دانلود حل تمرینات اصول حسابداری ۲ استاد نوروش در اکسل
کلیه تمرینات به صورت فایل اکسل می باشد و به تایید استاد مربوطه درس رسیده است
لطفا پس از دانلود فایل را ازحالت فشرده خارج نمایید
حجم:500 کیلوبایت
فرمت فایل : WORD, PDF
تعداد صفحات: 43
همراه باDatabase و ProfDataBank
فهرست مطالب:
عنوان شماره صفحه
مقدمه 4
نرم افزار مدیریت آموزش دانشگاهی 4
سیستم مدیریت وب سایت اساتید و درس افزار سما 17
سیستم آموزش مجازی CyberLMS 21
چرا دلفی؟ 26
طراحی نرم افزار (جداول) 35
پیاده سازی 37
پیوست1 : پیشنهاداتی برای کارایی بهتر برنامه 42
پیوست3 : منابع 43
مقدمه
توسعه فناوری اطلاعات به گونه ای زیربنایی در حال دگرگون ساختن تمامی جنبه های اجتماعی از جمله مقوله آموزش می باشد. کامپیوتر در بدو امر بخاطر انجام عملیات محاسباتی اختراع شد و مخترعان آن فکر نمیکردند که روزی کاربردهای اداری آن بسیار بیشتر از کاربردهای محاسباتی و علمی بشود. اما امروزه با توجه به گسترش شبکههای محلی و شبکه جهانی اینترنت، در تمام کشورهای پیشرفته دنیا، کامپیوتر جزو غیر قابل حذف میز هر کارمندی شده است. بارزترین نشانه توسعه فناوری اطلاعات،اینترنت است که آنچنان که باید ، از آن استفاده نمی کنیم این موضوع حتی در محیطهای دانشگاهی نیز که همواره باید پیشرو در استفاده از امکانات و تکنولوژی های جدید باشند، به چشم می خورد.
بنابراین سیستمی که بتواند بطور کاملا خودکار اطلاعات اساتید را ثبت نماید و قابلیت جستجو و ویرایش فیلدها را داشته باشد کاملا ضروری به نظر می رسد از اینرو قصد داریم در این مقاله به معرفی سیستم های موجود و ویژگی های هر یک می پردازیم و سپس سعی داریم که با الهام از سیستم های موجود ، نرم افزاری را طراحی کنیم که این قابلیتها را داشته باشد.
در ادامه برخی از نمونه های معروف این نوع نرم افزارها آمده است:
در حال حاضر توسط این نرم افزار تحت وب می توان انتخاب واحد دانشگاهها را مکانیزه نموده و توسط قسمت Application کلیه امور مربوط به معاونت آموزشی را مدیریت نمود . این نرم افزار در نوع دانشگاه محدودیتی نداشته و هم اکنون در دانشگاه دولتی ، غیرانتفاعی ، علمی کاربردی ، فنی حرفه ای و ... نصب و مورد بهره برداری قرار گرفته است
معرفی جزئیات کارکردی و غیر کارکردی نرم افزار
۱- مشخصات کارکردی در نماد
۱-۱- کاربران نماد
۲-۱- مقاطع تحصیلی در نماد
سامانه نماد طوری طراحی شده است که مدیر ارشد می تواند مقطع تحصیلی جدید ایجاد کند.
۳-۱- دوره های تحصیلی:
پوشش همزمان دوره های ترمیک ، پودمانی ، دوره های آزاد و غیر انتفاعی
۴-۱- انتخاب واحد:
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:22
فهرست مطالب:
عصر قاجاریه (1344-1210)
پینوشت
منابع
عصر قاجاریه (1344-1210)
▪ میرزا احمد تنکابنی (قرن 13)، حکیمباشی مخصوص فتحعلیشاه. رسالة «اسهالیه» را در زمان فتحعلیشاه و رسالة « لطلب السؤال » را در زمان محمدشاه قاجار نوشت. همچنین رسالة « برء الساعه » (بیماریهای اضطراری) رازی را که شامل 23 باب است، از عربی به فارسی برگردانده و هفت باب بر آن افزود.
