یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

دانلود تحقیق درباره زندگانی امام خمینی (ره)

اختصاصی از یارا فایل دانلود تحقیق درباره زندگانی امام خمینی (ره) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق درباره زندگانی امام خمینی (ره)


دانلود تحقیق درباره زندگانی امام خمینی (ره)

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 8
فهرست و توضیحات:

زندگی

تبارنامه

دوران کودکی و نوجوانی

شرایط تربیتی

تحصیلات ابتدایی

شرایط سیاسی و اجتماعی

دوران بزرگسالی

فعالیت‌های علمی

فعالیت‌های سیاسی

 

زندگی

نام پدرش سید مصطفی موسوی و نام مادرش هاجر احمدی بود. وی در پنج ماهگی پدر خود را از دست داد و تحت سرپرستی مادر و عمه‌اش پرورش یافت.

گرچه سال تولد وی طبق شناسنامه سال ۱۲۷۹ است، اما خود تصریح کرده‌است، که تاریخ صحیح آن ۳۰ شهریور ماه ۱۲۸۱ است.فوت او رسما در روز ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ ثبت شد گرچه وی در شامگاه ۱۳ خرداد درگذشته است. سن او در آن هنگام ۸۷ سال بود. تشییع جنازه وی با شرکت وسیع ملت ایران و دیگر دوستدارانش از نقاط مختلف جهان صورت گرفت.

فرزندان وی مصطفی، صدیقه، فریده، لطیفه، فهمیه، سعیده، و احمد هستند.اما مهمترین فرزند او از نظر سیاسی احمد است

تبارنامه

جد او یکی از علمای نیشابور ایران به نام «سیدمحمد» بود که به هندوستان رفت و در دهلی یا کشمیر اقامت گزید. عمادالدین باقی نوشته‌است:

ناگفته نگذاریم که چون در میان شیعیان، سنت شجره نویسی برای سادات مرسوم بوده و بدین وسیله سلسله نسب سادات تا رسیدن آنها به یکی از ائمه شیعه کم و بیش ثبت می‌شده‌است، سیادت حضرت امام از این نظر امتیازی محسوب می‌شد که راه گمانه‌زنی و شناخت در شجره‌نامه و خاندان ایشان را هموار می‌کرد. علی همدانی بود که می‌رسیدعلی همدانی با ۱۷ واسطه از پدر و ۱۶ واسطه از مادر به امام حسین می‌رسد و این سید حیدر جد اعلای خمینی است... و اما روایتی که بیشتر از همه مشهور شده این است که سلسله نسب روح‌الله خمینی به میرحامدحسین می‌رسد. در زمان شاه سلطان حسین صفوی، یکی از علمای نیشابور به نام «سیدمحمد» به هندوستان رفت و در دهلی اقامت گزید. فرزندان وی در مناصب دولتی درآمدند و کم کم اهمیت پیدا کردند... سیداحمد چندی پس از شهادت پدرش دین علیشاه، از کشمیر به عتبات نجف و کربلا عزیمت کرد. شاید این سفر (در حدود سال‌های ۱۲۴۰ تا ۲۵۰ هجری قمری) به این منظور بوده که هم از خصومت‌ها در امان باشد و بتواند در آتیه جای خالی پدر را پر کند و هم تعالیم دین را بیاموزد. او به دلیل حافظه نیرومندی که داشته به سرعت به مقامات علمی والایی نائل می‌شود و از مراجع وقت نجف اجازه اجتهاد دریافت می‌کند. او در نجف با افراد مهاجر آشنا می‌شود که یکی از آنها فردی به نام یوسف خان است که اهل روستای «فرفهان» یا «فراهان» از توابع خمین بوده‌است.

برادر تنی وی آیت‌الله پسندیده نیز در خاطراتش حضور نیاکانشان را در هند توصیف کرده است.جان اسپوزیتو نیز این نظر را تأیید می‌کند و می‌نویسد که «پدر پدربزرگ او از خراسان به هندوستان سفر کرد. پس از آن پدربزرگش به ایران و شهر خمین بازگشت. این جهانگردی‌های اجدادی باعث شد تا به‌گونه‌ای برچسب هندی بودن نیز بر خمینی بخورد.» برای نمونه «ادوارد ویلت» می‌نویسد که پدر بزرگ پدری وی سید احمد موسوی هندی زاده روستای کینتور در منطقه بربنکی در ایالت اوتار پرادش هندوستان بود.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق درباره زندگانی امام خمینی (ره)

دانلود تحقیق کامل درمورد زندگانی امام رضا(ع)

اختصاصی از یارا فایل دانلود تحقیق کامل درمورد زندگانی امام رضا(ع) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد زندگانی امام رضا(ع)


دانلود تحقیق کامل درمورد زندگانی امام رضا(ع)

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 18

 

زندگانی امام رضا(ع)

زادگاه
هشتمین پیشوای شیعیان امام علی بن نوسی الرضا علیه السلام در مدینه دیده به جهان گشود.

