یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

تحقیق درباره ساختن تیم های مدیریت باعملکرد بالا

اختصاصی از یارا فایل تحقیق درباره ساختن تیم های مدیریت باعملکرد بالا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

ساختن تیم های مدیریت باعملکرد بالا

ساینرژی

زمانی که مدیران با یکدیگر کار نمی کنند، محل کار به جای اینکه محل بهره وری باشد جایگاه تضاد خواهد بود، زدوبندها افزایش خواهند یافت و فشار کار و تنش در محل کار افزایش خواهد یافت.رابعاً، مدیران مورد بررسی در این پژوهش نتیجه گرفته اند که هرگاه سازمان کارمندان را به تعاون و همیاری فرا خواند و مدیران همکاری نکنند، نمونه ای ضعیف را به کل سازمان نشان خواهد داد.این مشکلات ویژگیهای سازمانهایی نیستند که پیوسته در حال پیشرفت اند یا آنهایی که به دنبال شایستگی اند. این ویژگیها مشخصه سازمانهایی هستند که با رفتار خود به خود صدمه می زنند. آنها به کارمندان نشان می دهند که رهبــــران، رفتار غیرقابل قبول را تحمل می کنند. به طور خلاصه، وقتی مدیران باهم کار نکنند، تاثیرهـــــای بدی با تاوان بسیار در بهره وری، برنامه ریزی، ارتباطات، استرس و روحیه پدید می آید.چرا مدیران همکاری نمی کنندمی توانیم مشاهده کنیم که نکات منفی بسیاری قرین کارنکردن مدیران به شکل یک تیم است. پس چرا مدیران با یکدیگر به همکاری نمی پردازند وبه شکل یک تیم کار نمی کنند؟ همین مطالعه تحقیقی که در بالا ذکر شد یافته های جالبی را نشان می دهد.مروری بر علت اصلی که مدیران را از همکاری به دور می دارد آموزنده است و ممکن است ما را به این فکر وا دارد که سازمانها چگونه رهبران خود را هدایت می کنند. اولین دلیل که چرا مدیران با یکدیگر کار نمی کنند شامل تضادهای شخصیتی و منشها، تضاد در اهداف، سیستم پاداش براساس عملکرد فردی، نبودن وحدت در اهداف، جهت و کانون توجه و

رهبری ناموثر از بالاست. این یافته ها نشان می دهد که مدیران جسور، مصمم و خود هدایت گر وقتی به خود واگذاشته شوند طبیعتاً به سمت کار با یکدیگر جذب نمی شوند.