▪ میرزا ابوالقاسم رشتی (1231-1150)، روحانی و ادیب. نثری روان و دلنشین و اشعاری نغز دارد که به حدود پنجهزار بیت فارسی و عربی بالغ میشود.
▪ مفتی (قرن 13)، شیخ محمدصادق لاهیجی، روحانی و شاعر. در شعر، « مفتی » تخلص میکرد. قطعه و ترجیعبندی مفصل از او در دست است. قطعة مذکور را در وصف آتشسوزی مهیب گیلان (گویا آتشسوزی دوم در 21 صفر 1257) که نیمی از شهر را به کام کشید، سرود.
▪ سیدکاظم رشتی (1259-1212)، پیشوای فرقة شیخیه. بیش از 150 تألیف از او در علوم و معارف اسلامی به یادگار مانده است.
▪ حاجی زینالعابدین سراوانی (1220- در سالهای سلطنت ناصرالدینشاه: 1313-1264). وی « حاجی » تخلص میکرد. از او چکامهای در وصف قحطسالی گیلان بهجا مانده است.
▪ حکیم صبوری رشتی (1262 یا 1313- 1267). شاعری پرمایه و خوشذوق و در شعر به شیوة سهل و ممتنع سعدی مقید بود. « صبوری » تخلص میکرد. دیوان او، حاوی اشعار نغز و شیرین است. وی در موسیقی نیز صاحبنظر بود. دیوانش به چاپ رسیده است.
▪ فارغ رشتی (قرن 13 و اوایل 14). شاعری میهندوست و آزاده معرفی شده است. اشعار او در جواب ایرانیانی که در قفقاز بر ملت ایران طعنه میزدند، در «نسیم شمال» سیداشرف منتشر میشد. در « باغ بهشت »، شعر « فوضولی موقوف » او بهنام اشرفالدین حسینی آمده، ولی در ستون ادبیات « نسیم شمال » در «جواب اشعار ملانصرالدین تفلیسی» بهنام « فارغ » ثبت شده است. بعید نیست که «فارغ» نام مستعار باشد.
▪ حاجی ملامحمدعلی (1320-1234)، فقیه و امام جمعة رشت. از آثار اوست: جبر و تفویض؛ سیاست مدون و محافل العارفین؛ مرقاة الصعود لاهل المعرفة و الشهود؛ شرح ابیات مثنوی.
▪ ملاباشی (قرن 13)، حاج محمدباقر، روحانی عارف معاصر ناصرالدینشاه (1313-1264 ق)، از شیوخ سلسلة نعمتاللهی لاهیجان. وی در مرثیهسرایی چیرهدست بود. مورد توجه ناصرالدینشاه قرار گرفت. اشعارش در جنگها نقل شده است.
▪ حسامالاسلام دانش (1265 نجف ـ 1346 ق)، واعظی شیرینسخن و فصیح و بلیغ و پرمخاطب بود. به خدمت یکی از اقطاب سلسلة ذهبیه تشرف یافت و دیری نگذشت که خود از مشایخ آن سلسله شد. هادی جلوه، دیوان او را به چاپ رسانیده و از دو تألیف « ریحان اکبر » و « ریحان اصغر » او نام برده است.
▪ ابراهیم سراج (قرن 14)، شاعر طنزپرداز و خوشقریحة گیلان. وی در بادکوبه به تجارت اشتغال داشت. پس از انقلاب اکتبر، به زادگاهش رشت بازگشت و با تشکیلات نهضت جنگل، در هیأت اتحاد اسلام، همکاری کرد. اشعار گیلکی و فارسی از او بهجا مانده است.
▪ شیخ ابوالقاسم (قرن 14)، ملقب به افصح المتکلمین، از مردم املش گیلان. وی روزنامة « خیرالکلام » را اندکی پس از افتتاح نخستین دورة قانونگذاری، در رشت منتشر کرد. در نکوهش استبداد محمدعلی شاه، سخت بیپروا بود. پس از پیروزی آزادیخواهان، در روزنامههای « ساحل نجات » (انزلی) و « خیال » و «راه خیال» (رشت) به حریفان خود میتاخت. « خیرالکلام » در 1328 ق تعطیل شد.
