یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

زندگینامه حضرت سلیمان

اختصاصی از یارا فایل زندگینامه حضرت سلیمان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 19

 

مختصری از زندگی حضرت سلیمان

گفته اند: حضرت داوود چهار پسر داشت هر روز مشغول عبادت خدا بود روزی از آن روزگار که به عبادت مشغول بود در نماز به سجده رفت و وقتی از سجده برخاست دید که تمامی فرزندانش مرده اند و تنها سلیمان زنده مانده است بسیار ناراحت و غمگین شد و به آسمان نگاه غمگینی کرد در این هنگام جبرئیل فرود آمد و به پیغمبر داوود علیه السلام فرمود شکر خدا را به جا بیاور و بدان که خداوند در همه حال تو را امتحان میکند و این فرزندی که باقی مانده روزگاری به پیامبری مبعوث میشود و جانشین تو خواهد شد و خداوند به او علمی عطا میکند که تا کنون به هیچ انسان و پیغمبری عطا نکرده و قدرت بالایی بدست می آورد و با تمامی مخلوقات صحبت میکند و زبان آنها را یاد میگیرد پس حالا به ادامه عبادت مشغول شو.

خداوند متعال باد را مسخر سلیمان کرد تا بساط او را هرکجا که خواست حمل کند؛شیاطین را تحت فرمان او قرار داد که خدمتگزار او باشند پرندگان را مطیع او کرد که با بال و پر خود بر سلیمان سایه افکنند

و این امتیازات موجب شد که سلطنت او به صورتی بی نظیر در آید و تمامی قدرتها متمرکز او شوند.

از خصوصیات بساط سلیمان اطلاعات دقیق و قطعی در دست نیست و نمیتوان وصعت حکومت او را بیان کرد.شیاطین هم همانند غلامانی در خدمت سلیمان بودند و برای او ساختمانها استخرها و حوضهای بزرگ میساختند از گهر دریا برای او جواهرات می آوردند و در کل همه مخلوقات تحت الفرمان سلیمان بودند.

وفات سلیمان

سالیان درازی،سلیمان در میان مردم به عدالت پرداخت مردم از روش عادلانه او در مهد آسایش و خوشی بودندو مردم در آن زمان از مزایای خوب زندگی برخوردار بودند تا آنکه آفتاب عمر سلیمان بر لب بام رسید.

روزی سلیمان در کاخ بلور خود تنها ایستاده بود و تکیه بر عصای خود داده و به تماشای مناظر و عمارتهای کشور پهناور خود مشغول بود که ناگهان جوانی ناشناس را در کاخ خود دید از آن جوان پرسید تو کیستی که بدون اجازه وارد قصر من شدی؟گفت من آن کسی هستم که برای ورود به خانه ها و کاخها از کسی اجازه نمیگیرم،من ملک الموت فرشته مرگم که برای قبض روح تو آمدم سلیمان از شنیدن نام او و مأموریت خطرناکش بر خود لرزید و گفت :ممکن است مهلتی بدهی تا به کارهام رسیدگی کنم گفت:نه و در همان حال بدون اینکه به او مهلت نشستن بده جانش را گرفت . جسد بی جان سلیمان مدتها به همان حالت ایستاده و تکیه بر عصا بود باقی ماند و سپاهیانش او را در قصر میدیدند و خیال میکردند که به بیرون نگاه میکند و هیچ موجودی از ترس سلیمان جرأت وارد شدن به قصر را نداشت تا آنکه خداوند به موریانه دستور داد تا عصای سلیمان را بخورد تا سلیمان به زمین بخورد و در آن موقع همه متوجع فت او شدند.

حکایت

در عهد حضرت سلیمان اسبها بر هوا می پریدند و در مزارع و کشتزارها فرود می آمدند و میچرخیدن و به چشمه ساران آب می خوردند در آن عهد بود که جمعی از اهالی خراسان شکایت به آن حضرت آوردند و از خرابی احوال کشت زارها داستانها بیان کردند

حضرت سلیمان ناراحت شد و دیوان فرمود تا اسبها را بگیرند و نزد او بیاورند دیوا در گرفتن اسبها سعی کردند اما هیچ فایده ای نداشت و اسبها به سبب زور و قوت پرواز میکردند و در بند دیوها نمی افتادند

ناگزیر دیوها به فکر حیله ای افتادند و بعضی از چشمه ها که اسبها از آن اب میخورند آب آن را خالی و از شراب پر کردند وقتی اسبها از چشمه ساران آب خوردند مست شدند و طاقت پرواز نداشتند

دیوها قریب هزار اسب آوردند و سلیمان اشاره به کشتن آنها کرد ناگهان فرمان خدا نازل شد که ای سلیمان دست از گشتن این جانوران بردار که نسل این حیوان فواید بسیاربر ادم دارد .

