مقدمه
بهرهمند نمودن افراد جامعه از خدمت آموزش و پرورش یکی از سیاستهای مهم متولیان امر تعلیم و تربیت در کشورمان است که افراد حائز شرایط را وارد چرخه رسمی علم و تحصیل نماید و به عبارتی «آموزش برای همه را» عملی سازد. لذا کاهش نرخ بیسوادی و تحت پوشش قراردادن فراگیران و افزایش پوشش تحصیلی یکی از دغدغههای مسئولین نظام آموزشی علیالخصوص در مناطق محروم و کم برخوردار میباشد. در این راستا یکی از برنامههای آموزش و پرورش در مناطق محروم ایجاد مراکز شبانهروزی است که میبینیم با سرمایهگذاری قابل توجهی اعم از انسانی و مالی و تجهیزاتی تاسیس شده است که هرساله با جذب و نگهداری درصد قابل ملاحظهای از دانشآموزان فعالیت آموزش و پرورش خود را شروع مینمایند، زیرا با توجه به اهمیت و جایگاه مدارس شبانهروزی شناخت عواملی که در تحت پوشش بردن بیشتر دانشآموزان موثر است و چگونگی نگهداری پویای فراگیران در جهت تحقق هدفهای آموزشی از موضوعات اساسی در سیستم مدارس شبانهروزی است که بایستی مورد مداقه قرار گرفته و تدابیر اثربخشتری در این خصوص اتخاذ نمود. در حقیقت به خاطر رسیدن به هدفهایی چون کاهش افت تحصیلی، ارتقاع و سطح کیفی آموزش، استفاده بهینه از نیروی انسانی و امکانات در مناطق کم جمعیت، توجه به مقوله نگهداری و جذب فراگیران در مدارس شبانهروزی را ضروری میسازد
بیان مساله :
با عنایت به اهداف مصوب و تخصیص منابع در هر سازمان ، مدیریت آن سازمان موظف است در جهت رسیدن به اهداف مورد نظر اقدامات لازم و موثری را انجام دهد امورات شبانه روزی نیز به تبعیت از تعریف مدرسه »مدرسه سازمانی است که برمبنای معیارهای رسمی تاسیس میشود و با نظارت ادارات آموزش و پرورش ، مسئولیت اجرای برنامههای مصوب پرورشی و آموزشی کشور را در سطح تحصیلی معین عهده دار میگردد.« جهت اجرای صحیح و اثر گذاربر برنامه های مصوب آموزشی و پرورشی موظف است اقدامات موثری را انجام دهد . یکی از عناصر مهم هر سیستم آموزشی ، دانش آموزان آن سیستم میباشند بدون تردید توجه و عدم توجه به مقوله دانش آموزان در شبانه روزیهای کاغذکنان در تحقق و عدم تحقق اهداف مورد نظر نقش به سزایی دارد با توجه به امکانات و تجهیزات و منابع انسانی که صرف می شود حائز اهمییت بسیاری است . لذا این تحقیق به مطالعه موانع و راهکارهای بهبود فرایند مدیریت دانش آموزان مدارس شبانهروزی کاغذکنان بارویکرد سیستمی می پردازد سپس توصیه های لازم را جهت برنامه ریزی موردی آموزشگاهی به مدیران شبانه روزی منطقه کاغذکنان توصیه می نماید.
اهمیت و ضرورت موضوع تحقیق:
نشر علم و دانش در فرهنگ اسلامی از اهمیت و جایگاه ویژهای برخوردار است از پیامبر اسلام و ائمه اطهار فرمایشات فراوانی به انسانها شده است. پیامبر اسلام می فرماید : » اگر روزی برمن بگذرد و درآن روز دانشی نیاموزم که مرا بخداوند نزدیک کند طلوع آفتاب آنروز برمن مبارک مباد« (جوانشیر 1379 ، ص179). همچنین برای رسیدن مطلوب و اثر بخش به اهداف زیر بررسی راههای جذب و نگهداری دانش آموزان در مدارس شبانه روزی منطقه کاغذکنان اهمیت و ضرورت آنرا روشن می نماید : 1- افزایش درصد پوشش تحصیلی دانش آموزان منطقه کاغذکنان 2- ارتقاء سطح کیفی و کمی آموزش و کاهش افت تحصیلی 3- پیشگیری از تبعات اخلاقی و اجتماعی ناشی از مهاجرت دانش آموزان روستایی به مراکز شهری 4- فراهم آوردن زمینه های مناسب برای تربیت دانش آموزان با بهره گیری از اوقات فراغت آنان و .... بدون تردید برای رسیدن به اهداف فوق مطالعه موردی موانع و راهکارهای بهبود فرآیند مدیریت دانش آموزان مدارس شبانه روزی کاغذکنان بارویکرد سیستمی لازم و ضروری می باشند
تعداد صفحات 150 فرمت ورد
فرمت فایل : WORD + PDF
تعداد صفحات:110
فهرست مطالب:
عنوان
فصل اول
- مقدمه
- بیان مسئله
- اهمیت موضوع
- انگیزه تحقیق
- اهداف تحقیق
فصل دوم
- مهاجرت
- درآمد
- اشتغال
- امکانات رفاهی
- توسعه
- توسعه روستایی
فصل سوم
- مقدمه
- مروری بر ادبیات موضوع
- نظریه راونشتاین
- فرضیه کشش- رانش (لی)
- مدل اقتصاد دوگانه
- مدل تودارو
- گراوز و هانت
- بوگ
- هرزوگ
- عوامل مهاجرت از شهر به روستا
- مدل مفهومی پژوهش (دیاگرام)
فصل چهارم
- روش تحقیق
- مکانیزم جمع آوری اطلاعات
- مشکلات تحقیق
- فرضیات تحقیق
- جامعه آماری
- آمارهای مورد استفاده
معرفی اجمالی شهرستان
- بررسی موقعیت شهرستان رباط کریم
- جمعیت شهرستان
- وضعیت راه های شهرستان
شناسایی روستا
- معرفی روستا به لحاظ موقعیت جغرافیایی
- ویژگی های طبیعی
- منابع آب
- ویژگی های اقتصادی
- صنعت
فصل پنجم
- یافته های پژوهش
الف : تحلیل کمی اطلاعات
- تحلیل توصیفی داده ها
- تحلیل استنباطی داده ها و آزمون فرضیات
ب : تحلیل کیفی اطلاعات
- تشریح بحث های گروهی
فصل ششم
- نتیجه گیری
- پیشنهادات
منابع و ماخذ
فهرست جداول
عنوان
جداول دو بعدی
- جدول تعداد افراد
- جدول تعداد افراد زن
- جدول تعداد افراد مرد
- جدول شغل 1
- جدول شغل 2
- جدول شغل 3
- جدول تغییر وضعیت شغلی
- جدول مقدار زمین
- جدول مقدار کشت آبی
- جدول سواد
- جدول شهر
- جدول موقعیت
- جدول سن مهاجرت
- جدول سال مهاجرت
- جدول حقوق
- جدول محل تحصیل فرزندان
جداول ضریب همبستگی
- جدول رابطه ی تغییر وضعیت شغلی و مهاجرت
- جدول رابطه ی نیاز به مهارت های شغلی و مهاجرت
عنوان
- جدول رابطه ی تصمیم گیری در سن جوانی و مهاجرت
- جدول رابطه ی تصمیم گیری سرپرست خانوارو مهاجرت
- جدول رابطه ی سطح تحصیلات و مهاجرت
- جدول رابطه ی رفاه پایین و مهاجرت
- جدول رابطه ی آگاهی از فرصت ها و مهاجرت
- جدول رابطه ی اقدامات سرمایه گذاران خصوصی و مهاجرت
چکیده
هدف این رساله به طور خلاصه بررسی مهاجرت از شهر به روستا می باشد و لذا رساله حاضر مطالعه ی موردی بر روی روستای کاظم آباد ( از توابع شهرستان رباط کریم) می باشد؛ تا مشخص نماید چرا روستای مورد نظر بر خلاف اکثریت روستا ها که جمعیت خود را از دست می داده اند جمعیت را جذب نموده است و از شهر های مختلف مردم به این روستا مهاجرت نموده اند .
