز متناسب با ماهیت آن شغل است. مثلاً : در یک شغل ممکن است گزارش متعددی انبار خیلی اهمیت داشته باشد مثل کار شرکت صنایع لاستیک سازی جاویدان . بنابراین به ماهیت ان کار که در یک شرکت انجام می شود تیپ نرم افزارمالی هم تغییر می کند . فرآیند عملیات تولید : در کار لاستیک سازی یک سری مواد اولیه وجود دارد و این مواد اولیه بعداً با یک مقدار مواد دیگر ترکیب می شود وخودشان به تنهایی مورد استفاده تولید قرار می گیرند و این بخش از پیچیدگی کار است .گاهی در شرکت یک موادی به تنهایی قالب گیری می شود و پخت می شود و کامل می شود ولی گاهی آن مواد با 10 ماده دیگر ترکیب می شود حالا در جایی که ترکیب اتفاق می افتد محدودیتهایی وجود دارد و لازم است که مواد اولیه ورود به انبار بزنیم بعد در یک طیف 8.27. قلم مواد یک تولید بخصوص یک فرمول می کنیم مقادیر به طور متناوب است که فرض کنید: دریک کیلو مواد ترکیب شده ممکن است 95 گرم از یکی از این مواد دیده شود یعنی 95% از ان ترکیب این ماده نشان می دهد ولی ممکن است یک ماده دیگر در 1 کیلو فقط2 گرم استفاده شود که لازم است نرم افزار انبار واحدهای سنجش مناسب را انتخاب کنیم که ان 2 گرم در فرآیند گرد کردن اعداد گم نشود یعنی 2 گرم اگر بناست واحد (کیلوگرم) باشد و تا دو قم اعشار از شما قبول کند ممکن است که 2 گرم را تلقی کند لیاگرم تا 10 گرم 1% می گیرد و این خطا ایجاد می کند و به پایان سال که می رسد حالا از این 10 کیلو مواد که وارد کردیم مصرف الف) نگاه می کنیم صفر است و موجودی انبار را نگاه می کنیم و می بینیم 5/4 کیلو است . بنابراین این 5/0 کیلو در گردکردن به تدریج خروج پیدا کرده ولی نرم افزار زا ان صرفنظر کرده . حالا این واحد انتخاب شد و امولاسیون می دهید و به نرم افزار می گوئید کامپانت الفا حاوی این مواد و با این فرمول است .در اینجاست نرم افزار متوجه می شود که داخل هر 1 کیلوگرم کامپانت a چه چیزهایی خوابیده است وقتی این 1کیلو گرم کامپانت را تولید تعریف می کند برای نرم افزار اتوماتیک می رود و ان مقادیر مورد نیاز مواد اولیه را از انبار خارج می کند و در واقع بوردکراسی کاغذی را حذف می کند و کافی است که قبلاً این فرمول را معرفی کرده باشید و بعد اعلام کنید که من 1کیلو از این تولید کردم و خودش به اتوماتیک می دهد و خارج می کند .حالا این کامپانت آماده تولید می شود ممکن است با این کامپانت a لیا قلم قطعه را امکان تولید داشته باشید حالا نیاز است که اولاً: بدانید که چه چیزی تولید می کنید دوماً: از هر چیزی چه تعداد و این قطعه چند گرم زا کامپانت a نیاز دارد . یک مشکل که کار در لاستیک بوجود می آید این است که شما 10 قطعه مواد را برای تولید این قطعه می گذارید این قطعه داخل می رود و پخت می شود هر موقع که پخت شد بعد قطعه تولید شده را دارید که مقدار مواد زاید در کنار آن وجود دارد. مثلاً :گر 100 گرم مواد برای آن قطعه کنار گذاشتید12گرم ان دور ریخته می شود بنابراین برای خروج نباید گفت : که قطعه من90گرم است شما 100 گرم مواد خارج کردید پس10گرم قطعه تولید کردید و این ممکن است یک مغایرت ایجاد کند (در موجودی انبار) و یک مغایرت دیگر این است که 500 گرم از این قطعه تولید می کنیم و می بینیم که 7 قطعه آن زائد است و آن7 قطعه را دور می ریزیم ورود به انبار 493 قطعه می شود و ارگ حواسمان نباشد و این زائد را محسوب نکنیم باز انبار مواد کم می آورد ممکن است در آخر سال بگوئیم که آقای x شما در انبار 493 قطعه