یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

پروژه معماری هخامنشی (همراه با عکس)

اختصاصی از یارا فایل پروژه معماری هخامنشی (همراه با عکس) دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

پروژه معماری هخامنشی (همراه با عکس)


پروژه معماری هخامنشی (همراه با عکس)

 

 

 

 

 

 

 

تعداد صفحات : 70
فرمت فایل : word (قابل ویرایش)
فهرست مطالب :
معماری هخامنشی
ویژکی های معماری هخامنشی
نیارش
آرایه
پاسارگاد
آرامگاه کوروش :
تالار ورودی ( کاخ دروازه ) :
کاخ نشیمن :
زندان سلیمان :
ارگ
آب نماها :
تخت جمشید
با اهمیتی را بیان نموده اند :
1- زیر پایه ( صفه )
2- پلکان غربی :
3- دروازه ی همه ی سرزمین :
4- آپادانا :
2-4- ایوان غربی و شمالی :
3-4- پلکان آپادانا :
ب) سپاهیان :
ج) نقش میانی :
5- کاخ تچر :
6- کاخ هدیش :
9- کاخ سه دروازه :
10- خزانه :
12- خیابان سپاه :
13 - دروازه ی نیمه تمام :
15- جایگاه سربازان و استحکامات :
16- کاخ U :
نقش رستم
الف ) آثار دوران عیلامی :
ب ) آثار دوران هخامنشی :
کعبه ی زرتشت :
کاخ شوش
باغ ایرانی
به طور کلی ویژگیهای شیوه هخامنشی را می توان چنین
برشمرد :
نیارش :
آرایه :
آثار ایلامیان
آثار هخامنشی
آرامگاه های هخامنشی
کعبه زرتشت
آثار ساسانی نقش رستم
نخستین نقش
پنجمین نقش
هشتمین نقش
یکی از ویژگیهای ایرانیان کهن و هنرمندان آنها باور به تقلید درست بوده که آن را بهتر از نوآوری بد میدانستند. تقلید یا برداشتی که منطق داشته باشد و با شرایط زندگی سازگار باشد. آریایی ها چون مردمی کشاورز بودند ودر سرزمینی آباد و خرم زیسته بودند خویی آشتی جو و سازگار داشتند.
به گمان فراوان آریایی ها هنگام کوچ و گذر از کنار دریاچه ارومیه در برخورد با معماری ارارتویی از آنالگو گرفته و آنرا " برساو " کرده اند. مردم ایران از هزاران سال پیش از چنین شیوه معماری پیروی می کرده اند چنانکه مردم ابیانه و افوشته ( در نطنز ) هم که نامی از ارارتو نشنیده اند چنین کرده اند.
نمونه های این الگو برداری هم در معماری وهم در نیارش شیوه هخامنشی یافت می شود که دو نمونه از آنها " تالار ستوندار" و " کلاوه " ها بوده است.
نیایشگاه ارارتویان دارای تالاری با آسمانه تخت چوبی بود و چون دهانه آن بزرگ بود ستون های چوبی هم در میان تالار زده می شد. همین روش را آریایی ها در شوش پی گرفتند. البته آنها ستون ها را از سنگ و دیوارهای گرداگرد تالار را از خشت می ساختند که ستبرای ( قطر ) برخی دیوارها تا پنج گزمی رسید. با بکار بردن خشت و پوشش دو پوسته تلاش می کردند جلوی ورود گرما به درون را بگیرند. بدین گونه ازمعماری ارارتویی الگوبرداری می شد درحالیکه ساختمایه ای که سازگار با آب و هوای سرد قفقاز بود در شوش دگرگون شده بود.
ساخت تالار ستوندار با پوشش دو پوسته تیر پوش پس از اسلام نیز دنبال شد. نمونه هایی از آن در مسجد جامع آبیانه مسجد گزاوشت و مسجد میدان در بناب یافت می شود.
کلاوه های ارارتویی به گونه ای دیگر در معماری هخامنشی ساخته شد. نمونه این الگو برداری ساختمان کعبه زرتشت در نقش رستم است که ساختمانی چهار گوشه سنگی که درگاه آن بلندتر از کف زمین است.
ویژکی های معماری هخامنشی
نیارش
در معماری هخامنشی آسمانه تخت با تیر و ستون اجزا اصلی ساختمان بوده است. از چوب بسادگی می شد برای پوشش دهانه هایی از 2.5 تا 3.5 گز بهره گیری کرد. ولی در معماری تخت جمشید دهانه میان دو ستون را تا حدود 6 گز ( 6.40 متر ) رسانده اند و این بزرگترین دهانه چوب پوش در جهان آنروز بود. چنین چوبی در خور این دهانه در ایران یافت نمی شد از این رو آنها چوبهای درخت کنار را از جبل عامل لبنان از راه شوش به تخت جمشید رسانده اند و آنرا به کابرده اند. نیز هخامنشیان اتاق هایی می ساختند که دو ستون در میان آن بوده و دو تیر چوبی را بر روی هم با کنف می بستند و روی ستونها می گذاشتند. بدین گونه به توانایی باربری تیر می افزودند. در تخت جمشید تالار هدیش خشایار شا را با بیست ستون ساخته اند که فاصله زیر سری آنها نزدیک به سه گز و دهانه میان دو ستون چهار گز می باشد.
درمعماری هخامنشی نو آوری های شگفتی در ساخت آسمانه تخت بکار برده می شد. برای نمونه در تیر ریزی آسمانه برای اینکه تیرچه ها در دو دهانه کنار هم سنگینی باررا برروی یک تیرباربر نگذارند راستای چیدن آنها را تغییر می دادند. بدین گونه سر هر تیرچه بالشتکی به پهنای یک تیر باربر پیدا می کرد و این برای گسترش بار تیرچه بهتر بود.
بنیاد شیوه معماری پازسی از همان ساختمانهای ساده که در سرزمینهای غرب و شمال غرب ایران و دیگر جاها بوده برگرفته شده است. اما پدیده تازه ایی که با گسترش فرمانروایی پارسها روی می دهد همکاری هنرمندان مختلف از سرزمینهای گوناگون در کار ساختمان سازی است. روشن است که کشوری به بزرگی ایران دوره هخامنشی با ملت های گوناگون مختلفی که زیر سلطه داشته این کار را می بایست انجام دهد. داریوش اول یکی از پادشاهان این دودمان در کتیبه ای بازمانده در شوش این نکته را چنین می آورد :
