ماجرای خونین کربلا آنقدر عظیم و تأسفبار است که زمان را در خود هضم میکند. ظهر عاشورای سال 61 هجری بهراستی زمین و زمان و عرش و فرش را به هم درآمیخت. تاریخ بعد از این واقعه خونبار به تعبیری از قلم میافتد زیرا روایت ظهر عاشورا در نوع خود نهایت و اوج تبیین حدیث دردمندی اولاد آدم است. قلم بعد از بیان این ماجرا چه بنویسد و تاریخ از پس این واقعه چه بگوید؟ از این رو در کتب تاریخ و در خطبه خطیبان و واعظان و در روایت پیران و عالمان بهندرت شرحی از سالهای بعد از آن واقعه میخوانیم و میشنویم و دفتر پریشانی تاریخنویسان حداکثر تا کاخ الخضرای یزید در کوچه پشت مسجد اموی دمشق باز است و اگر مورخی به جنبه فلسفی و تحلیلی واقعه کربلا نیز بپردازد آن را تا تبلیغ و تشریح ماجرا از زبان زینب کبری و امام سجاد(ع) و تصویر دردناکی اسارت اهل بیت سالار شهیدان ادامه میدهد و دیگر هیچ!