دارید و هر کدام 90و یا100گرم می باشند 49300 گرم ولی شما 50گرم مواد را مصرف این کار کردید بقیه آن کجا رفت و این مغایرت را باید حل کرد بنابراین یک پرت ناگزیر داریم (درفرآیند قالب گیری ) گاهی اتفاق می افتد که به عنوان ضایعات این قطعه مهار حذف شود بنابراین تمام نکات را باید در نرم افزار دیده باشیم . حالا فرض کنید که تمام اینها را دیدیم پس نرم افزار حسابداری تولید این قطعه می داند که چند گرم از آن کامپانت خارج کند . برای تولید کامپانت می داند که چند گرم از هیچکدام از مواد خارج کند پس تکلیف ما با مواد روشن شد اما حالا این قطعه وارد انبار می شود و گرفتاری ما با قطعه شروع می شود چون یک قطعه ممکن است خودش به تنهایی فروخته شود وممکن است 10،12 مجموعه قطعه شرکت کند داخل یکی 2تاوداخل یکی 10تا دانه بشیند و توی یکی یک بسته 100 تایی از هر دوی آنها پس باز نرم افزار نیاز دارد که بداند که این را برای چه مصارفی استفاده کند به خاطر آن به آن آنالیز می دهد آنالیز رد واقع شرح اجزای یک مجموعه است یک آنالیز به آن می دهند تا برسند که کامپانت a چید.بعدم آن می گویند که این قطعه چند گرم کامپانت a دارد و این 2 تا آنالیز شد بعد می آیند و به آن می گویند که این کیت K2 چندتا از این اورینگ دارد و این 3تاآنالیز شد پس کامپیوتر حداقل 3تاانالیز نیاز دارد بنابراین این پیگیریهایی که در واقع در تغییر و تحول مواد اتفاق افتاده است در کمتر صنعتی دمیده می شود و این در قالب یک کیت داخل انبار رفته و K2 شده ، لیا تا از یک قطعه و2تا قطعه دیگر با هم ترکیب شده و K2 را بوجود آورده است نرم افزار بید امکان برگرداندن این کیت ها را هم داشته باشد که باز این کیت را به اجزای سر مجموعه اش بشکند و دوباره سر جای خودش برگرداند . یک ضرورت دیگر در اینجا دیده می شود با توجه به اینکه گفته شد بالغ بر 370،380 مجموعه قطعه در این شرکت وجود دارد طبیعتاً می توان تصور کرد که تنوع اقلام قطعات چقدر بالاست. برای هر قطعه ای که به صورت تئوری مشاهده می شود انواع و اقسام مواد ممکن است متصور باشد پس برای اینکه تکلیف را با قطعات بدانیم باید روش دیگری شناسایی کنیم راه چاره این است که کد گذاری کنیم . که همیشه 2تا محدودیت دارد 1- دست و بال را باز می گذارد ولی بعداً به ادم فشار می اورد . 2- اول به ادم فشار می آورد و بعد دست و بل را باز می گزارد .یک کد می تواند 3 مدل باشد . 1-کاملاً عددی باشد 2- کاملاً حرفی باشد 3- حرفی و عددی باشد این تصمیم گیری را کد گذار باید اتخاذ کند . که کدامیک از این سه دسته را انتخاب کند وقتی انتخاب را انجام داد محدود به این می شود که این که را در چند کاراکتر تعریف کند . به عنوان مثال : فرض کنید اتومبیلی رد شیشه قب آن چند تا کدهای عریضی نوشته شده و ان کد حاوی اطلاعات بسیار زیاد هم می باشد حاوی این اطلاعات است ک این اتومبیل چه اتومبیلی است ، از چه مدلی است ، در کدام خط تولید مونتاژ شده و چقدر تاخیر تولید داشته و توسط چه مسیری رد حال جمل کردن است و... اما یک کد گذاری اقل به نیازش نگاه می کند اون چیزی که اول فشاری آورد بعد راحت می گذارد (یعنی هر چه حجم وجودتر کنید استفاده از ان راحت تر است ) هم وجود این اقلام کار بسیار مشکلی است مثل این است که خصوصیات فردی تمام افرادی که در یک مملکت زندگی می کنند را م خواهیم کدگذاری کنیم اگر بخواهیم به هر آدم یک کد دهیم کار بسیار سختی است حالا نگاه می کنیم که این را برای چه می خواهیم شاید دنبال