یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

تحقیق درمورد اصول سرپرستی تعریف سازمانها و، وظایف اصلی آنها 27 ص

اختصاصی از یارا فایل تحقیق درمورد اصول سرپرستی تعریف سازمانها و، وظایف اصلی آنها 27 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 27

 

اصول سرپرستی

تعریف سازمانها و، وظایف اصلی آنها

(بخش خرید و تولید )

استاد راهنماء :

آقای

تهیه و تنظیم :

بهار : 83

مقدمه

بسم الله الرحمن الرحیم

بسیاری از مهندسان حاذق در صنعت مهندسی شرکتهای تولیدی و بعضی از آنها در شرکتهای مشاور طراحی و گروهی از آنها نیز در سازمانهای عمومی مشغول به کارند. نکته ای که قابل توجه است این است که مهندسانی که از مشاغل مرتبط با مهندسی فاصله می گیرند هم از مهارتهای محاسباتی و مدیریتی خود در زمینه هایی مانند خدمات مدیریتی، مالی و محاسباتی بهره می کیرند. آنان در سازمانهایی به کار مشغول می شوند که که ممکن است بسیار کوچک و یا بسیار بزرگ باشند. در موقعیتی که مهندسی، مدیریت پروژه و منابع مالی و پرسنلی را عهده دار می شود درک و شناخت سازمان و الزامات آن برایش ضروری تر جلوه می نماید. او باید از اهداف سازمان خود و نحوه توزیع و یا ترکیب فعالیتهای مهندسی برای نیل به این اهداف آگاه باشد، علاوه بر اینها، باید قادر به بررسی چگونگی شکل گیری سازمان،مسیر های ارتباطی، مقامات صاحب اختیار و قدرت، ارزیابی اثر بخشی ساختار برای دست یابی به اهدافش باشد. ساختار سازمان و شناخت آن برای اجرا و پیاده سازی فن آوری عملکردهای کاری جدید حائز اهمیت زیادی است. نحوه شکل گیری سازمان، عملیات آنرا نیز مهدود خواهد کرد، به عنوان مثال، افزایش سرمایه شرکت جهت توسعه ممکن است تحت محدودیت های قانونی قرار گرفته و به طرقی محدود امکن پذیر گردد.

مشروعیت قانونی سازمان بازرگانی

پنج شیوه متداول در پیدایش فعالیتی بازرگانی عبارتند از: تجارت شخصی، شراکتی، تعاونی، شرکتهای خصوصی و شرکتهای عمومی. شیوه ای دیگر شیوه حق امتیاز است. این شیوه در بسیارس از کشورهای جهان مرسوم بوده ولی از لحاظ اشکال قانونی موثر بر آن ممکن است کاملا با هم متفاوت باشند.

تجارت شخصی

ساده ترین نحوه ایجاد یک فعالیت بازرگانی و انحلال آن تجارت شخصی است. در این حالت ساده سود متعلق به یک نفر است که در قبال بدهیها نیز مسئول خواهد بود.

بعضی از ویژگی های فعالیت های تجاری شخصی یا خصوصی را می توان به شرح زیر برشمرد:

ضرورتی ندارد که حسابهای خود را به اطلاع عموم برسانید که در نتیجه امکان دسترسی رقبا به آنها نیز امکان داشته باشد.

مالک تصمیم گیرنده و کنترل کننده مطلق تمام امور است و مزیت اصلی در سرعت بالای تصمیم گیری و عیب آن در محدود بودن حیطه قابلیتها و توانمندیهای مالک در خصوص تصمیم گیریهاست.

تاجر شخصی قادر به ارائه خدمات شخصی خاصی به مشتریان است که ممکن است از ارزش بالایی برایشان بر خوردار باشد.

کلیه دیون و سود متعلق به مالک است. در صورت و خامت


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد اصول سرپرستی تعریف سازمانها و، وظایف اصلی آنها 27 ص

روسیاهان اصلی

اختصاصی از یارا فایل روسیاهان اصلی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 80

 

مقدمه

داستان(روسیاهان) از یکسری واقعیتها سرچشمه گرفته است که من و امثال من در طول زمان زندگی با آن سر و کار داشته و یا شاهد آن هستیم. در اینجا باید به پدر و مادران عزیز یادآوری کنم که مواظب عزیز کرده های خود باشند. و بدون هدف به جامعه نفرستند که انسان های گرک نما در جامعه زیاد است و هر آن امکان لغزش آنها وجود دارد. کاری نکنند تاجبران آن غیر ممکن و محال باشد. البته نباید تمام تقصیرها را متوجه والدین بدانیم فرزندان نیز باید طبق خواسته بزرگترها عمل کنند. چون هیچوقت والدین بدی فرزندان را نمیخواهند و فرزندان مطمئن باشند صلاح آنها در مشورت با والدین است. و راه راست را از آنها بخواهند تا خدای ناکرده گمراه نشوند. و بعضی از دختران جوان باید بدانند که هر چراغ سبزی به منزله خوشبختی آنها نیست. و محیط سرد و وحشتناک غربت را به محیط گرم خانواده ترجیح ندهند. چون مامن اصلی آنها همان محیط گرم خانواده است. و آغوش پدر و مادر می باشد.

