یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

گزارش کارآموزی حسابداری صنعتی 23 ص

اختصاصی از یارا فایل گزارش کارآموزی حسابداری صنعتی 23 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 23

 

بسم الله الرحمن الرحیم

فهرست مطالب

عنوان صفحه

نمودار سازمانی ماهیت حسابداری صنعتی 5

ماهیت حسابداری صنعتی 6

مقایسه مؤسسات بازرگانی با مؤسسات تولیدی 7

مؤسسات بازرگانی و تولیدی : مقایسه بهای تمام شده کالای فروش رفته 7

انواع هزینه های کالا در یک مؤسسه تولیدی 8

هزینه محصول و هزینه دوره 10

انواع موجودیها در واحدهای تولیدی 10

جریان هزینه های تولید در سیستم دائمی 11

جدول بهای تمام شده کالای ساخته شده 14

کوششهای مدیریت برای دستیابی به هدفهای واحد تجاری بر اساس وظایف دو گانه برنامه ریزی و کنترل پی ریزی می شود. وظیفه برنامه ریزی اساساً یک فرآیند تصمیم گیری است که با مسایلی مانند تعیین سود مورد نظر، تهیه و دسترسی به مواد اولیه، نیروی کار و ماشین آلات، برآورد حجم تولید و ایجاد سیستم ارتباطات که گزارشگری و کنترل صنایع واقعی را در مقایسه با برنامه های از پیش تعیین شده امکان پذیر می سازد، سروکار دارد.

وظیفه کنترل عبارت از سازماندهی و ترکیب منابع طبیعی، نیروی کار و ابزار تولید در یک واحد هماهنگ برای دستیابی به نتایج مطلوب می باشد. حلقه ارتباطی بین وظیفه برنامه ریزی اولیه و وظیفه کنترل ثانویه، سیستم اطلاعاتی حسابداری صنعتی است که ارتباط مؤثر انتقال مداوم اطلاعات، حسابداری سنجش مسئولیت و انعطاف مدیریت را امکان پذیر می سازد.

حسابداری صنعتی نوین یکی از ابزارهای مدیریت است که تحلیل گزارشگری اطلاعات و آمار تاریخی و پیش بینی شده را به مدیران ارائه می کند. این گزارشها و تحلیلها، مدیریت را در توسعه امکانات بالقوه، بهبود فرصتهای موجود، برقراری کنترلهای عملیاتی جدی و در عین حال قابل انعطاف یاری می دهد و فرآیند مدیریت را از طریق ارزیابی عینی اطلاعات کسب شده گسترش می بخشد. برنامه ریزی اساساًٌ یک فعالیت تصمیم گیری است و کنترل، دستیابی به هدفهای برنامه ریزان را تضمین می کند. اگر چه اطلاعات و آمار مورد نیاز برای انجام این دو وظیفه غالباً متفاوت است. اما انتظار می رود که سیستم حسابدای صنعتی هر دو نیاز را برآورده سازد.

بدیهی است مفاهیم و روشهای ارائه شده در این پروژه غالباً در رابطه با شرکت هنرسازان توس، مورد بحث و بررسی قرار می گیرد.

تعیین اهداف یک واحد تجاری ارتباط نزدیکی با برنامه ریزی دارد، به عبارت دیگر از طریق برنامه ریزی صحیح می توان باهداف تعیین شده دست یافت. هنگام طرح این سئوال که اهداف یک واحد تجاری چیست، اکثراً هدف اصلی را کسب سود می دانند در حالیکه ممکن است هدف عمده و اساسی فعالیتهای یک واحد تجاری صرفاً کسب سود نباشد. اگر بخواهیم این موضوع را در بعد وسیعتر آن بررسی نمائیم، هدف عمده و اساسی ، اجرای تعهدات اجتماعی می باشد که در کنار اجرای این تعهدات عامل سود آوری نیز جهت جلوگیری از ورشکستگی واحد تجاری مورد توجه قرار می گیرد. تولید و ارائه محصولات و خدمات به مشتریان به میزان مورد درخواست و در زمان معین، تحمل هزینه و به قیمتی که در بلند مدت برای واحد تجاری سود عادلانه و اعتبار کسب کرده و انجام تعهدات اجتماعی را نیز ممکن سازد، مستلزم بررسیهای عمقی و اتخاذ پاره ای تصمیمات توسط مدیریت واحد تجاری می باشد. در همین راستا، شرکت هنرسازان توس، با مدیریت آقای جاهدی نیا و با تلاش پرسنلی کوشا و مصمم، در خصوص گردآوری کتابی به نام «کتاب اول توس» که حاوی اطلاعات و مشخصاتی از صنایع ، ادارات ، شرکتها و ... می باشد فعالیت داشت که در اینجا جا دارد از آن به عنوان بانک اطلاعات استان خراسان نام برد. بنابراین هدف


