یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

تحقیق ریشه‌ها و علل پیدایش تفکر صهیونیسم و دولت وکشور اسرائیل

اختصاصی از یارا فایل تحقیق ریشه‌ها و علل پیدایش تفکر صهیونیسم و دولت وکشور اسرائیل دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

تحقیق ریشه‌ها و علل پیدایش تفکر صهیونیسم و دولت وکشور اسرائیل


تحقیق ریشه‌ها و علل پیدایش تفکر صهیونیسم و دولت وکشور اسرائیل

 

 

 

 

 

 



فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:205

فهرست مطالب:
عنوان                                         صفحه
چکیده     
مقدمه     1
جنگی خاموش و شگفت     7
 آتش افروز جنگها     10
دوگانگی در اخلاق     11
دورویی یک سکه     13
سرزمین بدون مرز     17
افسانه امنیت اسرائیل     20
نیم نگاهی به روابط آمریکا و اسرائیل     22
امام خمینی ومساله‌ی فلسطین     24
خصلتهای قومی یهود     30
     اوضاع یهودیان در اروپا
معظلی بنام یهود درغرب     33
ایفای نقش مزدوری     36
یهود در نگاه اروپائیان     40
 اسپانیا     49
 انگلستان     54
 فرانسه     58
آلمان     61
روسیه     64
زندگی در گتو    70
تصویری از اوضاع گتو    72
 زیستن در گتو اجبار یا اختیار؟    76
گتو در دوران معاصر     80
     عوامل نفرت از یهود
گشتن عیسی مسیح     83
بغض و کینه نسبت به دیگران     85
خون آشامی     89
انزوا و  درون گرائی     91
 خود برتر بینی و نژاد پرستی     92
فعالیتهای اقتصادی غیر تولیدی     94
 تجارت برده     96
تجارت در عرصه فحشاء     98
ربا خواری     101
 انحصار معاملات طلا و نقره     104
رشوه     104
جاسوسی     105
 اشاعه بیماری و ایجاد مسمومیتهای جمعی     108
تحریف کتابهای آسمانی     110
یهود و مافیا     112
    وضع یهودیان در جوامع اسلامی
 یهود در عصر پیامبر اسلام     117
یهود در قرآن کریم     119
رفتار مسلمانان با یهودیان اهل ذمه     120
رفتار یهودیان صاحب منصب با مسلمانان     127
     بررسی زمینه‌های تاریخی اشغال فلسطین
تمهید مقدمات و نخستین اقدامات     130
 هرتزل و دولت یهود     133
 کنفرانسهای صهیونیسم     135
 نقش هربرت ساموئل     137
 فلسطین در کام صهیونیسم     141
 جنگ 1948 م ، نماد خیانت و خفت     150
 
تاثیر عناصر دینی در قضیه‌ی اشغال فلسطین
 صهیونیسم مسیحی     158
 ظهور مجدد ودولت هزار ساله مسیح     161
 صهیونیسم مسیحی در سده‌های 16 تا 18 میلادی     164
صهیونیسم مسیحی در سده‌ی نوزدهم     166
 صهیونیسم مسیحی آمریکایی و اسرائیل     172
      آمریکا زیر سلطه‌ی یهود
پیشینه تاریخی یهود در آمریکا     175
 دامنه و عمق نفوذ     176
 لابی صهیونیستی     185
سازمان آیپاک     191
خدمات و کمکهای ایالات متحده به اسرائیل     194
        

 

 

