دانلود پروژه رشته ریاضی بررسی تأثیر آموزش روش گام به گام حل مسأله ریاضی جورج پولیا با فرمت ورد و قابل ویرایش تعداد صفحات 105
دانلود پروژه آماده
مقدمه:
یک کشف بزرگ سبب حل شدن یک مسأله بزرگ میشود، ولی در حل هر مسئله حبهای از اکتشاف وجود دارد. مسئله شخص ممکن است چندان پیچیده نباشد، ولی اگر کنجکاوی وی را برانگیزد و ملکههای اختراع و اکتشاف را در فرد به کار وادارد، و اگر آن را با وسایل و تدابیر خود حل کند ممکن است از تنش و شادمانی حاصل از پیروزی در اکتشاف شاد شود، چنین حال و تجربهای در سالهای تجربهپذیری میتواند شوق و ذوقی برای کار عقلی و فکری پدید آورد و آثار خود را بر ذهن و روان و خصلت شخص در تمام عمر باقی گذارد (پولیا ، 1944، ترجمه آرام، 1377).بنابراین، معلم ریاضیات فرصت بزرگی در برابر خویش دارد. اگر وقت اختصاصی خود را به تمرین دادن شاگردان در عملیات پیش پا افتاده بگذراند، علاقه و دلبستگی آنان را میکشد و مانع رشد و تعامل عقلی آنان میشود و باید گفت فرصتی را که در اختیار داشته به صورت بدی صرف کرده است، ولی اگر کنجکاوی دانشآموزان را با مطرح کردن مسائلی متناسب با دانش و شناخت ایشان برانگیزد و در حل مسائل با طرح کردن پرسشهایی راهنما به یاری آنان برخیزد میتواند ذوق و شوق و وسیلهای برای اندیشیدن مستقل در وجود ایشان پدید آورد.در مقدمه کتاب ریاضی سال دوم راهنمایی تألیف هیأت مؤلفان کتب درسی آمده است: درس ریاضی یکی از درسهای مهم و بنیادی است، در این درس دانشآموزان روش درست اندیشیدن را در حل مسائل فرا میگیرند و با محاسبههای عددی مورد نیاز در سایر درسها آشنا شده و کاربردهای ریاضی را در حل مسألههای روزمرة زندگی یاد میگیرند. دانشآموزان عموما به اهمیت ریاضی واقفند و میدانند داشتن پایهای خوب در درس ریاضی تا چه حد به پیشرفت آنها در سایر درسها کمک میکند، اما اغلب نمیدانند که درس ریاضی را چگونه باید آموخت (ص 4)
فهرست
مقدمه
فصل اول : طرح تحقیق
بیان مسأله
ضرورت تحقیق
اهداف تحقیق
تعریف اصطلاحات و متغیرها
تعریف نظری راهبردهای حل مسأله
تعریف عملیاتی راهبردهای حل مسأله
متغیرهای تحقیق
متغیر مستقل
تعریف نظری نگرش (متغیر وابسته اول)
فصل دوم پیشینه و زمینه های نظری پژوهش
حل مسئله و انتقال یادگیری
رابطه بین تفکر انتقادی و حل مسئله
حل مسئله از دیدگاه رفتارگرایی
مراحل آموزش حل مسئله (الگوی دی چکووکرافورد)
پیشنهادهایی برای افزایش توانائیهای حل مسئله در یادگیرندگان
طرح جورج پولیا پیرامون حل مسئله
مبانی نظری در زمینه نگرش
تعریف نگرش
الگوهای شناختی تغییر نگرش
یافتههای پژوهشی در داخل کشور
فصل سوم : روش تحقیق
روش تجزیه و تحلیل دادهها
فصل چهارم : تحلیل نتایج و بیان توصیفی یافتهها
آزمون همتاسازی
تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آمار استنباطی
فصل پنجم : بحث و نتیجه گیری
محدودیتهای پژوهش
منابع و مآخذ
فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:137
فهرست مطالب:
تشکر و قدردانی:
چکیده پژوهش
مقدمه:
فصل اول : گستره علمی موضوع مورد پژوهش
1-موضوع و زمینه
2- ابعاد موضوع
3- امکان بررسی موضوع و اهمیت آن
4-اهداف پژوهش
5-سوال های پژوهش
6-فرضیه ها
17)متغیرها و تعریف عملیاتی آن ها
8- خلاصه:
فصل دوم : مرور و تحلیل یافته های پیشین در این قلمرو
1-مذهب
1- 1 اهمیت دین و مذهب در خود شناسی
1-2 گستره مذهب
1-3 مذهب و فطرت
2-مبانی نظری مربوط به مذهب
2-1 روی آورد روان تحلیل گری
