فرمت:word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:56
پیشگفتار
این نوشته کوششی است برای بررسی عوامل خشونت در عرصههای مختلف جهانی و بررسی چگونگی بهرهبرداری جنگافروزان و ابرقدرتان از ضعف دیگر دولتها و نقش ارگانها و ابزارهای مختلف در دامنزدن به آتش این جنگافروزیها و یا مقابلهی آنها با این عوامل.
با توجه به پیشنهاد آقای خاتمی (ریاست محترم جمهوری) در پرسش مهر 4، بیشتر فعالیتهای مربوط به این تحقیق و جمعآوری اطلاعات مربوطه در ساعات درسی مربوط به «آئین مطالعه و پژوهش» صورت گرفت. کار جمعآوری اطلاعات مربوط به این تحقیق را راهنماییهای دبیر درس مطالعه و پژوهش آقای مشایخی و نیز استفاده از منابع کتابخانهای که نام آنها در آخر تحقیق ذکر شده است، به دست آمده است.
ما امیدواریم با این کار گروهی که حدود 3 ماه به طول انجامید، توانسته باشیم تا حدودی مسئلهی مهم و حیاتی «صلح» را در ابعاد مختلف آن مورد بررسی قرار دهیم.
فرضیات تحقیق
خشونت و ترور، وسیلهای برای رسیدن به اهداف سیاسی
فقر و گرسنگی و رابطه آن با خشونت
صلح و جنگ از دیدگاه اسلام
بیعدالتی، انگیزهای برای جنگ و خشونت
تظاهرات و واکنشهای مردمی و مبارزه با جنگافروزیهای ابرقدرتها
بیماریهای روانی و رابطه آن با دیکتاتوری و زورگویی
مقدمه تحقیق
ما در عصری آکنده از بحران و پریشانی به سر میبریم. آنچه در حال تجربهی آنیم، نه فقط زنجیرهای از دگرگونیهای ژرف که برآشفتگیهایی است که علوم و تکنولوژی، امور اقتصادی و مناسبات بین المللی را در خود فروگرفته است.
بحرانهای بیشماری که در بسیاری از مناطق جهان پدید آمده، خود بهترین گواه این دگرگونیهای بنیادی است؛ در عین حال، اگر واگذاریم که واژه وسوسه انگیز «بحران» ما را از خود بیخود کند، کار بس نادرستی انجام دادهایم. البته امیدی نیست که کارها به سادگی به وضع عادی و مالوف خود بازگرداند. ما هم چنان شاهد دگرگونیهای بنیادی خواهیم بود و باید برای هر یک از آنها راه حلهای مناسب پیدا کنیم.
امروز شاید بزرگترین و خطیرترین مسئلهی بحرانی که بشریت را متوجه خود کرده، پیدا کردن نظمی برای جهان به هم ریختهی امروز و در حقیقت دستیابی به صلح و آرامش عمومی است.
در جهان ما از زمانهای بسیار دور و از پدیدآمدن نخستین انسانها، پدیدهای به نام «جنگ» نیز در بین انسانها آفریده شد.
رقابت و ستیزهی انسانها در مراحل ابتدایی همانند رقابت و ستیزهی حیوانی است، به طوری که حتا کودکان نیز زور بدنی را وسیلهای برای موفقیت خود میدانند، ولی جنگ و خشونت در جامعهی متمدن امروزی به صورتی متفاوت صورت میگیرد و معمولاً متکی به قدرت بدنی نیست، بلکه امروزه خشونت و در مراحل تکامل یافته، «جنگ» به صورتی سازمان یافته و به صورتی تصاعدی در حال گسترش است و بازی سیاست ابرقدرتها نیز به این روند صعودی سرعت میبخشد. اگر در گذشته و در جوامع ابتدایی گروهی برای ربودن خوراک و ابزارهای دیگر به جنگهای گروهی و وسایل خشن متوسل میشوند، امروزه این اهداف رشد کرده ولی با همان عنوان کلی «غنیمت و غارت» دولتها را برآن میدارد که به وسایل خشونتباری مثل: سلاحهای هستهای روی بیاورند و در برابر دولتهای کوچک قد علم کنند. بنابراین امروزه، «صلح جهانی» به شدت در خطر نابودی قرار گرفته است و مسلماً جوامع بشری و انسانهایی که به دور از سیاست و نیرنگ خواستار یکپارچگی و صلح عمومی هستند در برابر این روند صعودی خشونت می ایستند، همچنانکه اعترافات گستردهی مردم جهان در برابر حملهی آمریکا به عراق نشانگر این واقعیت است.
