یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

امداد و بهداشت

اختصاصی از یارا فایل امداد و بهداشت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 42

 

احیای‌ قلبی‌ ـ ریوی‌ را آغاز کنید

1) برای‌ ماساژ قفسه‌ سینه‌، دست‌های‌ خود را در موقعیت‌ مناسب‌ قرار دهید. - با انگشتان‌ اشاره‌ و میانی‌ دست‌ پایینی‌ خود، یکی‌ از پایین‌ترین‌ دنده‌های‌ مصدوم‌ را در سمتی‌ که‌ به‌ شما نزدیک‌تر است‌ پیدا کنید. انگشتان‌ خود را در امتداد این‌ دنده‌ بلغزانید تا به‌ محل‌ اتصال‌ آن‌ به‌ استخوان‌ جناغ‌ برسید. انگشت‌ میانی‌ خود را در همین‌ نقطه‌ و انگشت‌ اشاره‌ را در کنار آن‌، روی‌ جناغ‌ قرار دهید. کف‌ دست‌ دیگر خود را روی‌ استخوان‌ جناغ‌ بگذارید؛ آن‌ را به‌ سمت‌ پایین‌ بلغزانید تا به‌ انگشت‌ اشاره‌ (دست‌ اول‌) برسد. این‌ قسمت‌، همان‌ محلی‌ است‌ که‌ باید روی‌ آن‌ فشار وارد کنید. - کف‌ دست‌ اول‌ خود را روی‌ دست‌ دیگر قرار دهید و انگشتان‌ خود را در هم‌ قفل‌ کنید.

احیای‌ قلبی‌ ـ ریوی‌ را آغاز کنید

2) ماساژ قفسه‌ سینه‌ و احیای‌ تنفسی‌ را آغاز کنید. - کاملاً روی‌ مصدوم‌ خم‌ شوید به‌ طوری‌ که‌ دستان‌ شما به‌ حالت‌ مستقیم‌ قرار بگیرند. استخوان‌ جناغ‌ را به‌طور عمودی‌ فشار دهید و آن‌ را 5-4 سانتیمتر در قفسه‌ سینه‌ فرو ببرید. - قفسه‌ سینه‌ را 15 بار (با سرعت‌ 100 بار در دقیقه‌) ماساژ دهید. - سر را به‌ عقب‌ خم‌ کنید، چانه‌ را بالا بکشید و 2 بار تنفس‌ بدهید. - به‌طور متناوب‌، 15 بار ماساژ قفسه‌ سینه‌ و 2 بار تنفس‌ بدهید. - احیای‌ قلبی‌ ـ ریوی‌ را تا زمانی‌ ادامه‌ بدهید که‌ نیروهای‌ امداد اورژانس‌، مسؤولیت‌ (عملیات‌ احیا) را بر عهده‌ بگیرند یا مصدوم‌ حرکت‌ کند یا نفس‌ بکشد و یا آنقدر خسته‌ شوید که‌ دیگر نتوانید ادامه‌ دهید.

 ماساژ خارجی قلب               هدف از ماساژ قلبی آن است که با فشار عمودی دستها بر روی استخوان سینه،‌ قلب را که بین استخوان جناغ سینه و مهره ها قرار دارد بفشاریم و عمل انقباض طبیعی قلب را بطریق مصنوعی ایجاد نماییم. در موقعیتی که ماساژ قلبی ضرورت دارد، بهتر است همراه با تنفس مصنوعی باشد. در اجرای طریقه یک نفره، یعنی زمانی که یک نفر به تنهایی مسئول اجرای ماساژ قلبی و تنفس مصنوعی است، در هر دوره که قریب 15 ثانیه طول می کشد، 2 تنفس پشت سر هم و سپس 15 مرتبه ماساژ قلبی پی در پی ضروری است. اگر دو نجات دهنده با هم کار می کنند، بازاء هر 5 بار فشار روی قلب که یکی از نجات دهندگان انجام می دهد، یک بار تنفس مصنوعی توسط دیگری صورت می گیرد. در این حالت چنانچه میزان سرعت کار برابر 60 ماساژ و 12 تنفس مصنوعی در دقیقه باشد متناسب است. عملیات بایستی تا برقراری شرایط طبیعی در بیمار ادامه یابد.


