فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:32
۱ـ چکیده
۲ـ زندگینامه
۳ـ نظریه سالیوان و علم و ارتباطات
۴ـ نکات اساسی در نظریه سالیوان
ـ تنشها
الف : نیازها
ب: اضطراب
ـ پویشها
الف : بدخواهی
ب : صمیمیت
ج : شهوت
د : سیستم خود
ـ شخصیت بخشی ها
الف : مادر خوب، مادر بد
ب : شخصیت بخش های من
ج : شخصیت بخش های خیالی
د : دیاگرام توسعة سیستم خود
ـ سطوح شناخت
الف : ابتدایی اندیشی
ب : سطح علت و معلول اندیشی صوری
ج : سطح منطقی اندیشی
۵ـ مراحل رشد
الف : نوبادگی
ب : کودکی
ج : دوران بچگی
د : دوران نوجوانی
و : اوایل نوجوانی
ه : اواخر نوجوانی
ی : بزرگسالی
۶ـ اختلال های روانی
۷ـ روان درمانی
۸ـ ارزیابی نظریه سالیوان
۹ـ برداشت سالیوان از ماهیت انسان
۱۰- فهرست منابع
چکیده :
های استاک سالیوان، اولین آمریکایی که نظریه جامعی ساخت، اعتقاد داشت که افراد شخصیت های خود را در بستر اجتماعی پرورش می دهند. او معتقد بود که انسانها بدون اطرافیان خود و افراد دیگر اصولاً هیچ شخصیتی نخواهند داشت «شخصیت را هرگز نمی توان از مجموعه روابط میان فردی که فرد در آن زندگی میکند و در آن موجودیت دارد، جدا کرد» (سید محمدی 1384)
سالیوان تأکید می کرد که مطالعه شخصیت تنها با بررسی روابط میان فردی امکان پذیر است. نظریه میان فردی او بر اهمیت مراحل مختلف رشد یعنی، نوبادگی، کودکی، مرحله بچگی، پیش نوجوانی، اوایل نوجوانی و بزرگسالی تأکید میکند. رشد سالم فرد در گرو توانایی او در برقراری رابطه صمیمانه با فردی دیگر است. اما اضطراب می تواند در هر سنی اختلالاتی در روابط بین فردی ایجاد کند. در نظریه سالیوان شاید مهمترین مرحله رشد، مرحله پیش نوجوانی است دوره ای که در آن کودکان برای اولین بار از توانایی ایجاد صمیمیت با اطرافیان خود برخوردار می شوند اما در عین حال هنوز به سنی نرسیده اند که بتوانند رابطه صمیمانه را با تمایلات شهوانی همراه کنند. از نظر سالیوان رشد سالم افراد زمانی تحقق می یابد که بتوانند هم صمیمیت و هم شهوت را به طرف مقابل خود احساس کنند. جالب توجه اینکه روابط سالیوان با اطرافیان خود چندان رضایت بخش نبود. و در کودکی در تنهایی و انزوا به سر می برد. در نوجوانی حداقل به یک دوره اسکیزوفرنی مبتلا شد. و در بزرگسالی از روابط میان فردی سطحی و متزلزلی برخودار بود. با این همه و با وجود این مشکلات میان فردی و یا حتی شاید به علت همین مشکلات سالیوان به شناخت شخصیت انسان کمک شایان توجهی نمود (سید محمدی ـ 1384)
زندگینامه:
هاری استک سالیوان در 21 فوریه، سال1892، در شهر کشاورزی خورویچ، ایالات نیویورک به دینا آمد (Britanica 2004) مادر او الااستک سالیوان، زمانی که با تیموتی سالیوان ازدواج کرد، 32 ساله بود و هنگامی که سالیوان به دنیا آمد 39 سال داشت و چون سالیوان تنهافرزند او محسوب می شد او را لوس و ناز پروده با آورد. پدر سالیوان، تیموتی سالیوان، مردی خجالتی، گوشه گیرو کم حرف بود که هرگز نتوانست رابطه صمیمانه بافرزندش برقرار کند. سالیوان جوان همواره حضور دو مادر را احساس می کرد. یک بار به هنگام غیبت یک ساله مادرش، مجبور بود تحت سرپرستی مادر بزرگ ایرلندی خود قرار بگیرد. و بعد ها هم خاله بی شوهرش در تربیت او به همراه مادرش مداخله می کرد. (سید محمدی 1384)
سالیوان در دوران کودکی خود همبازیها ودوستان همسنی نداشت. البته تعدادی دوست خیالی برای خود تصور می کرد. او بعد از شروع سن مدرسه همواره خود را یک غریبه کاتولیکی، در جامعه پروتستانی تلقی می کرد و از این وضعیت رنج می برد. لهجه ایرلندی او باعث می شد که چندان مورد توجه همکلاسیهای خود قرار نگیرد.
زمانی که سالیوان 5/8 ساله بود با پسر 13 ساله ای آشنا شد که تأثیر بسیاری در زندگی او ایجاد کرد این دوپسر با اینکه از لحاظ سنی باهم تفاوت داشتند اما به دلیل داشتن شباهتهای بسیار یکدیگر، به طرف هم جذب شدند، آنها از لجاظ اجتماعی، عقب مانده، اما از لحاظ عقلانی پیشرفته بودند. هر دو هم بعد ها روانپزشک شدند و هرگز ازدواج نکردند. بعضی معتقدند بین آنها روابط جنسی وجود داشت و البته بعضی ها هم این روابط را منکر می شوند در هر حال این دوستی در زندگی سالیوان بسیار تأثیر گذاشت و او برای اولین بار در دوره پیش نوجوانی توانایی برقراری صمیمیت را تجربه نمود. سالیوان هرگز به کشاورزی علاقه مند نبود و همواره از انجام کار در مزرعه طفره می رفت. او بعد از فارغ التحصیل شدن ازدبیرستان، در سن شانزده سالگی وارد دانشگاه کرنل شد. با این حال پس از یک سال از این دانشگاه محروم شد و بعد سه سال از صفحه روزگار محو شد پری (1982) اظهار داشت که امکان دراد او در این زمان به اختلال اسکیزوفرنی مبتلا شده و در بیمارستان بستری شده باشد. اما در این مورد تردیدهای زیادی وجود دارد. در سال 1911 سالیوان به کالج پزشکی شیکاگو وارد شد و تحصیلات پزشکی خود را در سال 1915 تمام کرد. سالیوان در سال 1921، به بیمارستان الیزابت در واشینگتن دی.سی. رفت و در آنجا فرصت کار کردن با تعداد زیادی بیمار اسکیزوفرنیک را پیدا کرد. او از این زمان به بعد تحقیقات بسیاری در زمینه اسکیزوفرنی انجام داد از جمله این که در یافت گفتار بیماران اسکیزوفرنی وسیله ای برای مقابله کردن با اضطرابی است که از محیط های اجتماعی و میان فردی ناشی می شود.
