فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:24
فهرست مطالب:
عنوان صفحه
مقدمه 1
معنای لغوی هدایت 2
وجوه هدایت در قرآن 4
خطبه های نهج البلاغه در مورد هدایت 16
حکمت های نهج البلاغه در موردهدایت 19
منابع 20
مقدمه:
این تحقیق با عنوان هدایت و رهبری در قرآن و نهج البلاغه انجام گردیده است. ابتدا با مراجعه به منابع مختلف که فهرست آنها در این تحقیق آمده است معنی لغوی هدایت از دیدگاههای مختلف طرح و آنگاه معنای هدایت در قرآن مورد بررسی قرار گرفت. لازم به ذکر است در قرآن هدایت با سی و یک تعبیر خاص بکار رفته است که در این تحقیق به این معانی پرداخته شده است. برای آگاهی از وجوه هدایت در نهج البلاغه با مراجعه به کتاب مزبور 10 خطبه و 2 حکمت و 1 نامه در زمینه هدایت مورد بررسی قرار گرفت. همچنین فهرست آیاتی از قرآن که در آنها وجوه مختلف هدایت بیان شده است ضمیمه گردیده است.
1-1- معانی لغوی هدایت:
هدایت در لغت به معنی ارشاد و راهنمایی از روی لطف و خیرخواهی است. (1) صاحب مجمع البحرین می گوید: «هدایت در لغت به معنی ارشاد و دلالت بر شیء است.». (2)
راغب اصفهانی دربارة معنی هدی می گوید: «هدی در لغت به معنی دلالت و راهنمایی از روی لطف است». (3)
دربارة معنی هدایت در معجم مقاییس اللغه و در معجم الوسیط آمده:
“هدایت، عبارت از راهنمایی از روی لطف است، بگونه ای که رساننده به مطلوب و مقصود باشد”. (4)
همچنین دربارة معنی لغوی هدایت، گفته شد: «هدایت، یعنی به نرمی کسی را به خواستهاش راهنمایی کردن». (5)
صاحب تبیان نیز، هدایت را به معنی راهنمایی به راه رشد می داند. (6)
در تفسیر المحقق درباره معنای لغوی هدایت چنین آمده:
«هدایت در لغت به معنی راهنمایی کردن است و هَذی، هُدی و هدیه، مصدر هدی یهدی است که به معنی ارشاد و ضد گمراهی است و به معنی دلالت، دعوت، بیان و تعریف نیز
میآید». (7)
1-1-1- معنای اصطلاحی هدایت:
معنای اصطلاحی هدایت، عبارت است از دلالت بسوی حق و ارائه طریق و ارشاد بسوی حقیقت چنانکه قرآن کریم، در آیات زیر، همین معنا را بیان می فرماید:
“ ان علینا للهدی ”.
“ و انک لتهدی الی صراط مستقیم ”.
“ ان هذا القرآن یهدی للتی هی اقوم ”.
“ قل الله یهدی للحق ”. (8)
صاحب کشاف نیز دربارة معنای اصطلاحی هدایت می گوید:
«هدایت عبارت است از ارائه طریق و افاقة قوایی که شخص بتواند بوسیلة آن، مصالح خود را دریابد، و یا عبارت است از نصب ادلهای که بوسیلة آن حق را از ناحق جدا کند، و یا ارسال رسل و انزال کتب باشد، چنانکه خداوند می فرماید “وجعلنا منهم ائمه یهدون بامرنا” و یا کشف سرائر از دلها باشد که مخصوص انبیاء و اولیاء است. چنانکه می فرماید: “لنهدینهم سبلنا”. (9)
ملاصدرا در مقام بیان معنی هدایت گوید:
«فالخلق هو اعطاء الکمال الاول والهدایة هی افادة کمال الثانی».
آفرینش موجودات، اعطای کمال اول است و هدایت، عبارت از اعطای کمال دوم به موجودات است، زیرا خداوند ابتدا بندگان را آفرید و سپس آنها را به راه راست و طریق سعادت، هدایت نمود. چنانکه می فرماید:
“ربنا الذی اعطی کل شیء خلقه ثم هدی”.
