زندگی ازدید خردمندان امری است جاری ودرحال گذران ازجاده ی هموار و ناهموار که عبور ازآن نیاز به چشمانی باز ، انتخاب مسیر ورعایت ضوابط در کیفیت گذران وعبور دارد.
بدون داشتن راهنما وروش ، خطر سردرگمی درکمین است.
امام امیرامؤمنین (ع) در نهج البلاغه هشدارهایی دراین عرصه می دهد که اساس آن کسب بینش برای استفاده ازراه وروش افراد موفق وعبرت آموزی ازآنان که دچار سقوط وصدماتی دراین راه شده اند ، وقتی حرکت درخط اعتدال درعین خود نگهداری ومراقبت است.
درزمینه ی کارکرد عاطفی ، خداوند عواطفی چون ایمان ، اطمینان ، یقین ، انابه ، خشوع ، وجلت (استشعار الخوف یااحساس ترس ) ونیز عواطفی چون کینه ، حسرت غیظ ، شک و.....رابه قلب انسان نسبت می دهد درسوره ی حجرات (49) آیه ی 7 می فرماید :
« لکنُّ اللهُ اِلَیکُمُ وَزَیَّنهَ فی قُلوبِکم » « ولکن خداوند ایمان رابرای شما پسندید وآن رادر قلب های شما زینت بخشید » درایه ی 14 همین سوره خطاب به اعراب بدوی ، هنگامی که ادعای ایمان می کنند می فرمایند : « ایمان دردل های شما وارد نشده ، یعنی شما ایمان نیاورده اید بلکه بگویید که ما تسلیم شده ایم » قرآن عمل عمدی را نیز به قلب نسبت می دهد وآن چه مورد مواخذه یاثواب قرار می گرد ا« چیزی است که ازقلب انسان سرچشمه می گیرد.
مقدمه:
در جهان باستان، اعتقادات دینی و اسطورهای سر منشأ بسیاری حرکتهای انسانی بود. درون و ذات هر پدیدهای که رخ میداد به نوعی به اسطوره و دین پیوند میخورد و هنر بهترین وسیله برای نمایش این تفکر دینی و اسطورهای بود.
در هنر باستانی، برخی نقشها و نمادها صرفا تصویر نبودند بلکه نماد یک عقیده و سمبل دینی بودند. از میان این نشانههای دینی میتوان به دایره اشاره کرد. دایره در جهان باستان از جمله بینالنهرین، ایران، مصر، هند و تمدنهای بودایی مذهب نقش مهمی را به عنوان سمبل دینی به عهده گرفته است.
حضور دایره در ابتدا در ادیان خدا - خورشید، از بینالنهرین شروع شد و به ایران رفت. دایره نماد خدای خورشید بود ولی بعدها به عنوان نماد دینی و عقیدتی به مصر و چین و هند و... رفت و نقشهای متعددی به خود گرفت.
دایره و مرکز از جمله رمزهای اساسی محسوب میشوند. درخت زندگی و مار، در زمانی اساطیری و در بهشت روی زمین که مستدیر توصیف شده، نشانهها و نگاهبانان مرکز بودند. در غالب تمدنها، ابدیت به شکل دایره و چرخ و اروبوروس، ماری که دمش را گاز گرفته تصویر میشود. شکل مدور نمودار یکی از مهمترین جهات زندگی یعنی وحدت و کلیت و شکفتگی و کمال است. انسان غالبا در درون دایرهای که نشانگر تناسبات پیکر است تصویر شده است. در بسیاری سنن، به این شکل بسته که انسان را در برگرفته؛ محافظت میکند، کار ویژهای جادویی منسوب شده است.(مونیک دوبوکور،1376،ص77(
شامل 20 صفحه فایل word
مقدمه:
جامعه علمی جهانی امروز چگونه شکل گرفته ودین وایمان چه نقشی در جامعه کنونی داشته است؟عقل با هر مکتب و فکر واندیشه ای قدمی به سوی علم و معرفت و تحقیق خود برداشته و جهان طبیعی را جهان علمی و عقلانی نموده است. فیلسوفان و اندیشمندان هر کدام با دغدغه های ایمانی و عقلانی به این حرکت کمک نموده اند . افلاطون و ارسطو ودیگر عقل گرایان مانند ، دکارت ، اسپینوزا، لایپنیتس و مالبرانش وبار کلی و پاسکال با استفاده از مفاهیم مبهم و مشکل فلسفی به عقل و عقلانیت شکل داده اندو معرفت شناسانی مانند لاک وهیوم وکانت وهگل راه دشوار عقل گرایی را به پایان رسانده اندو معرفت عقلانی وزبان علمی را به فلسفه معاصر تقدیم نموده اند.