برای دستیابی به صلح جهانی باید عوامل خشونت را شناخت و برای مبارزه با هر کدام راه کارهای مناسبی را ارائه داد که مسلماً این راه کارها اگر مورد بررسی قرار گیرند، میتوانند از تنشهای جهانی تا حد زیادی بکاهند.
ما در این تحقیق سعی کردهایم که در حد توان و دانش سیاسی خودمان این مسئله را مورد بحث و بررسی قرار دهیم. برای این منظور عنوان کلی مطلب را به صورت زیر مجموعههایی طبقهبندی کرده و با توجه به امکانات و زمان کمی که در اختیار داشتیم، هر یک از این زیرمجموعهها را مورد ارزیابی کلی قرار دادهایم و ما این کار تحقیقی که حاصل مطالعات گروهی ما است، را با این شعار انجام داده ایم که: «همهی ما خواستار دوستی و یکپارچگی و رسیدن به صلح جهانی در کنار هم هستیم.»
ضرورت مسئله
عوامل خشونت و موانع مهرورزی در جهان امروز تا حد زیادی انسان را از پیشرفت واقعی و نوگرائی دور میکند و سدی عظیم در برابر اتحاد ملتها جهت رسیدن به جهانی زیبا، امن و پرمهر میباشد و از زندگی مسالمتآمیز انسانها در کنار یکدیگر بدون دغدغه جنگ جلوگیری میکند.
پس انسانها میبایست جهت از بین بردن این موانع در یک راستا با یکدیگر هم پیمان شوند و موانع مهرورزی و عوامل خشونت را از بین ببرند. در واقع این موانع میباشند که جهان سومها و مستعمرههایی را که از لحاظ صنعتی، اقتصادی، سیاسی و … عقب مانده محسوب میشوند، را به طور غیرمستقیم ایجاد میکند.
جنگ در یک سرزمین و مالکیت بیگانه بر آن سرزمین سبب ایجاد مرزی مجازی بین حاکم بیگانه و مردم تحت حکومت او میباشد. که این مردم بالاجبار این حکومت غیرخودی را پذیرفتهاند، پس تمایلی به پیشرفت سرزمین خود ندارند، چرا که حاکمی بیگانه در آن حکومت میکند و نتیجه این عدم تمایل، عقبماندگی و عدم پیشرفت است.
واژگان سیاست
امنیت: در لغت، حالت فراغت از هر گونه تهدید یا حمله یا آمادگی برای رویاروئی با هر تهدید و حمله را گویند.
امنیت بینالمللی: حالتی است که در آن قدرتها در حال تعادل و بدون دستیازی به قلمرو یکدیگر به سر برند و وضع موجود به خطر بیافتد.
امنیت ملی: به مصونیت – نسبی یا مطلق – کشوری در برابر یک حمله مسلحانه احتمالی و یا خرابکاری سیاسی و اقتصادی همراه با توانائیاش برای وارد آوردن ضربه متقابل مهلک را امنیت میگویند.
جنگ: کشاکش و برخورد مسلحانه میان دو یا چند سو و در سیاست کشاکش و برخورد مسلحانه میان دو یا چند دولت (جنگ خارجی) یا درون قلمرو و یک دولت میان قدرت حاکم و قدرتهای مدعی (جنگ داخلی).
جنگ سرد: جنگی که در آن برای دستیابی به هدفهای ملی از همهی وسایل به جز خشونت نظامی استفاده میشود.
ترور: ترور در لغت در زبان فرانسه، به معنای هراس و هراسانگیز است و در سیاست به کارهای خشونتآمیز و غیرقانونی حکومتها برای سرکوبی مخالفان خود و ترساندن آنها ترور میگویند و نیز کردار گروههای مبارزی که برای رسیدن به هدفهای سیاسی خود دست به کارهای خشونتآمیز و هراسانگیز میزنند، ترور نامیده میشود.
تروریسم (Terrorism): به شکلی از اقدامات خشونتبار دولتی و یا غیردولتی که با هدف دستیابی به یک منظور سیاسی صورت میگیرد، تروریسم میگویند.
حقوق بینالملل: به اصول و رویههای کلی که از دیدگاه کشورهای مستقل در روابط بینالدولی الزامآورند، حقوق بینالمللی گویند.
صلح: به حالتی که در آن جنگ و یا هیچ منازعهای وجود ندارد، صلح گویند.
دیپلماسی: راه و روش تمشیت روابط میان کشورها را از طریق نمایندگان رسمی دیپلماسی نام نهادهاند.
قدرت: به توانائی کشوری برای تاثیرگذاری و یا کنترل رفتار دیگران قدرت گویند.
بمب اتمی: بمبی است که انرژی آن از شکاف هستهای اتم پلوتونیوم و یا اورانیوم به دست میآید.