کنیه ها
ابوالحسن و ابوعلی

لقبها
رضا، صابر، زکی، ولی، فاضل، وفی، صدیق، رضی، سراج الله، نورالهدی، قرة عین المؤمنین، مکیدة الملحدین، کفوالملک، کافی الخلق، رب السریر، و رئاب التدبیر

مشهورترین لقب
مشهورترین لقب آن حضرت «رضا» است و در سبب این لقب گفته اند: «او از آن روی رضا خوانده شد که در آسمان خوشایند و در زمین مورد خشنودی پیامبران خدا و امامان پس از او بود. همچنین گفته شده : از آن روی که همگان، خواه مخالفان و خواه همراهان به او خشنود بودند. سر انجام، گفته شده است: از آن روی او رضا خوانده اند که مأمون به او خشنود شد.»

مادر امام
در روایتهای مختلفی که به ما رسیده است نامها و کینه ها و لقبهای ام البنین، نجمه، سکن، تکتم، خیزران، طاهره و شقرا، را برای مادر آن حضرت آورده اند.

زاد روز
درباره روز، ماه و سال ولادت و همچنین وفات آن حضرت اختلاف است.
ولادت آن حضرت را به سالهای (148 و 151 و 153ق) و در روزهای جمعه نوزدهم رمضان، نیمه همین ماه، جمعه دهم رجب و یازدهم ذی القعده.

روز شهادت
روز وفات آن حضرت را نیز به سالهای (202 و 203 و 206ق) دانسته اند.
اما بیشتر بر آنند که ولادت آن حضرت در سال (148ق) یعنی همان سال وفات امام صادق علیه السلام بوده است، چنان که مفید، کلینی، کفعمی، شهید، طبرسی، صدوق، ابن زهره، مسعودی، ابوالفداء، ابن اثیر، ابن حجر، ابن جوزی و کسانی دیگر این نظر را برگزیده اند.
در باره تاریخ وفات آن حضرت نیز عقیده اکثر عالمان همان سال(203ق) است.
بنابر این روایت، عمر آن حضرت پنجاه و پنج سال می شود که بیست و پنج سال آن را در کنار پدر خویش سپری کرده و بیست سال دیگر امامت شیعیان را بر عهده داشته است.
این بیست سال مصادف است با دوره پایانی خلافت هارون عباسی، پس از آن سه سال دوران خلافت امین، و سپس ادامه جنگ و جدایی میان خراسان و بغداد به مدت حدود دو سال، و سر انجام دوره ای از خلافت مأمون.

فرزندان
گرچه که نام پنج پسر و یک دختر برای او ذکر کرده اند، اما چنان که علامه مجلسی می گوید: حداکثر تنها از جواد به عنوان فرزند او نام برده اند.
به دسیسه مامون و با سم او به شهادت رسید و پیکر مطهر او را در طوس در قبله قبه هارونی سرای حمید بن قحطبه طایی به خاک سپردند و امروز مرقد او مزار آشنای شیفتگان است.

زندگی امام رضا (ع) در مدینه

دوران پرشکوه امامت حضرت رضا علیه السلام از سال 183 هجرى قمرى آغاز شد. در آن زمان، حکومت سیاسى به دست «هارون الرشید» در بغداد اداره مى شد. شیوه حکمرانى این خلیفه عباسى، بر اساس اعمال زور بر مردم بود. مأموران او مردم را براى پرداخت مالیات شکنجه مى دادند و پیوسته فرزندان و شیعیان فاطمى را از دم تیغ مى گذراندند، چنان که مهتر و سیّد و سالار آنان حضرت موسى بن جعفر علیه السلام را سالها در زندان هاى بصره و بغداد حبس کردند و سرانجام حضرتش را با زهر به شهادت رساندند.

هارون الرشید علاوه بر ظلم و ستم هاى جنون آمیز خود، افکار و اندیشه هاى بیگانگان را در حوزه علوم مسلمانان منتشر مى کرد تا از این راه بتواند توجّه مردم را به علوم بیگانه جلب کند و خاندان اهل بیت علیهم السلام را در انزواى علمى قرار دهد.

«ابوبکر خوارزمى» (383 هـ) در نامه اى به اهل نیشابور درباره نحوه رفتار حکومت عباسیان به خصوص «هارون» مى نویسد:

هارون در حالى مُرد که درخت نبوّت را درو کرده و نهال امامت را از ریشه برافکنده بود… چون یکى از پیشوایان هدایت و سرورى از سروران خاندان مصطفى صلى الله علیه و اله و سلـم در مـى گذشـت، کسـى جنـازه اش را تشـییع نمى کرد و مرقدش را با گچ نمى آراست، امّا وقتى دلقک یا بازیگر یا مطرب و یا قاتلى از خودشان مى مرد، دادگران و قاضیان بر جنازه اش حاضر مى شدند و رهبـران و حکمـرانـان در مجالـس سـوگواریش مى نشستند. مادى و سوفسطایى در کشورشان امنیت داشت و متعرض کسانى که کتابهاى فلـسفى و مـانوى را تـدریس مـى کـردند، نمى شدند، ولى هر شیعه اى سرانجام به قتل مى رسید و هرکس که نام فرزندش را «على» مى نهاد، خونش را به زمین مى ریخت.