مشکل عدم همکاری مدیران1 - شکست در ارتباطات؛2 - کاهش عملکرد و بهره وری؛3 - تلف شدن منابع و تلاشها؛4 - خواسته های منفی، احساسات بد و افزایشروحیه ضعیف؛5 - از دست دادن هماهنگی، و شکست در برنامه ریزی؛6 - شکست در حل مشکلات و بهبود فرآیندها؛7 - از دست دادن تمرکز بر مشتری و سود؛8 - افزایش تضاد و زدوبند در محل کار؛9 - افزایش فشار مربوط به کار و تنش در محل کار؛10 - ارائه الگویی ضعیف برای نیروی کار در سازمان.10 علت اصلی عدم همکاری مدیران1 - تضاد شخصیتی و منشها؛ 2 - اهداف متضاد؛3 - پاداشهایی که برای عملکرد فرد در نظر گرفته می شوند؛4 - نبود اهداف، سمت یا کانون واحد؛5 - رهبری ناموثر از بالا؛6 - نبود مهارتهای تیمی؛7 - موانع سیستمی و ساختاری برای همکاری؛8 - زمانی که کار تیمی و همکاری در اولویت مدیریت نباشد و مسئولیت و پاسخگویی برای این امر وجود نداشته باشد؛9 - جنگ دستور کارها، سیاستها و میدانداری شخصی؛10 - هیچ پاداش و بهره ای برای همکاری وجود نداشته باشد.باافزودن تضاد در اهداف، سیستم های پاداشی که همکاری را اندازه نگرفته یا پاداشی برای آن در نظر نمی گیرد، نبود وحدت در اهداف، و رهبری ناموثر از بالا، دیگر تعجب آور نخواهد بود که چرا مدیران به عنوان راهی در زندگی سازمانی در بسیاری از عملیات تولیدی به پدیده همکاری روی خوش نشان نمی دهند. وقتی به زمینه ای که مدیران در آن عمل می کنند بنگریم چالشهای وادارکردن کارمندان ساعتی در کار با یکدیگر تنــــها بزرگنمایی می شود.به علاوه، مدیران اظهار می دارند که در برخی موارد، مهارتهای لازم را برای کار با یکدیگر ندارند و در موارد دیگر موانع سیستمی و ساختاری برای همکاری وجود دارد. مضافاً براینکه در بسیاری از موارد کار تیمی مدیریت و همکاری آنها صرفاً یک اولویت سازمانی نیست. در حالی که دستور کارها، سیاستها و میدانداریهای شخصی غالباً احیا می شوند و مدیران از کار با یکدیگر باز می مانند. بالاخره، مدیران قبول دارند که براساس قاعده معمول پاداش مختصری برای همکاری وجود دارد یا اصولاً هیچ پاداشی برای این امر در نظر گرفته نشده است.لذا فقــدان کار تیمی در سطوح مدیریت می تواند توسط خود مدیران یا شیوه رهبری بالا دستها و عناصر سیستمی به وجود آید. از اینجا روشن می شود که چرا تشکیل تیم های مدیریت با عملکرد بالا به دشواری امکانپذیر است. نظر یک سرپرست رده پایین در این مطالعه روشنگر این نکته است: «به عقیده من غالباً برای عدم همکاری مدیران با یکدیگر دلایل بیشتری وجود دارد تا همکاری آنها با یکدیگر. هرکس به فکر خویش است و متاسفانه عده ای در رده بالا به طور ناخودآگاه این مشکلات را به وجود می آورند یا حتی آنها را طراحی می کنند و باعث می شوند فشار افزایش یابد و به قابلیت انجام کارها صدمه وارد شود.»این مشکل در بسیاری از سازمانها می تواند یک مشکل واقعی باشد. ولی خبر خوش اینکه ایجاد کار تیمی در بین مدیریت و همکاری آنها با یکدیگر می تواند


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره ساختن تیم های مدیریت باعملکرد بالا

ساختن تیم های مدیریت باعملکرد بالا

اختصاصی از یارا فایل ساختن تیم های مدیریت باعملکرد بالا دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

ساختن تیم های مدیریت باعملکرد بالا


ساختن تیم های مدیریت باعملکرد بالا

ساختن تیم های مدیریت باعملکرد بالا

ساینرژی

زمانی که مدیران با یکدیگر کار نمی کنند، محل کار به جای اینکه محل بهره وری باشد جایگاه تضاد خواهد بود، زدوبندها افزایش خواهند یافت و فشار کار و تنش در محل کار افزایش خواهد یافت.

رابعاً، مدیران مورد بررسی در این پژوهش نتیجه گرفته اند که هرگاه سازمان کارمندان را به تعاون و همیاری فرا خواند و مدیران همکاری نکنند، نمونه ای ضعیف را به کل سازمان نشان خواهد داد.

این مشکلات ویژگیهای سازمانهایی نیستند که پیوسته در حال پیشرفت اند یا آنهایی که به دنبال شایستگی اند. این ویژگیها مشخصه سازمانهایی هستند که با رفتار خود به خود صدمه می زنند. آنها به کارمندان نشان می دهند که رهبــــران، رفتار غیرقابل قبول را تحمل می کنند. به طور خلاصه، وقتی مدیران باهم کار نکنند، تاثیرهـــــای بدی با تاوان بسیار در بهره وری، برنامه ریزی، ارتباطات، استرس و روحیه پدید می آید.

چرا مدیران همکاری نمی کنند

می توانیم مشاهده کنیم که نکات منفی بسیاری قرین کارنکردن مدیران به شکل یک تیم است. پس چرا مدیران با یکدیگر به همکاری نمی پردازند وبه شکل یک تیم کار نمی کنند؟ همین مطالعه تحقیقی که در بالا ذکر شد یافته های جالبی را نشان می دهد.