مقدمه
   واژه « یهودی» مشترک لفظی میان دو معناست:
الف) پیرو «دین یهود».
ب) وابسته به «نژاد یهود».
  توجه به این تقسیم از آن جهت ضروری است که باید حریم پیروان آیین موسوی را از آنچه دامن یک مشت نژاد پرستان تنگ نظر و مدعی یهودیت را آلوده است، مبرا سازیم.
سران صهیونیسم ، همواره از «یهودیت» به عنوان یک ابزار، برای تحقق اهداف نژاد پرستانه خویش بهره برده و حتی گاه اظهارالحاد و بی دینی نیز ابایی نداشته‌اند.
ماکس نورداو از برجسته ترین چهره های نژاد پرست صهیونیسم، و دوست بسیار نزدیک هرتزل ، با سخنان قاطع و صریح خود ، تاکید کرده است:
یهودیت ، دین نیست ، بلکه تنها مسئله خون ونژاد است .
وی که آشکارا به کفر تظاهر می‌کرد، تورات را به عنوان یک فلسفه، کودکانه خواند و به عنوان یک نظام اخلاقی، چندش آورشمرد وکتاب دولت یهودی هرتزل را هم سنگ کتاب مقدس قرار داد. لویس براندیس رهبر صهیونیست های آمریکا، در سخنرانی خود به سال 1915 م اظهار داشت:
یهودیت ، مسئله تعلق خونی است.
خود هرتزل، بنیان گذار صهیونیسم سیاسی نیز به حاخام بزرگ پاریس ، آشکارا اعلام کرد:
من در طرح خود ، هرگز از هیچ کدام از تعالیم دینی فرمان نمی برم.
و در پاسخ به این پرسش که رابطه ات با تورات چگونه است؟ گفت: « من اندیشمندی آزادم».
همچنان که مصوبات نخستین کنفرانس صهونیستی (بال- 1897م) به ریاست تئودور هرتزل، نیز فاقد هرگونه اشاره به دیانت یهودی بود.
 ولادیمیر ژابوتنسکی (1880-1940) چهره سرشناس دیگر صهیونیسم، می گفت:
من بنایی هستم که در ساخت معبد جدید برای پروردگارم که نامش ملت یهود است،شرکت کرده ام.»
اینگونه اظهارات آشکار ملحدانه را در بیانات دیگر رهبران سیاسی صهیونیسم، همچون پینسکر، کلاتزکین ، حاییم وایزمن ، ناحوم گلدمن ، بن گوریون و ... به فراوانی می توان یافت.
به همین دلیل است که آحادهاعام معلم روحی وایزمن گفته است:
بیشتر شخصیت‌های بزرگ ما که به لحاظ تحصیلات علمی و جایگاه اجتماعی، شایسته زمامداری در دولت یهود اند، واقعاً از روح دیانت یهودی بی بهره اند.
لائیک بودن دولتمردان رژیم صهیونیستی، موجب شده است که وابستگی نژادی در نظر آنان ، بسی مهم تر از اعتقادات دینی رقم بخورد. از نگاه این نژاد پرستان، یک یهودی هر قدر که از اصل دیانت یهود فاصله بگیرد، هرگز از قالب یهودی بودن خود خارج نمی‌شود.
دیوید دیوک عضو اسبق کنگره آمریکا، درا ین مورد می نویسد:
شرط پذیرش مهاجر یهودی به اسرائیل، داشتن التزام دینی و باورهای یهودی نیست. مهاجر می تواند بی دین و یا مثلاً رسماً کمونیست باشد . این ها مهم نیست، تنها باید معلوم باشد که او از تیره یهودیان است.
دیوک در جای دیگری از کتاب خود می گوید:
دست کم 4/3 یهودیان و اسرائیلیان، اعتقادی به خدا ندارند (و بی دین اند) .
این مدعیان یهودیت،« آیین یهود » و « زبان عربی» را تنها به عنوان حلقه الوصل‌و‌عامل وحدت میان یهودیان سراسر جهان برگزیده اند.
در توضیح جمله اخیر باید گفت :
نظر به این بود که یهودیان در طول تاریخ ، به عنوان یک اقلیت وابسته به جامعه اکثریت ، در سراسر جهان پراکنده بوده اند، قهراً نمی توانسته اند از تاثیرات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی جامعه میزبان، برکنار باشند.
