یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

تحقیق درمورد اصل دستورات و مفاهیم پیشرفته فایل سیستم

اختصاصی از یارا فایل تحقیق درمورد اصل دستورات و مفاهیم پیشرفته فایل سیستم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

مفهوم User/group در لینوکس

User: نمایانگر هویت یک فرد در سیستم می باشد. هر User در لینوکس دارای یک شماره UID می باشد. کاربر اصلی سیستم (مدیر سیستم) دارای UID شماره صفر می باشد.

Group: هر User در گروه خاصی قرار می گیرد که با GID شناخته می شود. هر کاربر می تواند متعلق به یک یا چند گروه باشد. بوسیله دستور id می توانید از مشخصات گروه خود مطلع شوید. بوسیله دستور newgrp می توانید گروه جاری خود را عوض کنید. البته تنها در صورتی که عضو گروه جدید باشید. توجه کنید که دو نفر نمی توانند دارای یک UID یکسان باشند اما می توانند در یک گروه قرار گیرند. یک User می تواند عضو گروه های متعددی باشد. دستور Groups به شمان نشان می دهد که یک کاربر در چه گروه هایی عضویت دارد.

انواع فایل در لینوکس

با اجرای دستور Is – I می توان فهمید که نوع فایل چیست؟ بسته به نوع فایل اولین حرف ستون اول یکی از علائم زیر است.

- = regular file

d = directory

c = character special file (/de/v ttyp.)

b = block special file (de/v fd.)

l = symbolic link

اولین حرف ستون اول خروجی دستور Is – I نوع فایل را مشخص می کند.

 

فایل های ویژه در /dev

فایل های ویژه، فایل هایی هستند که از طریق آن ها می توان با ابزارهای سیستم ارتباط برقرار کرد.

فایل های ویژه به جای فیلد size دارای major, minor هستند.

کرنل در لیستی تناسب بین major, minor های مختلف و device های سخت افزاری متناسب با آن ها را نگهداری می کند.

برای ساختن یک فایل ویژه دستور mknod را می توان استفاده کرد.

Mknod newdev b 76 8

نکته مهم

شماره های major, minor برای device های مختلف مشخص و رزرو شده می باشد.

 

سطوح دسترسی در لینوکس

یک فایل،

متعلق به کاربر است که آن کاربر را صاحب فایل می گوییم.

متعلق به یک گروه است (به احتمال زیاد همان گروهی که صاحب فایل در آن عضویت دارد).

هر فایل دارای یک سری اجازه های دسترسی است

لینوکس برای کاربران سه نوع سطح دسترسی قارار داده است:

سطح دسترسی Read: این سطح دسترسی تنها اجازه خواندن فایل یا لیست گرفتن از دایرکتوری را می دهد.

سطح دسترسی Write: این سطح دسترسی اجازه نوشتن بر روی فایل و یا ایجاد یک فایل در یک دایرکتوری را می دهد.

سطح دسترسی Execute: این سطح دسترسی اجازه اجرای یک فایل یا داخل شدن در یک دایرکتوری را می دهد.

 

 

طرح بندی فایل سیستم

لینوکس چندین طرح بندی را پشتیبانی می کند.

Ext2, ext3

Reiserfs

Minix, ufs

Fat, vfat, ntfs

Smb, ncp, nfs, coda

معمولی ترین آن ها Ext2 و Ext3 می باشد.

با استفاده از دستور زیر می توانید لیست فایل سیستم هایی که سیستم در حال حاضر پشتیبانی می کند را مشاهده کنید.