حضرت رضا علیه السلام با توجّه به جوّ سیاسى حاکم بر حوزه مسلمانان، در ابتدا امامت  خویش را علنى نساخت و فقط با یاران و شیعیان خاص ارتباط داشت، ولى پس از گذشت چندسال، حکومت هارون الرشید بر اثر وقوع شورش هاى مختلف رو به ضعف گذاشت و حضرت رضا علیه السلام با استفاده از این فرصت امامت خویش را در شهر مدینه علنى نمود و به رفع مشکلات مردم در زمینه هاى اعتقادى و اجتماعى پرداخت. خود آن جناب مى فرماید:

«در روضه جدّم رسول خدا صلى الله علیه و اله مى نشستم درحالى که دانشمندان مدینه بسیار بودند. هرگاه یکى از آنان در مسئله اى درمى ماند، همگى متوجّه من مى شدند و سؤالات را نزد من مى فرستادند و من پاسخ آنها را مى دادم.»

هارون الرشید که براى فرونشاندن شورش هاى منطقه خراسان راهى آن دیار شده بود، به سال 193 هجرى قمرى در همان محل جان سپرد و در سناباد طوس، در یکى از اطاق هاى تحتانى کاخ فرماندار طوس، «حمید بن قحطبه طائى» دفن شد. در پى مرگ هارون، کشمکش میان دو پسر او، «امین» و «مأمون» درگرفت. اولى در بغداد به قدرت رسید و دومى در مرو بر تخت نشست.

آتش اختلاف در میان این دو برادر، پنج سال شعله ور بود، تا آنکه سپاه مأمون به بغداد حمله برد و «امین» در سال 198 هجرى به دست آنان کشته شد. بدین سان حکومت سرتاسرى به دست مأمون افتاد، ولیکن علویان و سادات که از بیدادگرى هاى هارون به تنگ آمده و از حکومت پسران او نیز ناراضى بودند، در نواحى عراق، حجاز و یمن سر به شورش برداشتند. آنان مى خواستند که حکومت به دست خاندان ال محمد علیهم السلام اداره شود.

مأمون براى آنکه بتواند شورش هاى آنان را فرونشاند و در میان جمعیت فراوان شیعه جایگاهى پیدا کند، بر آن شد که مهتر آنان حضرت على بن موسى الرضا علیه السلام را به خراسان دعوت و با استقرار آن حضرت در دربار خود، چنین وانمود کند که حکومت او مورد تأیید امام علیه السلام است، از این رو، دعوت نامه هاى متعددى به آن حضرت فرستاد، ولى هربار با پاسخ منفى مواجه مى شد، تا اینکه دعوت ها جاى خود را به تهدید داد و امام رضا علیه السلام دانست که مأمون دست از این کار بر نخواهد داشت، لذا براى جلوگیرى از خون ریزى و پایمال شدن خون شیعیانش، به سال 200 هجرى راه خراسان را در پیش گرفت.

آن حضرت پیش از خروج از مدینه، به حرم جدّش رسول الله صلى الله علیه و اله شرفیاب گشت تا با حضرتش وداع گوید. چندین بار وداع گفت، و در هر مرتبه به طرف قبر مطهر بر مى گشت و صدایش را به گریه بلند مى نمود. آنگاه فرزندش جواد علیه السلام را در کنار خویش گرفت و به مسجد درآورد و حضرتش را به دیواره مطهر حرم رسول الله صلى الله علیه و اله چسباند و در پناه آن حضرت قرارش داد. سپس تمام نمایندگان و وکیلان خود را فرمود که از حضرت جواد علیه السلام فرمان برند و از مخالفت با حضرتش بپرهیزند و اصحاب مورد اعتماد خود را آگاه نمود که آن حضرت جانشین وى مى باشد.

مسیر حرکت امام رضا علیه السلام آن گونه که مأمون تعیین کرده بود، از بصره، اهواز و فارس مى گذشت و دستور چنین بود که آن حضرت را از کوفه و قم عبور ندهند، زیرا مأمون بیم داشت که امام رضا علیه السلام با شیعیان آن شهرها تماس برقرار کرده و آنان را از سرگذشت خویش آگاه کند.

از مدینه تا مرو

اسناد تاریخى، گویاى اولین زمینه هاى سفر امام(ع) نیست و جزئیات بسیارى از مقدمات این هجرت رضوى، ناگفته مانده و در پرده ابهام قرار دارد، ولى با مطالعه اسناد موجود، این حقیقت مسلم است که از پیش مکاتباتى میان مرو و مدینه، صورت مى‏گرفته و بر سفر امام به سوى مرو، اصرار بوده است. 

«فمازال المأمون یکاتبه و یسأله حتى علم الرضا(ص) انه لا یکف عنه»

همواره مأمون با حضرت مکاتبه داشت و از او مى خواست تا به مرو آید. نامه ها ادامه یافت تا آنکه امام رضا(ع) دریافت که او دست‏بردار نیست .