▪ سیدمحمدتقی، معروف به فخر داعی گیلانی (1297 ق ـ 1384 ق)، که با زبانهای عربی و اردو و انگلیسی آشنا بود. صاحب تألیفات و ترجمههای متعدد است، ازجمله: تاریخ ایران، اثر سرپرسی سایکس (دو جلد)؛ تاریخ تمدن اسلام و عرب، اثر گوستاو لوبون (از روی ترجمة اردوی سیدعلی بلگرامی)؛ تاریخ علم کلام، اثر شبلی نعمانی؛ مجموعه مقالات شبلی نعمانی؛ تفسیر قرآن، اثر سید احمد خان (سه جلد)؛ تاریخ هند، اثر امیر علی؛ شعر العجم، اثر شبلی نعمانی (پنج جلد).
در دوران معاصر، نویسندگان بسیاری از مردم گیلان در شئون ادب و علوم و فنون، آثار برجستهای به زبان فارسی پدید آوردند. جنبش مشروطیت که گیلانیان در پیروزی آن سهم مؤثر و تعیینکننده داشتند، مشوق ظهور این آثار بهویژه در عرصة مطبوعات و نمایشنامهنویسی و شعر و ترجمه گردید...
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:23
فهرست مطالب:
عنوان صفحه
مقدمه...................................................................................................................................صفحه2
تولد شهریار وخانواده پدری شاعر...................................................................................صفحه6
نخستین دوره تربیت وتحصیل........................................................................................صفحه7
مراتب شاعری.......................................................................................................... ...........صفحه7
تخلص شعری به نام شهریار..............................................................................................صفحه9
عشق شهریار........................................................................................................................صفحه9
شاهکار حیدر بابا ، یالان دنیا........................................................................................صفحه11
شهریار وابیاتی در وصف حضرت علی(ع)............................................................ .......صفحه13
احترام شهریار به شعرای بزرگ.................................................................................... صفحه14
شهریار و شعر نو................................................................................................................صفحه15
پاسخ شهریار به نقدی که به شعرآزاداو شده بود......................................................صفحه 15
شهریار و معاصرانش.........................................................................................................صفحه16
شهریار و موسیقی.............................................................................................................صفحه17
بر گشت شهریار به وطن خویش...................................................................................صفحه18
توجه مردم به اشعار شهریار............................................................................................صفحه19
شهریار و حافظ..................................................................................................................صفحه20
وداع شهریار.......................................................................................................................صفحه22
مقدمه:
زبان شیرین فارسی که ازدوران های بسیاردوردر تاریخ تا کنون یکی از زبان های رایج دربوده ، همواره با آثاری آمیخته بود که به آن شعر می گویند جملاتی شیرین تر از معمول که گاه با وزن و قافیه و منظوم و گاه غیر منظوم ، اما ناقل احساسات و عواطف شاعر که متاثر از جائی یا چیزی یا کسی شده باشد که چون خواننده نیز آن را بخواند تحت تاثیر قرار گیرد.با این تعریف لازمه شعر این نیست که منظوم باشد و به گونه ای تحت نظمی خاص قرارگیرد.
حتی قبل ازآن که در دوران معاصر شاخه وسیع و گسترده ای به نام شعر نودر زبان پارسی به وجود آید نیز صاحب نظران بر همین عقیده بودند و تکیه اساسی روی
خیال انگیز بودن مطلب قرار داشت.