مثل همیشه وقتی آخرین زنگ مدرسه به صدا درآمد. بچه ها با سر و صدای زیادی کتابهای خود را جمع کرده و از مدرسه زدند بیرون. من نیز مثل همکلاسیهای دیگرم وسایل خود را برداشتم. و از دبیرستانی که در آن مشغول تحصیل بودم بیرون آمدم و راه خانه را در پیش گرفتم مسیر من طوری بود که هیچ یک از دوستانم هم مسیر من نبودند. و من مجبور بودم هر روز فاصله بین مدرسه تا خانه را به تنهایی طی کنم. همانطوریکه سرم پائین بود و در خیال خود غوطه ور بودم و با قدمهای آهسته طی طریق میکردم و خدا خدا میکردم او را در سر راه خود نبینم ولی اشتباه میکردم او مانند همیشه با ماشین مدل بالای خود در همان جای همیشگی ایستاده بود و چشم براه من قرار داشت. از دست این مزاحم همیشگی خسته شده بودم. و هر کاری میکردم نمیتوانستم او را از این کارش منصرف کنم. او مدتها بود این کار خود را شروع کرده بود من از اصل و نسب او خبر داشتم و میدانستم که پسر یکی از ثروتمندان این شهر است. و او با متکی به این حربه هر کاری که دلخواهش بود انجام میداد. خیلیها دوست داشتند که او سر راه آنها قرار بگیرد. با اینکه قیافه جذابی داشت ولی من از او متنفر بودم علتش هم این بود که کارهای بچه گانه ای انجام میداد که یکی از این کارها همین مزاحمت او بود که هر روز در موقع مقرر سر راه من می ایستاد. و سعی میکرد با جملات محبت آمیز نظر مرا نسبت به خودش تغییر دهد ولی من به او محل نمیگذاشتم. اول اینکه از او بدم می آمد. دوم اینکه من در یک خانواده مذهبی به دنیا آمده و بزرگ شده بودم و اینکار را برخلاف شئونات اسلامی میدانستم. و آخر از همه اینکه شدیدا به درس و مدرسه علاقه داشتم و هیچ دلم نمیخواست با اینجور کارها به درسم لطمه ای بخورد و خدای ناکرده از تحصیل باز بمانم. با همین فکر و اندیشه مسافت کوتاهی که بین من و او بود طی کردم هنگامی که به مقابل او رسیدم مانند همیشه خواستم بدون اعتنا به او از کنارش بگذرم. ولی او که گویا منتظر همین لحظه بود با صدایی لرزان گفت:

- چرا اینقدر از من بدت می آید. مگر من چه گناهی مرتکب شده ام. که تو اینقدر به من بی اعتنایی میکنی. در اینجا تصمیم گرفتم جواب دندان شکنی به او بدهم تا شاید باعث شود او از من دست بکشد و دیگر مزاحم من نشود. به همین جهت گفتم:

- میدانی چرا از تو متنفرم. به خاطر اینکه تو مثل آدمهای بی سر و پا و لات هر روز سر راه من قرار میگیری تا من تسلیم هوسهای کثیف تو بشوم. ولی کور خواندی من نه تنها از تو متنفرم بلکه چشم ندارم قیافه نحست را هم ببینم. خسته نشدی اینقدر از من بی اعتنایی دیدی. چرا نمیروی پی کارت. لات بی سروپا. اگر دفعه دیگر تو را سر راه خودم ببینم خیلی برای تو گران تمام خواهد شد. سپس قدمهای خودم را تند کردم تا هر چه زودتر از آن محیط دور شوم. فریاد او را از پشت سرم شنیدم که میگفت: بالاخره به زانو در میایی هیچ کس تا به حال نتوانسته در مقابل من مقاومت بکند. کاسه صبرم لبریز شده است.

او همانطور فریاد میکشید و حرفهایی میزد ولی من دیگر حرفها او را نمی شنیدم، تقریبا داشتم میدویدم. با همان حالت خودم را به خانه رساندم و با عجله وارد حیاط شده و خودم را روی نیمکتی که در گوشه حیاط قرار داشت انداختم. داشتم نفس نفس میزدم. میخواستم کمی از آن حالت بیرون بیایم تا مادرم مرا در آن حال نبیند. و این بزرگترین اشتباه زندگی من بود. اگر قضیه را به مادرم می گفتم شاید حوادثی که بعدها برای من اتفاق افتاد پیش نمی آمد و این مخفی کاری من 180 درجه زندگی مرا تغییر داد و مرا به ورطه سهمناکی سوق داد. و سرنوشت شومی را برای من رقم زد. در اینموقع مادرم وارد حیاط شد وقتی چشمش به من افتاد با تعجب گفت:

- چه اتفاقی افتاده است(تارا) چرا رنگت پریده

- گفتم: طوری نیست مادر نگران نباش. با عجله آمدم کمی نفسم گرفت الان خوب میشوم.

- مادرم گفت: چرا عجله داشتی مگر کسی دنبالت میکرد.

- گفتم: نه مادر کمی احساس گرسنگی میکردم میخواست زودتر به خانه برسم.

- مادر گفت: برو آبی به سر و صورت خودت بزن الان ناهار را حاضر می کنم.

- از جای خود بلند شده و با گفتن: به چشم وارد ساختمان شدم. و به اطاق خود رفتم. و از اینکه به مادرم دروغ گفته بودم شدیدا احساس شرمندگی میکردم. و میدانستم مادرم فهمیده که من به او دروغ گفته ام ولی با بزرگواری گذشت کرد و به روی خود نیاورد. ولی میدانستم بعدا باید به او توضیح بدهم در غیر اینصورت مرا ول نمیکرد تا موضوع را بفهمد. وقتی از اطاقم بیرون آمدم به دستشویی رفتم و آبی به سر و صورتم زدم تا بلکه قیافه ام از آن حالت پریشان و مغشوش خارج شود.