مروری بر علت اصلی که مدیران را از همکاری به دور می دارد آموزنده است و ممکن است ما را به این فکر وا دارد که سازمانها چگونه رهبران خود را هدایت می کنند. اولین دلیل که چرا مدیران با یکدیگر کار نمی کنند شامل تضادهای شخصیتی و منشها، تضاد در اهداف، سیستم پاداش براساس عملکرد فردی، نبودن وحدت در اهداف، جهت و کانون توجه ورهبری ناموثر از بالاست.

این یافته ها نشان می دهد که مدیران جسور، مصمم و خود هدایت گر وقتی به خود واگذاشته شوند طبیعتاً به سمت کار با یکدیگر جذب نمی شوند.

مشکل عدم همکاری مدیران

1 - شکست در ارتباطات؛

2- کاهش عملکرد و بهره وری؛

3 - تلف شدن منابع و تلاشها؛

4 - خواسته های منفی، احساسات بد و افزایش

روحیه ضعیف؛

5 - از دست دادن هماهنگی، و شکست در برنامه ریزی؛

6 - شکست در حل مشکلات و بهبود فرآیندها؛

7 - از دست دادن تمرکز بر مشتری و سود؛

8 - افزایش تضاد و زدوبند در محل کار؛

9- افزایش فشار مربوط به کار و تنش در محل کار؛

10 - ارائه الگویی ضعیف برای نیروی کار در سازمان.

10 علت اصلی عدم همکاری مدیران

1 - تضاد شخصیتی و منشها؛

2 - اهداف متضاد؛

3 - پاداشهایی که برای عملکرد فرد در نظر گرفته می شوند؛

4 - نبود اهداف، سمت یا کانون واحد؛

5 - رهبری ناموثر از بالا؛

6 - نبود مهارتهای تیمی؛

7 - موانع سیستمی و ساختاری برای همکاری؛

8 - زمانی که کار تیمی و همکاری در اولویت مدیریت نباشد و مسئولیت و پاسخگویی برای این امر وجود نداشته باشد؛

9 - جنگ دستور کارها، سیاستها و میدانداری شخصی؛

10- هیچ پاداش و بهره ای برای همکاری وجود نداشته باشد.

باافزودن تضاد در اهداف، سیستم های پاداشی که همکاری را اندازه نگرفته یا پاداشی برای آن در نظر نمی گیرد، نبود وحدت در اهداف، و رهبری ناموثر از بالا، دیگر تعجب آور نخواهد بود که چرا مدیران به عنوان راهی در زندگی سازمانی در بسیاری از عملیات تولیدی به پدیده همکاری روی خوش نشان نمی دهند.

وقتی به زمینه ای که مدیران در آن عمل می کنند بنگریم چالشهای وادارکردن کارمندان ساعتی در کار با یکدیگر تنــــها بزرگنمایی می شود.

به علاوه، مدیران اظهار می دارند که در برخی موارد، مهارتهای لازم را برای کار با یکدیگر ندارند و در موارد دیگر موانع سیستمی و ساختاری برای همکاری وجود دارد. مضافاً براینکه در بسیاری از موارد کار تیمی مدیریت و همکاری آنها صرفاً یک اولویت سازمانی نیست.

در حالی که دستور کارها، سیاستها و میدانداریهای شخصی غالباً احیا می شوند و مدیران از کار با یکدیگر باز می مانند. بالاخره، مدیران قبول دارند که براساس قاعده معمول پاداش مختصری برای همکاری وجود دارد یا اصولاً هیچ پاداشی برای این امر در نظر گرفته نشده است.

