یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

دانلود مقاله بناهای تاریخی (2)

اختصاصی از یارا فایل دانلود مقاله بناهای تاریخی (2) دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود مقاله بناهای تاریخی (2)


دانلود مقاله بناهای تاریخی (2)

 

 

 

 

 

 



فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:25

چکیده:

بناهای تاریخی
جلفاى اصفهان و آثار تاریخى آن
ارامنه مقیم جلفاى اصفهان در ساحل جنوبى زاینده رود فرزندان ارامنه‏اى به شمار مى ‏روند که در دوره پادشاهى شاه عباس اول به فرمان آن شهریار از مسکن اصلى خود جلفا در کنار نهر ارس به پایتخت وى کوچ داده شدند. توجه مخصوص شاه عباس به ارامنه اصفهان سبب شد که ارمنیان شهرهاى دیگر ایران نیز به اصفهان روى آوردند و در اندک زمانى بر جمعیت و وسعت جلفا افزوده شده و چون از پرتوکار و تجارت ثروتمند شدند به ساختن خانه‏ها و کاروانسراها و کلیساهاى بزرگ همت گماشتند از آن جمله خواجه نظر از بازرگانان معتبر جلفا دو کاروانسراى بزرگ بنیان گذاشت و نزدیک هفت هزار تومان به پول آن زمان صرف این کار کرد. یکى دیگر از تجار بزرگ ابریشم به نام خواجه آودیک نیز در جلفا کلیساى زیبایى ساخت که با چراغها و قندیلهاى زرین و سیمین و تابلوها و تصاویر گرانبها زینت یافته و تمام مخازج آن را در حیات خود به عهده گرفت. این کلیسا که در زمان شاه عباس به نام کلیساى آودیک معروف بوده امروز در حاشیه خیابان نظر و میدان جلفا قرار دارد و به نام کلیساى مریم معروف شده است.
 شادرن تاجر و جهانگرد فرانسوى که نزدیک چهل سال پس از مرگ شاه عباس بزرگ در زمان شاه سلیمان صفوى به اصفهان آمده درباره جلفا مى‏نویسد که بزرگترین محلات خارج شهر اصفهان است که یک فرسنگ طول و یک فرسنگ عرض دارد و از دو قسمت تشکیل مى‏شود یکى جلفاى قدیک که در زمان شاه عباس اول ساخته شده و دیگرى جلفاى نو که از آثار دوره سلطنت شاه عباس دوم است. جلفاى نو از هر جهت بر جلفاى کهنه برترى دارد زیرا کوچه‏هاى آن وسیع و مستقیم و پردرخت است. جلفا پنج کوچه بزرگ دارد که امتداد آنها از مشرق به مغرب است. بازارى خوب با چند حمام و دو کاروانسرا و یک میدان و یازده کلیسا دارد. در جلفا از 3400 تا3500 خانه هست. خانه‏هاى کنار زاینده رود را بسیار عالى و زیبا شبیه به عمارات سلطنتى ساخته‏اند. شاه عباس اول و شاه صفى که به ارامنه توجه خاص داشتند مکرر به خانه‏هاى ایشان مى‏رفتند.
 آنچه را شاردن نوشته امروز هم مى ‏توان ملاحظه نمود با این تفاوت که وسعت امروز جلفا خیلى بیش از سابق شده و با آبادیهاى مجاور آن منطقه وسیعى را در جنوب اصفهان تشکیل مى‏دهد اما تعداد ارامنه مقیم جلفا خیلى کاهش یافته است. امروز در جلفاى اصفهان بیش از پنجهزار ارمنى زندگى نمى‏کنند و سایر سکنه این قسمت را ایرانیان مسلمان تشکیل مى‏دهند اما کلیساهایى که شاردن به وجود آنها اشاره مى‏کند در سرجاى خود باقى هستند و معروفترین آنها کلیساى وانک و بدخهم یا (بیت اللحم) و مریم و استیفان و گریگور مقدس و یوحنا و میناس و نرسس و سر گیس و گیورگ ( کلیساى غریب ) است.
 شاه عباس براى جلب خاطر ارامنه جلفا و عیسویان دیگرى که در پایتخت او به سر مى‏بردند و نیز به ملاحظات سیاست خارجى و روابط دوستانه وى با پادشاهان اروپا در سال 1023 هجرى و مطابق با بیست و هفتمین سال سلطنت خود به ساختن کلیساى بزرگى در جلفا براى ارامنه و پیروان دین عیسى همت گماشت و در ماه شعبان آن سال در این باره فرمانى به شرح زیر صادر کرد:
  »فرمان همایون شد آن که کشیشان و رهبانان و ملکان و ریش سفیدان و کدخدایان و رعایاى ارامنه ساکنین دارالسلطنه اصفهان به عنایت بیغایت شاهانه و شفقت و مرحمت بى نهایت پادشاهانه مفتخر و سرافراز و مستظهر و امیدوار بوده بدانند که چون میانه نواب کامیاب همایون ما و حضرات سلاطین رفیع الشان مسیحیه خصوصاً سلطنت و شوکت پناهى قدوة السلاطین العیسویه حضرت پاپا ( یعنى پاپ روم ) و پادشاه اسپانیه کمال محبت دوستى است و در میانه ما و طوایف مسیحیه یگانگى است و اصلاً جدایى نیست و توجه خاطر اشرف بدان متعلق است که همیشه طوایف مسیحیه از اطراف و جوانب به این دیار آیند و آمد و شد و نمایند و چون دارالسلطنه اصفهان پایتخت است و از همه طبقه و مردم هر ملت در آنجا هستند مى‏خواهیم که به جهت مردم مسیحیه در دارالسلطنه صفاهان کلیساى عالى در کمال رفعت و زیب و زینت ترتیب دهیم که معبد ایشان بوده باشد و جمیع مردم مسیحیه در آنجا به کیش و آیین خود عبادت نمایند.
 و کس نزد حضرت پاپا خواهیم فرستاد که یکى از کشیشان و رهبانات ملت مسیحیه را به دارالسلطنه مذکور فرستد که در آن کلیسا به آداب عبادت قیام نموده و طوایف مسیحیه را به طاعت و عبادت ترغیب نماید و ما نیز از ثواب آن بهره‏مند باشیم و چون چند عدد سنگ بزرگ در اوچ کلیساى ایروان بود و عمارت آن کلیسا منهدم گشته خرابى تمام به آن راه یافته بود که دیگر شایستگى تعمیر نداشت و کشیش آنجا استخوانهاى پیغمبران را که در آن مکان مدفون بود از آنجا بیرون آورده به جماعت‏ترساونصار افروخته بود و آن مقام را از عزت و شرف انداخته بود بنابراین سنگهاى مذکور را از آنجا بیرون آورده روانه دارالسلطنه اصفهان فرمودیم که در کلیساى عالى که در آنجا ترتیب مى‏دهیم نصب فرماییم. مى‏باید که چون سنگهاى مذکور را بدانجا آورند همگى طوایف مسیحیه را جمع نموده از روى تعظیم و احترام تمام استقبال کرده سنگها را آورده به اتفاق سیادت پناه وزارت و اقبال دستگاه شمساللوزارة علیا وزیردار السلطنه اصفهان و رفعت پناه محب على بیکالله در جایى که مناسب بدانند بگذارند و به اتفاق یکدیگر معماران خاصه شریفه را همراه ببرند و در پشت باغ زرشک در زمینى که به جهت کلیسا قرار داده بودیم کلسا عالى طرح نمایند و طرح آنرا در تخته و کاغذ کشیده به خدمت اشرف فرستند که ملاحظه نماییم و بعد از ملاحظه امر فرماییم که استادان شروع در کار کرده به اتمام رسانند و در این باب اهتمام لازم دانسته به همه جهتى به شفقت بیدریغ خسروانه امیدوار باشند به تاریه شهر شعبان سنه 1023.  پس از صدور این فرمان ساختمان کلیساها آغاز شد و به فاصله 13 سال بعد کلیساى بدخهم یا بیت اللحم در میدان جلفا به سال 1036 هجرى( 1627 میلادى ) و کلیساى بزرگ و مشهور و انک که امروز محل خلیفه گرى و مشهورترین کلیساى جلفا است در سال 1074 هجرى( 1664 میلادى ) به اتمام رسیده در بین کلیساهاى جلفا کلیساى خهم که به وسیله خواجه پطرس بنا شده و کلیساى وانک که به وسیله خواجه آودیک به اتمام رسیده با سبک معمارى شرقى و آرایشهاى طلاکارى و تابلوهاى جالب و ازاره‏هاى کاشیکارى از زیباترین کلیساهاى اصفهان است و همه روز گروه کثیرى سیاح داخلى و خارجى از آنها دیدن مى‏نمایند.
 سنگهاى مقدس کلیساى ( اوچ کلیساى ایروان ) که در فرمان شاه عباس اول به آنها اشاره شده هم اکنون در کلیساى گیورگ که آنرا کلیساى غریب نیز مى ‏نامند در قسمتى از جلفا که در حاشیه خیابان حکیم نظامى واقع مى‏شود در معرض تماشاى سیاحان قرار دارد.
 ارامنه به فرمان شاه عباس اول اجازه یافتند که با آزادى کامل مراسم مذهبى خود را اجرا کنند. کلیساها بسازنند و علامت صلیب را در بالاى گنبدهاى کلیساها نصب کنند و ناقوس بزنند. اکثریت ارامنه امروز که تعداد آنهادر جلفا در حدود 5000 نفر است پیرو مذهب ( گریگوریان ) هستند و پیروان کلیساى کاتولیک و پروتستان جلفا خیلى معدود است و از چندین خانواده تجاوز نمى‏کند اما جمعیت جلفا در عهد صفویه به طوریکه مطلعین امروز ارمنى اظهار مى‏دارند در حدود سى هزار نفر بوده است که فقط هزار نفر آنها کاتولیک و بقیه از دسته گریگوریان بوده‏اند.
 در حومه اصفهان در حدود سیصدنفر ارمنى در چهارمحال و حدود 12 هزار نفر در فریدن ( نواحى کوهستانى مغرب اصفهان ) به سر مى‏برند. آبادیهاى محل سکونت ارامنه در فریدن عبارتست از:
 نماگرد، قرقن، سواران، سینگرد، خویگون علیا، سنگباران، زرنه، هزار جریب، میلاگرد، سرشگون، چیگون، درختک، هادون، خونک، کلیساى معتبر وانک داراى موزه‏اى است که در جنب کلیسا و در شمال آن واقع شده و داراى سالنهاى متعدد و اشیا و آثار تاریخى است. عمارت موزه در سال 1905 میلادى (1322 هجرى قمرى ) ساخته شده و داراى تابلوهاى متعدد نقاشى و اشیا و آثار دیگر است. مجموعه فرامین پادشاهان ایران مبنى بر آزادى ارامنه از لحاظ کسب و کار و اجراى مراسم دینى که زینتبخش یکى از سالنهاى موزه جلفا شده است. جز آثار ارزنده این موزه است. از توابع این کلیسا کتابخانه‏اى است که قریب ده هزار جلد کتاب دارد و در بین آنها تعداد زیادى نسخ خطى به زبان ارمنى با تذهیب و جلد نفیس جلب توجه مى‏کند.
 قبرستان ارامنه در جنوب جلفا در دامنه کوه صفه قرار دارد. کتیبه‏هاى ارمنى که بر سنگهاى یکپارچه قبور نقش بسته است هویت مدفونین و مشاغل آنها را تعیین مى‏کند. بعضى از اروپاییان مشهود و نمایندگان تجارتى ممالک اروپایى در قرن هفدهم میلادى و بعضى از سفراى خارجى در این قبرستان مدفون شده‏اند. در سالهاى اخیر یکى از ارمنیان علاقه‏مند جلفا به نام آبراهام گوگنیان تعداد از کتیبه‏ها و نقوش سنگهاى مهم قبور ارامنه را نقاشى کرده و مجموعه جالبى فراهم آمده است که در یکى از اتاقهاى جنب کلیساى وانک در معرض تماشاى سیاحان قرار داده‏اند و ما در اینجا به عنوان نمونه چند کتیبه را نقل مى‏کنیم:
 هاراطون کشیش هوانیان: نویسنده تاریخ جلفا مدفون در قبرستان ارامنه جلفا تاریخ وفات 1871
 راهب و پیشواى کلیسا خاچاطورکیارانسى موسس چاپخانه ارامنه در ایران مدفون در کلیساى وانک تاریخ وفات 1646
 خلیفه داوید که با جمعاورى اعانه از اهالى اقدام به تجدید ساختمان کلیسا نموده است مدفون در کلیساى وانک تاریخ وفات 1683.
 خلیفه موسس که در سال 1706 اقدام به کاشیکارى اطراف کلیسا نموده و در سال 1725 وفات کرده و در کلیساى وانک مدفون است.
 خواجه آودیک موسس نمازخانه مریم مدفون در کلیساى مریم تاریخ وفات 1639
 تئودورمیرانویچ سفیر لهستان در اصفهان مدفون در قبرستان ارامنه جلفا تاریخ وفات 1686
 ویلهلم لوکینس و لکن مدیر کمپانى هلندى هند شرقى مدفون در قبرستان ارامنه جلفا تاریخ وفات 1665
 خواجه بیدروس ولى جانیان موسس کلیساى بدخهم مدفون در کلیساى بدخهم تاریخ وفات 1649
 سرگیس هاکوپ پزشک دربار مدفون در قبرستان ارامنه جلفا تاریخ وفات 1720
 منارجنبان یکى از بناهاى تاریخى جالب اصفهان منارجنبان است که در فاصله شش کیلومترى مغرب شهر اصفهان در سر راه اصفهان به نجف آباد در دهکده‏اى به نام کارلادان واقع شده است. تنها تاریخى که در این بنا وجود دارد تاریخ سنگ آرامگاه عمو عبدالله است که بناى بقعه پس از وفات او در سال 716 هجرى برمزار وى صورت گرفته است.
 عمو عبدالله به فحواى کتیبه آرامگاه او شیخ زاهد پرهیزگار بوده است که در تاریخ هفدهم شهر ذیحجه سال 716هجرى در گذشته است و بر روى قبر وى آرامگاهى بنا کرده‏اند که ایوان فعلى منارجنبان است.
 سبک ساختمان این ایوان که تزیینات کاشیکارى نیز دارد سبک بناهاى قرن هشتم هجرى است و کاشیهاى لاجوردیرنگ به شکل ستاره چهار پر در فواصل اشکال دیگرى که به شکل کثیرالاضلاع و به رنگ فیروزه‏اى است دو لنگه طاق و اطراف ایوان را زینت داده است.
 نکته جالب توجه حرکت مناره‏ها مى‏باشد که با حرکت دادن یکى در دیگرى نیز حرکت محسوس و مشهود مى‏شود. حرکت مناره‏ها از نظر استادان فن خیلى عجیب نیست با این وجه اختصاص که در این بنا چون مناره‏ها سبکتر و باریکتر هستند حرکت آنها محسوستر است ضمناً کلافهاى چوبى که در قسمتهاى بالا و پایین هر یک از دو منار در ساختمان ان به کار رفته نیز عامل موثرى در تسهیل حرکت مناره‏ها به شمار مى‏رود. راجع به حرکت مناره‏ها صحبتهاى زیاد شده ولى شاید به حقیقت نزدیکتر باشد اگر بگوییم که این بنا را به قصد آنکه مناره آن حرکت کند از روز اول نساخته‏اند بلکه پس از ساختمان مناره‏ها در طرفین ایوان که به نظر اساتید فن مدتى بعد از ساختمان خود ایوان اتفاق افتاده حرکت مناره‏ها هم مشهود شده است. چیزى که بیشتر موجب شگفتى است آن است که نه تنها در موقع حرکت دادن یکى از مناره‏ها در مناره دیگر هم حرکت پدیدار مى‏شود بلکه حرکت به تمام نقاط این ساختمان منتقل مى‏گردد به طورى که هر گاه ظرف آبى را بر روى تخته سنگ عظیم و یکپارچه آرامگاه عبدالله که در داخل یکى از طاقنماهاى ایوان واقع شده قرار دهیم پس از حرکت دادن مناره‏ها در سطح آب ظرف نیز حرکت محسوس مى‏شود. در مناره‏هاى مسجد اشترجان نیز که در چهل کیلو مترى جنوب غربى اصفهان واقع شده و در سال 715 هجرى بنا شده است حرکت محسوس مى‏شود مسجد اشترجان از بناهاى جالب قرن هشتم هجرى در اصفهان است و ارتفاع مناره‏هاى آن به میزان دو ثلث به مروز زمان کاسته شده است.
جلفا یکى از محله هایى است که در زمان حکومت سلسله صفویه به شهر اصفهان افزوده شد. ساکنان این محله را ارامنه‏اى تشکیل مى‏دادند که از شهر جلفا، واقع در کنار رود ارس به این محله کوچانده شدند. کوچ ارامنه به محله جلفا در سال 1013 هجرى قمرى برابر با 1605 میلادى رخ داد. جلفا در کناره جنوبى زاینده رود قرار گرفته اروزه دیگر تنها ارامنه در آن زندگى نمى‏کنند ؛ اما در گذشته فقط به محل سکونت و کار آنان اختصاص داشت. اغلب ارامنه در آن روزگار که جلفا ساخته شد به تجارت و مبادلات بازرگانى اشتغال داشتند و در این نوع امور از مردمان پرفعالیت بودند به همین دلیل افرادى بسیار ثروتمند در میانشان یافت مى‏شد که مى‏توانستند به وسعت جلفا بیفزایند و بناهایى گرانبها و ماندنى بسازند. از جمله این ثروتمندان خواجه نظر و خواجه آودیک را مى‏توان نام برد که اولى مبلغى معادل هفت هزار تومان در آن زمان )نزدیک به چهار قرن پیش( براى ساختن دو کاروانسراى بزرگ صرف کرد و دومى کلیساى ساخت که تمامى هزینه ساختمان و قندیلها و چراغهاى طلایى و نقره‏اى گرانبهاى آن را به تنهایى پرداخت. این کلیسا در آغاز به نام سازنده آن آودیک شرت داشت و امروزه آن را به نام کلیساى مریم مى ‏شناسند.
 شاردن بازرگان و سیاح فرانسوى، که از اصفهان دیدن کرده است جلفا را بزرگترین محله اصفهان برشمرده و هر یک از طول و عرض آن را یک فرسنگ نوشته است. بر اساس نوشته‏هاى این جهانگرد اروپایى جلفا از دو قسمت یکى جلفاى قدیم و دیگرى جلفاى نو تشکیل مى‏شده که جلفاى نو به دلیل کوچه‏هاى بزرگتر و مشجر از نظر زیبایى به محله قدیم آن برترى داشته است. شاردن از پنج کوچه بزرگ دو کاروانسرا یک میدان، یازده کلیسا و تعدادى حمام در جلفا یاد مى‏کند که به این آثار باید یادآور شد که این توصیف مربوط به چند قرن پیش است و چهره امروزى جلفا به کلى با این توصیف تفاوت دارد. معهذا آثار باستانى موجود در جلفا هنوز باقى هستند و از جاذبه‏هاى آن به شمار مى‏روند.
 درباره محلاتى که در زمان صفویه در نزدیکى اصفهان ساخته و بعدها به این شهر متصل شدند پترودولاو اله جهانگرد ایتالیایى از سه محله نام مى‏برد. این جهانگرد نخست اصفهان آن زمان را با شهر ناپل واقع در ایتالیا مقایسه مى‏کند و این دو را از نظر مساحت یکى نمى‏داند و از جمله در جایى از نوشته خود اشاره مى‏کند که با پبوستن محلات جدید به اصفهان شهر از روم و قسطنطیه آن زمان هم بزرگتر بوده است. پیترودولاواله سه محله بزرگ اصفهان را چنین مى‏شناساند.
 ... یکى از آنها تبریز نو نام دارد که سکنه‏اش را آن عده‏اى از اهالى تبریز که به اصفهان کوچ کرده‏اند تشکیل مى‏دهند محله دیگر به نام جلفاست که سکنه آن را مهاجرین جلفا تشکیل داده‏اند و همه آنها ارمنى، مسیحى و پروتمند هستند... در سومین محله زرتشتیان ساکنند.
 پیترودولاواله دلیل کوچ ارمنیان به جلفا را این دانسته است که آنان در اطراف مرزهاى ترکان عثمانى در خظر تجاوز و اسارت بوده‏اند و به همین دلیل به اطراف پایتخت ایران کوچانیده شده‏اند تا در امنیت به سر برند و مورد تهدید عثمانیان واقع نشوند.
 کلیساهایى که در جلفا ساخته شده است از آثار جالب و با ارزش تاریخى است. البته کلیساهاى زیادى در این شهر امروى قرار دارد که قدیمى‏ترین آنها عبارتند از: 1 - کلیساهاى کوپ( یعقوب مقدس) 2 - کلیساى گیورک 3 - کلیساى مریم 4 - کلیساى بیت خهم یا بیت الحم 5 - کلیساى وانک
  1 - کلیساهاکوپ یا یعقوب مقدس قدیم‏ترین کلیساى جلفاست. این کلیسا بنا به مندرجات کتیبه‏اى که بر  در آن موجود است در سال 1606-7 میلادى، برابر با 1014 هجرى قمرى ساخته شده است. کلیساهاکوپ در گوشه صحن کلیساى مریم واقع در محله میدان بزرگ قرار دارد.
 2 - کلیساى گیورگ که به کلیساى غریب نیز شهرت دارد، در محله میدان کوچک جلفا واقع است. این کلیسا پس از کلیساهاکوپ از دیگر کلیساهاى جلفا قدیم‏تر است در این کلیسا باستانى سنگهایى نگهدارى مى‏شود که پیش از آن در بناى عمارت اوچ کلیساى ایروان بوده است. اوچ کلیسا در همان زمان از بین رفته بوده است. کاشیکارى بالاى سر در کلیساى گیورک صحنه‏اى از زندگانى حضرت مسیح )ع( را نشان مى‏دهد و در آن کتیبه‏اى هست که سال ساخت بناى کلیسا را 1168 ارمنى برابر با 1719 میلادى و 1131 هجرى قمرى بیان مى‏کند.
  3 - کلیساى مریم نیز از کلیساهاى باستانى جلفاى اصفهان است. سازنده این کلیسا همان طور که پیش از این گفته شد بازرگانى ثروتمند به نام خواجه آودیک بود که نام دقیق او به ارمنى خواجه اوتیک باباکیان بوده این کلیسا در آغاز به کلیساى آودیک شهرت داشته و به منظور گسترده کردن کلیساى کوچک‏ها کوپ ساخت شده است. خواجه آودیک در سال 1639 میلادى برابر با 1048 هجرى قمرى در گذشته و در کلیساى مریم - عبادتگاهى که خود ساخته - مدفون است. این مرد مسیحى علاوه بر ساختن این کلیسا در تکمیل بناى کلیساهاى دیگر نیز مشارکت داشته است. پیترودولااله درباره خواجه آودیک چنین اظهار نظر کرده است:
 ... به اندازه‏اى با تقوى است که مى‏توان گفت و مسیحیت شرقى است. او با وجودى که داراى فرزندان متعددى است. دارایى خود بیش از آنکه صرف مخارج خانه کند براى بناى کلیساها و تزئینات آنها از قبیل چراغ و قندیل هاى زرین و سیمین و تابلوها و تصاویر گرانبها خرج مى ‏کند.
  4 - کلیساى بیت خهم یا بیت اللحم نیز نزدیک کلیساى مریم است و در محله بزرگ قرار دارد این کلیسا نیز به وسیله بازرگانى مسیحى به نام خواجه پطرس و یا خواجخ بیدروس ولى جانیان که در سال 1649 میلادى در گذشته و در همان کلیسا مدفون است ساخته شده. تاریخ ساختمان کلیساى بیت خهم بر اساس کتیبه‏اى که بر سردر جنوبى آن موجود است 1077 ارمنى است. این سال با 1036 هجرى قمرى و 1627-8 میلادى برابر است. معمارى زیباى این کلیسا تزییناتى از طلاکارى و نقوشى از زندگانى حضرت مسیح (ع) را در بردارد.
  5 - کلیساى وانک زیباترین کلیساى جلفاست که در محل کلیسایى قدیم‏تر ساخته شده. این کلیسا که به زبان ارمنى آمنا پرکیچ به معنى منجى یا نجات دهنده خوانده مى‏شود به نام کلیساى ((سن سور)) نیز شهرت دارد.
 معمارى کلیساى وانک شیوه‏اى ایرانى دارد و همانند مساجد ایرانى داراى گنبد است. البته درون کلیسا به سبک کلیساهاى وانک و نقاشیها و آب طلاکاریهاى آن شیوه ایرانى است. تابلوهایى که بر اساس مندرجات کتاب مقدس از زندگى حضرت مسیح در این کلیسا موجود است سبکى اروپایى و عمدتاً ایتالیایى دارند. کتیبه‏هاى درون کلیسا به خط ارمنى طلایى بر زمینه لاجوردى است. بر سر در شمالى کلیسا صحنه‏اى از مراسم تدفین حضرت مسیح(ع) نقاشى شده است. برج ناقوس کلیسا در سال 1113 هجرى قمرى برابر با 1701 میلادى ساخته شده در برابر در ورودى قرار دارد.
 در سال 1905 میلادى برابر با 1322 هجرى قمرى در شمال کلیساى وانک ساختمان بنا نهاده شد که داراى چند سالن است و به محل موزه کلیسا اختصاص داده شد. تابلوهاى نقاشى که از سوى کشورهاى اروپایى به کلیسا تقدیم شده در این موزه نگدارى مى‏شود. از جمله اشیا موزه‏اى دیگر که در موزه کلیسا موجود است تعدادى کتاب خطى ارمنى و نیز نخستین کتاب چاپ شده در زمان صفویه را مى‏توان به شمار آورد.
 از جمله نقاطى باستانى دیگر جلفا قبرستان ارامنه است که در جنوب جلفا در دامنه کوه صفه قرار دارد. از آغاز اقامت ارامنه در جلفا تاکنون، هنوز انان مردگان خویش را در همین گورستان دفن مى‏کنند. قبور بسیارى از سفیران و بازرگانان مشهور اروپایى که در اصفهان در گذشته‏اند هنوز در این گورستان همراه با کتیبه هایى که نام و شغل آنها را مى‏نمایانند موجود است.
 