خودم را در آئینه نگاه کردم کمی حالم بهتر شده بود. از آنجا بیرون آمدم و به آشپزخانه رفتم تا به مادرم برای حاضر کردن غذا کمک کنم. نگاههای سنگین مادرم را به روی خود احساس میکردم که با چه نگرانی مراقب حال من بود همیشه اینطور است و این مادرها هستند که نگران حال فرزندان خود میباشند. خون و دل میخورند تا بچه ای قد بکشد. و وارد جامعه بشود. و تا دم مرگ، نگران فرزندان خود هستند. ولی این فرزندان نابخردانه با ناسپاسی باعث رنج و عذاب والدین خود می شوند. به هر حال نگاههای نگران مادرم را باید تحمل میکردم. و در اینجا جا دارد بگویم مادرم هم دچار اشتباه بود. اگر او پافشاری میکرد تا از ناراحتی من سر در میاورد شاید جلوی خیلی از حوادث و عواقب ناگوار آینده گرفته میشد. ولی متاسفانه مادرم در اینکار پافشاری نکرد. و خیلی راحت از کنار این قضیه گذشت. و فقط با چشم غره هایش به من فهماند که کمی نگران حال من هست. وقتی غذا را حاضر کردیم و روی میز چیدیم کسی را نداشتیم که منتظر او بمانیم. من تنها فرزند دختر خانواده بودم و پدری داشتم که در یکی از ادارات دولتی کارمند بود. و حقوق او کفاف زندگی ما سه نفر را میداد. و ما ناشکر نبودیم و چون تنها فرزند خانواده بودم به همین جهت هر چیزی را که اراده میکردم پدر و مادرم برایم مهیا میکردند. ولی من نیز از آن دخترانی نبودم که توقعات آنچنانی داشته باشم همیشه سعی میکردم به آنچه که دارم قانع باشم. و فشاری به خانواده ام نیاورم. بعد از اینکه ناهار را در سکوت کامل صرف کردیم ظرفهای غذا را جمع کردم و به آشپزخانه بردم و آنها را شستم. و به اطاقم رفتم تا تکالیف درسیم را انجام بدهم. ولی فکرم پیش آن مزاحم بود فکر میکردم و نقشه میکشیدم که چگونه او را از خود برانم میدانستم به این سادگیها دست از سر من بر نخواهد داشت. فکرهای گوناگونی که به مغزم هجوم آورده بودند نگذاشتند به آسودگی درسم را مرور کنم. و تکالیفم را انجام بدهم. کم کم خواب بر من مستولی گشت و خوابیدم. در خواب دیدم که در یک بیابان بی آب و علف میدوم. و ماری خطرناک دنبالم افتاده و هر کجا میدوم مرا تعقیب می کند. زمانی که ما نزدیک بود مرا نیش بزند با فریاد سهمناکی از خواب پریدم. مادرم به فریاد من خودش را با اطاقم رساند و مرا که مثل بید میلرزیدم و عرق سردی تمام بدنم را فرا گرفته بود. در آغوش گرفت و گفت:

- تارا جان چه اتفاقی افتاده چرا فریاد می کشی. مرا نصف جان کردی.

- گفتم: طوری نیست مادر. خواب وحشتناکی دیدم و از ترس فریاد کشیدم.

- گفت: چه خوابی دیدی که اینقدر ترسیدی و داری میلرزی.

- گفتم: مادر اگر یک روزی من از پیش شما بروم. شما چیکار می کنید.

- گفت: حرفهای بیخودی نزن بلند شو آبی به صورتت بزن تا کمی حالت بهتر شود. و الان پدرت می آید.

- گفتم: مگر ساعت چند است.

گفت: ساعت پنج بعد از ظهر است. وقت آمدن پدرت است.

از آغوش مادرم بیرون آمدم و به حیاط رفتم. فصل پائیز روزهای آخر عمر خود را میگذراند. هوا سوز داشت. و آسمان آبستن باران بود. شاید هم برف می آمد. ولی از آنجایی که من فصل پائیز را از فصلهای دیگر سال بیشتر دوست داشتم چون در این فصل غریب بدنیا آمده بودم به همین جهت سوز و سرمای بیرون را احساس نمیکردم همانطوریکه در حیاط قدم میزدم. به صدای در حیاط برگشتم پدرم را دیدم که وارد حیاط شده وقتی مرا در آن حالت دید گفت: (تارا) چرا بیرون ایستاده ای نمیترسی سرما بخوری. هوا خیلی سرد است بیا برویم داخل خانه.

به پدرم سلامی کردم و خسته نباشید گفتم. و به دنبال او وارد خانه شدم پدرم در حدود 40 سال سن داشت و مرد جذابی بود و من خیلی پدرم را دوست داشتم. و این علاقه دو طرفه بود. روی هم رفته خانواده گرم و صمیمی داشتیم مادرم زن خانه داری بود و بیشتر دوست داشت محیط خانواده را گرم نگهدارد و به نظر او تمام سرگرمیهای زندگی به چهار دیواری خانه خلاصه میشد به ندرت برای گردش و میهمانی به بیرون میرفت. از پدرم حرف شنوی داشت. و برای او احترام خاصی قائل بود. که البته این احترام متقابل بود. روی هم رفته به علائق دنیوی چشم بسته بود. زن مومنه ایی بود و نماز و روزه اش ترک نمیشد و از این لحاظ معلم خوبی برای من محسوب میشد.

