فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:28
فهرست مطالب:
پیشگفتار
مقدمه
چه چیزی دربارة مفهوم مدیریت منابع انسانی جدید است؟
چه چیزی تغییر نکرده است؟
هواپیمایی بریستول
رنکس هاویس مک دوگال
چه چیزی در مدیریت منابع انسانی تفاوت دارد؟
مدیریت عملکرد
سازمان یادگیرنده و مدیریت دانش
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:29
فهرست مطالب :
۱-۱-تیریستور (یا یکسو کننده قابل کنترل p-n-p-n )
(الف) مدلهای دیودی تیریستور
(ب)مدل دو ترانزیستوری تیریستور
۱-۲-مشخصات تیریستور
۱-۲-۱-بایاس معکوس تیریستور (کاتد نسبت به آند مثبت)
۱-۳-۲-تیریستور بایاس مستقیم و مسدود (آند نسبت به کاتد مثبت)
۱-۲-۳-تیریستور بایاس مستقیم و هدایت
(الف) روشن کردن توسط نور
(ب) روشن کردن توسط علائم الکتریکی اعمال شده به دریچه
(پ) روشن کردن با ولتاژ شکست
(ت) روشن کردن
۱-۲-۴-خاموش شدن تیریستور
الف) جابجایی طبیعی
ب)خاموش یا بایاس معکوس
(الف) خود جابه جایی توسط مدار تشدید
(ب) خاموش کردن تیریستور توسط مدار تشدید کمکی
(پ)خاموش کردن تیریستور توسط خازن موازی
(ت)خاموش کردن تیریستور توسط خازن سری
(پ) خاموشی دریچه
۱-۲-۵-زمان خاموشی تیریستور
۱-۲-۶-مدارهای محافظ گیت
۱-۲-۷-حفاظت در برابر
۱-۲-۸-حفاظت در برابر
۱-۳-مشخصات تیریستور BT151
2-1-بلوک دیاگرام کلی مدار
۲-۲-تفاوتهای مدار عملی با مدار شبیه سازی شده
۲-۳-تحلیل و شبیه سازی مدار توسط شبیه ساز Circuitmaker
2-3-1-طبقه ترانس کاهنده
۲-۳-۲-طبقه آشکارساز عبور از صفر
۲-۳-۳-طبقه تولید RAMP
2-3-4-طبقه Zero-span
2-3-5-طبقه مقایسه گر ( ) و مشتق گیر
۲-۳-۶-طبقه تقویب جریان و ایزولاسیون
۲-۴-مدار عملی ساخته شده همراه با نرم افزار
۲-۴-۱-طبقه D/A
2-4-2-نرم افزار میکرو
1-1-تیریستور (یا یکسو کننده قابل کنترل p-n-p-n )
تیریستور یک وسیله نیمه هادی چهار لایه سه اتصالی با سه خروجی است و از لایه های نوع p و n سیلیکونی که به طور متناوب قرار گرفته اند ساخته شده اند .. ناحیه p انتهایی آند ، ناحیه n انتهای کاتد و ناحیه p داخلی دریچه یا گیت است . آند از طریق مدار به طور سری به کاتد وصل می شود . این وسیله اساساً یک کلید است و همواره تا زمانی که به پایانه های آند و دریچه ولتاژ مثبت مناسبی به کاتد اعمال نشده است در حالت قطع (حالت ولتاژ مسدود کننده ) باقی می ماند و امپدانس بینهایتی از خود نشان خواهد داد . در حالت وصل و عبور جریان بدون احتیاج به علامت (یا ولتاژ) بیشتری روی دریچه به عبور جریان ادامه خواهد داد . در این حالت به طور ایده آل هیچ امپدانسی در مسیر جریان از خود نشان نمی دهد . برای قطع کلید و یا برگرداندن تیریستور به حالت خاموشی بایستی روی دریچه علامت و یا ولتاژی نباشد و جریان در مسیر آند به کاتد به صفر تقلیل یابد . تیریستور عبور جریان را فقط در یک جهت امکان پذیر می سازد .