در برخى منابع تاریخى آمده است : مأمون، پس از به دست گرفتن حکومت، با ارسال نامه اى امام رضا(ع) را به خراسان فرا خواند. امام‏(ع) از رفتن امتناع ورزید، ولى مأمون پیگیر بود و ارسال دعوتنامه ‏ها را پیاپى ادامه داد، تا به امام بفهماند که از ایشان دست بردار نیست. علاوه بر آن، در پى دعوتنامه هاى مکرّر، مأمون مأموران خود را به نام هاى رجاءبن ابى ضحاک و یاسر خادم، به مدینه گسیل داشت. آنان پس از ورود به مدینه، بر امام‏(ع) وارد شدند و هدف مأموریت خود را چنین بیان داشتند:

«ان المأمون امرنا باشخاصک الى‏ خراسان»

- وى از کارگزاران دولت عباسیان بود و در زمان مأمون، ریاست دیوان مالیاتى را بر عهده داشت. (لغتنامه دهخدا).  - وى به نقل مرحوم شیخ طوسى، از یاران امام‏(ع) بوده است.

-مأمون، ما را فرمان داده و مأمور ساخته است، تا تو را به خراسان ببریم.    امام على بن موسى(ع) ، شیوه خلفا را مى‏شناخت و زندان های طولانى پدر را با همه تلخى ها و رنج هایش به خاطر داشت و مى‏دانست که به هر حال، مأمون که برادر مى‏کشد، از حضور آزادانه امام میان مردم نگران است و از این نگرانى، آسان نخواهد گذشت.

«انه تهیأ للسفر کارها و متیقنا انه یموت... »

امام رضا(ع) آماده سفر گردید، در حالى که از آن اکراه داشت و مطمئن بود که در این سفر بدرود حیات خواهد گفت.

علاوه بر آن که  چگونگى حرکت امام(ع) و تودیع وى با مرقد رسول خدا(ص) و نیز خاندانش، همه و همه گویاى اکراه امام (ع) بر این سفر است.

خط سیر هجرت امام

کاروان هایى که از حجاز به قصد عراق حرکت مى‏کردند، چه از راه مکه یا از راه مدینه، در منزلى به نام «معدن نقره» به یکدیگر مى‏رسیدند و از آن‏جا به یکى از دو مقصد بصره یا کوفه روانه مى‏شدند. قرائن و شواهد بسیارى حکایت از آن دارد که امام از طریق مدینه و معدن نقره، راهى بصره شده است و بعید مى‏نماید که امام ابتدا به مکه رفته و از آنجا به طرف بصره عزیمت کرده باشد، زیرا:

  1. سفر امام‏(ع) به طور عادى و دلخواه صورت نگرفته، بلکه عنوان جلب داشته  است. معمول در چنین مواردى آن است که سعى مى‏شود تا کوتاهترین مسیر در نظر گرفته شود و هر چه سریع تر مأموریت انجام گیرد. بدیهى است با وجود راه مستقیم مدینه به بغداد که 134 فرسنگ بوده، از مسیرى استفاده نمى‏شده که ‏مسافت آن 355 فرسنگ بوده است.
  2. آن گونه که مورخان نقل کرده‏اند در سال 200 ه' . ق همزمان با سفر تاریخى امام‏(ع) به خراسان، شرایط خاصى بر مکه حاکم بود. جنگى خونین میان طرفداران مأمون به فرماندهى رجاءبن ابى ضحاک، ورقاء، جلودى و هارون‏بن مسیب از یک‏سو و مخالفان خلیفه به رهبرى محمدبن جعفر، عموى امام رضا(ع) از سوى دیگر بر پا بوده است، لذا در چنان شرایطى  مصلحت ایجاب نمى‏کرد که رجاءبن ابى‏ضحاک، بزرگترین شخصیت خاندان على‏(ع) را وارد شهرى کند که تا دیروز در آن شهر طرف جنگ بوده است.
  3. رجاءبن ابى ضحاک مأمور بود تمام حالات، رفتار و گفتار امام‏(ع) را در طول سفر زیر نظر داشته، به خلیفه گزارش کند. وى در پایان سفر این وظیفه را انجام داد و به‏طور مشروح سفر نامه‏اى را که تهیه کرده بود، به خلیفه ارائه داد. در آن سفرنامه حتى به جنبه‏هاى روحى و اخلاقى حضرت اشاره شده  تا جایى که ذکرها و دعاهاى امام در نمازها نیز از قلم نیفتاده است. بر این اساس، بعید است که امام به مکه رفته و اعمالى انجام داده باشد و نقل نشده باشد. این قرائن گواه آن است که مسیر امام‏(ع) از مدینه بوده است و نه از راه مکه، هر چند بعضى احتمال داده و گفته اند که حضرت امام رضا(ص) پس از وداع با قبر مطهر رسول خدا(ع) به طرف مکه مکرمه حرکت نمود. در این قسمت از سفر، حضرت امام محمدتقى(ع) فرزند برومند آن حضرت هم حضور داشت.