دانلود با لینک مستقیم


امداد و بهداشت

مسئولیت پزشک را از دو جنبه کیفری و مدنی

اختصاصی از یارا فایل مسئولیت پزشک را از دو جنبه کیفری و مدنی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

مسئولیت پزشک را از دو جنبه کیفری و مدنی

در این مقاله مسئولیت پزشک را از دو جنبه کیفری و مدنی مورد بحث قرار می دهیم و هدف این است که روشن کنیم آیا مسئولیت پزشک منوط به اثبات تقصیر او است یا فراتر از آن نیز می رود؟ و دیگر اینکه آیا پزشکی که به قصد احسان فردی را معالجه می نماید ولی به عللی آن فرد جان خود را از دست می دهد ضامن است مطلقاً در همه موارد یا در بعض موارد ضامن است؟ و یا اینکه در مورد پزشک کلاً قاعده احسان – که مسقط ضمان است – را جاری کنیم؟ بدین معنی پزشک محسن است و بر طبق آیه شریفه «ماعلی المحسنین من سبیل» ضمانی بر او نیست. و چنانچه قائل به ضمان شویم در واقع بوی اسائه شده است «هل جزاء الاحسان إلا الاحسان» جهت روشن شدن مطلب کنکاشی پیرامون مسئولیت پزشکی در ابعاد مختلف لازم است. مسئولیت پزشکی آیا در موردی که پزشک بطور مستقیم باعث تلف جان یا مال بیمار می شود باید او را ضامن دانست هر چند در عالم پزشکی خطائی مرتکب نشده باشد؟ تمیز اتلاف در مواردی که پزشک تمام السبب را ایجاد می کند، به ویژه در امر پزشکی دشوار است. بطور معمول، رابطه مستقیم بین تلف و اقدام پزشک در جراحی ها بیشتر عینیت می یابد. بر همین اساس ماده 26 قانون دیات تدوین شده است (1) که مؤدای این ماده مطابق نظر مشهور فقهاء عظام است، و قید «اگر چه ماهر بوده باشد» در پایان ماده نشان می دهد که بکار بردن مهارتهای متعارف در امور پزشکی نیز او را از مسئولیت نمی رهاند. برخلاف نظر ابن ادریس (قده) که می فرماید: پزشک آگاه و محتاط و مأذون را ضامن نمی داند. بنابراین، جراح زیبائی که بین بیمار را قطع می کند ضامن است. زیان دیده تنها باید وقع فعل و انتساب آن را به پزشک جراح ثابت کند و هیچ گونه نیازی به اثبات خطای جراح ندارد. و گروهی از فقهاء (2) اذن بیمار را سبب از بین رفتن ضمان می دانند، بدین معنی عملی که از نظر شرعی مجاز باشد ضمان ندارد، و مشهور فقهاء اذن را ناظر به مداوا می دانند نه اتلاف. این معنی در مورد دامپزشک نیز وجود دارد، چنانکه در ماده 27 قانون دیات می فرماید: هر گاه بیطار و دامپزشک گرچه متخصص باشد در معالجه حیوانی، هر چند با اذن صاحب او باشد، موجب خسارت شود ضامن است، مگر اینکه قبل از درمان از صاحب حیوان برائت حاصل نماید. علیهذا اگر اثبات کند که احتیاطهای لازم و آنچه دانش پزشکی امروز در اختیار جراح نهاده است، بکار برده است، می تواند رابطه علیت بین کار او و تلف را دچار تردید یا منتفی کند و آن را منسوب به طبیعت بیمار و نقص دانش پزشکی سازد. همچنین اکراه، و گاه غرور و وقوع حوادث پیش بینی نشده و احتراذ ناپذیر مانند زلزله و آتش سوزی – نیز رابطه میان فعل پزشک و ورود خسارت را قطع می کند. از نظر اجتماعی، مسئول شناختن پزشک درباره زیان ناشی از اقدامی که او در چارچوب دانش زمان خود داده است. قدرت ابتکار و شکوفائی استعداد را از او می گیرد و دانش پزشکی را در مرز درمان های مرسوم و بی ضرر متوقف می سازد. از بعد اخلاقی نیز، چگونه می توان جزای احسان و نیکی را به بدی داد، و از انسانی که همه کوشش و دانش پزشکی خود را در راه درمان بیمار بکار برده است خسارت گرفت؟ و این معنی برخلاف حکم عقل عملی است «هل جزاء الاحسان إالاالاحسان» ضامن دانستن محسن بحکم عقلاء بماهم عقلاء نباید، «ما علی المحسنین من سبیل» بملاک شکر منعم و جزو آراء محموده است، و قهراً قاعدهملازمه جاری می شود. به تعبیر دیگر، می توان به طور شکل اول ثابت کرد که پزشک ضامن نیست، پزشک محسن است، و محسن بطور کلی ضامن نیست، پس پزشک ضامن نیست. از یک سو، هرگاه این مسئولیت منوط به اثبات تقصیر پزشک باشد، تعصبهای صنفی و پیچیدگی تحقیق و عدم وجود دانش تام و کامل مانع از آن می شود که این دعوی به نتیجهمطلوب برسد. بنابراین در فرض تسبیب محتمل است، همینکه رابطه میان اقدام پزشک وورود خسارت ثابت شود، برای مسئول شناختن او کافی است، مگر اینکه پزشک دلایل و مدارکی ارائه نماید مبنی بر اینکه علت ورود ضرر و خسارت امری خارج از توان او باشد. دیدگاه فقه شیعه در مورد مسئولیت پزشکی محل اختلاف بین فقهاء عظام زمانی است که مریض یا اولیائش اذن در علاج داده باشند و در صورت عدم حصول اذن اختلافی در وجوب ضمان نیست. همچنانکه زمانی که پزشک از بیمار برائت بگیرد عدم وجوب ضمان مجمع علیه است. کنکاشی پیرامون اذن و برائت نسبت به ضمان پزشک الف- در صورتیکه پزشک مباشر در علاج باشد بدون حصول اذن، فقهاء عظام قائل به ضمان شدند مستنداً به قاعده اتلاف. ب – در صورتیکه پزشک مباشر در علاج باشد و اذن از مریض گرفته باشد بدون اینکه برائت از او گرفته باشد، حکم به وجوب ضمان مشهور است نزد فقهاء مستنداً به قاعدهاتلاف؛ برخلاف علامه حلی (قده) که قائل به عدم ضمان شده است مستنداً به اینکه ید او مأذونه است و اصل عدم ضمان می باشد. گروهی از فقهاء به وی اشکال کردند که این اصل به قاعده اتلاف مدفوع است. جهت اکثر متون فقهی ملاحظه می شود که قاعده احسان قاعده «وعلی الید ما اخذت حتی تؤدیه» را تخصیص می زند، ولی قاعده اتلاف اطلاق احوالی دارد، و حکم به ضمان بر روی عنوان متلف رفته است چه محسن باشد چه نباشد چه یدش مأذونه باشد چه غیر مأذونه. لکن بنظر می رسد قاعده اتلاف چنین اطلاقی نداشته باشد بلکه قاعده احسان حکومت واقعیه بر قاعده اتلاف دارد، بدین بیان: اولاً مدرک قاعده اتلآاف - «من أتلف مال الغیر فهوله ضامن» - اطلاق ندارد، به جهت اینکه این کبرای کلی متن روایت نیست بلکه اصطیادی است قهراً دلیل لبی است که اطلاق در آن راه ندارد. و ثانیاً «ما علی المحسنین من سبیل» عام آبی از تخصیص است، لسان آیه شریفه لسانی است که تخصیص برداد نیست، بویژه این معنی مؤدای حکم عقل عملی است. بنابراین محسن ولواینکه تکویناً متلف باشد لکن تعبداً بجهت احسانش غیر متلف است ادعاء، شارع مقدس در حیطه قانونی و تشریعی محسن را غیر متلف می داند، و قهراً «ماعلی المحسنین من سبیل» بر قاعده اتلاف حکومت واقعیه دارد که لباً همان تخصیص قاعده اتلاف است، یعنی «المتلف غیر المحسن ضامن»