اگر به پایانه های تیریستور ولتاژ بایاس خارجی اعمال نشود ، حاملهای اکثریت در هر لایه تا زمانی که ولتاژ الکتروستاتیکی داخلی به وجود آمده از انتشار بیشتر حاملها جلوگیری کند ، منتشر می شوند . اما بعضی از حاملهای اکثریت انرژی کافی جهت عبور از سد تولید شده توسط میدان الکتریکی ترمزکن هر اتصال را دارد . این حاملها پس از عبور ، تبدیل به حاملهای اقلیت می شوند و می توانند با حاملهای اکثریت ترکیب شوند . حاملهای اقلیت هر لایه نیز می توانند توسط میدان الکتریکی ثابتی در هر یک از اتصالها شتابدار شوند ، ولی چون در این حالت (از خارج ولتاژی اعمال نمی شود) مدار خارجی وجود ندارد مجموع جریانهای حاملهای اقلیت و اکثریت بایستی صفر شود .
حال اگر یک ولتاژ بایاس با یک مدار خارجی برای حمل جریانهای داخلی منظور شود ، این جریان ها شامل قسمتهای زیر خواهند
بود.
جریان ناشی از :
1-عبور حاملهای اکثریت (حفره ها ) از اتصال
2-عبور حاملهای اقلیت از اتصال
3-حفره های تزریق شده به اتصال که از طریق ناحیه n اشاعه
می یابند اتصال را قطع می کند .
4-حاملهای اقلیت از اتصال که از طریق ناحیه n اشاعه یافته و از اتصال عبور کرده است . عیناً نیز از شش قسمت و از چهار قسمت تشکیل خواهد یافت .
برای تشریح اصول کار تیریستور از دو روش متشابه مدلهای دیودی و یا دو ترانزیستوری می توان استفاده کرد .
(الف) مدلهای دیودی تیریستور
تیریستور که یک نیمه هادی سه اتصالی ، شبیه سه دیودی است که به طور سری اتصال یافته اند . اگر دریچه بایاس نشود ولی به دو سر آند و کاتد ولتاژ بایاسی اعمال شود این ولتاژ هر قطبیتی که داشته باشد همواره حداقل یک اتصال معکوس بایاس شده ، وجود خواهد داشت تا از هدایت تیریستور جلوگیری کند .
اگر کاتد توسط ولتاژ منبع تغذیه (نسبت به آند ) منفی شود و دریچه نسبت به کاتد به طور مثبت بایاس شود لایه p دریچه توسط کاتد از الکترون لبریز می شود و خاصیت خودش را به عنوان لایه p از دست می دهد . در نتیجه تیریستور به دیود هدایتی معادلی تبدیل می شود .
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:23
فهرست مطالب:
تشویق بهتر است یا تنبیه؟ ۲
فصل اول. ۳
تفاوت معنای تعلیم و تربیت.. ۵
فصل دوم : تشویق. ۷
نقش تشویق در تربیت.. ۷
نوجوانان چگونه باید تشویق شوند؟ ۹
اثرات نامطلوب عادت به تشویق. ۱۴
تشویق در مورد چه کسانی اعمال میشود؟ ۱۷
فصل سوم : تنبیه ۲۰
اعتقادات برخی از صاحبنظران درباره ی تنبیه ۲۰
تشویق بهتر است یا تنبیه؟
منظور از تشویق این است که افراد چگونه باید تشویق شوند و همچنین تنبیه در مورد آنها چگونه باید باشد؟
و آیا افراط و تفریط در این امرو ضروری است؟
آیا تنبیه بدنی لازم است؟
و آیا لازم است که در ابتدای کار تنبیه انجام شود؟
و همچنین تشویق و تنبیه در کدامیک از مراحل زندگی بر روی فرد تاثیر میگذارد؟
و نیز تشویق و تنبیه به چه معناست ؟ و ما از آن چه تصوری داریم؟
فصل اول
برای تربیت بدنی معنای مختلفی در نظر گرفته اند که در کتب و تربیت به چشم میخورد بعضی میگویند: تربیت علمی است که از طریق نسل بالغ درباره ی آنها که رشد کافی نیافته اند به منظور پرورش جسمی، فکری و اخلاقی شان انجام میشود تا آنها را برای عضویت در زندگی انسانی آماده کند.