2-2 روی آورد روان تحلیل گری جدید:
2-3 روی آورد صفات
• گوردون آلپورت
2-4 روی آورد انسان نگری
• آبراهام مازلو
2-5 روی آورد هستی نگر
• ویکتور فرانکل
2-6 روی آورد کنش نگر
• ویلیام جیمز
2-7 روی آور شناختی نگر
• آلبرت الیس
3- همسر گزینی و تشکیل خانواده
3-1 تعریف خانواده
3-2 مرور کوتاهی بر تاریخچه خانواده درمانگری
3-3 نحوه شکل گیری زوج درمانگری
• الگوی کارکردی و درمان خانوادگی مک ماستر
• الگوی منحنی اولسون
• الگوی سیستمی بیورز
1. خانواده هایی با کارکرد بد
2. خانواده های مرزی
3. خانواده های متوسط
4. خانواده های با کفایت
5. خانواده های مطلوب
3-4 الگوهای بالینی القاطی در خانواده درمانی
• خانواده درمانی چند سطحی التقاطی فلدمن
• روی آورد خانواده درمانی التقاطی والش
• روی آورد زناشویی درمانگری التقاطی نیکلز
• خانوادهدرمانگریالتقاطی:خانوادهدرمانگریروانپویاییمتمرکزبر مشکل
4- یافته های پژوهشی در قلمرو خانواده / زوج درمانگری
5-روش زوج درمانگری اسلامی
6-خلاصه
فصل سوم: فرایند روش شناختی بررسی تجربی موضوع
1- انتخاب نمونه
1-1 جامعه مورد بررسی
1-2 روش نمونه گیری
1-3 اندازه نمونه
2- ابزار و روش اجرای پژوهش
2-1 پرسشنامه جهت گیری مذهبی آلپورت
2-2 پرسشنامه دو عضوی اسپانیر
2-3 پرسشنامه سازگاری خودشناسی
2-4 روش زوج درمانگری اسلامی
3-طرح پژوهش و روش های آماری
3-1 معرفی طرح های پژوهش
3-2 روش های آماری تحلیل داده ها
4-خلاصه
فصل چهارم: ارائه و تحلیل نتایج کلی
1- یافته های توصیفی
2- یافته های مربوط به تحلیل نتایج در چارچوب فرضیه ها
3- خلاصه
فصل پنجم: بحث و نتایج نهایی
1- بحث و بررسی درباره یافته ها
2-تفسیر نهایی و پیامدها
3-محدودیت ها
4-پیشنهادها
منابع و مآخذ
چکیده پژوهش
در این پژوهش که از نوع پژوهش شبه آزمایشی است به منظور دستیابی به داده های علمی در جنبه کاربردی، اثر بخشی روش زوج درمانگری اسلامی به عنوان متغیر مستقل در افزایش جهت گیری مذهبی، خودشناسی و سازگاری زناشویی زوجهای ناسازگار به عنوان متغیرهای وابسته مورد آزمایش قرار گرفت. بدین منظور از میان زوجهایی که از طریق اطلاعیه ای داوطلب شرکت در این پژوهش برای حل اختلاف های زناشویی خود شدند، 14 زوج (28 زن و شوهر) پس از ردیف شدن نمراتشان همتا شده و به طور تصادفی به دو گروه- آزمایشی و گواه- اختصاص یافتند.
ابزارهای پژوهش شامل: 1) مقیاس 21 سوالی جهت گیری مذهبی آلپورت، برای اندازه گیری سطح کلی مذهب، جهت گیری مذهب بیرونی و درونی آزمودنیها، 2) مقیاس 32 سوالی سازگاری دو عضوی (زناشویی) اسپانیر و 3) پرسشنامه 29 سوالی خودشناسی برای تعیین سطح حالت های خودآزمودنی ها (نابالغانه/ والدینی / کودکانه ) بود. کلیه آزمونها در مرحله قبل و بعد از درمانگری اسلامی به طور انفرادی در شرایط کنترل شده در مورد هر دو گروه اجرا شدند.
نتایج حاصل با استفاده از آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس تکرار سنجش، آزمون T وابسته و مستقل، آزمون توکی(HSD) و رسم نمودار مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها در پرتو پژوهش های گذشته و پنج فرضیه پژوهش حاضر نکات زیر را برجسته ساخت:
1) با استفاده از روش زوج درمانگری اسلامی در گروه آزمایشی خودشناسی منفی نسبت به قبل از درمانگری (69/248= F) و نسبت به گروه گواه (28/39= F) کاهش، و همچنین سازگاری زناشویی آنها نسبت به قبل از درمانگری (07/116= F) و نسبت به گروه گواه (28/14= F) در سطح 99 درصد اطمینان افزایش یافت.