" این کاخ را من در شوش ساخته ام آرایه های آن از راههای دور آورده شد. زمین آن تا جایی کنده شد که به سنگ رسید. هنگامی کندن زمین که گودی آن در برخی جاها چهل ارش و در جاهای دیگر بیست ارش بود به پایان رسید پی ریزی شد و کاخ روی آن ساخته شد. آجرها به دست بابلی ها قالب گیری و در آفتاب خشک شد تیر های چوب چوب درخت سدر از کوهی به نام لبنان آورده شد و مردم آشور آنها را به بابل آوردند و از بابل یونانیها و کاریه ( کرخه ) آنها را به شوش آوردند. چوبهای در وپنجره ها از قندهار یا کرمان آورده شده اند. زر از سارد و باکتریا ( بلخ ) وارد و در اینجا ساخته شد. سنگ نفیس لاجورد و عقیق از سغدیان وارد و اینجا ساخته شد. نقره و چوب آبنوس از مصر وارد شد. زینت دیوارها از یونان عاج از حبشه و آراکونیا وارد و اینجا ساخته شد. ستونهای چوبی از دهکده ای بنام آبی رادو در ایلام وارد واینجاساخته شدند.سنگ تراشان یونانی ها وساردی ها بودند. زرگرهایی که طلاها را ساخته اند مادی ها و مصری ها بودند. مردانی که آجرها راساختند بابلی ها بودند و آنهایی که دیوارها را آراستند مادی ها و مصریان بودند. "
آنچه مهم است گردهم آمدن هنرمندان مختلف وپدیدآوردن شیوه ای متناسب و ایرانی است که درآن عناصرگوناگون بصورت منطقی در کنار هم قرار می گیرند و این هنر است. البته این کار تنها در تخت جمشید انجام نشده است در شوش نیز به همین گونه همچون ساختمان های تپه نوشیجان ساختمانی را ساخته اند گرچه بدلیل گرمای زیاد محل آن را با طبیعت اطراف وفق داده اند.
با وجودی که اوزیر ( ساختار ) ساختمانهای این روزگار از سنگ بوده است اما از دیوار خشتی نیز برای پنام ( عایق ) بهره گیری شده تاجایی که درشوش دیوارخشتی به ستبرای پنج گز(5.33متر) و تنها به صورت اسپر ساخته شده است. در تخت جمشید و پاسارگاد نیز از همین پنامها بهره گیری شده است. همین روش در ساخت تیر پوشهای تخت جمشید و دیگر بناها نیز انجام شده است. درست است که الگو از دیگر جاها گرفته شده است اما دهانه ها را تا ده متر پهنا ( از محور تا محور ستونها ) رسانده اند و این شیوه ی ساخت برای اولین بار در معماری جهان آن روز رخ می دهد.
آرایه
در شیوه هخامنشی آرایه هایی به کار رفته که هر کدام منطق خاصی داشته است. آرایه سرستون در معماری ایران ریشه کهنی دارد. در دخمه های مادی سرستون هایی بر دیواره کنده شده که همانند سرستون های ایونی یونانی هستند. شاید بتوان منطق دست یافتن به این ریخت ها را چنین پنداشت که چون برای سوار کردن و نگهداشتن دو تیر در کنار هم بر بالا و دو سوی یک ستون آنها را با ریسمانی بنام کبال به هم می بسته اند و سپس تخته ای روی آنها برای بالشتک می گذاشتند این چفت و بست و پیچش ریسمان سرتیرها کم کم دگر گون شده و همانندی چون سرستون ایونی پیدا کرده است. درتخت جمشید این آرایه در چند جا یافت می شود.
همچنین در سرستونهای کله گاوی در گودی پشت آنها سر تیرها جای می گرفته اند و از رانش آنها نیز جلوگیری می شده است. پس هر کدام از این آرایه ها در عین اینکه یک آذین بشمار میرفتند دارای منطق نیارشی هم بوده اند. هخامنشیان همواره این گفته ارزشمند را پاس می داشتند که " آزموده را نباید دوباره آزمود ".
همانگونه که می دانیم هنر پیکره ( مجسمه پپپپ) سازی در ایران چون هم دین های پیش از اسلام در ایران هم دین اسلام بت پرستی را نمی پذیرفتند چندان رواج نداشته است.
در ایران کهن جایگاهی بوده بنام " ازدیس تچار " که چون در آن بت می پرستیدند جایگاهی بی ارج و ناشایست شمرده می شده است. گفته شده یکی از افتخارات خشایارشا پس از بازگشت از جنگ ویران ساختن بتکده ها بوده است. ( ازدیس تچار واژه ای است در بر گیرنده " از + دیس + تچار " برابر بیرون کشیدن + ریخت وشکل + جایگاه " و روی هم برابر " بتکده " است ).
حال به بررسی چند بنای دوره هخامنشی می پردازیم:
پاسارگاد
پاسارگاد پایتخت فرمان روایی کوروش بود. در این که این شهر چه زمانی ساخته شده است دیدگاه های گوناگونی ارائه شده اما گمان می رود پیش از کوروش نیز جایگاه اصلی پادشاهان انشان بوده باشد. در روزگار کوروش این شهر بزرگ تر شده و بنا های تازه ای در آن ساخته شد که شایسته ی پادشاهی کوروش بزرگ باشد که پس از شکست امپراتور ماد تبدیل به یک قدرت جهانی شده بود. البته برخی بر آنند که پاسارگاد پس از پیروزی کوروش بر ارشته ویگه و به یادگار آن پیروزی ساخته شده است. زیرا جنگ نهایی میان آنان در نزدیکی این شهر روی داده است.
درباره ی نام پاسارگاد نیز مطالب گوناگونی گفته شده است. برخی آنان را پارس گده (parsa.gada) یا پارس گرد (parsa – gird) به معنی نشیمن گاه و یا لشکرگاه هخامنشیان می دانند.