گرچه آنان با اعتقاد به برتری نژادی و ممتاز بودن از دیگر اقوام و ملل و با اتصاف به ویژگی درون گرایی و ایجاد یک جامعه بسته ، می کوشیده اند از امتزاج و اختلاط با جامعه اکثریت بپرهیزند ، اما هرگز نمی توانسته اند از این تاثیرات ، به طور کلی بر کنار باشند. چنان که یهودیان سیاه پوست فلاشا و یهودیان هلند، فرانسه، هند، مراکش، ایران،ترکیه، روسیه و... از جهات بسیاری با یکدیگر متفاوتند. هر یک تاریخی جدا و زبان، آداب و رسوم و فرهنگی گوناگون دارند.
روشن است که مهاجرت یهودیانی این چنین، به سرزمینی چون فلسطین اشغالی و ایجاد یک تشکل انسانی مونتاژ شده، نمی‌تواند موجبات تشکیل یک ملت واحد را به معنای صحیح کلمه فراهم آورد.
این امر، از معضلات پیچیده و مشکلات اساسی رژیم صهیونیستی‌است که با همة برنامه های آموزشی ویژه ای که در مدارس و هم از طریق رسانه ها برای عموم، به منظور همسان سازی فرهنگ افراد جامعه، انجام می گیرد، هنوز پس از گذشت قریب شش دهه، موفق به حل آن نشده است.
خاستگاه این مشکل آنجاست که اسرائیل، یهودیان مهاجر حدود یک صد کشور جهان را در خود جای داده است. از سفید پوستان شمال اروپا تا سیاه پوستان هند و آفریقا، همة اعضای این جامعه اند .
این تنوع فرهنگ، ملیت، رنگ و زبان که در صدها روستا و شهر و شهرک صهیونیست نشین، ظهور و بروز دارد، در هیچ نقطه ای از جهان، با محدوده ای این چنین و جمعیتی کمتر از چهار میلیون نفر، قابل مشاهده نیست. از این روست که اخبار رادیو اسرائیل، نه تنها به زبان عبری و عربی که به انگلیسی، فرانسه، اسپانیولی، یدیشی، آلمانی، روسی و ... نیز پخش می‌شود.
این یهودیان جامعه اسرائیلی، از حقوق و امتیازات واحد برخوردار نیستند؛بلکه به لحاظ مبدا مهاجرت و فرهنگی که حامل آن اند، طبقه بندی می‌شوند.
در این طبقه بندی، یهودیان آفریقایی و عربی در پایین ترین پلکان جای گرفته‌اند‌و‌از بسیاری امتیازات و امکاناتی که یهودیان اشکناز (اروپایی و غربی) برخوردارند، محروم اند.
لورنس مایر می نویسد:
جامعه اسرائیل با یک خط مستقیم، به دو بخش کاملاً مجزا تقسیم شده است. بخش نخست، اسرائیل غربی است که ثروتمند، متخصص و مسلط بر دستگاه های اجرایی رژیم است. بخش دوم، اسرائیل شرقی است که فقیر و محروم بوده و از تخصصی برخوردار نیست. اکثریت شهروندان اسرائیلی از این دسته اند.
باری، نا گفته پیداست که در جامعه متشتت و پراکنده‌ای این چنین، دستیابی به یک نظام منسجم، مستلزم تکیه و تاکید بر برخی عناصر وحدت زاست.
به همین جهت، رهبران «لائیک» اسرائیل ، به منظور حل این بحران، بر دو عنصر «دین یهود» و «زبان عبری» به عنوان عامل وحدت یهودیان، تکیه و تاکید می‌کنند. به ویژه که اصولاً سخن گفتن از یک مجموعه واحد انسانی در جهان به نام «نژاد یهود» امری مهمل و بی‌معناست.
انبوه تبلیغات صهیونیستی ادعا دارد که یهودیان امروز دارای نژادی ناب بوده و همة از نسل فرزندان یعقوب و عبرانیان باستان‌اند؛ ولی ادله متقن و شواهد روشن تاریخی، این ادعا را مردود می شمارد.
مثلاً ترکان سواحل دریای خزر در سده هشتم میلادی، به دنبال یهودی شدن فرمانروای خود، به دین یهود درآمدند، و بسیاری از اعراب یمن یهودی شدند و یهودیان فلاشا از سیاه پوستان بودند و نیز یهودیان هندی تفاوت چندانی با سیک ها ندارند و برخی از مردم چین نیز آیین یهود را گردن نهادند... . ازاین رو،اختلاط و امتزاج یهود با دیگر اقوام و ملل،امری مسلم و قطعی است که بوق های تبلیغات صهیونیسم و هزینه میلیون ها دلار، قادر به کتمان آن نیست.