عده ای گویند: تربیت عبارت است از یک عمل عمدی و آگاهانه ودارای هدف که به منظور رشد دادن یا ساختن و دگرگون کردن ونیز شکفتگی استعدادهای مادر زادی او انجام شود . آنچه در تعریف تربیت لازم و ضروری است که توجه شود و از خصوصیات و ویژگی هایی است که تربیت باید داشته باشد عبارت است از: آگاهانه بودن ، دائمی بودن، دارای هدف و جهت بودن، شکوفا نمودن نیروهای فطری و استعداد غرائز ( در غیر انسان) و کلا پرورش قوای جسمی و روحی و روانی انسان.
هر گاه از طرف فردی آگاه و تربیت یافته استعدادهای انسان در راستای مطلوبی شکوفا گشته و از قوه به فعلیت در آید تربیت در انسان صورت گرفته است.
مفهوم تعلیم: تعلیم یعنی فراهم آوردن زمینه های و عوامل لازم برای فراگیری فرد. بعضی هم در معنی تعلیم ، انتقال معلومات به ذهن فرد را متذکر شده اند ومعتقدند که علم از معلم به فرد منتقل میشود ه در اصل تفاوت چندانی بین دو تعریف وجود ندارد.
تفاوت معنای تعلیم و تربیت
الف: مفهوم تربیت گسترده تر از تعلیم است، تعلیم اختصاص به انسان دارد که داری درک و فهم و شعور است و قدرت یادگیری دارد ولی تربیت در مورد موجودات فاقد شعور که در عین حال رشد میکنند نیزبه کار میرود. برای مثال باغبانی که به پرورش گل و گیاه می پردازد و در حقیقت به تربیت و زمینه سازی برای فعلیت رساندن استعدادهای بالقوه گیاه پرداتند بنابراین کار باغبان تربیت است نه تعلیم دادن.
ب: هدفهای تربیت نسبت به اهداف تعلیم، از گستردگی بیشتری برخوردار است. در تربیت هدف این است که زمینه رشد و شکوفایی همه استعداد های درونی انسان اعم از جسمانی و روحانی و عقلی و عاطفی رشد کند، در صورتی که هدف در تعلیم دادن معلومات یا افزایش آن در ذهن فرد است.
ج: تربیت عملی است و تعلیم ذهنی؛ افراد بسیاری هستند که نسبت به مسائل مختلف، علم و آگاهی زیاد میدارند ولی از آن همه علم و دانش در مقام عمل بهره ای نبرده اند.
د: تربیت دشوار تر از تعلیم است؛ تربیت از آن جهت دشوار تر است که فرد باید خود را با دیگری را طوری بسازد که بتواند دانسته های صحیح خویش را به عمل در آورد.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:111
فهرست مطالب:
انتزاع یا تجرید (آبستره)
شیوه انتزاعی یا آبستره
انتزاع در سبکهای هنری سده بیستم
آبستره اکسپره سیونیسم
سبک بینالمللی
ایران در عصر نوسنگی
نوسنگی در جهان
2 – عصر نوسنگی: جان گرایی و هندسی گرایی
سفال
سفال به عنوان یک راهنما در تاریخ
سفال خشن
سفال منقوش
کوزه گری
موقعیت دشت خوزستان
منطقۀ سفلا
منطقۀ وسطا
منطقۀ علیا
منطقۀ شمال غرب
حفاری در شوش
سخنی درباره کاربرد و تصویرشناسی مهرهای شوش
سر چشمۀ الهام نقش تزئینی مهرها
سازمان و تشکیلات جامعة شوشان
فارس
آثار پیش از تاریخ جلگة مرودشت
پشتة دوقلوی باکون
سفالهای نقاشی شده باکون A
انواع طرحها
تزیین داخلی
نمونههای نواری شکل
کیفیات هنرمندانه
انتزاع یا تجرید (آبستره)
هنر همواره بین تجرید تا واقعیت در نوسان است. در واقع برای هر دو حد مطلقی وجود ندارد. هیچ هنرمندی نمیتواند به صورت صد در صد مدعی تجریدگرا یا صد در صد واقعگرا باشد. در نتیجه هر هنرمندی با توجه به بینش خود بیشتر واقعگرا یا تجریدگرا است.