و با لجمله، هدایت عبارت از سوق دادن اشیاء است بطرف کمال دوم آنها و کمال دوم، کمالی است که موجودات در اصل وجود، نیازی بدان ندارند و در بقاء نیز احتیاجی بدان
ندارند. (10)
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:20
فهرست مطالب:
پیشگفتار
مقدمه
تعریف رهبری
عناصر رهبری
نفوذ رهبری
هدف و نیاز به رهبری
خصوصیات رهبری
فعالیت های رهبری
مهارت های رهبری
شیوه های نفوذ رهبری
روش های رهبری
فردی
تعاملی
موقعیتی
سبک های رهبری
نتیجه گیری
نمایه
وازه نامه
منابع و مؤاخذ
پیشگفتار
در اینجا با توجه به اهمیت رهبری در مدیریت و بویژه مدیریت کتابخانه این موضوع را برای تحقیق اتخاب نمودم و در این راه از راهنمایی های جناب آقای پاپی و همچنین از بسیاری از منابع مهم و معتبر در حوزه کتابداری و بویژه مبحث های مربوط بهرهبری استفاده نمودم . امیدوارم که این تحقیق مورد استفاده علاقه مندان به حوزه کتابداری واقع گردد.
مقدمه
واژه های رهبر و مدیر یکی نیستند بلکه رهبری یکی از صفات بسیار مهم مدیر است.بعد رهبری مدیر مسأله ای معنوی ، فرهنگی و اخلاقی است که باید در یک مدیر خواه یا ناخواه متجلی شود.رهبری را می توان جذبه و حالت معنوی فرد دانست که او را نسبت به دیگران متمایز می کند . این حالات در رفتار اکتسابی افراد که ناشی از استعدادها و تواناییهای آنها است آشکار و نمایان می شود و هر کس این حالات را در خود اندوخته وآنها را در رفتار و کردار ، بینش ، خلق و خوی و رفتار روزمره خود بروز می دهد . این رفتار یا حالات به طور معمول و بالقوه در هر فردی وجود دارد ولی به صورت بالفعل در برخی وجود دارد و در برخی دیگر وجود ندارد و یا اگر وجود دارد کم رنگتر است و یا با شکل دیگری در او نمایان می شود . اما پرسش مهمی که به ذهن می رسد این است که چرا این حالت درمدیر باید با اهمیت تر باشد ؟ چرا به عنوان یکی از ابعاد رفتاری ویژه مدیر مطرح می شود ؟ در جواب می توان گفت در هر فردی شاخصه های رفتاری ویژه ای وجود دارد که در جای خود به کار می آید و او را نسبت به افراد دیگر مستثنی می کند . ولی آنچه که برای یک مدیر مهمتر است این است که در سازمان و اداره تعدادی چشم به او دوخته اند و رفتار و کارهایش زیر ذره بین قرار دارد و هر کاری انجام دهد مورد پرسش قرار می گیرد . بنابراین وجود این حالات از شاخصه های رفتاری مدیر بوده و او را نسبت به دیگران نمایان و برجسته می کند . از طرفی این رفتار و منش ها باید مورد نیاز زیردستان نیز باشد تا رفتار مدیر برای آنها برجسته بوده و آنها در سلوک کاری خود این رفتارها را به کار گیرند . در این صورت افراد مدیر را به عنوان پیشوا و رهبر معنوی خود انتخاب می کنند.