 سرستون‏ هاى کاخ ساسانى اصفهان
 از آثار دوره ساسانى در اصفهان، دو سر ستون به دست آمده که هر دو داراى نقوش برجسته مى‏باشد. محل پیدایش و تاریخ کشف این دو سر ستون نامعلوم است. یکى از آنها که داراى شکستگى، در کاخ چهلستون و دیگرى در موزه ایران باستان نگهدارى مى‏شود. سرستون موجود در موزه ایران باستان در تهران به شرح زیر معرفى شده است: یکى از دو سرستون سنگى اصفهان، نظیر سرستون‏هاى بیستون، متعلق به اواخر زمان ساسانى که در هفت حوض عمارت تیمورى اصفهان به دست آمده است.
 صاحب کتابهاى آثار ملى اصفهان، تاریخ پیدایش این اثر را، سال 1330 خورشیدى و محل کشف آن را تالا تیمورى ذکر مى‏کند.
 مستر هرتسفلد، در کنفرانس خود در سالن معارف، در اردیبهشت 1306 شمسى، از این دو سر ستون اسم برده که در هشتاد سال قبل در اصفهان وجود داشته و حلیه اثرى از آنها نیست. این دو ستون در مقابل درب خورشید ( در حرامسرا ) سال گذشته 1306، از زیر خاک و آوار میدان بیرون آمد و به نظر مى‏رسد که اصل آنها متعلق به عمارت سلطنتى شهر جى بوده است که آنجا منتقل شده.
 نوشته‏هاى بالا، بخصوص نوشته جناب در مورد مذکور مبهم و تاریک است. معلوم نیست آیا خود او ناظر این ماجرا بوده و یا از کسى شنیده است. بنابراین بر اساس نوشته‏هاى شاردن، ممکن است او حدس زده باشد که این ستون‏ها، باید در میدان نقش جهان پیدا شده باشد. جناب مى ‏نویسد : این دو سر ستون سنگى، با نقش او رمزدا و غیره، حالیه جلو عمارت تیمورى در چهار حوض مى ‏باشد
 هرتسفلد، خود این دو سر ستون را ندید و بر اساس گراوورى که در کتاب فلاندن و کست دیده از آن یاد کرده است. معلوم نیست که در چه زمانى، این دو سر ستون ناپدید شده و یا دوباره به دلایلى زیر آوار رفته‏اند. شاردن در سفرنامه خود از دو سر ستون که از تخت جمشید آورده و مقابل سردرحرمسرا قرار داده‏اند یاد مى‏کند. از همینجا این تفکر سرچشمه گرفته که سر ستون‏هاى مذکور همانهایى هستند که شاردن از آن‏ها نام برده است. این امر از شاردن بعید مى‏نماید. او که تخت جمشید را از نزدیک دیده و از آن تصاویرى تهیه کرده بود، چگونه ممکن بود سر ستون ساسانى را از سرستون هخامنشى تخت جمشید تشخیص نداده باشد؟ بنابراین کشف این دو سر ستون در مقابل تالار تیمورى اگر در همان محل پیدا شده باشد غیر از سرستون‏هاى هخامنشى مورد نظر شاردن است. بنابراین جایگاه پیدا شدن سرستون‏ ها و زمان کشف آنها روشن نیست.
 به طور یقین، این سر ستون‏ها مربوط به اصفهان و حوالى میدان نقش جهان است. زیرا شکستگى دو سر ستون و نقش‏هاى زایل شده آنها، ارزش آن را نداشت که از نقطه‏اى دو دست همچون کرمانشاه به این محل انتقال داده شده باشد.
 