هنر تجرید در میان نمایش هنرهای دیداری در طول تاریخ شایعترین و پرتداومترین هنرها بوده است و در تمام ادوار تاریخ حضوری فعال داشته است. تجرید هم در نزد جوامع ابتدایی و هم در نزد جوامع متمدن شهری دیده میشود.
امروزه آنرا شیوهای هنری که در آن جوهر و عصاره موضوع به صورتی خلاصه و ساده شده ارایه میشود و بنیان آن به ترکیب بندی (کمپوزیسیون) استوار است، مینامیم.
انتزاع یا تجرید جدا کردن صفت یا خاصیتی مکنون و مشترک در پدیدهها و موضوعات گوناگون و ضبط مفهوم کلی یا صورت انتزاعی آن در ذهن.
(فرهنگ فارسی عمید)
آبستره:
وجهی یا جلوهای از یک چیز که به تنهایی مورد توجه قرار گیرد.
انتزاعی، مجرد، صفت آنچه از واقعیت انتزاع شده، حسی یا غیر عملی.
« هربرت رید» در تعریف آبستره مینویسد:
منظور از انتزاع آن چیزی است که از طبیعت مشتق یا جدا شود:
این که چنین شکلهایی به عنوان نشانهها یا نمادهای عینی (کمپوزیسیونهای گوناگون خط، حجم، رنگ و غیره) نماینده میشود، استفاده از واژه انتزاعی را بی اثر نمیسازد.
«داندیس» میگوید:
هنر انتزاعی یعنی تبدیل کیفیت جنبشی رویداد بصری به مولفههای بصری اصلی و بنیادی خود تأکید بر روی وسایل پیام رسانی هر چه مستقیمتر و مهیجتر و حتی بدوی.
در واقع پیدایش هنر آبستره نمودار جنبشی اساسی از یک تمدن حسی بسوی یک تمدن ذهنی است.
شیوه انتزاعی یا آبستره
اگر آنچه را که میبینیم آن قدر ساده کنیم تا فقط عناصر اولیه آن باقی بماند و در واقع این همان عمل انتزاعی کردن تصویر است و اهمیت آن برای فهم وساختن پیامهای بصری بارها بیشتر است.
عمل انتزاعی کردن یک تصویر در واقع استرلیزه کردن یا پالودن آن است. به این معنی که عوامل بصری متعدد تصویر حذف میشوند و مهمترین و بارزترین جنبههای آن باقی میماند. مثلاً اگر منظورمان نشان دادن حرکت پرنده باشد، از جزئیات ثابت آن چشم پوشی میشود، و جزئیات تا حدی وجود دارد که بیننده بتواند شکل پرنده را تشخیص دهد ومثلاٌ حالت و پرواز آن را دریابد. خلاف جزئیات از اینجا به بعد دو راه مختلف میپیماید. نخست انتزاع کردن برای رسیدن به شکل سمبل یا رمز که به آن معنای خاصی داده میشود، دوم انتزاعی کردن برای رسیدن به عناصر اولیه ساختمانی خود ساده میشود و دیگر چیزی در تصویر باقی نمیماند که شباهتی به واقعیت خارجی داشته باشد. این نوع انتزاعی را که هیچگونه رابطهای با پدیدههای آشنای موجود در محیط نداشته باشد، انتزاعی خالص مینامند.