بنابراین رهبری یکی از شاخصه های رفتاری است که به طور اکتسابی در رفتار ، گفتار ، عمل و کردار کاری مدیران نمایان وآشکار می شود . این رفتار و سلوک باید به گونه ایی باشد که مدیر را به صورت الگوه و اسوه در آورد.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:19
چکیده:
در این مقاله، نخست نگاهى به نحوه و سیر تاریخى تدوین قانون اساسى در کشور ما و سه کشور امریکا، فرانسه و انگلیس افکنده مىشود. هدف عمده در این بررسى و پژوهش این است که میزان مشارکت و حضور مردم و نحوه تبلور مردمسالارى و دمکراسى در نظام حکومتى کشورهاى مزبور تبیین گردد. خواننده در این مقاله به وضوح مىبیند که نظام جمهورى اسلامى ایران و ولایت فقیه، در مقایسه با کشورهاى مدعى دمکراسى و مردمسالار، دمکراتیکتر و مردم سالارتر است.
قانون اساسى و تعریف آن: عبارت «قانون اساسى» ترجمه انگلیسى، (CONSTITUTIONAL LAW) است. این معادل در آغاز انقلاب مشروطیتبه وسیله رهبران مشروطه عرضه شد و در زبان فارسى رایج گردید. در طول قرن بیستم، اغلب کشورهاى آسیایى در اثر تحولات داخلى، از نظام حکومت استبدادى به حکومت پارلمانى و نظام قانونى روى آوردند. همه این کشورها عبارت، (CONSTITUTIONAL) را به زبانهاى ملى خود ترجمه کرده، بر روى مهمترین قانون بنیادى کشور خود گذاردند. قانون اساسى، همانطور که از نام آن پیداست، جاى بیان اصول کلى حکومت و طرحریزى تشکیلات اساسى کشور است. بنابراین، در متن قانون اساسى هر کشور معمولا شکل حکومت، شکل پارلمان (این که یک یا دو مجلس تشکیل شود)، حدود اختیارات و تکالیف هر یک از سه قوه حکومتى (مقننه، مجریه، قضاییه)، حقوق و تکالیف شهروندان در مقابل حکومت، نحوه انتخاب یا انتصاب رؤساى سه قوه و امثال این مسائل کلى درج مىگردد. بدین ترتیب، قانون اساسى هر کشور مهمترین قانون مملکتى است. قانون اساسى چهارچوب حقوقى و سیاسى حکومت را معین و در داخل کشور نوعى نظم حقوقى برقرار مىکند که این نظم حقوقى قطعات مختلف کشور را متحد و در کنار هم نگه مىدارد. (1)
نگاهى به قوانین اساسى کشورهاى ایران، فرانسه، انگلیس و امریکا
قانون اساسى ایران
تجربه ایران در مورد قانون اساسى، قریب نود سال مىباشد. پیش از آن، در دورانى طولانى حکومت ایران در اختیار شاهان مستبد بود و اداره مملکتبا روش دیکتاتورى انجام مىگرفت. چون مذهب در میان مردم ریشهاى عمیق داشت، شاه براى تسلط بیشتر و موجه بودن در نزد مردم، به خود لقب ظلالله (سایه خدا) مىداد و همه چیز در اختیار او و دیگر شاهزادگان و امیران و سرداران ظالم و ستمکار بود و در واقع آنان مالک مملکت و مردم بودند. تا اینکه در زمان حکومت قاجاریه با مبارزات و روشنگرىهاى علما و تلاش مردم، اختیارات شاهان محدود شد و پیشنهاد برقرارى نظام و حکومت قانون مطرح گردید. ابتدا کمیسیونى از علما، اعیان، اشراف و تجار و وزرا معین شد تا نظامنامه انتخابات مجلس را بنویسند. این مهم در 19 رجب 1324 قمرى انجام گرفت و به امضاى مظفرالدین شاه رسید. پس از انتخابات نمایندگان تهران، طبق نظامنامه، در 18 شعبان همانسال مجلس شوراى ملى در عمارت گلستان افتتاح شد. سپس این مجلس هیاتى را مامور تدوین قانون اساسى نمود و براى اولین بار در ایران در سال 1285 شمسى (1324 ق.) یعنى شش ماه پس از شکست استبداد، قانون اساسى تدوین شد و به امضاى شاه رسید، در این قانون اساسى، سلطنتشاهان نفى نگردید، بلکه تثبیتشد ولى مشروط به رعایت قانون گردید.