او پس از مدتی و با یک نارضایتی از بیمارستانی که در آن کار می کرد به نیویورک سیتی نقل مکان کرد. او در نیویورک با چند تن از روان پزشکان و دانشمندان اجتماعی با پیشینه اروپایی آشناشد. از جمله این افراد، کارن هورنای، اریک فروم که همراه با سالیوان، کلارا تامسون و چند تن دیگر گروه زودیاک را تشکیل دادند. این سازمان، سازمانی غیر رسمی بود که اعضای آن به طور منظم گرد هم جمع می شدند تا در باره دیدگاههای جدید در زمینه روانپزشکی و علوم اجتماعی مربوط، با یکدیگر بحث کنند با وجود اینکه روش درمان سالیوان تحت تأثیر فروید قرار داشت، نظریه میان فردی او نه روان کاوی و نه نوفرودیدی بود.
سالیوان در سال 1949 در اجلاس فدراسیون جهانی سلامت روان در آمستردام شرکت کرد. او در 14 ژانویه 1949 چند هفته به (57) پنجاه و هفتمین سالگرد تولدش، هنگام مراجعت به وطن در اتاق هتل پاریس در اثر خونریزی مغزی در گذشت او در آن زمان واقعاً تنها بود. سالیوان از مسایل جنسی خود ناراحت بود و همواره نسبت به ازدواج احساس مرددی داشت.
سالیوان نسبت به مذهب خود هم نگرش تردید آمیزی داشت. با وجود اینکه او این مذهب را ترک کرده بود و دوستان و آشنایان او را فردی غیر مذهبی و حتی ضد کاتولیک می دانستند اما در کمال شگفتی آنها، سالیوان به طور مکتوب در خواست کرده بود که او را طبق مراسم کاتولیک به خاک بسپارند شاید مهمترین خدمت سالیوان به نظریه شخصیت مراحل رشدی است که بسیار مورد تأکید خود قرار داده بود (سید محمدی 1384)
نکته آخر: سالیوان نسبت به همنوع خود بسیار علاقه مند بود واز ناراحتی و دردمندی بیماران خود رنج می برد. و این کیفیت در روش درمانی او کاملاً منعکس شده است. نظریه سالیوان به نامی معروف است که می توان در فارسی از آن به نظریه روانپزشکی تأثیر متقابل اشخاص نام برد. او در این نظریه خود ضمن بیان معنای شخصیت و مراحل مختلف آن درباره مفاهیم مختلفی از جمله تنیدگی، دلواپسی، خود، خویشتن سخن می گوید. (سیاسی، 1371)
«نظریه سالیوان و علم ارتباطات»
در زمانهای گذشته چندان اهمیت روابط بین انسانها در نظر گرفته نمی شد. اما با گذشت زمان این ارتباطات میان فردی بود که نظر صاحبنظران و متخصصان روانی، را به خود جلب کرد. چرا که تا حدی این مسئله پذیرفته شده که مشکلات و بیماریهای روانی تا حد زیادی ناشی از اختلال در روابط فرد و بیمار با دنیای پیرامون خود است. در اینجا یک دور باطل شکل می گیرد و آنهم به این صورت که از یک سو خرابی حلقه های ارتباطی محیط با فرد، سبب ایجاد اختلال روانی می شود و از طرفی دیگر این اختلالات روانی مانع از برقراری ارتباط موثر فرد با دنیای پیرامون خود خواهد شد. و این دورباطل به گسترش بیماری منجر می شود. بنابراین حتی در مواردی که به نظر می رسد بیماری یک فرد جنبه کاملاً سرشتی دارد اما باز هم می توان نشان داد جامعه و گروهی که که فرد در بین آنها زندگی میکند مرکز ناراحتی و اختلال است. سالیوان معتقد است که هر انسانی یک جزء از یک شبکه ارتباطی است وعلت اختلال در رفتارش را باید در این شبکه ارتباطی پیدا کرد. به عنوان مثال، دختری که نظر بد نسبت به مردان دارد و معتقد است مردان جز به ار ضای جنسی خود به چیز دیگر فکر نمی کنند و از این تفکرات خود رنج می برد، به دلیل مشکلات شخصیتی خود به گونه ای عمل میکند که نشان دهنده بی بندوباریهای جنسی است ولذا باز هم مردانی به طرف او کشیده خواهند شد که هدفشان صرفاً ارضای غریزه جنسی است. و بدین ترتیب باز هم نظر بد او نسبت به مردان تقویت می شود. سالیوان در تلاش های خود سعی کرده که دانش روانپزشکی را در زمینه بررسی هر چه بیشتر روابط میان انسانها استفاده کند تا آنجا که ممکن است روانشناسی مرضی و روانشانس اجتماعی را به هم نزدیک کند. به عقیده «شانول» و «ویور» ارتباط به کلیه راهها و فنونی گفته می شود که به وسیله آن یک فرد طرف مقابل خود را تحت تأثیر قرار میدهد. قسمت اعظم روابط کودک با والدین و اطرافیان خود غیر کلامی است سالیوان اعتقاد دارد که پایه واساس شخصیت انسان به وسیله نیروهای فردی و اجتماعی گزارده می شود و بنابراین در شکل گیری و تداوم شخصیت ارتباط افراد با یکدیگر حرف اول را می زند (ایزدی ـ 1369).
فرمت فایل :word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:190
چکیده:
این پایان نامه به تهیه متن های آموزش واژه براساس نظریه حوزه های معنایی ویژه غیرفارسی زبانان سطح پیشرفته می پردازد. سوالاتی که این پژوهش به دنبال پاسخ به آنها بوده است عبارتند از:
1- کارآمدترین نظریه برای آموزش واژه کدام نظریه است؟
2- آیا بهترین روش برای آموزش واژه به زبان آموزان غیرفارسی زبان روش حوزه های معنایی است؟
3- آیا آموزش واژه ها براساس نظریه حوزه های معنایی در سطوح زبانی مختلف با هم تفاوت دارد؟
4- آیا روش حوزه های معنایی محدودیتی در نوع سوال ها ایجاد می کند؟
فرضیه های این تحقیق عبارتند از:
1- بهترین نظریه برای آموزش واژه نظریه حوزه های معنایی است.
2- کارآمدترین روش آموزش واژه روش حوزه های معنایی است.
3- آموزش واژه در سطوح زبانی مختلف با هم تفاوت دارد.