پدرم خسته از کار روزمره اش وقتی به خانه بر میگشت مادرم سعی میکرد آسایش او را فراهم کند. اول کمک می کرد. لباس بیرون را از تن او در میاورد. و بعد برای او یک چای گرم و تازه آماده میکرد. پدرم کار بخصوصی در خانه انجام نمیداد. وقتی از سر کار برمیگشت. مادرم از او پذیرایی میکرد. و بعد از آن می نشست تا ساعت ده برنامه های تلویزیون را تماشا میکرد. و بعد از آن آماده خواب میشد و به اطاق خواب میرفت تا در آنجا استراحت کند. مادرم هم کارهای خود را انجام میداد و به اطاق خواب میرفت. و من میماندم با هزار فکر و خیال. با اینکه زندگی گرمی داشتیم. ولی متاسفانه یکنواخت بود. و ادامه آن خسته کننده بود. من وقتی به اطاق خود میرفتم. اگر درس داشتم مرور میکردم و برای فردا آماده میکردم در غیر اینصورت کتاب میخواندم. تا خوابم ببرد. منظورم از تمام این جزئیات این است که طولی نکشید. زندگی ما از این یکنواختی خارج شد و دستخوش هیجان گردید. که تمام آنرا برای شما تعریف خواهم کرد. آنشب با هزار فکر و خیال. خوابیدم و شب را به صبح رساندم. صبح وقتی از خواب بیدار شدم طبق معمول هر روز مادرم صبحانه را حاضر کرده بود. و من و پدرم باید صبحانه میخوردیم و راهی میشدیم. تصمیم گرفته بودم اگر این بار هم آن جوان که هنوز اسمش را هم نمیدانستم مزاحم من شد. قضیه را با پدر و مادرم در میان بگذارم شاید آنها یک فکر اساسی میکردند. و مرا از این مخمصه نجات میدادند. آنروز گذشت بدون اینکه چیزی از درسهایی که معلمها میدادند متوجه شده باشم. تمام فکرم مشغول بود که چطور با او روبرو شوم. وقتی مثل هر روز زنگ مدرسه به صدا درآمد و بچه ها با سر و صدای زیاد مدرسه را ترک کردند من نیز پشت سر آنها به راه افتادم. و دلشوره عجیبی داشتم. هر قدمی که بر می داشتم به محل مورد نظر نزدیک میشدم ضربان قلبم بیشتر میشد. ولی وقتی به آنجا رسیدم او را ندیدم. مثل اینکه عصبانیت من کار خود را کرده بود. و او دیگر سر راه من قرار نگرفته بود. و من خیلی تعجب کردم با سماجتی که از او سراغ داشتم بعید میدانستم او به خاطر تشر من میدان را خالی کرده و دنبال کار خود برود. این غیبت او سه چهار روز ادامه داشت تا اینکه یکروز پنجشنبه وقتی مدرسه تعطیل شد و من به خانه رفتم. حال و هوای خانه را طور دیگری احساس کردم. وقتی این تغییر را از مادرم پرسیدم.

او مرا در آغوش گرفت و گفت:

- دخترم قرار است برای تو خواستگار بیاید.

من که از حرفهای مادرم متعجب شده بودم گفتم:

- یعنی چه. چرا هیچی به من نگفتید. و شما خوب میدانید که من هیچ علاقه ایی به ازدواج ندارم و میخواهم تحصیلم را ادامه بدهم.

- گفت: باور کن ما هم اطلاع نداشتیم. امروز وقتی تو به مدرسه رفته بودی. دو نفر خانم که سر و وضعشان نشان میداد آدمهای پولداری هستند. به در خانه آمدند و گفتند که امروز برای خواستگاری از تو به اینجا خواهند آمد و منهم بلافاصله جریان را با تلفن برای پدرت تعریف کردم و او موافقت کرد که این خواستگاری انجام بگیرد. و الان هم دیر نشده است وقتی آمدند تو میگویی میخواهی درس بخوانی.

- گفتم: مادر تو باید با من هماهنگی میکردی من اصلا آمادگی این مهمانی را ندارم. میترسم به درسم لطمه بخورد.

- گفت: من که به تو دسترسی نداشتم تا به تو اطلاع بدهم. و خودسرانه تصمیم نگرفتم پدرت اجاه داد.

از مادرم جدا شدم و به اطاقم رفتم. از زور ناراحتی نمیدانستم چیکار باید بکنم. از طرفی کنجکاو شده بودم که ببینم چه کسی قرار به خواستگاری من بیاید. با اینهمه من آمادگی نداشتم تا به این زودی ازدواج بکنم. رویاهای طلایی که برای خودم ساخته بودم نمیخواستم از بین برود. در این رویای شیرین برای من ازدواج جایی نداشت. و اگر داشت در آخر همه رویاهایم قرار داشت. آرزوهایی که هیچوقت برآورده نشد. و تمام آن توسط یک جوان بوالهوس از هم پاشیده شد و از بین رفت.

صدای مادرم را از پشت در اطاقم شنیدم که از من خواست خودم را آماده بکنم. و دستی به سر و صورت خود بکشم. من از دست مادرم حرصم گرفته بود. ولی ترجیح دادم سکوت اختیار کنم تا با او سر و کله بزنم فقط باید منتظر میشدم تا بموقع می فهمیدم این کیست که میخواست به خواستگاری من بیاید. طبق دستور مادرم لباسم را عوض کردم. و دستی به سر و صورت خود کشیدم. و ساکت در اطاقم نشستم. صدای در را که شنیدم از جا بلند شدم تا بفهمم کیست. پدرم بود که به خاطر همین موضوع زودتر آمده بود. صدای نجوای آنها را از آشپزخانه می شنیدم ولی متوجه حرف زدن آنها نمیشدم. هزاران فکر و خیال به مغزم هجوم آورده بود. نمیدانستم این مصیبت را چگونه تحمل بکنم. در جلوی آینه ایستادم و به قیافه خود نظر کردم. از زیبایی بهره کافی داشتم و این زیبایی کار دستم داده بود. ثانیه ها به کندی می گذشت. فقط میخواستم هر چه زودتر این مراسم مزخرف انجام می گرفت. و من خیالم راحت میشد. بالاخره انتظار من به پایان رسید. صدای زنگ در بلند شد. حدس زدم که مادرم برای باز کردن در رفت و با تعارفاتی که میکرد فهمیدم همان خواستگارها هستند. زیاد طول نکشید که مادرم به اطاقم آمد و گفت:

- تارا جان، چادرت را سرت بنداز و بیا برای مهمانها چای بیاور

- گفتم: مادر من خجالت میکشم. و در ضمن به تو گفتم که قصد ازدواج ندارم.