2) زوج درمانگری اسلامی بر «خودبالغانه/ » گروه آزمایشی (62/10= t) بیشتر از حالت های دیگر خود یعنی «خودوالدینی/ » (45/6=t) و «خودکودکانه / » 21/8=t) در سطح 99 درصد اطمینان تأثیر گذاشت.
3) سازگاری زناشویی گروه آزمایشی با کاهش «خودبالغانه منفی/ ( (76/0-= r)، بیشتر از کاهش حالت های دیگر خود یعنی «والدینی/ »(47/0-= r) و «کودکانه / » (57/0-=t) رابطه داشت .
4) در سطح 99 درصد اطمینان با روش زوج درمانگری اسلامی در گروه آزمایشی جهت گیری کل مذهبی نسبت به قبل از درمان (17/103= F) و نسبت به گروه گواه (26/12= F) وهمچنین جهت گیری مذهبی درونی آنها نسبت به قبل از درمان (52/13= t) و به گروه گواه (93/8= t) افزایش یافت.
مقدمه:
خانواده، مهمترین واحد اجتماعی هر جامعه است که با بستن پیمان زناشویی بین زن و مرد تشکیل می شود. خداوند در سوره نساء آیه 20 می فرماید: «و زنان از شما میثاق محکمی گرفته اند» این آیه می رساند که پیمان ازدواج میان زن و مرد در قرآن میثاق محکمی است. در قرآن کلمه میثاق به معنی پیمان میان خدا و بندگان درباره توحید و احکام است و در هر جای قرآن کلمه میثاق با فعل «گرفتن» به کار رفته، نمایشگر پیمان الهی است . از این آیه می فهمیم که چقدر پیمان ازدواج در اسلام محکم و استوار است، و ازدواج نه تنها پیمانی میان زن و مرد بلکه پیمانی بین زوجین باخدا است که طبق آن با خدا عهد می بندند به دستورات قرآن در وظایف همسری و حقوق خانواده که جزئیات آن در سوره های مختلف قرآن و روایات معبتر آمده است عمل کنند (بی آزار شیرازی،136، صفحه 64).
اما متأسفانه شواهد بسیار زیادی وجود دارد که زوج ها درجامعه کنونی- به خاطر تغییرات سریع و بی سابقه در تمام جنبه های زندگی منجمله در باور ها و ارزش ها- مشکلات شدید و فراگیری را هنگام برقراری و حفظ روابط صمیمی و سازگارانه تجربه می کنند. افزایش روز افزون طلاق در دنیای کنونی، هر چند در مقیاسی بسیار کمتر، متأسفانه جامعه فعلی ما را نیز در بر گرفته است؛ و نارضایتی زن و شوهر از یکدیگر و نیز از هم گسیختگی کانون های گرم بسیاری از خانواده ها و تأثیرات سوء این جدایی بر افراد خانواده نیاز به رسیدگی و رفع این مشکل را مطرح ساخته است (سهرابی، 1377، صفحه 3).
با آنکه انجام پژوهش های متعددی پیرامون بررسی کارآمدی رواندرمانگری های مختلف برای درمان اختلافهای زناشویی در خور توجه و تحسین است؛ اما با استفاده از روش های زوج درمانگری غربی که غالباً روش های جزئی نگر و موضعی نگر هستند. بعید به نظر می رسد که بتوان به شناخت همه جانبه «شخصیت انسانی انسان» و حکم و ضابطه ای مطابق با واقع دست یافت. بنابرانی برای دستیابی به ریشه و علت ناسازگاری های زن و شوهرها و نیز حل و فصل این ناسازگاریها باید به منبع فیاض الهی روی آوریم و با الهام از مضامین آسمانی و با واقع بینی علت همه گرفتاریهای بشر را وتمام ناسازگاریهای فردی، زناشویی و اجتماعی را و تمام بیماریهای روانی را به غفلت نسبت دهیم، غفلتی که برای نفس فطری است و هیچ کس به اندازه خداوند به نفس و وسوسه گری های آن آگاه نیست (اسرا/ 25؛ ق/ 16) ؛ و به اندازه او راه های تزکیه، اعتدال و درمان آن را اعلام نکرده است. (حجتی، 1366). همه این راه ها چیزی جز شناخت حالتهای نفسانی/ خود نیست. شناختی که در همه ادیان الهی و به ویژه دین اسلام به آن تأکید شده و حتی در تمامی مکاتب رواندرمانگری غربی به صورت «ایجاد بینش در بیمار» به عنوان مهمترین اصل تغییر و درمان بر آن صحه گذاشته شده است. هر چند کسب بینش از سوی بیمار نسبت به حالتها و رفتارهای خود در جریان رو واندرمانگری غربی، عمق خودشناسی در ادیان الهی را ندارد. با این همه پژوهش ها نشان داده اند رواندرمانگرانی که ایجاد بینش در بیمار را سرلوحه کار خود قرار داده اند توانسته اند تغییرات چشمگیر و با ثباتی را در شخصیت مراجعان خود نمایان سازند. انسان تنها با شناخت و هشیاری نسبت به حالت های نفسانی خود (به تعبیر اسلام: اماره، لوامه، مطمئنه و به تعبیر روانشناسان غربی: کودکانه، والدینی، بالغانه) است که می تواند به تعمق و تفکر درباره راز آفرینش بپردازد و راه های ارتباط با خود خداوند را و دیگران را بشناسد. در چنین حالتی است که هیچ اثری از خود خواهی ترس و اضطراب، تباهی و آزردگی مشاهده نمی شود و آنچه به چشم می خورد رضای خداست.