Cat/proc/filesystems


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد اصل دستورات و مفاهیم پیشرفته فایل سیستم

دانلود تحقیق در مورد اصل قانونی بودن مجازات‌ها

اختصاصی از یارا فایل دانلود تحقیق در مورد اصل قانونی بودن مجازات‌ها دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق در مورد اصل قانونی بودن مجازات‌ها


دانلود تحقیق در مورد اصل قانونی بودن مجازات‌ها

در این بخش تحقیق جامعی در با موضوع و عنوان اصل قانونی بودن مجازات‌ها برای دانلود قرار داده شده است. این تحقیق با فرمت WORD، در 31 صفحه و فهرست و صفحه‌بندی شده می‌باشد. در ذیل فهرست مطالب آن آورده شده است.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق در مورد اصل قانونی بودن مجازات‌ها

اصل برائت و آثار آن در امور کیفری 33ص

اختصاصی از یارا فایل اصل برائت و آثار آن در امور کیفری 33ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 40

 

اصل برائت و آثار آن در امور کیفری

مقدمه :

اصل برائت که می توان آن را میراث مشترک حقوقی همه ملل مترقی جهان محسوب کرد در یکی دو قرن اخیر و به ویژه پس از جنگ جهانی دوم مورد اقبال و عنایت خاص حقوقدانان و قانونگذاران در حقوق داخلی کشورها ونیز موضوع اعلامیه ها و کنوانسیون ها در سطح منطقه ای و یا بین المللی قرار گرفته است. از مطالعات تاریخی چنین برمی آید که در گذشته های درو و حتی تا یکی دو قرن اخیر، جز در برخی نظامهای حقوقی ( مانند حقوق اسلام ) فرض برائت متهمین ، لااقل در پاره ای از اتهامات ، پذیرفته نبوده و در صورت عدم توانائی شاکی برارائه دلیل کافی علیه متهم اثبات بیگناهی بر عهده خود متهم واگذار می شده است. این امر خطیر در پاره ای از ادوار تاریخی از طریق توسل به اوردالی یا داوری ایزدی که خود ریشه در اعتقادات دوران بت پرستی داشت تحقق می پذیرفت و قضات بر این باور بودند که ایزدان به کمک متهم بیگناه خواهند شنافت و چنین متهمی از آزمون اوردالی روسپید بیرون خواهدآمد. بعنوان مثا لدر منشور حمورابی در مورد اتهام جادوگیری و زنای محصنه سرنوشت دعوی را داوری ایزدی مشخص می کرده است : طبق ماده 132این منشور (هرگاه زن شوهرداری متهم به هم خوابگی با مردی اجنبی شود ولیکن شوهر او را با دیگری همبستر ندیده باشد. زن باید برای اثبات بیگناهی خودیکبار در نهر مقدس غوطه ورشود.)

در ایران باستان داوری ایزدی از طریق توسل به آئین نامه های سی و سه گانه که خود به (ورگرم ) و (ورسرد) تقسم می شده مرسوم بوده است. در اروپای قرون وسطی نیز، بویژه درعصر فرانکها، اوردالی یکی از ادله اثبات بزهکاری یا بیگناهی برخی متهمین متداول بوده ومتهیم که موفق به ارائه دلیل کافی بر بیگناهی خود نمی شد در مواردی ناگزیر از تن دادن به آزمایش آهن تفته ، شیره گیاهان سمی وامثال آن می گردید. در مجموعه قوانین مربوط به امر قضاء هندوان که به (قوانین قضائی مانو) معروف است چنین آمده است : (سوگند راست ، کسی راست که آتش او را نسوزاند و آب او را فرو نبرد و در برگیرد(روی آب بماند) و آسیبی بدو نرسد.)

ملاحظه می گردد که برائت متهم به گونه ای ک در عصر حاضر ملحوظ اس مدنظر قانونگذاران در ادوار گذشته نبوده است و با آنکه در حقوق رم و به دستور آنتونیوس مقرر گردید که (در موارد شک و تردید نسبت به مجرم بودن متهم ، به سود او باید قضاوت شود وهر کس مادام که گناه او ثابت نشده بیگناه است ) ، دادگاههای قرون وسطائی در عمل با بی اعتنائی خاص خود با آن بخرودر کردند و در عمل اصل مجرمیت را جایگزین اصل برائت نمودند!