4- روش حوزه های معنایی در نوع سوالها محدودیت ایجاد می کند.
اهداف تحقیق:
1- تهیه و تدوین متن های آموزش واژه
2- تبیین نظریه حوزه های معنایی
3- بررسی کارآمدی روش حوزه های معنایی در آموزش واژه
این نوع تحقیق، تحقیقی نظری است که برپایه ی مطالعات کتابخانه ای انجام شده است. پایان نامه حاضر در 5 فصل تهیه شده است: فصل اول کلیات تحقیق، فصل دوم: مطالعات پیشین، فصل سوم: به تهیه و تدوین متن های آموزش واژه می پردازد، فصل چهارم: شامل ده متن آموزشی براساس موضوعات مختلف فرهنگی، ادبی، تاریخی، اجتماعی است، فصل پنجم: خلاصه و نتیجه، شامل بیان خلاصه ای از فصول مختلف و نتایج تحقیق و نیز پیشنهاداتی برای تحقیقات آتی.
واژه های کلیدی: حوزه های معنایی، مدخل های واژگانی، تجزیه مولفه ای، اهمیت معنایی، تثبیت معنا، کوچکترین صورت آزاد، تعمیم افراطی.
فهرست مطالب:
چکیده
فصل نخست: کلیات
1-1 مقدمه
1-2 بیان موضوع
1-3 هدف تحقیق و اهمیت آن
1-4سوالات و فرضیه های تحقیق
1- 5 مفاهیم
1-5-1 واژه
1-5-2 آموزش
1- 5- 3 نظریه آموزش
1- 5- 4 یادگیری
1- 5- 5 رابطه ی آموزش و یادگیری
1-5-6 مقایسه آموزش با یادگیری
1- 5- 7 حوزه های معنایی
1-5-8 خلاصه
فصل دوم: مطالعات پیشین
2-1 اهمیت واژه و مطالعات انجام شده در زمینه ی آموزش واژه
2-2 فرایندهای واژه سازی
2- 2-1 انواع فرایندهای واژه سازی
2-2-1-1 تصریف
2-2-1-2 اشتقاق
2-2-1-3 ترکیب
2-2-1-4 قرض گیری /وام گیری
2-2-1-4-1 ترجمه قرضی /عاریتی
2-2-1-5 گسترش/تعمیم
2-2-1-6 تخصیص
2-2-1-7 کوتاه سازی
2-2-1-7-1 سر واژه سازی
2-2-1-7-2 اختصار سازی
2-2-1-7-3 پسین سازی
2-2-1-7-4 بریدن
2- 2- 1- 8 تبدیل
2-2-2-1-9 ادغام / آمیزش
2-2-1-10 ابداع
2-2- 1-11 نام آوا
2- 2- 1- 12 مضاعف سازی
2-3- انواع واژه
2-3- 1 واژه های قاموسی و واژه های دستوری نقش نما
2-3-2 واژه های دریافتی و واژه های تولیدی
2-4- سیر تحول واژه
2-4-1 دوره ی بی توجهی به واژه
2-4-2 دلایل بی توجهی به آموزش واژه در گذشته
2-4-3 دوره ی توجه
2-4-4 دوره ی پیشرفت
2-5 یادگیری واژه
2-5-1 مراحل یادگیری واژه
2-6 اصول اساسی در آموزش زبان
2-7 راهکارهای یادگیری و یاد آوری
2-7-1 انواع راهکارهای یادگیری
2-8 عوامل درون واژه ای موثر بر یادگیری واژه
2-9 انواع راهکارهای یادگیری واژه
2-9-1 راهکارهای مبتنی بر تکرار واژه / معنای واژه
2-9-2 راهکارهای مبتنی برتجزیه و تحلیل ویژگی واژه
2-9-3 راهکارهای مبتنی بر شرح و تفصیل ساده
2-9-4 راهکارهای مبتنی بر شرح و تفصیل پیچیده
2-10 روش یارگیری حافظه
2-11 آموزش واژه
2-12 روش ها آموزش واژه
2-2-1 روش مستقیم و روش غیر مستقیم
2-12- 1-1 روش مستقیم
2- 12-1-1-1 آموزش راهکارها
2-12-1- 1- 2 گسترش واژه + آموزش صریح
2-12-1-1-3 فعالیت های کلاس
2-12-1-2 روش غیر مستقیم
2-12-1-2-1 متن به تنهایی
2-12-2-1 فعالیت های برنامه ریزی نشده
2-12- 2- 2 فعالیت های برنامه ریزی شده روش های آموزش واژه
2-12-2-2 -1 آموزش واژگان غیر فعال
2-12-2-2-1-1 تکرار
2-12-2-2-1-2 روش های جفت پیوسته
2-12-2-2-1-3 فهرست واژه
2-12-2-2-1-4 روش واژه کلیدی
2-12-2-2-1-5 روش ترجمه
2-12-2-2-1-6 آموزش با کمک روابط واژگانی
2-12- 2-2-1-7 ارائه ی تصویر
2-12-2-2-1-8 اجرای نمایش
2-12- 2-2-1-9 خانواده های واژگانی
2-12-2-2-1-10 روش های معنایی
2-12-2-2-1-10-1 روش حوزه های معنایی
2-12-2-2-1-10-2 تجزیه و تحلیل مولفه های معنایی
2-12-2-2-1-11 روش شاگرد محوری: دفترچه ی واژگانی
2-12-2-2-1-12 کاربرد فرهنگ
2-12-2-2-1-13 یادگیری واژه از طریق بافت
2-12-2-2-2 آموزش واژگان فعال
2-12-2-2-2-1 روش سلسه مورسیا و روزن ویگ
2-12-2-2-2-2 روش پیجین سازی
2-12-2-2-2-3 روش لوکاس
2-13 تعداد واژه
2-14 انتخاب واژه
2-15 معیارهای انتخاب واژه
2-16 ارائه ی واژه
2-17 وسایل کمک آموزش دیداری و یادگیری
2-18 ملاحظات معنی شناختی
2-18-1 معنی شناسی ساختاری
2-18-2 حوزه های معنایی
2-18-3 انواع حوزه های معنایی
2-18-4 روابط معنایی
2-18-4-1 هم معنایی
2-18-4-2 شمول معنایی
2-18-4-3 با هم آیی
2-18-4-4 رابطه جزء- کل
2-18-4-5 تباین معنایی
2-18-4-6 تقابل معنایی
2-19 ملاحظات روانشناسی زبان
2-19-1 حافظه
2-19-1-1 انواع حافظه
2-9-1-1-1 حافظه کوتاه مدت
2-9-1-1-2 حافظه بلند مدت
2-19-1-1-3 حافظه معناشناسی
2-20 واژگان
2-20-1 واژگان ذهنی
2-20-2 سازماندهی واژگان ذهنی
2-20-3 اطلاعات واژگانی: دانش واژگانی
2-21 اصول آموزش واژه
2-22 خلاصه