خواجه نصیرالدین طوسی در کتاب ( اساس الا قتباس) وزن و قافیه را برای شعر امری فرعی می شمارد و معتقد است که اگرسخن دارای وزن و قافیه باشد ولی نیروی خیال شاعرانه بهآن راه نداشته باشد به آن سخن نظم گفته می شود نه شعر و ملک الشعرای بهار نیز چنین می گوید:
(ای بسا شاعر که او در عمر خود نظمی نیافت
ای بسا ناظم که او در عمر خود شعری نگفت)
درزبان ما شعر جایگاه والایی دارد وصدها دیوان اعم ازدواوینی که درسطح جهان شهره خاص و عام گشته با آن که حتی به چاپ نرسیده در گسترش ، محبوبیت و غنای این زبان تاثیرات به سزایی داشته و دارند. با نگرش به ملل دیگر که هر کدام روزگاری برای خود استقلال داشته و با زبان ملی خود سخن می گفتند ، اما در برابر هجوم دیگران حتی در مرتبه اول همه چیز خود را از دست دادند ، من جمله زبان خود را ، شاید این شاید این گنجینه های پر ارزش نقش والایی داشتند اما اگر فاقد این ارزش ها بودیم هم چون ملل دیگر اکنون آثاری از زبان و تمدن اولیه خود نداشتیم . مثلاحفظ زبان شیرین پارسی پس از حملات ویران گری چون هجوم مغول یا اعراب ، بدون حضور
شاعران وسخنان گوهر بارشان اگر غیر ممکن نمی نمود بسیار مشکل بود .در حالیکه در بیش از هفت قرن به صورت مسلم و قطعی امرا ، سلاطین و شاهان محلی حاکم بر ایران یا بیگانه بودند و یاهمچون نوکران چشم وگوش بسته ، به فرمان بیگانگان ودر
حالی که دردوران های نکبت بار تسلط اعراب بر ایرانیان ، حیوانات ا نسان نمایی چون خلفای بنی امیه و بنی عباس بر سرنوشت جهان اسلام حاکم بودند و این خلفا تعصبات جاهلانه ای نسبت به قومیت خود داشتند. در حالی که کوچکترین بی اعتنایی به هر یک از مظاهر قومیت عرب جزایی کمتر از مرگ نداشت ، آیا اگرزبان شیرین شعر نبود که این امرا را جذب کند ما امروز زبانی به نام فارسی داشتیم ؟ خیر.
پس این هنرمندان بزرگ عصر سخنوری بودند که باژرف اندیشی و ظرافت خاص خود نه تنها در طول تمام دوران ها بیانگر عشق وعاطفه بودند و نه تنها با هنرمندی ، زبان شیرین فارسی درعمق وجود بیگانگان نیز می کاشتند و نه تنها با زیباترکردن کلام، وحشیانی چون مغولان و بیابان گردهایی چون اعراب را نیز مجذوب فارسی می کردند ، بلکه در طول تمام تاریخ پژواک رسایی برای بانگ و فریاد افراد تحت ظلم و طبقات ستم کش جامعه نیز بودند واگر از آن عده که سخن وری را روزی نامه خود کردند بگذریم سایر سخنوران را می توان سربازان دلیری بر شمرد که بانثار خون قلم خود ، حریم زبان پارسی را پاسداری کردند که البته این بزرگ مردان عرصه ی علم وادب برای همگان حتی بیگانگان نیز شناخته شده اند و با سخنان دُرّ وار خود وبا کلام دلنشین خود ، خود را و زبان فارسی را جاویدان ساختند .
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:23
چکیده:
علی اکبر دهخدا در اواخر عمر به دوستی گفته بود من دعوی شاعری ندارم , اگر شعری گفته ام از روی تفنن بوده است ,ودوستانم در باب آنها قضاوت نمی کنند نمیدانم در واقع آنها را باید نظم خواندیا شعر ؟بدون شک این تردید از جانب کسی که طی سالها بخش عمده عمر خود را در مطالعه شعر فارسی به سر آورده است دیوانهای شاعران رابارها زیرورو کرده است برتعداد زیادی از آنها تعلیقات وملاحظات ادبی نوشته است مخصوصا از جانب کسی که در تصحیح قیاسی متون و ادراک لطایف اشارات اقوال قدما در عصر خویش قولش تقریبا حجت و قضاوتش غالبا مقبول شمرده می شده است جز تواضعی در خوریک محقق راستین محجوب وعاری از ادعا نیست وکیست که نداند تفاوت بین شعر واقعی وآنچه را در زمان ما مجرد نظم می خوانند کم کسی به خوبی او درک می کرد وباز کم کسی ویژگیهای شعر واقعی و دواعی و احوالی را که در وجود مرد سخن الهام برمی انگیزد وبه احساس وتخیل وتشبیه وتصویر تبدیل می گردد یا به صورت قصه و تمثیل درمی آید واحساس و اندیشه رابه تصویر واقعیت انسانی مبدل می نماید به خوبی او می شناخت .معهذا در او با احاطه یی که به
شعر ونثر فارسی داشت وباآنکه درهر دو مقوله از بنیانگذارن تجدد محسوب می شداین اندازه فروتنی وبی ادعایی و بزرگواری وجود داشت که در مورد سخن منظوم خود با تمام نشانه های شعر واقعی که درآن هست از اینکه آن را شعر بخواند یا نظم,محجوبانه دچار تردید شود. گفتن ندارد که اگر نظم آن گونه که در عصر ما گفته می شود سخنی است متضمن نوعی تعبیر ادبی که هر چند از وزن وقافیه و صنعت وتمام آنچه ظاهر شعر را تحقق می دهد خالی نیست باری خاصیت خیال انگیزی ندارد وشورو حالی درآن نیست که بتواند آنرا به دیگری القا کند در این صورت کلام موزون دهخدا نظم مجرد نیست وبه رغم الفاظ مغلق وتعبیرات غالبا نامانوس که ویژگی عمده اکثرآنهاست باز برای کسانی که به طرز بیان وآشنایی دارند هم خیال انگیز وهم متضمن بازآفرینی واقعیت است.