دانلود با لینک مستقیم


گزارش کارآموزی حسابداری صنعتی 23 ص

تحقیق درباره تواضع و فروتنى

اختصاصی از یارا فایل تحقیق درباره تواضع و فروتنى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

بسم الله الرحمن الرحیم

عنوان تحقیق:

تواضع و فروتنی

تهیه کننده:

طاهره فتاحی

استاد مربوطه:

استاد باباپور

تواضع و فروتنى

اشاره

ناگفته پیداست که تواضع و فروتنى نقطه مقابل تکبر و فخرفروشى است و جدا سازى بحثهاى کامل این دو از یکدیگر مشکل یا غیر ممکن است و لذا هم در آیات و روایات اسلامى و هم در کلمات بزرگان اخلاق این دو به یکدیگر آمیخته شده است، نکوهش از یکى ملازم تمجید و ستایش از دیگرى است و ستایش از یکى همراه با نکوهش از دیگرى مى‏باشد، درست مثل اینکه بحثهاى مربوط به ستایش و تمجید از علم جداى از نکوهش از جهل نیست و نکوهش از جهل همراه ستایش علم است.

با این حال مفهوم این سخن آن نیست که ما بحثهاى مربوط به تواضع را نادیده گرفته و به آنچه در بحث زشتى تکبر و استکبار گفتیم بسنده کنیم. بخصوص اینکه نسبت‏بین تکبر و تواضع به اصطلاح نسبت میان ضدین است نه وجود و عدم. هم تکبر یک صفت وجودى است و هم تواضع و هر دو در مقابل یکدیگر قرار دارند، نه از قبیل وجود و عدم که سخن از یکى الزاما همراه با نفى دیگرى باشد.

در روایات اسلامى نیز به این معنى اشاره شده است از جمله از على(ع) مى‏خوانیم: «ضادوا الکبر بالتواضع; به وسیله تواضع با تکبر که ضد آن است مقابله کنید». (1)

با این اشاره به قرآن باز مى‏گردیم و آیات مربوط به مساله تواضع را گلچین کرده، مورد بررسى قرار مى‏دهیم(هر چند آیاتى که به کنایه یا به ملازمه به آن اشاره مى‏کند بیش از اینها است).

1- یایها الذین آمنوا من یرتد منکم عن دینه فسوف یاتى الله بقوم یحبهم و یحبونه اذلة على المؤمنین اعزة على الکافرین... (سوره‏مائده،آیه‏54)

2- و عباد الرحمن الذین یمشون على الارض هونا و اذا خاطبهم الجهلون قالوا سلاما (سوره‏فرقان،آیه‏63)

3- واخفض جناحک لمن اتبعک من المؤمنین (سوره‏شعراء،آیه‏215)

ترجمه

1- اى کسانى که ایمان آورده‏اید! هر کس از شما، از آیین خود بازگردد(به خدا زیانى نمى‏رساند;) خداوند به زودى جمعیتى را مى‏آورد که آنها را دوست دارد و آنان(نیز) او را دوست دارند; در برابر مؤمنان متواضع، در برابر کافران سرسخت و نیرومندند.

2- بندگان(خاص خداوند) رحمان، کسانى هستند که با آرامش و بى تکبر بر زمین راه مى‏روند; و هنگامى که جاهلان آنها را مخاطب سازند(و سخنان نابخردانه گویند)، به آنها سلام مى‏گویند(و با بى اعتنایى و بزرگوارى مى‏گذرند).

3- (اى پیامبر) بال و پر خود را براى مؤمنانى که از تو پیروى مى‏کنند بگستر(و نسبت‏به آنها تواضع و مهربانى کن).

تفسیر و جمع‏بندى

در نخستین آیه مورد بحث‏سخن از گروهى از مؤمنان به میان آمده که مشمول فضل و عنایات الهى هستند هم خدا را دوست مى‏دارند و هم محبوب پروردگارند.

یکى از اوصاف بارز آنها این است که در برابر مؤمنان متواضعند: (اذلة على المؤمنین) و در برابر کافران نیرومند و قوى هستند (اعزة على الکافرین).

«اذلة‏» جمع «ذلول‏» و «ذلیل‏» از ماده «ذل‏» (بر وزن حر) در اصل به معنى نرمى و ملایمت و تسلیم است در حالى که «اعزة‏» جمع «عزیز» از ماده «عزة‏» به معنى شدت است، حیوانات رام را «ذلول‏» مى‏گویند چون ملایم و تسلیمند و «تذلیل‏» در آیه ذللت قطوفها تذلیلا اشاره به سهولت چیدن میوه‏هاى بهشتى است.