شاخصهایی باشیم که نشان دهنده رفاه اجتماعی است و می خواهیم بر این اساس داخل کامپیوتر کد گذاری کینم حالا اگر این که را باز بگیریم اول خیالمون راحت است ولی بعد مورد استفاده ان به درد نمی خورد مهندس هاشمی تنها کاری که کرد این بود که محدودیتهای نرم افزار را کنترل کرد و دید که اجازه 5 رقم 6 رقم که به ان می دهد سعی کرد کوچکترین که یعنی 6 رقم را جمع کرد که این در واقع دستو رالعمل کد گذاری بود با تمام تنوعی که در قطعات وجود دارد کار بسیار حساس است . حالا نرم افزار این امکان را پیدا کرد که قطعات را هم بشناسد با یک کمد6 رقمی قطعه را بشناسد، با یک که6 رقمی کیتها و... را بشناسد . وظیفه نرم افزار این است که این ها را به هم ارتباط دهد و اینها را جابجا کند اگر می خواههد کامپانت را آزاد کند باید مواد اولیه را آزاد کند مقام این ارتباطات با هم انجام می گیرد . گزارشهایی که در واقع از نرم افزار انتظار دارند بخشی از ان گزارش حالی است . (مانده حسابها ، مانده بانکها ،گردش اشخاص ، دارایی جاری و بدهی جاری ، اقلام سرمایه و استهلاکات،...) چند تا گزارش خاص وجوددارد و ان این است که می گویندقطعه ای که الان کدش را می دهند توی کدام یک از کیتها شرکت دارد . می خواهند برای تولید ان برنامه ریزی کنند می خواهند بدانم چند قطعه از این مواد تولید کند که برای سه ماه از موجودی انبار راحت باشند .یک گزارش دیگر وجود دارد که بیان می کند برای تولید این قطر چه کامپانت هایی مورد نیاز گاهی کامپانت ها ترکیبی است . گزارش دیگر این است که بیان می کند برای تولید کامپانت چه موادی لازم است. گزارش دیگر این است که کسری قطعه را اعلام می کند . یعنی یکبار فرض کنید من می آیم محاسبه می کنم می گویم برای اینکه من خیالم از موجودی این قطعه راحت شود باید بدانم که برای این کیتها چه مقدار لازم دارم . پس من می دانم از یک قطعه باید 500تا در داخل انبار باشد این عدد 500 را به عنوان حداقل موجودی که نقطه سفارش این را به نرم افزار می دهیم و یک آلار می گذاریم و به نرم افزار می گوئیم که کلیه قطعات را با موجودی انبار واین باشد سفارش کنترل کف به محض اینکه این 510 تا بود و 15 تا خروجی زده شدو495 شد این را داخل یست سیاه (لیستی که به ماهشدار دار بگذار) هر وقت من خواستم برای تولید برنامه ریزی کنم که حالا این قالبی را برای تولید بگذاریم و می آیم اول لیست سیاه را نگاه می کنم و ببینیم که کدامیک از قطعات از نقطه بحرانی پائین تر آمده و نیاز به تولید مجدد دارد آنهایی که بیشتر از همه بحرانی شده و افت شدید دارد اونها را اول می گذارم و این یک گزارش دیگر نرم افزار است . گزارش دیگر این است که آنالیز کیت ها را در اختیار می گذاریم . در مورد ثبت و ضبط دستی کار : در قالب 6 تا فرم این کار انجام شد یک برگ ورود کالاست و یک برگ تولید ، یک برگ ورود تولید کیت داریم که این مجموع قطعات را جمع می کند و به انبار تحویل می دهد یک برگ خروج کالای فروخته شده داریم و یک برگ ورود مواد اولیه داریم و... در واقع ورود و خروج مقام اشکال موادی که گفته شد چه در قالب مواد اولیه و چه در قالب قطعه ساخته شده و چ کیت مقام شده ، چه چیزی که فروخته و چه چیزی که خریداری می شود ، تمامی این ها را در قالب همان 6 تا فرم ثبت و ضبط می کنیم ودر واقع در جای مناسب نرم افزار این ثبت دستی را وارد می کنیم این ثبت در واقع یک ضرورت است . ما نباید استنباط کنیم که چون نرم افزار اومده ثبت دستی باید کنار برود