جنگ جهانی دوم و اشغال اروپا توسط آلمان نازی و در بندکردن میهن پرستان و از جمله حقوقدانان و قضات سبب شد که پس از خاتمه جنگ نسبت به اصل برائت که در اعلامیه حقوق بشر 1789 فرانسه بهای لازم به آن داده شده بود، توجه بیشتری مبذول گردد. به ویژه قضات که به علت مقاومت و یا عدم همکاری با اشغالگران به بندنیروهای متجاوز گرفتار و از نزدیک با زندان و محرومیت از حق دفاع آشنا شده بودد به این حقیقت ملموس که علاوه بر بزهکاران واقعی شهر وندان بیگناه نیز ممکن است در مظان اتهامات ناروا قرار گرفته و به سرنوشت تبهکاران دچار شوند پی بردند.

پایان جنگ جهانی دوم در اروای غربی با خاتمه پذیری خود کامگی ها هم زمان شد و توجه مجدد به ارزشهای متعالی وکرامت انسانی ضرورت ایجاد نهاهای حقوقی حمایت گر، به ویژه در سطح بین المللی را ضرور ساخت. در این راستا، توجه به حقوق و آزادیهای فردی در قالب تاکید بر اصل برائت در رسیدگیهای کیفری اهمیت ویژه ای به خود گرفت. هر چند اعلامیه حقوق بشر1789 فرانسه با توجه به دست آوردهای انقلاب کبیر و به تبعیت از حقوق رم ، با عبارت (هرانسانی بیگناه است مگر آنکه بزهکاری او ثابت شود) قبلا ر اصل مذکورتاکید ورزیده بود، با این همه ، اعلامیه جهانی حقوق بشر سازمان ملل متحد در سال 1948 به منظور جلب توجه خاص دولتهای عضو در ماده 11 خود، یا عبارتی مشابه ، ضرورت رعایت اصل برائت را مجددا\" موردتاکید قرارداد. سرانجام کنوانسیون اروپائی حقوق بشرکه کنونسیون صیانت از حقوق بشر و آزادی های اساسی نیز خوانده می شود، با اختصاص بند2 ماده 6 به اعلام اصل برایت و با عبارت (هر فردی که مورد اتهامی قرار گیرد بیگناه فرض می شود مگر اینکه مجرمیتاو به طریق قانونی ثابت گردد) بار دیگر توجه کشورهای اروپائی عضو شورای اروپا وتصویب کننده کنوانسیون و پروتکلهای الحاقی آن را به ضرورت ایجاد شرایط خاص جهت اعمال جهت اعمال اصل مذکور، در سطح منطقه ای ، به خود معطوف داشته است

علیرغم مطالب فوق الذکر همه حقوقدانان ومکتبهای حقوقی چه نسبت به قلمرو شمول آن اتفاق نظر نداشته اند. برخی حوادث تاریخی و به ویژه روی کار آمدن حکومتهای استبدادی و فاشیستی نیز به این گونه برداشتها کمک کرده اند. پس از بررسی اجمالی عقاید مخالفین در بخش اول - بخش دوم را به اداء توضیحات لازمه پیرامون آثار اصل برائت اختصاص خواهیم داد.

بخش نخست - دیدگاههای مخالفین

الف - مکتب اثباتی - در بین مکتبهای علوم جزائی و جرم شناسی اواخر قرن گذشته واوائل قرن حاضر اثباتیون به سرکردگی انریکو فری اصل برائت را مورد انتقاد قرار داده اند. از دیدگاه این دانشمند بدون تردید فرض برائت مبین این امر است که باید به هر شهروندی به دیده احترام بنگریم واو را فردی شرافتمند تلقی نماییم ، اما، در این برداشت نباید راه اغراق پیمود: (آنگاه که متهم در حین ارتکاب جرم دستگیر می شود(جرم مشهود) و یادر مواردی که متهم اقرار به ارتکاب بزه می نماید، فرض برائت دراین گونه موارد دچار خدشه می شود، به عبارت دیگر اصل مذکورنمی تواند در همه موارد دارای ارزش منطقی وحقوقی یکسان باشد. به ویژه هنگامی که با بزهکاران مادرزادی ، حرفه ای و نه احساساتی و اتفاقی مواجه شویم بازهم از ارزش اصل برائت بیشترکاسته می شود.) بدین ترتیب ، از دیدگاه فری ، فرض برائت تنها در مورد مجرمین اتفاقی و آن هم مشروط بر اینکه اقرار به ارتکاب بزه ننموده و در حین ارتکاب جرم مشهود نیز دستگیر نشده باشند می تواند معتبر باشد!