حضرت امام رضا(ع) طواف خانه خدا را انجام داد و در پشت مقام ابراهیم نماز گزارد، حضرت جواد(ع) که کودکى هفت ساله بود بعد از طواف خود به طرف حجر اسماعیل رفت و در آنجا نشست، مدّتى نسبتاً طولانى گذشت و حضرت همانجا نشسته بود. یکى از یاران امام رضا(ع) بنام «موفّق» پیش رفت و به امام جواد(ع) عرض کرد «فدایت شوم بلند شوید تا برویم»، حضرت فرمود: من فعلاً نمى‏خواهم از اینجا بلند شوم تا خداوند چه خواهد!

این جمله را فرمود و در صورت مبارکش یک دنیا غم و اندوه نشست. موفّق خدمت حضرت رضا(ع) رسید و جریان نیامدن امام جواد(ع) را به آن حضرت گزارش داد، حضرت امام رضا(ع) بلند شده، به حجر اسماعیل آمدند و فرمودند: «اى فرزند دلبندم بلند شو تا برویم، » امام جواد(ع) عرض کرد: «پدر جان چگونه برخیزم در حالى که دیدم شما آنچنان وداعى با خانه خدا کردید که گویى دیگر بر نخواهید گشت».

به هر حال امام  (ع) در طول مسیر از «معدن نقره» گذشته، پس از نباج از نزدیکى کوفه در مسیر مدینه به بصره قرار دارد. وارد منطقه قادسیه شد. -سرزمینى که در عصر خلیفه دوم، محل جنگ بزرگ میان مسلمانان و ایرانیان بود و سرانجام به پیروزى مسلمانان انجامید.  ابى نصر بزنطى مى گوید:« در قادسیه خدمت حضرت رضا(ع) رسیدم، امام‏(ع) به من فرمود: «براى من اطاقى اجاره کن که داراى دو در باشد، تا مراجعه کنندگان بتوانند به راحتى رفت و آمد کنند.» حضرت رضا(ع) پس از قادسیه به سمت بصره ادامه مسیر داد.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد زندگانی امام رضا(ع)

دانلود مقاله کامل درباره زندگانی امام خمینی(ره)

اختصاصی از یارا فایل دانلود مقاله کامل درباره زندگانی امام خمینی(ره) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره زندگانی امام خمینی(ره)


دانلود مقاله کامل درباره زندگانی امام خمینی(ره)

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 26
فهرست و توضیحات:

امام خمینى از ولادت تا رحلت 

هجرت به قـم، تحصیل دروس تکمیلى وتدریس علوم اسلامى

امـام خمینـى در سنگـر مبـارزه و قیــام 

تبعیـد امـام خمینـى از تـرکیه به عراق

امـام خمینـى و استمـرار مبـارزه ( 1350 ـ 1356 )

هجرت امام خمینى از عراق به پاریس

بازگشت امام خمینى به ایران پس از 14 سال تبعیـد

رحلت امام خمینى

امام خمینى از ولادت تا رحلت 

در روز بیستم جمادى الثانى 1320 هجرى قمرى مطابق با 30 شهریـور 1281 هجرى شمسى ( 21 سپتامپر 1902 میلادى) در شهرستان خمین از توابع استان مرکزى ایران در خانواده اى اهل علـم و هجرت و جهاد و در خـانـدانـى از سلاله زهـراى اطـهـر سلام الله علیها، روح الـلـه المـوسـوى الخمینـى پـاى بـر خـاکدان طبیعت نهاد . او وارث سجایاى آباء و اجدادى بـود که نسل در نسل در کار هـدایـت  مردم وکسب مـعارف الهى کـوشیـده انـد. پـدر بزرگـوار امام خمینـى  مرحوم آیه الـله سید مصطفى مـوسـوى از معاصریـن مرحـوم آیه الـلـه  العظمـى میرزاى شیـرازى (رض)، پـس از آنکه سالیانـى چنـد در نجف  اشـرف علـوم و معارف اسلامـى را فـرا گرفته و به درجه اجتهـاد نایل  آمـده بـود بـه ایـران بازگشت و در خمیـن ملجاء مردم و هادى آنان  در امـور دینـى بـود. در حـالیکه بیـش از 5 مـاه ولادت روح الـلـه  نمى گذشت، طاغوتیان و خوانین تحت حمایت عمال حکومت وقت نداى حق طلبـى پـدر را که دربرابر زورگـوئیهایشان بـه مقاومت بـر خاسته بـود، با گلـوله پاسـخ گفـتـنـد ودر مـسیر خمیـن به اراک وى را بـه شهادت رسانـدنـد. بستگان شهیـد بـراى اجراى حکـم الهى قصاص به  .تهران (دار الحکـومه وقت) رهـسـپار شـدن و بر اجراى عـدالت اصـرار ورزیدند تا قاتل قصاص گردید بدیـن ترتبی امام خـمیـنى از اوان کـودکى با رنج یـتیـمىآشـنا و با مفهوم شهادت روبرو گردید. وى دوران کـودکـى و نـوجـوانى را تحت  سرپرستى مادر مـومـنـه اش (بانـو هاجر) که خـود از خاندان علـم و تقـوا و از نـوادگان مـرحـوم آیـه الـلـه خـوانسـارى ( صاحب زبـده  التصانیف ) بود است. همچنیـن نزد عمه مـکـرمه اش ( صاحبـه خانم ) که بانـویى شجاع و حق جـو بـود سپرى کرد اما در سـن 15 سالگى از  نعمت وجـود آن دو عزیز نیز محـروم گـردید.