دانلود با لینک مستقیم


مسئولیت پزشک را از دو جنبه کیفری و مدنی

دانلود مقاله کامل درباره عصبانیت والدین

اختصاصی از یارا فایل دانلود مقاله کامل درباره عصبانیت والدین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 2

 

عصبانیت والدین، آنها را بی‌اعتبار می‌کند

 

این مسئله غیر طبیعی نیست که مادری بعد از یک روز پرکار در خانه، از اقدامات ناگوار کودکش عصبانی و خشمگین شود. اما بهتر است در اوج عصبانیت به این نکته بیندیشید که کدام نحوه رفتاری در این موقعیت می تواند کارساز و مفید باشد؟

 

خشم، واکنشی هیجانی است که در اثر وقوع شرایطی که بر خلاف میل و خواسته افراد است، ممکن است بروز پیدا کند. خشونت از دیدگاه روان شناسی یعنی ناتوانی در کنترل خشم. بنابراین برخلاف آن که برخی خشونت را نشانه قدرت می‌دانند، نمایانگر ضعف و درماندگی فرد در مقابله با مشکلات و کنترل خود است و بدیهی است کسی که از کنترل حالات خود ناتوان است، فرد قدرتمند و موفقی در زندگی نخواهد بود.‌خشونت شیوه بروز خشم است و آموختنی است.

ظهور چنین احساسی در انسان، غیر طبیعی نیست اما آنچه مهم است نحوه کنترل و مدیریت کردن این احساس است. واکنش خشم و عصبانیت ممکن است بر هر انسانی عارض شود. این واکنش در برابر افراد مختلف رخ می دهد اما آنچه در این نوشتار مورد نظر است به چگونگی کنترل این واکنش در برابر کودکان مربوط می شود.

کودکان موجوداتی ظریف، حساس و باهوش هستند که از همان روزهای اول تولد و حتی در دوران جنینی، قادر به فهم خشونت و محبت، می باشند. محققان بسیاری بر این موضوع اذعان داشته اند که کودکانی که در دوران جنینی با مادری آرام، شاد و بامحبت زندگی کرده اند، در مراحل بعدی زندگی شان، افرادی بوده اند که کمتر با خلاء های شخصیتی مواجه شده اند. وقتی کارشناسان بر این عقیده اند که نوزاد در دوران جنینی، معنای کلمات محبت امیز و معنای خشم و عصبانیت را حس می کنند، مسلما باید توجه داشت که بعد از تولد یک نوزاد و در دوران کودکی، چگونه باید با او رفتار کرد.

آنچه مشخص است اینکه کودکان بیش از آنچه که ما تصور می کنیم، قدرت فهم و درک و تشخیص خوبی و بدی را دارا می باشند و تک تک رفتارهای والدین بر روح آنها تاثیرگذار است.

عوامل بسیاری ممکن است موجب خشم و عصبانیت والدین شود. این مسئله غیر طبیعی نیست که مادری بعد از یک روز پرکار در خانه، از اقدامات ناگوار کودکش عصبانی و خشمگین شود. اما بهتر است در اوج عصبانیت به این نکته بیندیشید که کدام نحوه رفتاری در این موقعیت می تواند کارساز و مفید باشد؟ برای شرح این موضوع به مثال زیر توجه کنید:

مامان در آشپزخانه مشغول تهیه غذاست، چون تا چند دقیقه دیگر پدر از راه می رسد. پسرکوچولوی دو ساله، دائما دوست دارد با چیز تازه ای سرگرم باشد. چون مامان به او توجه ندارد، به دنبال راهی است که توجه مامان را به سمت خود جلب کند. به سراغ مجسمه های کوچکی می رود که می داند مامان انها را دوست دارد. با شدت تمام، مجسمه را به کف آشپزخانه پرتاب می کند و مجسمه می شکند. در این لحظه عصبانیت مامان به نقطه اوج می رسد. مامان سر او فریاد می کشد و با عصبانیت جملاتی نثار او می کند و حتی او را تهدید می کند. نتیجه این عصبانیت این است که کوچولو درب کابینت را باز می کند و تمام ظروف را با عجله به بیرون می ریزد. مامان متوجه می شود که نتیجه واکنش عصبانیت چیزی نیست جز اینکه در برابر کودکش بی اعتبار شود. این بار خشم خود را فرو می دهد و با محبت کودک را در آغوش می گیرد. کودک مدتی بعد با آرامش به سراغ اسباب بازی هایش باز میگردد.