دانلود با لینک مستقیم

دانلود مقاله معماری دوران هخامنشی

اختصاصی از یارا فایل دانلود مقاله معماری دوران هخامنشی دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود مقاله معماری دوران هخامنشی


دانلود مقاله معماری دوران هخامنشی

 

 

 

 

 

 


فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:30

فهرست مطالب:

قوم ارارتو (قبل از آریائیها) :
استودانها :
برساو چیست :  
نیارش پارسی :
آرایه پارسی :
ساختمانهای تخت جمشید نزدیک به پنج سده پیش از میلاد ساخته شده اند عبارتند از :
تاقچه بندی
شیوه پارتی:
شیوه خراسانی:
شیوه رازی:
سرخ مراغه
شیوه آذری:
مسجد کبود (تبریز)
شیوه اصفهانی:

 

 

قوم ارارتو (قبل از آریائیها) : روش نیارشی ساختمانهای ارارتو، تیر و ستون با سقف تخت بوده است، ساختمانهای آنها چهار گوش بوده و نیایشگاههایی با تالاری ستون دار داشتند که بیشتر روی سکو ساخته می شده. آنها ستونها را با سر ستونهای پیچک دار می آراستند و مصالح اصلی آنها سنگ و چوب بوده است. آنها گونه ای ساختمان داشتند بنام « کلاوه» که ساختمانهایی دو طبقه بودند و بدلیل امنیت تنها در طبقه بالای آن زندگی می کردند و با نردبان به آن دسترسی داشتند و طبقه پائین را به جای انبار استفاده می کردند. از نمونه های ساختمانهای اراتویی می توان آثار تپه حسنلو از سده نهم ق.م و دژهای پیرامون دریاچه وان را نام برد.

پارسها(مادها) : یکی از ساختمانهای باز مانده از مادها تپه نوشیجان است، ساختمان مرکزی آن دارای چند تالار است که این کشیدگی منطق ایستایی نیز دارد. تاقها از گونه جناغی هستند که به روش ضربی آجرچینی شده اند. دیوارها به اندازه کافی ستبر ساخته شده اند تا بتوانند جلوی رانش تاق ها را بگیرند. گرداگرد ساختمان تاق نماهایی با چند جناغی زده شده است. طرح این گونه ساختمانها پس از اسلام در آرامگاه شیخ علاء الدوله بیابانکی در صوفی آباد سمنان و در آرامگاه شیخ ابوالحسن خرقان نزدیک شاهرود و در برخی چکادها و کلاه فرنگی ها دوباره بکار گرفته شده و موزه ایران باستان در روزگار معاصر با این طرح ساخته شده است.

استودانها : نمونه دیگر معماری مادها، استودانها هستند. در آن زمان بدترین کارها را آلوده نمودن چهار عنصر یعنی آب، خاک، آتش و هوا می دانستند، و به همین دلیل مردگان را خاک نمی کردند. استودان در واقع اتاقکهایی هستند که در دل کوه می کندند تا استخوانهای مرده ها را در آن بگذارند. آثار به جای مانده : 1- بنای دکان داوود (سرپل ذهاب)   2- فخر یکه (کردستان)   3- سکاوند (سقز) 4- داود اختر 5- صحنه   6- نقش رستم - می باشند.

یکی از ویژگیهای ایرانیان کهن و هنرمندان، آنها باور به تقلید درست بوده که آنرا بهتر از نوآوری بد می دانستند. تقلید یا برداشتی که منطق داشته باشد و با شرایط زندگی سازگار باشد. آریائیها چون کشاورز بودند و در سرزمینی آباد و خرم می زیستند، خویی آشتی جو و سازگار داشتند. آریائیها در هنگام کوچ در برخورد با معماری ارارتویی، از آن الگو گرفته و آنرا «برساو» کرده اند.

برساو چیست : الگو گرفتن از نگارهای طبیعت و دگرگون کردن آنها به ریخت های ناب هندسی است. ایرانیان کهن، تقلید از طبیعت را ناپسند می شمرده اند برای همین نگاره ها را بگونه «یَله» (آزاد) که امروز به آن برداشت انتزاعی یا ذهنی می گویند، کار می کردند.

نمونه هایی از این الگوبرداری در معماری و هم در نیارش شیوه پارسی یافت می شود که دو نمونه آن «تالار ستوندار» و «کلاوه ها» بوده است. در معماری پارسی با بکار بردن خشت و پوشش دو پوسته تلاش می کردند جلوی ورود گرما به درون را بگیرند.

نیارش پارسی : در معماری پارسی، سقفها تخت و با تیر و ستون اجزاء اصلی ساختمان را می ساختند، از چوب به سادگی برای پوشش دهانه هایی از 40 تا 55 متر بهره گیری می کردند. پارسیان اتاقهایی می ساختند که دو ستون در میان آن بود و دو تیرچوبی را بر روی هم با کنف می بستند و روی ستونها می گذاشتند، بدین گونه به توانایی باربری تیر می افزودند. در این دوره تیر ریزی سقف بصورت مربع(شطرنجی) در آمد تا سطح اتکای بیشتری داشته باشد.

 


دانلود با لینک مستقیم

دانلود تحقیق نگاهی تطبیقی به عنصر ستون در معماری هخامنشی و یونان و مصر

اختصاصی از یارا فایل دانلود تحقیق نگاهی تطبیقی به عنصر ستون در معماری هخامنشی و یونان و مصر دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود تحقیق نگاهی تطبیقی به عنصر ستون در معماری هخامنشی و یونان و مصر


دانلود تحقیق نگاهی تطبیقی به عنصر ستون در معماری هخامنشی و یونان و مصر

 

 

 

 

 



فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:22

فهرست مطالب:

مقـــدمه :
یونان
مصر
تخت جمشید
تالار صد ستون:
پاسارگاد
شوش
نتیجه‌گیری
منـابع

 

 

 

مقـــدمه :

در ناحیه جنوبی ایران و در شمال خلیج فارس، ایالتی واقع شده بود که در روزگار باستان ”پارس“ نامیده می‌شد، که از آغاز دوره اسلامی مرکز آن شهر شیراز بوده است. در این منطقه از ایران سلسله‌ای به نام هخامنشیان به قدرت رسیدند توانستند سالها بر بخش بسیار مهمی از جهان فرمانروایی کنند. ”هخامنشیان از مهارت هنرمندان و صنعتگران ممالک زیر فرمان خویش بهره می‌گرفتند. از این جهت در آثار معماری و صنعت این دوره تأثیر سایر ملل نیز دیده می‌شود. شاهان هخامنشی در مراکز حکومت خود... اقدام به ساختن کاخهای بزرگ و زیبایی کردند که پس از گذشت 25 قرن هنوز بقایای آنها محکم و استوار باقیمانده‌اند. ستونها و سرستونهای باقیمانده از پایتختهای هخامنشیان نمونه بارزی است که ما را با هنر معماری و حجاری این دوره آشنا می‌کند. سرستونها غالباً به شکل مجسمه شیر، اسب، گاو، عقاب و حیوانات تلفیقی مانند سر انسان و تن گاو وبال عقاب و گوش گاو هستند.“


 

در این مقاله سعی شده است تا با نگاهی به یکی از مهم‌ترین عناصر معماری در بناهای اصلی ساخته شده در طول فرمانروایی سلسله هخامنشی یعنی ستون و زیرستون، و نمونه‌های مشابه در معماری دوره کلاسیک یونان و مصر باستان عظمت یادگارهای ایران باستان نماینده شود. بنا براین، جریان بررسی آثار از یونان و مصر آغاز شده و با بررسی ستون‌ها و سرستون‌های تخت جمشید و مجموعه‌های مشابه آن و مقایسه مختصر تمام مجموعه پایان می‌یابد.