گاه ذلت در مواردى به کار مى‏رود که معنى منفى دارد و آن در جایى است که از سوى غیر به انسان تحمیل مى‏شود وگرنه در ماده این لغت مفهوم منفى ذاتا وجود ندارد(دقت کنید).

به هر حال آیه فوق دلیل روشنى بر اهمیت تواضع و عظمت مقام متواضعین است، تواضعى که از درون جان انسان برخیزد و براى احترام به مؤمنى از مؤمنان و بنده‏اى از بندگان خدا باشد.

در دومین آیه باز اشاره به اوصاف برجسته و فضائل اخلاقى گروهى از بندگان خاص خداست که در طى آیات سوره فرقان از آیه‏63 تا آیه 74 دوازده فضیلت‏بزرگ براى آنها ذکر شده است و جالب اینکه نخستین آنها همان صفت تواضع است، این نشان مى‏دهد همان گونه که «تکبر» خطرناک‏ترین رذائل است، تواضع مهمترین یا از مهمترین فضائل مى‏باشد، مى‏فرماید:

«بندگان خاص خداوند رحمان کسانى هستند که با آرامش و بى تکبر بر زمین راه مى‏روند» (و عباد الرحمن الذین یمشون على الارض هونا)

«هون‏» مصدر است و به معنى نرمى و آرامش و تواضع است و استعمال مصدر در معنى اسم فاعل در اینجا به خاطر تاکید است، یعنى آنها چنان آرام و متواضعند که گویى عین تواضع شده‏اند و به همین دلیل در ادامه آیه مى‏فرماید: «و اذا خاطبهم الجهلون قالوا سلاما; و هنگامى که جاهلان آنها را مخاطب سازند(و سخنان نابخردانه گویند)، به آنها سلام مى‏گویند(و با بى اعتنایى و بزرگوارى مى‏گذرند)».

و در آیه بعد از آن سخن از تواضع آنها در برابر ذات پاک خداست مى‏فرماید: «والذین یبیتون لربهم سجدا و قیما; آنها کسانى هستند که شبانگاه براى پروردگارشان سجده و قیام مى‏کنند(و به بندگى و عبادت مى‏پردازند)».

«راغب‏» در کتاب «مفردات‏» مى‏گوید: «هون‏» دو معنى دارد یکى از آنها خضوع و نرمشى است که از درون جان انسان بجوشد که این شایسته ستایش است(سپس به آیه مورد بحث اشاره مى‏کند) و در حدیث نبوى آمده است المؤمن هین لین. (2) دوم خضوع و تذللى است که از سوى دیگرى بر انسان تحمیل شود و او را خوار کند.

ناگفته پیداست که منظور از الذین یمشون على الارض هونا این نیست که فقط راه رفتن آنها متواضعانه است، بلکه منظور نفى هرگونه کبر و خودخواهى است که در تمام اعمال انسان و حتى در کیفیت راه رفتن که ساده‏ترین کار است آشکار مى‏شود، زیرا ملکات اخلاقى همیشه خود را در لا به لاى گفتار و حرکات انسان نشان مى‏دهند تا آنجا که در بسیارى از مواقع از چگونگى راه رفتن انسان مى‏توان به بسیارى از صفات اخلاقى او راه برد.

آرى عباد الرحمن (بندگان خاص خدا) نخستین نشانشان همان تواضع است، تواضعى که در تمام ذرات وجودشان نفوذ کرده و حتى در راه رفتن آنها آشکار است و اگر مى‏بینیم خداوند در آیه‏37 سوره اسراء به پیامبرش دستور مى‏دهد «و لاتمش فى الارض مرحا; روى زمین با تکبر راه مرو» منظور فقط راه رفتن نیست‏بلکه هدف، تواضع در همه کار است که نشانه بندگى و عبودیت‏خداست.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره تواضع و فروتنى

مقاله درمورد وصیت نامه شهید علی اصغرصرفی

اختصاصی از یارا فایل مقاله درمورد وصیت نامه شهید علی اصغرصرفی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درمورد وصیت نامه شهید علی اصغرصرفی


مقاله درمورد  وصیت نامه شهید علی اصغرصرفی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

بسم الله الرحمن الرحیم

وصیت نامه شهید علی اصغرصرفی

ولا تسحبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون

*سوره ال عمران آیه ی 169*

گمام مبرید کسانی که در راه خدا کشته می شوند مرده اند بلکه زنده اند و نزد خدایشان روزی می خورند.