 توصیف سرستون ‏ها
 سرستون موزه ایران باستان
 سرستون موزه ایران باستان ،با زیرنویس سرستون طاق بستان کرمانشاه معرفى شده بود؛ که بعد از تذکر نگارنده و دیدن دفاتر ثبت اثر در موزه، زیرنویس مزبور برداشته شد. در دتفر موزه، این اثر بدین گونه ثبت شده است: »سرستون ساسانى، شماره ثبت 608، شماره موزه 2608، سرستون سنگى منقوش به نقش برجسته گل رز، در داخل لوزى‏هاى خوشه گندمى که بالاى آن سوراخى شبیه هاون است، طول 59، عرض 75، محل اکتشاف اصفهان، تاریخ اکتشاف نامعلوم، سنگ سفید رنگ، با کف مسطح.
 این سر ستون چهار ضلعى، مانند هرمى با قاعده مربع معکوس است که ارتفاع آن 62 سانتیمتر مى‏باشد. قطر ستونى که بروى شالى آن قرار گرفته، 50 سانتیمتر و سطح بالایى یا قسمت مربع شکل آن 77*77 سانتیمتر مى‏باشد. سرستون، شامل سه قسمت است: قسمت اول که مانند شالى ستون تراشیده شده و نقش‏هاى زیگزاگى دارد.  شاید هدف نمایاندن نقش امواج آب بوده است. قسمت دوم یا میانى که اضلاع هرمى شکل سرستون را تشکیل مى‏دهد. در یک سطح آن نقش نیم تنه شاهنشاه ساسانى وجود دارد. ارتفاع نقش، 43 سانتیمتر مى‏باشد. تاج این نقش شبیه تاج خسرو پرویز در نقش برجسته طاق بستان است. تاج او در طاق بستان، تاج کنگره دارى است که در میان کنگره‏ها هلال ماه و. در قسمت بالاى آن هلال دیگرى وجود دارد که قرص خورشید را در میان گرفته و در وسط دو بال جاى دارد.  در سکه‏هاى خسروپرویز، به جاى هلال ماه یک ستاره قرار دارد . در نقش سرستون‏ها فقط دو بال و هلال ماه و قرص خورشید قابل مشاهده و بقیه نقش زایل شده است. دور سرشاه، هاله نور نقش شده، مانند مجلس شکار گراز در طاق بستان که شاه در قایقى ایستاده و هاله‏اى گرد سر او را فراگرفته، همچنین در طاق بستان اسب سوارى که زره به تن دارد، به نظر مى‏رسد هاله‏اى دور سر او را نیز فرا گرفته نقش شده است. این نقش‏ها را نیز مربوط به خسرو پرویز دانسته ‏اند.
 از پشت سرشاه، چهار نوار مواج دیده مى‏شود. در مقابل صورت و پشت سر شاه، دو گل شکفته شده قرار دارد. گل پشت سرشاه سالم‏تر باقى مانده و در روبروى او فقط دو گلبرگ از گل بر جا مانده است. شاهنشاه چند رشته مروارید بر گردن داشته که چند دانه آن در سمت راست شانه دیده مى‏شود و بقیه از میان رفته، همچنین سه رشته مروارید در قسمت کمر دیده مى‏شود که احتمالاً به کمر بند تعلق داشته است. بقیه نقش را به طور کامل از میان برده‏ اند.
 
 نقش آناهیتا:
 این نقش در ضلع دیگر سرستون قرار دارد و به صورت نیم تنه است )تصویر 331) ارتفاع آن 40 سانتیمتر و لباس پرچینى بر تن دارد .کمربندى چین‏هاى لباس او را مرتب کرده است. شنلى بر روى دوش انداخته که تا بازدوان او را پوشانده، سپس از پشت سرآویخته شده، احتمالاً این شنل از جلو با سگک جواهر نشان نگهداشته مى‏شده، آثار گردنبندى بر گردن او دیده مى‏شود که داراى سه آویز است. موها به نظر مى‏رسد به سبک آرایش زنان ساسانى با روبانى در بالاى سر جمع شده و به صورت گوى در آمده )تصویر 332) گرداگرد سر او هاله‏اى قرار گرفته که دو دایره تودرتو است.
 آناهیتا دست راست خود را، که حلقه را گرفته، بالا آورده و گویى مى‏خواهد حلقه را به شاه تقدیم کند. دو روبان مواج که به آن بسته شده به طرف بالا در حال حرکت و دست چپ بر روى سینه قرار گرفته و شاید چیزى در دست خود داشته است.
 در قسمت پایین لباس او، حاشیه‏اى با گل‏هاى پنج برگ دیده مى‏شود. این نقش بسیار آسیب دیده و جزئیات بیشترى از آن مستفاد نمى‏شود. دو طرف دیگر یعنى حد فاصل بین نقش شاه و آناهیتا، در دو طرف ستون، نقش‏هاى گل گندمى که در بین هرلوزى گل شکفته شده‏اى - احتمالاً گل سرخ ایرانى - است دیده مى ‏شود.
 این سرستون در قسمت بالا، داراى حاشیه‏اى است که دور تا دور نقوش را زینت مى‏دهد و 12 سانتیمتر پهنا دارد. موضوع آن پیچش گلى است که در دوران اسلامى به نام پیچش اسلیمى یا اسلامى مشهود شد این یکى از دلایلى است که سابقه این نقوش را، که در دوران اسلامى بر کاشیکارى‏ها نقش بسته شد تا دوران ساسانى به پیش مى‏برد.
 در قسمت بالاى سرستون، حفره‏اى به قطر 32 و عمق 22 سانتیمتر مى‏باشد که در وسط سرستون قرار نگرفته و به نظر مى‏رسد در دوران بعد به آن اضافه شده است.
 
 سرستونى که در چهلستون اصفهان نگهدارى مى ‏شود
 این سرستون مدت‏ها در گوشه‏اى از باغ چهلستون افتاده بود و بعد از محوطه استاندارى اصفهان سر در آورد. دوباره به چهلستون بازگردانده‏شد و این بار در گوشه‏اى افتاده بود و به عنوان صندلى بازدیدکنندگان مورد استفاده قرار مى‏گرفت  تا اینکه بعد از پیگیرى مستمر نگارنده به یکى از ایوانهاى شرقى باغ چهلستون انتقال یافت و در آنجا نهاده شداین سرستون از سنگ سفید است که شکستگى بزرگى دارد.
 ابعاد آن سرستون هرمى شکل از سه قسمت تشکیل شده  و ارتفاع مجموعه سه قسمت، 68 سانتیمتر است. نخستیم قسمت که بر روى ستون مى‏نشیند، شالى گردى است که قطر آن 50 سانتیمتر مى‏باشد این شالى 15 سانتیمتر عرض دارد و نقش آن به شکل مارپیچى است این نقش در ایران سابقه‏اى کهن دارد و بر روى مفرغهاى لرستان و اشیا مارلیک نیز دیده مى‏شود. ظاهراً یک سمبل مذهبى در این نقش مدنظر بوده و شاید تصورى از نقش آب یا رودخانه ‏اى در حال حرکت باشد.
 در قسمت پایین این حاشیه یک قسمت برجسته و بدون نقش وجود دارد. همچنین یک سوراخ در میان آن است که به نظر مى‏رسد براى قرار گرفتن در گودى، که در ستون ایجاد مى‏شد بدین شکل ساخته شده، بنابراین این برآمدگى در درون سرستون جاى مى ‏گرفت و گودى وسط نیز با زایده‏اى که در ستون ایجاد مى‏کردند، قفل و بست مى‏شد و سبب پایدارى بیشتر سرستون بر روى ستون مى ‏گردید. نمونه تهران، فاقد این برجستگى در زیر حاشیه مى ‏باشد.
 
 نقش سمت راست یا نقش شاهنشاه
 یکى از نقش‏هاى چهارگانه سرستون را، نیم تنه شاهنشاه به ارتفاع 42 سانتیمتر، به خود اختصاص داده است صورت این نقش را زایل کرده‏اند اما فرم موها که بر روى شانه ریخته، قابل تشخیص مى‏باشد که نقش آرایش همیشگى موهاى شاهان ساسانى را مجسم م ى‏کرده است.
 تاج که قسمت پایین آن از میان رفته و تنها از آن دو بال گشوده که در میان آن هلال ماه قرص خورشید را در میان گرفته دیده مى‏شود. دور سر شاه که از روبه رو نقش شده هاله‏اى با سه خط نشان داده شده و او دست راست خود را بلند کرده ولى دست را از مچ نابود کرده ‏اند.
 لباس شاه، زربفت و دست چپ در حالى که دستبند مرصعى آن را زینت مى‏داده بر روى قبضه شمشیر جواهر نشان نهاده شده است. سه رشته مروارید، گردن شاه را زینت مى‏داده و سه رشته مروارید دیگر، بر لبه یقه لباس دوخته شده و یقه مروارید دوزى به صورت چپ به راست و اریب است.
 چهار نوار مواج از پشت سرشاه نقش شده است. پایین نیم تنه یک حاشیه گل دیده مى ‏شود. نمونه‏ اى از این نوع گل را در نقش برجسته طاق بستان، طاق بزرگ، در بالاى سرشاه سوار بر اسب حجارى کرده ند. دو غنچه گل، روبرو و پشت سرشاه دیده مى‏شود که با شاخه‏اى به دو درخت یا بوته که در دو ضلع دیگر سرستون قرار گرفته‏اند، متصل مى ‏باشد. این گل‏ها با نمونه سرستون تهران متفاوت هستند.
 پس شخصیت مزبور بر اساس فرم تاج، همان شخصیت تجسم یافته سرستون موزه ایران باستان یعنى خسرو پرویز مى ‏باشد.
 