هرتزل، خود، شیفته تئوری نژادی بود و یهودیان را دارای وحدت نژادی می دانست؛ اما دوست وی، اسرائیل زانگویل (Israel zangwill 1864-1926/م) داستان نویس انگلیسی و رهبر صهیونیست یهودی، مانند سیاه پوستان، بینی بزرگ و موهای مشکی فر داشت. به گفته خود هرتزل، یک نگاه به وی برای رد هر گونه نگرش نژادی به یهودیان کافی بود.
هم اینک بسیاری از سازمان های یهودی در سراسر جهان که نگاه دینی محض و مجرد از صبغه سیاسی به دین خود دارند، بر ضد صهیونیسم به فعالیت می پردازند. یکی از مهمترین این سازمان ها، انجمن آمریکایی یهودی  در ایالات متحده است که«نژاد» و«دین» را دومقوله جدا از یکدیگر می‌شناسد و معتقد است که هیچ یهودی و یا گروهی نباید به نام یهودیان آمریکا سخن بگوید. اسرائیل  نیز تنها  میهن ساکنان آن است ، نه  آنچنان که سران  رژیم صهیونیستی ، اصرار  و تاکید  می ورزند ، وطن همة یهودیان جهان!
   از سوی دیگر، ما شاهد بسیاری از چهره های فرهیخته یهودی هستیم که با روشن بینی و آزادگی و با وجدانی بیدار، رو در روی سیاست های بی رحمانه و خشونت بار رژیم صهیونیستی ایستادگی می‌کنند و غرامت و تاوان مخالفت های خود را نیز با هر بهایی می پردازند.
در این مورد، نام های یهودیان برجسته ای چون دکتر اسرائیل شاهاک، حاخام المربرگر، خانم فیلیسیا لانگر (قاضی اسرائیلی و نماینده سابق پارلمان اسرائیل)، خانم شلیمت آلونی، اوری افنیو، آلفرد لیلنتال، ناعوم چامسکی و .... که در سخنان و آثار خود، صهیونیسم را به محاکمه کشانده و رفتار های تجاوز کارانه رژیم صهیونیستی را محکوم می سازند.
    اسرائیل شاهاک، استاد شیمی آلی دانشگاه عبری قدس بود که به علت مواضع ضد صهیونیستی، از آن دانشگاه اخراج شد . وی در مقاله ای که با عنوان «من اسرائیل را محکوم می کنم» گفته است:
من معتقدم که اشغال فلسطین به دست اسرائیل، تنها یک رفتار ضد لیبرالیستی نیست، بلکه یک حرکت قساوت بار و  وحشی و نابود کننده در عصر حاضر است.
نخستین اقدام دولت صهیونیستی، حمله بی رحمانه ای بود که طی آن فلسطینیان را از سرزمین پدران‌شان بیرون راندند. آنان به ملتی که در این سرزمین به دنیا آمده و همواره در آن زیسته است، اجازه ندادند که بدان بازگردد و در خاک آن زندگی کند؛ اما به یک هلندی یهودی اجازه  می دهند به قدس وارد شود ودر یک دستگاه آپارتمان اشرافی اهدایی زندگی نماید.
در چنین شرایطی واقعاً طبیعی است که این عرب مظلوم، به هر شکل ممکن ، پا در رکاب مبارزه زند تا حقوق تضییع شده خود را باز پس گیرد. به ویژه که اسرائیل، مقررات کنوانسیون ژنو را درباره اسرای جنگی و ساکنان سرزمین اشغالی به راحتی نادیده می گیرد و زیر پا می گذارد ...  .
   اما حاخام المربرگر، نویسنده برجسته یهودی، با شهامت و اندیشه ای آزاد، دانش و عمر خود را در مبارزه با صهیونیسم صرف کرد.
   او در سال 1955/م از خاورمیانه دیدار کرد و طی نامه ای از قدس، در زمینه فقر و بی نوایی ناشی از اقدامات صهیونیسم، مطالبی نگاشت و در آن متذکر شد:
من از این که یهودی هستم ، عمیقاً احساس خواری و شرمندگی می کنم. اسرائیل به خود یهودیان هم ستم روا می دارد.
   روزنامه اسرائیلی عل همشار در شماره مورخ 9/3/1976/م، اظهارات و نظریات موشه هیرش، حاخام یهودی را منتشر کرد. وی معتقد به یک دولت دموکراتیک در فلسطین است که مسلمانان، مسیحیان و یهودیان، به صورت عادلانه و بدون تبعیض نژادی، در آن سهیم باشند .
نام برده و هم فکرانش ، خود را «پناهندگان یهودی به فلسطین» می نامند و دولت صهیونیستی را به رسمیت نمی شناسند و حتی بسیاری از ایشان، پارچه نوشته هایی را بر سر در منازل خویش نصب کرده اند که به زبان های عربی، عبری و انگلیسی، بر آن نوشته شده است: « یهودی، و نه صهیونیست» .