- مادرم گفت: دخترم این یک خواستگاری معمولی است فقط به عنوان اینکه همدیگر را ببینیم تشریف آورده اند من پسرشان را دیدم بد نیست آدم برازنده ایی است.

بدنبال مادرم از اطاقم بیروم آمدم و به آشپزخانه رفتم مادرم استکانها را شسته و روی میز چیده بود. استکانها را پر کردم و با شرم پا به اطاق پذیرایی گذاشتم. ولی سرم را پائین انداخته بودم و هنوز نمیدانستم چه کسانی به خواستگاری من آمده اند با قدمهای لرزان به آنها نزدیک شدم و چایی را جلوی اولین کسی که روی مبل نشسته بود گرفتم خانم مسنی بود که در حدود 65 سال سن داشت او با زیر چشمی نگاهی به من کرد و پوزخندی زد. استکان چایی را از سینی برداشت. از او گذشتم دومین خانم جوانی بود که معلوم بود خواهر این خانم هست. چون خیلی شبیه خانم مسن بود. و وقتی جلوی آخرین نفر رسیدم نزدیک بود از تعجب سینی چایی را روی او واژگون کنم. اشتباه نمیکردم او همانی بود که هر روز سر راه مدرسه جلوی مرا میگرفت و مزاحم من میشد تعجب من زیاد دوام نیاورد که صدای مادرم مرا به خود آورد. برگشتم و سینی چایی را جلوی مرد موقر و شیک پوشی که در کنار آن جوان نشسته بود گرفتم مشخص بود که ایشان هم پدر خانواده است. برگشتم و سینی را جلوی پدر و مادرم گذاشتم و خواستم از اطاق خارج شوم که مادرم گفت: تارا جان بشین کنار پدرت.

با خجالت کنار پدرم روی مبل نشستم. هیچ دلم نمیخواست در داخل آن جمع باشم. دلم میخواست هر چه زود این خواستگاری تمام میشد و من از آن عذاب نجات پیدا میکردم همهمه ای گنگ در آن اطاق وجود داشت. که من متوجه حرفهای آنها نبودم فقط گاه گاهی زیر چشمی به آن پسر نگاه میکردم و میدیدم او با حالت تمسخر به من خیره شده است در اینموقع صدای مادرم مرا به خورد آورد.

- (تارا جان) اینها برای خواستگاری تو تشریف آورده اند.

- گفتم: مادر من که حرفهایم را به تو گفته ام.


دانلود با لینک مستقیم


روسیاهان اصلی

عرضه و تقاضا اصلی 23 ص

اختصاصی از یارا فایل عرضه و تقاضا اصلی 23 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 23

 

عرضه و تقاضا

یکی از اصل‌‌های مهمی که در فعالیت‌های اقتصادی همواره مورد توجه فعالان اقتصادی و تصمیم‌گیران قرار می‌گیرد، موضوع عرضه و تقاضا است. در واقع صعود و نزول هر فعالیت اقتصادی در بازار در شرایط طبیعی، معلولی از ارتباط میان عرضه و تقاضا است. از همین‌رو پیش از ورود به هر بازاری چه تولیدی و چه خدماتی اولین چیزی که مورد توجه قرار می‌گیرد این است که آیا تقاضا برای کالا یا خدماتی که قرار است عرضه شود وجود دارد یا خیر؟ یا اینکه امکان به وجود آوردن تقاضا برای کالا و خدمات قابل عرضه وجود دارد؟ پاسخگویی به این دو سوال متضمن بررسی‌های اقتصادی و نگاه دقیق به بازار است که می‌تواند فعالیت‌‌های اقتصادی را تضمین یا محکوم به شکست کند. شرکت‌های ارائه‌کننده خدمات اینترنت پرسرعت که 3 سال پیش پروانه فعالیت خود را از رگولاتوری دریافت کرده‌اند، نمونه عینی بسیار شفافی هستند که در گیر و دار همین اصل اقتصادی عرضه و تقاضا فشارهای زیادی را تحمل می‌کنند که غالبا در بعد اقتصادی نمود یافته است و اخیرا با بیان سخنان مدیران ارشد درباره نحوه فعالیت آنها تبدیل به فشارهای حاکمیتی شده است.