بنابر آنچه ذکر شد و با توجه به اهمیت شناخت و تدوین روش های مؤثر در درمان اختلاف های زناشویی از یکسو و استفاده از روشی که کاملاً مبتنی بر روانشناسی اسلامی باشد و برای خود شناسی و شناخت حالت های خود/ نفس، از منابعی چون قرآن کریم، و سیره رسول اکرم (ص)، ائمه معصومین (ع) و احادیث معتبر- به سبکی که پژوهشگر بر اساس تجارب بالینی خود سازمان داده- مدد بگیرد، از سوی دیگر پژوهش حاضر طرح و اجرا گردید. تا اثر بخشی زوج درمانگری، اسلامی بر خودشناسی و حل اختلاف های زناشویی و افزایش جهت گیری مذهبی بررسی شود.
گفتنی است که طرح پژوهش حاضر در قالب دو طرح تصویب گردیده است. این گزارش مربوط به طرح اول است که در آن روش زوج درمانگری اسلامی است. در طرح دوم از روش زوج درمانگری تحلیل ارتباط محاوره ای استفاده می شود و در گزارش نهایی نتایج دو روش از نظر افزایش جهت گیری مذهبی، خود شناسی و سازگاری زناشویی زوج های ناسازگار مورد مقایسه و تحلیل قرار می گیرد.
در شرایط عادی، آنها تحت تأثیر جریان سمپاتیک قرار نمیگیرد. با این وجود در بعضی سندرمهای درد نورماتیک مانند سندرمهای درد موضعی پیچیده(استیروفی سمپاتیک رفلکسی و کوزاثری) وضعیت تفاوت مینماید. این موضوع بر اساس مشاهدة بالینی تأثیر اعمال سمپاتولیتیک در تسکین درد در این سندرمها میباشد. در گزارش مطالعه صد سالة خود نورونهای آوران اولیه نسبت به کته کولامینها حساسیتی نداشته و فعالیت در سال 1967 به نحو بسیار برجستهای خصوصیات بالینی کوزالژی و تأثیر ملاحظات سمپاتولیتیک را توصیف کرده است:
یکی از تجارب بسیار ارزشمند طرحی در طی جنگ جهانی دوم کشف این مسأله بود که قطع رشتههای عصبی سمپاتیک خاصی تقریباً همیشه در درمان درد کوزالژی مؤثر است. با بلوک زنجیره سمپاتیک با داروی بیحسی موضعی، در صورتی که تزریق درست انجام شده باشد تقریباً تسکین صددرصد بطور فوری ظاهر میشود. در چنین وضعیتی تغییر چهره و رفتار بیمار بسیار جالب توجه میباشد.
با این وجود نویسندگان دیگری با فرضیه دخالت فعال سیستم عصبی سمپاتیک در تولید درد مخالفند. آنها معتقدند که نتایج مطالعات و استفاده از تکنیکهای مختلف بلوک سمپاتیک در درد نوروپاتیک ندرتاً بطور کامل مورد بررسی قرار گرفته و غالباً نیز از نوع کنترل شده توسط دارونما نبوده اند.
این فایل کاملا اصلاح شده و شامل : صفحه نخست ، فهرست مطالب و متن اصلی می باشد و با فرمت ( word ) در اختیار شما قرار می گیرد.