   با توجه به آن چه بیان شد، باید گفت: با آن که صهیونیست ها می کوشند تا بر این اصل کاذب تاکید کنند که «هر یهودی صهیونیست است، اما لازم نیست که هر صهیونیستی یهودی باشد». وجود سازمان های یهودی ضدصهیونیستی و شخصیت های برجسته یهودی مخالف صهیونیسم، بخش نخست این اصل را نقض کرده و نشان می‌دهد که میان دو مفهوم کلی «یهودی» و «صهیونیست»، اصطلاحاً رابطه «عموم و خصوص من وجه» برقرار است؛ یعنی تنها می توان گفت: بعضی یهودیان صهیونست، و برخی صهیونیست ها، یهودی اند. بنابراین، هیچ گونه تلازمی میان یهودیت و صهیونیسم وجود ندارد.
    امام خمینی قد س سره شریف بنیانگذار جمهوری اسلامی، با دقت و درایت، بارها میان دو مقوله «یهود» و «صهیونیسم» تفکیک قائل شده و حساب آنها را از یکدیگر جدا کرد.
   ایشان در 24 اردیبهشت 1358 ش، در دیدار اعضای جامعه کلیمیان ایران با ایشان در قم، فرمود:
ما حساب جامعه یهود را از حساب صهیونیزم و صهیونیست ها جدا می دانیم. آنها جز اهل مذهب اصلا نیستند ... .
ایشان در همین سخنرانی بار دیگر تاکید می کند:
ما می دانیم که حساب جامعه یهود غیر حساب جامعه آنهاست و ما با آنها مخالف هستیم و مخالفت‌مان برای این است که آنها با همة ادیان مخالف هستند. آنها یهودی نیستند. آنها یک مردم سیاسی هستند که به اسم یهودی یک کارهایی را می کنند و یهودی ها هم از آنها متنفر هستند... .  
امام خمینی یک بار دیگر در هفدهم آبان ماه همان سال، در مصاحبه با خبرنگاران آلمانی در قم، آشکارا اعلام کرد:
یهودی ها حساب شان از صهیونیست ها جداست ... .
نکته دیگری که پیش از به پایان بردن این مقال، شایان یادآوری است، این که اقلیت یهود در دو حوزه اروپایی و اسلامی، دو سرنوشت متمایز و مختلف داشته است ؛در آن جا همة تحقیر، آزار، فشار و شکنجه بود و در این جا (به عنوان اهل کتاب و ذمی) سراسر مهر، نوازش، عزت و آزادی.
    آنچه در این یادداشت، از ویژگی های منفی و رذایل اخلاقی قوم یهود، یاد شده است، ناظر بر یهودیانی است که نه به عنوان پیروان دین و آیین موسوی، بلکه در اصطلاح به منزله نژادی به همین نام، آن هم در کشورهای اروپایی، منشا انجام رفتارهای نا هنجار و نفرت بار بوده اند.
   اگر در سده های میانی، یهودیان اروپا برای حفظ جان و مال خویش، و احساس امنیت در برابر اذیت و آزار جامعه اکثریت، ناچار بودند که در محله های تنگ و تاریک و آلوده گتو در نهایت تلخی و سختی، روزگار بگذرانند، در سراسر کشورهای اسلامی، هرگز به درون دخمه ای گتو نخزیدند؛ چرا که در غایت آرامش و امنیت، با مسلمانان هم زیستی مسالمت آمیز داشتند و آزادانه در معبدهای فراوانی که در شهرها بنا کرده بودند، به انجام مناسک دینی خویش می پرداختند. سلیمان بن جبرول و موسی بن میمون، دو فیلسوف یهودی بودند که در همین محیط نشو و نما یافتند و آثاری از خویش بر جای گذاردند.
تا پیش از تشکیل رژیم صهیونیستی، بخش قابل توجهی از بازار شهر های بزرگ اسلامی مانند بغداد، قاهره، دمشق و ... در حیطه اقتدار و قبضه فعالیت این طایفه بود و سرمایه های کلان جامعه، احیاناً در دستان ایشان می گشت.
   فضای کار و فعالیت چنان برای اقلیت یهود در این کشورها فراهم بود که در سده های گذشته، و نیز در دوران معاصر، بسیاری از آنان به مقامات حساس دولتی ارتقا یافتند و گاه به مقام وزارت نیز رسیدند.