حضرت سلیمان دعایی کرد به درگاه خداوند و در خواست کرد بریده شود تا توان پرواز در آنها نماید.

دعای اسبان حضرت سلیمان نیز به قدرت اجابت شد و به حکن الهی پرهای اسبان فرو ریخت و اکنون از نسل همان 100اسب باقی مانده میباشد.

قصری از بلور

اجنه شاهکارهایی در معماری داشتند که تا به حال انسان ها مانند ان رانساخته اند.

یکی از شاهکارهای آنها ساختن قصری از بلور برای حضرت سلیمان پیغمبر بود.

از جمله ساختمان هایی که اجنه برای حضرت سلیمان ساختندبناهایی مثل بیت المقدس وهیکل وتدمروسایر آثاری که هنوز هم نمونه های بسیاراز آنها در سرزمین فلسطین وشامات موجود است .


دانلود با لینک مستقیم


زندگینامه حضرت سلیمان

زندگینامه پیامبر

اختصاصی از یارا فایل زندگینامه پیامبر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 38

 

«« زندگی نامه پیامبر اکرم (ص) »»

بیش ازهزاروچهارصد سال پیش در روز 17ربیع الاول برابر اوریل 570 میلادی کودکی در شهر مکه چشم به جهان گشود. پدرش عبدالله در بازگشت از شام در شهر یثرب چشم از جهان فرو بست و به دیدار کودکش محمد نایل شد .زن عبدالله مادر محمد آمنه دختر وهب بن عبدمناف بود. برابر رسم خانواده های بزرگ مکه آمنه پسر عزیزش محمد را به دایه ای به نام حلیمه سپرد تا در بیابان گسترده و پاک و دور از آلودگیهای شهر پرورش یابد . محمد بعد از اینکه به سن پنج سالگی رسیده بود به مکه بازگردانید . دو سال بعد که آمنه برای دیدار پدر و مادر وآرامگاه شوهرش عبدالله به مدینه رفت فرزند دلبندش را نیز همراه برد پس از یکماه آمنه با کودکش به مکه برگشت اما در بین راه در محلی به نام ابواء جان به جان آفرین تسلیم کرد و محمد در سن شش سالگی از پدر و مادر هر دو یتیم شد و رنج یتیمی در روح و جان لطیفش دوچندان اثر کرد. سپس زنی به نام (ام ایمن) این کودک یتیم این نوگل باغ زندگی را همراه خود به مکه برد. این خواست خدا بود که این کودک درآغاز زندگی از پدر و مادر جدا شود تا رنجهای تلخ و جانکاه زندگی را در سرآغاز زندگی بچشد و در بوته آزمایش قرارگیرد درآینده رنجهای انسانیت را بواقع لمس کند و حال محرومان را نیز دریابد از آن زمان در دامان پدربزرگش عبدالمطلب پرورش یافت. عبدالمطلب نسبت به نوه ی والاتبار و بزرگ منش خود که آثار بزرگی درپیشانی تابناکش ظاهر بود مهربانی عمیقی نشان میداد دوسال بعد براثر درگذشت عبدالمطلب محمد از سرپرستی پدربزرگ نیز محروم شد . نگرانی عبدلمطلب درواپسین دم زندگی به خاطر فرزندزاده ی عزیزش محمد بود. به ناچار محمد در سن هشت سالگی به خانه ی عموی خویش ابوطالب رفت و تحت سرپرستی عمویش قرارگرفت. ابوطالب پدرعلی بود.آرامش و وقار سیمای متفکر محمد از زمان نوجوانی در بین همسن و سالهایش کاملا مشخص بود به قدری ابوطالب او را دوست داشت که همیشه می خواست با اوباشد و دست نوازش برسرورویش کشد و نگذارد درد یتیمی او را آزار دهد. در سن دوازده سالگی بود که عمویش ابوطالب او را همراهش به سفری تجارتی که ان زمان در حجاز معمول بود به شام برد . در همین سفر در محلی به نام بصری که از نواحی شام بود ابوطالب به راهبی مسیحی که نام وی بحیرا بود برخورد کرد . بحیرا هنگام ملاقات محمد کودک ده یا دوازده ساله از روی نشانه هایی که در کتابهای مقدس خوانده بود با اطمینان که این کودک همان پیغمبر آخرالزمان است. محمد دوران جوانی ونوجوانی را گذراند. در این دوران که برای افراد عادی سن ستیزه جویی وآلودگی به شهوت و هوسهای زودگذر است برای محمد جوان سنی بود همراه با پاکی راستی وامانت بی مانند بود. صدق لهجه ی راستی کردار و ملایمت و صبر و حوصله در تمام حرکاتش ظاهر و آشکار بود .از آلودگیهای محیط آلوده ی مکه برکنار و دامنش از ناپاکی بت پرستی پاک و پاکیزه بود به حدی که موجب شگفتی همگان شده بود آن اندازه مورد اعتمادبود که به «محمد امین» مشهورگردید .