نه، نرم افزار باید کمک کند بوروکراسی به حداقل برسد و آن حداقل باید وجود داشته باشد یعنی اگر به هر دلیلی من فرض کنید ثلث نرم افزار را از دست بدهم و نرم افزار با مشکل مواجه شود و شخصی که آن نرم افزار را نوشته از دسترس من خارج شود (برود در شهر دیگری زندگی کند) این یک فرض بزرگی است و باید در هر مقطع Bakup داشته باشند که هر اتفاقی که افتاد حداکثر یک روز کاری را از دست بدهند و و ثبت کاغذی به ما کمک می کند که همیشه از این یست دور باشیم که اگر اطلاعات از دست رفت حالا چکار کنیم ، حالا هیچ کار نمی کینم همان دست نوشته را وارد یک نرم افزار جدید می کنیم علاوه براینکه وقت ما را می گیرد . 1- ریسک به لحاظ از دست دادان اطلاعات نداریم 2- گاهی ممکناست که ما کنترل کنیم یعنی اگر امپراطور رد سطح نرم افزاری اشتباه کرد آن دست نوشته ما را کمک کند ، باید یک مقدار منابع اطلاعات داشته باشیم تا مغایرت ها را چک کنیم این منابع همان ثبتهای دستی که انجام می دهیم در واقع یک ثبت کامپیوتری و فنی می خواهد رخ دهد به استناد یک ستاره برگ ورود کالا این اتفاق می افتد ، به استناد یک برگ خروج کالای فروخته شده رخ می دهد ما کنترل می کنیم تا ببینیم که فرض کنید : تا فلان تاریخ موجودی ما با موجودی انبار می خواند ان جایی که مغایرت آغاز می شود شمارش برگ ورود کالای ساخته شده به انبار یا برگ خروج کالا از انبار را داریم آن سفارش را کنترل می کنیم و می بینیم که در این برگ اظهار شده 60 تا خروجی داریم ولی فاکتوری که برای این کالا صادر شده است 160تا می باشد و این یک مغایرت ایجاد می کند بنابراین ترجیح می دهیم که مقام اطلاعات باید به هم پیوست باشند چه اطلاعات نرم افزاری ، و چه اطلاعاتی که به صورت دستی جابجا می شود اگر تمام اینها به هم پیوسته شود کار خیلی راحت است . و حالا یک کار دیگری که انجام می شود این است که برای هر محصول یک اتکت و یک بارکد وجود دارد (محصول که تولید می کنند) اتکتی که وجود دارد حاوی یکسری اطلاعات است مهمترین ان اطلاعات کد است (غیر از ان کد 6 رقمی که درواقع زبان مشترک شخص با واحد تولید ی است ) یک زبان مشترک هم با بازار نیاز دارند این را هم بوسیله که مشخص می کنند این که توی اتکت دیده می شود (C2) این دومین کیت دستگاههای کاتر پیات راست شرح آن راهم می نویسیم که اگر کسی ندانست C2 چیه ، پارت نامبر آن را بداند و شرح ان را بفهمد کار مهمی که در این شرکت اتفاق می افتد این است که هر Lable بعد یک تفاوت دارد . یک سریال نامبر دارد این شماره سریال یعنی از هر کیت یک نرم افزار دارد که وقتی پرینت می کند هر اتکت را با یک شماره سریال نشان می دهد ، اتکت بعدی شماره سریال بعدی را نشان می دهد و همین طور ادامه دارد این یک کمک بزرگی می کند و اجازه می دهد که ما بتوانیم شناسایی کنیم که هیچ کیت مثل هم نیستند عمدتاً تمام کیتها هم تفاوت دارند پس این یک شاخصی است که بتوانند ان را شناسایی کنند می آیند این کیت را جمع می کنند و قطعات آن را در اختیار آقای الف گذارند و می گویند که آقای الف توی هر مجموعه 2تا از یک قطعه ،4تا از یک قطعه و 12تا از این قطعه ابزار و یک اتکت روی آن بزنید کار آقای الف به طور مثال : امروز انجام دادن 200 تا از کیتهاست یک دفتر وجود دارد و ثبت می کنند که آقای الف c2 را از این سریال تا این سریال جمع کرد به همین ترتیب خود ان قطعات که در اختیار ایشان قرار گرفته خودش شناسنامه تولید می کند یعنی معلوم است که در چه تاریخی