با نام خالق در هم کوبنده ستمگران و یار مستضعفان و ذلیل کننده و خار کننده مستکبران و با نام خدایی که انسانها را ازخاک آفرید و سپس او را به خاک بر میگرداند سخن آغاز می کنم.

درود خداوند بر پیامبرانش و امامان و درود بر نایب آن امامان خمینی بت شکن و سلام بر شهدا و سلام بر امت مسلمان.مقداری در مورد معشوق فکر کنیم اگر در دل هایمان عشق به خدا دارد پس باید به طرف آن معشوق رفت. ما اگر عاشقیم چرا این همه نابسامانی و کبر و غرور در ما نهفته شده و اگر عاشقیم پس چرا چشم به دنیا بسته ایم. پس معلوم می شود که نه ما هنوز عاشق نشده ایم و سر تسلیم در مقابل معبود خود فرود نیاورده ایم پس چه باید کرد؟ ما باید به اعمال و کردار انبیاء و اولیاء خدا نگاه کنیم و باید از اعمال آنها درس بگیریم اما چه درسی؟ درس دینداری، درس حیات و درس ممات را. اگر نگاهی به زندگی امام حسین (ع) بیاندازیم می بینیم که امام حسین (ع) در برابر دشمن فریاد می زند که آیا بعد از کشتن من به مقامی می رسید؟ و یا کاخ های خود را عظیم تر و زیباتر می نمائید؟ نه هرگز چنین نیست. و امروز در ایران اسلامی که الگوهایشان نهضت امام حسین (ع) است ویاری دهنده شان امام زمان و نایب آن حضرت امام است نیز همچون زمان امام حسین (ع) فریاد بر می آورد که بکشید ما را یتیم نمائید فرزندان ما را (همچون علی اصغر ها) ولی بدانید به مقام و نوائی نخواهید رسید.

خدایا اگر دشمنانت هر کاری را بر سر ما می آورد اگر دست هایمان را جدا می کند، اگر سرهایمان را جدا می کند و..... هیچ عیبی ندارد.ای خدا فقط از تو می خواهیم که یاریت را از ما کوتاه مکن تا در برابر دشمن وحدتمان را نشکنیم و رهبرانمان را همچون اهل کوفه تنها نگذاریم.

مادرم: من از تو حلالیت می طلبم و از تو می خواهم مرا ببخشی که نتوانستم چنان فرزندی برای تو باشم. مادرم می دانم که تو زحمت بسیاری کشیدی شب ها را بیدار ماندی تا من آسوده بخوابم تا اینکه مرا به این سن رساندی و می دانم که سخت است از دست دادن فرزند. ولی ای مادر بدانید که اسلام عزیزمان تنها مانده بود و بر ما واجب بود که اسلام را نجات دهیم و حمایتش نمائیم و ندای هل من ناصر امام عزیزمان را لبیک گوئیم. ولی با همه این احوال اگر سعادت بزرگ (شهادت) نصیبم شد از تو ای مادرم می خواهم که از برای من گریه نکن مگر من از حضرت علی اصغر هم عزیزتر هستم. اگر خواستی گریه کنی برای امام حسین و یارانش گریه کن.

پدرم: از تو نیز می خواهم که مرا حلال کن و مرا ببخشی زیرا شما از من چیزی جز بدی ندیدید. برادران و خواهرم: شما نیز مرا ببخشید و از شما نیز می خواهم با پشتکاری و جدیت تمام درستان را بخوانید و به سخن امام گوش دهیدکه فرمودند مدرسه سنگر است. و از شما ای برادرانم می خواهم که نگذارید اسلحه من بر زمین بماند بلکه آن را بردارید و با دشمن بجنگید تا اینکه انشا الله به پیروزی کامل برسیم. و تو ای خواهرم از تو می خواهم که حجابت را کاملا حفظ کن که تمام جنگ ما بخاطر همین مسئله است وهمین طور که اماممان فرمود طبیعت انسان ساز است و زنان نیز انسان ساز پس مراقب حجابت باش. همسنگران دانش آموزم: از همه شما می خواهم که گفته امام عزیزمان را اطاعت نمائید که می فرماید مدرسه سنگر است، پس از شما می خواهم به درس خواندنتان با جدیت تمام ادامه دهید. من از شما نیز طلب حلالیت می کنم زیرا من ئوست خوبی برای شما نبودم. از شما معلمان عزیزم نیز می خواهم که مرا ببخشید که نتوانستم درسم را به خوبی بخوانم و از شما می خواهم که در این کارتان با جدیت تمام همه ی دانش آموزان را به دین اسلام کاملا آشنا سازید و از شما می خواهم که این کارتان را به خوبی انجام دهید زیرا معلمی شغل انبیاء است و همچنین تعلیم و تعلم عبادت است. از کلیه امت حزب الله نیز می خواهم که مرا ببخشند، و از شما امت حزب الله و خانواده ام می خواهم که اعمال زیر را بسیار مواظب باشید زیرا اگر مواظب نباشید دشمن را خوشحال کرده اید و هدف دشمن بر آورده می شود و اگر دشمن خوشحال شد یقین بدانید که خدا ناراحت خواهد شد که اینها عبارتند از:

مواظب باشید ایمانتان ضعیف نشود.