ازدواج محمد (ص)

وقتی امانت و درستی محمد (ص) زبانزد همگان شد زن ثروتمندی ازمردم مکه به نام خدیجه دختر خویلد که پیش ازآن دوبار دیگر هم ازدواج کرده بود و ثروت زیاد وعفت و تقوایی بی نظیر داشت خواست که محمد(ص) را برای تجارت به شام بفرستد واز سود بازرگانی خود سهمی به محمد(ص) بدهد . محمد(ص) این پیشنهاد را پذیرفت. خدیجه (میسره) غلام خود را همراه محمد(ص) فرستاد وقتی میسره و محمد(ص) از سفر شام برگشتند میسره گزارش سفر را جز به جز به خدیجه داد و از امانت و درستی محمد(ص) حکایتها گفت. خدیجه شیفته امانت و درستی محمد شد چندی بعد خواستار ازدواج با محمد گردید. محمد(ص) نیز این پیشنهاد را قبول کرد . در این موقع خدیجه چهل ساله بود و محمد(ص) بیست وپنج سال داشت. خدیجه تمام ثروت خود را در اختیار محمد(ص) گذاشت و غلامانش را نیز بدو بخشید. محمد(ص) بیدرنگ غلامانش را ازاد کرد و این اولین گام پیامبر در مبارزه با بردگی بود. محمد(ص) میخواست در عمل نشان دهد که می توان ساده و دور از هوسهای زودگذر و بدون غلام و کنیز زندگی کرد . خدیجه همسر عزیزو باوفایش نیز می دانست که هر وقت محمد(ص) در خانه نیست در غار حرا بسر میبرد. غار حرا در شمال مکه در بالای کوهی قراردارد که هم اکنون نیز مشتاقان به آنجا میروند و خاکش را توتیای چشم میکنند . این نقطه دور از غوغای شهر و بت پرستی و آلودگیها جایی است که شاهد راز و نیازهای محمد(ص) بوده است به خصوص درماه رمضان که تمام ماه را محمد در آنجا بسر می برد. این تخته سنگهای سیاه و این غار شاهد نزول وحی و تابندگی انوار الهی بر قلب پاک عزیز قریش بوده است . این همان کوه جبل النور است که هنوز هم نورافشانی می کند.

آغازبعثت

محمد امین(ص) قبل ازشب 27 رجب درغار حرا به عبادت خدا و راز و نیاز به آفریننده ی جهان پرداخت و در عالم خواب رویاهایی می دید راستین و برابر عالم واقع. روح بزرگش برای پذیرش وی کم کم آماده می شد . در آن شب بزرگ جبرئیل فرشته ی وحی مامور شد ایاتی ازقران را بر محمد بخواند و او را به مقام پیامبری مفتخر سازد. سن محمد در این هنگام چهل سال بود. درسکوت و تنهایی و توجه خواست به خالق یگانه ی جهان جبرئیل ازمحمد(ص) خواست این آیات را بخواند.

اقرا باسم ربک الذی خلق . خلق الانسان من علق . اقرا و ربک الاکرم الذی علم بالقلم . علم الانسان مالم یعلم . یعنی بخوان به نام پروردگارت که آفرید. او انسان را از خون بسته افرید . بخوان به نام پروردگارت که گرامی تر و بزرگتر است . خدایی که نوشتن با قلم را به بندگان آموخت . به انسان آموخت آنچه را که نمی دانست . محمد(ص) امی و درس ناخوانده بود گفت من توانایی خواندن ندارم. فرشته او را سخت فشرد و از اوخواست که لوحرا بخواند. اما


دانلود با لینک مستقیم


زندگینامه پیامبر

زندگینامه عطار نیشابوری

اختصاصی از یارا فایل زندگینامه عطار نیشابوری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