در این رساله سعی شده است ضمن مطالعه و بررسی مباحث نظری و تجربی و استفاده از نتایج حاصل از مصاحبه های عمقی با مسئولین روستا و افراد ذی نفوذ و همچنین با تهیه جدول مادر جهت دریافت نهایی اطلاعات ساکنین روستا ، متغیرهای مناسبی برای دستیابی به هدف مذکور استخراج گردد. پس از جمع آوری اطلاعات تجزیه و تحلیل آنها از طریق نرم افزار spss انجام گرفت و جهت تحلیل داده و آزمون فرضیات از ضریب همبستگی فی و کرامر و آزمون دقیق فیشر استفاده نموده ایم و نتایج زیر حاصل گردید.
افراد به علت نیاز به اشتغال و بیکاری حتی حاضر هستند از زندگی در شهرها چشم بپوشند و در روستا ها زندگی کنند. چنانچه این عمل در این روستا محقق شده است و هم چنین محقق گردید افرادی که مهارتهای شغلی خاصی ندارند حاضر به مهاجرت به این مکان هستند؛ چون مشاغل موجود در این روستا نیاز به مهارت خاصی ندارد و هم چنین مشخص شد که اشتغال بوجود آمده در این روستا نتیجه سرمایه گذاری سرمایه گذاران خصوصی بوده است، یعنی آنها با ایجاد کارگاههای مختلف مشاغل مختلفی را بوجود آورده اند.
نکته اساسی و قابل توجه اینست که علت انتخاب این روستا نسبت به سایر روستاهای مجاور 1- شاهراه ارتباطی 2- بهای ارزان زمین 3- داشتن سند ششدانگ زمین می باشد که کارفرمایان را تشویق به سرمایه گذاری در این روستا نموده است.
کلید واژه: شهر، روستا، مهاجرت ،توسعه روستایی، توسعه اجتماعی، اشتغال، بیکاری
فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:118
فهرست مطالب:
عنوان صفحه
فصل اول: کلیات تحقیق 2
1-1- بیان مسأله 2
2-1- اهمیت و ضرورت مساله 5
3-1- هدف تحقیق 7
4-1- تعریف مفاهیم: 7
فصل دوم: مبانی نظری و پیشینه تحقیق 10
1-2- مقدمه 10
2-2- نظریه های مرتبط با ناباروری 10
1-2-2- نظریه روانکاوی 10
2-2-2- نظریه روان شناسی خود و من 11
3-2-2- نظریه رشد و بحران 11
4-2-2- نظریه سیستمی خانواده 12
5-2-2- نظریه های مبتنی بر جنسیت 13
6-2-2- جمع بندی رویکردها 14
3-2- بررسی مطالعات پیشین 15
1-3-2- تأثیرات ناباروری 16
2-3-2- درک افراد از علت ناباروری 19
3-3-2- عوامل اجتماعی مؤثر در ناباروری 20
4-3-2- مذهب و ناباروری 21
5-3-2- روشهای درمان ناباروری 22
5-2 - مطالعات انجام گرفته در ایران 26
6-2- جمع بندی 28
فصل سوم: روش تحقیق 30
1-3- مقدمه 30
2-3- روش تحقیق کمی 30
1-2-3- جامعه و نمونه تحقیق در روش کمی 30
2-2-3- موضوعات مورد بررسی 31
3-3- روش تحقیق کیفی 32
1-3-3- جامعه و نمونه تحقیق در مطالعه کیفی 34
2-3-3- مشکلات جمعآوری دادههای کیفی 36
4-3- ملاحظات اخلاقی 36
5-3- محدودیتهای تحقیق 37
فصل چهارم: تحلیل داده های کمی 39
1-4- مقدمه 39
2-4- موضوعات مورد بررسی 39
1-2-4- ویژگیهای جمعیتی نمونه مورد بررسی 40
2-2-4- روش درمان سنتی در درمان ناباروری 42
3-2-4- اهداء گامت و جنین در درمان ناباروری 45
3-4- جمع بندی 50
فصل پنجم: تحلیل داده های کیفی 53
1-5- مقدمه 53
2-5- سؤالات تحقیق 53
3-5- ویژگیهای جمعیتی نمونه مورد بررسی 54
4-5- درک افراد از ناباروری و دلایل آن 57
5-5- انگیزه درمان 61
1-5-5- حمایتهای اقتصادی و روحی ـ روانی و مراقبت در دوران پیری 62
2-5-5- تداوم زندگی 63
3-5-5- دسترسی به پرستیژ و موقعیت اجتماعی برتر 65
4-5-5- نیاز عاطفی به مادر شدن و احساس کمبود داشتن 66
5-5-5- اهمیت تلاش و جستجوی راههای درمانی به عنوان ارزش مذهبی 67
6-5- روشهای درمانی 68
1-6-5- روشهای درمانی سنتی 70
2-6-5- روشهای درمانی مدرن 74
1-2-6-5- اهداء تخمک 77
2-2-6-5- اهداء تخمک و انگ اجتماعی 80
7-5- شبکههای ارتباطی 83
8-5- احتمال درمان ناباروری از نظر پاسخگویان 85
9-5- تأثیرات ناباروری 86
1-9-5- تأثیرات ناباروری بر روی فرد 86
2-9- 5- تأثیرات ناباروری بر روابط متقابل زوجین و رضایت از ازدواج 87
3-9-5- تاثیر ناباروری بر روابط جنسی 91
4-9-5- تاثیر ناباروری بر روابط فرد با خانواده 91
5-9-5- تاثیر ناباروری بر فعالیتهای اجتماعی زنان نابارور 94
10-5- عکس العمل افراد جامعه 96
11-5- آینده نگری 98
12-5- جمع بندی 102
فصل ششم: خلاصه و نتیجه گیری 104
پیشنهادات 110
منابع لاتین 115
فصل اول: کلیات تحقیق
1-1- بیان مسأله
فرزندآوری در بسیاری از فرهنگها به عنوان یکی از کارکردهای خانواده و ناباروری یک امر ناخوشایندی محسوب می شود. اگر چه باروری تحت عنوان قدرت و توان فرزند آوری بیان میشود، ناباروری تعریف جهانی مشخصی ندارد و در فرهنگهای مختلف تعابیر مختلفی از آن میشود.