فصل سوم: تهیه و تدوین متن های آموزش واژه
3-1 مقدمه
3-2 نحوه ی انتخاب واحدهای درسی , واژه ها ساختارها
3-2-1 چگونگی انتخاب عنوان واحدهای درسی
3-2-2 نحوه ی انتخاب ساختارها
3-3 ملاحظات کلی
3-3-1 اطلاعات مربوط به زبان آموز
3-3-2 اطلاعات مربوط به شرح درس
3-3-3 اطلاعات آموزش
3-4 ساختار کلی واحدهای درسی
3-4-1 مرحله پیش از خواندن
3-4-1-1 تصویر
3-4-1-2 پرسش
3-4-2 مرحله خواندن
3-4-3 مرحله پس از خواندن
3-4-3-1 سوال های درک مطلب
3-4-3-2 تمرین کاربرد واژه
3-4-3-3 تمرین باهم آوایی
3-4-3-4 تمرین تطبیقی
3-4-3-5 تمرین واژه های مترادف و متضاد
3-4-3-6 متن های خواندنی
3-4-3-7 تمرین شبکه ی واژگانی
3-4-3-8 تمرین گروهی
3-4-3-9 تمرین های تصویری
3-4-3-10 تکلیف
3-4-3-11 تمرین مربوط به مراحل انجام یک کار
3-4-3-12 تمرین های دیگر
3-5 خلاصه
فصل چهارم: متن های آموزش واژه
4-1 سهراب سپهری
4-2 گل آقا
4-3 چغازنبیل
4-4 زبان آموزی میمون ها
4-5 پست
4-6 سال نو
4-7 فرودگاه
4-8 طلای سرخ ایران
4-9 جهانگردی چیست ؟ جهانگرد کیست ؟
4-10 بوی خوش چای
4-11 خلاصه
فصل پنجم: خلاصه و نتیجه
5-1 خلاصه و نتیجه
5-2 موضوعاتی برای تحقیق
منابع
منابع فارسی
منابع انگلیسی
واژه نامه
فارسی- انگلیسی
انگلیسی- فارسی
چکیده انگلیسی
فرمت فایل :word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:46
فهرست مطالب:
چکیده:
اقتصاد سیاسی رسانهها
بیتوجهی مطالعات تجربی به نقش نظامهای ارتباطی و ساختارهای اقتصادی و سیاسی، و نبود دیدگاه انتقادی در آنها، سبب شد که نظریههای انتقادی، این نوع مطالعات را به چالش فراخوانند.
مکتب اقتصاد سیاسی رسانهها ازجمله مکاتب انتقادی است که تحت تأثیر آرای اندیشمندانی چون “هربرت شیلر و دالاس اسمایت” از دهه 1970 میلادی به بعد گسترش یافت.این مکتب بر این باور است که رسانهها مجاری انتقال محتوای فرهنگی هستند. این محتوا مستقل از رسانهها شکل گرفته است.
آنان، همانند سایر محققانی که نسبت به جامعه دیدگاهی سوسیالیستی دارند، ضمن مطالعه تاریخی نظام سرمایهداری جهانی نتیجه میگیرند که نظرات حاکم بر جامعه، همان نظرات طبقه حاکم است، طبقهای که بهمثابه قدرت مادی در جامعه حضور دارد و قدرت فرهنگی و معنوی حاکم نیز هست.
بنابراین نظریهپردازان این مکتب بر ساختارهای پایهای و بنیانهای اقتصادی جامعه تأکید میکنند و برای درک شکل و محتوای رسانهها به بررسی چگونگی توزیع منابع عظیم رسانهای و صنایع اطلاعاتی و کسانی که آنها را کنترل میکنند میپردازند.
ازاینرو، طبیعی است که در آثار آنان، چگونگی تداخل متقابل مؤلفههای فرهنگی و اطلاعاتی و «محیط سیاسی – اقتصادی مورد توجه قرار گیرد و روششناسی آنان، نگرشی نهادی شامل تاریخ، فنآوری، سیاست و اقتصاد باشد.
در میان مکاتب انتقادی، مکتب اقتصاد سیاسی با موضوع وسایل ارتباط جمعی بنیادیتر برخورد کرده است. مطالعه این مکتب، باتوجه به شرایط جهانی معاصر اهمیت بسیاری دارد. اکنون روند جهانیسازی سرمایهداری شتابی روزافزون گرفته و تلاشهای کشورهای نورسته و انقلابی جهان در رهایی از قید و بندهای وابستگی اقتصادی، فرهنگی و سیاسی با دشواری همراه شده است.
شیفتگی نابخردانه در استفاده از فنآوریهای نوین ارتباطی و اطلاعاتی و چشم بستن به روی منافع و مصالح بلندمدت ملی و غفلت از سیاستگذاری روشنبینانه ارتباطی پیامدهایی سنگین دارد.
این شیفتگی غفلت، ناشی از القائات دیدگاههایی است که به «جبر فنآوری» باور دارند و آیندهای خوشبینانه و تخیلی از جهان – به واسطه فنآوریهای نوین – به تصویر میکشند. توجه به دیدگاههای انتقادی و موشکافی دیدگاههای تجربی، مانع عمق یافتن وابستگیها، بروز بحرانهای اجتماعی و فرهنگی، و اتلاف سرمایههای مادی و انسانی خواهد شد.
در این مقاله، برای بحث درباره ماهیت اقتصاد سیاسی، ابتدا فرضهای اساسی آن مورد توجه قرار میگیرد، سپس به دیدگاههای مربوط به مسائل عمومی اقتصاد سیاسی اشاره میشود و در ادامه ویژگیهای اقتصاد بازاری و آثار آن بر روی تصمیمات سیاسی مورد بحث قرار خواهند گرفت.
در مبحث اقتصاد سیاسی رسانهها ابتدا به اهمیت و چارچوب تحلیل اقتصاد سیاسی رسانهها اشاره میشود و بعد رابطه فرهنگ و اقتصاد سیاسی رسانهها و حکومت انحصارهای اقتصادی بر رسانهها پیگیری خواهد شد.
در این خصوص بهویژه به پیوند تاریخی توسعه ارتباطات با اقتصاد سیاسی و همکاریها و رقابتهای بزرگ مالکان انحصارهای رسانهای اشاره میشود. همچنین دیدگاههای صاحبنظران به اختصار مطرح میشود.