هجرت به قـم، تحصیل دروس تکمیلى وتدریس علوم اسلامى

اندکـى پـس از هجرت آیه الله العظمـى حاج شیخ عبد الکریـم حایرى یزدى ـرحـمه الله علیه ـ  ( نـوروز 1300 هـجـرى شمسـى، مـطابق بـا رجب المـرجب 1340 هجـرى قمـرى ) امام خمینى نیز رهـسپار حـوزه  علمیه قـم گردید و به سرعت مراحل تحصیلات تکمیلى علوم حـوزوى را نزد اسـاتید حـوزه قـم طـى کرد. که مـى تـوان از فرا گرفتـن تـتـمـه  مباحث کـتاب مطـول ( در علـم معانى و بیان ) نزد مرحوم آقا میـرزا محمـد علـى ادیب تهرانـى و تکمیل دروس سطح نزد مرحـوم آیه الـله  سید محمد تقـى خـوانسارى، و بیشتر نزد مرحـوم آیه الـله سیـد عـلى  یثربى کاشانى و دروس فـقـه و اصـول نزد زعیـم حـوزه قـم آیـه الـله  العظمى حاج شیخ عبدالکریـم حایرى یزدى ـ رضـوان الـلـه علیهـم نام  برد .پـس از رحلت آیه الله العظمـى حـایـرى یزدى تلاش امـام خمینـى به همراه جمعى دیگر از مجتهدیـن حـوزه علمیه قـم به نـتیچـه رسیـد و آیه الله العظمـى(رض) به عنـوان زعیـم حـوزه عـلمیـه عازم قـــم  گـردیـد. در این زمان، امام خمینـى به عـنـوان یـکـى از مـدرسیـن و مجتهدیـن صـاحب راءى در فـقـه و اصـول و فلسفه و عرفــان و اخلاق  شناخته مى شد .حضرت امام طى سالهاى طولانى در حوزه علمیه قـم به  تدریـس چندیـن دوره فقه، اصـول، فلسفه و عرفان و اخـلاق اسـلامى در فیضیه، مسجـد اعظم، مسجـد  محمـدیه، مـدرسه حـاج ملاصـادق، مسجد سلماسى، و ...همت گماشت و در حـوزه علمیه نجف نیز قریب 14 سال  در مسجـد شیخ اعطـم انصــــارى(ره) معارف اهل بیت و فـقـه را در عالیترین سطـوح تدریـس نمود و در نجف بـود که بـراى نخـستیـن بار .مبانـى نظرى حکـومتاسلامـى را در سلسله درسهاى ولایت فـقیه بازگـو نمود.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره زندگانی امام خمینی(ره)

دانلود مقاله نگاهی به زندگانی حضرت یونس (ع)

اختصاصی از یارا فایل دانلود مقاله نگاهی به زندگانی حضرت یونس (ع) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله نگاهی به زندگانی حضرت یونس (ع)


دانلود مقاله نگاهی به زندگانی حضرت یونس (ع)

 

مشخصات این فایل
عنوان:نگاهی به زندگانی حضرت یونس (ع)
فرمت فایل: word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:13

این مقاله در مورد نگاهی به زندگانی حضرت یونس (ع) می باشد.

 

 

بخشی از تیترها به همراه مختصری از توضیحات هر تیتر از مقاله نگاهی به زندگانی حضرت یونس (ع)

آخرین هشدار یونس(ع)
یونس گفت: چرا از دینی که شما را به سوی آن دعوت می کنم روی می گردانید و از آن اعراض می کنید، در حالی که این دین به شما قدرت می دهد امور خود را اصلاح کنید، وضع جامعه خود را سامان دهید و اجتماع خود را تقویت و بهسازی کنید. دین من شما را امر به معروف و نهی از منکر می نماید، ستمگری را مغضوب و صلح و عدالت را تایید و تمجید می کند، امنیت و اطمینان را بین شما به وجود می آورد، شما را ...(ادامه دارد)

نزول عذاب بر قوم یونس(ع)
هنوز یونس از نینوا دور نشده بود که مردم اعلام خطر عذاب و پیش درآمد هلاکت خود را دیدند. هوای اطرافشان تیره و تار شد، رنگ رخسار آنها دگرگون گشت و اضطراب آنان را فرا گرفت و بیم و هراس بر آنها مستولی شد. در این حال دریافتند دعوت یونس حق و هشدارش صحیح بوده است...(ادامه دارد)

 یونس(ع) در شکم ماهی
یونس چون دید سه بار قرعه به نامش در آمد، دریافت که در این پیشامد سرّی نهفته است و خدا در این حادثه تدبیر و حکمتی دارد. سپس به اشتباه خود پی برد و دریافت که قبل از این که اجازه هجرت و ترک شهر و مردمش را داشته باشد و پیش از صدور امر الهی، قوم و دیار خود را ترک کرده است. به همین جهت خود را در میان دریا انداخت و جان خویش را تسلیم امواج خروشان دریا کرد و در اعماق دریا و در آغوش متلاطم امواج و ظلمت دریا فرو رفت....(ادامه دارد)