در بعضی از فرهنگها ناباروری به معنی «ناتوانی برای داشتن تعداد بچههایی که فرهنگ آن جامعه به آنها دیکته میکند و در مناطق دیگر به معنی نداشتن فرزند پسر میباشد» (ایونز ،2004: 5).
ناباروری از نظر پزشکی عبارتست از«بارور نشدن یک زوج پس از یکسال تماس جنسی منظم بدون استفاده از روشهای پیشگیری از بارداری» (لاننفلد و دیگران، 2004: 318؛ لارسن ، 2000: 285).
ناباروری به دو صورت اولیه و ثانویه میباشد. الف) ناباروری اولیه اصطلاحی است در مورد کسانی که اصلاً حامله نشدهاند. ب) ناباروری ثانویه در مورد کسانی به کار میرود که قبلاً باروری را چه به صورت سقط و چه داشتن فرزند تجربه کردهاند، اما مجدداً باردار نشدهاند.
ناباروری ثانویه می تواند عموماً نتیجه عفونتهای ناشی از زایمان و سقط جنین و تا حدی انتقال بیماریهای مقاربتی باشد. به طور کلی از هر ده زوج، یک زوج ناباروری اولیه یا ثانویه را تجربه می کنند. اکثریت این افراد در کشورهای در حال توسعه زندگی میکنند (سازمان بهداشت جهانی، 2003). ناباروری به مقدار زیادی از شرایط و وضعیت افراد و سبک زندگی آنها تأثیر میپذیرد. در بعضی کشورها مانند آفریقای مرکزی و جنوبی که به قطب ناباروری معروف هستند بیش از یک سوم از افراد جامعه قادر نیستند که بعد از یک سال تلاش منظم، باردار شوند در این کشورها این میزان از 5% تا 30% در کشورهای آفریقایی در نوسان است (لارسن، 1994: 285؛ اریکسن ، برانت ، 1996: 220-209؛ ایونز، 2004: 6).
« درکشورهای در حال توسعه ناباروری ثانویه بیش از اولیه می باشد. در23-14 کشور از آفریقای مرکزی درصد زوجین با ناباروری ثانویه بیش از 25 % است. این درصد در زیمباوه در بین زنان 49-25 ساله 62 % بوده است و مهمترین عاملی که باعث شده ناباروری ثانویه در این کشورها بالا باشد، نبود امکانات بهداشتی و انتقال عفونتها از طریق تماس جنسی است» (لاننفلد و دیگران، 2004: 318).
در حال حاضر میزان ناباروری درکشورهای پیشرفته مانند ایالات متحده آمریکا، نیز رو به افزایش است تعداد زوجین نابارور در سال 1965، نیم میلیون نفر بود که در سال 1982 به یک میلیون زوج بدون فرزند افزایش یافت (یه ، یه ، 1991: 8). طبق مطالعهای که استفان و همکاران بر روی 10847 زن 44- 15ساله انجام دادند مشخص شد که آمار نازائی در ایالات متحده آمریکا از 8% در سال 1980 به رقمی حدود 2/10 در سال 1995 افزایش یافته است (بولتن تولید مثل و نازایی، 1377). آخوندی یکی از علل افزایش ناباروری را در سالهای اخیر اپیدمی شدن بیماریهای مقاربتی می داند (آخوندی، 1378: 2).
در ایران نیز بیش از یک میلیون زوج نابارور زندگی می کنند. با این حال شیوع ناباروری در مناطق مختلف کشور یکسان نیست. محمد بیگی مطالعه ای تحت عنوان « شیوع ناباروری در شهر سنندج» در سال 1381 بر روی 902 زن ازدواج کرده در سنین باروری انجام داد. نمونه مورد نظر از طریق نمونه گیری خوشه ای از مناطق مختلف شهر سنندج انتخاب گردید. نتایج مطالعه نشان داد که 166 نفر از زنان مورد مطالعه نازا بودند. محمد بیگی شیوع ناباروری را 4/ 18% گزارش کرد که از این تعداد 3/78% ناباروری اولیه و 7/21% نابارور ثانویه بودند. محمد بیگی به این نتیجه رسید که شیوع نازایی در شهر سنندج از بسیاری از مناطق دنیا و همچنین مطالعات داخل کشور بیشتر است (محمد بیگی، 1381: 23-22). باروتی و همکاران در سال 1377شیوع ناباروری اولیه را در تهران 9/21% گزارش کردند. پارسا نژاد و همکاران نیز شیوع ناباروری را در سال 1377 در شیراز 2/11% اعلام کردند که2/52 % موارد، ناباروری اولیه و 8/47 % ناباروری ثانویه بوده است (همان).
کرمی نوری و همکاران (1383) در تحقیق خود تحت عنوان«جنبه های روانی و اجتماعی در ایران» به این نتیجه رسیدند که در جامعه مورد مطالعه (تهران، شیراز، اصفهان، مشهد، تبریز) 65 % از ناباروریها از نوع اولیه و 27 % ثانویه می باشد.
البته آمار دقیقی از تعداد نابارورها در ایران موجود نیست و هیچ مطالعه ای در سطح ملی به این پدیده نپرداخته است و صرفاً مطالعات در سطح محدودی از یک شهر انجام شده، که نمی تواند الگویی از شیوع ناباروری را در ایران ترسیم کند. با توجه به اینکه موارد زیادی از ناباروریها تحت تأثیر شرایط بهداشتی و محیطی می باشد بنابراین باید مطالعه همه جانبه ای در سطوح مختلف توسعه انسانی، اقتصادی و بهداشتی در کشور انجام شود تا بتواند بیانگر میزان ناباروری در ایران باشد. همچنین در مورد تفاوت شیوع ناباروری اولیه و ثانویه باید گفت که مطالعه مقدماتی که مرتبط با موضوع این رساله انجام گرفت نشان داد که بسیاری از افرادی که نابارور ثانویه می باشند خود را به عنوان فرد بارور معرفی می کنند. این عامل باعث اختلاف نسبتاً بالایی در میزان نازایی اولیه و ثانویه می شود.