 

 

تعداد صفحات: 13


دانلود با لینک مستقیم

دانلود پایان نامه بررسی خودشناسی باعملکرد تحصیلی دانشجویان زبان دانشگاه ایذه

اختصاصی از یارا فایل دانلود پایان نامه بررسی خودشناسی باعملکرد تحصیلی دانشجویان زبان دانشگاه ایذه دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود پایان نامه بررسی خودشناسی باعملکرد تحصیلی دانشجویان زبان دانشگاه ایذه


دانلود پایان نامه بررسی خودشناسی باعملکرد تحصیلی دانشجویان زبان دانشگاه ایذه

 

 

 

 

 

 

 

 


فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:44

چکیده :
هر فرد از افراد انسان ترکیبی از ویژگیهای نوعی و فردی است. هر یک از ما علاوه بر اینکه فردی از نوع انسان است، ویژگیهای فردی را نیز داراست. مقصود از خودشناسی چیست؟ آیا خودشناسی به معنای شناخت نوع انسان است؟ یا به معنای شناخت هر فرد از خویشتن است، خویشتنی که مرکب از ویژگیهای مشترک با دیگران و ویژگیهای اختصاصی هر فرد است؟ اگر خودشناسی به معنای شناخت جنبه‏های اختصاصی افراد نوع انسان باشد خودشناسی همان انسان‏شناسی است. و اگر مقصود از خودشناسی شناخت هر فرد از خویشتن باشد، خودشناسی با انسان‏شناسی متفاوت خواهد بود .  از خودشناسی به معنای اول با عنوان انسان‏شناسی یاد خواهیم کرد و خودشناسی به معنای دوم را «خودشناسی» یا «خودشناسی به معنای خاص» می‏خوانیم.
انسان‏شناسی به روشهای مختلفی انجام می‏گیرد. علومی چون روانشناسی تجربی، فیزیولوژی انسانی و انسان‏شناسی (آنتروپولوژی) با روش تجربی به شناخت انسان می‏پردازند. محصول کار این رشته‏ها علمی حصولی و مفهومی است.
علم النفس فلسفی برای شناخت انسان از روش عقلی - قیاسی پیروی می‏کند و علمی حصولی را پدید می‏آورد.
برای شناخت انسان می‏توان از روش نقلی نیز بهره برد. یعنی با رجوع به کتاب و سنت ابعاد وجود انسان را به کمک وحی‏شناسایی نمود.

بیان مسئله
شناخت هر فرد از خویشتن اگر با درون نگری و از طریق علم حضوری صورت گیرد، نتیجه آن شناخت مجموع ویژگیهای نوعی و شخصی خواهد بود و تمییز ویژگی‏های نوعی و شخصی از یکدیگر فقط با مشاهده خصوصیات دیگران ممکن خواهد شد. بنابراین اگر پس از درون نگری بگوییم خودشناسی (به معنای خاص) کرده‏ایم. سخن درستی گفته‏ایم، ولی اگر بگوییم انسان‏شناسی کرده‏ایم، سخن ما نادرست است؛ زیرا برای تبدیل خودشناسی به انسان‏شناسی باید به مشاهده ویژگی‏های دیگران بپردازیم و با مقایسه خود و دیگران اوصاف مشترک و مختص خود را از هم باز شناسیم. در صورتی که این مرحله تکمیلی را انجام دهیم، انسان‏شناسی کرده‏ایم و انسان‏شناسی ما باز هم علمی حصولی را نتیجه داده است. انسان‏شناسی به روش اخیر را انسان شناسی شهودی می‏نامیم. مقدمه ضروری انسان‏شناسی شهودی، خودشناسی شهودی است. محصول خودشناسی شهودی علمی حضوری است.
با این توضیحات پاسخ سوال مذکور معلوم می‏شود: انسان‏شناسی به روش صد در صد شهودی و درون نگرانه امکان‏پذیر نیست، ولی می‏توان از روش درون نگری در شناختن انسان استفاده کرد.
همان گونه که می‏توان خودشناسی درون نگرانه را مقدمه‏ای برای انسان‏شناسی قرار داد، علم النفس فلسفی و انسان‏شناسی تجربی (روان‏شناسی، فیزیولوژی انسانی و انتروپولوژی) و انسان‏شناسی نقلی (یا وحیانی) را نیز می‏توان مقدمه‏ای برای خودشناسی قرار داد؛ یعنی با استفاده از نتایج این رشته‏های مختلف ویژگی‏های نوعی انسان را شناخت و با استفاده از روش درون نگری ویژگی‏های اختصاصی خود را شناسایی نمود و به خودشناسی نایل آمد.