با کدام پرس تولید شده و با چه موادی تولید شده است چند تا بوده است و چند تا ضایعات داشته مقام این شناسنامه همراه ان قضیه است . شما این را خریداری کردید و برای فروش داخل مغازه گذاشتید سه سال بعد این را می فروشید مشتری می برد و دو روز بعد آن را می اورد و می گوید که این قطعات اشکال دارد فلان قطعه آن زدگی را دارد ،فلان قطعه باید 4تاباشد 3تاست و یا هر اشکال دیگر . مایعد از سه سال می توانیم پی گیری کنیم یعنی ما کافی است بگوئیم که قوطی آن کالا را برای ما بفرستید یا شماره سریال ان را برای ما بخوانید شماره سریال که خوانده شد به دفتر ثبت مراجعه م کنیم و متوجه می شویم که این چه کسی بسته بندی کرده ، قطعاتش چی بوده ،چقدر ضایعات داشته و چقدر سالم بوده ، تمام اطلاعات را از بدوتولد این کیت با همان یک عدد می توانینم بفهیم این یک نکته بسیار مهم و حساس است . چگونگی تعیین کالا یا خدمات مورد نیاز جامعه : اگر بنا باشد یک مغز به عنوان کارآفرین که چه امکانات تولید دارد و چه به لحاظ و چه به لحاظ اقتصادی و چه به لحاظ امکان مدیریت و راهبری یک تعداد پرسنل یا نیروی انسانی بخواهد بررسی کند که ابتدا من روی چه کالایی دست بزنم و تولید را آغاز کنم یکسری ملاحظاترا باید در نظر بگیرد یکی از محورهای اصلی این است که در واقع کالا یا خدماتی که برای ارائه و عرضه تولید دارد روی ان بررسی می شود جای مصرفی در مملکت ما داشته باشد و اگر اینطور نیست امکان صادر کردن آن به کشور مصرف کننده به سهولت وجود داشته باشد به عنوان مثال : 1- فرض کنید که ما بررسی کنیم که می خواهیم هواپیماهای اختصاصی دو نفره تولید کنیم به علت محدودیت و قوانین و مقرارتی که در کشورما وجود دارد امکان اینکه یک همچنین محصولی را عرضه کنیم به راحتی بفروشیم وجود ندارد 2- اگر بنا باشد به ازای هر نفر آدم در مشهد یک بسته شیر کاکائو تولید شود و در داخل بازار بیایید می دانید چی می شود ؟ اگر خانواده ای //// باشند باید روزی 5بسته شیر کاکائو بخورند و اگر نخورند ودر یخچالهای مغازه ویا انبار شیر می ماند پس باید یک بررسی درستی نسبت به بازار مصرف انجام شود یکی دیگر هم امکان سنجی تولید است ، یعنی وقتی کالا مشخص شد ودیدیم که به لحاظ فروش مشکلی برای این نخواهیم داشت ( یعنی اگر همین الان تولید شود می دانیم که به راحتی وارد بازار می شود و بفروش می سد ) بعد حالا چطوری تولید کردیم آیا به لحاظ تکنولوژی ساخت و مواد اولیه مشکلی ندارد . مثال :فرض کنید که شما می خواهید فلان قطعه نظامی را بزنید این فقط با فلان سریال از کمپانی دوپاند آمریکا وارد می شود خوب تحریم هم هستیم بنده شخص تولید کننده ساده آنقدر کانال ندارم که به واسطه از کشورهای مختلف بتوانم به مواد دست پیدا کنم پس هر برنامه ریزی که روی تولید انجام دهم یک راه بیهوده ای است (یعنی همه کار را آماده می کنم و می رسم به خط تولید و مواد می خواهم آنوقت ندارم و به هیچ عنوان هم نمی توانم تیهه کنم ) بنابراین امکان سنجی تولید از همه جنبه ها باید انجام شود و مطالعات میدانی هم کار ساز است یعنی اگر فقط بخواهیم به آمار و ارقام اکتفا کنیم ممکن است ضربه بدی بخوریم .
از آغاز حیات بشر تا پایان سدة نوزدهم، انسان فقط موادی را مورد استفاده قرار می داد که طبیعت، جهت تحقق منظورهای بسیار متفاوت، در اختیار او گذارده بود. این مواد انسان را قادر می ساخت تا در وهلة نخست نیازهای ضروری از قبیل دفاع، غذا، پوشاک و سپس وسایل آسایش خود را فراهم سازد.