اگر چه ناباروری زنان بیشتر مورد توجه و بررسی بوده است، اما زنان و مردان به طور مساوی تحت تأثیر آن قرار دارند. و بطور کلی 35 % ناباروریها مربوط به مردان، 35 % مربوط به زنان، 20% به عوامل ناشناختهای که میتواند از زن یا مرد ناشی شود و 10 % به عوامل قابل پیشگیری از جمله سن ازدواج، عفونتها، بیماریهای مانند سل و مالاریا، نوع شغل و عوامل محیطی مربوط میباشد.
« ناباروری چه بواسطه نقصی در سیستم تناسلی زن باشد و چه نقصی در سیستم تناسلی مرد و چه نقصانی در هر دو، تأثیرات عمدهای بر روی زندگی مشترک زوجین دارد و عمده فعالیتهای فرد متوجه دغدغه و رویای داشتن فرزند میشود. مطالعه بر روی زوجهای نازا نشان داده است که این زوجها تحت تأثیر فشار روانی بسیار زیادی هستند. تقریباً 80 % از زوجین نابارور ناتوانی در داشتن فرزند را اولین مشکل زندگیخود ذکر کردهاند و تنها 20% بعد از مشکل مالی، مسئله نازایی را به عنوان دومین مشکل پیچیده زندگی خود معرفی کردند» (آخوندی، 1378: 1).
با توجه به اینکه حدود 15-10 درصد از زوجین در ایران نابارور هستند، و ایران نیز از جمله کشورهایی است که از نظر فرهنگی، مذهبی و... اهمیت زیادی به فرزندآوری می دهد و ناباروری برای افراد جامعه امر ناخوشایندی شمرده می شود، افراد نابارور در خانواده و جامعه با مشکلات زیادی روبرو هستند. یک سؤال مهم این است که چطور میتوان شدت مشکلات اجتماعی افراد نابارور را در سطح جامعه کاهش داد؟
مطالعه بررسیها در ایران نشان داد که تاکنون مطالعات مختلف در مورد ناباروری، جنبه های فرهنگی و اجتماعی ناباروری را مورد توجه قرار نداده اند و بیشتر مطالعات در حیطه مباحث روانشناختی بوده است. عدم وجود اطلاعات کامل در خصوص فاکتورهای اجتماعی و تأثیرات ناباروری مانعی برای بهبود وضعیت افراد نابارور محسوب میشود. بنابراین در این تحقیق سعی داریم که برخی از ویژگیهای جمعیتی و اجتماعی افراد نابارور را به تصویر بکشیم و موقعیت این افراد و تاثیرات ناباروری را بر جنبه های مختلف زندگی آنها بررسی کنیم. بررسی شرایطی که زنان نابارور دارند منجر به شناخت بیشتر وضعیت زندگی آنها و نگرش آنها در مورد روشهای مختلف درمان و موانع و محدودیتهای مرتبط با آن می شود. از طریق درک و شناختی که این تحقیق از ابعاد اجتماعی ناباروری و وضعیت زنان نابارور ارائه می دهد، برنامه ریزان می توانند راهکارهایی برای شکلگیری سیاست جامعه در جهت بهبود وضعیت افراد نابارور ارائه نمایند.
2-1- اهمیت و ضرورت مساله
نیاز غریزی، عاطفی و طبیعی انسانها حکم می کند که زوجین پس از ازدواج صاحب فرزند شوند، و در واقع برای اکثر افراد، مفهوم خانواده با تولد فرزند شکل می گیرد. ناباروری بیشتر در حوزه علوم پزشکی و درمانی مطرح است و عوامل ایجاد کننده و راههای درمان آن نیز جزء مسائل پزشکی است. با این حال ناباروری به عنوان یک توقع اجتماعی برآورده نشده نیز محسوب می شود.
اینهورن (b2003) در رابطه با ناباروری بیان می کند که پارادوکس اصلی ناباروری این است که عمومیت آن بیشتر در جوامعی است که باروری نیز بالاست و افراد جامعه برای فرزندآوری اهمیت خاصی قائل هستند. اینهورن از این وضعیت به عنوان «دیالکتیک باروری و ناباروری» ذکر می کند. در این جوامع ناباروری برای سیاستگذاران مسئله بیاهمیتی میباشد و کمتر برنامه ای از سیاستهای بهداشت باروری بر ابزارها و وسایل پیشگیری خدمات درمان ناباروری تاکید دارد.
در سال 1994 در کنفرانس بین المللی «جمعیت و توسعه » در قاهره این موضوع به عنوان یکی از جنبه های بهداشت باروری که می تواند بر زندگی و سلامت افراد تاثیر داشته باشد مورد توجه قرار گرفت. «کنفرانس جمعیت و توسعه» تغییر جهت صریحی به تعریف بهداشت باروری داد. بهداشت باروری به عنوان وضعیتی از رفاه فیزیکی، روانی، اجتماعی کامل و نه فقط نبود بیماری یا ناتوانی معرفی شد. همچنین این کنفرانس اعلام کرد بهداشت باروری باید برای همه افراد و در همه سنین تا سال 2015 فراهم شود و همه کشورها تلاش کنند تا سیستم مراقبتهای بهداشتی اولیه قابل حصول را فراهم کنند و در متن مراقبتهای بهداشتی اولیه، موارد زیر را در نظر بگیرند:
« مشاوره های تنظیم خانواده، ارائه اطلاعات و آموزش به همه افراد در زمینه بهداشت باروری، ارائه خدمات برای مراقبتهای قبل و بعد از زایمان و وضع حمل مطمئن، تغذیه با شیر مادر، پیشگیری و درمان مناسب ناباروری، جلوگیری از سقط و ارائه اطلاعاتی در خصوص پیامدهای سقط و بیماریهای منتقله جنسی و درمان عفونتهای دستگاه تناسلی. در این کنفرانس ناباروری به عنوان یک اولویت بهداشتی و یکی از جریانهای بهداشت عمومی معرفی شد. بنابراین برای اولین بار جمعیت نابارور نادیده گرفته شده نظیر زنان یائسه، دختران و زنان نابارور موضوع مورد بحث بهداشت باروری بودند» (کنفرانس جمعیت و توسعه، 1994: 6/7).
فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:26
فهرست مطالب:
چکیده
مقـدمه
الگوی تحلیلی
1ـ بینظمی اجتماعی و رفتارهای غیر مدنی
2ـ ریسک و مخاطـره
3ـ حمایت اجتماعی (یاری و امداد)
فرضیههای تحقیق
روش تحقیق
یافتههـا
نتیجهگیری
پینوشت
منابع
چکیده
تحقیق حاضر از نوع تحلیل ثانویه است و احساس امنیت در میان شهروندان را بررسی میکند. مراکز مختلف نظرسنجی خصوصاً مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران به بررسی و سنجش امنیت در سالهای اخیر توجه کردهاند. این مطالعات که عمدتاً توصیفی هستند، هدفشان این بوده است که چگونگی وضعیت احساس امنیت و یا احساس ناامنی و ترس را که در نقطه مقابل آن قرار دارد، شرح داده و دانش ما را در این زمینه ارتقاء بخشند. این تحقیقات به تبیین مسئله نپرداختهاند، ولی یافتههای آنها که به دقت جمعآوری شده است میتواند ضمن مشخص ساختن میزان و دامنه احساس ناامنی و ترس، زمینه مناسبی را نیز برای تبیین آن فراهم سازند. در ارتباط با نکته اخیر، تحقیق حاضر تلاش میکند بر اساس دادههای موجود که برای منظور دیگری گردآوری شدهاند، تحلیل متفاوتی عرضه نماید و به شناختی افزون بر گزارشهای اولیه دست یابد. تحقیق اولیه از نوع پیمایشی بوده است که در آن با استفاده از شیوه نمونهگیری خوشهای با 1475 نفر از افراد بالای هیجده سال مناطق بیستو دوگانه تهران مصاحبه شده است. تحلیل ثانوی نشان میدهد که متغیر حمایت اجتماعی آثار مؤثر و معنیداری بر احساس امنیت دارد. همچنین بینظمی اجتماعی و ریسک و مخاطره تأثیر مؤثر و کاهندهای بر احساس امنیت نشان میدهند.
مفاهیم کلیدی: احساس امنیت، بینظمی اجتماعی، ریسک اعتمادکردن، حمایت اجتماعی
مقـدمه
در بررسی مفهوم امنیت نکتهای که بیش از هر چیز جلبنظر میکند این است که هرچند تشخیص نمودهای این مفهوم نسبتاً ساده است، اغلب ما در زندگی روزمره با آن مواجه هستیم و آن را تجربه میکنیم و بسیاری از اعمال و رفتار ما به امنیت اتکاء داشته و بر مبنای آن تنظیم میگردد.
اما با وجود این تعریف مفهومی این اصطلاح کاملاً چالش برانگیز است (کلمنتس، 1384؛ تریف و دیگران، 1383؛ برترتن 1380؛ متیوز، 1380؛ هافندورن، 1380؛ فالک، 1380؛ ماندل، 1379؛ بوزان، 1378؛ سایق، 1377). اختلاف درباره تعریف امنیت عمدتاً از این واقعیت ناشی میشود که این مفهوم با تنوعی از معانی و در بسیاری از زمینههای متفاوت به کار میرود. نسبیبودن بدیهیترین ویژگی پدیده «امنیت» است. تعابیر و مصداقهای بحث امنیت، فوقالعاده سیال و گوناگون است (ولیپور زرومی، 1381: 134؛ همچنین ر. ک. عسگری، 1381: 93؛ نصیری، 1381: 115؛ فلاحی، 1379: 66).
مفهومسازی امنیت هنگامی پیچیده و بغرنجتر میشود که آن را موضوعی بین رشتهای تصور کنیم که مورد توجه روانشناسان، جامعهشناسان و علمای علم سیاست قرار دارد. زیرا هر یک از دیدگاه خاص خود به بررسی موضوع میپردازند.
جالب آنکه در کنار اختلافات بینرشتهای، در هر کدام از رشتههای مذکور با توجه به رویکردهای نظری گوناگون، اختلافنظر عمیقی در مورد تعریف مفهومی امنیت و عوامل تأثیرگذار بر آن وجود دارد. عامل اخیر بدون تردید، توافق در مورد مفهومسازی امنیت را مشکلتر میسازد.
چنانکه برای مثال ماندل (1379: 48) معتقد است که در رشته علم سیاست و در قلمرو روابط بینالمللی، عدهای به طور کلی مخالف تعریف دقیق امنیت هستند. ولی رهیافت مخالف دیگر، تعریف سنتی و محدودی از امنیت بیان میکند. در حالی که در برداشت واقعگرایانه از امنیت، موضوع مهم و مورد بررسی، امنیت دولت است. در مقابل برخی دیگر به جای اینکه برای دولت امتیاز خاص قائل باشند از رویکردهای مردممحور هواداری میکنند (تریف ودیگران، 1383: 46). سایر تحلیلگران معتقدند که مراد از امنیت باید امنیت افراد باشد. در این دیدگاه تهدیدهایی چون گرسنگی، بیماری، ناتوانی و انواع مخاطراتی که در سطح فردی مطرح هستند، جدی گرفته میشود (همان).
کلودزیج استدلال میکند که دامنه مفهوم امنیت ملی، نیاز به گسترش دارد تا بتواند از عهده رویارویی با انواع چالشهای جهان امروز برآید. حامیان این نظر معمولاً یا ابعاد وسیعتری از علوم اجتماعی مانند اقتصاد، روانشناسی، جامعهشناسی و مردمشناسی را وارد مطالعه امنیت ملی میکنند یا اینکه دامنة وسیعی از مسایل بینالمللی را تحت عنوان مطالعات امنیتی قرار میدهند (ر. ک. هانت، 1380: 422؛ افتخاری، 1380؛ 14؛ کندی، 1372: 185).
بالدوین برای حل این مشکل، پیشنهاد میکند که برای آنکه مفهوم امنیت معنایی دقیقتر یابد، لازم است قیدهایی به آن زده شود. بنابراین، چگونگی دریافت ما از امنیت، اینکه چگونه میتوان آن را درک کرد، بستگی به انواع قیود و چند و چونهایی دارد که برای آن قائل میشویم. بخش اعظم بحث و مجادلهای که این روزها درگرفته است، حول دو پرسش تعیینکننده دور میزند. نخست، در بحث از امنیت، چه کسی یا چه چیزی باید در کانون توجه باشد: افراد، گروههای اجتماعی یا دولت...؟ دوم، چه چیزی یا چه کسی امنیت را تهدید میکند (تریف و دیگران، 1383: 12). هر چند طرح این سؤالات و پاسخ به آنها تا حد زیادی به تحدید موضوع کمک میکند، با وجود این اختلافات اساسی هنوز در جای خود باقی است. حتی در پارهای اوقات پاسخ دیدگاههای مختلف به یک سؤال، تفاوتها را نمایانتر میسازد. هورل (1380: 126) در این زمینه به تفاوت دو دیدگاه توسعهگرایان و واقعگرایان اشاره میکند. به اعتقاد او از دیدگاه توسعهگرایان پاسخ به سؤال اساسی «امنیت چه کسی؟» را دیگر نمیتوان به طور دقیق در امنیتی که منحصراً به «دولت» مربوط میشود و یا اینکه حداقل اولویت اول را در فرآیند تأمین امنیت به دولت میدهد (چیزی که مورد تأیید واقعگرایان یا دیدگاه سنتی قرار دارد) جست و جو کرد. به عبارت دیگر، موضوع امنیت باید در سطحی پایینتر از دولت، یعنی افراد و سایر اجتماعاتی که با تهدیدات برای رفاه و هستی خود مواجه هستند و در سطحی بالاتر از دولت، یعنی انسانیت به طور کلی - مردم در کل و نه شهروندان یک دولت خاص – بررسی شود.