 

یونان
در دوران معاصر عصر هخامنشی در منطقه‌ای دورتر، اما مربوط به هخامنشیان، یونانیان نیز تمدن و معماری خاص خود را برپا کرده بودند. یونانی‌ها در این دوران که عصر کلاسیک هنر و معماری آنها به شمار می‌رود، معابدی بنا کردند چنان با شکوه و زیبا که هنوز هم مایه الهام معماران معاصر هستند.
”در معماری یونانی ستون عنصر اصلی شمرده می‌شد، یعنی ستون اصالت و اهمیت کل ساختمان را دارا بوده است.“ مهم‌ترین آثار معماری یونانی بنای معابد بوده است، زیرا معابد یکی از مراکز مهم در شهرها محسوب می‌شدند. ”معمولاً معابد بر تپه و یا شالوده‌ای بلند بنا می‌گردید تا از سایر ساختمان‌های شهر متمایز شود.“ این بلندی‌ها را در زبان یونانی آکروپلیس می‌نامند. آکروپولیس‌ها دژهایی بودند که یونانی‌ها در بلندی می‌ساختند و کاربردهای متعددی داشته‌اند: پناهگاه مردم در زمان جنگ، مسکن حکمرانان، و معبد و نیز مرکز عبادی و مرکز تجمع عمومی. آکروپولیس در شهر آتن یکی از مهم‌ترین آکروپولیس‌هاست. این مجموعه در حدود 450 پیش از میلاد پس از جنگ ایران احداث گردید. ساختمان‌ها و مجسمه‌های این منطقه به عنوان بهترین نمونه هنر و معماری یونان باستان به شمار می‌رود. از جمله ساختمان‌های مهم این بلندی عبارتند از:
- معبد پارتنون (
Parthenon): معبدی شکوهمند برای الهه آتن.

- ایوان: (دروازه ورودی مرمری) به عنوان ورودی اصلی آکروپولیس

- معبد ارکتیوم (Erechtheum): قهرمان، و بنا بر برخی روایات اسطوره‌ای یکی از خدایان تن، که جزئیات بسیار دقیقی دارد؛ و

- معبد نیکه (Nike): خدای بالدار پیروزی

ستون‌های یونانی در سه قسمت یا شیوه عمده دسته‌بندی می‌شوند: شیوه دوری (Doric) متعلق به سرزمین اصلی یونان، شیوه ایونی (Ionic) متعلق به آسیای میانه و جزایر دریای اژه، و شیوه کورنتی (Corinthian) ، که در اینجا به اختصار به توضیح آنها می‌پردازیم:

شیوه دوری: ساده‌ترین نوع ستون‌ها با این شیوه ساخته شده‌اند که شامل ستون‌هایی نیرومند، با سر ستونی ساده و تخت هستند. این شیوه در یونان و مناطق جنوب ایتالیا و سیسیل استفاده می‌شده است. این ستون‌ها دارای شیارهای 16 تا 25 تایی هستند . (بر خلاف شیارهای 48 تایی ستون‌های دروازه ملل تخت جمشید.) در این شیوه ستون‌ها زیرستون ندارند. و مستقیما بر روی یک زمینه اصلی قرار داده می‌شوند. ستون دوری از کمر به بالا انحنایی خفیف دارد و در بالا به سرتونی مدور به نام بالشتکی ختم می‌شود. ”در نظر یونانیان سبک دوریک ظاهری مستحکم و مردانه دارد.“ نمونه این نوع ستون‌ها در پارتنون دیده می‌شود.

شیوه ایونی: در این شیوه ستون‌ها بلند‌تر، باریک‌تر و ظریف‌تر هستند. سر ستون آنها با طرحی طوماری تزئین می‌شد. ستون‌ها در وسط کمی کوژ داده می‌شدند تا با وجود مخروطی بودنشان، از دور صاف به نظر آیند. تعداد شیارهای ستون‌ها در این شیوه بیش از شیوه دوری است. بهترین نمونه این سبک معبد نیکه در آکروپولیس است.

شیوه کورنتی: در این شیوه که به ندرت در یونان استفاده شده است (بیشتر در معابد رومی ساخته شده است) سرستون‌ها با جزئیات و تزئینات بسیار زیاد با برگ‌های کانتالوس تزئین شده‌اند.
همانطور که می‌بینیم هر یک از این شیوه‌ها محصول خاصی دارند که اندکی با دیگری تفاوتدارد، اما آشکارترین تفاوت بین این سه شیوه در سرستون‌های آنهاست: سرستون دوریک ساده و بی‌تزئین است، و سرستون‌های دو شیوه دیگر به شدت تزئین یافته می‌باشند. گاهی هنرمندان معمار بویژه در شیوه‌ دوری به جای ستون‌هایی که جنبه زیبایی داشتند، نه باربری، به جای ستون‌های معمول که پیشتر توضیح داده شد از مجسمه‌های زن استفاده می‌کردند. این مجسمه‌ها اصطلاحاً کاریاتید نامیده می‌شوند. معبد ارکتیوم، نزدیک دیوار شمالی آکروپلیس در یونان، نمونه‌ای از این ستون‌ها را دارد.