اما اینکه او دوست دارد واین دوستی ممکن است تا حدی ناشی از انس و عادتی دیرینه باشد به زبان قدما سخن بگوید ماده شعری را که در کلام او هست وبه مجرد تصویر مخیل محدود نیست بلکه تصویر واقعیت را هم در ابداع ونقل قصه وتمثیل عرضه می نماید نیز نفی نمی کند. واگر شاعری مجاز است مخاطب خود را از بین کسانی که به زبان محاوره سخن می گویند انتخاب کند مانعی ندارد شاعر دیگر به هر جهت که هست مخاطب خود را از بین کسانی برگزیندکه بازبان شاعران پیشینه آشنایی دارند واحیانا می توانند آنچه را او جز با رمز واشارت خاص آن زبان نامانوس نمیتواند به بیان آورد ودر جو آلوده به اغراض ومحیط خفقان آگند عصر خویش از ایذای کژاندیشان وسخن چینی بدسگالان در امان بماند درک نمایند. معهذا شک نیست که وقتی شاعر امروز روی سخن با جمعی محدود از خاص خلق دارد البته نباید از اینکهعام خلق او را چنانکه هست درک نیمکنند ناخرسندی وشکایتگری عامیانه نشان دهد ویا کسانی را که برای جمعی انبوه تر وبیشتراز عام خلق سخن می گویند ولاجرم نام وآوازه یی بیشتر در شعر وشاعری به دست می آورند درخور طعن یا رشک بیابد. حسن کار دهخدا در یانب ود که در دوره یی از عمر عهد جوانی خویش برای جمعی بیشتراز عام خلق سخن گفت ودر دوره یی دیگر اول پیری بیشتر برای جمعی معدود ودر هیچیک از دو دوره نه دعوی شاعری کرد نه کسانی را که شیوه یی غیر از شیوه او داشتند درخور نقد یا رشک یافت .جالب آن بود که در هر دو مورد تصویرآفرینی وخیال انگیزی در کلام اومنعکس بود آنچه می سرود حالی ودردی یااندیشه یی و واقعیتی رابه مخاطب القا می کرد واو را تحت تاثیر قرار می داد و به هر حال دگرگون می کرد. نه آیا نشان شعری واقعی همین است وتفنن در طرز بیان هم مثل تفنن در تصویر پردازی شیوه یی است که شاعر بدان وسیله چیزی از ذوق وسلیقه شخصی خود را بی آنکه بالضروره بین آن با جوهر شعر همواره پیوند دقیقی هم وجود داشته باشد برمایه احساس یا اندیشه وتخیل خود می افزاید وآن را به سبک مورد پسند خود در می آورد؟ در مورد دهخدا جای این تاسف هست که اوضاع واحوال زمانه او را از اشتغال به شعر وشاعری بازداشت وبا وجود قریحه هنری جوشان وآفرینشگری که او داشت بدون شک حیف شد که به قول علامه قزوینی برخلاف آنچه ستایشگران وی آرزو داشتند (ذوالفقار علی درنیام) و(زبان دهخدا درکلام) ماند. امانه اوقاتی که او آن را صرف شعر وشاعری نکرد از او فوت شدونه از این معنی که زبانش در آنچه به کارشعرارتباط داشت غالبا در کام ماند به جوهر شعری که در ذهن او موج می زد لطمه یی رسید.