نتیجه عصبانیت و خشم در برابر کودکان، تبعات بسیاری دارد که بسیاری از انها در آینده بروز پیدا می کنند. یعنی اگر در دوران کودکی مراقب باشیم که چطور واکنش خشم مان را در برابر کودک مهار کنیم، قدمی مثبت در جهت شکل گیری شخصیت آینده او برداشته ایم

...این جملات داستان نبودند. این واقعیتی است که اغلب مادران با آن روبرو هستند و به خوبی آنرا درک می کنند. اگر باور کنیم که نتیجه عصبانیت ما در برابر فرزندانمان، چیزی جز بی اعتباری ما و ایجاد آسیب بر روح لطیف کودکمان نیست، شاید به گونه ای دیگر به این احساس بنگریم و بر روی این جمله که "نمی خواستم عصبانی شوم اما دست خودم نبود" تجدید نظری کنیم و بدانیم که کنترل احساسات ما در دستان خود ماست به شرط اینکه بخواهیم اینگونه فکر کنیم.

نتیجه عصبانیت و خشم در برابر کودکان، تبعات بسیاری دارد که بسیاری از انها در آینده بروز پیدا می کنند. یعنی اگر در دوران کودکی مراقب باشیم که چطور واکنش خشم مان را در برابر کودک مهار کنیم، قدمی مثبت در جهت شکل گیری شخصیت آینده او برداشته ایم.

دکتر فاطمه قاسم زاده (روانپزشک)، معتقد است که خشونت، همه ابعاد رشد و سلامت نوجوانان را تحت تأثیر قرار می‌دهد. رشد جسمی آنان را به علت ایجاد استرس و تنش فراوان مختل می‌سازد. در رشد ذهنی یا شناختی آنها تأثیرات کاهش دهنده بر جای می‌گذارد و یادگیری و پیشرفت تحصیلی آنان را کاهش می دهد. رشد عاطفی- روانی آنان را با مشکلات متعددی روبرو می‌سازد و سازگاری اجتماعی و ارتباط مناسب آنان را با دیگران - همسالان و بزرگسالان- دچار اختلال می‌سازد. از این رو، پرهیز از خشونت، نقش مؤثری در حفظ و تأمین سلامت جسمی ، روانی و اجتماعی نوجوانان بر عهده دارد و به عنوان راهکار چه در سطح پیشگیری و چه از نظر درمان مطرح می‌شود.

نوجوانی ، سال‌های تغییر و تحول در همه جنبه‌های رشد جسمی، ذهنی، عاطفی، روانی و اجتماعی است و آشنایی نوجوانان و کسانی که با آنها در ارتباط هستند، با معیارهای رشد و سلامت، به ایجاد زندگی سالم و پرنشاط برای آنان کمک فراوانی خواهد کرد.

آنچه مشخص است زندگی در حوزه فردی، خانوادگی و اجتماعی همیشه با مشکلات گوناگونی همراه است و خشونت هرگز نمی تواند روش سنجیده‌ای برای کاهش مشکلات، باشد، بلکه دشواری‌های دیگری را نیز ایجاد خواهد کرد و این را تجربه افراد بی‌شماری درطول زمان‌های زیاد و در مکان‌های مختلف، نشان داده است. ‌خشم از جمله هیجان هایی است که به طور طبیعی و ذاتی در همه افراد با تفاوت‌هایی وجود دارد و انسان در طول زندگی خود می‌آموزد و یا باید بیاموزد که هیجانات‌ را تحت کنترل خود درآورد.

 

کلام آخر

آنچه مشخص است اینکه خشم به طور کلی رفتاری است که نمی تواند تبعات خوبی را به دنبال داشته باشد. خشم حالتی نفسانی است که وقتی رخ می دهد، که نور عقل و تفکر در انسان خاموش شده است و یا اینکه در حالتی ضعیف قرار گرفته است.

 به همین خاطر است که پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله) فرمودند: غضب ایمان را فاسد مى‏کند چنان که سرکه عسل را فاسد مى‏کند.

بنابراین آنچه مشخص است اینکه خشم و عصبانیت رفتاری است که تبعات فردی و اجتماعی منفی به دنبال دارد. فردی که از این واکنش در برابر خانواده و اطرافیانش استفاده می کند، موجب بروز خلل در روابط عاطفی با همسر و فرزندانش شده است و از طرف دیگر موجب ایجاد احساسی مخرب و منفی در درون خود گشته است. اگر خشم را ابتدا به خاطر خود و سپس به خاطر دیگران، کنترل کنیم، قطعا طعم اتفاقات زندگی برایمان به گونه ای دیگر خواهد بود.