(فایل قابل ویرایش است )
تعداد صفحات:15
بررسی تأثیر آموزش پیش دبستانی بر یادگیری مهارتهای روانی – حرکتی و سازگاری اجتماعی دانشآموزان دوره ابتدائی
152 صفحه در قالب word
مقدمه:
موفقیت کودکان در مدرسه تا حدودی به رویدادهایی بستگی دارد که آنها قبل از ورود به مدرسه تجربه کردهاند. آمادگی کودکان برای ورد به مدرسه و موفقیت بعدی آنها در تحصیل، با جنبههای مختلف رشد آنها مرتبط است. عواملی از قبیل رشد جسمی، اجتماعی، شناختی، دانشی و چگونگی یادگیری در تعیین موفقیت آنها در مدرسه نقش دارند.
در گذشته، عقیده بسیاری بر این بود که ورود کودکان به دبستان، آغاز یادگیری و شکوفایی آنها در همه ابعاد رشد است. اما امروزه در پرتو تلاش صاحبنظران مختلف، مسیر تفکر و برنامهریزی به سمت بارور کردن آموزشهای پیش از دبستان، به عنوان پیشنیاز ورود کودکان به مدرسه، تغییر کرده است. بیشک پیشرفت در ابعاد گوناگون رشد در سنین بالاتر و حتی مرحله زمینهسازی برای اصلاح اعمال و حرکات مختلف کودکان با توجه به پژوهشهای اخیر (برای مثال ویلیامز1، 1983؛ به نقل از مفیدی، 1375)، نوعی دگرگونی اندیشه را در زمینه رشد جسمی و حرکتی کودکان در سالهای اولیه کودکی به وجود آورده است. در دو سه دهه اخیر نیز در بسیاری از موسسههای آموزشی و تربیتی (به ویژه در جامعه ما) تمایل و گرایش زیادی در چرخش تاکید از مهارتهای حرکتی و جسمی به سمت زمینههای رشد شناختی و ذهنی کودکان حس شده است (مفیدی، 1375). هر چند مهارتهای حرکتی و شناختی لازم و ملزوم یکدیگرند و در برخی از دیدگاههای رشد مثل تئوری پیاژه2 (1374)، مهارتهای حرکتی زیربناء و لازمة مهارتهای شناختی هستند.
با توجه به پیشرفت علم و تکنولوژی در قرن حاضر و تبلور این نکته که شکوفایی یک کشور از بستر آموز/ش و پرورش برمی خیزد، نیاز به گسترش دوره پیش از دبستان، بیش از گذشته خود را نمایان می سازد. بنابراین لازم است که برنامه کیفی و کمی مناسب و در خور نیازهای جسمی و روانی برای کودکان پیشدبستانی، با توجه به ویژگیهای این دوره از رشد، تهیه و تدارک دیده شود. اما پیش نیاز برنامهریزی و سرمایهگذاری در این زمینه، انجام پژوهشهایی است از روش شناسی و مبنای نظری درستی برخوردار باشند تا با توجه به نتایج حاصله، بتوان تا حدودی نیازهای جامعه در این زمینه برطرف شود و گامهایی هر چند جزئی در زمینه بهبود وضعیت آموزشی و تربیتی برداشته شود.
بیان مسأله:
درخصوص آموزش پیش دبستانی، دیدگاههای مختلف و گاه متعارضی ارائه شده است. از یک سو افرادی نظیر الکایند[1]، 1987؛ سیگل[2]، 1987؛ کانینگ[3] و لیون[4]، 1991؛ به نقل از لفرانسیوس[5]، 1996) معتقدند که نباید کودکان را بی محابا به سمت آموزش های پیش دبستانی بکشانیم و جو حاکم بر بسیاری از برنامه های پیش دبستانی ممکن است کودکان آنطور که باید و شاید به سوی پیشرفت رهنمون نسازد. دلیلی که برای تدارک برنامه پیش دبستانی وجود دارد این است که در حین آموزش های پیش از دبستان، کودکان تجاربی را می آموزند که ممکن است در خانه نتوانند از اثرات مثبت چنین تجاربی برخوردار باشند. اما کانینگ و لیون (1991؛ به نقل از لفرانسیوس، 1996) بر این باورند که افسانه تجارب اولیه[6] به این امر منجر شده که ما نقش بزرگسالان را در محیطهای پیش دبستانی که باید فرصتی مناسب برای کودکان فراهم کنند را نادیده بگیریم. از سوی دیگر بسیاری از صاحبنظران (مثل دومان[7]، 1984؛ رسکولا[8]، 1991؛ پاندی[9]، 1991؛ به نقل از لفرانسیوس، 1996) معتقدند که تجارب پیش دبستانی تاثیر مثبتی بر رشد کودکان خواهد گذاشت.