دعاى حضرت یونس(ع)
حضرت یونس یکى از پیامبران الهى بود. او زمانى دراز مردم را به توحید و یکتا پرستى فرا خواند. لیکن این دعوت و تبلیغ طولانى مردم را به راه نیاورد و آنان همچنان بر کفر خود لجاجت مى‏کردند. در این هنگام که یونس از جهل و کفر آنان به خشم آمده بود، پیش از آن که از خداوند اجازه گیرد از شهر خارج شد و سر به بیابان گذاشت. رفت تا به‏دریا رسید. به قدرت الهى یک ماهى بزرگ دهان باز کرد و یونس را بلعید. یونس ...(ادامه دارد)

- داستان او از دیدگاه اهل کتاب
2- در این فصل به سرگذشت آن جناب از دیدگاه اهل کتاب می‏پردازیم، داستان‏یونس(ع) در چند جای از عهد قدیم به عنوان"یوناه بن امتای"آمده و همچنین درچند جا از عهد جدید آمده که در بعضی از موارد به داستان زندانی شدنش در شکم ماهی اشاره‏می‏کند.و لیکن هیچ یک از آنها سرگذشت کامل یونس(ع)را نیاورده‏اند.
آلوسی در تفسیر روح المعانی در داستان یونس(ع)از دیدگاه اهل کتاب‏مطالبی آورده که بعضی از کتب اهل کتاب هم آن را تایید می‏کند....(ادامه دارد)

بخشی از فهرست مطالب مقاله نگاهی به زندگانی حضرت یونس (ع) در پایین آمده است.

دعوت یونس(ع) به توحید
آخرین هشدار یونس(ع)
نزول عذاب بر قوم یونس(ع)
یونس(ع) در شکم ماهی
...(ادامه دارد)

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نگاهی به زندگانی حضرت یونس (ع)

دانلود مقاله زندگانی ناپلئون

اختصاصی از یارا فایل دانلود مقاله زندگانی ناپلئون دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله زندگانی ناپلئون


دانلود مقاله زندگانی ناپلئون

در سال 1769 در جزیرة‌ کرس شورشی توسط مردم بر پا شده بود که این سرزمین ازآن جمهوری جنووا بود و مردم با این جمهوری مخالف بودند به دنبال این شورشها جمهوری جنووا برای سرکوبی آنها از فرانسه یاری گرفت و همین امر موجب شد تا فرانسه مالک جدید این جزیره شود اما مردم کرس از ارباب تازه نیز بیزار بودند.

سرانجام پسری در 15 اوت 1769 در شهر آژاکسیو به دنیا آمد و این زمان موقعی بود که فرانسویان تازه به جزیرة کرس دست یافته بودند پدر و مادرش وی را ناپلئون خواندند و ناپلئون شهروندی فرانسوی شد سه ماه پیش ارل وزلی ولادت آرث ششمین فرزند خود را جشن گرفته بود که بعدها به دوک ولینگتن معروف گردید.

پدر ناپئون لتیتسیا بونا پارت نام داشت که 8 فرزند با نامهای ژوزف،ناپلئون،لوسین، الیزا،لوئی،پولین،کارولین و ژروم داشت.

ستوان جوان

پس از سقوط کرس کارلو بونا پارت شغلی در دستگاه فرانسویان به دست آورد و بنابراین ژوزف را در مدرسه ای در اوتون گذاشت تا به تحصیل علوم دینی بپردازد و ناپلئون را به مدرسة نظامی برین سپرد .

ناپلئون پنج سال در شهر برین به سر برد و هنگامی که مدرسه را به عنوان دانشجوی مدرسة‌نظامی ترک گفت پسری 15 ساله بود و از آنجا به مدرسة‌نظام پاریس رفت و چند ماه پیش از فراغت از تحصیل خبر فوت پدرش را شنید ولی ناامید نشد و تحصیل خود را در این مدرسه ادامه داد تا سرانجام مدرسة‌نظام را با درجة ستوان دومی ترک گفت و روانة نخستین ماموریت خویش شد ناپلئون در آن روزها همیشه آرزو می کرد که پیشامدی بشود و وی بتواند جهانیان را متوجه خویش سازد

انقلاب

سرانجام آن پیشامد رخ نمود و آن انقلاب فرانسه بود.در واقع این انقلاب از زمانی شروع شده بود که اندیشمندان مسائلی را در زمینة‌فقر و ثروت و ناتوانان طرح کردند در سرتا سر اروپا بینوایان بر پا خاسته و مبارزه می کردند و هنگامی که مستعمره های امریکایی در کار شورش بر ضد انگلستان پیروزی یافتند مردم فرانسه به انقلاب امید بسیار بستند.