زندگینامه عطار نیشابوری

فریدالدین ابو حامد محمد بن ابوبکر ابراهیم بن اسحاق عطار نیشابوری، یکی از شعرا و عارفان نام آور ایران در اواخر قرن ششم و اویل قرن هفتم هجری قمری است. بنا بر آنچه که تاریخ نویسان گفته اند بعضی از آنها سال ولادت او را 513 و بعضی سال ولادتش را 537 هجری.ق، می دانند. او در قریه کدکن یا شادیاخ که در آن زمان از توابع شهر نیشابور بوده به دنیا آمد. از دوران کودکی او اطلاعی در دست نیست جز اینکه پدرش در شهر شادیاخ به شغل عطاری که همان دارو فروشی بود مشغول بوده که بسیار هم در این کار ماهر بود و بعد از وفات پدر، فریدالدین کار پدر را ادامه می دهد و به شغل عطاری مشغول می شود. او در این هنگام نیز طبابت می کرده و اطلاعی در دست نمی باشد که نزد چه کسی طبابت را فرا گرفته، او به شغل عطاری و طبابت مشغول بوده تا زمانی که آن انقلاب روحی در وی به وجود آمد و در این مورد داستانهای مختلفی بیان شده که معروفترین آن این است که:

"روزی عطار در دکان خود مشغول به معامله بود که درویشی به آنجا رسید و چند بار با گفتن جمله چیزی برای خدا بدهید از عطار کمک خواست ولی او به درویش چیزی نداد. درویش به او گفت: ای خواجه تو چگونه می خواهی از دنیا بروی؟ عطار گفت: همانگونه که تو از دنیا می روی. درویش گفت: تو مانند من می توانی بمیری؟ عطار گفت: بله، درویش کاسه چوبی خود را زیر سر نهاد و با گفتن کلمه الله از دنیا برفت. عطار چون این را دید شدیداً متغیر شد و از دکان خارج شد و راه زندگی خود را برای همیشه تغییر داد."

او بعد از مشاهده حال درویش دست از کسب و کار کشید و به خدمت شیخ الشیوخ عارف رکن الدین اکاف رفت که در آن زمان عارف معروفی بود و به دست او توبه کرد و به ریاضت و مجاهدت با نفس مشغول شد و چند سال در خدمت این عارف بود. عطار سپس قسمتی از عمر خود را به رسم سالکان طریقت در سفر گذراند و از مکه تا ماوراءالنهر به مسافرت پرداخت و در این سفرها بسیاری از مشایخ و بزرگان زمان خود را زیارت کرد و در همین سفرها بود که به خدمت مجدالدین بغدادی رسید. گفته شده در هنگامی که شیخ به سن پیری رسیده بود بهاءالدین محمد پدر جلال الدین بلخی با پسر خود به عراق سفر می کرد که در مسیر خود به نیشابور رسید و توانست به زیارت شیخ عطار برود، شیخ نسخه ای از اسرار نامه خود را به جلال الدین که در آن زمان کودکی خردسال بود داد. عطار مردی پر کار و فعال بوده چه در آن زمان که به شغل عطاری و طبابت اشتغال داشته و چه در دوران پیری خود که به گوشه گیری از خلق زمانه پرداخته و به سرودن و نوشتن آثار منظوم و منثور خود مشغول بوده است. در مورد وفات او نیز گفته های مختلفی بیان شده و برخی از تاریخ نویسان سال وفات او را 627 هجری .ق، دانسته اند و برخی دیگر سال وفات او را 632 و 616 دانسته اند ولی بنا بر تحقیقاتی که انجام گرفته بیشتر محققان سال وفات او را 627 هجری .ق دانسته اند و در مورد چگونگی مرگ او نیز گفته شده که او در هنگام یورش مغولان به شهر نیشابور توسط یک سرباز مغول به شهادت رسیده که شیخ بهاءالدین در کتاب معروف خود کشکول این واقعه را چنین تعریف می کند که وقتی لشکر تاتار به نیشابور رسید اهالی نیشابور را قتل عام کردند و ضربت شمشیری توسط یکی از مغولان بر دوش شیخ خورد که شیخ با همان ضربت از دنیا رفت و نقل کرده اند که چون خون از زخمش جاری شد شیخ بزرگ دانست که مرگش نزدیک است. با خون خود بر دیوار این رباعی را نوشت:

در کوی تو رسم سرفرازی این است مستان تو را کمینه بازی این است

با این همه رتبه هیچ نتوانم گفت شاید که تو را بنده نوازی این است

مقبره شیخ عطار در نزدیکی شهر نیشابور قرار دارد و چون در عهد تیموریان مقبره او خراب شده بود به فرمان امیر علیشیر نوایی وزیر سلطان حسین بایقرا مرمت و تعمیر شد.