نسبت به مسائل اسلام و انقلاب و جنگ شل نشوید.

نگذارید تفرقه بینتان بیاندازند.

نگذارید که شایع بین شما پخش شود و شایع پراکن را نابود کنید.

به شما سفارش می کنم اگر چه کوچکتر از آنم که به شما امت قهرمان و شهید پرور سفارش نمایم ولی با این حال چند سفارش و نصیحت به شما می نمایم:

امام را تنها نگذارید و از خدا همیشه بخواهید که امام را برای همه ما زنده بدارد زیرا ما هرچه داریم از این سید بزرگواراست و بودن تنها ما فایده ای ندارد چون ما در برابر امام عزیزمان مانند قطره ای بلکه کوچکتر از قطره آب در مقابل اقیانوس بی کران هستیم.

از خدا بخواهید که ما را هر چه زودتر به کربلا و از آنجا به قدس و از آنجا به سایر نقاط اسلامی که در دست ابر قدرت هاست برساند و آنها را آزاد نمائیم و پرچم ‹‹ لا اله الا الله ›› را در آن مکانها به اهتراز در آوریم به امید روزی که پرچم اسلامی را بر روی تمامی کاخها و قلل بزرگ دنیا به خصوص کاخهای آمریکا و شوروی به اهتراز در آوریم.

والسلام علیکم و رحمت الله و بر کاته

علی اصغر صرفی

14/12/1363

پایان

من الله التوفیق

ابراهیم محمودزاده

www.abrahammed.ir

www.mahdaviiat1.blogfa.com

www.shohada-eshg.blogfa.com

www.ebrahimmahmoodzadeh.blogfa.com


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درمورد وصیت نامه شهید علی اصغرصرفی

مقاله درباره مقاله انسان مکلف1شهریور

اختصاصی از یارا فایل مقاله درباره مقاله انسان مکلف1شهریور دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 33

 

انسان مکلف ازدیدگاه آیت الله جوادی آملی ، آیت الله حسن زاده آملی ، کانت و هیوم

محمدی

چکیده:

حق و تکلیف، بیانگر نوعی رابطه است که به رابطه انسان با همنوع خود و عالم و مبدأ عالم نظر دارد. بر اساس حق و تکلیف، موضع گیری های فردی و جمعی نوع بشر در حیات خود طراحی و ترسیم می شود و او می تواند مرز تصرفات مختلف خود را بیابد. اساساً کمال انسان در گرو وجود تکالیف و امر و نهی شرعی است، و این در صورتی ممکن است که آدمی با اختیار خود به سمت کمال گام بر دارد و با التزام به حقوق و تکالیف دینی، به سمت سعادت ابدی رهنمون شود. این امر در دو حیطه «فردی» و «اجتماعی» واقع می شود. هدف از این مقاله مطالعه و بررسی مفهوم انسان مکلف ازدیدگاه آیت الله جوادی آملی ، آیت الله حسن زاده آملی ، کانت و هیوم می باشد. تحقیق حاضر از نوع پژوهش های توصیفی –تحلیلی است. ابزار گرداوری اطلاعات فیش برداری بوده و سعی شده است با مطالعه کتب و مقالات و یادداشتهای صاحب نظران ، به بررسی مفهوم انسان مکلف پرداخته شود. یافته های این پژوهش نشان می دهد که به اعتقاد کانت و هیوم ، انسان ها در شناخت وظایف اخلاقی، به دین و خدا محتاجند، نه برای یافتن انگیزه. آنها برای عمل به وظیفه خود به دین نیازی ندارند، بلکه اخلاق به برکت عقل محض خود، بسنده و بی نیاز است. اما در دیدگاه جوادی آملی و حسن زاده آملی، اولاً، انسان مخلوق خداست و تحت ربوبیت او قرار دارد و موجودی ابدی به حساب می آید؛ ثانیاً، آدمی علاوه بر دو بعد حیوانی و انسانی، از لایه دیگری برخوردار است که بعد الهی نامیده می شود.