تاکید بر آموزش و پرورش در دوره پیشدبستان به علت واقع گرایی، بینش، تلاش و کوشش افراد بسیاری است که عمر خود را صرف این کار کرده اند. اگر با توجه به منابع معتبر، از افلاطون
(427-347 قبل از میلاد مسیح) که آغاز آموزشهای اولیه را از هنگام تولد دانستهاند، بگذریم و (باربور، 1986)، باید بپذیریم که افرادی مثل جان آموس کمینوس، ژان ژاک روسو، پستالوزی، فروبل، ماریامونته سوری، پیاژه و پژوهشگران کنونی جوامع مختلف و نیز جامعه علمی و فرهنگی ایران، در شناخت هویت واقعی این دوره از آموزش و نتایج اثر بخش آن بر سرنوشت کودکان کمک و یاری رسانده اند (مفیدی،1375).
در پژوهش حاضر، مهارتهای روانی ـ حرکتی1 و سازگاری اجتماعی به عنوان متغیرهای اصلی در نظر گرفته شدهاند. یکی از عوامل تعامل انسان با محیط، رفتارهای روانی ـ حرکتی است. این رفتارها دارای تظاهرات متعددی مثلاً در کارهای صنعتی، حرفهای، تکنیکی، مهارتهای شغلی، اعمال تجاری، وظایف روزمره، رانندگی، موسیقی، هنر و همینطور تربیت بدنی و ورزش میباشند، در حالی که به نظر می رسد حیطه روانی اینگونه رفتارها مورد غفلت واقع شده است. مفیدی
(1375) بر ضرورت توجه به آمادگیهای جسمی و حرکتی کودکان در دورة پیش از دبستان تاکید کرده است. او سعی کرده است ابتدا سالهای اولیه کودکی را به عنوان مرحلة ایدهآلی برای یادگیری مهارتهای حرکتی بشناساند، سپس قابلیتها و تواناییهای کودکان را از نظر آموزش و یادگیری مهارتهای حرکتی مد نظر قرار دهد.
به علاوه پژوهشهایی که در زمینة مهارتهای روانی ـ حرکتی و اثر برنامههای تمرینی بر افزایش و بهبود اینگونه مهارتها انجام شده است (بلیانی، 1377؛ یان و یان، 1991، رهبانفرد ، 1377 و خلجی و عماد، 1381) توانسته است تأثیر این برنامههای تمرینی را در بهبود مهارتهای روانی ـ حرکتی نشان دهند.
از سوی دیگر مهارتهای اجتماعی نیز با مهارتهای روانی ـ حرکتی ارتباط تنگاتنگ و نزدیکی دارند و جنبة مهمی از رشد کودک محسوب می شوند. هدف آموزشهای اولیه کودکان، اجتماعی بار آوردن (جامعه پذیری) آنان است (میزل2 ،1996، وینووسکیز3 ، 1994). توانایی برای ایجاد و حفظ ارتباطات با دوستان و بزرگسالان (همچون معلمان)، پایه و رکن اجتماعی شدن را در مدرسه شکل میدهد. مهارتهای اجتماعی کودکان ممکن است با پیشرفت تحصیلی بعدی آنها در ارتباط باشد (اسواتز1 و والکر2 ، 1984) و تجارب آنها با همسالان خود، احتمالاً روی نگرشهای آنان در ارتباط با مدرسه و یادگیری نیز تاثیر میگذارد (کاگان3 و همکاران 1995).
به مدد پژوهشهای مختلفی که در زمینة تأثیر دورة پیشدبستانی برسازگاری اجتماعی دانشآموزان در دورة بعد انجام شدهاند (نگاه کنید به کرمی و هیبتاللهی، 1377، تشکری و همکاران، 1364، اسحاقنیا، 1373)، این نکته خود را برجسته ساخته که آموزشهای پیش دبستانی تأثیر بسزایی بر سازگاری اجتماعی ـ عاطفی دانشآموزان دبستانی دارد و لزوم برنامهریزی مناسب در این زمینه برای پیشدبستانیها را گوشزد میکند. گالاهو و ازمان (1998) فعالیتهای حرکتی را در پیشرفت تحول اجتماعی مؤثر میدانند و معتقدند که شرکت کودکان در فعالیتهای حرکتی به تعامل موفق با دیگران، کنترل پرخاشگری، بروز هیجانات به روش جامعهپسندانه و فهم معنای درست و غلط کمک مینماید. مفیدی (1375) نیز فعالیتهای مربوط به کسب حرکات ماهیچهای درشت را در سایر جنبههای تحولی مثل تحول کلامی، زبان، مفاهیم مختلف و تحول اجتماعی مؤثر میداند. مثلاً فعالیت پرتاب توپ میتواند به مهارت در گرفتن بینجامد که این مهارت زمینهساز سبب رشد اجتماعی کودکان به هنگام شراکت در استفاده از توپ شود.