 نقش سمت چپ یا نقش آناهیتا
 قسمتى که نقش اناهیتا را بر خود جاى داده، شکسته شده و صورت نقش را از میان برده‏اند ولى قسمتى از موهاى او که بر شانه ریخته و هاله‏اى که بر گرد سر او قرار دارد، هنوز دیده مى‏ش.د. هاله دور سر او عبارت است از دو دایره تو در تو که نقشى از زبانه‏هاى آتش بر خود دارد. این هاله در نمونه سر ستون موزه ایران باستان و نمونه‏هاى طاق بستان و هیچ نقش برجسته شناخته شده دوره ساسانى تا کنون دیده نشده است و در واقع منجصر به فرد است.
 نیم تنه، پیراهن پرچینى بر تن دارد که با کمربندى بسته شده است. دنباله کمربند به صورت دو آویز دیده مى‏شود. لباس، داراى یقه گردى است که از زیر گردبند او نمایان شده و همچنین با مروارید تزئین شده مرواریدها به صورت سه ردیفى در کنار هم بر روى پیراهن دوخته شده است. گردنبندى برگردن آناهیتا دیده مى‏شود که داراى سه آویز مى‏باشد.
 دست راست که حلقه‏اى را نگاه داشته، به طرف بالا بلند شده و گویا مى‏خواهد حلقه‏اى که با دو روبان مواج تزئین شده به شاهنشاه اهدا کند. پایین نیم تنه، مانند نقش شاهنشاه داراى حاشیه‏اى از گل‏ها است.
 دو ضلع دیگر سرستون شامل نقش دو درخت یا دو بوته عجیب با غنچه‏ها و گل‏هاى خاصى است که در هم پیچیده و نقش بدیعى به وجود آورده‏اند. شبیه این بوته یا درخت در نقش‏هاى طاق بستان نیز وجود دارد. شاید این نقش، جنبه آیینى و مذهبى داشته باشد. اهمیت درخت در آیین ایران باستان و جنبه تقدس آن، روشن است، احترامى که تا امروزه نیز باقى مانده و نمایانگر آن دخیل بستن بر درخت و توسل به آن است. درختان زیادى در سرتاسر ایران وجود دارد که مورد احترام مى‏باشند و بریدن آنها را گناهى بزرگ مى‏دانند. از این دو بوته مذکور دو شاخه برآمده یکى روبرو و دیگرى پشت سر شاه که گلى شگفت‏انگیز را به شاه تقدیم مى‏دارد. نیمى از گل پشت سر شاه شکسته است.
 قسمت سوم شامل یک حاشیه به عرض 11 سانتیمتر مى‏باشد. این حاشیه، پیچش گیاهى را مجسم مى ‏سازد که داراى گل‏هاى زیبایى در هر دایره ؛ و مانند کمربندى سرستون را احاطه کرده است.
 
 تفاوت بین سرستون چهلستون و نمونه موزه ایران باستان
 1) ابعاد:نمونه موزه بزرگ‏تر از نمونه چهلستون است.
 2) جنس:نوع سنگ نمونه موزه، شبیه به مرمر ولى نمونه چهلستون از نوعى سنگ سفید است.
 3) نقش شاهنشاه: تاج نمونه موزه، کشیده‏تر و بزرگ‏تر است. همچنین گل هایى که روبرو و پشت سرشاه قرار گرفته، در هر دو نمونه متفاوت است. نمونه موزه، دو گل شکفته شده شبیه گل رز است ولى نمونه چهلستون، دو غنچه نیم باز با شکلى عجیب مى‏باشد که از دو بوته که در دو طرف ستون نقش شده است روییده‏اند.
 4) نقش آناهیتا:در نمونه چهلستون، هاله همراه با شعله‏هاى آتش، بر گرد سرآناهیتا قرار دارد. در نمونه موزه، فقط هاله‏اى دور سر او را فراگرفته است. لباس نمونه اصفهان، مروارید دوزى و نمونه موزه، فاقد آن است.
 5) تزئین قسمت دایره‏اى سرستون یا شالى:در نمونه موزه، این حاشیه 12 سانتیمتر و داراى نقش زیگزاگى است و در نمونه چهلستون، این قسمت، داراى دو بخش است: یکى نقش مارپیچ و دیگر، قسمت بدون تزئین و نقش. ولى گویا هدف هر دو، تجسمى از نقش آب و رودخانه جارى باشد که با توجه به آناهیتا و ارتباط این ایزد با آب مفهوم مى‏یابد.
 6) حاشیه قسمت چهارگوش سرستون:در نمونه موزه، شکل پیچک، حجارى شده که شامل برگ‏ها و شاخه‏هاى در هم پیچیده است. در نمونه چهلستون، این پیچک داراى گل‏هاى پنج پرنیز مى‏باشد و از نظر فرم با نمونه موزه تفاوت هایى دارد.
 
 7) قسمت‏هاى دیگر سرستون که ما بین شاهنشاه و آناهیتا قرار دارد:در نمونه موزه، هر دو طرف، داراى نقش لوزى‏هاى برگ گندمى است که در میان آنها گل‏هاى شکفته شده‏اى قرار دارند. در نمونه چهلستون در هر دو طرف، دو درخت با شاخه‏هاى پیچیده و در هم باغنچه‏ها و گل‏هاى شکفته شده، دیده مى‏شوند. همانطور که دیدیم، دو شاخه از آنها برآمده است که گلى را در پشت سرشاه و روبروى او بر خود دارند.
 
 نتیجه:
 با نتایجى که بر اساس بررسى‏هاى دو سرستون انجام گرفت، مى‏توان دریافت که سرستون چهلستون از ظرافت بیشترى برخوردار است. با تفاوت هایى که بین دو سرستون وجود دارد، باید گفت که آنها جفت نیستند و شاید به یک بناى واحد تعلق نداشته‏اند ؛ و یا در دو قسمت از یک بنا، شامل ایوان و تالار، مورد استفاده قرار گرفته باشند، انتساب آن به خسرو پرویز و زمان او، اگر بر اساس نقوش طاق بستان مورد مقایسه قرار گیرد - مانعى ندارد. ممکن است برخى تفاوت تاج نقش‏ها با تاج خسرو پرویز در سکه‏هاى او خرده بگیرند، که آنها یکسان نیستند. زیرا در نقش سر ستون‏ها، همانطور که دیدیم، قرص خورشید به جاى ستاره، در میان هلال جاى گرفته است. مى‏توان با قاطعیت گفت که پادشاهان ساسانى فقط از یک تاج استفاده مى‏کرده‏اند؟ و یا اینکه خسرو پرویز از یک تاج استفاده مى‏کرده است؟ این سوالى است که نقش برجسته‏هاى دیگر به آن پاسخ مى‏دهند.
 سابقه استفاده از تاج‏هاى گوناگون به سابقه روزگار هخامنشیان مى‏رسد. چنانکه تاج داریوش اول، در نقش برحسته بیستون، با نقوش تخت جمشید و آرانگاه او در نقش رستم متفاوت است. با توجه به کتیبه‏هاى آنها به شخصیت نقوش پى مى‏بریم و متوجه مى‏شویم که همگى آنها داریوش هستند. بنابراین با توجه با شخصیت خسرو دوم، که در مرود تجملات و تنوع‏طلبى‏هاى دربار او، کتاب‏هاى تاریخى توصیفات فراوانى کرده‏اند، آیا امکان ندارد که وى نیز از تاج‏هاى مختلفى استفاده کرده است؟ آیا تاج‏هاى پادشاهان پیش از او در خزانه، بدون استفاده مى‏ماندند؟
 در تمام کتب تاریخى و جغرافیایى که به توصیف طاق بستان پرداخته‏اند، نقش‏هاى طاق بزرگ را به خسرو پرویز نسبت داده‏اند، و مى‏بینیم تاکنون اتفاق نیفتاده که نقشى از دوره ساسانى در افوه، به شاه دیگرى از این سلسله منسوب کرده باشند. به عنوان مثال، هیچگاه مردم، نقش سرآب بهرام نورآباد را به شاپور و یا دیگر شاهان ساسانى نسبت ندادند ؛ و امروزه بر اساس نقش تاج اثر، به شخصیت او، که بهرام دوم است، پى مى‏بریم یا نقش بهرام در سر مشهد که پیش از خوانند کتیبه بهرام دوم، مردم به نقش مزبور، نقش بهرام مى‏گفتند.
 شاید بعضى از نقش‏ها به پهلوان افسانه‏اى مانند رستم منسوب شده باشد ولى اشتباهى در نامگذارى پادشاهان ساسانى پدید نیامده است. نمونه دیگر، غاز شاپور است که از دیرباز به غار و مجسمه شاپور معروف بود. شباعت موضوع و نقش سر ستون‏ها، با نقش تاجگیرى خسرو پرویز در طاق بستان غیر قابل انکار است، حتى فرم ایستادن و ترکیب نقش‏ها در نتیجه موضوع نقش سرستون‏ها، تاجگدارى خسرو پرویز مى‏باشد.
 این سرستون‏ها طورى طراحى شده‏اند که نقش شاه و آناهیتا در راس ستون، در برابر یکدیگر قرار مى‏گرفتند. اگر آنها بر اساس نقش خسرو پرویز در طاق بستان و یا نقش تاجگیرى منسوب به اردشیر دوم در همانجا، دقت کنیم، شاید بتوانیم سرستون سومى را نیز مجسم کنیم که با مقش ایزدمهر با شخصیت دیگرى آراسته بوده و در سمت چپ شاه قرار مى‏گرفته است. بنابراین شاه در وسط، آناهیتا، سمت راست و ایزدمهر یا اهورامزدا، سمت چپ بر بالاى سر ستون قرار مى‏گرفتند. تا پیدا شدن سرستون‏هاى دیگرى در اصفهان و یا کرمانشاه یا شهرهاى دیگر باید به همان ترکیب دو نقش شاه و آناهیتا بسنده کرد.
 شباهت این سرستون‏ها با سرستون‏هاى کرمانشاه بعضى از محققان از جمله هرتسفلد را به این اشتباه انداخته که آنها را سرستون‏هاى کرمانشاه بنامند و معتقدند که آنها از آنجا به اصفهان آورده شده‏اند. ولى چگونه و در چه زمانى؟ ستون‏ها با نقش‏هاى زایل شده چه اهمیتى داشته‏اند که از جاى دروى به اصفهان آورده شوند؟ غیر از آنکه ابعاد و جزئیات آنها )کرمانشاه و اصفهان( نیز کاملاً با یکدیگر متفاوت مى‏باشد.
 »به گمان هرتسفلد، این سه جفت سرستون (کرمانشاه و اصفهان) به جلو خان بنایى تعلق داشته که داراى سه طاق بوده است و این سرستون‏ها طورى قرار داده شده بودند که نقش شاهنشاه در سمت چپ و نقش آناهیتا در جانب راست واقع مى‏شده است. در نتیجه از جفت شده دو به دو تصاویر، سه مجلس کامل به وجود مى‏آمده است. البته این عقیده هرتسفلد زمانى صادق است که قبول کنیم سرستون هایى که فلاندن دیده، از هر نظر، با سرستون‏ هاى موجود در طاق وسان یکى بوده است. در حالى که هیچگونه وجه تشابه ابعادى بین سرستون‏هاى اصفهان و بیستون دیده نمى ‏شود.
 بنابراین همانطور که گفته شد بدون هیچ تردیدى ستون‏هاى یاد شده به بنایى در اصفهان تعلق داشته‏اند که احتمالاً جایى در نزدیکى میدان نقش جهان بوده است، یعنى منطقه‏اى از جى باستان ؛ و شاید زمانى که کاخ‏هاى صفوى پى ریزى مى‏شدند، آنها به دست آمده‏اند و دوباره در زمان کوتاهى بعد از فلاندن به دلایلى که نمى‏دانیم سر از دل خاک در آوردند و یا در گوشه‏اى از نظرها مستورماندند تا سال 1306 که وجود آنها گزارش شده است.
 مورخان، از روزگار خسرو پرویز و ساختن کاخ هایى در اصفهان خبر مى‏دهند نخستین خانه‏اى که در جى ساخته شد، خانه مطیار بود که به دستور خسرو پرویز براى او احداث گردید. فرمان ساخت یک کاخ دیگر در اصفهان به خسرو پرویز نسبت داده شده که براى معشوقه اصفهانى خود که »شکر« لقب داشته در میان باغى ساخته است و کاخ در محله سنبلستان بوده و به آن کاه چلمان مى‏گفتند. زمین این باغ، در زمان صاحب کتاب جغرافیاى اصفهان (1294 هجرى ) به صورت گورستانى در امده بود که نقب‏هاى هولناک آن تا زمان نویسنده مذکرو باقى بوده است. آنهایى که به آن راه یافتند، خبر دادند که هر چهارصد، پانصد قدم که رفته‏اند، چهارطاقى پیدا شده که به چهار سمت راه داشته است. محله‏اى در جایگاه آن قصر به وجود آمد که به نام در قصر معروف مى‏باشد. جابرى انصارى معتقد است که کاخ خسرو پرویز در آنجا قرار داشته است. او دیوارها کاروانسرایى را که بر روى قصر، در زمان صفوى ساخته شده، مربوط به قصر مذکور مى‏داند.
 شایددیدن این ستون‏ها که در زمان‏هاى دور، خارج از خاک و در معرض دید همگان قرار داشته این تصور را به وجود آورده ، که خسرو پرویز و معشوقه ‏اش را بر روى ستون‏ها حجارى کرده ‏اند و این داستان را بر اساس آن ساخته ‏اند. شاید هم اندکى حقیقت در این افسانه‏ ها وجود داشته باشد. شکستن و زایل کردن نقش‏ها، حاکى از این مطلب است که زمانى طولانى، سر ستون‏ها در جایگاه اصلى قرار داشته‏ اند و سپس بعد از ویرانى بنا به زیر خاک رفته‏ اند.
 آندره گدار، این ستون‏ها را مربوط به چهار طاقى هایى مى ‏داند که آتش مقدس را پوشش مى‏ داده است. ولى تا کنون از تزئینات آتشکده با مجسمه و نقاشى ‏هاى انسانى، خبرى نداده ‏اند ؛ پس نمى‏توان نسبت به این نظریه، اظهار عقیده ‏اى کرد. شاید خسرو دوم که در بدو سلطنت، با مشکلاتى روبرو گردید جریان منازعه او با بهرام چوبینه و فرار او از پایتخت سلطنت خود را موهبتى الهى مى‏دانسته که از طرف اهورامزدا یا مهر و آناهیتا به اتو اعطا شده است. از این رو، رویداد را به صورت نقش برجسته، تجسم بخشیده و در استان‏ هاى مهم، بناهایى به یادبود آن ساخته است.
 در این نقش برجسته ‏ها با هال ه‏اى که بر گرد سرخسرو دوم حجارى شده خود را در حد یک قدیس مجسم کرده است. احتمالاً این تاثیر اقامت او در روم بوده است. زیرا در ایران تنها ایزدان و اهورامزدار را با چنین هاله‏اى تجسم مى ‏بخشیدند، اما در روم شرقى که این سمبل را از ایران باستان اقتباس کرده بودند. هاله نور را براى پادشاهان خود نیز به کار مى‏ بردند. تصویرى از یوستى نیانوس و همسرش ملکه تئود را، در کلیساى سن ویتاله راونا( 547 م) موجود است که آنها با هال ه‏اى از نور درگرد سر خود ترسیم شده‏ اند بنابراین مى‏ بینیم که چگونه این سنت مذهبى ایرانیان باستان به اروپا رفته و دوباره به شکلى دیگر در ایرانیان ساسانى تجلى مى‏کند. تاکنون هیچ کدام از نقش برجسته ‏هاى شاهان ساسانى یا هاله نور، به جز نقوش مذکور دیده نشده است. خسرو پرویز تحت تاثیر رومیان قرار مى ‏گیرد ؛ همسر مسیحى اختیار مى‏کند ؛ بخشش ‏هاى او نسبت به کلیسا مشهود است. چندین عبادتگاه به نام سن سرجیوس، که او را در جنگ یارى کرده بود، ساخت و خارجى از زر به کلیساى سرجیوپولیس (Sergio polis) در سوریه عطار کرد. بنابراین شخصیت خود بین و خرافه پرستى همچون خسرو پرویز که به موجب روایات، 360 غیبگو، جادوگر، منجم، در دربار او حضور داشتند. باید خود را چنین تجسم بخشد و در ردیف ایزدان قرار دهد.