دانلود با لینک مستقیم


اصل برائت و آثار آن در امور کیفری 33ص

دانلود مقاله پدیدآمدن مدعیان مهدویت و طعنه به اصل مهدویت

اختصاصی از یارا فایل دانلود مقاله پدیدآمدن مدعیان مهدویت و طعنه به اصل مهدویت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 78

 

پدیدآمدن مدعیان مهدویت و طعنه به اصل مهدویت

دکتر عبدالجبار شراره می گوید: «به حدّی عقیده مهدویت در جامعه اسلامی رسوخ کرده که حتی برخی افراد از این عقیده مسلم سوء استفاده نموده و ادعای مهدویت کرده اند، ولی خوشبختانه با گذشت زمانی نه چندان دور، باطلشان آشکار شده و سریع مفتضح شده اند.دکتر احمد امین در کتاب «المهدیه فی الاسلام» درصدد برآمده که این مسأله را از عوامل و اسباب طعن بر عقیده مهدویت و اصالت آن به حساب آورد، ولی صحیح، عکس آن است زیرا ادعای مهدویت از افراد در طول تاریخ، دلیل بر حقانیت اصل این عقیده و رسوخ آن در میان جامعه است.اگر چنانچه این نظریه صحیح باشد که ادعای دروغین سبب بطلان یک حقیقت است، باید نبوت انبیا را نیز انکار کنیم زیرا در طول تاریخ انبیا افرادی پیدا شدند که دروغین ادعای نبوت کردند».

شهید مطهری می گوید: «اولین باری که می بینیم اثر اعتقاد مهدویت در تاریخ اسلام ظهور می کند، در جریان انتقام مختار از قتله امام حسین علیه السلام است.جای تردید نیست که مختار مرد بسیار سیاستمداری بوده و روشش هم بیش از آنکه روش یک مرد دینی باشد روش یک مرد سیاسی بوده است، البته نمی خواهیم بگوییم مختار آدم بدی بوده یا آدم خوبی بوده است، کار به آن جهت نداریم.مختار می دانست ولو این که موضوع انتقام گرفتن از قتله سیدالشهداء است و این زمینه، زمینه بسیار عالی است، اما مردم تحت رهبری او حاضر به این کار نیستند.مسأله مهدی موعود را که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله خبر داده مطرح کرد به نام محمد بن حنفیه بن امیرالمؤمنین و برادر سیدالشهداء، چون اسمش محمد بود، زیرا در روایات نبوی آمده است: «اسمه اسمی» نام او نام من است.گفت: ایها الناس! من نایب از مهدی زمانم، آن مهدی ای که پیغمبر خبر داده است.مختار مدتی به نام نیابت از مهدی زمان، بازی سیاسی خودش را انجام داد.حال آیا محمد بن حنفیه واقعاً خودش هم قبول می کرد که من مهدی موعود هستم؟ بعضی می گویند: قبول می کرد برای این که بتوانند انتقام را بکشند ولی این البته ثابت نیست.در این که مختار محمد بن حنفیه را به عنوان مهدی موعود معرفی می کرد شکی نیست، و بعدها از همین جا مذهب «کیسانیّه» پدید آمد.محمد بن حنفیه هم که مُرد گفتند: مهدی موعود که نمی میرد مگر این که زمین را پر از عدل و داد کند، پس محمد بن حنفیه نمرده است، در کوه رضوی غایب شده است.