تاکنون مکرراً هنر آبستره افراد زیادی را از تشخیص خود بازداشته است و این عمدتاً بخاطر این است که آبستره نامربوط با دنیای ظاهر بنظر میرسد. مانند انواع دیگر هنرهای مدرن، آبستره دارای مشکلاتی از قبیل عدم فهم و قضاوت است غیر از نقاشیهای چهره و دورنما که نمایانگر دنیا واقعی است، نقاشی آبستره ظاهراً تنها مربوط به حالت نامرئی و حالتهای باطنی است.
در حقیقت هنر آبستره د ر درجات و شکلهای مختلف وجود دارد. بعضی از هنرهای آبستره از طبیعت گرفته شدهاند و نقطه شروع آن طبیعت حقیقتی است. یک هنرمند یکی از اشکال طبیعت را انتخاب و سپس آنرا تا حدی که شیرازه اصلی آن از بین نرود ساده میکند و یا آنرا تا ماورای تشخیص عوض میکند. این تمایل در هنر آبستره، در بسیاری از فرهنگها، در طول تاریخ آشکار بوده است.
تا اولین سالهای ابتدایی قرن بیستم خبری از آبستره نبود که بالاخره یک هنر آبستره با هیچ ارتباط ملموسی با محیط خارج شروع به ظهور کرد. این هنر جدید یک رقابت تمام و کمال را با سنت که در زمان رنسانس حاکم بوده است آغاز کرد و طی قرن بیستم به شکلهای گوناگون توسعه پیدا کرده است.
تکامل تدریجی این نوع از هنر خیالی در انزوا رخ نداد بلکه منظری بود از اجتماع، هوش و رشد تکنولوژیکی که هنگام تحویل قرن جایگزین شد.
انتزاع در سبکهای هنری سده بیستم
اصطلاح انتزاع به معنی چیزی جدا شده از طبیعت بوده است. انتزاعگرایی به طبیعت وابسته است اما طبیعت نما نیست: هنر آبستره هنر غیر نمایشی است و ... طبیعتگرایانه. ولی باید بین آن و واقعگرایی عکاسانه تمایز قایل شد.
هنر آبستره یا هنر تجریدی و یا انتزاعی، هنری است که به مضمون اثر هنری اعتقادی ندارد بلکه صرفاً به ارزشهای جمالشناختی فرم و رنگ تأکید میکند.
بر این اساس بسیاری از آثار هنری صرفاً تزئینی در حیطهی هنر آبستره قرار می گیرند. در هنر آبستره مساله استفاده از فکر ضرورت دارد.
این اصطلاح از مدتها قبل در یک طیف وسیع، توسط هنرمندان به کار برده میشد. اما شکل کلاسه شده آن در قرن 20، در قالب سبکهای فووسیم، کوبیسم، اکسپرسیونیسم و جانشینان آن ظاهر شد.
یکی از فرمهای هنر آبستره، نقاشی غیرفیگوراتیو است. که درآن خط، بافت، شکل و رنگ بدون رجوع به اشیاء شناخته شده، مطرح میشوند.
"از نقاشانی که در هنر آبستره نقش بسزایی داشته موندریان بوده است.
موندریان به دنبال واقعیتی نو بود. او معتقد بود که، دسترسی به واقعیت راستین، از راه حرکت پویا در حال تعادل مسیر میشود.
هنر تجسمی تأیید میکند که تعادل را فقط با ایجاد موازنه بین اضداد نابرابر، اما هم ظرفیت می توان ایجاد کرد. وظیفه هنر، نمایاندن واضح واقعیت است. بنابه نظر موندریان، هدف نهایی انتزاع، بیان واقعیت ناب است.
از آبرنگها واسیلی کاندینسکی نیز میتوان نام برد. که او از سردمداران هنر آبستره در دوران جدید بود. دو گونه تصویر سازی توسط کاندینسکی به وجود آمد که تأثیر بزرگی در هنر مدرن گذاشت. یکی هندسی است و دیگر ارگانیک یا تغزلی.