دانلود با لینک مستقیم

دانلود تحقیق بناهای تاریخی

اختصاصی از یارا فایل دانلود تحقیق بناهای تاریخی دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود تحقیق بناهای تاریخی


دانلود تحقیق بناهای تاریخی

 

 

 

 

 

 

 


فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:36

چکیده:

بناها و یادمان های تاریخی

کاخ ها و عمارت ها
سر در عالی قاپو
یکی از بناهای مهم دوره صفویه در قزوین «حیاط نادری» با عمارت ها و باغ های بسیار زیبا بوده است. این مجموعه هفت در داشته است که یکی از آن ها را عالی قاپو می نامیدند. از درهای آن جز در عالی قاپو، اثری باقی نمانده است.

این بنا درگاه بلندی دارد که به خیابان شهدای قزوین مشرف است. این در به هشتی بزرگی متصل است و در داخل، در دو طرف آن دو اتاق وجود دارد که جایگاه دربانان بوده است. راهرو طبقه دوم بنا نیز از همین اتاق ها می گذشته است. در سمت غرب این در، سه اتاق طولانی پهلوی هم در اتاق ها در دوره قاجاریه به قرائت خانه و دیگری به چای خانه و دیگری به چای خانه تبدیل شد. اکنون تمام اتاق ها متعلق به چای خانه است. در طرف شرقی بنا، بعدها، مدرسه ای ساخته شد. این قسمت نیز در گذشته مانند طرف غربی، جایگاه قراولان و نگهبانان بوده است. جلو در عالی قاپو جلوخانی است که در دو طرف آن دو سکوی پهن با سنگ ساخته شده است.

از اره های سردر، با کاشی پوشیده شده اند و بقیه سر در با گچ پوشیده شده است. در قسمت میانی سر در و بالای در، کتیبه ای به خط ثلث جلی به قلم علی رضا عباسی- نقاش معروف- در کاشی معرق نوشته شده است. بالای کتیبه در وسط سر در، پنجره مشبک بزرگی از کاشی معرق نوشته شده است. بالای کتیبه، در وسط سردر، پنجره مشبک بزرگی از کاشی معرق دورو قرار دارد نظیر آن را در دیوار شمالی نیز کار گذاشته اند. یکی از پنجره ها به خیابان شهدا و دیگری به حیاط شهربانی کنونی گشوده می شود. امروزه سر در عالی قاپو و حیاط و ساختمان های شمالی آن، از محل اداره شهربانی قزوین است.
عمارت چهل ستون

این بنای تاریخی که یادگاری از دوران صفویه است، در وسط یک باغ قرار گرفته است. این بنا در دو طبقه ساخته شده و تالار بزرگی دارد و در روزگار رونق، دارای درهای خاتم کاری، راهروهایی با تزئینات نقاشی، کاشی کاری و طلا کاری جالب بوده است که به مرور زمان، این تزئینات از بین رفته و یا زیبایی اولیه خود را از دست داده است.
قطعه های تاریخی

در نقاط مختلف استان قزوین، قلعه های متعددی وجود دارد که برجسته ترین آن ها قلعه الموت است که با جنبش سیاسی و دینی حسن صباح ارتباط مستقیم دارد. در زیر، به معرفی مهم ترین قلعه های محدوده استان قزوین می پردازیم:
قلعه الموت
این قلعه بر فراز کوهی است که اطراف آن را پرتگاه های عظیم بریدگی های شگفت فرا گرفته است. این کوه از نرمه گردن ‌(میان نرمه لات و گمارود) شروع شده و به طرف مغرب ادامه پیدا کرده است. صخره های پیرامون قلعه که رنگ سرخ و خاکستری دارند، در جهت شمال شرقی به جنوب غربی کشیده شده اند. پیرامون دژ از هر چهار سو پرتگاه است و تنها راه دسترسی به آن راه بسیار باریکی است که در جانب شمال آن قرار دارد.
قلعه الموت را مردم محل «قلعه حسن» می نامند. این قلعه از دو بخش غربی و شرقی تشکیل شده است. هر بخش به دو بخش: قلعه پایین و قلعه بالا تقسیم شده است که در اصطلاح محلی، آن ها را «جورقلا» و «پیازقلا» می نامند. طول قلعه حدود ۱۲۰ متر و عرض آن در نقاط مختلف بین ۱۰ تا ۳۵ متر متغیر است.

دیوار شرقی قلعه بالا یا قلعه بزرگ که از سنگ و ملاط گچ ساخته شده است، کم تر از سایر قسمت ها آسیب دیده است. طول آن حدود ۱۰ متر و ارتفاع آن بین ۴ تا ۵ متر است. در طرف جنوب، در داخل صخره اتاقی کنده شده که محل نگهبانی بوده است. در جانب شمال غربی قلعه بالا نیز دو اتاق به داخل در داخل سنگ کوه کنده اند. در اتاق اول، چاله آب کوچکی قرار دارد که اگر آب آن را کاملا تخلیه بکنند، داشته باشد. در پای این اتاق، دیوار شمالی قلعه به طول ۱۲ متر و پنهای ۱ دارد. در جانب جنوب غربی این قسمت، قلعه پایین تر واقع شده است و پرتگاه مخوفی دارد. در جانب جنوب غربی این قسمت قلعه، حوضی به طول ۸ متر و

عرض ۵ متر در سنگ کنده اند که هنوز هم بر اثر بارندگی های زمستان و بهار پر از آب می شود. در کنج جنوب غربی این حوض، درخت تاک کهن سالی که هم چنان سبز و شاداب است، جلب توجه می کند. اهالی محل معتقدند که آن را «حسن صباح» کاشته است. این قسمت از قلعه، به احتمال زیاد همان محلی است که حسن صباح مدت ۳۵ سال در آن اقامت داشته و پیروان خود را رهبری می نموده است.
در جانب شرقی قلعه، پاسداران قلعه و افراد خانواده هایآن ها ساکن بوده اند. در حال حاضر آثار کمی از دیوار جنوبی این قسمت باقی مانده است. در جانب شمال این دیوار، ده آخور برای چارپایان در داخل سنگ کوه کنده شده است. گذشته از‌ آثار دیور جنوبی، دیوار غربی این قسمت به ارتفاع ۲ متر هم چنان پابرجاست، ولی از دیوار شرقی اثری دیده نمی شود. در این قسمت، سه آب انبار کوچک در دل سنگ کنده اند و چند اتاق نیز در سنگ ساخدته شده که در حال حاض ویران شده اند.

بین دو قسمت قلعه یعنی قلعه بالا و پایین میدانگاهی قرار دارد که بر گرداگرد آن دیواری محوطه قلعه را به دو قسمت تقسیم کرده است. در حال حاضر در میان میدان آثار فراوانی به صورت توده های سنگ و خاک مشاهده می شود که بی شک باقی مانده بناها و ساختمان های فراوانی است که در این محل وجود داشته و ویران گشته اند.

به طور کلی باید گفت، قلعه الموت که دو قلعه بالا پایین را در بر می گیرد، به صورت بنای سترگی بر فراز صخره ای سنگی بنا شده و دیوارهای چهارگانه آن به تبعیت از شکل و وضع صخره ها ساخته شده اند، از این رو عرض آن به خصوص در قسمت های مختلف فرق می کند از این برج های قلعه سه برج گوشه های شمالی و جنوبی و شرقی هم چنان بر پای اند و برج گوشه شرقی آن سالم تر است. دروازه و تنها راه ورود به قلعه در انتهای ضلع شمال شرقی قرار دارد. مدخل راه منتهی به دروازه از پای برج شرقی است و چند متر پایین تر از آن واقع شده است. در این محل تونلی به موازات ضلع جنوب شرقی قلعه به طول ۶ متر و عرض ۲ متر و ارتفاع ۲ متر در دل سنگ های کوه کنده شده است. با گذشتن از این تونل، برج جنوبی قلعه و دیوار جنوب غربی آن که روی شیب تخته سنگ ساخته شده است، نمایان می گردد. این دیوار بر دشت وسیع

گازرخان که در جنوب قلعه قرار دارد مشرف است؛ به نحوی که دره الموت رود از آن دیده می شود. راه ورود به قلعه با گذشتن از کنار برج شرقی و پای ضلع جنوب شرقی به طرف برج شمالی می رود. از آنجا که راه ورود آن در امتداد دیوار میان دو برج شمالی و شرقی واقع شده است، استحکامات این قسمت، از سایر قمست ها مفصل تر است و آثار برج های کوچک تری در فاصله دو برج مزبور دیده می شود. دیوارهای اطراف قلعه و برج ها در همه جا دارای یک دیوار پشت بندی است که ۸ متر ارتفاع دارد و به موازات دیورا اصلی بنا شده است و ضخامت آن به ۲ متر می رسد.
از آنجا که در تمام طول سال گروه زیادی در قلعه سکونت داشته و به آب بسیار نیاز داشته اند سازندگان قلعه با هنرمندی خاصی اقدام به ساخت آب انبار هایی کرده اند و به کم آب روهایی که در دل سنگ کنده اند از فاصله دور آب را بر این آب انبارها سوار می نمودند.

در پای کوه الموت، در گوشه شمال شرقی، غار کوچکی که از آب رو (مجرا)های قلعه بوده دیده می شود. آب قلعه از چشم «کلدر» که در دامنه کوه شمال قلعه قرار دارد تامین می شده است.
مصالح قسمت های مختلف قلعه سنگ (از سنگ کوه های اطراف)، ملاط گچ، آجر، کاشی و تنپوشه سفالی است. آجرهای بناها که مربع شکل و به ضلع ۲۱ سانتی متر و ضخامت ۵ سانتی مترند، روکار بنا به کار برده شده اند. در ساختمان دیوارها، برای نگهداری دیوارها، متصل کردن قسمت های جلو برج ها به قسمت های عقب، در داخل کار کلاف های چوبی به طور افقی به کار برده اند. از جمله قطعات کوچک کاشی که در ویرانه های قلعه به دست آمده قطعه ای است به رنگ آبی آسمانی با نقش صورت آدمی که قسمتی از چشم و ابرو و بینی آن کاملا واضح است.
امروزه در دامنه جنوبی کوه هودکان که در شمال کوه قلعه الموت واقع شده است، خرابه های بسیاری دیده می شود که نشان می دهد روزگاری بر جای این خرابه ها، ساختمان های بسیاری وجود داشته است. در حال حاضر، اهالی محل خرابه های این محوطه را دیلمان ده، اغوزبن، خرازرو و زهیر کلفی می نامند.
هم چنین در سمت غرب قلعه، قبرستانی قدیمی معروف به «اسبه کله چال» وجود دارد که در بالای تپه مجاور آن، بقایای چند کوره آجرپزی نمایان است. در قله کوه هودکان نیز پویه سوزهای سفالین کهن به دست آمده است.
قلعه نویزرشاه
این قلعه در شرق «شترخان» و در شمال شرقی روستای «گرم رود» بر فراز کوه بلندی که دیوارهای صخره ای آن به طور عمودی به سوی دره های اطراف پایین می رود و بلندترین نقطه آن ۲۰۰۰ با ارتفاع دارد، واقع شده است.
از دیوار قلعه هنوز قسمتی برپا است و در بالای یکی از دو دیوار آن، روزنی قرار دارد. از بنایهای آن چند اتاق و ساختمان بزرگ هنوز برپا است. این قلعه با توجه به وضع طبیعی آن، از جمله قلعه های مستحکم و تسخیر ناپذیر منطقه به شمار می رفته است.
قلعه لمبسر
در ناحیه رودبار نیز بیش از هر چیز ویرانه های مربوطه به قلعه های اسماعیلیه که بر فراز ستیغ کوهساران خودنمایی می کنند، نمایان است. دژ لمبسر یکی از عظیم ترین و وسیع ترین دژهای منطقه است که دو رود «نینه رود» و «لمه در» در دو سوی آن جریان دارد. قلعه لمبسر از سه جهت مشرق، جنوب و شمال به پرتگاه های مخوفی منتهی می گردد. بخشی از سمت شرقی آن یعنی سمت رودخانه نینه رود. شیب کم تری دارد. به همین جهت، دیواری عظیم و قطور با سنگ های بسیار بزرگ ساخته اند که تا امروز قسمتی از آن پابرجاست و در حدود ۲۰ متر طول و ۱۰ متر ارتفاع دارد.
قلعه سمیران