ویژگی سخن عطار

عطار، یکی از شاعران بزرگ متصوفه و از مردان نام آور تاریخ ادبیات ایران است. سخن او ساده و گیراست. او برای بیان مقاصد عرفانی خود بهترین راه را که همان آوردن کلام ساده و بی پیرایه و خالی از هرگونه آرایش است انتخاب کرده است. او اگر چه در ظاهر کلام و سخن خود آن وسعت اطلاع و استحکام سخن استادانی همچون سنایی را ندارد ولی آن گفتار ساده که از سوختگی دلی هم چون او باعث شده که خواننده را مجذوب نماید و همچنین کمک گرفتن او از تمثیلات و بیان داستانها و حکایات مختلف یکی دیگر از جاذبه های آثار او می باشد و او سرمشق عرفای نامی بعد از خود همچون مولوی و جامی قرار گرفته و آن دو نیز به مدح و ثنای این مرشد بزرگ پرداخته اند چنانکه مولوی گفته است:

عطار روح بود و سنایی دو چشم او ما از پی سنایی و عطار آمدیم

معرفی آثار عطار :

آثار شیخ به دو دسته منظوم و منثور تقسیم می شود. آثار منظوم او عبارت است از: 1- دیوان اشعار که شامل غزلیات و قصاید و رباعیات است. 2- مثنویات او عبارت است از: الهی نامه، اسرار نامه، مصیبت نامه، وصلت نامه، بلبل نامه، بی سر نامه، منطق الطیر، جواهر الذات، حیدر نامه، مختار نامه، خسرو نامه، اشتر نامه و مظهر العجایب. از میان این مثنویهای عرفانی بهترین و شیواترین آنها که به نام تاج مثنویهای او به شمار می آید منطق الطیر است که موضوع آن بحث پرندگان از یک پرنده داستانی به نام سیمرغ است که منظور از پرندگان سالکان راه حق و مراد از سیمرغ وجود حق است که عطار در این منظومه با نیروی تخیل خود و به کار بردن رمزهای عرفانی به زیباترین وجه سخن می گوید که این منظومه یکی از شاهکارهای زبان فارسی است و منظومه مظهر العجایب و لسان الغیب است که برخی از ادبا آنها را به عطار نسبت داده اند و برخی دیگر معتقدند که این دو کتاب منسوب به عطار نیست.

ویژگی های آثار

عطار شاعری است که شیفته عرفان و تصوف است. کلام عطار ساده گیر است. او با سوز و گداز سخن می گوید و اگر چه در فن شاعری به پای استادانی چون سنایی نمی رسد ولی سادگی گفتار او وقتی با دل سوختگی همراه می شود بسیار تأثیرگذار است.

عطار در مثنوی "منطق الطیر" با بیان رموز عرفان، سالک این راه را قدم به قدم تا مقصود می برد.


دانلود با لینک مستقیم


زندگینامه عطار نیشابوری

زندگینامه حافظ

اختصاصی از یارا فایل زندگینامه حافظ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

زندگینامه حافظ

در مورد زندگی و تاریخ تولد یا ازدواج یا هر تاریخ دیگری که شاعر در شعرش به آن اشاره نکرده است، اختلاف نظر بسیار زیاد است. در قدیمی ترین نسخه ی دائرة المعارف بریتانیکا که در کتابخانه ی لندن موجود است سال تولد خواجه را نامعلوم دانسته اند اما به یقین این تاریخ ما بین سالهای 700 تا 726 است. دائرة المعارف بزرگ فرانسه نیز همین نکته را در نظر دارد. ضمنا در باب تولد این شاعر علاوه بر رومنبع اروپایی معتبر منابع ایرانی نیز نتوانسته اند این پراندگی آرا را کم نمایند.

در ابتدا باید متذکر شویم آنست که آنچه مهم است افکار بلند و نغز وشیوای اوست حال تفاوتی در تولد وی چه در سال 701 یا در سال 730 وجود ندارد. ولی طبق قصیده زیر این سال باید ما بین 716 تا 721 باشد. وی این قصیده را در مدح سلطان جلال الدین مسعود شاه اینجو سروده است:

خســرو دادگـرا شــیر دلا بـــحر کفــا ای جــــلال تـــو بـه انــواع هنر ارزانی

هم آفاق گرفت و همه اطراف گشاد حیث مسعودی و آوازه شد سالطانی

لذا چون شاه مسعود در سال 743 در جنگی که با یکی از امرای مغول بنام یاغی باستی کرد شکست خورد و قبل از آن نیز در سال 740 در مقابل امیر پیر حسین به هزیمت افتاد و فرار کرد و اینکه بعید است که این قطعه سراسر مدح برای پیش از اینها باشد، حافظ باید در آن سالها حداقل 25 سال داشته باشد، پس باید تقریبا در سالها ی 715 تا 716 ه.ق بدنیا آمده باشد. در این بین مرحوم دکتر غنی معتقد است بسال 717 ه.ق و مرحوم دستغیب شیرازی از قول فرصت، تولد را بسال 725 ه.ق می داند.