قانون اساسى مشروطیتبارها مورد تغییر و تبدیل و اصلاح قرار گرفت و آخرین تغییرات اولین قانون اساسى در سال 1346 شمسى در زمان سلطنت پهلوى دوم صورت گرفت و مادر ولیعهد، در قانون اساسى، عنوان نایب السلطنه پیدا کرد.
بنابراین، ما از جمله کشورهایى نیستیم که سابقه تجربه طولانى در خصوص قانون اساسى داشته باشیم. با پیروزى انقلاب شکوهمند اسلامى، طومار رژیم سلطنتى و قانون اساسى شاهنشاهى درهم پیچیده شد و پس از دوازدهم فروردین 1358 شمسى که مردم نوع حکومت موردنظر خود را «جمهورى اسلامى» انتخاب کردند، مجلس خبرگان براى تدوین نهایى قانون اساسى جدید در تاریخ 28 مرداد 1358 شمسى افتتاح گردید و در 24 آبان 1358 پس از انجام بحثها در 68 جلسه عمومى علنى، اصول آن تهیه و تنظیم شد و بدین ترتیب دومین قانون اساسى کشور ایران در تاریخ آذرماه 1358 از طریق همهپرسى از عموم مردم ایران، به تایید ملت رسید.
اولین بازنگرى قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران: در چهاردهم اردیبهشت 1368 شمسى، امام خمینىقدس سره رهبر معظم انقلاب و بنیانگذار نظام جمهورى اسلامى ایران، نامهاى خطاب به رئیسجمهور وقت مرقوم داشتند که در آن دلایل لزوم بازنگرى، موارد و حدود آن، اشخاصى که باید در این بازنگرى شرکت کنند و مدتى که باید این کار انجام گیرد ذکر شده بود.
محورها و مسائل مورد بازنگرى قانون اساسى عبارت بودند از:
رهبرى 2. تمرکز در مدیریت قوه مجریه 3. تمرکز در مدیریت قوه قضاییه 4. تمرکز در مدیریت صدا و سیما 5. تعداد نمایندگان مجلس شوراى اسلامى 6. مجمع تشخیص مصلحت نظام براى حل معضلات نظام و مشورت با رهبرى به صورتى که قدرتى در عرض قواى دیگر نباشد. 7. راه بازنگرى در قانون اساسى 8. تغییر نام مجلس شوراى ملى به شوراى اسلامى. (2)
بدین ترتیب اولین بازنگرى قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران انجام گرفت و از طریق همهپرسى به تایید ملت ایران رسید. قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران داراى چهارده فصل و 177 اصل مىباشد.
قانون اساسى ایالات متحده امریکا
تا سال 1776 تمام ممالک متحده آمریکاى شمالى (13 ایالت) جزو مستعمرات انگلستان به شمار مىرفتند. ایالات مزبور اگرچه در امور داخلى خود آزاد و مستقل بودند، اما در واقع تصمیمات کلى به عهده پارلمان انگلستان بود.
درسال 1775 میلادى کنگرهاى در فیلادلفیا برگزار شد و طى آن جورج واشنگتن به فرماندهى ارتش انقلابى وقت منصوب گردید. این کنگره در سال 1776 استقلال 13 مستعمره امریکایى انگلستان را اعلام کرد. پس از مدتها بحث و مناظره بین سران ممالک، سرانجام کنگره فیلادلفیا در 17 سپتامبر 1787 دولت متحد را تاسیس نمود و قانون اساسى دولت جدید را پس از تصویب در پارلمانهاى ممالک، تایید کرد. از سال 1791 تا 2000، 37 ایالت دیگر به عضویت دولت متحده درآمدند. (3) قانون اساسى امریکا در حال حاضر، داراى هفت اصل و بیست و شش اصلاحیه مىباشد.