ماهیت اقتصاد سیاسی
برای درک ماهیت اقتصاد سیاسی، باید جنبههای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه و کنش و واکنش متقابل این نهادها با یکدیگر مورد توجه قرار گیرد. دولت، بازار و روابط متقابل بین این دو، واژههای کلیدی اقتصاد سیاسی هستند.
بهویژه مکتب اقتصاد – سیاسی چگونگی تأثیر بازارها و نیروهای اقتصادی بر توزیع قدرت و رفاه بین دولتها و فعالان سیاسی را ردیابی میکند. نیز پیگیر شیوههایی است که نیروهای اقتصادی، توزیع بینالمللی قدرت سیاسی و نظامی را تغییر میدهند.
رابطه بین دولت و بازار بهویژه تفاوت بین این دو، محور اصلی اقتصاد سیاسی است. از نظر دولت، مرزهای جغرافیایی پایه لازم برای استقلال ملی و وحدت سیاسی است. اما بازار، خواهان حذف تمامی محدودیتها و موانع سیاسی و غیرسیاسی است که بر عملکرد سازوکار قیمت تأثیر دارند. بازار دنیایی مرکب از قیمتها و مقادیر است. اقتصاد نسبت به علائم راهنمای قیمت واکنش نشان میدهد و براساس آن تصمیمگیری میکند.
تنش بین اولویتهای مورد توجه دولت و اولویتهای مورد توجه بازار، مسائل اساسی مورد مطالعه در اقتصاد سیاسی را تشکیل میدهد. در سطح بینالمللی، بین اقتصادهای در حال تحول جهان نوعی تضاد وجود دارد. از طرف دیگر این اقتصادها بهلحاظ فنی وابستگی متقابل جهانی دارند. از نظر سیاسی، تقسیمبندی نظام سیاسی جهان شامل دولتهای خودمختار هنوز تداوم دارد.
نیروهای پرقدرت بازار بهشکل تجارت، پول و سرمایهگذاری خارجی، میخواهند که مرزهای ملی کنار زده شوند تا بتوانند از کنترلهای سیاسی و ترکیب جوامع فرار کنند. اما دولتها میخواهند نیروهای اقتصادی را محدود سازند و آنها را برای خدمت به منافع دولت و گروههای پرقدرت در داخل کشور به جریان اندازند. منطق بازار، قرار دادن فعالیتهای اقتصادی در مکانهایی است که این فعالیتها مولدتر و سودآورتر باشند، اما همزمان منطق دولت تصاحب و کنترل فرایند رشد اقتصادی و انباشت سرمایه است.
در این خصوص رابرت گیلپین چنین مینویسد: قرنهاست که بحث درباره ماهیت و نتایج برخورد دو منطق متضاد بازار و دولت ادامه دارد و نظرات متفاوتی در مورد کنش و واکنش اقتصاد و سیاست مطرح است. تفاسیر متضاد در این مورد، سه ایدئولوژی اساسا متفاوت از اقتصاد سیاسی را بهدست میدهد.
لیبرالیسم اقتصادی، اقتصاد ملیگراو مارکسیسم. هریک از این سه ایدئولوژی، حول اثر رشد اقتصاد بازار جهانی بر ماهیت و پویشهای روابط بینالملل دور میزنند. از این گذشته، هریک از این سه دیدگاه بهترتیب از نظرات مرکانتیلیستهای قرن 18، اقتصاددانان کلاسیک و نئوکلاسیک دو قرن گذشته، مارکسیستهای قرن 19 و منتقدان رادیکال سرمایهداری و اقتصاد بازاری جهانی ریشه میگیرند. (گیلپین، 1378، ص 221)
این سه دیدگاه، درباره تضادهای اجتنابناپذیر سه مسأله عمومی و به هم وابسته زیر بحث میکنند:
1 – دلایل و اثرات اقتصادی و سیاسی رشد یک اقتصاد بازاری:
لیبرالهای اقتصادی، بر این باورند که مزایای تقسیم کار جهانی برپایه اصل مزیت نسبی، باعث رشد بازارها و سازگاری بین کشورها شده است. همچنین بسط شبکه وابستگی متقابل اقتصادی، اساس و پایهای برای صلح و همکاری در وضعیت رقابتی نظام جهانی است.
اقتصاددانان ملیگرا، بر نقش قدرت در توسعه بازار و ماهیت متضاد روابط اقتصادی بینالمللی تأکید دارند. به نظر اینان، وابستگی متقابل اقتصادی باید پایهای سیاسی داشته باشد که این خود باعث تضاد بین کشورها و بهکارگیری سازوکارهایی برای سلطه جامعهای بر جامعه دیگر میشود.
مارکسیستها بر نقش امپریالیزم سرمایهداری در ایجاد یک اقتصاد بازاری جهانی تأکید دارند، اما برخی از لنین پیروی میکنند که میگوید روابط بین اقتصادهای بازاری ماهیتا تضادآفرین است و برخی دیگر از «کائوتسکی» پیروی میکند که عقیده دارد: اقتصادهای بازاری (حداقل اقتصادهای مسلط) برای استثمار مشترک کشورهای دارای اقتصاد ضعیف با یکدیگر همکاری میکنند.
2 – رابطه بین تحولات اقتصادی و تحولات سیاسی.
3 – اهمیت اقتصاد بازاری جهانی برای اقتصادهای ملی (چگونه اقتصاد بازاری جهانی بر توسعه اقتصادی کشورهای دیگر تأثیر میگذارد؟ و چگونه اقتصاد بازاری جهانی توزیع ثروت و قدرت را بین جوامع ملی تحت تأثیر قرار میدهد.)
لیبرالها و مارکسیستها سنتی بر این عقیدهاند که ادغام جوامع در یک اقتصاد جهانی، عامل مثبتی در توسعه اقتصادی و رفاه داخلی است. اکثر لیبرالها تجارت را «موتور رشد» میدانند و میگویند فرایند رشد تا حد زیادی در اثر عوامل خارجی مثل جریان بینالمللی تجارت، سرمایه و فنآوری سرعت میگیرد.
مارکسیستهای سنتی بر این باورند که این عوامل خارجی با شکستن ساختارهای اجتماعی محافظهکار، توسعه اقتصادی را قدرت میبخشند.
اقتصاددانان ملیگرا در کشورهای توسعه یافته معتقدند که اقتصاد بازاری جهانی به زیان رفاه اقتصادی داخل عمل میکند. به عقیده آنان اقتصادهای پیشرفته موجب رکود اقتصادی میشوند. اختلافنظر درموردنقش بازارهای جهانی و توزیع جهانی ثروت، قدرت و رفاه یکی از مسائل مهم در اقتصاد سیاسی است. (پیشین، صص 202 – 201)
اقتصاد بازاری جهانی در دوره جدید از نظر روابط بینالمللی اهمیت فوقالعادهای یافته است و اقتصاد سیاسی بر بازار و رابطه آن با دولت تمرکز دارد.