شاعر شیرین سخن، خواجه شمس الدین محمد حافظ که در اوئل قرن هشتم هجری قمری پا به عرصه وجود گذارد، پس از تولد محمد نامیده شد و با توجه با القابی که در آن دوران بنابر دلائل معقول به اشخاص می داند و او نیز که حافظ قرآن کریم بود به حافظ مقلب شد. همچنین بخاطر آنکه وی در علوم و فنون دیگر هم کمالات زیادی داشت به او القاب دیگری نیز دادند که از آن جمله:

شمس الدین و الدنیا، لسان الغیب، کاشف الحقائق، زبدة المتکلمین و ترجمان الاسرار و ... و همچنین چون در آن زمان به بزرگان و دانشمندان خواجه اطلاق می شد به وی نیز که از بزرگان زمان بود خواجه اطلاق شده است.

موطن اصلی حافظ ظاهرا کوپای اصفهان و محل سکونت جدش غیاث الدین اصفهان بوده است. غیاث الدین پسری به نام بهاء الدین داشت که همان پدر حافظ می باشد. غیاث الدین همواره زندگی خود را از قیل و غال دور نگه می داشت و همواره به تجارت سرگرم بود، به همین دلیل زندگی مرفه و آرامی داشت. در اثر تشنجات نیمه ی دوم قرن هفتم ه.ق که اصفهان کانون بلوا شد.

غیاث الدین به همراه خانواده به شیراز هجرت کرد. این در زمانی بود که آبش خاتون از اتابکان فارس بر شیراز حکومت می کرد. (660 تا 680)

غیاث الدین پس از ورود به شیرازدر محله ای نزدیک دروازه کازرون بنام محله ی شیادان خانه ای خرید و به تجارت مشغول شد و پس از مدتی از افراد سرشناس و موفق شد.

در این زمان به دلیل آنکه شیراز و ملوک تابعه در دست امرای طیبی بود، از مزاحمتها و حملات گاه و بیگاه سپاه مغول در امان بود. زیرا شیوخ این مناطق از ثروتمندان منطقه نیز بودند غالبا به تقوی و پاکدامنی شهرت داشتند و از ایلخانان به عزت اسلام شهرت یافتند و امتیازات بسیاری می گرفتند، ایلخانان چون پاکدامنی آنها را دیده بودند سرپرستی املاک خاصه را در بسیاری از مناطق به عهده ی آنها داده بودند.

بهاالدین پس از چندی مورد توجه شیخ عبدالله کازرونی که در همسایگی حجره ی آنها بود قرار گرفت و به بهاالدین گفت که حاضر است دخترش را به عقد او درآورد. پس از آن با قبولی بهاالدین آن دختر به عقد او درآمد.

زمانی نگذشته بود که غیاث الدین فوت کرد. پس از آن بهاالدین به تنهایی به کسب و کار مشغول شد و پس از مدتی صاحب 3پسر به نامهای خلیل، عادل و محمد و یک دختر گردید. رونق کار آنها بسیار زیاد شده بود که بهاالدین دچار بیماری شد. در ابتدا وی فکر می کرد یک مریضی ساده است ولی بعد از مدتی بیماری وی رو به شدت گذارد تا جایی که بهاالدین توان رفتن به حجره را پیدا نکرد. حکما نیز کاری از پیش نبردند و حال بهاالدین روز به روز وخیم می گشت. بیماری او چند ماهی به طول انجامید و هیچ کدام از اطبا نتوانستند کاری از پیش ببرند تا آنکه بهاالدین در یک شب سرد زمستانی فوت کرد. این در حالی بود که محمد تنها هشت سال داشت.

پس از فوت پدر، پسران به امور تجاری حجره پرداختن تا اینکه بعد از دوسال به دلایلی نا معلوم از آن شهر کوچ نمودند و حافظ و مادر و خواهرش در شیراز باقی ماندند و به علت عدم کسب و کارفشار زیادی به آنها آمد.

در این زمان حتی از خانواده ی همسر بهاالدین نیز هیچ اطلاعی در سدت نیست که چرا در آن اوضاع به آنها کمک نکردند.

خواجه پس از مدتی در سن 8-9 سالگی به مردی که در همسایگی آنها بود سپرده شد، ولی پس از مدتی آثار سوء اخلاق در این مرد ظاهر گشت و لذا حافظ از نزد او بیرون رفت. پس از مدتی وی توانست در یک نانوایی کار پیدا کند. در مجاورت نانوایی که حافظ در آن مشغول به کار بود مکتبی بود که دوستداران علم و ادب و بخصوص طالبین علوم و فنون قرآنی را به خود جذب می کرد.