دانشمندان و ریاضی دانان وجامعه شناسان وفیلسوفان معاصر نیز از این هدیه ی عقلانی استفاده نموده و به عقلانی وعلمی کردن جهان با تحقق زبان معرفتی وشناختی واحد پرداخته اند و آرمانها وآرزوهای انسان وبشریت جهان را برآورده می کنند.البته در این سیر معرفتی با دشواریهای فکری ومعرفتی وتقابل با جوامع مختلف و ادیان روبرو بوده اند که این مقاله در غالب پلوراالیزم دینی ، به این تقابلها اشاره می کند وحل معرفتی و علمی وشناختی این تقابلها و تضادها را می خواهد که با تعاریف دقیق و علمی و معرفتی وحذف معانی و گزاره های مبهم و بی معنا وآشنایی کامل با زبان معرفتی و علمی جهان و پرداختن به فلسفه معارف شیعه چنین معماهایی حل می شود ، با انجام این رسالت توسعه شناختی و معرفتی و علمی جای رفتارهای سیاسی و تعصبات دینی می نشیند و البته ایجاد دولت دینی و زمینه ساز جامعه ایده ال و تمرکز تصمیم گیری برای دین و دنیا و ولایت فقیه می تواند به حل معرفتی و شناختی تسریع بخشد.
افلاطون ( حدود 347-427 ق. م ) با گفتگوی افراد چه بسا خیالی ودراماتیک(2) مثل سقراط ودیگران به ایجاد نظام فلسفی و معرفت شناسی کمک شایانی کرد، در این گفتگوها همه افراد سعی در کلی کردن وکاستن (reduction) وتقلیل ویک دست کردن امور جهان داشتند. مثلاً بعضی تمام اجسام را به مواد چارگانه ی آب ، خاک و هوا وآتش کاستند ولی بعضی آتش را رقیقتر دانسته وآن را مادة المواد و عنصر اولیه گفتند ؛ البته در این سیر معرفتی بعضی با فراط برمعقول کردن امور حتی به انکار کثرت وحرکت قائل شدند وهمه امور را ثابت و مطلق انگاشتند ولی بعضی بر جزئیات واحساسات وفرد انسانی تاکید کردند. افلاطون خود جانب مطلق کردن امور را می گیرد و برای اولین بار به دستگاه معرفت شناسی انسان می پردازد. او به دمیوز و خدایی قائل است که به جزئیات جهان نظم و معرفت می دهد، و جزئیات را از مثل وکلیات وامور مطلق و ثابت بهره مند می کند.
2-1) دستگاههای فلسفی و عقل گرایی
1-2-1) دستگاه فلسفه دکارت
2-2-1) دستگاه فلسفه اسپینوزا
3-2-1) فلسفه لایپ نیتس
4-2-1) فلسفه مالبرانش
5-2-1) دستگاه فلسفه بارکلی وپاسکال
6-2-1) نقد دستگاههای فلسفی و عقل گرایی
3-1) دستگاه معرفت شناسی لاک
4-1) دستگاه معرفت شناسی هیوم
5-1) دستگاه معرفت شناسی کانت ودین
6-1) دستگاه معرفت شناسی هگل و عقل مطلق
7-1) فلسفه تحلیلی وزبان معرفتی واحد
8-1) فلسفه انفعالی اکزیستانسیالیسم
9-1) فلسفه اسلامی و اصالت وجود انسانی
10-1) بازی زبانی دین و فلسفه ی دین
2) فلسفه ی دین و پلورالیزم دینی
1-2) تعریف دین و پلورالیزم دینی
2-2) تجربه ی دین و پلورالیزم دینی
3-2) عقل گرایی و پلورالیزم دینی
4-2) علم و زبان دینی
5-2) بازی زبان دینی
6-2) فلسفه دین و تایید پلورالیزم دینی
3) پلورالیزم دینی و رسالتهای فرهنگی – فلسفی دولت زمینه ساز
1-3) جامعه ایده آل آرمان مشترک ادیان و بشریت
2-3) دولت زمینه ساز و شیعه
3-3) جوامع جهان و جامعه عملی جهانی
4-3) جامعه چین و روسیه و جامعه ی علمی جهانی
5-3) جوامع دینی وجامعه علمی جهانی
6-3) آینده شیعه و رسالت دولت زمینه ساز.