اهمیت و ضرورت تحقیق
        بدیهی است که کشور ما به مطالعات و تحقیقات مربوط به عملکرد تحصیلی و آموزشی  نیاز فراوان دارد و در این میان لازم است به مسائل و مشکلات مهمی که به نحوی به عملکرد تحصیلی دانشجویان لطمه می زند توجه لازم مبذول گردد.
لذا تحقیقاتی ارزنده و معضل گشا در این زمینه برای رسیدن به وضع نسبتا مطلوب و ضروری به نظر می رسد که از طریق یافتن راههای پیشرفت تحصیلی از جنبه های عوامل موثر خانوادگی , آموزشی و پرورشی در این مسیر قدم های موثر و راهگشایی در جهت حل این مشکل بزرگ برداشته شود که مهمترین و پر اهمیت ترین بررسی ها و دست آوردها از مسائل و عوامل خانوادگی در جنبه های پیشرفت تحصیلی از هدفهای عمده و اساسی ما در این تحقیق می باشد.

اهداف تحقیق:
هدف کلی تحقیق: رابطه خودشناسی با عملکرد تحصیلی دانشجویان زبان ورودی بهمن 87 دانشگاه آزاد ایذه در سال 90-89 در شهرستان ایذه بوده است.
اهداف جزئی :
1- تعیین میزان خوشناسی دانشجویان زبان ورودی بهمن87
2- مقایسه خودشناسی و عملکرد تحصیلی دانشجویان زبان ورودی بهمن87
فرضیه های تحقیق
 1- میان خودشناسی و عملکرد تحصیلی دانشجویان زبان ورودی بهمن  87  رابطه  معنی دار ی وجود دارد .
مواد و روش ها:
در این مطالعه توصیفی  مقطعی تعداد 87 نفر از دانشجویان ورودی87 زبان  دانشگاه آزاد ایذه 40نفر را بصورت  روش نمونه گیری تصادفی سیستماتیک انتخاب شدند. برای انجام این مطالعه از دو ابزار خودشناسی  و عملکرد تحصیلی  استفاده شد

تعریف اصطلاحات مهم:
1. عملکرد: در اینجا عملکرد تحصیلی مدنظر است، از نظر اصطلاحی و کاربردی عملکرد میزان تغییر دانش آموزان در طول یک ثلث یا یک سال تحصیلی بوسیلة آزمونهای معلم ساخته، میزان تحصیل و پیشرفت یا افت دانش آموزان اندازه گیری   می شود.
عملکرد در فرهنگ لغت عمید به معنای کارکرد، حاصل و نتیجه کار و در فرهنگ لغت معین به معنای حاصل و نتیجه کار ، میزان کار.
2. تحصیل: تحصیل یعنی درس خواندن دانش آموزان در مدارس و درس خواندن دانشجویان در دانشگاه ها.
تحصیل در فرهنگ عمید به معنای حاصل کردن، فراهم کردن، بدست آوردن، درس خواندن و دانش آموختن و در فرهنگ معین به معنای بدست آوردن، حاصل کردن، کسب کردن، اندوختن، آموختن، علم آموختن، دانشجویی، دانش آموزی.

تعریف واژه خودشناسی
آنچه که امروز آن را خودشناسی می گویند و در حوزه اخلاق اسلامی مطرح است، ترجمه عبارتی است عربی با عنوان "معرفه النفس" که در این روایت معروف آمده است:"من عرف نفسه فقد عرف ربّه". اصطلاح دیگری هم دربارة شناخت نفس داریم که آن را "علم النفس" می گویند که با اندکی تسامح آن را به روان شناسی ترجمه می کنند و آن را نباید با پزشکی که "علم الأبدان" نامیده می شود اشتباه کرد.
یعنی مطالعه در علت رفتارها و نیات و کردارها) بیشتر همخوان با علم النفس است که به بررسی رفتارها و نیات و کردار آدمی می پردازد، ولی اگر خود شخص به آن اقدام کند، جنبة تأمل در اعمال و نیات دارد که آن را در یکی از مراحل "مرابطه"، "مراقبه"، "محاسبه" و "معاتبه" که بخشی از خودشناسی، درج کرده اند
  خود شناسی نیز دو گونه تصور می شود، یکی خودشناسی به معنای معرفت نفس که راه تحصیل آن علم حضوری و روش عرفانی است و دیگری به معنای انسان شناسی است که عمدتا از طریق علم حصولی بدست می آید.
     شناخت حضوری نفس اساسا از محور بحث های ما خارج است، زیرا چنین شناختی یک تجربه فردی به حساب می آید و نمی تواند به صورت یک علم جمعی که با تعلیم و آموزش، قابل انتقال به دیگران باشد استفاده کرد. عبادت، ذکر، توجه، مراقبت از نفس و درون نگری اسبابی هستند که فرد را به چنین شناختی نایل می کنند، نه پژوهش و تحقیق و استدلال و آزمون.