قانون اساسى انگلستان
قانون اساسى انگلستان عمدتا قانونى غیر مدون است و قسمت عمده این قانون به صورت سوابق، عرفها و عاداتى است که به تدریجبه وجود آمده و از نسلى به نسل بعدى انتقال یافته و در طول زمان، مؤسسات سیاسى این کشور را به شکل امروزى درآورده است. بعضى از مصوبات پارلمان نیز جزء قانون اساسى هستند، اما تعداد آنها زیاد نیست. البته این قوانین مکتوب نیز، در یک زمان و یک تاریخ از طرف پارلمان تصویب نشدهاند، ولى فعلا به صورت پراکنده در دستگاه حقوقى انگلستان حضور دارند. مردم انگلیس هرگز در طول تاریخ نظام سیاسى خود را یک جا طرحریزى و به شکل یک قانون اساسى تدوین و تصویب نکردهاند. شکل گرفتن قانون اساسى و نهادهاى سیاسى در این کشور چنین بوده است که مثلا در یک زمان مردم از پادشاه در زمینه اداره امور خود، اختیاراتى مطالبه کردهاند و پادشاه درمقابل مردم گامى به عقب برداشته، تسلیم خواست ملتشده است و در نتیجه فرمانى صادر کرده و به موجب آن قسمتى از اقتدارات حکمرانى خود را به ملت تفویض نموده است. این قبیل مطالبات از طرف مردم و عقبنشینى پادشاهان، در طول تاریخ انگلستان و در زمانهاى مختلف، به دفعات رخ داده است. این فرامین و سوابق هماکنون قسمتى از قانون اساسى این کشور محسوب مىشود.
از طرفى در کشور انگلستان، قوه قضاییه در طول زمان، ضمن حل و فصل دعاوى مردم، نظرات قضایى ذىقیمتى درزمینههاى مختلف حقوقى ابراز داشته است. این نظرات قضایى نیز مجموعا به عنوان «قانون ساخت قاضى» در نظام حقوقى انگلستان اعتبار قانونى دارند. قسمتى از این تصمیمات قضایى که مربوط به روابط مردم و حکومت و حقوق بنیادى و آزادىها است، جزء قانون اساسى انگلستان مىباشد.
در کنار فرامین پادشاهان و رویه قضایى و مصوبات عادى پارلمان، سنتهاى حقوقى – سیاسى نیز که در طى یک دوران طولانى در انگلستان شکل گرفتهاند، ستون فقرات دمکراسى و حقوق اساسى این کشور را تشکیل مىدهند. این سنتها که به آنها کنوانسیون، (Convention) مىگویند، هیچ گاه و در هیچجا تدوین نشدهاند. مضافا شکل گرفتن آنها نتیجه تدبیر و اندیشه شخص یا هیات بخصوصى نیست، بلکه پیشآمدها و اتفاقات سیاسى موجب پیدایش و قوام آنها شده است. بدین جهات است که گفته مىشود قانون اساسى انگلستان از ازدواج عقل و اتفاق متولد شده و فرزند این دواست. (4)
قانون اساسى فرانسه
رژیم فرانسه تا سال 1789 میلادى سلطنتى و اختیارات سلطنت نیز بسیار وسیع و نامحدود بود، به گونهاى که تمام قدرت و اختیارات و اقتدار در دست پادشاهان مطلق قرار داشت و سلاطین وقت معتقد بودند این قدرت را خداوند به آنها اعطا کرده است تا اینکه:
الف) در سال 1789، با وقوع انقلاب در فرانسه، اولین قانون اساسى در 15 سپتامبر سال 1791 م. سلطنت مطلقه را به سلطنت مشروطه تبدیل نمود و قدرت تقنین به عهده یک هیات مقننه قرار گرفت و پادشاه حق انحلال و تعطیل این مجلس را نداشت.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:40
فهرست مطالب:
1- پیش در آمد
2- مقدمه
3- رهبر و رهبری
4- تاریخچه مختصری در پیدایش عرفان وتصوف
5- سایه رهبر، به است از ذکر حق
6- راه و روش نیل به کمال در سایه رهبر
7- جاذبه های رهبری انبیاء
8- جاذبه رهبری شمس
9- پیروی از رهبری عشق
10- سلسله مولویه
11- وضعیت اقتصادی وروابط اجتماعی مولانا
12- منابع و ماخذ
چکیده:
رهبری مسئله ای است که جامعه از آن ناگزیر است، یعنی هر جا اجتماعی تشکیل شود آن جامعه، برای رسیدن به اهداف خود و تامین سلامتش احتیاج به یک رهبر شایسته دارد، که هیچ اجتماعی از آن بینیاز نیست. و در این صورت مستند است فراوانی اعم از آیات قرآنی واحدایث وسخنان بزرگان ودانشمندان وجود دارد که ذکر آنها موجب اطاله کلام میشود.