کلیدواژه ها: انسان مکلف ، تکلیف ، حق ، فلسفه اخلاق،کانت ، هیوم ، جواد زاده آملی ، حسن زاده آملی

مقدمه:

حق و تکلیف، بیانگر نوعی رابطه است که به رابطه انسان با همنوع خود و عالم و مبدأ عالم نظر دارد. بر اساس حق و تکلیف، موضع گیری های فردی و جمعی نوع بشر در حیات خود طراحی و ترسیم می شود و او می تواند مرز تصرفات مختلف خود را بیابد.

مسئله حق و تکلیف و نیز سایر مسائل حقوقی و فقهی، تا زمانی که به صورت ریشه ای تجزیه و تحلیل نشود، راهگشای بهینه و پیشبرد روابط اجتماعی انسان نخواهد بود. انسان در نحوه وجود و واقعیت خود، با همه موجودات دیگر، اعم از جماد و نبات و حیوان متفاوت است، زیرا هر موجودی که پا به جهان می گذارد، واقعیت و چگونگی هایش همان است که به دست عوامل خلقت ساخته می شود؛ اما انسان آن چیزی نیست که آفریده شده است، بلکه مجموعه عوامل تربیتی و اراده و انتخاب او مشخص می کند که چه باشد و چگونه سیر کند. در واقع، بذر انسانیت در وجود انسان به صورت «بالقوه» قرار داده شده است که اگر به آفتی برخورد نکند، آن بذرها به تدریج از زمینه وجود انسان سر برمی آورد و وجدان فطری و انسانی او را می سازد.( این باربور،1362)

انسان بر خلاف جماد و نبات، شخصی دارد و شخصیتی. شخص انسان، یعنی مجموع جهازات بدنی او، بالفعل به دنیا می آید. انسان در آغاز تولد، از نظر جهازات بدنی، مانند حیوانات دیگر، بالفعل است؛ ولی از نظر جهازات روحی، از نظر آنچه بعداً شخصیت انسانی او را می سازند، موجودی بالقوّه است، ارزش های انسانی او در زمینه وجودش بالقوّه موجود است و آماده روییدن و رشد یافتن است.

طرح مساله:

نقش آفرینی و اثرگذاری مبانی هستی شناختی و فلسفی در نظریه های «حق و تکلیف» چندان بررسی نشده است، اما حضور مستقیم یا غیرمستقیم اصول پذیرفته شده فلسفی ما در این حوزه انکار ناشدنی است و از همین جاست که حقوق باید در قامت ((فلسفه حقوق))((به عنوان یکی از فلسفه های مضاف، قلمداد گردد)).

تحلیل ها و توضیح های نظری و جهان نگری و جهان فهمی فلسفی نخست چرایی شی ء و روابط گوناگون آن را تفسیر استدلالی و عقلی می کند. این نگاه همه جانبه به امور هستی و مبنای وحدت، کثرت، زمان و حرکت آنها، در حقیقت تفسیرگر روابط انسان ها با یکدیگر و با عالم و مبدأ عالم نیز هست، و می تواند پایگاه بنیادین نظریه حقوقی ما را طراحی و فراهم سازد؛ برای مثال، اگر نظریه اصالت ماهیت را بپذیریم ـ همان گونه که در نزاع میان اصالت وجود و اصالت ماهیت تأکید شده است - از توانایی توجیه وحدت امور هستی و بالتبع از تشریح رابطه انسان با هستی و مبدأ هستی عاجز بوده و صاحب تکیه گاه محکم فلسفی برای دانش حقوقی خود که بیانگر رابطه میان انسان، جهان و خداست نخواهیم بود.

انسان سه بعد روحی، عقلی و تجربی دارد. نوع برداشت فکری ما از هر یک از این سه حوزه و نحوه تعامل آنها با یکدیگر و نیز رابطه مقوله جبر و اختیار با این سه حوزه، در پایه ریزی هر نظریه حقوقی تأثیر می گذارد.

برای مثال، اگر در مبانی انسان شناختی ما، عقل از توانمندی قهری ذاتی یا خدادادی در درک بخشی از حقایق نفس الامر برخوردار باشد، طبیعی است که دانش حقوق در این عرصه نمی تواند، جولان دهد و به ارائه روابط حقوقی بپردازد. از زاویه دیگر، اساساً اگر معیار و ملاک درک و معرفت صحیح را در سرمایه های درونی انسان خلاصه نکنیم و از معارف وحیانی که عالی ترین درجه معرفت هستند، سخن بگوییم، در این صورت، باید معترف بود که انسان نمی تواند، حقوق بشر را تعیین کند و به وضع قانون بپردازد، بلکه باید به مبدأ فاعلی خود (خداوند) روی آورد.