در مورد تفاوتهای جنسیتی در مهارتهای روانی ـ حرکتی مطابق پیشینة پژوهشی، پسرها در مهارتهایی که به نیرو و قدرت نیاز دارند، اندکی از دخترها جلوتر هستند ودخترها در مهارتهای حرکتی ظریف و برخی مهارتهای درشت که به ترکیب تعادل خوب و حرکت پا نیاز دارند مثل لیلی کردن و طناب بازی قویتر هستند (کوکلی. 1990، گرین دوفر، لوکو، روزن گرن، 1996). در سازگاری اجتماعی نیز با توجه به اینکه دخترها هویت زنانه و پسرها، هویت مردانه پیدا میکنند، دخترها در روابط دوستیشان انحصاری هستند، زیرا بیشتر از پسرها انتظار صمیمیت دارند و دوستانشان بیشتر شبیه خودشان هستند (هارتاپ، 1996). به علاوه دخترها بیشتر پرخاشگری رابطهای بروز میدهند و پسرها پرخاشگری مستقیم (کریک، کاساس و موشه، 1997، کریک، کاساس و کو، 1999).
بنابراین باتوجه به آمادگیهای جسمی، روانشناختی و اجتماعی کودک در دورة پیشدبستانی برای پیشرفت در جنبههای مختلف تحولی و گواهی پژوهشهای مختلف در تأثیر مثبت آموزشهای این دوره بر مهارتهای ادراکی ـ حرکتی و سازگاری اجتماعی کودکان دورة ابتدایی، لزوم توجه بیشتر به آموزشهای پیشدبستانی از لحاظ کمی و کیفی و انجام پژوهشهای مناسب در جهت سنجیدن اثرات و نیز بهبود محتوا و انجام آموزشها، مفید و لازم به نظر میرسد.
ممکن است این سوال در ذهن متبادر شود که بین مقوله مهارتهای روانی ـ حرکتی و سازگاری اجتماعی چه ارتباطی میتواند وجود داشته باشد. این ارتباط چگونه و از طریق کدام مکانیزم صورت میگیرد. نکته ای که ذکر آن ضروری به نظر می رسد اینکه مهارتهای تحولی از یکدیگر جدا شدنی و تفکیک پذیر نیستندو همه این مهارتها در بستر تجارب کودک فرا می بالند. در تئوری گزل (1379) مهارتهای روانی ـ حرکتی و سازگاری با یکدیگر رابطه ای نزدیک دارند، زیرا کودکی که از مهارتهای حرکتی ضعیف باشد ممکن است در سازگاری شدن با محیط پیرامون و همسالان مشکل پیدا کنند. علاوه بر این، پیاژه (1374) نیز معتقد است که مهارتهای حرکتی دوره حسی ـ حرکتی، زمینه سازی طرحوارههایی می شود که این طرحوارهها در رشد انسان، زیربنای انطباق او با محیط را شکل می دهد.
علاوه بر این پژوهشهای انجام شده، تاکنون متغیرهای مهارتهای روانی ـ حرکتی و سازگاری اجتماعی را یکجا مورد بررسی قرار ندادهاند. بلکه هر کدام را در ارتباط با متغیرهای دیگری که مناسب و ضروری تشخیص دادهاند مورد ملاحظه قرار دادهاند. بنابراین به نظر میرسد که در پژوهشهای انجام شده خلایی وجود داشته باشد که سعی پژوهش حاضر بررسی نوع ارتباط این متغیرها و تاثیر آموزش پیش دبستانی در مهارتهای روانی ـ حرکتی و سازگاری دانش آموزان سال اول ابتدایی است.