 

 

فاطمه ناظم زاده


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره عصبانیت والدین

تحقیق درمورد ناصر خسرو 9 ص

اختصاصی از یارا فایل تحقیق درمورد ناصر خسرو 9 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

به نام آنکه جان را فکرت آموخت

ناصر خسروقبادیانی

حیات

ابو معین ناصربن خسروقبادیانی بلخی مروزی از شاعران و نویسندگان بزرگ و سخن گستر سده پنجم هجری است . درباره او هر چند پژوهش های نسبتاً تازه هم شده ، ولی هنوز تحقیقات علامه سید حسن تقی زاده تازگی خود را از دست نداده است . کنیه او ابومعین و لقب و تخلص او ((حجت)) است . در ماه ذوالقعده 394 هجری قمری مطابق با تیرماه 382 هجری شمسی در قادیان از نواحی باخ چشم به جهان گشوده و پس از سال 460 و به روایت درست تر در سال 481 هجری قمری در یمگان از اعمال بدخشان وفات یافته است .

از آغاز زندگانی او اینقدر می دانیم که از ابتدای جوانی در تحصیل علوم و فنون و آلسنه و ادیبات رنج فراوان برده است . از آن جمله قرآن مجید را بسیار خوانده و حفظ کرده است :

خواندن قرآن و زهد و علم و عمل مونس جان اند هر چهار مرا

یا اینکه می گوید :

مقرم به مرگ و به حشر و حساب کتابت زبر زبر دارم اندر ضمیر

گذشته از این ، تقریباً در همه دانش های عقلی و نقلی متداول عصر ، و مخصوصاً در علوم یونانی همچون ریاضی – از قبیل مجلسی بطلمیوس و هندسه اقلیدس – و طب بقراط و جالینوس ، و نجوم ، و فلسفه ( حکمت فلسفی ) ، و کلام ( حکمت دینی)تبحر یافته است . از مطالعه آثارش بر می آید که از ملل و نحل و ادیان و مذاهب نیز اطلاعات نسبتاً وسیعی کسب کرده بوده است .

اشعار عربی و حتی دیوان عربی هم داشته است . اما از دیوان تازی او چیزی به دست ما نرسیده است و نیز شبه نیست که پیش از سفر مصر شعر می سروده است ، اما غالب و بلکه همه اشعار او که در دست است ظاهراً پس از این سفر انشاء شده است . خود وی در آغاز سفرنامه و هم در دیوان خود به شعر گفتن پیش از سفر اشاره می کند ، و در بازگشت از سفر و وصول به بلخ هم چند بیت گفته که در سفرنامه درج است و در دیوان او نیست .

این حکیم حقیقت جوی که ذهن وقاد و خاطر تیز او به اصول عقلی و نقلی زمان خود که اذهان متوسط را تسکین می داد قناعت نمی کرده ، به واسطه خوابی که در ماه جمادی الاخره 437 در جوزجانان دید از شراب خوردن توبه کرد ، و به قصد وصول به حقیقت به سفر قبله عازم شد ، و در این راه با بردار کوچکتر خود ابوسعید و یک غلام هندی روانه حجاز شد . این مسافرت که 7 سال طول کشیده و با بازگشت به بلخ در جمادی الاخره سال 444 هجری قمری و دیدار برادر دیگر خود خواجه ابوالفتح عبدالجلیل خاتمه یافته ، مبدا یک دوره جدید از زندگانی اوست . در این سفر ، چهار بار حج کرده ، و شمال شرقی و غربی و جنوب غربی و مرکز ایران و بلاد ارمنستان و آسیای صغیر و حلب و طرابلس و شام و سوریه و فلسطین و جزیرالعرب ، مصر – که قریب سه سال آنجا بود ، و قیروان (درتونس) و نوبه و سودان را سیاحت کرده و پس از آنکه اغلب ایام خود را در پایتخت خلفای فاطمی یعنی مصر سپری کرده و در آنجا داخل مذهب اسماعیلیه و طریقه فاطمیان شده ، به قصد ترویج آن مذهب و نشر دعوت فاطمی در خراسان به وطن خویش بازگشته است . ناصر در این سه سال ، درجات سیر باطنیان را طی کرده و از مراتب ((مستجیب)) و ((مأذون)) و ((داعی)) بالاتر رفته به مقام ((حجتی)) رسیده ، و یکی از ((حجت)) های دوازدگانه فاطمیان در دوازده جزیر نشر دعوت شده . و از طرف امام فاطمی آن زمان یعنی ابوتمیم معد بن علی المستنصر با ا... ، تعیین شده ، و به ماموریت ، یعنی دعوت مردم به طریقه اسماعیلیان و بیعت فاطمیان در ممالک خراسان و سرپرستی شیعیان آن سامان و به قول خودش ((شبانی رمه متابعان دین حق )) به ایران بازگشت . و به این فقرات در اشعار خود اشارات بیشمار دارد ، و برخی از آنها را در همین متن مطالعه خواهید کرد .