دانلود با لینک مستقیم

تحقیق خاندان هخامنشی و آغاز زندگی کوروش

اختصاصی از یارا فایل تحقیق خاندان هخامنشی و آغاز زندگی کوروش دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

تحقیق خاندان هخامنشی و آغاز زندگی کوروش


تحقیق خاندان هخامنشی و آغاز زندگی کوروش

 

 

 

 

 

 


فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:34

چکیده:

خاندان هخامنشی و آغاز زندگی کوروش
1) نیاکان کوروش
خاندان هخامنشی با این که در ذکر همة اسلاف صاحب اعتبار کوروش ، در نزد محققان مختلف اتحاد نظر وجود ندارد و کسانی نیز به تعداد فرمانروایان پیشین و البته محلی و منطقه ای بودن برخی از آنان تأکید ورزیده اند ، ولی شکل قابل قبول این است که پس از هخامنشی جد خاندان ، شاهان ذیل دارای نام و نشان بوده اند :
1)    چیش پش
2)    کمبوجیه
3)    کوروش
4)    چیش پش
5)    کوروش
6)    کمبوجیه
7)    کوروش سوم ( بزرگ )
به تعبیر هرودت قبایل پارسی در زمان استقرار در منطقه ای که نام آنها را بر خود پذیرفته و از کرمان تا خوزستان امتداد داشته است ، ده طایفه بوده اند که عبارتند از :
پاسارگادی ها ، مرفی ها ، ماسپیان ها ، پانتالی ها ، دروزی ها و گرمان های شهرنشین ، و همچنین ساگارتی ها ، مردها ، دروپیک ها ، ودائین های شبانکاره ، این که چنین ترکیبی در همة ادوار عمر سلسلة مزبور حفظ شده باشد محل تردید است ولی بی شبهه کوروش از دودمان پاسارگادی های شهرنشین بوده و در زمرة نجیب ترین و برجسته ترین اقوام پارسی به شمار می رفته است .
تعلقی که شاهان هخامنشی به محیط و مسکن مألوف خویش نشان می دادند و در همان معدود کتیبه ها و آثاری که به طور مستقیم از آنان باقی مانده ، آشکار است ، کنایه از شناختی دیرپا و سازگار با کل منطقة وسیع پارس کهن دارد و از احساسات درونی شده قرن های طولانی اقامت آنان سخن می گوید . در همان حال ، پیوستگی های تثبیت شده و هویت یافتة تاریخی آنها با دیگر اقوام ایرانی جا گرفته در سرتاسر فلات ایران هم مأخوذ از پشتوانه های زبانی ، فرهنگی ، عقیدتی اخلاقی و قومی مردمی است که اگر نه پیش تر دست کم در خلال نزدیک به دو سده و نیم فرمانروایی بی چون و چرای سلسلة مزبور ، یک جهتی و همداستانی و وحدت آریایی خود را کسب کرده بودند .
به عبارت دیگر ، کوروش بزرگ و سلسله ای که او جهانی شدنش را بنیاد نهاد حافظ منافع همة ایرانیان مستقر در نجد پهناور ایران و مبشر و مبین مجموعه آداب و اصول انسانی بی نظیری بود که به مرور ایام در وجود فرد فرد ایرانیان نهان و نهادینه شده بود و تنها در انتظار ناجی نیرومند و مظهر کامل عیاری می نمود که اراده و عزم ملی ایرانیان را برای قبول مسئولیت جهانداری و ارائه تصویری کامل از خصوصیات ایرانی نشان دهد .
تاریخ جانشینی کوروش را حدود سال 557 ق . م رقم زده اند و اگر جابجایی قدرت مادها با نوادة آژیدهاک را در همان محدودة سال 550 ق . م بدانیم ، یک نکته محرز است که کوروش پیش از دست زدن به چنان اقدام بزرگی که با سهجن خونری زیعمده همراه بوده ، به مدت دست کم هفت سال ، تجربة اداره سرزمین های پارس و انزان ( انشان ) را داشته است . کمبود منابع تحقیق مانع از آن نیست که بگوییم بدون شک توسعة متصرفات ایران در زمان کمبوجیه دوم و بعد هم دوران طلایی سازماندهی امپراتوری در عصر داریوش بزرگ ، مدیون پایه های مستحکمی است که بنیاد گذار سلسله پی افکنده است ، به تعبیر هرودت ، ایرانیان آن اندازه به مقام والای انسانی او نازش داشته اند که : « هیچ فرد پارسی تا امروز خود را در حد آن ندیده است که با کوروش برابر شود » ( ک . سوم ، 160 ) بریان ، همان ، ص 169 ) .
2) آغاز پادشاهی کوروش
نخستین کاری که کوروش پس از پیروزی بر پادشاهی ماد انجام داد ، انتخاب شهر بزرگ و با سابقة همدان به عنوان پایتخت دولت رو به توسعة خود بود . درست است که او و خلاف او ، در تمامی دوران حکمرانی خود از پایتخت های دیگری نظیر شوش و ری و پارسه استفاده کردند و فرضاً ایام بهار را در ری و تابستان را در همدان می گذرانیدند و پاییز و زمستان را هم به تناوب در پارسه و شوش به سر می آوردند ولی اهمیت همدان به عنوان خاستگاه نخستین دولت مقتدر آریایی در شرق و آن هم با قدمتی چند صد ساله بر کسی پوشیده نبود ، و دودمان سلطنتی هخامنشی هم که خود را وامدار و وارث بر حق برادران مادی خویش می دانست ، جداً این پیوستگی ها را محفوظ می داشت . به تعبیر دیگر با حفظ عمال مادی در مشاغل خود ، تبدیل قدرت چنان مخفیانه و زیرکانه و شاید هم بتوان گفت طبیعی و منطقی انجام گرفت که در نظر ملل غربی ، حکومت پارسی همان حکومت مادی جلوه می کرد و هرودوت و مورخان دیگر ، تا روزگار خود ، که 150 سال با آغاز کار کوروش فاصله داشت ، جنگ های پارسیان با یونانیان را جنگ های مادی می نامیدند .
البته نظیر این تحولات در حوزه های مدنی دیگری نیز که متعاقباً تحت تسلط پارسی ها درمی آمدند صورت گرفت ، چنان که بابل ، سارد ، مصر و غیره نیز حکومت جهانی ایرانیان را به رغبت پذیرا شدند و با حضور مستمر و مثبت خود در بنای امپراتوری ، آن را ، پل ارتباطی و میانی تمدن های شرق و غرب عالم کردند .