این قلعه بر بالای تپه سنگی در دهستانی طارم قرار دارد و دسترسی به آن جز از سمت شمال، بسیار دشوار است. سفید رود از جانب جنوبی این قلعه می گذرد و آن سوی رود، رشته ارتفاعات بلند سنگی سر به آسمان کشیده اند. بنای اصلی قلعه در بالای کوه قرار دارد و بخشی از شیب آن را که به طرف جنوب می باشد، در بر میگیرد.
در حال حاضر از دیوارهای قلعه، گذشته از دیوار اصلی در بالا قسمتی نیز در دامنه شمالی پابرجاست. ین بخش از دیوار که بر روی یک رگه سنگی استوار شده است،به خاطر به وجود آمده تا در مسیر دسترسی باشد و امکان نفوذ به قلعه را سد ساخته باشند. باید دانست که در دوران آبادانی این قلعه چنان که ناصر خسرو نقل نموده، قلعه مزبور دارای سه دیوار تو در تو است.
قلعه سنگرود

در شمال روستای زردگرد که در ناحیه کوهستانی شمال قزوین قرار دارد از دهات کوهپایه به شمار می رود، بر فراز قله کوهی آثاری از بناهای ویرانه سنگی به چشم می خورد که احتمالا یک قرار گاه و یا یک قلعه نظامی بوده است. در پای کوه، رودخانه ای به نام سنگرود در بستر دره پلنگ دره جاری است. بر روی تپه مرتفع کنار این دره، آثاری شبیه به چهار تاقی های دوره ساسانی دیده می شود.
قلعه شیرکوه

برفراز کوه بیدلان که بر الموت رود و طالقان رود مشرف است، بقایای قلعه ای مشاهده می شود که از دژهای اسماعیلی است و برای حفاظت دره الموت مورد استفاده قرار می گرفته است. بقایای قلعه شیرکوه عبارت است از هشت آب انبار، یک برج و بخشی از دیوار قلعه. همه این بناها در دل سنگ های کوه کنده شده اند. برای رسیدن به قلعه از راهی بسیار دشوار باید گذشت.
قلعه شیرکوه در زمان حمله هلاکوخان مغول از بزرگترین قلعه های اسماعیلیان بوده که به علت استواری آن و بسیاری مردان، لشگر مغول موفق به تسخیر آن نگردیده.
قلعه ساسان (آرامگاه بزرگ)

این قلعه در دهستان طارم قرار دارد و بر فراز تپه بلندی ساخته شده که قسمت بالای آن فاقد پوشش گیاهی است و به صورت سکویی از سنگ سیاه خودنمایی می کند. این بنا از سه جهت دارای شیب تند است که تا حدی دسترسی به بنای روی تپه را دشوار می سازد. در حال حاضر آب دریاچه سدی که در نزدیکی آن قرار دارد، این تپه ادامه یافته و چشم انداز زیبایی را پدید آورده است.
بنای قلعه ساسان عبارت است از برجی با طرح هشت ضعلی که در قسمت پایین آن دور تا دور دیواری به ارتفاع ۲ متر قرار دارد. طول هر ضلع برج از خارج ۵۰/۶ متر است.
قلعه دختر (قزقلعه)

این قلعه در ۱۵ کیلومتری جاده تاکستان- رنجان، در نزدیکی روستای آبک لو، بر بالای کوهی واقع شده است. دسترسی به این قلعه از راهی است که از گرده جنوبی به بالای قله و پای بنای قلعه منتهی می شود.
در مسیر منتهی به قلعه آثاری از سکوهای متعدد مشاهده می وشد و نشانگر آن است که در زمان آبادانی بنا، این پله ها جهت دسترسی به بنای قلعه ساخته شده است.

قلعه و آثار ایوان نیاق
روستای نیاق در ۱۶ کیلومتری قزوین و در یک منطقه کوهستانی واقع شده است. در این روستای بقایای آثاری تاریخی وجود دارد که به ایوان نیاق و تاق محمد حنیفه معروف شده است. این اثر تاریخی بر بالای کوه سنگی مجاور روستاست و عبارت از گودالی به طول ۸ و عرض ۵/۲ متر می باشد که یک ضلع آن به صورت منحنی است. این گودال به یک حوض سنگی شبیه است. در گوشه این حوض پلکانی سنگی با هفت پله دردل سنگ های کوه کنده شده است.

بر روی سطح کوه، آثار دیگری مربوط به ویرانه های یک قلعه دیده می شوند که از آن میان تنها سنگ های لاشه ای که در بنای قلعه به کار رفته ان را می توان تشخیص داد. علاوهن بر آن چندین گودال دیگر نیز به قطرهای تقریبی یک تا دو متر در این قسمت دیده می شوند که احتمالا به عنوان انبار و محل ذخیره گندم و حبوبات مورد استفاده قرار می گرفته اند.


دانلود با لینک مستقیم

پایان نامه بناهای اوّلیه مسجد جامع کبیر یزد -رشته معماری

اختصاصی از یارا فایل پایان نامه بناهای اوّلیه مسجد جامع کبیر یزد -رشته معماری دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

پایان نامه بناهای اوّلیه مسجد جامع کبیر یزد -رشته معماری


پایان نامه بناهای اوّلیه مسجد جامع کبیر یزد -رشته معماری

 

 

 

 

 

 

 



فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:75

فهرست مطالب:

بنا های اوّلیه مسجد جامع کبیر یزد. ۲

” بررسی تاریخچه مسجد جامع کبیر یزد” ۲

پیشگفتار. ۲

روش پژوهش… ۳

منابع مورد استفاده ۴

معرفی بناهای اولیه مسجد جامع کبیر یزد. ۵

ابهام‌های تاریخی.. ۷

بررسی و مقایسه مدارک و شواهد تاریخی.. ۹

تعدد بناهای اولیه ۹

آثار مورخیّن متّقدم. ۹

آثار دیگر مورخین.. ۱۰

آراء صاحبنظران. ۱۱

رسالة ماکسیم سیرو از مسجد جمعه یزد. ۱۲

وقف نامه جامع الخیرات… ۱۴

بررسی شجره نامه آل کاکویه یزد. ۱۸

آثار مورخین.. ۱۸

بررسی های تاریخی معاصر در شجرة کاکوئیان. ۱۹

بانیان و تاریخ بنیان دو مسجد قدیمی.. ۲۵

مسجد اولیه: مسجد جمعة شهرستان؛ یا مسجد جامع عتیق. ۲۵

مسجد ثانویه: مسجد جمعه در ده، مسجد جامع قدیم، مسجد گرشاسبی.. ۲۸

جمع بندی.. ۳۰

مکان یابی تاریخی بنا ۳۰

سیر تحولات تاریخی بناهای اولیه ۳۰

بررسی نهایی و نتیجه گری.. ۴۲

خلاصه ای از مطالب : ۵۹

منابع: ۷۳

 

چکیده:

پیشگفتار

وجود ویژگی های متنوّع در دوره های تاریخ تکوین معماری مسجد جامع کبیر یزد از یکسو و تضادّ در نوشته ها واقوال از دیگر سو،تاریخچه ای پیچیده و مبهم از این بنای مهم را در پیشرو قرار داده است.این امر موجب آنن شد تا با هدف رفع ابهامات تاریخی مسجد و معرفی ان در دوره های تاریخی پژوهش حاضر شود.

بنای مسجد جامع کبیر یزد طی قرون متمادی بر بقایاو یا در کناربناهای متنوعی بنا گردیده که در متون تاریخی تحت عناوین مسجد جمعه شهرستان ،مسجد جامعع عقیق،مسجد جمعه قدیم در درده،مسجد جامع نو وبناهای الحاقی آن با اسامی گوناگون از آنها یاد شده است .

در بررسی حاضر از بناهایی که در قرون اولیه اسلامی تا نیمه قرن ششم ه.ق.در این مکان احداث شده تحت عنوان »بناهای اولیه مسجد جامع کبیر یزد« یادد شده است که آثار بسیار اندکی از آن باقی است.نکته جایز اهمیت در رفع ابهامات تاریخچه مسجد آن است که هر ساخت و ساز و اقدام تازه ای در بنا،با تعمیرات و نوسازی آثار قبلیو به عبارتی با ابقاء و احیای آثار گذ شته توام است و این امر نه تنهادر بنا به طور خاص اتفاق می افتد،بلکه همواره با تغییر و تحولات محیطی مسجد نیز همراه است تاسازمان ،فضایی شهرراکه خود نیز به آن وابسته است ،تبلور و انتظام بخشد.

این مهم در بررسی تاریخی مسجد رهنمودی است تا نهوه برخورد پیشینیان با آثار گذ شته راروشن سازد،نگرش آن ها در قالب بنای منفرد نبوده،بلکه به عنوان یک فضای شهری، با هدف پرهیزاز تخریب و انهدام محیط عمل می کرده اند تا این اقدام به بی هویتی بنا و تزلزل در نظم اندامواره بافت های قدیمی شهرها منجر نگردد.

 روش پژوهش

بررسی های اولیه بیانگر این حقیقت بودند که نه تنها تعدد و تنوع بنا ها یاولیه مسجد زیر سئوال است بلکه بانیان بناها و تاریخ بنیان آنها نیز درپرده ای از ابهام قرار دارد.

مهمترین و پیچیده ترین بخش یافتن شجره نامه ای آل کاکویه یزد (قرون 5

و6 ه.ق )بود که در منابع تاریخی از بانیان بناهای اولیه بشمار می رود. دقت در تمامی آثار و مقایسه منابع موجود و همچنین یافتن نسبتهای فامیلی حکام کاکویی با سلاطین وقت ایران، چون کلافی سر در گم زمانی طولانی این پژوهش را متوقف ساخت که در نهابت با پژوهش های مکرر این امر میسر گردید.

 منابع مورد استفاده

در میان مورخین، مورخین قرن نهم ه.ق جعفر بن محمد حعفری مولف تاریخ یزد به سال 844 ه. ق و احمد بن حسین بن علی کاتب مولف تاریخ جدید یزد پس سال 862 ه. ق اطلاعات ارزنده ای از مسجد را ارائه داده اند. همچنین آثار دیگر مورخینی چون محمد مستوفی بافقی، وطرب نائینی را در زمره مورخین متأخر می توان بر شمارد. مقالات و آثار ارزنده معاثری که مشخصاتی از مسجد را عرضه کرده اند واز مهمترین این آثار، یادگارهای یزد، تألیف دکتر ایرج افشار است.

مهمترین و رهگشاترین آثار، وقف نامه جامع الخیرات است که شرح موقوفات سید رکن الدین محمد بانی مسجد جامع نو و پشر ارشدش سید شمس الدین داماد رشید الدین فضل الله است. این وقف نامه در جلد دوم یادگارهای یزد به چاپ رسیده است.

علاوه بر جامع الخیرات وقف نامه هایی در کرباس ورودی اصلی مسجد فعلی به صورت کتیبه های تاریخ داری نصب است که ازمنابع مهم به شمار می روند.

 

معرفی بناهای اولیه مسجد جامع کبیر یزد

بخش عمده بناهای اولیه به هنگام گسترش صحن مسجد جامع نو و نوساریهای عهد قاجاریه به سال1240 ه. ق تخریب شد. بقایای تاریخی این مجموعه در سمت شرقی صحن، تا قبل از تعمیرات اساسی سال 1324 ه .ش باقی بود و در این سال این اثر ارزنده تاریخی منهدم وشبستان جدیدی د رمکان آن احداث گردید. تنها اثر به جا مانده از بناهای اولیه، بخشی از جداره شمال شرقی مسجد است که احتمالاَ پئسته اصلی یا لاولیه هم نیست ولی د رتعمیرات مسجد دست نخورده باقی مانده است و شامل دو ورودی قدیمی و متروک، یکی د رسمت شمال و دیگری در سمت شرق است ( تصویر شماره یک ).

شبستان موجود در سمت غربی صحن مسجد، احتمال دارد شبستانی از مجموعه قدیمی باشد که در تغییر و تحولات 1240 ه .ق عهد قاجار، مورد تعمیر ونوسازی قرار گرفته و با تغییرات عمده ای که به ویژه در پوشش سقف به خود دیده، آن را به دوره قاجار نسبت داده اند. اما به احتمال قریب به یقین، شبستان درجایگاه طرح قدیمی است به ویژه آن که قبله آن نسبت به قبله اصلی انحراف دارد( تصویر شماره دو).

در میان افرادی که بقایای تاریخی بناهای اولیه را د رسمت شرقی صحن رویت کرده اند، ماکسیم سیرو، نقسه دقیقی ا زمسجد را در سال1317 ه .ش مطابق با 1938 م ترسیم کرده است که به خوبی آثار بناهای اولیه را نشان میدهد ( تصویر شماره سه). او همچین در این نقشه دوره تاریخی تمامی جرزهای بنا را مشخص کرده است که بسیار لرزنده است. وی البته تنها بخش شرقی صحن را از بناهای اولیه دانسته و این بخش را به طور جداگانه نیز ترسیم کرده است، اما شبستان شازده را، قاجاری معرفی کرده است که این احتمال وجود دارد که کل شبستان تخریب و بر اساس طرح قدیمی با همان انحراف قبله دوباره سازی شده باشد.