رساله کارشناسی ارشد
رشته الهیات گرایش فلسفه و کلام اسلامی
موضوع :
نظریه صدق منطق دانان مسلمان
استاد راهنما :
آقای دکتر مهدی زمانی
استاد مشاور :
آقای دکتر رضا رسولی شربیانی
نگارش :
محمد حسن عارف نیا
فصل اول : مقدمه و پیشینه تاریخی
بخش اول : مقدمه و کلیات و معانی حق و صدق نزد حکمای اسلامی
مقدمه ……………………………………………………………………………………………… 3
تعریف مسأله ……………………………………………………………………………………. 3
سوالهای اصلی تحقیق …………………………………………………………………………. 4
فرضیههای تحقیق ………………………………………………………………………………. 4
هدفهای تحقیق ……………………………………………………………………………….. 4
روش تحقیق …………………………………………………………………………………….. 4
سابقه تحقیق …………………………………………………………………………………….. 5
معانی حق و صدق نزد حکمای اسلامی ………………………………………………….. 5
تمایز حق و صدق ……………………………………………………………………………… 6
1-9-1- رای مشهور حکمای اسلامی ……………………………………………………… 6
1-9-2- نظریه برخی از فیلسوفان غربی ………………………………………………….. 7
1-9-3- نظریه شهید مطهری ………………………………………………………………… 8
بخش دوم : پیشینه تاریخی نظریه مطابقت صدق
2-1- سابقه نظریه مطابقت در یونان ………………………………………………………………… 10
2-1-1- مطابقت از نظر افلاطون ……………………………………………………………………. 10
2-1-2- نظریه مطابقت از دیدگاه ارسطو ………………………………………………………….. 12
2-1-3- نظریه مطابقت از نظر فارابی ………………………………………………………………. 14
2-1-4- نظریه مطابقت از دیدگاه ابن سینا ………………………………………………………… 15
2-1-5- نظریه مطابقت از دیدگاه سهروردی ……………………………………………………… 16
بخش سوم : آیا نظریه مطابقت تعریف صدق است یا ملاک آن
3-1- تمایز تعریف صدق و ملاک صدق …………………………………………………………. 19
3-2- دیدگاه برخی از فلاسفه اسلامی ……………………………………………………………… 20
3-3- دیدگاه برخی از فلاسفه غربی ……………………………………………………………….. 21
3-4- نقد و بررسی …………………………………………………………………………………….. 21
فصل دوم : تئوری صدق از نظر منطق دانان غربی
بخش اول : نظریه مطابقت
توضیح نظریه مطابقت ……………………………………………………………………….. 25
بخش دوم : تئوری هماهنگی
2-1- تئوری هماهنگی یا سازگاری …………………………………………………………………. 35
2-2- اصل ارتباط درونی ……………………………………………………………………………… 36
2-3- درجات صدق …………………………………………………………………………………… 37
2-4- ایرادات نظریه هماهنگی ……………………………………………………………………….. 38
بخش سوم : تئوری عمل گرایانه
3-1- تئوری عمل گرایانه ……………………………………………………………………………… 37
3-2- نظریه شیلر ……………………………………………………………………………………….. 44
3-3- نقد و بررسی این نظریه ……………………………………………………………………….. 45
بخش چهارم : تئوری زیادتی صدق
4-1- تئوری زیادتی صدق ……………………………………………………………………………. 49
4-2- اشکالات نظریه زیادتی صدق ………………………………………………………………… 50
بخش پنجم : نظریه غیر توصیفی صدق …………………………………………………………….. 53
5-1- نظریه غیر توصیفی صدق ……………………………………………………………………… 53
5-2- اشکالات نظریه غیر توصیفی صدق …………………………………………………………. 56
بخش ششم : نظریه سمانتیکی صدق تارسکی
6-1- تبیین نظریه سمانتیکی تارسکی ………………………………………………………………. 56
6-1-1- مفهوم صدق به عنوان موضوع نظریه معنا شناختی تارسکی ………………………… 58
6-1-2- تعریف صدق در نظریه معناشناسی تارسکی …………………………………………… 63
فصل سوم : نظریه مطابقت صدق از نظر فیلسوفان و منطق دانان مسلمان
بخش اول : آیا مطابقت مربوط به علوم حضوری است یا حصولی
رابطه مطابقت با علم حضوری و حصولی ………………………………………………. 81
بخش دوم : نظریه مطابقت به عنوان روش صدق در تصورات یا تصدیقات ………………. 85
بخش سوم : رابطه خبر با صدق و کذب
3-1- تحلیلی که صدق و کذب پذیری را تعریف قضیه میداند ……………………………… 91
3-2- تحلیلی که صدق و کذب پذیری را ملاک تمایز قضیه میداند ……………………….. 92
3-3- اشکال پارادکس دروغگو بر هر دو تحلیل ………………………………………………… 94
بخش چهارم : مناط صدق و کذب قضایا
4-1- بررسی اجمالی اختلاف حکما در تقسیم قضایا ………………………………………….. 97
4-2- صدق و کذب در انواع قضایا ………………………………………………………………. 101
4-2-1- قضایای خارجیه ……………………………………………………………………………. 101
4-2-2- قضایای ذهنیه ………………………………………………………………………………. 101
4-2-3- قضایای حقیقیه …………………………………………………………………………….. 106
بخش پنجم : معانی نفس الامر ……………………………………………………………………… 105
5-1- نفس الامر به معنای عالم امر و عقول مجرده ……………………………………………. 106
5-2- نفس الامر به معنی فی نفسه ………………………………………………………………… 108
5-3- نفس الامر به معنای عالم ثبوت اشیاء ……………………………………………………… 109
5-4- نقد و بررسی معانی ذکر شده از نفس الامر ……………………………………………… 110
بخش ششم : مطابقت در مباحث وجود ذهنی
6-1- مطابقت در مباحث وجود ذهنی …………………………………………………………… 113
6-1-1- اهمیت بحث وجود ذهنی ……………………………………………………………….. 113
6-1-2- تاریخچه وجود ذهنی …………………………………………………………………….. 113
6-1-3- تبیین نظریه وجود ذهنی …………………………………………………………………. 114
6-1-4- آیا انحفاظ ماهیت از لوازم نظریه مطابقت است یا از مبنای آن ………………….. 118
بخش هفتم : نظریه مطابقت از دیدگاه برخی از فیلسوفان مسلمان
7-1- نظریه ملاصدرا درباره مطابقت ……………………………………………………………… 123
7-2- حکیم سبزواری ………………………………………………………………………………… 125
7-3- علامه طباطبایی ………………………………………………………………………………… 126
7-4- شهید مطهری …………………………………………………………………………………… 138
7-5- استاد مصباح یزدی ……………………………………………………………………………. 144
7-6- جمع بندی و نتیجه گیری………………………………………………………………………….. 148
چکیده
درباره تئوری صدق در میان فیلسوفان و منطق دانان جهان شش نظریه وجود دارد رایج ترین و قدیمی ترین آنها نظریه مطابقت است که سابقه آن به یونان و ارسطو میرسد هر چند در آثار ارسطو به طور مستقل به این بحث پرداخته نشده است. فلاسفه اسلامی به طور قطع و بدون تردید به این نظریه معتقدند و همچنین بسیاری از فیلسوفان مغرب زمین در تعریف صدق قضایا به نظریه مطابقت قائلند.