ابوالفرج اصفهانی می گوید: وقتی خبر شهادت زید بن علی بن الحسین به زهری رسید گفت: «چرا این قدر این اهل بیت علیهم السلام عجله می کنند؟! روزی خواهد رسید که مهدی از آن ها ظهور کند». طرفداران محمد بن عبدالله محض معروف به «نفس زکیه» به جهت قیام بر ضدّ حکومت اموی، حضرت صادق علیه السلام را در جلسه ای دعوت کردند و به ایشان گفتند: ما می خواهیم قیام کنیم شما هم که سیدّ حسینیین هستید، بیعت کنید.امام فرمود: «هدف شما از این کار چیست؟ اگر محمد می خواهد به عنوان امر به معروف و نهی از منکر قیام کند، من با او همفکری می کنم و تأییدش می نمایم، ولی اگر می خواهد به این عنوان که او مهدی این امت است قیام کند، اشتباه می کند، مهدی این امت او نیست، کسی دیگر است، و من هرگز تأیید نمی کنم.»

شاید تا حدودی مطلب برای خود محمد بن عبدالله محض هم اشتباه شده بود؛ زیرا هم اسم پیامبر بود، یک خالی هم در شانه اش بود.مردم می گفتند: نکند این خال هم علامت این باشد که او مهدی امت است.بسیاری از کسانی که با وی بیعت کردند، به عنوان مهدی امت بیعت کردند، معلوم می شود که مسأله مهدی امت آنقدر در میان مسلمین قطعی بوده است که هر کس که قیام می کرد و اندکی صالح بود.افرادی می گفتند: این همان مهدی ای است که پیغمبر گفته است، اگر پیغمبر نمی گفت این طور نمی شد.

حتی ما می بینیم که یکی از خلفای عباسی اسمش مهدی است، پسر منصور، سومین خلیفه عباسی...مورخین و از جمله «دارمستر» نوشته اند که منصور مخصوصاً اسم پسرش را «مهدی» گذاشت برای این که می خواست استفاده سیاسی کند، بلکه بتواند یک عده را فریب بدهد، بگوید آن مهدی ای که شما به انتظار او هستید پسر من است، و لذا «مقاتل الطالبیین» و دیگران نوشته اند که گاهی با خصیصین خود که روبرو می شد به دروغ بودن این مطلب اعتراف می کرد....

جریان های دیگری در تاریخ اسلام می بینیم؛ از جمله یکی از فقهای مدینه به نام «محمد بن عجلان» با محمد بن عبدالله محض بیعت کرد....منصور بعد از رسیدن به خلافت این مرد فقیه را خواست و بعد از آن که ثابت شد که او بیعت کرده است، دستور داد دست او را ببرند.فقهای مدینه جمع شدند و شفاعت کردند و به منصور گفتند: او تقصیر ندارد، او مردی است فقیه و عالم به روایات، گمان کرده که محمد بن عبدالله محض مهدی امت است و لذا با او بیعت کرده، و گرنه با تو قصد دشمنی نداشته است.

درتاریخ اسلام موضوع مهدی موعود ازمسائل بسیار مسلم و قطعی است.

حضرت صادق علیه السلام پسری داشت به نام اسماعیل که «اسماعیلیه» منتسب به او هستند.اسماعیل در زمان حیات حضرت از دنیا رفت.حضرت اصحابشان را صدا زدند، کفن را باز کردند، صورت اسماعیل را نشان دادند و فرمودند: این اسماعیل پسر من است، فردا ادعا نکنید که او مهدی امت است و غایب شد.این ها همه نشان می دهد که زمینه مهدی امت در میان مسلمین به قدری قطعی بوده است که جای شک و تردید نیست.»

نمونه ای از مدعیان

اینک به برخی از کسانی که ادعای مهدویت کرده یا در حق آنان چنین ادعایی شده اشاره می کنیم:

1-محمد بن حنفیه که مختار در حق او ادعای مهدویت نمود. و لذا فرقه کیسانیه که در قرن اول و دوم می زیستند مدعی مهدویت محمد بن حنفیه بودند.

2-موسی بن طلحه: ابن سعد می گوید: مردم در شأن او ادعای مهدویت شده اند.

3- ابوهاشم فرزند محمد بن حنفیه: نوبختی می گوید: گروهی معتقد شدند که او قائم مهدی امت است.

4-عمر بن عبدالعزیز: ابن کثیر به سند خود از وهب من منبه نقل می کند که می گفت: اگر در این امت مهدی علیه السلام باشد به طور حتم عمر بن عبدالعزیز است.