مسئله دیگر در این باره، موضوع مالکیت انسان است. تردیدی نیست که انسان ها صاحب عقل، اراده و تصمیم گیری بوده و قادر به انجام اعمال خود هستند؛ اما پرسش مهم این است که آیا انسان بر حیات و زندگی خویش مالکیت مستقل دارد یا اینکه هستی انسان و هویت شخصیت وی، امانت الهی است و او امانتدار خداست و نمی تواند در سرنوشت خود، به هر نحوی که خواست، دخالت کرده، آن را رقم بزند؟ روشن است که با دو مبنای اعتقادی و دو نگاه نظری به موضوع مالکیت انسان، می توان دو گونه نظم حقوقی تدوین و پیشنهادهای متفاوتی در این خصوص ارائه کرد.

تأثیر مبحث انسان شناسی در نظریه حقوقی را می توان فراتر از آنچه گفته شد، نگریست و در مقام جامعه شناسی و تاریخ شناسی به مطالعه آن پرداخت؛ به این معنا که اگر در مبنای جامعه شناختی خود، ترکیب و هماهنگی انسان ها دارای اصالت و حقیقت باشد و جامعه انسانی، امری ورای تک تک انسان ها دانسته شود، این امر بر رهیافت های حقوقی نیز سایه می اندازد و موجب می گردد، جامعه به مثابه یک «کل»، از حقوقی فراتر از حقوق تک تک افراد آن بهره مند باشد؛ اما در صورت اعتباری بودن جامعه، چنین باوری باطل خواهد بود. از سوی دیگر، نگاه تاریخ شناسانه ما که انسان را در گستره ای به موازات تاریخ مشاهده می کند و به جهت و مراحل سیر او می پردازد، دانش حقوقی ما را متأثر و مقیّد می سازد؛ برای نمونه، به نظر می رسد، به دلیل آنکه لیبرال دموکراسی در پندار اغلب نظریه پردازان غربی به عنوان آخرین منزل کاروان بشری و معقول ترین و تواناترین نظریه بشری است؛ از این رو، نظریه های حقوقی که در سطح توسعه، تنظیم و ابلاغ می گردد و بر رفتارهای فردی و ملی و جهانی انسان ها حکومت می کند، همگی بر محور لیبرال دموکراسی و گسترش آن در جامعه جهانی شکل گرفته اند.

بر پایه مبانی پیش گفته که پیش فرض ها و پیش انگاره های نظریه های حقوقی به شمار می روند، می توان با نگاهی دقیق تر در این عرصه، دیدگاه های موجود پیرامون مفهوم «حق» و «تکلیف» را جست وجو و دسته بندی کرد. در این باره، سه دسته نظریه وجود دارد: دسته نخست نظریاتی هستند که با اتّکا و بهره مندی از معارف الهی و آموزه های اسلامی ارائه می شوند و در آنها انگیزه و تلاش اصلی این است که از اصول حقانی، حکیمانه و سعادت بخش اسلامی عدول نشود.

دسته دوم، دیدگاه هایی هستند که در درجات مختلف، محصول ترکیب و التقاط باورهای غربی و خودبنیاد با اندیشه های دینی اند. دسته سوم، همان نظریه ای است که در مجامع بین المللی و با تکیه بر مبانی الحادی و اومانیستی مورد پذیرش قرار گرفته و به نحو همه جانبه، در میان برخی نویسندگان جامعه ما نیز طرفدار دارد.بحثی که در این نوشته بدان می پردازیم، تبیین «حق» و «تکلیف» در دیدگاههای دو اندیشمند اسلامی یعنی جوادی آملی و حسن زاده آملی و اندیشمند غیر مسلمان یعنی کانت و هیوم می باشد.

دیدگاه آیت الله جوادی آملی پیرامون انسان مکلف:


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره مقاله انسان مکلف1شهریور

مقاله درباره پیامبر اسلام

اختصاصی از یارا فایل مقاله درباره پیامبر اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 24

 

پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در شهر مکه، واقع در منطقه حجاز، در شبه جزیره عربستان متولد شدند. زمان ولادت ایشان مقارن با دوران جاهلیت بود.