اساس نظریه مطابقت این است صدق قضیه عبارت از مطابقت آن با واقع و نفس الامر و این مسأله مبتنی بر دو اصل است اول اینکه واقعیتی هست و دوم اینکه ذهن ما قادر به کشف واقعیت میباشد.
فیلسوفان غربی در مورد صدق به تئورهای دیگر معتقدند که این تئوریها عبارتند : 1- تئوری هماهنگی : این نظریه به فلاسفه عقل گرا نسبت داده شده و آنها معتقدند که صدق یک گزاره تنها به معنای سازگاری آن با نظامی از قضایای دیگر عقلی است. و برخی از پوزیتویستها از این تئوری دفاع کردهاند و برخی از اینها معتقد بودند که قضایای حسی و تجربی صدقشان از راه مطابقت معلوم میشود و قضایای که تجربی و حسی نیستند صدقشان بوسیله سازگاری آنها با گزارههای آزموده شده بدست میآید و بعضی از پوزیتویستها معتقدند تنها راه آزمون صدق قضایا ارتباط درونی میان خود باورها است.
2- تئوری عمل گرایانه : پیرس و جیمز و دیوئی از طرفداران این تئوری هستند و آنها در معناداری معتقدند که معنای یک لفظ عبارت از پیامد عملی یا تجربی آن.
3- تئوری زیادتی صدق : طرفداران این نظریه معتقدند که محمول صادق و کاذب زاید است و میتوان آنها را حذف کرد و هیچ تأثیری در جمله ندارند.
4- نظریه غیر توصیفی صدق : معتقدان به این تئوری میگویند که صدق و کذب کلمات توصیفی نیستند بلکه کلمات انجازی و تأییدی و انشایی هستند.
5- نظریه سمانتیکی صدق تارسکی : تارسکی ضمن قبول نظریه صدق ارسطویی با ارائه نظریه زبان و فرا زبان به بازسازی این تئوری پرداخته تا از شبهات و پارادوکسهای که در زبان پیش میآیند جلوگیری کند و از نظر وی صدق و کذب عناصر فرا زبانی هستند در حالیکه راست و دروغ عناصر زبانی هستند.
بخش اول:
مقدمه و کلیات و معانی حق و صدق نزد حکمای اسلامی
1- مقدمه و کلیات
1-1 مقدمه
فلسفه شناخت واقعیت است که به وسیله فاعل شناسایی (ذهن) صورت میگیرد و در قالب عناصر زبانی (الفاظ) بیان می شود. بنابراین در پدیده شناخت سه عامل هستی، فاعل شناسایی و زبان نقش اساسی دارند.
اما در فلسفه معاصر بیشتر به رابطه این سه عامل مهم پرداخته اند و از مباحثی که مربوط به رابطه هستی و فاعل شناسایی هستند به معرفت شناسی تعبیر کرده اند و از مباحث مربوط به رابطه فاعل شناسایی و زبان به معناداری و بالاخره از مباحث مربوط به رابطه هستی و زبان به صدق تعبیر می کنند.
مباحث معرفت شناختی و معناداری و صدق هر کدام حوزه خاصی در فلسفه معاصر را به خود اختصاص می دهند اما مباحث معناداری و به تبع آن بحث اعتبار و استدلال و صدق از مهمترین مسائل فلسفه منطق به شمار میآیند.
1-2 تعریف مسأله
ما در این رساله به بحث اخیر یعنی مسأله صدق و بیان ماهیت و ملاک آن از دیدگاه منطق دانان مسلمان و حتی منطق دانان غربی می پردازیم و هر کدام را مورد نقد و بررسی قرار می دهیم.
نظریه هایی که در این رساله به بررسی آنها می پردازیم: عبارتند از:
1- نظریه مطابقت The correspondence theory of truth
2- نظریه هماهنگی یا (سازگاری) The coherence theory of truth
3- نظریه عمل گرایانه The pragmatic theory of truth
4- نظریه زیادتی The redundancy theory of truth
5- نظریه غیر توصیفی The Non-Descriptive theory of truth
6- نظریه سمانتیکی صدق Semantic theory of truth
1-3 سئوال های اصلی تحقیق
1- کدام یک از نظریه های صدق نزد منطق دانان و فیلسوفان مسلمان رایج بوده است.
2- رابطه نظریه های صدق با نظریه وجود ذهنی در فلسفه اسلامی چیست؟
3- فیلسوفان اسلامی علاوه بر بحث وجود ذهنی در چه مباحثی به نظریههای صدق پرداخته اند.
4- آیا نظریه مطابقت برای ملاک صدق کافی است؟
5- موضوع یا متعلق با لذات صدق و کذب در نزد منطق دانان مسلمان چه چیزی است؟
6- آیا تنها قضایای اخباری متعلق صدق و کذب قرار می گیرند یا اموری دیگری هم هستند که قابل ارزش گذاری هستند. اگر اموری هم به صدق و کذب متصف می شوند این اتصاف بالذات است یا بالعرض؟
7- مشکلات نظریه مطابقت و دیگر نظریه های صدق کدامند؟
1-4- فرضیه های تحقیق
1- نظریه مطابقت رایج ترین نظریه نزد منطق دانان و فیلسوفان مسلمان بوده است.
2- نظریه مطابقت صدق به تنهایی به عنوان ملاک صدق قضایا کافی نیست.
3- نظریه مطابقت از مبانی نظریه وجود ذهنی در فلسفه اسلامی است.
4- فیلسوفان اسلامی در بحث علم و عالم و معلوم اجمالاً به این بحث پرداخته اند.