بدین منظور، ابتدا سنگ آتشزنه.چوب شاخ، و عاج را، که به ترتیب از منابع معدنی،نباتی، حیوانی فراهم می شدند. به کار گرفت. استفاده از فلزات اولیه و در رأس آنها طلا، مس، آهن، و سپس فلزات مختلف دیگر، که انسان می توانست به طور پیاپی از منابع زیرزمینی معدنی به دست آورد، در مراحل بعد قرار گرفت.
حدود سالهای 1870، مادة جدیدی به نام سلولویید در بازار تجارت ظاهر شد. این ماده می توانست نرم شود، حالت بخ خود گیرد، وپیچیده ترین شکلها را براحتی به دست آورد. سلولویید محصول آزمایشگاههای شیمیدانها بود و از سنتز دو مادة طبیعی سلولوز و کافور به دست آمد.
طی سی سال، سلولویید تنها نمایندة محصولات سنتزی بود که به عنوان مادة اولیه برای ساخت وسایل به کار گرفته می شد. البته وقتی به عقب بر می گردیم، این امر تا اندازه ای عجیب به نظر می رسد. حدود سالهای 1900، تولید صنعتی گالالیت از کازیین و فرمالدهید پدیدار شد. بهای تما شدة این ماده تا حدود سالهای 1922 بالا بود و بدین ترتیب کاربرد آن را محدود می ساخت.
در سال 1907، باکلند[1] از فنون و فرمالدهید رزین تراکمی به نام باکلیت، (مأخوذ از نام سازندة آن) با خواص مشابه خواص صمغ لاکی، تهیه کرد و با ابهام پیش بینی کرد که سلولویید و گالالیت تنها موادی نیستند که شیمیدان میتواند در آزمایشگاه خود آنها را بسازد و سپس با استفاده از چنین مواد اولیه ای، درمقیاس صنعتی، به مجموعة مواد مناسب برای ساخت محصولا کاملا منتفاوت برسد.
آینده چنین امیدی را تأیید کرد سالهای مدیدی که از پیدایش باکلیت تاکنون گذشته است شاهد به وجود آمدن شمار بسیاری از محصولات جدیدی بوده ایم که از آزمایشگاه بیرون آمده است و کم کم. و گاهی به طور چشمگیر، با مواد طبیعی قدیمی به رقابت برخاسته است و موجب به وجود آمدن عملیات کاملا جدیدی شده است.
در حال حاضر این مواد سنتزی بنا به خواص فیزیکی و مکانیکی و طبعاً بنا به ماهیت کاربرد شان، که ناشی از خواص آنها می باشد، به سه دسته تقسیم می شوند:
1- مواد پلاستیکی، که معمولا با عبارت سادة پلاستیکها مشخص می شوند. یکی از خواص اساسی پلاستیکها سخت و صلب بودن آنها در دمای اتقا است این ماده وقتی به اندازة کافی گرم شود صلابت خود را از دست می دهد و بدین ترتیب برای قالبگیری آماده می شود. همة ما با توسعة شگرفی که تاکنون در زمینة صنعت پلاستیک انجام گرفته است و نیز با عملیات شگفت آن آشنایی داریم. ما در این کتاب چنین مواد پلاستیکی را بررسی نخواهم کرد و خوانندگان علاقه مند به این مواد را به مطالعة کتابی که به این موضوع اختصاص دارد دعوت می کنیم.[2]
[1] - Baekeland
[2] - کتاب« پلاستیکها» نوشتة ژان ون ( از مجموعة چه می دان شمارة 312)
1-مقدمه
2-پیدایش و توسعه لاستیکهای سنتزی
3-پیدایش و توسعه لاستیکهای سنتزی
4-آمبزه کاری لاستیکهای
5- روشها و مراحل ساخت لاستیک
6-تکنولوژی لاستیک
7-بازیافت تهیه لاستیک در کشور
8- مصارف جدید برای تابرهای فرسوده
9-خطرات و تبعات زیست محیطی منفعت لاستیک
10- SPC و کاربرد کنترل فرآیند آماری
11- آزمون های معمولی در صنعت لاستیک
12- فرآیند ناتو و ارتباط آن با لاستیک
13- تأثیر فناوری نانو در بازار لاستیک
شامل 80 صفحه فایل word