5-عبدالله بن معاویه بن عبدالله بن جعفر: ابن حزم می گوید: بعد از هلاکت عبدالله بن معاویه حزبیه دو فرقه شدند: گروهی معتقد بودند که او زنده است و در کوه های اصفهان به سر می برد و نمی میرد تا این که متولی امور مردم شود و زمین را پر از عدل و داد گرداند و او مهدی منتظر است...»

6-اسماعیل فرزند امام صادق علیه السلام: که گروهی از مردم مرگ او را انکار کرده و قایل به مهدویت او شدند، آنها معتقدند که او نمی میرد تا این که حاکم بر تمام روی زمین شود...

7- محمد بن عبدالله بن حسن: که در سال صد هجری ادعای مهدویت نمود، بزرگان خطّ اعتزال عمرو بن عبید، واصل به عطاء حفص بن سالم، و دیگران مردم را به بیعت با او دعوت می نمودند...

ابوالفرج اصفهانی می نویسد: «کسی شک نداشت که او مهدی است، و حتی گروهی از بنی هاشم نیز با او بیعت کردند...»

8-مهدی عباسی: منصور عباسی لقب فرزندش را مهدی گذاشت تا مردم را از این طریق اغفال کرده و به اعتقاد مهدویت با او بیعت کنند...

مدعیان دروغین

سخن از امام مهدى علیه السلام و اعتقاد به وجود گرانمایه او مساله جدید یا پدیده نوظهورى نیست بلکه ریشه قرآنی دارد و سابقه تاریخى آن به عصر رسالت باز مى گردد.

این اندیشه پویا و عقیده راسخ از زمان پیامبر و امامان علیهم السلام تاکنون همواره در جامعه اسلامى ثابت و استوار بوده است.آیات و روایات از ظهور مهدى نجاتبخش در واپسین حرکت تاریخ و آینده جهان سخن مى گوید و با صراحت از شکوه و اقتدار و جایگاه والا و بى نظیر او پیام مى دهد به گونه اى که در تاریخ اسلام هیچ شخصیتى از نظر اقتدار و شکوه و برخوردارى از امکانات و حاکمیت بر کرده زمین پس از ظهور همانند او یافت نمى شود.این واقعیت بخاطر انبوه روایاتى که در مورد آن حضرت و ابعاد شخصیت والا و ظهور و نقش بى نظیر اصلاحى او آمده است به گونه اى در جامعه اسلامى مشهور و معروف شده بود که هیچ کس جراءت و جسارت انکار آن را نداشت و مساءله مهدویت براى جامعه اسلامى، یک مساءله قرآنى و روایى و شناخته شده و قطعى بخاطر استوارى این واقعیت عقیدتى و دینى در جامعه اسلامى بود که در تاریخ اسلام، از یک سو با شخصیتهایى روبرو مى شویم که طرفداران افراطى آنان براى پیشرفت دنیوى و سیاست خویش آنان را به عنوان مهدى نجاتبخش مطرح ساختند و از دگر سو با عناصرى آشنا مى شویم که بر اثر انگیزه هاى جاه طلبانه، وسوسه قدرت و شهرت و دنیاطلبى، به دروغ ادعاى مهدویت نموده و خود را همان مهدى نجات بخشى که قرآن و روایات نوید آمدن او را داده است معرفى کردند.شمار اینها طبق برخى آمارها به 50 نفر رسیده است و نکته در خور یادآورى در رابطه با این مدعیان دروغین این است که اینها به اعتبار بر چهار دسته قابل تقسیم اند:

1- گروهى از اینان از نظر نسب هویت، هدف و مذهب ناشناخته اند.

2- گروهى با کارهاى جنون آمیز خود را از نظرها ساقط کردند.

3- برخى نام و نشان و دعوت و پیروانشان از صفحه روزگار به گونه اى محو شده است که نشانى از آنها نیست.

4- برخى نیز مرده اند اما نام و یادى از آنان هست که ما، در این بخش نظرى گذرا به زندگى و عمل کرد دجالگرانه شمارى از آنان که در تاریخ بدین عنوان شهرت یافته اند خواهیم افکند.

