یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

مقاله وحدت دین و سیاست در اندیشه امام خمینى(ره)

اختصاصی از یارا فایل مقاله وحدت دین و سیاست در اندیشه امام خمینى(ره) دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

مقاله وحدت دین و سیاست در اندیشه امام خمینى(ره)


مقاله وحدت دین و سیاست در اندیشه امام خمینى(ره)

 

 

 

 

 

 

 



فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:28

فهرست مطالب:

چکیده
مقدمه
 وحدت دین و سیاست در اندیشه امام خمینى(ره)
1ـ رابطه دین و سیاست در بُعد مفهومى
 الف) تعریف دین
 ب) تعریف سیاست
 ج) رابطه مفهومى
 2ـ رابطه دین و سیاست در بُعد نهادى
 الف) ضرورت وجود حکومت در عصر غیبت
 ب) الگوى عملى حکومت اسلامى در عصر غیبت
نتیجه‏گیرى
پى‏نوشت‏ها

 

 

چکیده
یکى از مباحث مهم در حوزه اندیشه‏هاى اجتماعى و سیاسى، رابطه «دین» و «سیاست» است. برخى با انکار هر گونه پیوندى میان دین و سیاست، تداخل یکى از آن‏دو را در امور دیگرى موجب ناکارآیى طرف مقابل دانسته‏اند، از این رو به جدایى کامل آن دو توصیه مى‏کنند و برخى دیگر با قبول وجود رابطه میان دو مفهوم فوق، در کیفیت و نوع رابطه اختلاف نظر دارند. نوشتار حاضر در صدد مطالعه کیفیت ارتباط مفهومى و نهادى دین و سیاست در اندیشه امام خمینى(ره) است.
 
واژه ‏هاى کلیدى: دین، سیاست، امام خمینى، رابطه مفهومى، رابطه نهادى.
 


مقدمه
از دیرباز یکى از مباحث مهم در حوزه اندیشه‏هاى اجتماعى و سیاسى، سمت‏گیرى در قبال رابطه دو مقوله «دین» و «سیاست» بوده است. برخى با انکار هر گونه پیوندى بین این دو، تداخل یکى از آنها را در امور دیگرى موجب ناکارآیى طرف مقابل دانسته‏اند و به جدایى کامل آنها از یکدیگر با هدف حفظ حرمت هر یک از آن دو توصیه کرده‏اند. سابقه تاریخى چنین توصیه‏اى به اروپاى پس از قرون وسطى باز مى‏گردد. حاکمیت هزار ساله کلیسا بر کلیه شؤون زندگى در غربِ آن دوران و ناکارآیى آن در قرن‏هاى متمادى، بعضى از اندیشمندان سیاسى آن زمان را وا داشت تا به اندیشه تفکیک دین از حوزه حیات اجتماعى روى آورند و به تحدید دخالت دین در حوزه خصوصى زندگى انسان‏هاى غربى رضایت دهند.
 ظهور چنین اندیشه و پدیده‏اى به تشکیل حکومت هایى در جهان غرب منجر گردید که خود را ملتزم به مقررات دینى در سطح اجتماع، سیاست داخلى و امور خارجى نمى‏دیدند. این اندیشه پس از فراگیر شدن اندیشه‏هاى غربى در غالب کشورهاى اسلامى نیز شیوع پیدا کرد؛ به طورى که امروزه بسیارى از این کشورها یا به طور رسمى داراى حکومت‏هاى سکولارند یا عملاً شیوه لاییکى اعمال حکومت را دارا هستند.


دانلود با لینک مستقیم

دانلود مقاله اندیشه دینی در شعر فارسی

اختصاصی از یارا فایل دانلود مقاله اندیشه دینی در شعر فارسی دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود مقاله اندیشه دینی در شعر فارسی


دانلود مقاله اندیشه دینی در شعر فارسی

 

 

 

 

 



فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:40

فهرست مطالب:

اندیشه دینی در شعر فارسی   ۱
نگاه‌ کلی‌ اسلام‌ به‌ هنر و شعر   ۵
شعر از منظر اسلام‌ و قرآن‌   ۶
نگاه‌ اول‌   ۶
نگاه‌ دوم‌   ۷
نگاه‌ سوم‌   ۷
اولین‌ شاعران‌ مسلمان‌   ۸
شعر در آیینه‌ احادیث‌ و روایات‌ معصومین‌(ع‌)   ۹
چشم‌انداز تعهد دینی‌ در تاریخ‌ شعر فارسی‌   ۱۱
کسایی‌ مروزی‌   ۱۱
رودکی‌   ۱۲
فردوسی‌   ۱۲
ناصرخسرو قبادیانی‌   ۱۳
سنایی‌   ۱۴
نظامی‌ گنجوی‌   ۱۶
حافظ‌ شیرازی‌   ۱۷
بیدل‌ دهلوی‌   ۱۷
منابع ۳۶

 