در واقع فشارهای بالا دستی و دولتی به عملکرد شرکت‌های PAP اگرچه می‌تواند با نگاه آینده‌نگرانه توسعه‌طبانه موجب تحقق ایده‌آل‌هایی شود که امروزه جای آن خالی است، اما واقعیت این است که با توجه به اینکه این فشارها بدون توجه به اصل عرضه و تقاضا روبه افزونی است به نظر می‌رسد ره به جایی نخواهد برد. تحقق اهداف برنامه چهارم توسعه در زمینه اینترنت پرسرعت و نصب و راه‌اندازی یک میلیون و 500 هزار پورت همان ایده‌آلی است که شنیدن آن لذت‌بخش و تحقق آن نیز به شدت شعف‌انگیز است. اما واقعیتی که موجب می‌شود تحقق این هدف را با توجه به مقتضیاتی که در حال حاضر وجود دارد در حد همان اهداف نوشته شده باقی بگذارد، وضعیتی است که شرکت‌های PAP در آن قرار دارند. طبق آمار رسمی شرکت‌های PAP تا پایان سال 85 بیش از 338 هزار و 501 پورت ADSL در سراسر کشور نصب و راه‌اندازی کرده‌اند که از این میزان 61 هزار و 684 پورت واگذار شده است. توجه به این دو رقم و شکاف فاحش میان آن، واقعیت به شدت محسوسی را نشان می‌دهد که عدم توجه به آن ریسک تحقق اهداف برنامه چهارم توسعه را افزایش می‌دهد و حتی در صورت تحقق آن اهداف محقق شده کاملا غیراقتصادی خواهند بود. در واقع خوانش دو عدد فوق نشان می‌دهد بنا به هر دلیلی میزان تقاضا برای اینترنت پرسرعت به اندازه‌ای نیست که بتواند حتی نصب و راه‌اندازی حدود 400 هزار پورت ADSL را برای شرکت‌های PAP اقتصادی کند. از همین رو حتی نصب و راه‌اندازی یک میلیون و 500 هزار پورت توسط بخش دولتی یا خصوصی نیز نمی‌تواند سرنوشتی جز این داشته باشد. در حال حاضر آنچه اهمیت دارد این است که بررسی دلایل وجود شکاف میان عرضه و تقاضا از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. به همین دلیل پیشنهاد 11 شرکت PAP برای دولتی که برای او تحقق اهداف برنامه چهارم توسعه حائز اهمیت است به نظر پیشنهاد منطقی است چرا که دولت بزرگترین مصرف‌کننده‌ای است که با حمایت بخش خصوصی می‌تواند موجب بقا و ثبات بیشتر آن شود.

برآورد توابع تقاضا و عرضه صادرات پسته در یک الگوی سیستم معادلات همزمان:

با توجه به اهمیت و ارزش صادرات غیرنفتی و ارزآوری حاصل از صادرات پسته، شناخت عوامل مؤثر بر عرضه و تقاضای صادرات این محصول استراتژیک از جایگاه ویژه‌ای برخوردار می‌باشد. هدف اصلی این رساله شناسایی و تعیین میزان تاثیرگذاری عوامل مؤثر بر توسعه صادرات محصول پسته می‌باشد. به همین منظور، الگویی متشکل از دو معادله که دربرگیرنده روابط تقاضای کشورهای خارجی برای پسته و عرضه صادرات پسته ایران می‌باشد تدوین و ضرایب آن استفاده از داده‌های سالیانه، به روش سیستمی برآوردگر حداقل مربعات سه مرحله‌ای برآورد گردیده است . نتایج به دست آمده نشان می‌دهد که تابع تقاضا برای پسته ایران در کوتاه‌مدت کشش‌ناپذیر و در بلندمدت کشش‌پذیر می‌باشد. بدین ترتیب ، انتظار می‌رود که ایران در کوتاه مدت با افزایش قیمت بتواند سهم نسبی خود را در بازار حفظ نماید. اما در بلندمدت این توانایی قابل بحث خواهد بود. از سوی دیگر، درآمد کشورهای واردکننده، یکی از عوامل مؤثر در تعیین میزان تقاضا برای پسته ایران می‌باشد. نرخ واقعی ارز، عامل دیگری است که دارای تاثیر مثبت بر تقاضا برای صادرات پسته ایران می‌باشد. همچنین، نتایج نشان‌دهنده کشش پایین تقاضای جهانی برای صادرات پسته ایران نسبت به تولید پسته در سایر کشورها است . نتایج حاصل از برآورد تابع عرضه صادرات نیز حاکی از کشش بالای عرضه صادرات نسبت به تغییرات قیمت صادراتی است . به طوری که، افزایش قیمت صادراتی منجر به افزایش قابل ملاحظه در عرضه صادرات می‌گردد. با توجه به نتایج به دست آمده، به نظر می‌رسد که، باید با توجه به مراحل فراوری و بازاریابی همراه با اتخاذ سیاستهای ارزی و تجاری با ثبات و مؤثر بستری مناسب برای افزایش صادرات پسته در بازارهای مصرف نهایی فراهم آورد.

اهمیت عرضه و تقاضا در تعیین سود بانکی

در چند سال اخیر تعیین نرخ سود بانکی به یکی از چالش های سیستم بانکی تبدیل شده است. اگرچه در دو سال اخیر نرخ سود بانکی بدون توجه به عوامل اقتصادی و به شیوه دستوری کاهش یافته است اما مقاومت بانک مرکزی برای کاهش یا حتی تعیین نرخ سود و اجرای سیاست های انقباضی نشان از واقعیت بحران یا وضعیت حساس در سیستم پولی کشور دارد که نشانگر مشکلات عمیق و اساسی در این حوزه از اقتصاد است. این امر نشان می دهد که قاطعیت برای حل بحران و رسیدن به یک نقطه باثبات بسیار لازم است.

جلوگیری از کاهش دستوری نرخ سود اقدامی کاملا صحیح و منطقی و مسوولانه است اما معلوم نیست تا چه حد قابل اجرا و عملی خواهد بود.


دانلود با لینک مستقیم


عرضه و تقاضا اصلی 23 ص

درس پژوهی مطالعات اجتماعی پایه ی سوم ابتدایی, جهت های اصلی

اختصاصی از یارا فایل درس پژوهی مطالعات اجتماعی پایه ی سوم ابتدایی, جهت های اصلی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

درس پژوهی مطالعات اجتماعی پایه ی سوم ابتدایی, جهت های اصلی


درس پژوهی مطالعات اجتماعی پایه ی سوم ابتدایی, جهت های اصلی

درس پژوهی مطالعات اجتماعی پایه ی سوم ابتدایی, جهت های اصلی

فرمت فایل: ورد

تعداد صفحه: 42

 

 

 

مقدمه:

نظریه ی بهسازی مدارس ،چندین سال است که توسعه یافته است .اما این ایده که مدرسه ای بسازیم که بتواند یادبگیرد ،پس ازترویج نظریه ی سازمان یادگیرنده توسط پیترسنگه مورد توجه قرارگرفته است .اوبراین باوراست که مدارس می توانند ازنوبازسازی شوندودرفرایند ی مداوم ،منظم وخود پایدار بهسازی شوند.