حافظ نیز با پرداخت کمی از دستمزد خود در آنجا به تعلیم و آموزش مشغول شد و بدین کار تا حدی جدیت ورزید تا حافظ کل قرآن گردید. این گونه نقل شده استکه حافظ آنقدر فعال بود که استاد نیز از کار او به وجد می آمد و مورد توجه قرارش می داد.

نقل شده است که در آن نزدیکی مردی بود که بزازی داشتاین مرد علاوه بر آن شعر می گفت از قوانین شعری نیز آگاه بود و حافظ نیز اشعار سروده ی خود را به منظور تصحیح یا تایید برای او می خواند، اما اشعار حافظ از اصول بر خوردار نبود و به همین دلیل مورد استهزاء دیگران قرار می گرفت. در این زمینه نکته ای در کتابها تثب شده است:

آمده است که حافظ در یادگیری علوم و سرودن اشعار دچار مشکل بود لذا نذر نمود که به مدت چهل شب به عبادت بپردازد تا حاجت روا گردد. آنگاه با خلوص 40 شبانه روز با ریاضت به عبادت پرداخت. گویند حافظ در شب 40 در اثر خستگی فراوان به حالت نیمه هوشیار رفته بود امیر المومنین در هیبت سقایی به او جام آبی تعارف کرد، حافظ پس از چندین بار رد کردن بالاخره جرعه ای از آن آب خورد و بقیه را دور ریخت و جام را پس داد و ناگهان نه جام و نه درویش در آنجا بودند. پس از آن فهمید که کلمات زیبای قرآن در برابر چشمش رژه می روند و آن آب جرعه ای از دریای علم و دانش و ادب بوده است.

حافظ نیز در اشاعرش به این نکته اشاره ی صریحی دارد و می گوید:

دوش وقت ســحــر از غـصـه نـجاتم دادند وانــدر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند

بیخــود از شــعشعه ی پرتوی زاتم کردند باده از جــام تـجـــلی صفـــاتـم دادنــد

چه مبارک سحری بود چه فرحنده شبی آن شـــب قـدر کـه این تازه براتم دادند

گویند در آن زمان معتقد بودند هر کس 40 شبانه روز با ریاضت به عبادت بپردازد در شب چهلم حاجت روا گشته و چشمش به جمال پر نور امیر المومنین روشن خواهد شد.

قابل ذکر است در آن موقع حکما فارس غالبا در دوران صلح، برای جلب توجه مردم از دانشمندان حمایت می کردند و از علم و ادب نیز حمایت می کردند کما اینکه سعدی و حافظ مربوط به همین دوره اند.

قوام الدین عبدالله شیرازی که حافظ علوم حکیمانه و دروس دینی را نزد وی آموخته است درمورد اشعار حافظ گفته است: اشعار او سخن دیگری است و کلماتش را باید به بند کشید. از جمله اساتید حافظ می توان به علامه میر سید شریف جرجانی (حمکت، فلسفه، اخلاق و علوم قرآنی) اشاره کرد. گویند حافظ در بسیاری از علوم و فنون مهارت داشت:

دروسی که حافظ آموخته است عبارتند از:

قرآن کریم: حافظ در محضر قوام الدین عبدالله شیرازی به آموزش قرآن کریم پرداخته استو با پشتکار حافظ قرآن شد و توانست قرآن را در چهار ده روایت از حفظ بخواند.

عشقت رسد به فریاد گر خود به سان حافظ قرآن زبر بخوانی در چهار ده روایت

منظور از چهار ده روایت چه بوده است؟

در قرن دوم ه.ق هفت نفر حافظ قرآن بودند که قرائت آنان مورد تائید همگان بود. این قاریان که قراء سبعه هستند هر کدام دو راوی دارند که در نتیجه 14 روایت از قرائت قرآن از راویان این هفت قاری شکل می گیرد و


دانلود با لینک مستقیم


زندگینامه حافظ

تحقیق درباره زندگینامه کوروش 87 ص

اختصاصی از یارا فایل تحقیق درباره زندگینامه کوروش 87 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره زندگینامه کوروش 87 ص


تحقیق درباره زندگینامه کوروش 87 ص

دسته بندی : علوم انسانیتاریخ ، فلسفه و منطق ، سیاسی ،

فرمت فایل:  ورد ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ

 


 قسمتی از محتوای متن ...