شاید جرقه ای که آتش انقلاب فرانسه را روشن ساخت همان موقعی افروخته شد که لوئی شانزدهم به مهاجر نشینهای امریکایی یاری داد او فقط می خواست بر ضد انگلیسی ها کاری کرده باشد اما درست از همان آغاز کار جورج واشنگتن در آمریکا و بساط سلطنت فرانسه در خطر افتاد سرانجام انقلاب امریکا به تاج و تخت انگلستان ضربة وحشتناکی وارد ساخت و انقلاب فرانسه،پادشاهی لوئی شانزدهم را واژگون کرد. هم لوئی و هم ماری آنتوانت ملکة فرانسه سر خود را در پای گیوتین از دست دادند ولی پس از انقلاب گروه ستمکار تری به سر کار آمدند از این میان پادشاه پروس و امپراتور اتریش با هم یکی شدند تا انقلاب فرانسه را واژگون سازند و سرانجام این حکومت وحشتناک در تابستان 1794 به پایان رسید. اما ناگهان هواخواهان سلطنت در پاریس بر ضد کنوانسیون که مجمع جمهوری خواهان حاکم بر فرانسه بود بر پا خاستند و تنها چند تن از فرماندهان می توانستند این شورش را بخوابانند از این رو باراس به ناپلئون پیشنهادی داد و به او گفت: اگر بتوانی شورش هواخواهان سلطنت را بخوابانی من دومین مقام ارتش فرانسه را به تو خواهم داد ناپلئون هم که سالها منتظر این موقعیت بود پیشنهاد او را قبول کرد.

سرانجام در روز پنجم اکتبر ناپلئون نیروهای خود را بر ضد شورشیان به کار انداخت و صبح روز بعد جنگ در خیابانهای پاریس در گرفت و تا غروب ادامه یافت تا سرانجام سپاهیان ناپلئون به پیروزی رسیدند از این ماجرا چیزی نگذشته بود که نقشة آزاد کردن ایتالیا از تصرف اتریش کشیده شد و آزاد کردن ایتالیا را به عهدة‌ناپلون گذاشتند و از آن پس عنوان فرماندة‌نیروی ایتالیا را هم به او دادند در همین موقع ناپلئون  با بیوه زنی که دو فرزند داشت ازدواج کرد.

فتح کشورهای دیگر

باراس همیشه می کوشید تا از بقیه جمهوری خواه تر جلوه کند و مردم فرانسه با مشاهدة عیش و عشرتهای هیئت پنج نفری در قصرهای سلطنتی و جلال و شکوهی که برای زندگی خود درست کرده بودند آنان را پنج آلی حضرت می خواندند این هیئت مدیرة پنج نفری و دوستانشان از خزانة‌دولت اموال و ثروتهای فراوان برداشت می کردند و مردم هم از این ماجرا اطلاعی نداشتند.

آنان به سربازهای ناپلئون که پیروز و سربلند بازآمده بودند وعدة میلیون ها پاداش داده بودند ولی در بساط خود چیزی نداشتند که مایة این پاداش سازند.

هیئت پنج نفری نگرانی دیگری نیز داشت و آن این بود که می خواست بداند پس از برقراری صلح بین ناپلئون و اتریش با سربازان بیکار خود چه کند.

با همة این نگرانی ها و اضطراب ها  هیئت مدیرة پنج نفری ناگهان با سیلی از ثروت که از ایالت های فتح شدة‌ ایتالیا سرازیر شده بود و به داد حکومت رسید روبه رو شد.

انگلستان اطمینان داشت که بونا پارت پس از نخستین پیروزی خود ساکت نخواهد نشست اگر هم او می خواست ساکت بنشیند هیئت مدیرة‌پنج نفری مانع او می شد.

در همین دوران ناپلئون پیروزی های پی در پی را بدون رعایت کردن قوانین جنگ به چنگ می آورد.

ناپلئون پس از کسب شهرت فراوان لشگری جمع آوری کرد و آمادة‌حمله به مصر شد ولی هیئت مدیرة‌پنج نفری با لشگر کشی او به سوی مصر مخالفت داشتند ولی قادر نبودند مانع ناپلئون گردند انگلستان هم که از این لشگر کشی خبر یافته بود مراقب و آماده نشسته بود.

خلیج ابوقیر سرانجام ناپلئون و سپاهش از بندر تولون و دیگر نقاط ایتالیا و فرانسه به حرکت در آمدند ناپلئون به محض آنکه از ساحل دور شد بر سرعت خود افزود و به شهری نزدیک شد اما ناگهان گلوله های توپ در جلوی دروازه های شهر از فرانسویان استقال کردند ولی پس از چند ساعت جنگجویان اسکندریه تاب نیاوردند و تسلیم شدند بوناپارت وقت را برای جشن گرفتن پیروزی خویش مناسب ندانست و به سوی خلیج کوچک ابوقیر روانه شد چیزی نگذشت که ابوقیر هم به تصرف او در آمد در آنجا نیز جز برای تایین حاکم شهر معطل نماند و به سوی اهرام و قاهره رهسپار شد و به دلیل اینکه اعراب تمام چاه های

شامل 13 صفحه فایل word قابل ویرایش


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله زندگانی ناپلئون