ماکسیم سیرو تصاویری از بقایای تاریخی را در انتهای گزارش خود علاوه

بر تصویر پانورامایی ارائه کرده است که به خوبی مجموعه را معرفی می کند (تصویر شماره 4).

ابهام‌های تاریخی

آثار مورخین قرن نهم، اطلاعات مهمی را از تاریخچه بناهای اولیه ارائه می‌دهند، اما دقت د رآثار این مورخین ما را با تناقض های زیادی در تاریخچه بناهای اولیه مسجد مواجه می سازد. مورخینی که پس از جعفری و کائب مبادرت به نگارش تاریخ یزد نموده اند به دلیل استفاده متناوب از هر دو مأخذ، مخاطب را به سردرگمی عجیبی سوق می دهند.

مشکل اساسی درآثار مورخین، اعم از متقدم، متأخر و حتی معاصر ان است که تعدد بناهای اولیه مسجد در آثار آنها متفاوت ذکر شده است واین مشکل در گفته های جعفری و کائب که منشأ نگارش های بعدی هستند نیز دهده می شود. مورخین متأخر و حتی معاصری که بقایای تاریخی مسجد را رؤیت کرده اند، تنها به وجود یک مسجد قدیمی در کنار مسجد نو اکتفا کرده اند.

در این میان منبع موثقّی چون جامع الخیرات به وجود سه مسجد در جوار یکدیگر پس از احداث مسجد جامع نو تأکید دارد. همچنین کاوش های باستان شناسی و تحقیقات ماکسیم سیرو، موجودیّت یک مسجد قدیمی را در جوار بقایای تاریخی بناهای اولیه نشان داده است.

به این ترتیب در مأخذ و مدارک موجود، گاه بناهای اولیّه مسجد مشتمل بر دو مسجد است و گاه با یک مسجد اولیه روبرو هستیم. از تبعات این تناقض گویی ها، ذکر نام بانی یا بانیان بناهای اولیه مسجد است که با اسامی متنوعی روبرو می شویم. در پاره ای متون تاریخی، از سه نسل سخن به میان می آید که در ساخت و سازها دست داشته اند و در جایی دیگر شجره نامه بانیان گاه به چهار یا پنج نسل می رسد.

مسلم است که ارایه اسامی متنوع بانیان بناهای اولیه مسجد، نه تنها تاریخ بنیان بنا را مخدوش می سازد. بلکه تردیدهای مکّرر از تعّدد بناهای اولیه،کل مجموعه را مورد سؤال قرار داده و تاریخچه مبهم بنا را عرضه می نماید.

از طرفی متون تاریخی نشان می دهند که شهر یزد، قبل از اینکه دارالعباده آل کاکوبه گردد، پایگاه مهمی برای زردتشتیان بوده است که هنوز هم نقش خود را حفظ کرده است. حتی متون تاریخی از احداث مسجد جامعی در قرون اولیه اسلامی در شهر یزد خبر نداده اند و شروع ساخت و ساز مسجد جامع را در این شهر در بدو ورود امرای کاکویی ذکر کرده اند که شهر دارای حصار و دروازه می گردد.

همچنین صاحبنظرانی که بقایای تاریخی مسجد را قبل از تخریب دیده اند، در مورد جایگاه و موقعیت آن اظهار نظرهایی کرده اند که دال بر وجود آتشکده در مکان آن است و در متون تاریخی اشاره ای بر وجود آتشکده در این مکان نیست.

علاوه بر آن، اظهار نظرهای مستشرقین و نتایج تحقیقات ماکسیم سیرو، بنیان بقایای تاریخی مسجد را به قرون اولیه اسلامی، قبل از سلاجقه یا پیش از روی کار آمدن کاکوئیان در یزد دانسته اند که این نظریه در تقابل با متون تاریخی قرار می گیرد و موضوع را بغرنج تر می سازد. همچنین بانی و تاریخ بنیان دومین مسجد در گزارش تحقیقی ماکسیم سیرو، با آثار مورخین تطابق ندارد. 

بررسی و مقایسه مدارک و شواهد تاریخی

تعدد بناهای اولیه

جهت رفع ابهامات تاریخی، تمامی مدارک و شواهد تاریخی مورد بررسی و مقایسه قرار گرفته که به اختصار اهم آن ها ارایه می گردد:

آثار مورخیّن متّقدم

جعفری و کاتب در تألیفات خود در دو مبحث جداگانه که شرح حال امیران و حکام یزد و دیگری معرفی مساجد جامع یزد است، به ساخت و سازهایی در مکان مسجد جامع کبیر یزد در زمان امرای کاکویی یزد اشاره دارند.

این دو مورخ در مبحث اول، بر موجودیت دو مسجد در مکان بناهای اولیه اذعان دارند که مسجد اولی را، مسجد جمعه شهرستان و دومین مسجد را مسجد جمعه درده یا مسجد قدیم درده ذکر کرده اند. جعفری در مبحث دوم از دو مسجد متصل قدیمی سخن می گوید ولی کاتب علیرغم تعیین میزان کارآیی مساجد در مبحث اول، بناهای قدیمی مجموعه را یک مسجد دانسته و متذکر می شود که مسجد قدیم همان عتیق است.

آثار دیگر مورخین

مورخینی که قبل از گسترش صحن مسجد(1240 ه.ق) تألیفات خود را ارایه داده اند، همچون محمد مستوفی بافقی عیناً مطالب جعفری و کاتب را به تناوب نقل قول کرده اند و از هر دو مسجد قدیمی سخن گفته اند. اما مورخین معاصری که پس از این تاریخ مبادرت به نگارش کرده اند، تنها به معرفی یک مسجد قدیمی پرداخته اند. آینی در آتشکده یزدان و دکتر افشار در یادگارهای یزد، ضمن شرح مبسوطی از مسجد جامع، تنها به یک مسجد قدیمی اشاره دارند.

آراء صاحبنظران

آراء صاحبنظرانی که بقایای تاریخی بناهای اولیه را رؤیت کرده اند، نشانگر آن است که کهن ترین بخش قدیمی مسجد یا مسجد اولیه را دیده اند. این افراد در مورد موقعیت و ویژگی های اظهار نظرهایی کرده اند که در یک جمع بندی کلی، آن را از آثار قرون اولیه اسلامی و مکان مسجد را در کنار یا بر جایگاه آتشکده زرتشتیان دانسته اند.

دکتر ایرج افشار، جزیی از پی آتشگاه ساسانی را در محل بقایای تاریخی بناهای اولیه مسجد تشخیص داده است و دکتر محمد کریم پیرنیا، وجود محلی به نام « تل خاکستر» را در مجاورت آتشکده ای در این مکان دانسته است. همچنین دکتر پیرنیا و کهنسالان یزدی که شاهد تخریب بقایای بناهای اولیه بوده اند، همگی اذعان دارند که هنگام حفر زمین برای پی ریزی شبستان جدید، خاکستر زیادی از این محل بیرون برده شده است و نکته قابل توجه دیگر، توجه زردتشتیان به این مکان و روشن کردن شمع در محل کرباس مسجد فعلی است.

پروفسور پوپ نیز مسجد را در محل یکی از آتشکده های ساسانی دانسته که در روزگار صفاریان دایر بوده است. همچنین دونالد ویلبر، بقایای تاریخی بناهای اولیه را متعلق به قبل از سلاجقه می داند.


دانلود با لینک مستقیم

دانلود پایان نامه رشته معماری در مورد بناهای مذهبی

اختصاصی از یارا فایل دانلود پایان نامه رشته معماری در مورد بناهای مذهبی دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود پایان نامه رشته معماری در مورد بناهای مذهبی


دانلود پایان نامه رشته معماری در مورد بناهای مذهبی

 

 

 

 

 

 

 

 


فرمت:word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:104

 چکیده:

مکانهای مذهبی، مساجد، مصلا و…. هموار ه نقش تعیین کننده ای در اعتلای فرهنگ، سیاست، علم و سایر شئونات تمدن ایفا نموده اند. این تحقیق معماری، بدنبال خلق فضایی بمنظور ارائه و انجام فعالیتهای مذهبی و در کنار آن ارائه فعالیتهای خدماتی و فرهنگی تحت عنوان مصلا بزرگ فردیس کرج، می باشد. در بخش شناخت با طرح مباحث مختلف مرتبط با موضوع به بازشناسی عوامل تأثیرگذار در فرآیند طراحی پرداخته شده. در بخش دوم ( کاربرد) ازنتایج حاصل در بخش اول بمنظور خلق فضای معماری بهره گرفته می شود. در این تحقیق سعی برآن شده است تا فرآیند شناخت و کاربرد آن در طراحی معماری رعایت شده و مسیر رسیدن از سئوال به جواب بدرستی طی گردد.

در بخش اول مباحث و موضوعات مطرح شده در سه عرصه دانش معماری یعنی شکل، معنا، و عملکرد می باشند و در بخش دوم پس از تدوین مبانی نظری، اهداف، اصول ومعیارهای طراحی بمنظور شکل گیری ایده اولیه طرح حرکتی از کل به جز طی می گردد و پس از شکل گیری ایده اولیه بمنظور تکمیل فرآیند حرکتی از جزء به کل داشته وایده اولیه در پرتو تأثیرات نظامهای برنامه ریزی فیزیکی و سازماندهی فضایی و نیز نظام نمادین، نظام هندسی، نظام زیبائی شناسی و نظام سازه، به طرح نهای ختم می گردد.

 پیشگفتار

بی شک بناهای مذهبی در طول زمان همواره مورد توجه و احترام ملل و اقوام مختلف بوده است و بدین جهت پیوسته کاملترین تجربه های هنری هنرمندان برجسته هر دوره تاریخی در خدمت معماری و تزئین نقوش بکارفته در احداث چنین اماکنی بوده است. این علاقه و توجه و بذل سرمایه های مادی و معنوی نه از باب منافع اقتصادی و مقاصد مادی، بلکه بر مبنای کشش و علاقه ای قلبی براساس گرایش فطری مردم به مکاتب الهی بروز کرده است. چه بسا مردمی که با مشکلات اقتصادی دست به گریبان بوده، اما در سرمایه گذاری بر مظاهر معنوی از جمله بناهای وابسته به مقدسات مذهبی از هیچگونه تلاشی فروگذار نکرده اند بناهای رفیع و باشکوهی که در طول تاریخ برمعابد، مساجد سربرافراشته اند همواره با یک پشتوانه قلبی و عشق حقیقی همراه بوده است. در تاریخ اسلام مکانهای مذهبی همواره در رأس توجه مردم، بویژه هنرمندان معتقد به مبانی دینی قرار داشته است. در دوره هایی که اثری از پیشرفت های علمی در هیچ کجای عالم دیده نمی شود برجسته ترین آثار معماری جهان، از میان مکانهای بزرگ مذهبی اسلام در جای جای سرزمین های اسلام بجای مانده است. اگرچه به علل گوناگون بویژه هجوم نیروهای متجاوز بیگانه به کشورهای اسلامی بسیاری از این ابنیه مهم و تاریخی دچار تخریب و ویرانی شده و آثار مهم مکتوب و میراث فرهنگی مسلمین که دستخوش غارت و آتش سوزی در کتابخانه های مهم جهان اسلام شده است، ما را از گنجینه های مهمی محروم کرده است با این حال آنچه برجای مانده، خود دریچه ای است برای شناخت عظمت معماری بکاررفته در بناهای مذهبی بزرگ اسلامی، بویژه آنکه درمعماری و کاشیکاری بناها مظاهر معنوی و مفاهیم والای مذهبی چه در انتخاب رنگ و چه در انتخاب شکل وفرم بسیار ماهرانه تلفیق شده اند، و فضای بوجود آورنده که انسان شیفته معنویت را بسوی خود می کشاند.

اگرچه متأسفانه بعلت افول قدرت سیاسی جهان اسلام پس از آنکه حاکمیت سیاسی در دست افراد نااهل و فرصت طلبی قرار گرفت، نقش بناهای مذهبی را در سرنوشت اجتماعی و سیاسی و معنوی مردم کمرنگ ساخته، ولی امید می رود در زمان حاکمیت جمهوری اسلامی، مکانهای مذهبی جایگاه ویژه خود را پس از قرنها بازیابد و مجد و عظمت معنوی و حقیقی جهان اسلام بار دیگر احیاء گردد.

فصل دوم

 «مفاهیم مرتبط با موضوع »

مقدمه:

اسلام اندکی پس از ظهور، در تمامی کشورهای پیرامون شبه جزیره عربستان و حتی کشورهای دور دست پذیرفته شد و تمامی عرصه های زندگی خصوصی و اجتماعی آنان را تحت تأثیر قرار داد. همراه با گسترش اسلام مکانهای مذهبی اسلامی به عنوان مهمترین عامل فیزیکی و پایگاه اسلامی در تمام کشورهای متأثر از فرهنگ اسلامی بنا گردید. مکانهای عبادی اسلام تا حدود زیادی مرکز فعالیتهای فرهنگی می باشد ارتباط مکانهای مذهبی اسلامی با مسئولان حکومتی و افراد قدرتمند جامعه و اشخاص مؤمن و سرشناس باعث می شود که چنین مکانهایی همانند مراکز ارتباطی نهادهای اجتماعی عمل کنند. مراسم مذهبی سنتی اهمیت خاص خودشان را دارند و آن اینست که ما را در تجربه جمعی پرستش سهیم می کند اما هرگز نباید فراموش کرد که تجربه مذهبی در درجه اول یک تجربه عملی عشق است. ما می توانیم از کتابها پیروی کنیم، بر قلبها حاکم شویم و نحوه رفتاری خاصی را برگزینیم ولی هیچکدام فایده ای ندارد. این دل است که تصمیم می گیرد و تصمیم دل قانون است.