اما بشر از آغاز زندگی مدنی خود با استفاده از همین اصل رهبری همواره در جهت کمال تعالی مدنی خود بوده ودر فاصله این ابتدا تا انتها مشاهده میشود هرگاه قومی دارای رهبری شایسته وروحانی بوده است آن قوم همواره در جهت ترقی تعالی سیر کرده وغیر اینصورت در مسیر فقر وخونریزی وتزلزل قرار گرفته اند.
مشخصات این رهبران در دو بعد قابل بررسی است، یکی درونی وسیر انفسی آنها و تسلط و رهبری آنها بر امت و پیروانشان. که در ضمن بیان چگونگی رهبری انبیاء و اولیا و دیگر مردان خدا جابجا و نکته به نکته روشن می شود که چه هنگام این بزرگان امیر بر نفس خودند که آنگاه نفسشان در جهت تلاش وجهاد با نفسانیات مورد بررسی قرارمی گیرد و چه زمانی برای رهبری خلق جانفشانی می کنند.
چنانچه که در طول تاریخ دیدیم خداوند با آنکه پیامبرانی برای راهنمائی مردمان فرستاده و آنها را به راه راست هدایت نموده و با این وضع قرآن کریم می فرماید:
«ان لله لا یغیر ما بقوم و اما با نفسهم» مردمان تا خودشان نخواهند سرنوشت آنها را تغییر نمی دهیم پس چگونه است که بشر از رسیدن در تاریخ خود مشخص نمی گرداند تا بدینوسیله مصونیت بیشتری از خطا برای خود بیابد و این کار در شناخت جاذبه های رهبری از دیدگاه مولوی تا حدودی انجام می شود زیرا او مشخصات و مختصات رهبری را در ابعاد گوناگون بر می شمرد.
انبیاء از نوح تا محمد (ص) و اولیارا واقطاب و مرشدان و پیران و ابدال و دیگران مردان بزرگ را چه از سرگذشت تاریخی ومذهبیشان تا نقطه نظرات اصلاحی ودیگر اعتقاداتشان مورد برسی قرار می دهد و نکات برجسته آنها را برمیگزیند و بزرگ می کند و درجهت القاءاندیشه خود از آنها کمک می گیرد. ونهایتا اینکه هیچکس منکر رهبری وارشاد نیست اما آنچه شایان توجه هست و باید روی آن کار شود اینست که چه کسی مرشد باشد و چه کسی حکومت کند و رهبر باشد و شرایط این رهبر و رئیس حکومت چگونه باشد ؟ ! اما از آنجا که خاستگاه اندیشه وفطرت مولوی اسلام است و پایگاه فطری او قرآن مجید است تبیان کل شیء و روشنگر همه چیز و همه امور است و سنت پیامبر واحادیث مروی از پیامبر تشکیل می دهد لذا در مقابل این ارسال رسول که طرف خداوند متعال برای ارشاد وراهنمائی مردمان صورت می گیرد می فرماید مردمان تاخود شان نخواهند سرنوشتشان را تغییر نمی دهیم، این مطلب را هم به روشنی بیان می فرماید: که هر قومی را فرا خور طغیان ونسبت کفر آن قوم عذاب می دهیم. این عذاب چه هنگام از طرف خداوند نازل میشود؟
روشن است بعد از انکه خداوند پیامبرانی جهت راهنمایی فرستاد وآنها راه و چاه را به مردمشان دادند و اتمام حجت نهایی را بعمل آوردند بعد از اینها چنانچه اقوامی سرکشی وعصیان نمایند سزاوار عقوبت هستند برای آنکه خداوند عادل بصراحت می فرماید:
ماکان ربک مهلک القری بظلم واهلها مصلحون:
پروردگار توآنان را که مصلحون وخوبان هستند هلاک نمی کنی و بر همین اساس است که هر قومی را فقط به فراخور طغیان ونسبت کفر همان قوم عذاب میدهد وآنرا تادیبی جهت عبرت اولوادابصار قرارمی دهد، چنانچه در عهد نوح (ع) طوفان آب و در عهده ثمود عذاب اهل عاد را وسیله کیفر عصیان قرار داد و از جمله عذاب الهی یکی هم اینست که هرگاه خداوند بخواهد ملتی را عذاب کند آنها را دچار فرمانروایی جبار می کند.