جنگی خاموش و شگفت
      فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و تخریب دیوار برلین در دسامبر 1989/م و بروز تحولاتی در روابط بین الملل، ایالات متحده آمریکا را بر آن داشت تا با اغتنام فرصت و اجرای سیاست تک قطبی، جهان را به سوی اهداف و منافع امپریالیستی خویش سوق دهد.
طرح شعارها و اجرای برنامه هایی چون «نظم نوین جهانی» ، « جهانی شدن»، «نقشه راه» و ... محصول همین سیاست است.
     دراین چارچوب ، مسائل جهانی بر اساس منافع ملی قدرت های بزرگ طبقه بندی گردیده و شیوه های سیطره قدرت های جهانی بر ملل جهان سوم، دست خوش استحاله کلی خواهد شد.
    هم اینک ایالات متحده آمریکا، به دنبال ترسیم نقشه جدیدی برای خاورمیانه است که با نقشه ترسیم شده پس از جنگ جهانی دوم متفاوت است.
    به یقین این نقشه جدید، تنها محدود به محو کامل فلسطین از خاور میانه و لغو هویت عربی- اسلامی بیت المقدس نمی‌شود ؛ بلکه در نقشه کشورهای لبنان، سوریه، اردن، عراق و پاره ای سرزمین های دیگر نیز تغییراتی به عمل خواهد آمد.
   از سوی دیگر چنان که می دانیم ، اسرائیل تنها عضو سازمان ملل است که مرز های آن از سوی این رژیم نا معلوم و تعیین نشده باقی مانده است. این مرزها به این دلیل نا مشخص و مبهم رها شده است که راه دست رسی به «اسرائیل بزرگ» همواره برای این رژیم گشوده باشد.
آیا رابطه ای میان «اسرائیل بزرگ» و «نقشه جدید خاورمیانه» نمی توان یافت؟
آیا حضور نظامی آمریکا در عراق به بهانه اولیه دست یابی به سلاح های کشتار جمعی و سپس با شعار مضحک «برقراری دموکراسی!» ، با توسل به سیاست «تجاوز و تخریب» و «نسل کشی» و ارتکاب هولناک ترین شکنجه ها نسبت به مردم مظلوم و بی پناه این کشور، بخشی از تمهیدات «تغییر نقشه جغرافیایی خاورمیانه» به شمار نمی آید؟
    آیا نمی توان گفت که پس از شکست فضیحت بار سیاست توسعه طلبانه رژیم صهیونیستی در جنوب لبنان، هم اینک در سال های آغازین سده بیست و یکم، این سیاست در چارچوب یک راهبرد تازه و پیچیده و نامرئی دنبال می‌شود؟
   آیا نمی توان گفت که نفوذ صهیونیسم در تار و پود و عمق ساختار نظام های سیاسی، اقتصادی، و فرهنگی غرب، موجب شده است که هم اینک رژیم صهیونیستی به منظور دستیابی به اهداف توسعه طلبانه خود، دست تطاول و تجاوز خود را از آستین آمریکا و انگلیس در عراق بیرون آورد؟
   نیکولاس کریستوف، تحلیل گر سیاسی ایالات متحده، طی مقاله ای در روزنامه آمریکایی هرالد تریبیون می گوید: جناح دینی راست گرای انجیلی، نقش موثری در تصمیمات سیاسی جرج بوش دارد ؛ به گونه ای که حمله نظامی به عراق، تا حدود زیادی عمق این تاثیر را آشکار می سازد. که، جنگ عراق دارای ابعاد روشن دینی است.
   دو روز پیش از انتشار مقاله کریستوف، موران، سناتور آمریکایی در تاریخ 3/3/2003/م گفت: جنگی که بر عراق سایه افکنده است، محصول عملکرد یهودیان آمریکاست و چنان چه فشار یهودیان نمی بود، به یقین ما به گونه ای دیگر عمل می کردیم.
   پس از این اظهار نظر، صهیونیست های آمریکا، حملات فشرده خود را متوجه موران کرده و چنان او را تحت فشار قرار دادند که مجبور به استعفای از مقام خویش شد و بارها دست به عذرخواهی و پوزش زد.
   خانم دکتر شری ویلیامز، استاد دانشگاه هاروارد و همسر ریچارد نیوستاد، نویسنده نامدار آمریکایی نیز می گوید:جنگ بر ضد عراق را بنیاد گرایان مسیحی و یهودی آمریکا برنامه ریزی کرده‌اند.


دانلود با لینک مستقیم

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.