تعداد صفحات : 84 صفحه

زندگینامه کوروش، شاه جهان، شاه بزرگ،.
.
.
کودکی و نوجوانی شبی مهتابی و پرستاره بود ، او در میان چادرهای بر افراشته در دشت قدم می زد ، احساس غریبی داشت ، بسیار اندیشناک بود ، نه بخاطر جنگ فراروی فردا ، از این میدانها سخت تر را نیز گذرانده بود ، خیالش از نیروهایش نیز راحت بود و می دانست آنها بسیار با دقت مواظب شبیخون احتمالی دشمن هستند.
از کنار نگهبانان محافظ شب عبور کرد و از محل نگهداری اسبها گذشت و به آرامی ازاردوگاه نیروها و نگهبانان فاصله گرفت.
در دشت پر از ستاره قدم می زد و تا بیکرانها را نظاره گر بود ، به دنبال گوشه ای بود تا بنشیند و با آسودگی بیاندیشد ، به آنچه که گذشته است.
می خواست پس از سالها خستگی بر گذشته خود مروری کند ، حس عجیبی او را به اینکار وا می داشت ، با خودش می گفت ، چرا این شب ؟
روحش آرام نداشت ، می خواست فکر کند و به گذشته های دور نظر بیافکند شاید خستگی دوران را از تن خسته اش بدور سازد.

در همین افکار غوطه ور بود که ناگهان فرا روی خود درختی تنومند دید.
گویا تازه به عالم واقعیت برگشته و نمی دانست چه زمانی است که در افکار خود است ، درخت بر روی تپه ای مشرف به دشتی بود که لشگر او در آن دشت بیتوته کرده است.
به پشت سر خودش نگاه کرد ، از چادرهای لشگرش دور شده بود و از فاصله دور به آتش میان چادرهای لشگرش خیره گشت.
آرام به درخت تکیه داد ، و تازه خستگی را در خود احساس کرد .
بر روی زمین نشست و شروع به مرور گذشته کرد ، ذهنش نا خود آگاه به سمت گذشته حرکت می کرد ، مایل به مقاومت در برابر اینگونه افکار نبود ، می خواست به گذشته بیاندیشد.
از هارپاگ سردار مادی و دوست خوبش شنیده بود که قوم او هخامنش از نواحی کوهستانی پارسوا به دشت سوزیان سرازیر شده و با قومهای کاسی و انزانی در آمیختند.
قوم او بقدری از نظر فرهنگی و صلابت فکری نسبت به دو قوم دیگر برتری داشت که به آرامی آنها را در خود حل کرده و در نهایت آرامش در کنار آنها به زندگی پرداختند.
سپاهیان پارسوا و انزان در هلولیته به جنگ با سناخریب پادشاه بزرگ آشور رفتند و در آن جنگ جد بزرگ او هخامنش رهبری این اقوام را در این جنگ عهده دار بود و از آن روزگار به آنها لقب قوم هخامنش داده شد.
  متن بالا فقط تکه هایی از محتوی متن مقاله میباشد که به صورت نمونه در این صفحه درج شدهاست.شما بعد از پرداخت آنلاین ،فایل را فورا دانلود نمایید 

 

 


  لطفا به نکات زیر در هنگام خرید دانلود مقاله :  توجه فرمایید.

  • در این مطلب،محتوی متن اولیه قرار داده شده است.
  • به علت اینکه امکان درج تصاویر استفاده شده در ورد وجود ندارد،در صورتی که مایل به دریافت  تصاویری از ان قبل از خرید هستید، می توانید با پشتیبانی تماس حاصل فرمایید.
  • پس از پرداخت هزینه ،ارسال آنی مقاله یا تحقیق مورد نظر خرید شده ، به ادرس ایمیل شما و لینک دانلود فایل برای شما نمایش داده خواهد شد.
  • در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون بالا ،دلیل آن کپی کردن این مطالب از داخل متن میباشد ودر فایل اصلی این ورد،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد.
  • در صورتی که محتوی متن ورد داری جدول و یا عکس باشند در متون ورد قرار نخواهند گرفت.
  • هدف اصلی فروشگاه ، کمک به سیستم آموزشی میباشد.
    • توجه فرمایید که قیمت تحقیق و مقاله های این فروشگاه کمتر از 5000 تومان میباشد (به علت  اینکه بانک ها کمتر از 5تومان را انتقال نمیدهند) باید از کارت هایی استفاده نمایید که بتوان کمتر از مبلغ ذکر شده را پرداخت نمود.. در صورتی که نتوانستید پرداخت نمایید با پشتیبانی در تماس باشید،تا شمارا راهنمایی نمایند...

دانلود فایل   پرداخت آنلاین 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره زندگینامه کوروش 87 ص