سه گروه مدعى مهدویت

الف : گروه اول

کسانى که در تاریخ بدین عنوان شهرت یافته اند به اعتبارى بر سه گروه قابل تقسیم اند:

1- کسانى که دیگران روى انگیزه هاى خاصى، آنان را مهدى نجات بخش خواندند.

2- کسانى که به انگیزه جاه طلبى و قدرت خواهى چنین ادعاى دروغینى نمودند.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله پدیدآمدن مدعیان مهدویت و طعنه به اصل مهدویت

مقاله در مورد ده اصل تغییر مدیریت 10 ص

اختصاصی از یارا فایل مقاله در مورد ده اصل تغییر مدیریت 10 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

ده اصل تغییر مدیریت

چکیده

به زمانی برمی گردیم که مدیران اجرایی شرکتهای بزرگ، به دنبال یک هدف ساده برای خود و سازمانهایشان بودند: ثبات. سهامداران نیز خواهان کسب منفعت، کمی بیشتر از میزان پیش بینی شده، بودند. از آنجایی که تعداد زیادی از بازارها تعطیل و یا توسعه نیافته بودند، رهبران فقط می توانستند براساس چارچوبی که اصلاحات ناچیزی را به همراه داشت عمل کنند. قیمتها تحت کنترل بود، مردم دارای امنیت شغلی بودند و درنتیجه روند زندگی خوب و مطلوب بود.اما امروزه شفافیت بازار، نیروی انسانی پویا، رونق سرمایه جهانی و ارتباطات سریع موجب گردیده است تا سناریوی قدیمی رضایت‌بخش با نگاه دقیق تری موردبررسی قرار گیرد. امروزه اکثر صنایع و تقریبا" تمامی شرکتها – از غولهای صنعتی تا خرده پاهای تجاری – بر روی هدف مشترک مدیریت یعنی «تغییر» که در گذشته به کلی از آن پرهیز می شد، تمرکز کرده اند.برنامه تغییر، بیشترین مدیران اجرایی را با یک کشمکش ناآشنا و غریب مواجه کرده است. در اکثر برنامه های تغییر و تبدیل در شرکتهای بزرگ، معمولا" مدیران و مشاورانشان همه توجه خود را به اتخاذ بهترین تدابیر و سیاستها معطوف می کنند، درحالی که به منظور کسب موفقیت، لازم است که به بعد انسانی تغییر مدیریت – مطابق با فرهنگ سازمان، ارزشها و رفتارهای اعضای سازمان – نیز توجه کنند. طرحها و برنامه ها به خودی خود ارزشی ندارند. ارزش آنها ازطریق عکس العمل مشترک هزاران و شاید دهها هزار کارمندی مشخص می شود که مسئول طراحی، اجرا و زندگی در محیط تغییر یافته، هستند.تغییرات با ساختاری درازمدت دارای چهار ویژگی به شرح زیر است درحالی که شرکتها در زمان اجرای برنامه تغییرات فقط به مسئله پاداش اشاره می کنند: مقدار (میزان تاثیر برنامه تغییر بر کل یا بخش اعظم سازمان)، اهمیت (مستلزم اعلام مستمر وضعیت در طول جریان برنامه تغییر است)، مدت زمان (زمانی که برای اجرای برنامه تغییر لازم است) و اهمیت تدابیر و سیاستها.برخی از مدیران ارشد به این مسئله واقف هستند و درمورد آن ابراز نگرانی می کنند. هنگامی که از آنها درباره این موارد پرسش می شود، مدیران درگیر در برنامه تغییر اظهار می دارند که آنها همیشه نگران نوع واکنش کارکنان در برابر برنامه تغییر هستند و هم اینکه چگونه می‌توانند تیم خود را ترغیب به انجام کارگروهی کنند. آنها همچنین نگران حفظ ارزشهای شرکت و ایجاد حس یکی بودن و فرهنگ مسئولیت پذیری نیز هستند. تیم های رهبری که در طراحی و برنامه ریزی، بعد انسانی را نادیده می گیرند اغلب