واژگان کلیدی :
پلورالیزم دینی – عقل گرایی – معرفت شناسی – فلسفه معاصر – فلسفه دین – زبان واحد معرفتی جهان- دولت زمینه ساز.
مقدمه :
دین داری وجوه و ساحتهای متعددی است که تحقق اهداف عالیه و غایت آن در گرو حضور تمامیت آن و همه ی جلوه هایش در زندگانی بشر می باشد. اما درون در حیات تاریخی جوامع بشری این گونه نبوده است. گاهی وجه احساسی وشور افرینی آن بر جسته می شده و حرکت ها نهضت ها روزگاری جنبه آینی و تشریفاتی دین پر رنگ شده و رواج و رونق بیشتری داشته ، و فلسفه ، علم و دانش و بینش و بصیرت دینی می گردیده است. دین در حیات ذهنی و ساختار شخصیتی انسان ها نیز این چنین است افراد ، گروه ها و قشر های گوناگون تحت تاثیر عوامل و شرایط محیط خانوادگی ، اجتماعی ، فرهنگی ، سیاسی و اقتصادی به برخی ساحت های دین توجه بیشتری دارند و وجه ویژه ای در شخصیت و در زندگیشان رنگ و جلوه بیشتری دارد. این نقصان و عدم جامعیت دین در حضور روانی و اجتماعی اش اهداف عالیه دین را محقق نمی گرداند.
بنابراین شایسته است انسان ها همه ی جنبه های دین را به طور متعادل و هماهنک در نفس و درجریان زندگی خویش نفوذ دهند، و نیز بر کار گذاران و متولیان عرصه دین و فرهنگ است که همه ابعاد و جنبه های دین را مورد توجه قرار داده، به نشر و ترویج و رشد و غنای آن بپردازند. از آنجا که فرد و جامعه در مسیر حرکت خود تحت تاثیر عوامل و شرایط چندی دچار کندی در برخی جنبه ها یا غفلت از بعضی وجوه دین می گردند. نوعی بازنگری همیشگی و مراقبت و نظارت بر وضعیت تعادل و هماهنگی و جامعیت دین ضرورت دارد و تاکید و تکیه بیشتری نسبت به جنبه های مغفول دین اولیت می یابد. حال چنانچه شرایط کنونی ما اقتضای این را دارد که بعد شناختی و جنبه فکری و لایه های عمیق معرفت دینی مورد توجه قرار گیرد و زمینه های رشد و ارتقاء آن فراهم گردد ، لازم است ابعاد گوناگون این موضوع مورد بررسی قرار گیرد.
فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:52
فهرست مطالب:
عنوان صفحه
تعریف هرمنوتیک 1
2- تاریخچه هرمنوتیک 4
هرمنوتیک و شناخت. 6
هرمنوتیک مدرن: 8
هرمنوتیک هایدگر: 9
هرمنوتیک کادامر: 10
وحی گفتاری وهرمنوتیک متون دینی: 11
وحی گفتاری مجموعه افعال گفتاری خداوند 12
«فهم و تصمیم پذیری» 15
دیدگاه پساکانتی چیست؟ 16
دور فهم و ایمان در هرمنوتیک افعال گفتاری: 17
رابطه قصدگرایی و هرمنوتیک افعال گفتاری: 18
همخوانی هرمنوتیک افعال گفتاری با قصد گرایی معتدل: 19
فهم و چگونگی ارتباط آن با تفسیر: 20
پیش فهم و نقش آن در دریافت فهم معنی: 22
علایق و انتظارات 22
نقش تاریخ در فهم بهتر معنا: 23
تنقیح کامل پیش فهم ما عایق و انتظارات شرط اساس فهمیدن متن: 25
تفسیر قرآن و تقسیم بندیهای آن: 27
مراحل تفسیر: 29
پیش فهمهای اهل حدیث را شاعره: 31
بازسازی تفکر دینی: 35
گذر زمان و تحول مفاهیم مذهبی: 38
متون دینی وجهان بینی نقد تاریخی : 41
تعاریف اندیشه دینی و نقد 43
معنای اندیشهی دینی چیست؟ 44
اندیشهی دینی چگونه نقد میشود؟ 44
هدف ازنقد اندیشه ادینی: 45
رابطه ی وحی و عقل 46
مرحله ی دوم فهم عقل از خود: 47
مرحله سوم فهم عقل از خود 48
براداشت نهایی از مطالب بیان 48
منابع 51
تعریف هرمنوتیک
معنای لغوی هرمنوتیک به این صورت تعبیر شده است.
فن، یاهنر تفسیر و تاول متن ، گفتاری یا نوشتاری، ازنظر مولف (بابک احمدی) این تعریف، تعریف جامعی نیست دلائل مولف بر کامل نبودن تعریف:
1- نخستین دلیل بر جامع نبودن تعریف داده شده این است که ما نه فقط متون نوشتاری و گفتاری بلکه رفتارها (نگاهها) لحنهای متفاوت، اشارات، رویدادها را نیز تاویل میکنیم ودر صدد بر میآییم تامعنایی خاص را برای اینموارد قائل شویم.
2- در این تعریف کارکردهنر چندان واضح بیان نشده است این گونه تعاریف قاعدههایی نظمی را مطرح میکنند که اگر بگویم دست نیافتنی است بیراهه نرفتهایم.
3- در این تعریف، ما نمیتوانیم بین دو جنبهی مهم تاویل که شامل (توضیح معنا و انطباق معنا با شرایط مختلف) است تفاوتی قائل شویم.
پس از شناخت ضمنی (ضمنی) که نسبت به معنای لغوی هرمنوتیک و ایرادات وارده بر این معنا پیدا کردیم بجاست که کمی نسبت به پیدایش لفظ هرمنوتیک و خواستگاه، ان صحبت کنیم.
شاید بتوان گفت که هرمنوتیک از واژه هرمس اقتباس شده است هرمس در فرهنگ یونان باستان از خدایانی است که وظیفه رساندن پیام خدایان را به یکدیگر به عهده داشت علاوه بر این به آدمیان نیز برای درک بهتر پیام خدایان و درک بهتر سخن آدمیان نسبت به هم کمک میکرد.
پس تا حدودی برای ما مشخص میشود که هرمنوتیک جدای از تاویل نیست.
وقتی که صحبت از مقوله تاویل می شود در ابتدا ما دچار این شبهه میشویم که تاویل کار دشواری نیست و تنها شرح و بسط چند نکته مرکزی در تاویل مد نظراست ولی اگر باغور بیشتری بر این مساله نظر کنیم در مییابیم که دایره تاویل بسیار گسترده است.
نکاتی که تاویل گر در سروع تاویل یک متن مد نظر قرار میدهد.
مسالهای که نباید از نظر دور داشت این است که حتی با فرض در نظرگرفتن نکات مذکور باز هم مشخص نمیشود که تاویل ، تاویل گر ازمعنایی، ، همان معنای راستین متن باشد.
پس در مییابیم که باید در جستجوی این باشیم که آیامعنای راستین و بنیادین در یک متن، یا کنش وجود دارد یا نه؟
سوال دیگری که در اینجا مطرح میشود این است که آیا پیش فهمهای تاویل گر در تاویل موثر است یا خیر؟
آیا میشود گفت تاویل همان فهم انسانی است.
اگر تاویل را تنها به معنی تاویل متن ندانیم یعنی تاویل را تاویل کنشها، حالتها، رویدادها بدانیم پس در این صورت نسبت به برخورد با هستی دچار مشکل میشویم.
مسائل ذکر شد همان پیچیدگیهایی است که در هرمنوتیک دچار آن میشویم علل به وجود آمدن این پیچیدگی به شرح ذیل است.