پادشاهی کوروش و فتوحات او
1) تسخیر لیدی
بی گمان ظهور قدرت جوان هخامنشی به رهبری مرد با کفایتی چون کوروش ، دلواپسی های بسیاری در کشورهای همسایه ایران می آفرید . جملگی پی بردند که دولت جوان هخامنشی با سرعت عمل و توانی که از خود نشان داده ، به صورتی ناگزیر درصدد بسط متصرفات خویش است . بر همگان روشن بود که جنگ یک علامت استثنایی از شیوه های کارایی دولت هاست ، حتی اگر این کارایی را از نظر دامنة بسیج نیروهای مولده انسانی ، مادی ، نظامی ، فنی و 000 که ضرورت آن را تحمیل کند ، قضاوت کنیم . حکومت و تشکیلاتی که دست به این کار می زند ، باید در مرتبة بالایی از استحکام سازمان های داخلی و انسجام ملی و قوت اراده رهبران خود باشد .
تصرف لیدی از این بابت مهم است که در متون یونانی معاصر واقعه و بعدتر به تفصیل از آن یاد شده است . هرودوت می گوید که کوروش پس از تصرف ماد ، سازمان حکومتی و اداری خود را در شوش مستقر کرد و در اندیشة بنای شهری برآمد که بعدها ، تخت جمشید نام گرفت . کرزوس آخرین پادشاه لیدی و متمول ترین پادشاه جهان در پایتخت ثروتمند خود سارد سلطنت می کرد و تحولات وقایع ماد را به دقت زیر نظر داشت . مردی که به آن سرعت بر قلمرو وسیع مادها تسلط پیدا کرده بود ، به دو دلیل ، وی را اندیشناک می ساخت . از یک سو قرابتی که خود او با خاندان ماد داشت و از دیگر سو ترس و وحشتی که وسعت یابی امپراتوری پارسی به وجود می آورد ، او را سخت مضطرب می کرد ، شکست پادشاه ماد برای او ناگوار بود ، چرا که آژیدهاک ( ایختوویگو) پادشاه آن کشور ، با یکی از شاهزاده خانم های دربار لیدی ازدواج کرده بود ، و بدین گونه ارتباطی که میان دو دولت معتبر به وجود آمده و با وصلت ، استحکام پذیرفته بود ، از میان می رفت و آن هنگام که رقیب آریایی او ، کوروش ، بر چنان قلمرو پهناوری تسلط می یافت و تمایلات جاه طلبانه اقوام تازه به دوران رسیده پارسی را به مرحله عمل نزدیک می کرد ، طبعاً کرزوس حق داشت که دچار ترس و نگرانی شود ( تواریخ ، باب 72 ، ص 58 ) .
واقعیت این است که این فقط کرزوس نبود که پس از انضمام ماد به پارس و بزرگ شدن یک قدرت نوپای توانمند و پویا دچار دلواپسی شده بود ، بلکه سه دولت نامی آن زمان یعنی لیدی ، بابل و مصر ، به توهم مشترکی رسیده بودند . با این که درک شرایط آن روز جوامعی که بعدها ، نام خاور نزدیک و میانه را برخود گرفتند ، چندان آسان نیست .
ولی می توان این حقیقت را پذیرفت که دولت های مقتدر عصر ، خبرچینانی در سرزمین های یکدیگر داشتند که از کم و کیف حوادث عمده ای که می گذشت ، به وسیلة آنان آگاه می شدند . شاید هم سرعت عملیاتی که به فتح ماد انجامیده بود و یا نحوة فرماندهی و لشکر آرایی کوروش و آوازة فرماندهی او ، به حدی گسترش یافته بود که دول قدرتمند همسایه نگرانی های خود را ظاهر ساختند و درصدد ایجاد وحدتی نظامی – سیاسی برآمدند . تا آنجا که معلوم است سران سه کشور بلادرنگ با یکدیگر وارد گفتگو شدند و توانستند که به توافق هایی برای جلوگیری از توسعة دولت جدید ایران دست یابند .
کرزوس به شخصه پادشاهی قدرتمند می نمود و ثروت انبوهی در خزائن سارد انباشته بود . رونق پایتخت وی به مرتبه ای رسیده بود که آن را سارد طلایی می خواندند و اشیای نفیس و گوهرهای گرانبهای گرد آمده ، چشم حکما و خردمندان بزرگ یونانی معاصر همانند سولون و بیاس را که از حکمای مشهور هفت گانه بودند ، خیره ساخته بود . ارتباطات نزدیکی هم که به واسطة موقعیت جغرافیایی مطلوب با دولت شهرهای یونانی و مستعمره نشینان آسیای صغیر پیدا کرده بود ، به طور روزافزونی بر ثروت و شکوه آن تأثیر می گذاشت ، به گونه ای که در شمار نخستین دولت های جهان باستان بود که به ضرب سکه مبادرت ورزید ( بختورتاش ، 1350 ، ص 22 ) .
از سویی هم بهبود وضع ساکنان سواحل خرد آسیا و بالا رفتن سطح زندگی آنان موجب شده بود که یونانیان ساکن شبه جزیرة اصلی ، برای کسب درآمد بیشتر به این منطقه کوچ کنند و بدین گونه ترکیب جمعیت ساکن در خطه مزبور به مرور زمان به سود اقوام یونانی در حال تغییر بود و این امر خود نوعی حق حاکمیت بلامنازع بر تمامی آسیای صغیر برای آنان به وجود آورده بود .
بدیهی است سرزمینی که مدت ها از تعرض دشمنان برکنار بود و تلاش دولت ماد را نیز برای سلطه بر خود ، به نحوی غیرمنتظره ناکام ساخته بود ، اینک با روی کارآمدن دولت قدرتمند هخامنشی و سیاست توسعة ارضی آن به شدت در معرض تهدید قرار می گرفت و نه تنها دولت لیدی و ایونی های دیگر ، یعنی ساکنان یونانی آسیای صغیر دچار اضطراب و نگرانی شدند که بل ، دولت – شهرهای مستقر در سرزمین اصلی یونان نیز خطر را نزدیک می دیدند و تمامی توان خود را در کفة مشترک دفاع با دولت سارد نهادند .
این که کوروش ناگزیر از توسعة متصرفات ارضی خود و اجرای حکم تاریخ برای نشان دادن ارادة مصلحت جوی و خیراندیشی ملتی سلحشور و نیک خواه و تمدن آفرین بود ، مسئله ای بدیهی می نمود ، دولت نوپای هخامنشی به صراحت متوجه شده بود که نه مانند سرزمین فراعنه از اقتصاد کشاورزی نیرومند و پرباری برخوردار است و نه هم چنان لیدی و بابل و دیگر دولت – شهرهای یونانی از اقتصاد تجاری و پولی قابل اعتنایی بهره می برد ، پس ، ناگزیر برای اداره امور امپراتوری پهناور و روبه توسعه و حفظ موقعیت به دست آمده در برابر سایر قدرت های دنیای کهن باید درصدد یافتن منابع دیگر برآید . بدین ملاحظه ، مشارکت در دارایی و مکنت همسایگان ثروتمند ، از اولویت ویژه ای برخوردار بود .