مقدمه‌:
اگر در چارچوبه‌ تعریف‌ دینی‌ هنر، چند کلمه‌ را در نظر بیاوریم‌ که‌ شاکله‌ و ساختمان‌ اصلی‌ این‌ تعریف‌ با آنها سامان‌ یابد، بدون‌ تردید و تامل‌ کلمه‌ «تعهّد» یکی‌ از آن‌ کلمات‌ است‌. ادیان‌ مختلف‌ با تکیه‌ بر اصول‌ اعتقادی‌ و مبانی‌ فکری‌ خاص‌ خود بر الزام‌ چنین‌ کلمه‌ای‌در ساختار تعریف‌ هنر توافق‌ دارند و استنباطی‌ که‌ این‌ ادیان‌ از مقوله‌های‌ هنری‌ دارند، برخاسته‌ از همین‌ رویکرد معنوی‌ و خاصّیت‌ درونی‌ و بار اندیشگی‌ هنرها است‌. بنابراین‌ با نظرداشت‌ِ چنین‌ نکته‌ای‌، در می‌یابیم‌ که‌ در عُرف‌ و منطق‌ ادیان‌ و مذاهب‌ و نحله‌های‌ گوناگون‌وابسته‌ به‌ آنها، هنری‌ مورد تایید است‌ که‌ به‌ نحوی‌ متعهّد و آرمانی‌ و در خدمت‌ ایدئولوژی‌ و ارزش‌های‌ دینی‌ قرار گرفته‌ باشد و با توجه‌ به‌ همین‌ نکته‌، هنری‌ که‌ خاستگاه‌ اندیشه‌ای‌ ندارد وهیچ‌ مسئولیتی‌ را در حوزه‌ اجتماعی‌ نمی‌پذیرد، جایگاه‌ شایسته‌ای‌ نیز در فرهنگ‌دینی‌ نمی‌یابد.
سرشت‌ هنر آمیخته‌ با دین‌ و آموزه‌های‌ دینی‌ است‌؛ از آن‌ رو که‌ دین‌ و هنر در یک‌ تعامل‌ همیشگی‌ و استوار قرار دارند. دین‌ در تلطیف‌ فضاها و زیبایی‌ و ادراک‌ مفاهیم‌ درونی‌ و معنایی‌اش‌ مرهون‌ هنر است‌ و هنر جاودانگی‌ و حصول‌ به‌ مرزهای‌ کمال‌ مطلق‌ را در مفاهیم‌ دینی‌ جست‌وجومی‌کند. اسلام‌، مسیحیت‌، زرتُشت‌ و تمامی‌ ادیان‌ توحیدی‌ و غیرتوحیدی‌ هنر را تایید نموده‌، آن‌ را برخاسته‌ از فطرت‌ و ذات‌ انسان‌ می‌شناسند و از همین‌ رو بسیاری‌ از ادیان‌ در آیین‌ها و مراسم‌ عبادی‌شان‌ برای‌ رهایی‌ و آرامش‌ روحی‌ و تسلیم‌ از هنر موسیقی‌ استفاده‌ می‌کنند وبرخی‌ نقاشی‌ را شایسته‌ ترسیم‌ باورهای‌ اعتقادی‌، و نمادی‌ از تجلیات‌ ماورایی‌ می‌شناسند.
تحقیق‌ در تاریخ‌ هنر نشانگر این‌ واقعیت‌ است‌ که‌ راز آفرینندگی‌ و چیزی‌ با عنوان‌ آفرینش‌، مولودی‌ در دامن‌ الهام‌ است‌. یعنی‌ هنر از کجا و چه‌ نقطه‌ای‌ آغاز شود و این‌ الهام‌ چگونه‌ در درون‌ هنر: خط‌، نقاشی‌، شعر، تئاتر، سینما راه‌ می‌یابد؟ قدیمی‌ترین‌ آثار کلاسیک‌ (اروپاو غرب‌) انواع‌ هنر را نتیجه‌ تفکر در دین‌ می‌دانند و باور دینی‌ را زمینه‌ساز بسیاری‌ از کشف‌های‌ هنری‌ و ابداع‌ سبک‌ها و متدها و روش‌هایی‌ که‌ در گذر زمان‌ اصالت‌ بیشتری‌ یافته‌اند. از قرن‌ هفدهم‌ تا قرن‌ بیستم‌ که‌ بستر بسیاری‌ از تحولات‌ هنری‌ـ ادبی‌ در اروپا و غرب‌است‌، همه‌ جا نقش‌ کلیسا و متون‌ مقدس‌ به‌ مثابه‌ کانون‌ الهام‌ و به‌ عنوان‌ نماینده‌ دین‌ مشهود است‌. در ادبیات‌ فارسی‌ نیز بدون‌ هیچ‌ شُبهه‌ و تردیدی‌، متون‌ روایی‌ و حدیثی‌ و مفاهیم‌ قرآنی‌ سرچشمه‌ بسیاری‌ از آفرینش‌های‌ ادبی‌ است‌.