پیکاسو نیز در زمره هنرمندان این مکتب بود. سبک کار پیکاسو از اکسپرسیونیوم تا کلاسیک و شبه انتزاعی تا انتزاعی کامل گسترش یافت.
در هنر مدرن، انتزاعگرایی، واسطه روشهایی برای ساده سازی و تبدیل به عنصری شخصی شده و سعی میکند آنچه را که ما در واقعیت میبینیم به شکل گویایی بیان کند. این اصطلاح بیشتر در مورد نقاشیهایی به کار میرود که دارای تصاویر شناخته شده نیستند واز زبان تصویری و تجسمی خاصی بهره میگیرند.
میبینیم که انتزاعگرایی بخش وسیعی از تاریخ را در برمیگیرد و بسیاری از سبکهای هنری را شامل میشود. بنابراین آبستراکسیون یک سبک نیست و خاص هنر قرن 20 نمیباشد. هنرمندان همواره با «بینش انتزاعگرایانه» به بررسی طبیعت پرداختهاند.
آبستره اکسپره سیونیسم
ترکیبی است از هنر آبستره و اکسپرسیونیسم که از حد نقاشی اتوماتیک فراتر نمیرود. در این شیوه، با ابداع شکلها و لکههای تصادفی رنگ، به ضمیر نیمه خودآگاه اجازه داده میشود که خود را بیان کند. از این لحاظ تشابهی هست میان تکنیک نقاشی حرکتی (action Painting) و آبستره اکسپرسیونیسم. زیرا در نقاشی حرکتی هم اثر نقاش به واسطهی فعالیت ضمیر ناخودگاه بوجود میآید. اما در مجموع هنر حرکتی را نباید با هنر آبستره یکی دانست، چون در هنر آبستره مسألهی استفاده از فکر ضرورت دارد اما در نقاشی حرکتی همه چیز بعهدهی ضمیر ناخودگاه گذاشته میشود.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:23
چکیده:
علی اکبر دهخدا در اواخر عمر به دوستی گفته بود من دعوی شاعری ندارم , اگر شعری گفته ام از روی تفنن بوده است ,ودوستانم در باب آنها قضاوت نمی کنند نمیدانم در واقع آنها را باید نظم خواندیا شعر ؟بدون شک این تردید از جانب کسی که طی سالها بخش عمده عمر خود را در مطالعه شعر فارسی به سر آورده است دیوانهای شاعران رابارها زیرورو کرده است برتعداد زیادی از آنها تعلیقات وملاحظات ادبی نوشته است مخصوصا از جانب کسی که در تصحیح قیاسی متون و ادراک لطایف اشارات اقوال قدما در عصر خویش قولش تقریبا حجت و قضاوتش غالبا مقبول شمرده می شده است جز تواضعی در خوریک محقق راستین محجوب وعاری از ادعا نیست وکیست که نداند تفاوت بین شعر واقعی وآنچه را در زمان ما مجرد نظم می خوانند کم کسی به خوبی او درک می کرد وباز کم کسی ویژگیهای شعر واقعی و دواعی و احوالی را که در وجود مرد سخن الهام برمی انگیزد وبه احساس وتخیل وتشبیه وتصویر تبدیل می گردد یا به صورت قصه و تمثیل درمی آید واحساس و اندیشه رابه تصویر واقعیت انسانی مبدل می نماید به خوبی او می شناخت .معهذا در او با احاطه یی که به
شعر ونثر فارسی داشت وباآنکه درهر دو مقوله از بنیانگذارن تجدد محسوب می شداین اندازه فروتنی وبی ادعایی و بزرگواری وجود داشت که در مورد سخن منظوم خود با تمام نشانه های شعر واقعی که درآن هست از اینکه آن را شعر بخواند یا نظم,محجوبانه دچار تردید شود. گفتن ندارد که اگر نظم آن گونه که در عصر ما گفته می شود سخنی است متضمن نوعی تعبیر ادبی که هر چند از وزن وقافیه و صنعت وتمام آنچه ظاهر شعر را تحقق می دهد خالی نیست باری خاصیت خیال انگیزی ندارد وشورو حالی درآن نیست که بتواند آنرا به دیگری القا کند در این صورت کلام موزون دهخدا نظم مجرد نیست وبه رغم الفاظ مغلق وتعبیرات غالبا نامانوس که ویژگی عمده اکثرآنهاست باز برای کسانی که به طرز بیان وآشنایی دارند هم خیال انگیز وهم متضمن بازآفرینی واقعیت است.