چنانکه ملاحظه میشود در مورد تعریف امنیت، ماهیت یا سرشت تهدیدات و سطوح مناسب تحلیل حتی در یک رشته خاص (رشته روابط بینالملل) توافق چندانی وجود ندارد. این اختلافات ممکن است در میان رشتههای مختلف نیز بیشتر باشد. ما در اینجا قصد نداریم خود را درگیر مجادلات و بحثهای مفهومی کنیم که از حوصله این بررسی خارج است. بر این اساس در ادامه به معنای لغوی امنیت که کمتر اختلاف برانگیز است، اشاره خواهیم کرد و در پایان نیز تعریف سرراستی از این مفهوم بیان میکنیم.
ریشه لاتین کلمه (security) واژه (securus) است که در لفظ به معنای «بدون دغدغه» است. واژه «امنیت» در کاربرد عام به معنای رهایی از مخاطرات مختلف است. فرهنگ آکسفورد این واژه را با عبارت زیر تعریف کرده است. «شرایطی که در آن ]یک موجود[ در معرض خطر نبوده یا از خطر محافظت میشود (کینگ و موری، 1383: 787). تعاریف مندرج در فرهنگ لغات دربارة مفهوم کلی امنیت، بر روی «احساس آزادی از ترس» یا «احساس ایمنی» که ناظر بر امنیت مادی و روانی است، تأکید دارند (ماندل، 1379: 46).
کلمنتس (1384) معانی لغوی امنیت را به شرح زیر جمعبندی و خلاصه کرده است: «رهایی از خطر یا مخاطرات و یا لطمات، ایمنی روانی، رهایی از هراس یا تردید، مشوشنبودن، نبودن احتمال ناکامی، چیزی که ایمنی میدهد و اطمینان میبخشد».
بوزان (1378) معتقد است که تعاریف لغوی امنیت عبارت از حفاظت در مقابل خطر (امنیت عینی)، احساس ایمنی (امنیت ذهنی) و رهایی از تردید (اعتماد به دریافتهای شخصی) است. به اعتقاد بوزان اکثر تهدیداتی که متوجه افراد است، ناشی از این حقیقت است که افراد در محیط انسانی به سر میبرند و این محیط موجد انواع فشارهای غیرقابل اجتناب اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است. تهدیدات موجود در جامعه به اشکال بسیار متنوعی رخ میدهد ولی اصولاً سه نوع هستند: تهدیدات فیزیکی یا جسمی (درد، صدمه و مرگ)، تهدیدات اقتصادی (تصرف یا تخریب اموال، عدم دسترسی به کار یا منابع)، تهدیدات نسبت به حقوق (زندانیشدن، از بین رفتن آزادیهای عادی مدنی) همراه با تهدیدات موقعیت یا وضعیت (تنزل رتبه، تحقیر در انظار عامه). غالباً این تهدیدات با هم همبستگی دارند یعنی وقوع یکی از آنها، ممکن است به بروز عواقبی در دیگری منجر شود (بوزان، 1378: 54).
چلبی (1385: 107) به شکل مشابهی استدلال میکند که امنیت یکی از اخیار جمعی است که جامعه برای شهروندان خود و هر آن کس که در آن به سر میبرد، فراهم میکند. در بعد عینی، امنیت را میتوان به عنوان فراغت از تهدید تعریف کرد. در بعد ذهنی مراد از امنیت، احساس آرامش و یا عدم احساس تهدید و عدم احساس ترس ناشی از آن از سوی محیطهای دور و نزدیک فرد است. البته این دو بعد معمولاً با یکدیگر همبستگی قوی دارند، هر چند در تحلیل نهایی، اولی تا حد زیادی تعیینکننده دومی است، با وجود این، درصدی از واریانس متغیر امنیت در بعد ذهنی متأثر از محیط نرمافزاری جامعه و نحوة اطلاعرسانی و مضامین آن است.
توجه به معانی لغوی واژه امنیت و تعاریف مختلف موجود این نکته را آشکار میسازد که «تهدید» هسته مرکزی این مفهوم را تشکیل میدهد. تهدید میتواند ابعاد عینی و ذهنی داشته باشد. از آنجا که در این بررسی واحد تحلیل فرد است، این تهدیدات متوجه افراد خواهد بود. بنابراین، احساس امنیت را میتوان در امانبودن یا در امان حسکردن خود از تهدید، صدمه، آسیب و یا خطر تعریف نمود.
فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:196
فهرست مطالب:
عنوان صفحه
فصل اول: کلیات.......................................................................................................................1
مقدمه..............................................................................................................................................2
بخش اول: طرح مسأله..................................................................................................................4
- انسانشناسی معماری...................................................................................................................4
- معماری بومی............................................................................................................................10
- ضرورت و اهمیت مطالعه.........................................................................................................13
- پرسشهای تحقیق.......................................................................................................................15
- حوزه مورد مطالعه.....................................................................................................................16
- مشکلات تحقیق........................................................................................................................18
- پیشینه تحقیق.............................................................................................................................19
بخش دوم: چارچوب نظری........................................................................................................20
- رابطه انسان با فضا....................................................................................................................21
- نظام محیط زیست.....................................................................................................................23
فرهنگ و سازماندهی فضایی........................................................................................................26
- فضا...........................................................................................................................................26
- فرهنگ......................................................................................................................................29
- سازماندهی فضایی و محیط مصنوع..........................................................................................32
خانه..............................................................................................................................................36
- مفهوم نیاز اولیه.........................................................................................................................40
- خانواده......................................................................................................................................41
- نیاز به خلوت............................................................................................................................42
- مراودات اجتماعی.....................................................................................................................44
- ارتباط شهر با سکونتگاه ...........................................................................................................45
بخش سوم: روش شناسی...........................................................................................................47
فصل دوم: شهر کاشان...........................................................................................................58
- موقعیت طبیعی و جغرافیایی شهر کاشان...................................................................................59
- شرایط اقلیمی و تاثیر آن در پیدایش شهر.................................................................................59
- مروری بر پیدایش و تاریخ شهر................................................................................................61
- موقعیت سیاسی و اجتماعی کاشان در دوره قاجار....................................................................66
- طبقات اجتماعی کاشان در دوره قاجار.....................................................................................68