در آغاز تعریف از هرمنوتیک آن راهنر تاویل و تفسیر نامیدیم اما تاویل و تفسیر تفاوتهاییی با هم دارند. معنای لغوی لفظ تاویل یعنی بازگرداندن چیزی به اصل آن، پس در واقع وقتی متنی یا گفتهای را تاویل میکنیم آن را به اصل خود باز میگردانیم بنابر توضیحاتی که در بالا گفته شد مبنی بر اینکه آیامتنها معنای اصلی دارند یا نه؟ پس شاید بتوان گفت تاویل به معنی کشف معنی پنهان متن است.
تفسیر: تفسیر به نسبت تاویل آسانتر و به معنی کشف نکات لغوی،دستوری و قاعدههای زبانی است.
2- تاریخچه هرمنوتیک
با توجه به اینکه گفته شد هرمنوتیک رشتههای دانایی انسان است پس شاید بتوان گفت هرمنوتیک رابطهای ناگسستنی با پیدایش تاریخ زبان وکلام دارد وارسطو در کتابش اخلاق نیکو ماخوس «حکمت عملی » را چنین تعبیر کرده است پس بنابراین شاید بتوان گفت که نمیتوانیم تاریخ مشخص را برای تاویل در نظر بگیریم.
در جریان تاویل، بعضی از تاویل گران رامیبینیم که تاویل متنی را کردهاند که خود پدیدآورنده آن متن بودهاند یکی از این تاویل گران دانته بوده است دانته پس از سرودن سه قطعه شعر به تاویل آنها پرداخت او شعرها را «متن مقتدر اصلی» و تاویل را «متن همراه» خوانده است شاید بتوان گفت تاویل دانته تاویلی از متن است که بسی آسانتر از تاویل است.
میتوان گفت که جهان اسلام هم ماچنین نمونههایی از این گونه متون را داریم ابن عربی هم از تاویل گرانی بود که به تاویل متنی پرداخت که خود پدید آورنده آن بود. ترجمان الاشواق نوشتهای است که در آن ابن عربی به تاویل اشعار عاشقانهای که خود سروده بود پرداخت ولی تاویل او کاملا عارفانه بود.
اینها نمونههایی از متون دسته اول که در بحث هرمنوتیک مورد نظر مولف است بود.
اما دسته دوم از متون مورد نظر مولف متونی است که کاملا متفاوت با متون دسته اول است در این متون تاویل گر به تاویل آثار دیگران میپردازد البته این نوع متون نمونههایی از رایجترین متون تاویلی است و همین شیوع باعث شده است که در بیشتر مواقع متون دسته اول دور از نظر بمانند. شایدبتوان گفت هدف در این نوع تاویل ساده کردن متن نوشته شده است.
شاید بتوان گفت با توجه به همین متون دسته دوم و اینکه گفتیم هدف این نوع تاویل ساده کردن متن است باعث توجه ما به تاویل و تفسیرهایی که از قرآن شده است بشود. در طول تاریخ تفسیرها و تاویلهای متعددی از سوی مسلمانان برای قرآن شده است حتی در مرحله بعد تفسیر و تاویلیهایی به تفسیر و تاویلهای گذشته نیز نوشته شد که امروز راهنمای خوبی برای استفاده در بحث هرمنوتیک ی قرآن است شاید مفاتیح الغیب ملاصدرا نمونهای از این نوع تاویل باشد زیرا این تاویلی است که از نگاه یک فیلسوف.
نکتهای که در اینجا نباید از نظر دور داشت این مطلب است که تاویل گران مسلمان همواره بین تاویل، توصیف، شرح و تفسیر تفاوتهایی را قائل بودهاند که امروزه در بحث هرمنوتیک میتوان از نظریات ایشان بهر برد.
دسته سوم از متون موردنظر مولف، متنهای فلسفی هستند که به اصل مساله تاویل پرداختهاند. مکالمهی ایون نوشتهی افلاطون از این دست است.