در وقت بازگشت از مصر و حجاز به وطن خود بلخ ، پنجاه سال قمری از عمر او گذشته بود . فرار او از بلخ به هر حال پیش از سال 453 هجری قمری که تاریخ تالیف زادالمسافرین است واقع شده است ، چه در آن کتاب از بیرون رانده شدن خود از بلخ سخن می گوید . و چون هم غالب قصاید و اشعار او که در دست است ، و هم اغلب مصنفات او ، بعد از هجرت از بلخ نوشته شده ، از کار او در بلخ پس از بازگشت از سفر مصر ، اطلاعی نداریم . اما شکی نیست که در آنجا شوق و همت خود را صرف ترویج مذهب اسماعیلیان کرده است . ناصر به سبب شهرت یافتن در شاعری و حکمت و قدرت بسیاری که در فن مناظره کتبی و شفاهی داشته ، و نیز به سبب خصومت عالمان و غوغای جاهلان دشمنان زیادی پیدا کرد و خصوصاً دعوت صریح او به سمت خلیفه فاطمی – که همیشه در اشعار و آثار او خود ، او را ((میانجی)) ، ((امام)) و ((خداوند زمان)) و ((امیرالمومنین)) و خود را ((بنده)) و ((مامور)) و ((امین)) و ((مختار)) و ((سفیر)) او می خواند ، و مکرر در دیوان خود نام او را می برد – موجب تحریک غضب علمای خراسان و مخصوصاً بلخ ، و شورش عامه ، و خشم سلطان یا امیر سلجوقی ، و شاید تکفیر خلیفه بغداد شده ، و تهمت ((بد دینی)) و ((قرمطی)) و ((ملحد)) و ((رافضی)) بودن را برای او به ارمغان آورده و او مجبور به فرار گشته است ، و چندی در نهان می زیسته است و از همین جاست که در وجه دین می گوید (( حجت ها از انظار پوشیده باشند)) . وی پس از مدتی بر اثر فشار بیشتر مجبور به ترک بلخ شده ، و لهذا به مازندران پناه برده ، و شاید به مناسبت اینکه امرای گرگان و اسپهدان طبرستان شیعی مذهب بوده اند به حمایت بزرگان آن سامان روی آورده است .

معلوم نیست که ناصر چه مدتی در طبرستان بوده ، و قبل از آن و بعد از آن ، تا رسیدن به بدخشان کجاها بوده است . ولی به هر حال ، ممکن است میل به نزدیکی به خراسان او را به قصبه یا قلعه یمگان در اقصای خاک بدخشان کشیده ، و از قرار معلوم ، تا آخر عمر در این قصبه اقامت داشته و به اداره کار دعوت فاطمی در خراسان مستقر بوده است . اخراج ناصر از زادگاه خود و سخت گیری و تهدید و نفرین و طعن و هرگونه آزاری که به او وارد می آمده ، او را سخت متاثر ساخته ، و از این ستم ها و مظلومیت و بیچارگی و آوارگی و محبوسی خود در تنگنای دره یمگان اغلب می نالد ، و از جفای روزگار و بد حالی و سختی زندگانی و تنهایی و بی خانمانی خود در آن زندان و مخصوصاً از غربت شکایت دلسوز جانگذاز سر می دهد ، ولی در این حال به جبر و بی اختیاری نمی گراید و همه جا می گوید : این مصائب و سختی ها اختیاری است و در راه دین و عقیده خود آن همه را بر می تابد و اگر پای بندی به عقیده و اندیشه خود نمی داشت از تحصیل عز و جاه عاجز نبود ، و اگر اکنون نیز از