اما اینکه او دوست دارد واین دوستی ممکن است تا حدی ناشی از انس و عادتی دیرینه باشد به زبان قدما سخن بگوید ماده شعری را که در کلام او هست وبه مجرد تصویر مخیل محدود نیست بلکه تصویر واقعیت را هم در ابداع ونقل قصه وتمثیل عرضه می نماید نیز نفی نمی کند. واگر شاعری مجاز است مخاطب خود را از بین کسانی که به زبان محاوره سخن می گویند انتخاب کند مانعی ندارد شاعر دیگر به هر جهت که هست مخاطب خود را از بین کسانی برگزیندکه بازبان شاعران پیشینه آشنایی دارند واحیانا می توانند آنچه را او جز با رمز واشارت خاص آن زبان نامانوس نمیتواند به بیان آورد ودر جو آلوده به اغراض ومحیط خفقان آگند عصر خویش از ایذای کژاندیشان وسخن چینی بدسگالان در امان بماند درک نمایند. معهذا شک نیست که وقتی شاعر امروز روی سخن با جمعی محدود از خاص خلق دارد البته نباید از اینکهعام خلق او را چنانکه هست درک نیمکنند ناخرسندی وشکایتگری عامیانه نشان دهد ویا کسانی را که برای جمعی انبوه تر وبیشتراز عام خلق سخن می گویند ولاجرم نام وآوازه یی بیشتر در شعر وشاعری به دست می آورند درخور طعن یا رشک بیابد. حسن کار دهخدا در یانب ود که در دوره یی از عمر عهد جوانی خویش برای جمعی بیشتراز عام خلق سخن گفت ودر دوره یی دیگر اول پیری بیشتر برای جمعی معدود ودر هیچیک از دو دوره نه دعوی شاعری کرد نه کسانی را که شیوه یی غیر از شیوه او داشتند درخور نقد یا رشک یافت .جالب آن بود که در هر دو مورد تصویرآفرینی وخیال انگیزی در کلام اومنعکس بود آنچه می سرود حالی ودردی یااندیشه یی و واقعیتی رابه مخاطب القا می کرد واو را تحت تاثیر قرار می داد و به هر حال دگرگون می کرد. نه آیا نشان شعری واقعی همین است وتفنن در طرز بیان هم مثل تفنن در تصویر پردازی شیوه یی است که شاعر بدان وسیله چیزی از ذوق وسلیقه شخصی خود را بی آنکه بالضروره بین آن با جوهر شعر همواره پیوند دقیقی هم وجود داشته باشد برمایه احساس یا اندیشه وتخیل خود می افزاید وآن را به سبک مورد پسند خود در می آورد؟ در مورد دهخدا جای این تاسف هست که اوضاع واحوال زمانه او را از اشتغال به شعر وشاعری بازداشت وبا وجود قریحه هنری جوشان وآفرینشگری که او داشت بدون شک حیف شد که به قول علامه قزوینی برخلاف آنچه ستایشگران وی آرزو داشتند (ذوالفقار علی درنیام) و(زبان دهخدا درکلام) ماند. امانه اوقاتی که او آن را صرف شعر وشاعری نکرد از او فوت شدونه از این معنی که زبانش در آنچه به کارشعرارتباط داشت غالبا در کام ماند به جوهر شعری که در ذهن او موج می زد لطمه یی رسید.