نظریه ی سازمان یادگیرنده ارزش های فرهنگی لازم برای فراهم سازی فرصت های یادگیری مشارکتی مانند مشاهده ی فعال ،بازاندیشی و... رادرمحیط مدرسه ترویج می کند لیبرمن ،لازمه ی پرورش حرفه ای موثرمعلمان رامشارکت آن ها درپژوهش های حین عمل ،بازخورد وبازاندیشی های برگرفته ازتجربیات همکاران درگفت وگوی چند جانبه وحرفه ای می داند.اوبراین فرایندعنوان معلم پزوهشگر راپیشنهاد می دهدفبه زعم اومعلمان دراین فرایند قادربه تفکرعمیق تردرباره ی تجربه ها ی آموزشی فردی وگروهی یکدیگربوه وآموختن برای بهترزیستن راازطریق تعامل بایکدیگرترویج می کنند.

درس پژوهی مدل ژاپنی ،تبدیل مدارس به سازمان های یادگیرنده است .دردهه ی گذشته درس پژوهی نظرپژوهشگران آموزشی ،کارگزاران بهسازی آموزش ویادگیری درسراسر جهان رابه خود جلب کرده است .کنفرانس های سالانه ی انجمن جهانی درس پژوهی درآخرین نشست خوددر سنگاپور بیش از1200 شرکت کننده ازسراسرجهان داشت ؛

درس پژوهی ،پژوهش مشارکتی معلمان درمدرسه وکلاس درس است. این مدل پژوهش معلمان بابهره گیری ازحلقه های کیفی پژوهش ،آموزش ویادگیری تلاش می کند معلمان رادرفرایندطرح سوال ،برنامه ریزی،عمل ،مشاهده ی فعال ،بازخورد وبازاندیش ویادگیری گردهم آوردوبه تبادل نظر،تجربه ،عمل ویادگیری ازیک دیگرترغیب سازد. این الگو ی پژوهش درآموزش ویادگیری تاثیر زیادی بر پرورش حرفه ای معلمان ،بهبود کیفیت تدریس،تداوم تغییربرای بهسازی مدرسه ،بهبود یادگیری دانش آموزان وجلب مشارکت فعال معلمان درتبیین آرمان وبرنامه ،عمل واداره اثربخش مدرسه برای بازسازی آن به مثابه سازمان یادگیرنده دارد.

به کارگیری درس پزوهی ،برای بازسازی مدارس به عنوان سازمان های یادگیرنده به توسعه فرهنگ حرفه ای نوینی درمدرسه یاری می دهد.فعالیت های مشارکتی ،سهیم شدن درتجربه های یکدیگر،ترویج تصمیم گیری مشارکتی،آموختن ازیکدیگر،ترویج تفکرانتقادی فغلبه برترس از یادگیری وهراس ازاصلاح ،بهسازی رهبری آموزشی ،طراحی واجرای طرح درس های نوآورانه برای ترویج آموختن برای زیستن ،تامل دراندیشه ونیازدانش آموزان ومشاهده وثبت دقیق داده ها ی مربوط به پژوهش درکلاس درس برای بهسازی سبک های آموزش ویادگیری ،مهمترین عناصر فرهنگ حرفه ای تازه است.


دانلود با لینک مستقیم


درس پژوهی مطالعات اجتماعی پایه ی سوم ابتدایی, جهت های اصلی

دانلود پروژه عرضه و تقاضا اصلی 23 ص

اختصاصی از یارا فایل دانلود پروژه عرضه و تقاضا اصلی 23 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 23

 

عرضه و تقاضا

یکی از اصل‌‌های مهمی که در فعالیت‌های اقتصادی همواره مورد توجه فعالان اقتصادی و تصمیم‌گیران قرار می‌گیرد، موضوع عرضه و تقاضا است. در واقع صعود و نزول هر فعالیت اقتصادی در بازار در شرایط طبیعی، معلولی از ارتباط میان عرضه و تقاضا است. از همین‌رو پیش از ورود به هر بازاری چه تولیدی و چه خدماتی اولین چیزی که مورد توجه قرار می‌گیرد این است که آیا تقاضا برای کالا یا خدماتی که قرار است عرضه شود وجود دارد یا خیر؟ یا اینکه امکان به وجود آوردن تقاضا برای کالا و خدمات قابل عرضه وجود دارد؟ پاسخگویی به این دو سوال متضمن بررسی‌های اقتصادی و نگاه دقیق به بازار است که می‌تواند فعالیت‌‌های اقتصادی را تضمین یا محکوم به شکست کند. شرکت‌های ارائه‌کننده خدمات اینترنت پرسرعت که 3 سال پیش پروانه فعالیت خود را از رگولاتوری دریافت کرده‌اند، نمونه عینی بسیار شفافی هستند که در گیر و دار همین اصل اقتصادی عرضه و تقاضا فشارهای زیادی را تحمل می‌کنند که غالبا در بعد اقتصادی نمود یافته است و اخیرا با بیان سخنان مدیران ارشد درباره نحوه فعالیت آنها تبدیل به فشارهای حاکمیتی شده است.