در زمانی که به قول خود او بسیار بودند کسانی که می توانستند چنان شعر ونثری که او در عهد جوانی نشر کرد بنویسند او عمر گرانمایه را صرف کاری کرد که همت و حوصله یی را بیش ازآنکه در آن نوع کارها ضرورت داشت طلب می نمود او با توجه به آنکه درآن ایام قوم وکشوری که اوبه آنها عشق داشت از شاعری یا تحقیق درلغت وادب به کدامیک بیشتر نیاز سخت دارد اشتغال به شاعری وبه روزنامه نگاری را که آن گونه شاعری را لازمه آن می یافت ترک کرد وبا حوصله یی مردانه وهمتی بی فتور بدانچه بیشتر از نشر چند مجموعه شعر هر چند زیبا وروان وآوازه انگیز به فرهنگ وهنر کشور وقوم وی قدر وارج می داد دست زد وازوسوسه جاذبه انگیز شهرت وقبول عام که آن را در عهد جوانی خویش در مقالات موسوم به (چرند وپرند) ودر اشعاری نظیر(آکبلای)و(یادآر) آزموده بود خود را رهانید. پس به عنوان شاعر عام پسند که درآن ایام امثال ایرج میرزا ,ملک الشعرا بهار, عارف قزوینی وسید اشرف گیلانی آن را هدف وشعار خویش کرده بودند زبان دربست وبه عنوان معمارزبان که می رفت تا اساس تازه یی برای فرهنگ (تجدید ولادت یافته) کشور طرح بریزد در خاموشی انزوا به کار طرح (امثال وحکم) وبنای (لغت نامه) مشغول شدوکاخ تازه یی پی افکند که از باد وباران نیابد گزند. با این همه در همان سالها که بهار و عارف وسیداشرف ودیگران هر یک به وجهی دم در کشیدند ونغمه آوازشان در گلو شکست او از همان خلوت انزوای دنیای تتبغ وتحقیق با شیوه تازه یی که در شعر وشاعری گه گاه دنبال می کرد ریا کاری مدعیان تجدد وآزادی را که شاعران دیگراز هیبت آن به خاموشی محکوم شده بودند در ورای تصویر ریاکاری مدعیان قدس وطهارت به باد انتقاد گرفت . در بحبوحه استبداد دوران بعد از قاجار دهخدا طی قصه یی تمثیل گونه که تفسیر یک مثل عامیانه رایج در عصر وی بود تحت عنوان (انشاءالله گربه است) هر دو گونه ریاکاری را که قوم وکشور وی درآن ایام از آن رنج می برد بی نقاب ساخت با این حال غرابت زبان و اشتمال آن برلغات وتعبیرات خاص قدما آنرا از تعرض ادراک کژاندیشان وناراستان شهر در امان نگه داشت وآنچه را شاعران پر آوازه عصر جرئت تفوه آن را نیافتند وی هم در یک مجله ماهانه مشهور شهر وهم در مجموعه امثال وحکم خویش که هیچیک در چنان فضای خفقان آمیز بدون بررسی واجازه سخن کشان و خرده بینان رسمی و حرفه یی مجال انتشار نداشت نشر کرد. در این مثنوی که برشیوه حدیقه سنائی به نظم آمد اما تمام نشانه های یک عصر تجدد گرایی وترقی جویی واقعی را در برداشت دهخدا هم تصویر واقعیت ظاهری را نقش زد و هم آن را در تصویر خیال پوشاند. در عین حال احوال قهرمان قصه را که در واقع ضد قهرمان ومظهر ریای واپسگرای رایج در بین گندم نمایان جو فروش بود کنایه یی مستتر از احوال کسانی ساخت که با فساد و ظلم وخشونت نوظهور نظام از خارج رسیده عصر همکاری می کردند و با مغلطه یی شبیه به زبان بازی این پیر (شفت) می کوشیدند تصور آلودگی انکار ناپذیری را که مجرد این همکاری بروجوان آنها میگذاشت از ساخت ضمیر به تشویش افتاده خویش برانند.