چنین است که می بینیم کوروش بزرگ ، از همان آغاز کار ، به صورتی کاملاً طبیعی و غیرقابل اجتناب ، به سوی سیاست توسعة ارضی کشیده شد تا از طریق کسب خراج و اخذ درآمدهای جدید بتواند نیروهای به غلیان آمده داخل کشور را آرام نگاه دارد و از سوی دیگر ، با غلبه بر حریفان قدرتمند منطقه ، از تطاول و تجاوز مسلم بعدی آنان پیشگیری کند . تاریخ هم نشان داده بود که تا آن روزگار ، و حتی هزاره های بعد ، دول جهان ناگزیر بودند که یا در چهرة غالب ظاهر شوند یا مغلوب بمانند و تابع قدرت های برتر گردند .
درک نگرانی های یونانیان آسیای صغیر و شبه جزیره آسان بود . چون آنها نمی خواستند به سادگی کانون های ثروتی را که در طی سالهای طولانی به دست آورده بودند و برای رونق هرچه بیشتر چنان مراکزی تلاش می کردند ، از دست بدهند . آنها حضور ایرانیان را در آسیای صغیر ، برای آینده شبه جزیره یونان ، آنها حضور ایرانیان را در آسیای صغیر ، برای آینده شبه جزیره یونان ، خطری محتوم می شمردند و تاریخ نیز نشان داد که در این زمینه پر بی حق نیستند . به همین صورت است که می بینیم در ماجرای لشکرکشی پادشاه ایران به لیدی نیز نظری خشماگین دارند و اساساً جز در مواردی معدود ، جانب حق را در بیان مطالب ، نگاه نمی دارند .
لیدی برای دورنگاه داشتن حریف تازه کار ولی نیرومند ، اتحاد با دول بابل و مصر را یک پیروزی می دانست ، هرچند که رقابت های اقتصادی کهن ، در میان مللی که هرکدام به یک نحو در سرنوشت منطقه دخیل بودند ، نیز در میان بود و هرگاه لازم می دیدند آتش جنگ و دشمنی را در میانشان شعله ور می ساخت . کرزوس البته درصدد جلب همراهی شهرها و مستعمرات یونانی آسیای صغیر نیز بود و به همین دلیل ، ابتدا شهر می لِت و آن گاه شهرهای دیگر را با خود متحد کرد تا در موقع لزوم بتواند از امداد آنها بهره بگیرد .
در آن روزگار ، متداول بود که یونانیان برای جلب نظر خدایان متعددی که در فرهنگ دینی خویش داشتند ، قربانی ها کنند و از کاهنان عمدة معبد دلف هم که شهرتی بسیار در پیشگویی به دست آورده بودند ، نتایج پیش آمدها را جویا شوند . آن گاه که اخبار نگاه به غرب کوروش در افواه افتاد . کرزوس اندیشه کرد که آیا باید منتظر بماند تا پادشاه ایران به کشور او روی آورد و در مقام دفاع از خود برآید و یا این که بهتر است پیش دست کند و به تعرض پردازد . پس ، مردی را به معبد مزبور فرستاد تا از غیب گوهای مشهور به پی تی بپرسند که اگر کرزوس حمله کند ، چه اتفاقی می افتد ؟
جوابی که رسید ، گنگ و دو پهلو بود ، پی تی گفته بود که : « اگر پادشاه از رود هالیس      ( قزل ایرماق کنونی ) بگذرد ، دولت بزرگی منهدم خواهد شد » ( پیرنیا ، 1375 ، ص 64 و 65 ) . شاه لیدی پنداشت که منظور از دولت بزرگ ، ایران است . پس درصدد تجهیز قوا برآمد و با سران اسپارت که دولت – شهر جنگجوی یونانی بود ، اتفاق نظر پیدا کرد ، مصر نیز صلای یگانگی سرداد و هرچند که در عمل نتوانست اقدام مهمی به نفع متحد خود کند ولی فی الجمله برای تقویت روحیه و بنیة معنوی متزلزل او مفید می افتاد .
در این بین البته بابل نیز قول مساعدت داد و دست کم این اطمینان را برای کرزوس به وجود آورد که با دشمن وی متحد نخواهد شد . بدین سان ، شاه لیدی خود را در مقام تعرض یافت و پیش دستی در جنگ را غنیمت شمرد . سپاه او با شتاب توانستند بر پ ت ریوم که محل پایتخت قدیم هیتی ها بود تسلط یابند و در نبردی هم که متعاقباً با ارتش ایران داشتند ایستادگی جانانه ای نشان دهند .
اتکای کرزوس بر مردمی مرفه و سعادتمند ، با جمعیتی که به مراتب بیشتر از نیروهای پارسیان بود ، و امکانات جنگاوری شایسته ، او را مغرور کرده بود . درست است که سرزمین تحت تسلط وی از نظر مساحت ، به پای مستملکات کوروش نمی رسید ، اما همان محدوده ای که از نظر جغرافیایی از حوضه رودخانه های هرموس و کاستیر تشکیل شده بود و به وسیله رودهای پرآب تموس و دندیم و مشوری و سی پیت ، حاصلخیزی و نعمت افزایی سرزمین مردمی سلحشور و کاردان و تأمین می کرد ، کافی بود که قومیت واحد مردمی سعادتمند و پرکار را تضمین کند و بر اعتماد شاه و سران وی به تداوم خوشبختی ها صحه بگذارد .
به تعبیر هرودوت ، در آن هنگام در آسیا هیچ قومی به درجة مردمان لیدی متهور و بی باک نبودند ( تواریخ ، همان ، ص 58 ) .
همین امر دست به دست آسوده خیالی های دیگر کرزوس ، کوروش را در موقعیتی قرار می داد که از حداکثر دانایی و بصیرت نظامی – سیاسی خویش استفاده کند . لذا به مجرد این که اخبار پراکنده ساختن نیروهای رقیب به وی رسید ، درصدد برآمد که با دولت بابل به مذاکره پردازد و قرارداد صلحی با نبونید حاکم آن دیار ببندد .