ولادت پیامبر {ص}

دوران جاهلیت

تقریباً از 200 سال قبل از بعثت، تا زمان بعثت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) را دوران جاهلی می‌گویند؛ و منظور از جاهلیت انجام هر عمل خلاف و نادرست است که از روی جهل باشد. عرب صحرانشین به صورت جدی پایبند به دین خاصی نبوده و ظاهربین و مادی بوده است. اعراب شهرنشین هم معمولاً بت‌پرست بوده و بتهایی از سنگ و چوب و خرما را می‌پرستیدند، که گاهی در هنگام فقر همین بتها را آرد کرده و می‌خوردند. رسم دخترکشی در میان آنها امری عادی بوده و جنگ و نزاع میان قبایل به صورت یک سنت معمول درآمده بود. اعتقاد به ارواح در میان آنها رواج داشته و توهم و خرافات در زندگی آنها تأثیر گذاشته بود. ولی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، بت پرستی را برانداخت و زندگی عرب را که یکسره غرور و تعصب بود، جاهلیت خواند و محکوم کرد. آزادیهای بی‌حد آنها را با گسترش اخلاق و عفت محدود کرد و از آنها که همیشه با هم نزاع می‌کردند، مردمی متحد پدید آورد.

قبیله قریش و نیاکان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم):

قبیله قریش که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از میان آنها بپاخاست، یکی از بانفوذترین قبایل عرب بوده و بعد از اسلام نیز تا قرنها بر جهان اسلام حکومت کرده است. بیشتر شهرت قریش مربوط به "قصی بن کلاب" جد چهارم پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) است. "عبدمناف" فرزند قصی، جد سوم پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، از نجابت و خوشرفتاری خاصی با مردم برخوردار بود. "هاشم" جد دوم پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز جزو چهره‌های درخشان قریش بود، و فرزند او "عبدالمطلب"، جد اول پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از نامی‌ترین و عاقل‌ترین افراد عرب در زمان خود به شمار می‌رفت. او بود که چاه زمزم را که پر شده بود حفر کرد و وظیفه آب دادن به حاجیان و رسیدگی و پذیرایی از آنها به او رسید. نسل پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به حضرت اسماعیل‌ (علیه السلام) رسیده که همه آنها حنیف یعنی یکتاپرست بوده‌اند.

عبدالله، پدر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) کوچکترین پسر عبدالمطلب، در میان قریش از لحاظ زیبایی و حجب و حیا مشهور بود. او با آمنه (سلام الله علیها) دختر وهب که به پاکی و عفت معروف بود ازدواج کرد. عبدالله برای تجارت به شام رفت و در راه بازگشت از شام بیمار شد و در مدینه بستری گردید. او در سن 25 سالگی در مدینه وفات یافت.

بدین ترتیب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز هفدهم ربیع الاول عام الفیل (مطابق سال 580 میلادی) در شهر مکه متولد گردید. عام الفیل، یعنی سالی که فردی به نام ابرهه به دستور پادشاه حبشه (نجاشی) با سپاه زیادی تصمیم به ویران کردن خانه خدا گرفت. ولی قبل از انجام این عمل دسته‌ای از پرندگان که با منقار و پاهای خود، سنگهایی را حمل می‌کردند در بالای سر سپاه ظاهر شدند و این سنگها را روی سر سپاهیان ریختند که باعث از بین رفتن سپاه شد.

در روزی که حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) به دنیا آمدند، گفته‌اند که:

1-      تمام بتها به رو، بر زمین افتادند.

2-      ایوان کسری در آن شب به لرزه درآمد و چهارده کنگره آن ریخت.

3-      دریاچه ساوه که سالها آن را می‌پرستیدند خشک شد.

4-      در بیابان سماوه که سالها کسی در آن آب ندیده بود، آب جاری شد.

5-      آتشکده فارس که هزار سال خاموش نشده بود، خاموش شد.

6-      تختهای پادشاهان جهان سرنگون شد.

7-      در همان شب، نوری از سرزمین حجاز تابید و تا مشرق ادامه پیدا کرد و ...

 آمنه (سلام الله علیها) در زمان بارداری می‌گفت که هرگز احساس نکرده که باردار شده و هیچگاه باری سنگین همچون زنان دیگر را در خود نیافته است. گفته‌اند پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در هنگام متولد شدن پاکیزه و تمیز بود و خون و چیزهای دیگر به همراه او از شکم مادر خارج نشد. همینطور می‌گویند زمانی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) متولد شد سر به سوی آسمان بلند کرد و سپس برای خداوند تبارک و تعالی سجده نمود.

آمنه (سلام الله علیها) می‌گوید در هنگام ولادت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، کسی به او گفته بود که او سرور آدمیان را به دنیا آورده است، پس او را "محمّد" بنامد. وقتی عبدالمطلب از این جریان اطلاع یافت، گوسفندی را کشت و گروهی از بزرگان قریش را دعوت کرد و در آن جشن نام پیامبر را محمد یعنی ستوده شده قرار داد.

ادامه مطالب در مورد زندگی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در قسمتهای بعدی ادامه خواهد یافت.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره پیامبر اسلام