فصل دوم
پیشینه  و ادبیات پژوهش :
نتایج چندین مطالعه، همبستگی شایان توجهی (6/0-4/0) بین پیشرفت تحصیلی و خودشناسی را نشان داده است (بروک اور2، 1981: مارش3،1984؛ اسکالویک4، 1986). بین عملکرد تحصیلی  و خودشناسی نیز همبستگی 3/0 تا 4/0 یافته شده است (روبین5 1978؛ اسکالویک، 1984، 1986) . از طرف دیگر هانسفورد6 (1982) طی تحقیق خود رابطه معناداری (همبستگی در حدود 6/0) بین عملکرد تحصیلی  و خودشناسی کلی به دست آورد (بیابانگرد، 1380).
   بر اساس یک الگوی منطقی هر فردی می تواند چهار الگوی احتمالی علّی را مطرح کند که هر یک از آن ها را می توان به صورت نظری مورد بحث قرار داد (اینارام7 و همکاران، 1990 به نقل از میرعلی یاری، 1379).
الف علت ب : بر اساس اصل ارزیابی انجام شده (روزنبرگ، 1979) فردی ممکن است پیش بینی نماید که پیشرفت تحصیلی اش بر خودپنداره اش، از طریق ارزیابی های دیگر افراد مهم تأثیر می گذارد. شبیه همین پیش بینی ممکن است بر اساس تئوری مقایسه اجتماعی انجام شود ( فستینگر1، 1954) . طبق این تئوری، پیش بینی فرد به عملکردش درگروه اجتماعی مورد مقایسه ( به ویژه در میان همکلاسان که اهمیت زیادی دارند)، بستگی دارد. (راجرز، اسمیت و کلمین، 1987). مطابق نظر(دیویس، 1978) دانش آموزان ممکن است در صورتی که خودشان را با اکثریت همکلاسی هایشان مقایسه نمایند، اشتیاق نسبتاً پایینی داشته باشند. پارکر و مارش (1984) نیز نظری مشابه همین نظر، از طریق فرضیه «چهارچوب داوری»2 مطرح می نماید. مطابق این مدل، تغییر خودپنداره احتمالاً پیامد افزایش موفقیت و پیشرفت است تا این که متغیری ضروری برای پیشرفت (میرعلی یاری، 1379) .
1ـ  ب علت الف : بر اساس تئوری همسان سازی خویشتن (جونز، 1973؛ کلی 1954) فردی ممکن است پیش بینی کند که دانش آموزان دارای خودپنداره تحصیلی پایین، ممکن است از موقعیتهایی که در آن ها می توانند خود پنداره شان را تغییر دهند، اجتناب ورزند. از این رو سعی و تلاش کمتری را در مدرسه از خودشان نشان می دهند. همچنین بر اساس نظریة خود ارزشی و زنجیره پیشرفت ـ توانایی، دانش آموزان  مبتلا به انتظار پیشرفت پایین، ممکن است تدابیر اجتناب از شکست، از جمله طفره رفتن را بیشتر آموخته باشند. البته باید در نظر داشت که آسودگی موقتی که به توسط این تدابیر اجتناب از شکست حاصل شده گمراه کننده است، زیرا سرانجام به شخص آسیب خواهد رساند. بنابراین در صورتی که فرد انتظار پایینی از خودپنداره توانایی اش داشته باشد، پیشرفت تحصیلی کمتری را نیز تجربه خواهد کرد. (بیابانگرد، 1380).