ضرورت و اهداف تحقیق:
همانطور که گفته شد درخصوص تاثیر برنامه های آموزش پیش از دبستان، نظرات مختلفی ارائه شده است. با توجه به اینکه در کشور ایران و نظام آموزشی آن چند سالی است برنامه آموزش پیش دبستانی مطرح شده است ضرورت انجام پژوهشهایی که به بررسی ابعاد گوناگون رشد و تحول کودک بپردازند بیش از پیش اهمیت خود را نمایان می سازد. با اینکه والدین و معلمان بر ضرورت آموزش مدون سالهای پیش از مدرسه تاکید می کنند اما اثربخشی این تجارب بایستی مورد کند و کاوش قرار گیرد تا در پرتو پژوهشهای معتبر، مثمرثمر بودن این برنامهها مشخص شود. نتایج این پژوهش شاید بتواند راهگشای معلمان، والدین و مسئولین آموزش پیش از دبستان قرار بگیرد زیرا این سه گروه ارتباط جدیتر و مستقیمتری با کودکان دارند. ممکن است بتوان از نتایج این پژوهش در اصلاح و بازنگری یا تقویت برنامههای دوره پیشدبستانی استفاده کرد. از آنجایی که در پژوهش حاضر دو گروه از کودکان مدنظر قرار گرفتهاند، کودکانی که تجربه پیشدبستانی ندارند و کودکانی که چنین دورههایی را تجربه کردهاند، شاید نتایج آن برای دستاندرکاران دوره پیشدبستانی جالب توجه باشد چون اگر فرضیه های پژوهش تایید شود که تجارب پیشدبستانی بر مهارتهای روانی ـ حرکتی و سازگاری اجتماعی تاثیر مثبت گذاشتهاند بنابراین والدین تشویق می شوند که کودکان خود را به گذراندن چنین برنامه هایی تقویت کنند و مسئولین نیز در جهت تقویت این دوره سعی بیشتری می نمایند اما اگر فرضیه ای تایید نشود با این حال ممکن است والدین در فرستادن کودکان خود به این مدارس دقت و تأمل بیشتری کنند و مسئولین نیز ترغیب می شوند با دقت نظم بیشتری در اصلاح و تدوین این برنامه ها بکوشند.
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش پیش دبستانی بر مهارتهای روانی ـ حرکتی و سازگاری اجتماعی، طراحی شده است.
اهداف پژوهش:
اهداف اصلی پژوهش عبارتند از:
فرضیه های پژوهش
1- بین دانشآموزانی که تجربه آموزشهای پیش از دبستان داشتهاند با دانشآموزانی که چنین تجربهای نداشتهاند، در مهارتهای روانی ـ حرکتی تفاوت معنی داری وجود دارد.
2- دانشآموزانی که تجربه آموزش های پیش از دبستان دارند نسبت به دانشآموزانی که این تجربه را ندارند، سازگاری اجتماعی بیشتری دارند.
5- بین مهارتهای روانی ـ حرکتی دختران و پسران که آموزش پیش دبستانی را گذرانده اند تفاوت معنیداری وجود دارد.
6- بین سازگاری اجتماعی دختران و پسرانی که آموزش پیشدبستانی را گذراندهاند تفاوت معنیداری وجود دارد.
تعاریف و اصطلاحات:
تعریف مفهومی:
آموزش پیشدبستانی به مجموعه آموزشهایی اطلاق میشود که دانشآموز قبل از ورود به مدرسه به طور رسمی (یعنی مقطع ابتدایی) دریافت میکند.
تعریف عملیاتی:
در این پژوهش، منظور از آموزش پیشدبستانی، مهد کودک و کودکستان میباشد.
تعریف مفهومی: مهارتهای روانی ـ حرکتی شامل ترکیبی از فعالیت جسمی و ذهنی هستند و به فعالیتهای روانی ـ حرکتی اشاره دارند. به عبارت دیگر فعالیتهای ذهنیای که بر فعالیتهای حرکتی تاثیر دارند و یا برعکس فعالیتهای حرکتی که بر فعالیت ذهنی تاثیر میگذارند در کنار یکدیگر فعالیت روانی ـ حرکتی را شامل میشوند (ربر، 1368، ص 594) و نیز میزان چیرگی افراد در این فعالیت، سطح مهارت روانی ـ حرکتی آنها را نشان میدهد.
تعریف عملیاتی: در این تحقیق منظور از مهارت روانی ـ حرکتی نمرهای است که فرد در آزمون رشد حرکتی ازرتسکی میگیرد.
تعریف مفهومی: سازگاری اجتماعی، فرایندی است که در آن فرد با فراگیری اصول و آداب پذیرفته شده در گروه یا اجتماع و همسو نمودن نیازها و خواستههای خود با گروهی که در آن زندگی میکند، توانایی جذب شدن در آن گروه را پیدا میکند (والیپور، 1372).
تعریف عملیاتی: در پژوهش حاضر منظور از سازگاری اجتماعی نمرهای است که فرد در مقیاس رفتار سازشی کودک که توسط احمدی (1369) تدوین شده است، میگیرد.
تعریف مفهومی: دوره دبستان، دورة تحصیلی است که در نظام آموزشی ایران، کودکان از سن 6 سالگی وارد دبستان می شوند.
تعریف عملیاتی: از بین دانش آموزان مقطع ابتدایی، در این تحقیق از دانش آموزان مقطع اول، دوم و سوم به عنوان گروه نمونه استفاده می شود.
ممکن است هنگام انتقال از فایل ورد به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است
متن کامل را می توانید در ادامه دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن برای نمونه در این صفحه درج شده است ولی در فایل دانلودی متن کامل همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند موجود است