 گذری بر اهمیت مکانهای مذهبی

بناهای مذهبی همواره مورد احترام و توجه ملل و اقوام مختلف در طول تاریخ بوده است و به لحاظ همین اهمیت پیوسته کاملترین تجربه های هنری هنرمندان برجسته هر دوره تاریخی در خدمت معماری و تزئین نقوش بکار رفته و در احداث چنین اماکنی بوده است. ایرانیان در همه آثار هنر و معماری قبل از اسلام خویش، نوعی هنر و معماری متکی بر تجربیات فنی و مستقل از هنر و معماری شیوه های بیگانه را دارا بوده اند و به وسیله آنها انواع ارزشهای فضایی را در دوران خود شکل داده اند

تاریخچه مکانهای مذهبی قبل از اسلام در ایران:

گوهر معماری ایرانی؛ منطق ریاضی و عرفانی آن است. درون گرایی و کشش معماران ایرانی بسوی حیاط ها و پادیاوها و گودال باغچه ها و هشتی ها و کلاه فرنگی ها که شبستان ها را گرداگرد خود گرفته و محیط های دلکش و خودمانی بوجود آورده که از دیرباز جزء منطق معماری ایرانی بوده است. همچنانکه در کاخهای تخت جمشید می بینیم که پیرامون حیاطی، اتاقها، تالارها، و ایوانها جای دارد، یا فضاهای کاخ ساسانی سروستان و خانقاه و سراهای قبل از اسلام دیده می شود. در دوره هخامنشیان یکسری آتشکده در شوش وتخت جمشید ساخته شده که با سبک معماری هخامنشی با پوشش مسطح و تیرچوبی است و این ادامه داشته است تا زمان اشکانیان: معابدی با سبک چهارطاقی و چهار ایوانی با سبک معماری پارتی و خراسانی برای عبادت مغ ها و زرتشتیان ساخته شد.

در زمان ساسانیان معابد چهار طاقی رشد ویژه ای پیدا کرد از جمله می توان آتشکده نیاسر را مربوط به باین دوره دانست و ا زجمله طرح تزئینی این دوران طرحهای ارسبک و اسلیمی، شیار تزئینی، گوشواره را که از رومیان و یونانیان اخذ کرده بودند و از عناصر مهم معماری ساسانی شد.

تاریخچه مکانهای مذهبی بعد از اسلام در ایران:

با ورود مسلمانان به ایران و واردشدن تمام ارزشهای راستین الهی به این مرزوبوم تاروپود جامعه طبقاتی ساسانی یکباره فروریخت و طرحی نو برای زندگی وحیات آدمیان پی ریزی شد. جامعه متفرق ایرانی که نتیجه منطقی اختلافات ادیان جاهلی بوده است با پیام جدیدی که ارتش اسلام از سرزمین رسولخدا(ص) برای آنها به ارمغان آورد به ندای فطرت خداپرستانه انسانی خویش گوش فرا می دهد و پس از مدت کمی جامعه ایرانی به دین جدیدی روی آورد، با همه این احوال معماران ایرانی و مسلمان از زمان ورود اسلام به ایران در ایجاد فضاهای معمارانه با اسلوب ایرانی و با هدف الهی دچار وقفه شده اند. این وقفه شامل مدت زمانی است که آنها بمنظور آشنایی با خواست و هدفهای اسلام از فضاهای معماری صرف کرده اند آثار این دوره فقط تقلیدی بود از سبک و شیوه ساخت معماری اسلامی مسلمانان عرب، که نمود بیشتر آن در خطه خراسان( تمام نواحی مشرق چون کشور ترکمنستان، افغانستان و …) دیده می شود. سبک معماری مذهبی تقلیدی این زمانی به این نحو بود که مسجد محوطه ای را با دیوار خشتی محصور کرده و سایبانی برروی این محصوره به وسیله چوب و حصیر می ساختند. مسجد، کوچه میرنطنز، مسجد سراور گلپایگان و مسجد حاجتگاه ابیانه ازاین نوع اند.

بعد از این مرحله شبستان یا چهلستون با ردیف پوشش ضربی متداول شد مانند مسجد جامع فهرچ یزد – مسجد شوش و تاریخانه دامغان و مسجد جامع نائین. در این دوران از معماری قبل از اسلام وشیوه های مستقلانه و برخاسته از خلاقیت و نوآوری خود معماران خویش ذوق ایرانی بهره فراوان گرفته شد.

از تزئینات مهم این دوران در بناهای مذهبی می توان طرح ارسبک و اسلیمی دوران ساسانی شیار تزئینی که برگرفته از قبل از اسلام بود ولی در دوران بعد از اسلام کاربرد فراوان و متنوعی پیدا کرد و انواع مختلفی از آن پدید آمد. از دیگر موارد تزئین در دوره اسلامی گوشواره ای است که از پلان مربع قبل از اسلام به پلان دایره ای با سقف مدور تبدیل شد. از دیگر موارد تاریخی تزئین بناهای مذهبی ایران بعد از اسلام، پیچ تزئینی بوده که از قدیم الایام در ایران کاربرد داشته است. و خیلی از موارد دیگر چون طاق نما و گچبری و کاشیکاری و …. را نام برده و روند کاربرد تاریخی آنها را بررسی کرد.

« مصلا، تعریف و مشخصه های آن»

مصلا یکی از بناهای مذهبی اصلی در اسلام بشمار می آید و اقامه نمازهای عیدین و جمعه نیز از مهمترین عملکردهای آن است اما تفاوت عمده ای بین آن و مسجد نمی توان قائل شد همانگونه که از قول پیامبر اکرم(ص) نقل شده:« هرکجا نماز برپا دارید همانجا مسجد است». بنابراین می توان گفت که در اسلام مسجد لزوماً نشان از ساختمانهای مشخص با ویژگی های مشخصی ندارد. و تنها مشخصه اصلی آن مکانی جهت اقامه نماز می باشد.

واژه مصلا در فرهنگ لغت فارسی به معنای«عیدگاه» ترجمه شده است، محلی برای برگزاری مراسم اعیاد اسلامی و خواندن نمازهای مربوطه، محلی باز و دلگشا و مفرح که در آن ساختمانی نیست و فقط بنایی که محل ایستادن امام و جهت قبله را نشان می دهد می باشد. درمصلا تأکید بیشتری نسبت به بی سقف بودن آن شده است لذا از این جهت تعریف مصلا: مکانی روباز جهت اقامه نمازهای عید قربان، عیدفطر و همچنین نماز استسقاء درنظر گرفته می شود.

در ابتدای ظهور اسلام، حضرت محمد(ص) با اینکه منزل خود را تبدیل به مسجد نموده و نمازهای عادی را در آنجا برگزار می کردند، نمازهای غیرعادی همانند نماز اعیاد و باران و… در خارج از شهر که بیشتر زمینهای زراعتی و یا زمینهای بیشتر شبیه به محل خرمن کوبی که صاف و هموار بود برگزار می کردند. پیروی از سنت پیامبر ایجاب می کند تا مرزامکان مصلا را همچون مصلای آن حضرت بسازیم بویژه آنکه روایات فراوانی از پیامبر اکر(ص) و اهل بیت گویای آن است که نماز عیدفطر و قربان در صحرا و یا مکانی روباز برگزار شود.

در روایات آمده است پیامبر اکرم(ص) فرموده اند:« دوست دارم نماز عیدفطر و قربان را زیر آسمان بجای آورم». پیامبر حتی کف مصلای خود را با حصیر و بوریا فرش نمی کرد، زیرا دوست داشت در نمازهای عیدین پیشانی را برزمین عریان بگذارد بطورکلی با بررسی نمونه ای از طرح های مصلا می توان فهمید که اولاً فضای مورد استفاده بعنوان مصلا هیچگاه همانند مسجد ازمعماری سنگین و حجیمی برخوردار نبوده است ثانیاً نمی توان تغییر و تحول عمده و مهمی را در طرح مصلا همانند تحولاتی که در طرح مساجد اتفاق افتاده منظور کرد. اما با توجه به گسترش جوامع و فرهنگ اجتماعی می توان فضاهایی متناسب با نیازهای فرهنگی و اجتماعی جامعه در کنار آن در نظر داشت که در طرح ارائه شده در این رساله تا حدود زیادی به این مطلب توجه شده است.

مسجد: معرفی و سیر تحول آن

« ان بیوتی فی الارض المساجد» مساجد خانه های من در زمین است. اسلام به معنی تسلیم بودن به خواست و اراده خداوند است و خداوند تمام ادیان آسمان خود را به نوعی زیر مجموعه این دین کامل می داند. قبل از دین اسلام و ساخت مساجد خانه کعبه که طراح آن خداوند و مجری آن پیامبران بودند اولین خانه ای بود برای پذیرش توبه آدم و محل عبادت و قیام او، جدار آن فقط یک پوسته است با دری به درون وحجم آن یک مکعب( یعنی منظم ترین حجم با سطوح مشابه و یکنواخت برای آرامش وسکون انسان) چون چها رضلعش بر چهار وجه انسان منطبق است و در او ایجاد سکون می کند. پلانش مربع است و پوسته داخلی آن بدون روزن که حریمی مناسب است که نگاه انسان را از افق برگیرد. ابتدا سقف نداشته و بعداً سقف گذاشته اند.

بعد از ظهور دین مبین اسلام، بناهای مذهبی یکی از اساسی ترین عناصر بافت وساخت و شکل شهرها بوده و هستند، دربین بناهای مذهبی درون شهر و روستا، مسجد جایگاه ویژه ای دارد، مسجد به مثابه برجسته ترین عنصر معمارانه منبعث از دین اسلاام از اولین ازمنه حضور مدنی این دین، با جامعه همراه بوده است. مساجد هم یکی از مخلوقات الهی است و هم بیت الله لذا نباید عظمتی از جنس عظمت دیگر بناها داشته باشد.( مساجد یذکر فیها اسم الله کثیراً) مساجد چنین است که خدا در آنها زیاد یاد می شود. مسجد در واقع محلی برای اجتماع سیاسی- مذهبی اقتصادی و فرهنگی جامعه است. مساجد خانه های خدا در زمین است. همانطوری که ستارگان برای اهل زمین می درخشند مساجد نیز برای ملکوتیان نورافشانی می کنند.مسجد یک فضا و بنای عمومی و یک عنصر شاخص معمارانه است که عمیقاً یک عرصه فرهنگی- مذهبی در تصویر ذهنی شهروندان و شهرسازان متبادر می شود، مسجد را می توان محوری ترین، کانونی ترین، عنصر کالبدی متبلورکننده مدیریت جامعه اسلامی دانست. مسجد کانون عبادتی، اجتماعی و فرهنگی و پویایی است که هرگز نمی تواند از ساختار اجتماعی، و شهری آن جدا شود واژه مسجد در قرآن کریم، با تأکید واضح به خانه کعبه در مکه معظمه چنین آمده است:

« قدندی تقلب وجهک فی السماء فلند لینک قبله ترضیها فول وجهک شطر المسجد الحرام و حیث کنتم فولوا وجوهکم شطره بقره آیه 144» ما توجه تو را به آسمان به انتظار وحی و تغییر قبله بنگریم و روی تو را به قبله ای که به آن خشنود شوی بگردانیم پس روی کن بطرف مسجد الحرام و شما مسلمین هرکجا هستید در نماز روی به جانب آن بیاورید.

مسجد تنها واحد نمونه در معماری اسلامی است که همان اوان طلوع دین مبین ایجاد شد و مسلمانان در طول تاریخ برپایه فرهنگ و تمدنهای بومی و ملی خود، سلیقه ها و شیوه های هنری متفاوتی را در ساخت وساز مساجد بکار برده اند. آنان برترین سبکهای معماری و پدیده های هنری را در مساجد آفریده اند تا جائیک یکی از راههای شناخت فرهنگ و تمدن مسلمانان درهر عصری کاوش در آفرینش های هنری است که در ساخت وساز مساجد بکاررفته است.

مسلمانان بخاطر عظمت و قداستی که برای مساجد قائلند و آن را منسوب به پروردگار می دانند تلاش می کنند خانه خدا را هرچه بهتر و با عظمت تر بسازند. البته معماری بطورعام و معماری مساجد بطور خاص در هر عصر و زمانی از تحولاتی که در عرصه های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و … رخ داده تأثیر پذیرفته است. مثلاً معماری دوره هخامنشی مفاهیم قدرت و ابهت و عظمت حاکمان و یا معماری دوران صفویه مفهوم دولت را بنوعی نشان می داده است یا معماری مساجد دوران انقلاب اسلامی یادآور هنر مکتبی است.

تردیدی نیست که اسلام چگونگی بنای مسجد را همچون هر بنای دیگری تا حدود زیادی تابع شرایط زمان و مکان و سلیقه ای افراد قرار داده است زیرا هر زمان و مکان، نوع خاصی از معماری را می طلبید.

مسجد در میان اندامهای دورن هر شهر و روستا و نیایشگاه های همجوار همواره جای ویژه خود را داشته و دارد و از اندامهای دیگر نمایان تر و چشمگیرتر است، مسجد بر دیگر نیایشگاهها همان برتری را داشته که اسلام بر دیگر کیشها دارد.


دانلود با لینک مستقیم

پاورپوینت اقلیم سرد و بناهای ساختمانی

اختصاصی از یارا فایل پاورپوینت اقلیم سرد و بناهای ساختمانی دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

پاورپوینت اقلیم سرد و بناهای ساختمانی


پاورپوینت اقلیم سرد و بناهای ساختمانی

دانلود پاورپوینت اقلیم سرد و بناهای ساختمانی در 17 اسلاید


دانلود با لینک مستقیم