اسلام‌ به‌ عنوان‌ بزرگ‌ترین‌ و کامل‌ترین‌ دین‌، هنر را با وصف‌ التزام‌ و تعهد می‌پذیرد. فقیهان‌ و روحانیان‌ که‌ هم‌ حافظان‌ و هم‌ حاملان‌ متون‌ دینی‌ هستند و هم‌ مکلف‌ به‌ پاسخگویی‌ به‌ شبهات‌ و پدیده‌های‌ هنری‌ که‌ وارد قلمرو یک‌ اجتماع‌ دینی‌ می‌شوند، ابتدا جنبه‌های‌ مختلف‌ آن‌را آسیب‌شناسی‌ می‌کنند و آن‌گاه‌ گزاره‌هایی‌ را در برابر آن‌ قرار می‌دهند و از اینجا است‌ که‌ هنر واقعی‌ و فطری‌ از ابتذال‌ و هنر مبتذل‌ بازشناسانده‌ می‌شود.
در افق‌ فقاهت‌ اسلامی‌ و در نگاه‌ فقهای‌ دین‌، آنچه‌ هنرمند می‌پردازد، نقشی‌ است‌ که‌ از غیب‌ در آیینه‌ جان‌ او اشراق‌ یافته‌ است‌ و اگر هنرمند از شواغل‌ و تعلقات‌ دنیایی‌ اعراض‌ نکند و اگر اهل‌ جذبه‌ عشق‌ نباشد، آن‌ جانب‌ را نخواهد یافت‌.
از آنجایی‌ که‌ شاعر خود در محدوده‌ زمانی‌ و مکانی‌ خاص‌ زیست‌ می‌کند، بدون‌ شک‌ وضعیت‌ و اندیشه‌ حاکم‌ بر جامعه‌ که‌ در محدوده‌ زمانی‌ و مکانی‌ با او شریک‌ است‌، بر تعامل‌ اجتماعی‌، وضعیت‌ زندگی‌ و اندیشه‌ شاعر نیز تاثیرگذار است‌. از این‌ رو حضور اندیشه‌ دینی‌ در شعردچار فراز و فرودهایی‌ بوده‌ است‌.
اندیشه‌ حاکم‌ بر جامعه‌ شاعر ممکن‌ است‌ سوسیالیستی‌، کمونیستی‌ و یا دین‌ بوده‌ باشد و شاعر که‌ در زیر چتر یکی‌ از این‌ اندیشه‌ها زندگی‌ می‌کند، مجبور است‌ که‌ با استفاده‌ از ابزار موجود در آن‌ اندیشه‌ به‌ ساختن‌ آرمانشهر خود بپردازد. لذا می‌بینیم‌ که‌ در بعضی‌ از ادوار،حضور اندیشه‌ دینی‌ به‌ خاطر تسلط‌ اندیشه‌ حاکم‌ بر جامعه‌، در آثار شاعران‌ کمتر می‌شود، اما این‌ بدان‌ معنا نیست‌ که‌ اندیشه‌ دینی‌ در آثار شاعران‌ کاملاً محو شود. چون‌ همان‌طور که‌ گفته‌ شد، دین‌ یک‌ امر فطری‌ است‌ و انسان‌ شاعر لاجرم‌ نمی‌تواند از آن‌ غافل‌ بماند. به‌همین‌ جهت‌ است‌ که‌ حضور اندیشه‌ دینی‌ در شعر شاعران‌ عصر پهلوی‌، دوران‌ انقلاب‌، و دوران‌ بعد از انقلاب‌ در کشور جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ به‌ یک‌ میزان‌ نیست‌. از همین‌ قیاس‌، در سایر کشورهای‌ فارسی‌زبان‌، مانند افغانستان‌ و تاجیکستان‌ در دوران‌های‌ مختلف‌ سیاسی‌ ـ اجتماعی‌ ازلحاظ‌ مضامین‌ و نوع‌ نگاه‌ به‌ مسائل‌ کاملاً متفاوت‌ است‌. در ایران‌ وافغانستان‌ به‌ مدد تحولات‌ سیاسی‌ و انقلابی‌، شاعران‌ از آزادی‌ کامل‌ در ابراز اندیشه‌ها و گرایشات‌ ذهنی‌ خود برخوردارند و می‌توانند شعر آرمان‌گرایانه‌ بسرایند؛ در حالی‌ که‌ در کشوری‌ مانند تاجیکستان‌ بردهان‌ و اندیشه‌ شاعران‌ قفل‌ زده‌ بودند و هر گونه‌ آزادی‌ حتی‌ در زبان‌ و بیان‌ باید با اجازه‌ حکومت‌ شوراها و مهر و امضای‌ حاکمان‌ سیاسی‌ می‌بود و از این‌ روی‌ شعر تاجیکستان‌ در فاصله‌ای‌ دورتر از شعر فارسی‌ ایران‌ و افغانستان‌ قرار می‌گیرد. طرح‌ اندیشه‌ در هنر و خصوصاً شعر و ادبیات‌ دارای‌ ابعاد گسترده‌ و نامتناهی‌ است‌.