در واقع فشارهای بالا دستی و دولتی به عملکرد شرکت‌های PAP اگرچه می‌تواند با نگاه آینده‌نگرانه توسعه‌طبانه موجب تحقق ایده‌آل‌هایی شود که امروزه جای آن خالی است، اما واقعیت این است که با توجه به اینکه این فشارها بدون توجه به اصل عرضه و تقاضا روبه افزونی است به نظر می‌رسد ره به جایی نخواهد برد. تحقق اهداف برنامه چهارم توسعه در زمینه اینترنت پرسرعت و نصب و راه‌اندازی یک میلیون و 500 هزار پورت همان ایده‌آلی است که شنیدن آن لذت‌بخش و تحقق آن نیز به شدت شعف‌انگیز است. اما واقعیتی که موجب می‌شود تحقق این هدف را با توجه به مقتضیاتی که در حال حاضر وجود دارد در حد همان اهداف نوشته شده باقی بگذارد، وضعیتی است که شرکت‌های PAP در آن قرار دارند. طبق آمار رسمی شرکت‌های PAP تا پایان سال 85 بیش از 338 هزار و 501 پورت ADSL در سراسر کشور نصب و راه‌اندازی کرده‌اند که از این میزان 61 هزار و 684 پورت واگذار شده است. توجه به این دو رقم و شکاف فاحش میان آن، واقعیت به شدت محسوسی را نشان می‌دهد که عدم توجه به آن ریسک تحقق اهداف برنامه چهارم توسعه را افزایش می‌دهد و حتی در صورت تحقق آن اهداف محقق شده کاملا غیراقتصادی خواهند بود. در واقع خوانش دو عدد فوق نشان می‌دهد بنا به هر دلیلی میزان تقاضا برای اینترنت پرسرعت به اندازه‌ای نیست که بتواند حتی نصب و راه‌اندازی حدود 400 هزار پورت ADSL را برای شرکت‌های PAP اقتصادی کند. از همین رو حتی نصب و راه‌اندازی یک میلیون و 500 هزار پورت توسط بخش دولتی یا خصوصی نیز نمی‌تواند سرنوشتی جز این داشته باشد. در حال حاضر آنچه اهمیت دارد این است که بررسی دلایل وجود شکاف میان عرضه و تقاضا از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. به همین دلیل پیشنهاد 11 شرکت PAP برای دولتی که برای او تحقق اهداف برنامه چهارم توسعه حائز اهمیت است به نظر پیشنهاد منطقی است چرا که دولت بزرگترین مصرف‌کننده‌ای است که با حمایت بخش خصوصی می‌تواند موجب بقا و ثبات بیشتر آن شود.

برآورد توابع تقاضا و عرضه صادرات پسته در یک الگوی سیستم معادلات همزمان:

با توجه به اهمیت و ارزش صادرات غیرنفتی و ارزآوری حاصل از صادرات پسته، شناخت عوامل مؤثر بر عرضه و تقاضای صادرات این محصول استراتژیک از جایگاه ویژه‌ای برخوردار می‌باشد. هدف اصلی این رساله شناسایی و تعیین میزان تاثیرگذاری عوامل مؤثر بر توسعه صادرات محصول پسته می‌باشد. به همین منظور، الگویی متشکل از دو معادله که دربرگیرنده روابط تقاضای کشورهای خارجی برای پسته و عرضه صادرات پسته ایران می‌باشد تدوین و ضرایب آن استفاده از داده‌های سالیانه، به روش سیستمی برآوردگر حداقل مربعات سه مرحله‌ای برآورد گردیده است . نتایج به دست آمده نشان می‌دهد که تابع تقاضا برای پسته ایران در کوتاه‌مدت کشش‌ناپذیر و در بلندمدت کشش‌پذیر می‌باشد. بدین ترتیب ، انتظار می‌رود که ایران در کوتاه مدت با افزایش قیمت بتواند سهم نسبی خود را در بازار حفظ نماید. اما در بلندمدت این توانایی قابل بحث خواهد بود. از سوی دیگر، درآمد کشورهای واردکننده، یکی از عوامل مؤثر در تعیین میزان تقاضا برای پسته ایران می‌باشد. نرخ واقعی ارز، عامل دیگری است که دارای تاثیر مثبت بر تقاضا برای صادرات پسته ایران می‌باشد. همچنین، نتایج نشان‌دهنده کشش پایین تقاضای جهانی برای صادرات پسته ایران نسبت به تولید پسته در سایر کشورها است . نتایج حاصل از برآورد تابع عرضه صادرات نیز حاکی از کشش بالای عرضه صادرات نسبت به تغییرات قیمت صادراتی است . به طوری که، افزایش قیمت صادراتی منجر به افزایش قابل ملاحظه در عرضه صادرات می‌گردد. با توجه به نتایج به دست آمده، به نظر می‌رسد که، باید با توجه به مراحل فراوری و بازاریابی همراه با اتخاذ سیاستهای ارزی و تجاری با ثبات و مؤثر بستری مناسب برای افزایش صادرات پسته در بازارهای مصرف نهایی فراهم آورد.

اهمیت عرضه و تقاضا در تعیین سود بانکی

در چند سال اخیر تعیین نرخ سود بانکی به یکی از چالش های سیستم بانکی تبدیل شده است. اگرچه در دو سال اخیر نرخ سود بانکی بدون توجه به عوامل اقتصادی و به شیوه دستوری کاهش یافته است اما مقاومت بانک مرکزی برای کاهش یا حتی تعیین نرخ سود و اجرای سیاست های انقباضی نشان از واقعیت بحران یا وضعیت حساس در سیستم پولی کشور دارد که نشانگر مشکلات عمیق و اساسی در این حوزه از اقتصاد است. این امر نشان می دهد که قاطعیت برای حل بحران و رسیدن به یک نقطه باثبات بسیار لازم است.

جلوگیری از کاهش دستوری نرخ سود اقدامی کاملا صحیح و منطقی و مسوولانه است اما معلوم نیست تا چه حد قابل اجرا و عملی خواهد بود.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پروژه عرضه و تقاضا اصلی 23 ص