آرامش خاطری که نصیب کوروش شد ، او را مصمم ساخت که با قشون زبده و ورزیده ای که تدارک دیده بود ، به قصد تسخیر سارد حرکت کند . کرزوس که این بار تا حدودی غافلگیر شده بود ، به عجله قشونی جمع کرد و در نزدیکی پایتخت به مصاف وی آمد . پادشاه لیدی ، ابتدا سواره نظام نیرومند خود را که از شهرت بالایی برخوردار بود ، به پیش صفوف دشمن فرستاد ، لیکن کوروش با تدبیر عاقلانه ای ، شترهای اردو را به مقابله آنها اعزام داشت . هیمنه ای که از دیدن آن هیون پدید آمده بود ، اسبان اردوی کرزوس را وحشت زده کرد و از حرکات عجیب و غریب شترها ، چنان سراسیمه شدند که سواران خود را برداشتند و به میان اردوی خودی دویدند .
جنگ سختی درگرفت ، چه هر دو طرف می دانستند که با مسئله بقا و فنای حتمی خود مواجه اند . نبوغ فرماندهی و قابلیت های جنگی مردی که نقاط ضعف دشمن را به سرعت تشخیص می داد و با گزیده سواران بی باک و متهور ، مستقیم به قلب آنها می تاخت ، کار خود را کرد و سواران دلاور کرزوس را چنان درمانده ساخت که نظم اردوی او را در هم ریختند و با دادن تلفات زیاد از صحنه عقب نشستند .
فتحی بزرگ و نمایان نصیب بنیادگذار امپراتوری ایران گردید ، کرزوس و نزدیکان او که در عرصه پای فشرده بودند ، دستگیر و اسیر شدند و شهریار پارسی ، نخست را سارد را تسخیر کرد و پس از آن بر سراسر لیدی فرمانروایی یافت .
هرودوت می گوید که کوروش در ابتدای امر ، می خواست که به انتقام خشونت های بی جای کرزوس ، او را در آتش بسوزاند ولی از سخنانی که شاه شکست خورده با خود زمزمه می کرد ،  متنبه شد و او را بخشید و در نزد خود عزیز داشت . جهت تنبه را هم این دانسته است که وقتی هیزم ها را آتش زدند ، کرزوس فریاد کرد : « آخ ، سولون ، سولون » و آن هنگام که کوروش را متعجب دید ، گفت که وقتی سولون قانون گذار معروف یونان به نزد وی آمد و از همة شکوه و تجمل دربار وی آگاهی یافت ، از او پرسید که در روی زمین چه کسی را خوشبخت می شناسد و باور داشت که سولون نام کرزوس را بر زبان خواهد آورد . اما او در پاسخ گفت که هیچ کس تا نمرده است مظنه ای از سعادت کامل را تجربه نکرده و اینک معلوم شد که این مرد چه حرف صحیحی زده است !
این سخن موجب هوشیاری کوروش شد و دستور داد آتش را خاموش کنند . با این همه چون فرمان او اندکی دیر صادر شده بود زبانه های آتش شراره می کشید و می رفت که جسم شاه نگون بخت را بسوزاند به ناچار در حال نومیدی ، به آپولون خدای هنرها و روشنایی و اعجاز که فرزند زئوس خدای خدایان بود ، متوسط شد . بی درنگ بارانی آمد و آتش را خاموش کرد .
در این که روایت هرودوت کذب محض است ، تردیدی نیست . چون کوروش هیچ گاه با هیچ یک از فرمانروایان شکست خورده چنین رفتاری نکرده بود و از سوی دیگر ، مردی چنان اخلاقی و منضبط و اصولی ، اگر هم تابع دیانت خاصی نبود ، به فحوای عقاید عمومی ایرانیان ، چهارعنصر آب ، خاک ، باد و آتش را مقدس می شمرد و از آلودن آنها احتراز داشت .
مورخان یونانی و رومی هم که بعدها ، همین مطالب را تکرار کرده اند ، بی اشاره به مأخذ کهن خود ، که هرودوت است ، سخن رانده اند . از دیدگاه دیگری هم اگر به قصه نظر شود ، معلوم است که کرزوس ایرانیان و خاصه پارسیان را تحقیر می کرده و احساسات ناخوشی نسبت به آنان داشته است . در نظر او ، این قوم مردمان کوهستانی فقیری بودند که از فنون تجارت و مزایای آن بهره ای نداشتند وبه نوبه خود ، گروه های تاجر و پیشه ور وکاسب را بها نمی دادند . به این ملاحظه ، اگر در رفتار او نسبت به کوروش ، احترام کافی مرعی نبوده ، شاید جایی برای تنبه ظاهری و لفظی پیدا شده است ( پیرنیا ، همان ، ص 65 و 66 ) .
باری ، کوروش رفتاری نجیبانه و مؤدب با کرزوس در پیش گرفت و چنان که معروف است ، مدتی طولانی او را محترم شمرد و در سلک مشاوران و نزدیکان خویش نشانید . عواید مالیاتی یک شهر لیدی را نیز به عنوان تیول به او داد تا مابقی زندگی خود را به گونه ای مناسب ادامه دهد (بریان ، همان ، 112 ) .
2) تسخیر مستعمرات یونانی در آسیای صغیر
پس از تمکین کرزوس و تصرف سارد که در تاریخ 15 نوامبر 546 ق . م اتفاق افتاد ، شهرت کوروش عالمگیر شد و فتح نمایان او با مهم ترین مظهر اقتدار یونانی در منطقه ، چشم همة مدعیان اقتدار را ترسانید . تصرف پایتخت بدون خونریزی عمده ، رأفت و انسانیت فاتحی بلندمرتبه وبرجسته را برملا ساخت و در همان پگاه کشورستانی و بنیادگذاری امپراتوری ایران ، به عنوان شیوه ای تازه از رویارویی با اعدا ، در جهان آن روز شناخته شد . هرچند که کوروش همین معامله را کمی پیش تر با برادران مادی و پدربزرگ خود نیز معمول داشته بود ، ولی پر معلوم است که قرب خویشاوندی و حب قومی و نژادی ، نقشی مؤثر در رفتار جهانگشای بزرگ داشته است . این بار که او با دشمنی تیزچنگ و مغرور و متکی به نفس ، و سپاه کاردیده و نیرومند و متحدانی قوی پنجه ، درافتاده بود و پس از کوششی بی وقفه و مهارتی ممتاز در جنگ و فداکاری بی قیاس ارتش ایران ، به چنان توفیق سریع و مهمی دست یافته بود ، طبعاً فصلی جدید در مناسبات جهانی گشوده می شد که وقایع بعدی ، تا پایان عمر این انسان بزرگ ، نشان داد ، از سیرت و تربیت قومی و ملی او بیشتر برخاسته است تا این که منعکس کنندة رفتار مجرد یک فرد متعالی و فرهیختة قائم به ذات خود باشد .


دانلود با لینک مستقیم