 


دانلود با لینک مستقیم

مقاله اندیشه های سیاسی خواجه نظام الملک

اختصاصی از یارا فایل مقاله اندیشه های سیاسی خواجه نظام الملک دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

مقاله اندیشه های سیاسی خواجه نظام الملک


مقاله اندیشه های سیاسی خواجه نظام الملک

 

 

 

 

 

 

 



فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:33

فهرست مطالب:

مقدمه
• خواجه نظام الملک از کودکی تا وزارت سلجوقیان
• ملکشاه و خواجه  نظام الملک
• خدمات اجتماعی و فرهنگی خواجه نظام الملک
منبع:

 

 

مقدمه :
در تاریخ اندیشه‌های سیاسی، رسم بر این است که پژوهشگران ابتدا اندیشه‌های یونانی را کاوش می‌کنند، دیدگاه افلاطون و ارسطو را بررسی می‌کنند و به عنوان ریشه‌ی مکتب‌های سیاسی به آن می‌نگرند. اما خواجه  نظام الملک طوسى پیرو هیچ مکتب سیاسی که از یونان و روم باستان به ارمغان آورده باشند، نبود. اگر گفته‌های خواجه و خط مشی او را در مدت نزدیک به سی سال وزارت در دستگاه سلجوقیان بررسی کنیم، چیزی جز گسترش عدالت اجتماعی، مبارزه با ستم و تشویق به نشر علم نمی‌بینیم.
در کتاب سیاست نامه، در همه داستان های تاریخی که برای عبرت آموزی آورده است، با هدف روشن کردن نتیجه عدالت  خواهی و عواقب شوم ظلم و ستم در جوامع مختلف را برای ملکشاه سلجوقی به زبان ساده بازگو مى کند. اگر بخواهیم برای او در سیاست نامه «فلسفه تاریخ» بسازیم، مى توانیم آشکارا بگوییم که بر طبق نوشته های او مى توان ادعا کرد که: طبق قوانین و سنت   هایی که عدالت را توصیه مى کند و عدالت به این معنی است که هر کس در جایگاه خود قرار گیرد، باید در فرآیند تاریخ، عدالت خواهان حاکم باشند. به همین انگیزه ابتدا بعد از بررسی تاریخ خطه خراسان و شهر طوس، زندگینامه خواجه طوس را در قالب جریانات سیاسی دوره زندگى اش بررسی کرده و سپس با آوردن نکته هایی از کتاب سیاست نامه به اندیشه   های او آگاهی پیدا مى کنیم و در آخر کلام، به خدمات فرهنگی او اشاره مى کنیم.
خواجه  نظام الملک طوسی پسر خواجه  ابوالحسن علی بن اسحاق بود که در قریه نوغان از شهر طوس به تاریخ جمعه پانزدهم ذى القعده سال ۴۰۸ ه.ق (۱۰۱۷ م) متولد شد. طوس از شهرهای عمده و فرهنگ خیز خراسان بود. خراسان (خورآیان) (مشرق) یعنی سرزمینی که از آن «خورآسد» یعنی خورشید طلوع کند. به خراسان سرزمین خورشید طالع نیز گفته اند. خراسان سرزمین بزرگی بود که بین آمودریا (جیحون) تا کوه های هندوکش در افغانستان امتداد داشته است. خراسان کنونی تنها قسمتی از آن خراسان بزرگ است.شهرهای عمده این منطقه عبارت بودند از مرو، هرات، بلخ، نیشابور و بالاخره شهر طوس که از شهرهای باستانی خراسان محسوب مى شود. وسعت شهر طوس به قدری بوده است که دربردارنده مناطقی چون طابررن، سناباد، نوغان، رادکان و بسیاری از قراء دیگر بوده که بر اثر حمله مغول نابود شده اند. زمانی که حضرت رضا(ع) به شهادت رسید مدفن مطهر آن حضرت در سناباد، هسته مرکزی شهر مقدس مشهد شد. به عبارت دیگر طوس در ۲۵ کیلومتری شمال غربی مشهد کنونی قرار دارد و سابقاً جزیی از طوس بود. شهر طوس از نظر علمی و ادبی سابقه بسیار روشنی دارد. شعرا،  ادبا، دانشمندان، فقها و فلاسفه بزرگ از آن برخاسته اند، که در طول تاریخ پرتحول ایران بعد از اسلام، همواره پاسدار فرهنگ ایران بوده اند. کسانی مانند دقیقی طوسی، اسدی طوسی، حکیم ابوالقاسم فردوسی، محمد غزالی طوسی، احمد غزالی طوسی، محمدبن حسن طوسی ملقب به شیخ الطائفه و بالاخره خواجه  نظام الملک است که ابتدا در دستگاه غزنویان مشاغل مختلف دیوانی داشت و بعد از چیرگی ترکان سلجوقی بر ایران در دربار آلپ ارسلان و ملکشاه شغل وزارت یافت و توانست با تدبیر خویش  سلجوقیان را به سمت و سویی که خود مصلحت مى دانست هدایت نماید. در ۳۸۷ سال بعد یعنی در ۷۹۵ ه.ق (۱۲۰۰ م) مرد دانشمند و سیاست پیشه ای چون خواجه  نصیرالدین طوسی در این دیار پا به عرصه وجود گذاشت که توانست هلاگوخان مغول را مطابق خواسته خویش راهنمایی کند و از خون ریزی و تخریب بیش از حد مغولان از آثار فرهنگی جلوگیری نماید. خواجه  نظام الملک طوسی و خواجه  نصیرطوسی در زمینه وزارت و مشاورت با پادشاهان ترک نژاد و مغول به قدری مهارت داشتند که این نکته را در تاریخ ایران به عنوان یک اصل و حقیقت تاریخی گنجانیدند که امپراتوران ترک نژاد و خان های مغول شمشیرزنان شجاع و پرصلابت بوده و جهانگیری و گشودن سرزمین های دیگر برای آنها بسیار آسان بود. اما قادر به جهانداری و اداره ممالک مفتوحه نبودند مگر با راهنمایی وزرای ایرانى. این وزرا آنقدر در تغییر طرز تفکر پادشاهان مهارت به خرج دادند تا به آن حد که آنان را مشوق فرهنگ و پاسدار زبان و ادب فارسی و حتی دین اسلام کردند. ادیبان و سخنوران خراسانی در دورافتاده ترین روستاهای خراسان بزرگ به ویژه طوس در این جریان تاریخی سهم بزرگ و قابل توجهی داشتند، چون به وسیله وزرای ایرانی به دربارها راه یافتند. آنان با سرودن اشعار نغز، ترکان را شیفته زبان فارسی کردند. رونق نظم و نثر فارسی به وسیله پادشاهان ترک به حدی رسید که در زمینه رجزخوانی در جنگ ها نیز از اشعار فارسی و شعرای پارسى گوی سود مى جستند که نمونه ای از آن را در این متن مى آوریم. در سال ۵۴۲ ه.ق سلطان سنجر سلجوقی برای سرکوب اتسز خوارزمشاه قصد خوارزم کرد و قریه هزار سف را دو ماه محاصره کرد. در این سفر جنگی انوری در خدمت سنجر بود و رشید وطواط شاعر پارسى گوی اهل بلخ و فارغ التحصیل نظامیه بلخ در خدمت اتسز به سر مى برد.