در زمانی که به قول خود او بسیار بودند کسانی که می توانستند چنان شعر ونثری که او در عهد جوانی نشر کرد بنویسند او عمر گرانمایه را صرف کاری کرد که همت و حوصله یی را بیش ازآنکه در آن نوع کارها ضرورت داشت طلب می نمود او با توجه به آنکه درآن ایام قوم وکشوری که اوبه آنها عشق داشت از شاعری یا تحقیق درلغت وادب به کدامیک بیشتر نیاز سخت دارد اشتغال به شاعری وبه روزنامه نگاری را که آن گونه شاعری را لازمه آن می یافت ترک کرد وبا حوصله یی مردانه وهمتی بی فتور بدانچه بیشتر از نشر چند مجموعه شعر هر چند زیبا وروان وآوازه انگیز به فرهنگ وهنر کشور وقوم وی قدر وارج می داد دست زد وازوسوسه جاذبه انگیز شهرت وقبول عام که آن را در عهد جوانی خویش در مقالات موسوم به (چرند وپرند) ودر اشعاری نظیر(آکبلای)و(یادآر) آزموده بود خود را رهانید. پس به عنوان شاعر عام پسند که درآن ایام امثال ایرج میرزا ,ملک الشعرا بهار, عارف قزوینی وسید اشرف گیلانی آن را هدف وشعار خویش کرده بودند زبان دربست وبه عنوان معمارزبان که می رفت تا اساس تازه یی برای فرهنگ (تجدید ولادت یافته) کشور طرح بریزد در خاموشی انزوا به کار طرح (امثال وحکم) وبنای (لغت نامه) مشغول شدوکاخ تازه یی پی افکند که از باد وباران نیابد گزند. با این همه در همان سالها که بهار و عارف وسیداشرف ودیگران هر یک به وجهی دم در کشیدند ونغمه آوازشان در گلو شکست او از همان خلوت انزوای دنیای تتبغ وتحقیق با شیوه تازه یی که در شعر وشاعری گه گاه دنبال می کرد ریا کاری مدعیان تجدد وآزادی را که شاعران دیگراز هیبت آن به خاموشی محکوم شده بودند در ورای تصویر ریاکاری مدعیان قدس وطهارت به باد انتقاد گرفت . در بحبوحه استبداد دوران بعد از قاجار دهخدا طی قصه یی تمثیل گونه که تفسیر یک مثل عامیانه رایج در عصر وی بود تحت عنوان (انشاءالله گربه است) هر دو گونه ریاکاری را که قوم وکشور وی درآن ایام از آن رنج می برد بی نقاب ساخت با این حال غرابت زبان و اشتمال آن برلغات وتعبیرات خاص قدما آنرا از تعرض ادراک کژاندیشان وناراستان شهر در امان نگه داشت وآنچه را شاعران پر آوازه عصر جرئت تفوه آن را نیافتند وی هم در یک مجله ماهانه مشهور شهر وهم در مجموعه امثال وحکم خویش که هیچیک در چنان فضای خفقان آمیز بدون بررسی واجازه سخن کشان و خرده بینان رسمی و حرفه یی مجال انتشار نداشت نشر کرد. در این مثنوی که برشیوه حدیقه سنائی به نظم آمد اما تمام نشانه های یک عصر تجدد گرایی وترقی جویی واقعی را در برداشت دهخدا هم تصویر واقعیت ظاهری را نقش زد و هم آن را در تصویر خیال پوشاند. در عین حال احوال قهرمان قصه را که در واقع ضد قهرمان ومظهر ریای واپسگرای رایج در بین گندم نمایان جو فروش بود کنایه یی مستتر از احوال کسانی ساخت که با فساد و ظلم وخشونت نوظهور نظام از خارج رسیده عصر همکاری می کردند و با مغلطه یی شبیه به زبان بازی این پیر (شفت) می کوشیدند تصور آلودگی انکار ناپذیری را که مجرد این همکاری بروجوان آنها میگذاشت از ساخت ضمیر به تشویش افتاده خویش برانند.