شگفت زده می شوند که چرا بهترین برنامه ریزیهای آنها به شکست می انجامد و از بین می رود.1 – به طور مستمر و منظم به بعد انسانی توجه کنید: درهر تغییر و تبدیل قابل توجه و مهمی، حتما" باید اعضای سازمان مدنظر قرار گیرند. از مدیران جدید انتظار می رود که موجب پیشرفت، بروز تغییرات، توسعه مهارتها و تواناییها در سازمان گردند، درحالی که کارکنان در برابر این مسائل مقاومت نشان می دهند. رویارویی مدیر با این مسائل آن هم در یک محیط نامناسب که کارکنان واکنش درستی از خود نشان نمی دهند، نه تنها سرعت جریان برنامه را کاهش و روحیه را تضعیف می کند بلکه نتایج را به مخاطره می اندازد. برنامه تغییری که با فعالیت تیم رهبری شروع و با حمایت مدیران و سهامداران اصلی به پایان می رسد قطعا" بازدهی خوبی را به همراه خواهدداشت. گردآوری اطلاعات زیاد، تجزیه وتحلیل، برنامه ریزی و اجرای صحیح به اندازه طراحی مجدد سیاستها و سیستم لازم است. برنامه تغییر مدیریت باید کاملا" با مرحله برنامه ریزی و تصمیم گیری همسو گردد تا روند برنامه به صورتی بهتر و موثرتر به اجرا درآید و باید براساس ارزیابی واقعی درباره گذشته سازمان، آمادگی و ظرفیت سازمان برای پذیرش تغییر باشد.2 – آغاز از مراتب بالای سازمان: از آنجایی که فلسفه برنامه تغییر بدین گونه است که موجب اغتشاش در بین اعضای سازمان درهمه سطوح می گردد لذا در هنگام بروز، همه چشمها به سوی مدیرعامل و رهبران تیم دوخته خواهد شد تا از تقویت، حمایت و هدایت آنها برخوردار شوند. به منظور انگیزه دادن به اعضای سازمان و تشویق کردن آنها به بیان اظهارنظراتشان درباره برنامه تغییرات، در ابتدا رهبران خود می بایست پذیرای این نگرش جدید باشند. آنها باید با یک لحن و سبک ثابت، رفتارهای مطلوب را عنوان کنند. تیم های اجرایی که عملکرد و بازدهی شان به صورت گروهی مطلوب است برای کسب موفقیت در سازمان بهترین هستند. آنها خود را در مسیر برنامه تغییر قرار داده و مسئولیت اجرای برنامه را به عهده می گیرند. با درک کامل از فرهنگ و برنامه های تغییری که قصد معرفی آنها را دارند سعی در به الگو درآوردن آنها نیز می کنند. در یک شرکت حمل ونقل بزرگ، تیم اجرایی به منظور بهبود و گسترش بازدهی و عملکرد شرکت و کارکنانش دست به اقدام ابتکاری زد، قبل از اینکه مراتب تغییر در بخش مدیریتی مطرح گردد.این ابتکار، صرفه جویی و پس انداز در هزینه های اولیه را به همراه داشت اما برنامه تغییر به کندی پیش می رفت زیرا کارکنان همواره درمورد دیدگاه و تعهد مدیران سازمان نسبت به برنامه تغییر پـــــرسش می کردند. اما ورود تیم رهبری به این جریان و تعهد و همسو شدن آنها با برنامه تغییر ابتکاری باعث گردید تا از سیر نزولی نتایج جلوگیری گردد.3 – مشارکت همه سطوح سازمان: از آنجایی که برنامه های تغییر از تعریف و شناسایی سیاستها و تعیین اهداف شروع و به طراحی و اجرای آنها می انجامد، بنابراین، بر سطوح مختلف سازمان تاثیرگذار است.برنامه تغییر در سازمان باید ضمن معرفی رهبران در شرکت، از مشارکت همه سطوح به منظور به اجرا


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد ده اصل تغییر مدیریت 10 ص