دانلود با لینک مستقیم

مقاله اندیشه های شهید چمران

اختصاصی از یارا فایل مقاله اندیشه های شهید چمران دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

مقاله اندیشه های شهید چمران


مقاله اندیشه های شهید چمران

 

 

 

 

 

 



فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:16

فهرست مطالب:
عنوان                                 صفحه

مقدمه    1
نیایش    2
 معرفی    3
فعالیت های اجتماعی    4
وزارت دفاع    7
مجلس    7
جنگ تحمیلی    8
پس ازپیروزی    8
شهادت    9
دکترچمران درکلام امام خمینی    9
گوشه ای ازوصیت نامه دکترچمران    10
خاطرات    10
کتابهای دکترچمران    11
منابع    13

 

مقدمه:
سخن گفتن از شهیدی با ابعاد گوناگون، ‌از اسوه‏ای که جمع اضداد بود، از آهن و اشک، ‌از شیر بیشه نبرد و عارف شب‏های قیرگون، از پدر یتیمان و دشمن سرسخت کافران بسیار سخت بلکه محال است.
سخن گفتن از شهید دکتر مصطفی چمران، این مرد عمل و نه مرد سخن، این نمونه کامل هجرت، جهاد و شهادت، این شاگرد مکتب علی(ع)، این مالک‏اشتر جنوب لبنان و حمزه کربلای خوزستان سخت و دشوار است. چرا که حتی نمی‏توان یکی از ابعاد وجودی او را آنگونه که هست، توصیف کرد و نبایست انتظار داشت که بتوانیم تصویر کاملی در این مختصر از او ترسیم نمایئم، که مردان و رهروان راه علی(ع) و حسین(ع) را با این کلمات مادی و معیارهای خاکی نمی‏شود توصیف نمود و سنجید.
این مروری است گذرا و سریع، بر حیات کوتاه اما پرحادثه و سراسر تلاش، ایثار، عشق و فداکاری شهید دکتر مصطفی چمران.



نیایش
خدایا می ‏خواهم فقیر بی ‏نیاز باشم که جاذبه‏ های مادی زندگی مرا از زیبایی و عظمت تو غافل نگرداند، خدایا خوش دارم گمنام و تنها باشم تا در غوغای کشمکش‏های پوچ مدفون نشوم
خدایا درمندم و بندبند وجودم از شدت درد صیحه می‏زند، تو مرا در بستر مرگ آسایش بخش
خسته شده ‏ام، پیر شده ‏ام، دل شکسته ‏ام.
ناامیدم، دیگر آرزویی ندارم، احساس می‏کنم که در این دنیا دیگر جای من نیست با همه وداع می‏ کنم و می ‏خواهم فقط با خدای خود تنها باشم
خدایا به سوی تو می ‏آیم از عالم و عالمیان می ‏گریزم تو مرا در جوار رحمت خود سکنی ده.


دانلود با لینک مستقیم

دانلود مقاله اندیشه های چارلز هندی با معماران عصر دیجیتال

اختصاصی از یارا فایل دانلود مقاله اندیشه های چارلز هندی با معماران عصر دیجیتال دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود مقاله اندیشه های چارلز هندی با معماران عصر دیجیتال


دانلود مقاله اندیشه های چارلز هندی با معماران عصر دیجیتال

 

 

 

 

 



فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:27

چکیده:

چارلز هندی(CHARLES HANDY) در سال 1932 میلادی در ایرلند زاده شد. پدرش یک کشیش پروتستان بود که به گفته خودش نقش مهمی در زندگی او ایفا کرده و تمایل به پرسیدن چرا را در او تقویت کرده است.
هندی در سال 1955 در رشته فلسفه و تاریخ کلاسیک از دانشگاه آکسفورد با درجه ممتاز لیسانس گرفت. سپس به مدت ده سال به عنوان مدیر فروش شرکت رویال داچ شل(ROYAL DUTCH SHELL) در مالزی مشغول به کار شد.
اما در سال 1967 در رشته مدیریت در دانشگاه MIT فارغ التحصیل شد و سپس در مدرسه مدیریت اسلوان در MIT به کار پرداخت. او در این مدت با وارن بینس(WAREN BENNIS) متفکر مشهور مدیریت آشنا می شود و از او بیشترین تاثیر را می پذیرد. او بینس را پدر معنوی خود به شمار می آورد.
پس از آن به انگلستان بر می گردد و در تشکیل و تاسیس مدرسه کسب و کار لندن(LONDON BUSINESS SCHOOL) فعالیت می کند و خود در سال 1972 موفق به اخذ درجه استادی در دانشکده مدیریت در رشته روانشناسی می شود. او سالها به عنـوان مفسر بی بی سی(BBC) مشغول به کار بود و شهرت جهانی کسب کرد. چارلز هندی معروفترین و اثرگذارترین چهره اروپایی در میان متفکران و اندیشمندان علم مدیریت به شمار می رود. او یک فیلسوف اجتماعی برجسته و مشاور زبردست مدیریت است که تجربه سالیان متمادی مشاوره و تحقیق در حوزه های مختلف سازمانی واجتماعی و مدیریتی را با خود همراه دارد.
هندی نویسنده ای تواناست که تاکنون 15 کتاب در زمینه های طبیعت کار، عمر سازمانی، اخلاق و ارزشها، جستجوی معنا در زندگی و کار و آینده کار تالیف و منتشر ساخته است که بیش از یک میلیون نسخه از آنها به فروش رفته است. کتابهای او همگی سرشار از نکات نغز و راهگشا در حوزه های اجتماعی و مدیریتی است که با نگرشی بدیع و زبانی فصیح ارائه شده است. به تعبیر وارن بینس، چارلز هندی فردی است که به حوزه مدیـریت، وقار و جذبـه ای فیلسوفـانه بخشیـده است. از همیــن روست که او با هنرمندی سحرانگیزی سبکها و شیوه های مدیریتی در اداره سازمانها را بر خـدایان اسطوره ای یونـان قدیم تطبیق می دهد و جایگاه مناسب اختلاط فرهنگها و توازن فرهنگها و خلوص فرهنگی و تناسب فرهنگی را مشخص می سازد. او در این راه از واژگان خاص خود بهره می جوید و انواع سازمانهای شبدری، فدرال، هوشمند و شهروندی را معرفی و تشریح و مقایسه می کند. ذهن وقار و بیان بلیغ او در پی آن است که به آدمیان و رهبران و سازمانها و نهادهای اجتماعی و حکومتها نهیب زند که تغییر را بشناسند و راههای مواجهه با آن را بیابند. او این عصر را عصرسنت گریزی و تغییرات سریع ناپیوسته می داند. راه حل مقابله با این ناپیوستگی به نظر او شیوه نگرش متفاوت و به تعبیر او تفکر واژگوناست. هندی گاه عصر کنونی را عصر تناقض و تضاد معرفی می کند کـه در جنبـه های مختـلف آگاهـی، کـار، بهـــــره وری، زمان، سازمان، فردگرایی، بازنشستگی و عدالت خود را بروز می دهد و همگان را به تحت کنترل درآوردن آنها دعوت می کند. او جنبه های مثبت و منفـی نظام سرمایه داری را برمی شمرد و گلایه و نگرانی خود را از اینکه پول به عنوان مهمترین شاخص پیروزی مطرح شده و ثروت ناشی از نظام بازار به درستی توزیع نشده پنهان نمی کند و به صراحت خشم خود را اعلام می دارد. او براین باور است که روح تشنه انسان و جوامع انسانی صرفاً بااقتصاد مبتنی بر پول سیراب نمی شود و از همین روست که همگان را به آغاز دگرگونی از خود فرا می خواند و مسیر تعالی و جاودانگی را نشان می دهد.

شما عصر کنونی را عصر سنت گریزی نام نهــاده اید. چرا کتابـی را به همین نام تالیف کـرده اید؟
- آینده ای که امروز آن را پیش بینی می کنیم اجتناب ناپذیر نیست. اگر بدانیم که می خواهیم چگونه باشیم می توانیم بر آن تاثیر بگذاریم. در روزگار تغییر، ما می توانیم و باید که مسئول سرنوشت خویش باشیم. عقیده من به این موضوع، دلیل تالیف آن اثر است. اگر کتاب به مردم کمک کند که به چیزها به گونه ای متفاوت بنگرند، اگر مردم شروع به تفکری سنت گریز نمایند و سعی کنند دنیای خود را بدان گونه که فکر می کنند باید باشد شکل دهند به هدف خود رسیده ام. امیدوارم که پیام روشن باشد: زمان تغییر می کند و ما باید با آن تغییر کنیم.