در این مکالمه سقراط با ایون یکی از راویان و شارحان شعرهای هومرا درباره کار او گفتگو میکند، و نظریهای دربارهی تاویل ارائه میکند، بناراین نظریه شاعران به یک سرچشمهی الهام شعری متصلاند. آنان همچون نخستین حلقهی یک زنجیر که به منبعی مغناطیسی متصل شده باشند. در حالت بی خودی و جذبه ، از این سرچشمه متاثر میشوند. شارحان وراویان به شاعران، همچون حلقه دوم یک زنجیره متصلاند. آنان متاثر از نیروی الاهی شعر که از شاعران دریافت کردهاند، نکتههایی را با مردم عادی در میان میگذارند. در نتیجه مغناطیس شعر نخست از طریق شاعران و بعد به وسیله راویان یا شارحان، به همگان منتقل میشود.
هرمنوتیک و شناخت.
تاریخ نظریه پردازی پیرامون تاویل همانگونه که گفته شد به زمانهای خیلی دور بر می گردد و از نمونههای آن آثاری از افلاطون را میتوان نام برد. اما نظریه پردازی به نحو اصولی و هدفمند از سدهی نوزدهم شروع شد و متداوم است.
در ابتدا در این میان بحثی از فلسفه نبود و تنها مباحثی چون زبان شناسی و لغت شناسی تاریخی داخل در هرمنوتیک بود اما از حدود سال 1800 تحولی حادث شد که افرادی همجون فریدریش آست، ویلهم فون هومبولت از تحول آفرینان این زمینه بودهاند. از مهمتری نظریه پردازان در این زمینه که نظرات او نقشی مهم در درک صحیح از هرمنوتیک است فرید ریش شلابر ماخر نام دارد.
نظریات شلایر ماخر:
شلایر ماخر بک فیلسوف آلمانی است که در آغاز سدهی نوزدهم میزیسته، او از تاثیر گذارترین نظریه پردازان در هرمنوتیک است از نظر او فلسفه نقش مهمی ر در مباحث ایفا کرده است.
شلایر ماخر نخستین کسی بود که در صدد ساختن نظریهی همگانی تاویل برآمد، نظری که در موردمتون دینی و غیردینی یکسان باشد. او قبول نداشت که کسی با توجه به زندگی و خصوصیتهای روانی و ذهنی، یا نیتهای پدید آورندهی اثر بتواند به رازها و معناهای آن پی ببرد. از نظر شلایرماخر هر متنی معنای نهفتهای دارد که هر تاویلی نمیتواند به این معنا نزدیک باشد از نظر او متون دینی معناهایی نهفتهای داردند که ما قادر به فهم آنها نیستیم ولی عدم درک ما دلیل بر عدم معناهای باطنی در متون دینی نیست و مولف این، معناهای باطنی هم خداوند است. عدم درک معنای باطنی متون دینی موجب بروز مشکلی به نام «دور هرمنوتیک ی» میشود.
شلایر ماخر برای رهایی از دور هرمنوتیک ی چارهای اندیشیده از نظر او یک عبارت از یک سو با قاعدههای لغوی، زبانی که موجب قرار دادی شدن آن است متصل است و از سوی یدگر با زمنه تاریخی متصل است درنتیجه دور، هرمنوتیک ی چون در موقعیت تاریخی قرار گیرد مساله ساز نخواهد بود.
هرمنوتیک مدرن:
شاید بتوان از هرمنوتیک مدرن به هرمنوتیک فلسفی نیز تعبیر کرد.از بنیان گذاران هرمنوتیک مدرن می توان از
نام برد. هر یک از اینها توانستند در شاخههای گوناگون از دانایی فلسفی علمی، موقعیت رویکرد هرمنوتیک ی را تثبیت کنند.
دیدگاه نیچه: از نظر نیچه افراد براساس برداشتی سنتی میاندیشند که درهر متن، معنایی نهفته وجود دارد و آنان بایدبه آن معنای نهفته دست پیدا کنند. ازنظر نیچه نیازهای بشر است که جهان را تاویل میکند ارزش جهان در تاویلهای بشری پنهان است و در واقع جهان در خود نه معنایی دارد و نه ارزشی. پس بنابر نظر نیچه حقیقت چیزی جز تاویل ما نیست همچنین نیچه معتقد است که در طی گذر زمان و سیر تاریخی ملاک درستی و نادرستی تغییرمیکند.