- بافت تاریخی شهر کاشان..........................................................................................................71
- مشخصات عمومی خانههای کاشان..........................................................................................74
فصل سوم: یافتههای پژوهش...............................................................................................76
بخش اول: ویژگیهای سازماندهی فضایی خانه..........................................................................77
بخش دوم: نمونههای مورد مطالعه.............................................................................................88
- خانه آل یاسین...........................................................................................................................91
- خانه عطارها............................................................................................................................103
- خانه احسان............................................................................................................................116
- خانه ک...................................................................................................................................130
- خانه گیوهیی............................................................................................................................136
- خانه فیلسوف..........................................................................................................................142
- گفتگو با حاج مشکی..............................................................................................................150
فصل چهارم: تحلیل و نتیجهگیری....................................................................................163
- سازمان فضایی و نظام زندگی.................................................................................................164
- انواع گروههای خانگی............................................................................................................173
- تعلقهای فضایی.......................................................................................................................178
- نظم زمان.................................................................................................................................180
- فضاهای عملکردی.................................................................................................................184
- ارتباط خانه با شهر..................................................................................................................186
ضمائم......................................................................................................................................195
- فهرست منابع..........................................................................................................................196
چکیده
فضا ظرف حضور هر پدیده مادی است. آنچه ایده اصلی این رساله را شکل داده است شیوه ارتباط انسان با فضا و تاثیر متقابلی است که فضا و انسان بر یکدیگر دارند.به منظور بررسی این مساله، خانه بعنوان یک امر فضایی و اولین فضایی که انسان آن را تجربه میکند، مدنظر قرار گرفته است. آنچه میان فضا و انسان قرار میگیرد، فرهنگ انسانی میباشد که ساختارهای اجتماعی، الگوهای شناختی، شیوههای زیست و ... را شامل میشود.جستجوی رابطه میان شیوه سازماندهی فضایی خانه مسکونی با فرهنگ در میان معماری بومی ایران و بطور مشخص خانههای دوران قاجار شهر کاشان صورت گرفته است.این بررسی نشان میدهد که خانه در دوران مورد بررسی انواع گوناگونی از گروههای خانگی اعم از یک خانواده گسترده تا چندین خانواده هستهای را در خود جای میداده و سازمان فضایی متکی بر حریم این خانهها این قابلیت را برای آنها فراهم کرده است. فضاها نه بر اساس عملکردهای مجزا و نه بر اساس افراد تقسیم شدهاند. تنها نقشی که فضای خاص خود را تعریف کرده و نام خود را بر فضا زده، سرپرست و پدر خانواده است.
نظم زمانی زندگی در دوران مورد بررسی بر اساس نظم طبیعی از یکسو و نظم قدسی از سوی دیگر است. هر دوشیوه نظم دهی به زمان در سازماندهی فضایی خانه انعکاس یافتهاند. و در آخر اینکه تفکیک میان خانه و شهر چه بر اساس حضور افراد و چه تقسیم فعالیتی مرز روشن و قطعی ندارد. خانه به سبب پتانسیلهای فضاییاش میتواند در زمانهای مناسب شهر را در خود جای دهد. به این معنا که هم فعالیتهایی در خانه انجام میگیرد که در شهر رخ میدهند و هم جمعیت بیرون از دایره خانگی به آن وارد میشوند و از آن به عنوان یک فضای عمومی بهرهمند میشوند.
مقدمه:
عوامل متعددی بر اینکه یک بنا چگون ساخته شود تاثیر گذارند.اینکه این بنا در کجا ساخته می شود و اقلیم چه محدودیتها و چه امکاناتی را برای ساخت آن ایجاد می کند , چه مصالحی در دسترس است و از همه مهمتر اینکه این بنا به چه منظوری ساخته می شود .
ابهام مورد آخر تنها در بستر هر فرهنگی قابل پاسخگویی است و تنها در این بستر معنی دار است. یک بنا میتواند برای تجارت, عبادت, یادبود ویا برای زندگی روزانه (خانه ) ساخته شود و چه بسا که این تفکیک درمورد بسیاری از بناها امکان پذیر نباشد و تمامی این کارکردهای به ظاهر مجزا دریکدیگر ادغام شوند. چگونگی این ترکیب یا تفکیک و همچنین چگونگی سازماندهی فضایی درهرمورد متاثر از فرهنگ و مجموعه مفاهیم درون آن است که لزوما تابع عقلانیت ابزاری نخواهد بود و مفهوم کارکرد نیز بنابر عقلانیت هر فرهنگ تعریف می شود .
ازمیان مجموعه بناهای ساخته شده توسط انسان , خانه , برای زندگی به معنای عام کلمه است و زندگی کردن با تمام وجوهش اعم از سبک زندگی , باورها , ارزشها , ساختارهای اجتماعی و … که به آن شکل می بخشند معماری خانه را تعریف می کنند و چه بسا دوعامل اقلیم و مصالح را تحت تاثیر قرار دهند .
این تاثیر گذاری در آنچه به عنوان معماری بومی((vernacular architecture می شناسیم بسیار بیشتر است .معماری بومی حاصل جامعه ای است که سنت به عنوان روح جمعی قوی همچنان عرصههای مختلف زندگی را تعریف می کند و از این رو تصویر زندگی ایده آل در اذهان مردم عموما مشترک است .دانش معماری در بستر همین سنت و در بطن همین جامعه در طی زمان شکل گرفته است . علاوه بر اینها ساختن خانه به سفارش صاحبخانه انجام می شده است. امروزه به دلیل تضعیف سنت , تخصصی شدن هرچه بیشتر دانشها و ارتباطات گسترده , این عناصر منسجم ازهم گسسته شدهاند. معماران ساختمان دانش خود را نه از بستر جامعه و مکانیسمهای درونی آن بلکه از خلال آموزش آکادمیک کسب میکنند و خانهها نه به سفارش مردمی که می خواهند در آنها زندگی کنند بلکه طی مراحلی که آنها هیچ نقشی در آن ندارند , ساخته می شوند و به صورت کالا در دسترس آنها قرار می گیرند.
این پایان نامه بر آنست تا ارتباط میان سازماندهی فضایی در معماری خانه های مسکونی را با فرهنگ به مثابه سبک زندگی و باورها, ارزشها و مفاهیمی که به آن شکل می دهد، مطالعه و مورد بررسی قرار دهد. برای بررسی این ارتباط به مطالعه موردی خانه های مسکونی قدیمی شهر کاشان خواهیم پرداخت که مجموعه مناسبی از معماری مسکونی بومی را دراختیار می گذارد.
باید به این نکته توجه کرد که رجوع به گذشته نه به معنای کنجکاوی روشنفکرانه است بلکه تلاشی برای بهره گیری از دانشی است که به غفلت سپرده شده است.بی شک حیات یک جامعه را نمی توان هیچگاه بطور مطلق از گذشته اش جداکرد و ما آنچنان از گذشته خویش منقطع نیستیم که تاریخ برای ما درسی نداشته باشد .مطالعاتی از این دست گسست میان ما و گذشته مان را نه در عرصه ناخودآگاه که با آن زندگی می کنیم، بلکه در عرصه خودآگاه از بین می برد .به این ترتیب از آنچه به عنوان میراث فرهنگی می شناسیم نه در قالب شیی در خور موزه بلکه به صورت دانش بهره مند می شویم .بحران امروزین مسکن و معماری در کشور ما لزوم بهره گیری از این دانش در جهت بهبود کیفیت زندگی در خانه ها و هویت بخشی به آن را بیش از پیش روشن می کند.