تغییر در تقسیم بندی شما به دو دسته تدریجی و ناپیوسته تفکیک شده اند و دنیای آینده را عصر تغییرات ناپیوسته نامیده اید. تفاوت این دو نوع تغییر در چیست؟
- چهل سال قبل اغلب مردم گمان می کردند که تغییر به معنای چیزی است که کمی بهتر از وضع قبلی باشد. آنها این تغییر تدریجی را انتظار می کشیدند و از آن استقبال می کردند. البته تغییر تدریجی ناگهان به تغییر ناپیوسته تبدیل می شود. سرعت تغییر افزایش یافته است. امروزه تغییر تصادفی تر و به تعبیری هیجان انگیزتر است. امروزه در بسیاری از عرصه های زندگی اعم از کار، پول، صلح یا آزادی و سلامت یا خوشبختی نمی توانیم تغییرات را پیش بینی کنیم، حتی نمی توانیم با اطمینان بگوییم در زندگی خود ما چه اتفاقی خواهدافتاد. تغییر پیوسته البته تغییری راحت است. در چنین حالتی گذشته چراغ راه آینده است. چون اغلب مـــــردم تغییر را خوش نمی دارند، تغییر ازطریق بحران و ناپیوستگی بر آنها تحمیل می شود. هنگامی که به گونه ای غیرمنتظره با چیزی تازه مواجه می شویم یا وارد عرصه جدیدی می شویم رویاروی امکاناتی تازه قرار می گیریم و قسمتهایی از خودمان را کشف می کنیم کــــه هیچگاه بر آن واقف نبوده ایم.

ناپیوستگی یک تجربه بزرگ است مشروط بر آنکه آن را از سر بگذرانیم. آیا ناپیوستگی بحران فاجعه آمیز است؟ چگونه باید با آن برخورد کرد؟
- به عقیده من ناپیوستگی فاجعه نیست. تغییر ناپیوسته بهترین راه پیشرفت برای جامعه ای است که یک مسیر مشخص را طی می کند و به ردپاها و چشم بندهای خود خو گرفته است. اگر خواهان بهره گیری بیشتر از فرصت و پذیرش خطر کمتری باشیم لازم است تغییرات را بهتر درک کنیم. کسانی که سمت وسوی تغییر را درک می کنند بهتر می توانند ازاین تغییـــرات به نفع خود بهره برداری کنند. جامعه ای که از تغییر استقبال می کند می تواند به جای آنکه صرفاً در مقابل آن واکنش نشان دهد آن را به خدمت بگیرد. پذیرفتن تغییر ناپیوسته به معنای بازاندیشی کامل در شیوه آموختن چیزهاست. دردنیایی که تغییر تدریجی است تقلید از بزرگترها هم در عرصه دانش و هم مسئولیت معقول است، اما در شرایط ناپیوستگی به هیچ وجه مسلم نیست که همچنان باید راه و رسم آنها را ادامه داد.

پس چگونه باید رفتار کرد؟
- تغییر ناپیوسته مستلزم اندیشیدن ناپیوسته است یعنی ایجاب می کند که به تفکر واژگون بپردازیم. اندیشه واژگون ناپیوسته هیچگاه موردپسند حامیان پیوستگی و حفظ وضع موجود نبوده است. تفکر واژگون از شخص دعوت می کند که مسائل نامحتمل را درنظر بگیرد. در زمانه ناپیوستگی هیچ امکانی را نباید ازنظر دور داشت. زمـــــان زمانه خیال اندیشی های تازه است. نگاه کردن به چیزها به صورت واژگون، از عقب به جلو، یا از درون به بیرون، شیوه ای برای برانگیختن نیروی تخیل و قدرت خلاقه ما در عصر سنت گریزی است. شخصی که تصمیم می گیرد با هر کار کوچکی به مثابه فرصتی برای یادگیری برخورد کند درمی یابد که آشپزی نیز می تواند فعالیتی خلاق باشد. تفکر واژگون هیچ چیز را تغییر نمی دهد بجز شیوه تفکر ما را، اما همین تغییر می تواند همه چیز را به کلی متفاوت سازد. اگر بخواهیم گرفتار سرنوشت قورباغه ای که زنده زنده می جوشد نشویم باید در جستجوی تغییر ناپیوسته باشیم و از آن استقبال کنیم.

از تغییرات به منزله فرصتی برای یادگیری نام بردید. چگونه این فرایند می تواند صورت گیرد؟
- تغییرواژه دیگری برای رشد و مترادفی برای آموزش است. اگر ما بینش، عادات و شیوه عملمــان را تغییر دهیم دورانی که در آن به سر می بریم می تواند دورانی از کشفیات تازه، روشنگری تازه و آزادیهای تازه باشد: عصر یادگیری حقیقی. عصر سنت گریزی به ناگزیر چیزی شبیه به نوعی اکتشاف خواهدبود، اما اکتشاف قلب یادگیری و تغییر و رشد است. این چیزی است که به آن اعتقاد دارم و به من امید می دهد. به عقیده من انسان اساساً موجودی یادگیرنده است. حرکت و تغییر ضروری است و ازطریق تغییرات است که ما یاد می گیریم رشد کنیم، هرچند این رشد همیشه بدون درد صورت نمی گیرد. اگر از مردم بخواهید که سه مورد از آموزنده ترین تجربیات زندگی خود را بیان کنند آنها هیچگاه از درسهایی که خوانده یا درجاتی که کسب کرده اند صحبت نخواهندکرد بلکه از رویاروئیهای خود با مرگ، با بحرانهایی که با آن مواجه شده اند و تقابلها یا چالشهای غیرمنتظره سخن خواهندگفت. به عبارت دیگر، آنها از زمانی صحبت خواهندکرد که «پیوستگی« از میان رفته است. هنگامی که تجربه گذشته، قواعد یا کتاب راهنمایی نداشته اند که به آن مراجعه کنند. بنابراین، تغییر ناپیوسته اگر به درستی موردتوجه قرار گیرد، مسیری است که ما در آن رشد می کنیم.