الف و ب به یک روش تعاملی (تقابلی) بر یکدیگر تأثیر می گذارند: دو فرایندی که در بالا شرح داده شد، لزوماً باهمدیگر در تناقض نیستند.مارش (1984) یک مدل تعادل سازی پویا را مطرح می کند که مطابق آن پیشرفت تحصیلی، خودپنداره و اسناد به خویشتن در یک شبکه از روابط متقابل درهم تنیده شده اند. هم چنین تغییر در یکی از آنها منجر به تغییر در دیگری، به منظور برقراری مجدد تعادل می شود. بنابراین، پیشرفت تحصیلی و خودپنداره به یک روش تقابلی در یکدیگر تأثیر می گذارند (بیابانگرد، 1380).
2ـ  الف و ب معلول ج هستند: ماروگاما1 و همکاران (1981) بیان می  کنند که علت سومی (برای مثال توانایی یا حمایت اجتماعی) بر پیشرفت تحصیلی و خودپنداره مؤثر است. ممکن است خودپندارة توانایی و عملکرد تحصیلی  (هر دو) از طریق تجارب غیر تحصیلی مرتبط با توانایی، و یا متغیر سوم دیگری، تحت تأثیر قرار گرفته باشند. بنابراین به صورت نظری الگوهای مختلف علّی را می توان مطرح کرد که واقعاً هم وجود دارند. با این حال، چندین مطالعه آزمایشی انجام شده است که روابط علّی میان پیشرفت تحصیلی و خودپنداره را مورد آزمون قرار داده است . در یک مطالعه طولی که مشتمل بر چهار گروه بود، ماروگاما و همکاران (1988) پیشرفت تحصیلی
دانش آموزان را در سنین 9، 12، 15 سالگی و عملکرد تحصیلی  کلی آن ها را در سن 12 سالگی مورد اندازه گیری قرار دادند. متغیرهای کنترل کننده، طبقه اجتماعی و توانایی در سن 7سالگی مورد اندازه گیری قرار گرفت .آنها هیچ گونه مدارکی دال بر اینکه پیشرفت تحصیلی وعملکرد تحصیلی  رابطه علّی با یکدیگر دارند، نیافتند و متغیر سومی را ( برای مثال طبقه اجتماعی و توانایی)، به عنوان علت پیشرفت تحصیلی و عملکرد تحصیلی  بیان می کنند. پتیبوم2 و همکاران (1986) با تجزیه و تحلیل داده های یک نمونه بزرگ از دانش آموزان دبیرستان و اندازه گیری پیشرفت تحصیلی و عملکرد تحصیلی  کلی در فاصله 2 سال دریافتند که هیچ گونه شواهدی مبنی بر اینکه عملکرد یک متغیر، نسبت به متغیرهای دیگر برجسته تر است، وجود ندارد. آن ها دو توضیح احتمالی در این مورد مطرح می کنند، عملکرد تحصیلی  و پیشرفت تحصیلی ممکن است معلول یک متغیر سوم باشند یا اینکه هر  دو متغیر به یک سبک چرخه ای تأثیر یکسانی بر یکدیگر دارند.
    در بعضی مطالعات گزارش شده که خودپنداره توانایی بر پیشرفت تحصیلی، برتری علّی دارد. در مطالعات دیگری محققان به نتیجه متضاد با این نظریه رسیده اند. خلاصه اینکه، تحقیقات آزمایشی اجازة هیچ گونه نتیجه گیری با ثباتی را در مورد ترتیب علّی خودپنداره و پیشرفت تحصیلی نمی دهد. این همان نتیجه گیری است که به توسط بیرن1 (1984، 1988) در دو مطالعه بزرگ بیان شده است. علاوه بر این، روابط بین این دو مفهوم ممکن است ناشی از مشکلات روش شناختی، سن، تعریف خودپنداره و اندازه گیری پیشرفت تحصیلی باشد ( هانسفورد، 1982). بر اساس زمینه های نظری هر کدام از متغیرهای پیشرفت تحصیلی و خودپنداره توانایی بر یکدیگر تأثیر متقابل دارند.


دانلود با لینک مستقیم