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد ناصر خسرو 9 ص

تحقیق و بررسی در مورد اعمال مثبت را جایگزین افکار مثبت کنیم 10 ص

اختصاصی از یارا فایل تحقیق و بررسی در مورد اعمال مثبت را جایگزین افکار مثبت کنیم 10 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

اعمال مثبت را جایگزین افکار مثبت کنیم

پسر : مادر من فکر نمی کنم که بتوانم امتحان فردای خودم رو در مدرسه پاس کنم .

مادر : پسرم همین الان افکار مثبت رو به خاطر بیار

پسر : باشه مادر من مطمئنم که نمی توانم امتحانم را پاس کنم !

در هنگام تحقیق برای این کتاب من مجبور بودم که کمی درباره ی افکار مثبت مطالعه کنم . به نظر می رسد که امروزه افکار مثبت چیزی است که بسیاری از مردم که با آن ها صحبت کرده ام به آن مثل یک اکسیر شفابخش و یک درمان برای همه چیز می نگرند. ( در نظر داشته باشید که من این مطلب را 30 سال پیش نوشته ام .)

بسیار خوب برداشت بد از صحبت های من نکنید : افکار مثبت بسیار درست است . فقط در تمام کتاب ها من به موضوعی فکر کرده ام که خیلی درباره آن در کتاب ها نخوانده ام یعنی اعمال مثبت . این بسیار سخت است که باور کنید اگر تمام روز در اتاق خود بنشینید و مثبت فکر کنید خیلی برای شما مثمر ثمر خواهد بود. به عنوان یک دلیل من مطمئنم که شما موافق هستید که سپری کردن همه ی زمان ها برای ملاحظه و تامل به شمات فرصت پیشرفت و ترقی را نخواهد داد. همانطور که قبلا ذکر کرده ام فکر کردن در زمان حال بسیاری از مشکلات را حل می کند و زمانی که مشکلات را پیش بینی می کنید می تواند مفید واقع شود . چرا به چیزهایی فکر کنیم که الان احتیاج به حل کردن دارند !

شما مشکلاتی داشته اید که در این زمان باعث آزارتان می شود . شروع به کاری بکنید که این مشکلات حل شوند.

جایی بنششینید و فکر کنید چه چیزی ممکن است انجام بدهید که شما را در موقعیتی قرار دهد که هیچ وقت پیش بینی نکرده اید .

که چه کار می توانید در آن موقعیت انجام دهید . من دقیقا نمی خواهم از این مطلب دفاع کنم که ما باید فعالیت هایمان را بدون پیش بینی انجام دهیم اما این مطلب که اگر خود ما بعضی از افکار منفی خود را کنار بگذاریم افکار مثبت خود می توانند حمایت گر خود باشند باور کردنی به نظر می رسد .

افکار باید در کار ها نمود پیدا کند.

من می دانم که این مطلب آن طور که به نظر می رسد ساده نیست . به نظر من بسیاری از مردم به کمک های روانشناسی احتیاج درند تا افکار منفی خود را کنار بگذارند.

در بسیاری از موارد اگر چه من نمی توانم کمک کنم که این احساسات معمول را حس کند . اضافه شدن مقدار کمی انگیزه و قدرت خواستن می تواند این را انجام دهد.

با توجه به سخن دکتر کارن هارنی : خوشبختانه تنها راه حل برای کشمکش ها و ستیزه های درونی آنالیز کردن و بررسی آن ها نیست زندگی می تواند خود مانند یک روانشناس بسیار موثر عمل کند.

البته من با این راه حل برای مشکلات عصبی شدید موافق نیستم . اما برای کسانی که کمک هایی در راستای بهبود بخشیدن هستند بهترین را ه است و شاید تنها راه حل باشد.

برای افراد معمولی با ناراحتی ها و دل مشغولی ها و احساسات معمول ، اختلالات معمول نیز طبیعی است . (دکتر جرج استیو نیون تاکید می کند که


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد اعمال مثبت را جایگزین افکار مثبت کنیم 10 ص