بنابراین به نظر می رسد این فرایند هیچگاه نباید متوقف شود و خاتمه یافته تلقی گردد. این طور نیست؟
- این از ساده لوحی است که فکر کنیم یادگیری می تواند در 16 یا 18 سالگی خاتمه یابد. یادگیری هم مثل زندگی باید همواره استمرار داشته باشد.
زندگی خود بهترین محیط یادگیری و تجربه است. اگر تغییر به واقع همان یادگیری است، آمــوزش باید به مهمترین سرمایه گذاری تبدیل شود که هرکسی می تواند در زندگی خویش انجام دهد. اما این آموزش آن چیزی نخواهدبود که اغلب ما از آموزش فهمیده ایم؛ چیزی که باید هرچه سریعتر و محترمانه از شر آن خلاص شد! آموزش باید دوباره اختراع شود. یادگیری در سراسر زندگی ما اتفاق می افتد مگر آنکه راهش را سد کنیم. من اطمینان دارم که برای کسانی که عاشق یادگیری هستند، تغییر نه مشکل آفرین است و نه تهدید تلقی می شود بلکه صرفاً یک فرصت هیجان انگیز دیگر است.

تفاوت مفهوم این نوع یادگیری با آنچه شما اشاره کردید که اغلب از آموزش فهمیده ایم چیست؟
- نخستین تصور خود من از یادگیری، انتقال پاسخها و مطالب از معلم به ما بود. بعداً دریافتم که در مدرسه هیچ چیزی نیاموخته ام که در خاطرم مانده باشد. درهمه آن مطالب هیچ صحبتی از تغییر نبود. یادگیری واقعی همواره چیزی درحدود پاسخگویی به یک پرسش یا حل یک مسئله است. من کی هستم؟ چگونه باید این کار را بکنیم؟ و... هنگامی که سوال نداشته باشیم پـــاسخ هم نیاز نداریم. من دریافته ام که یادگیری به مثابه چرخی است که به چهار قسمت تقسیم شده است: پرسشها، نظریه ها، آزمونها و تأملات. من آن را به مثابه یک چرخ توصیف می کنم تا تاکید کنم که همواره دور می زند. مجموعه پرسشی که پاسخ مطلوب خود را دریافت کرده، آزمون شده و درباره آن تأمل شده باشد به یک مجموعه پرسش دیگر منتهی می شود. این چرخه ویژه زندگی است. یادگیری فقط دانستن پاسخها نیست. دانستن پاسخها در بهترین حالت یادگیری تجزیه وتحلیل مسائل است که باعث تغییر یا رشد شخصیت شخص نمی شود. یادگیری نه شبیه مطالعه است نه شبیه کارآموزی، نوعی قالب ذهنی و عادت است، شیوه ای از فکر کردن درباره چیزها و رشد کردن. یادگیری دریافت آن چیزهایی نیست که دیگران از قبل می دانند بلکه حل مسائل ما برای مقاصدی است که خود برگزیده ایم و ازطریق طرح مسئله، اندیشه و آزمون حاصل می شود و سرانجام راه حلی که به دست می آید به بخش جدیدی از زندگی ما تبدیل می شود.

چرا برای اغلب ما این چرخ نمی گردد یا کار نمی کند یا قفل می کند؟
- من اطمینان دارم که انسان متولد می شود که بیاموزد. کافی است به یک بچه کوچک نگاه کنیم تا ببینیم کــــــه این چرخ با چه شدتی می چرخد. به حرکت درآوردن این چرخ دشوار است و بــــرای بعضی هیچگاه آغاز نمی شود. آنها نه سوالی دارند و نه درپی پاسخی هستند؛ آدمهای راضی یا کودن. ما غالباً هر چهار مرحله چرخ را نیز طی نمی کنیم.

بنابراین، مطابق نظر شما نظریه های تغییر و یادگیری از یکدیگر جدا نیستند؟
- اگر تغییرصرفاً واژه دیگری برای یادگیری باشد پس نظریــــه های یادگیری نیز باید نظریه های تغییر باشند. آنها که همواره درحال یادگیـــــری هستند همان کسانی هستند که می توانند بر امواج تغییر سوار شوند و دنیای تغییر یابنده را سرشار از فرصتهای تازه ببینند. نظریه یادگیــری هسته اصلی تغییر را تشکیل می دهد. می توان گفت اگر خواهان تغییر هستید سعی کنید بیاموزید.

شما عصر جدید را عصر سنت گریزی و عصر تضاد و تناقض معرفی کرده اید . از تغییرات ناپیوسته، عدم قطعیت، ناپیوستگی و تفکر واژگون سخن گفته اید. تفکر جدید درباره سازمانها را با واژه هایی نظیر سازمان شبدری، فدرال، هوشمند، شهروندی بیان کرده اید. چرا بر استفاده از واژگان و زبان جدید تاکید دارید؟
- زبان جدید لازم است تا شیوه های جدید اداره سازمانهای جدید را توصیف کند. واژگان جدید از رفتارهای جدید خبر می دهند. تغییر زبان و واژه ها خبر از تغییر بینش و شیوه جدیدی از نگاه کردن به جهان می دهد.


دانلود با لینک مستقیم