حال برای آنکه دچار فرمانروایان جبار نشویم باید که مشخصات رهبران شایسته را بشناسیم هر چند این شناخت محدود به دیدگاه عارفی وارسته چون مولوی باشد.
دانلود مقاله رشته مدیریت اصول مدیریت و رهبری نیروی انسانی در نیروی هوایی با فرمت ورد و قابل ویرایش تعداد صفحات 56
دانلود مقاله آماده
چکیده:
در وجود هر انسانی مقداری نیروی حیاتی، انرژی، امکانات و استعدادهای خاص نهفته است که اگر شرایط و فرصت مناسب برای او فراهم گردد. این نیروها و استعدادها، آشکارا و به طور رشد می کنند.هدف از پژوهش حاضر عبارت است از اینکه خصوصیات یک فرمانده چیست و چرا دانشجویان به این تخصص علاقه خاصی نشان نمی دهند.فرماندهی که یک امر بسیار خطیر در سازمانهای نظامی می باشد اهمیت وافری دارد. از خصوصیات یک فرمانده می توان به شجاعت، صلاحیت، خستگی ناپذیری و آموزش صحیح زیردست اشاره کرد.همچنین هدایت و کنترل و توانایی نظامی نیز از مشخصات بارز این تخصص می باشد. فرمانده باید بتواند متضادترین خصایص یعنی عزم و احتیاط و دلیری و شجاعت را در وجود خود یکجا جمع نمائید.همچنین یک فرمانده باید اوامر و دستورات رسیده از رده های بالا را بدون اکراه اجرا نمائید. هنگامیکه که یک فرمانده از لحاظ روحی ضعیف و ناتوان بوده و از قدرت و صلابتی که شایسته مفهوم این کلمه است بی بهره باشد، وقتیکه دستورات او صراحت و قاطعیت نداشته باشد، یگان از مسیر اصلی خود منحرف و گمراه می شود.
فهرست مطالب
تقدیر و تشکر
چکیده
فصل اول : کلیات
مقدمه
اهمیت و ضرورت مسئله
بیان مسئله
اهداف پژوهش
فرضیه های پژوهش
تعریف واژه ها
فصل دوم: ادبیات تحقیق
مقدمه
فرماندهی و اصول رهبری نظامی
شجاعت
صلاحیت
خستگی ناپذیری
آموزش صحیح زیر دست
هدایت و کنترل
توانایی نظامی
فصل سوم: روش پژوهش
روش پژوهش
جامعه آماری
روش نمونه گیری
مقیاس درجه بندی
روایی و پایائی اندازه گیری
ابزار تحقیق
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل
تجزیه و تحلیل داده ها
فصل پنجم: نتیجه گیری
نتیجه گیری
پیشنهادها
پیشنهاد برای موضوعهای پژوهشی
محدودیتهای تحقیق
ضمائم
پرسشنامه
فهرست منابع