طرح مساله:
انسان شناسی معماری
فضا ظرف مکانی هر حضور مادی است. از جماد تا انسان به فراخور چگونگی حضورشان، فضا را شکل میدهند و از آن تاثیر میپذیرند. حضور انسان، حضوری فرهنگی و کنشهای او با فضا نیز شامل پیچیدگیهای عرصه فرهنگ انسانی میشود.
انسانشناسی به عنوان علم مطالعه فرهنگ، به بررسی چگونگی این تاثیر و تاثر در بخشی از حوزههای تخصصی خود میپردازد. تاریخ توجه انسان شناسان به مساله فضا را میتوان تا توصیفات آنها از محیط طبیعی و شیوه سکونت جوامع مورد مطالعهشان به عقب برد. این رویکردها عموما در قالب توجه به فرهنگ مادی، در تمامی قومنگاریها دیده میشود و چگونگی سازماندهی فضا در کنار دیگر اجزا این فرهنگ، به عنوان یک پس زمینه و نه موضوع مطالعه همواره وجود داشته است.
با تحولاتی که در رویکرد به فضا در حوزه علوم دیگری از جمله فلسفه، جغرافیا، جامعه شناسی، تاریخ و ... صورت گرفت " فضا" در حوزه انسان شناسی به محور اصلی بسیاری از مطالعات انسان شناسان فرهنگی تبدیل شد و زیرشاخههایی به نامهای "انسان شناسی فضا و مکان"
((Anthropology of space and place، انسان شناسی منظر (Anthropology of landscape)و انسان شناسی معماری(Architectural Anthropology) را ایجاد کرد.موضوع مورد مطالعه در تمامی این گرایشها انواع سازماندهیهای فضایی که به توسط انسان صورت میگیرند، اعم از سازماندهی کلی شهرها، فضاهای شهری،بناها وهمچنین سازماندهیهایی که به شیوههای دیگری، غیر از کالبدهای معماری همچون مرزهای نامرئی قلمروها، سازمان دادن به واسطه اشیا و رفتار ایجاد میشوند، را شامل میشود.
گرایشات به مطالعه فرهنگی شیوههای طراحی محیط و معماری را می توان حاصل تغییر فرآیند ساخت و ساز و حرکت از معماری بومی به سمت معماری دانشگاهی و تبعات حاصل از آن دانست.
معماری بومی حاصل دانش بومی ناخودآگاه در تطبیق با شرایط فرهنگی مردم و اغلب به سفارش خود آنها ساخته می شد. تغییر این فرآیند ساخت و ساز و انقطاع از گذشته و تغییر نظامهای اجتماعی، معماری را از دست معماران بومی به معماران برخاسته از دانشگاهها سپرد. در این زمان معماری، به مثابه یک هنر شناخته میشد و بنابراین مخاطبان اثر معماری نه مردم ساکن درآنها بلکه منتقدان هنری و تاریخنویسان هنر بودند. معمار خود را در میدان اجتماعیی می دید که پذیرش ، ارتقا اجتماعی و کسب امتیاز او منوط به نظر آنها و عموما منطبق بر اصول زیباشناسی بود .
ورود این جریان و تاثیرات کالبدی آن در شهرها و خانهها و عدم رضایتهایی که از خانهها و سبک شهرسازی ایجاد شد، بحران معماری مدرنیسم در دهه 60 را رقم زد. حذف آنچه پیش از این به طور ناخودآگاه وجود داشت مردم را متوجه ارتباط تنگاتنگ میان انسان و فضا کرد .(نولد اگنتر.1997)
در این زمان کتاب ایموس راپاپورت به نام " شکل خانه و فرهنگ "، رویکرد نوینی را در جریان مطالعات علمی و دانشگاهی معماری گشود. به نظر راپاپورت تنها عوامل اقلیمی، شیوههای ساخت و ساز ، ابزار و تکنولوژی ، توضیح مناسبی برای بیان تنوع بی شمار اشکال سکونتگاهها و خانهها نیست، به باور او این مولفهها تنها گزینههای مناسب برای انتخاب را محدود میکنند، اما آنچه در نهایت تعیین کننده است، مولفه های فرهنگی – اجتماعی است .
«با فرض شرایط آب و هوایی معین ، مواد مشخص در دسترس و محدودیتها و امکاناتی که سطحی از تکنولوژی ایجاد میکند ، در نهایت آنچه شکل سکونت را تعیین کرده ، فضاها و روابطشان را مشخص میکند، نگاهی است که مردم به زندگی ایدهآل دارند. جستجو در محیط، نیروهای فرهنگی – اجتماعی فراوانی از جمله باورهای مذهبی، ساختار خانواده، نظام اجتماعی، شیوه های امرار معاش و روابط اجتماعی بین افراد را منعکس میکند ."(راپاپورت.1969 :47 )
وی در کتابش مثالهای فراوانی از تاثیر مذهب، ساختار خانواده و سبک زندگی در چگونگی سازماندهی فضایی محل سکونت از منطقه، شهر، روستا تا خانه را مثال میآورد . نمونه های مورد مطالعه راپاپورت از سطح بناهای شاخص معماری فراتر رفته و بخش وسیعی از معماریهای بومی را در بر می گیرد.
کتاب راپاپورت از آن زمان به دفعات چاپ شده و محل ارجاع بسیاری از مطالعات بوده است.
در کنار راپاپورت می توان از کریستین نوربرگ شولتز و کریستوفر الکساندر نیز نام برد . شولتز در بررسی ارتباط میان فضا و وجود و الکساندر با پژوهش تقابل میان اجتماع و فردیت و بازتاب آن در سازماندهی فضا، انسان را بعنوان استفاده کننده و سازنده فضا وارد حوزه مطالعات معماری کردند .
اصطلاح انسان شناسی معماری، [Architectural Anthropology ] مرتبط با جریانی است که ریشههای آن از دانشگاه کانزاس آمریکا در دهه 80 با محوریت قرار دادن اثر راپاپورت شکل گرفت. و با برگزاری کنفرانسهای بین المللی دو سالانه تحت عنوان " شکل مصنوع و فرهنگ" ، فراخوان بررسی میان معماری و سازماندهی فضایی در ارتباط با فرهنگ انسانی را صادر کرده و از آن زمان بسیاری از معماران و همچنین عالمان اجتماعی به بسط این برنامه تحقیقاتی کمک کرده، و در آن شرکت دارند .