1-5 – هدف های تحقیق:
1- استخراج دیدگاههای منطق دانان و فیلسوفان مسلمان در مورد نظریههای صدق
2- تطبیق نظریه های صدق در منطق اسلامی و غربی
3- انجام یک کار پژوهشی مستقل در باب نظریه های صدق
1-6 روش تحقیق
در این رساله به دلیل تئوریک بودن آن سعی شده است پس از جمع آوری نظریات صدق به تحلیل و نقد و بررسی آنها پرداخته و دیدگاههای مختلف را تا حدودی مقایسه نماییم و در مواردی پیامدهای فلسفی ـ منطقی هر دیدگاه را بیان کنیم و لذا روش ما عمدتاً تحلیلی، تطبیقی و توصیفی است.
1-7 – سابقه تحقیق:
1- در مورد نظریه های صدق در فرهنگ فلسفی و منطقی ما کار مستقلی انجام نشده است.
2- بسیاری از کارهای انجام شده در این مسأله توسط منطق دانان غربی بوده به ویژه در کتابهای فلسفه منطق بطور مجزا به آن پرداخته اند.
3- به نظر می رسد یک کار پژوهشی مستقل جهت مقایسه نظریه های صدق در منطق اسلامی و غربی انجام نشده و لذا چنین پژوهشی از اهمیت خاصی برخوردار است.
معانی حق و صدق
1-8 معانی حق و صدق نزد حکمای اسلامی
کلمه حق دارای معانی گوناگون است و استعمالهای متفاوتی دارد یعنی حق به صورت اشتراک لفظی و یا به حقیقت و مجاز و یا آنچنانکه ظاهر است به اشتراک معنوی بر مصادیقی حمل می شود بیان معانی حق در اغلب کتب فلسفی حکمای اسلامی آمده است این مضمون در کتاب الهیات شفاء، شرح اشارات نمط چهارم و همین طور کتاب مشارع و مطارحات شیخ اشراق چنین آمده است «و اما الحق فقد یعنی به الوجود فی الاعیان مطلقاً فحقیّه کل شیء نحو وجوده العینی و قد یعنی به الوجود الدائم و قد یعنی به الواجب لذاته و قد یفهم عنه حال القول و العقد من حیث مطابقتهما لما هو واقع فی الاعیان فیقال: هذا قول حق، هذا اعتقاد حق و هذا الاعتبار من مفهوم الحق هو الصادق، فهو الصادق باعتبار نسبته إلی الامر، و حق باعتبار نسبته الامر الیه و قد اخطاء من توهم أن الحقیه عباره عن نسبه الامر فی نفسه إلی القول او العقد و الصدق نسبتهما الی الامر فی نفسه فإن التفرقه بینهما بهذا الوجه فیها تعسف و احق الاقاویل ما کان صدقه دائماً و احق من ذلک ما کان صدقه اولیاً و الاول الاقاویل الحقه الاولیه التی انکاره مبنی کل سفسطه هو القول بانه لا واسطه بین الایجاب والسلب»
معنای اول حق هر موجود خارجی است اعم از آنکه دائمی و یا غیر دائمی باشد. معنای دوم وجود دائمی است. حق در این معنا شامل موجودات غیر دائمی که زائل می شوند مانند حرارت مادی نمی شود.
معنای سوم آن موجود دائمی است که ازلی نیز می باشد در این معنا حق فقط به واجب الوجود بالذات اطلاق می شود که ازلی است و بطلان در آن راه ندارد معنای چهارم حق عبارت است از عقد یعنی قضیه ذهنی و یا قول یعنی قضیه لفظی، در صورتی که واقع مطابق آن باشد حق نامیده می شود.
نحوه اطلاق حق بر قضیه در کتاب رحیق مختوم چنین آمده است.
قول اول اطلاق حق بر قضیه از باب وصف به حال متعلق موصوف است به این بیان که حق به معنای موجود خارجی است و به قضیه از آن جهت که محکی و مخبر عنه آن است حق اطلاق می شود صدر المتألهین این قول را خالی از تعسف و تکلّف نمی داند زیرا آنگاه که گفته می شود فلان قضیه حق است. بدون عنایت و مجاز، حق بر قضیه که مطابق خارج است اطلاق می گردد یعنی وصف قضیه ای که واقع مطابق اوست.
قول دوم مختار علامه طباطبائی است و آن قول این است که حق صفت موجود خارجی است ولیکن از جهت مطابقتی که بین قضیه با آن هست، تطابق واسطه در ثبوت حقیقت برای قضیه می شود. یعنی حق وصف قضیه است حقیقتاً به وساطت واقع.
و قول سوم همان قول رایج است که اطلاق حق بر قضیه از باب وصف به حال موصوف است بدون آنکه نیازمند به واسطه در ثبوت باشد به این بیان که قضیه که مطابق خارج باشد حق است چه اینکه صدق وصف قضیه است به لحاظ انطباق با واقع.
به نظر می رسد که در این سه قول، قول علامه ارجح باشد چون حقانیت و واقعیت از آن موجود خارجی است حق بودن قضیه به تبع و وساطت آن موجود خارجی است.
همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند اماده دانلود میباشد
دانلود مقاله رشته معارف اسلامی نظریه امامت در ترازوی نقد با فرمت ورد و قابل ویرایش تعداد صفحات 62
دانلود مقاله آماده
ارکان اصلی نظریه
نظریة امامت، از ابتدای تکون تاکنون فراز و نشیبهای فراوانی را پشت سر نهاده و عالمان و متکلمان شیعه در طول تاریخ، قرائتهای مختلفی از آن داشتهاند. لکن یک قرائت خاص همواره رواج و شهرت بیشتری داشته و خصوصاً در عصر حاضر سطرة خود را بر تلقیهای دیگر گسترانده و شکل تفسیر رسمی را پیدا کرده است. ارکان این تلقی خاص به شرح زیر است:
الف) وجود امامان معصوم پس از پیامبر (ص) ضرورت دارد و بر خداوند واجب است برای رهبری و هدایت امت و حفظ شریعت، امامان معصومی را به عنوان جانشینان پیامبر اسلام نصب کند، (اصل وجوب و ضرورت امامت)
ب) خداوند برای دوران پس از پیامبر (ص) دوازده امام معصوم را- که اولین آنها امام علیبنابیطالب و آخرینشان حضرت مهدی (ع) میباشد- به امامت امت نصب نموده است. (نصب الهی امامان دوازدهگانه)
ج) امامان معصوم، به دلیل نصب الهی، عصمت و علم مصون از خطا و اشتباه، بر کلیة امور دینی و دنیوی امت، ریاست دارند و سخن آنها حجت قاطع است. لکن شأن اصلی آنها تفسیر دین و حفظ شریعت است و اگر به دلیل شرایط خاص جامعه، بر مسند قدرت و حکومت نباشند، مقام مرجعیت دین آنها همچنان باقی است.