فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:15
فهرست مطالب:
خلاصه:
مقدمه:
2- مدل و بحث:
1-2: پارامترهای ترمودینامیکی نانو ذره و نانو فیلم:
2-2: ترمودینامیک تبدیل نانو فیلم Ni به نانو ذرخ Ni:
3- نتایج:
خلاصه:
پارامترهای ترمودینامیکی وابسته به اندازه نظیر انرژی آزاد گیبس، انتالبی و انرژی برای گذار از نانو فیلم Ni به ذرات کاتالیست Ni به منظور پیش درآمدی بر رشد نا لوله های کربنی بررسی شده است. در این تحقیق ما معاملات مشتق شده از دمای ذوب نانو ذرات وابسته به اندازه را بر اساس کارای قبلی خود بررسی کرده ایم. با استفاده از این یافته های ترمودینامیکی دریافت می شود که قطر ذرات Ni سه برابر بیشتر از ضخامت فیلم اصلی است. حداقل ضخامت فیلم لازم برای تبدیل نانو فیلم به نانو ذره از روی اندازه بحرانی و پایدار Ni تبدیل شده به نانو ذره Ni بدست می آید. پیش بینی های ما در توافق وبی با نتایج آزمایشگاهی است.
مقدمه:
در سالهای اخیر به خاطر کاربرد وسیع و خواص بی نظیر نانو لوله های کربنی توجه زیادی به مکانیزم ساخت و تشکیل نانو لوله های کربنی می شود، یکی از روشهای مرسوم برای تشکیل نانو لوله های کربنی تجزیه بخار شیمیایی(CVD) است که این ساختار گرانیتی بر روی سطح فلز حدودا در دمای زیر در تجزیه کربن که بصورت گازی است شکل می گیرد در این فرایند معمولا نانو ذرات کاتالیست ابتدا بر روی سطح بوسیله عملیات حرارتی فیلم نازک رسوب کرده، تشکیل می شوند که این نانو ذرات در جوانه زنی و تشکیل نانو لوله های کربنی شرکت می کنند. اندازه اولیه و تحرک کاتالیست
می تواند بطور مشخصی بر تشکیل و پیکربندی نانو لوله های کربنی و دیگر نانو لوله ها یا نانو وایرها تاثیر بگذارد.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:46
فهرست مطالب:
چکیده
مقدمه
1 . مباحث نظری درباره همپیوندی اقتصادی منطقهای
2 . تبیین و معرفی شاخصهای اقتصاد کلان بینالملل
2ـ1. شاخص توسعه انسانی
جدول 1 ـ شاخص HDI و اجزای آن برای کشورهایGCC و ECO در سال
2ـ2. تولید سرانه
2ـ3. شاخص آزادسازی اقتصادی
2ـ4. درجه باز بودن اقتصاد
2ـ5. سهم کالاهای ساخته شده صنعتی از تولید ناخالص داخلی (GDP)
2ـ6. سهم کالاهای ساخته شده صنعتی از کل صادرات
جدول شماره 2 ـ برخی متغیرهای اقتصادی و اقتصاد کلان بینالملل 16 کشور عضو دو تشکل منطقهای GCC و ECO
2-7. اندازه تجارت
2-8. سهم کشورها از کل تجارت منطقهای
2-9. نسبتهای تمرکز در کالاهای صادراتی و وارداتی
2-10. سرمایهگذاری مستقیم خارجی
3 . چگونگی انتخاب کشورهای مورد بررسی جهت تشکیل هسته مرکزی یک همپیوندی اقتصادی
4 . روش بررسی و رتبهبندی کشورها
5 . نتایج حاصل از رتبهبندی کشورهای مورد بررسی
جدول 3ـ ماتریس ضریب همبستگی بین متغیرهای کلان بینالمللی
جدول 4ـ برخی آمارهای شاخصهای اقتصاد کلان بینالملل
جدول شماره 5ـ شاخصهای ترکیبی و رتبه 15 کشور منتخب جهت تشکیل هسته مرکزی یک همپیوندی اقتصادی منطقهای فعال
نتایج حاصل از تحقیق
جمعبندی و ملاحظات
منابع
چکیده
امروزه سطوح متفاوتی از همپیوندی اقتصادی منطقهای در مناطق مختلف جهان تجربه میشود. در منطقهای که ایران واقع شده است، دو تشکل اقتصادی منطقهای ”سازمان همکاری اقتصادی“ و ”شورای همکاری خلیج فارس“ قرار دارند که بالقوه میتوانند شرکای طبیعی تجاری ایران قلمداد شوند. نگاهی اجمالی به وضعیت کلی کشورهای عضو دو تشکل مذکور نشان میدهد که بین این کشورها تفاوتهای بارزی نظیر ساختار اقتصادی ناهمگون، سطوح توسعه متفاوت، نظامهای سیاسی مختلف و تنوع قومی و فرهنگی آشکاری وجود دارد. هدف مقاله حاضر، بررسی امکان تشکیل هسته مرکزی یک همپیوندی اقتصادی منطقهای مناسب در این منطقه است. با آگاهی از این موضوع که یکایک اعضای دو تشکل مورد بحث، بازیگرانی موثر، کارا و فعال نیستند، لذا باید برای تشکیل یک هسته مرکزی، کشورهایی را شناسایی نمود که دارای مجموعه معیارها و قابلیتهایی حداقل از جنبه اقتصاد کلان بینالملل باشند.
مقاله حاضر از هفت قسمت تشکیل شده است: پس از مقدمه، در قسمتهای دوم تا ششم به ترتیب به ادبیات نظری همگرایی و همپیوندی اقتصادی از منظر روابط بینالملل، برخی از شاخصهای اقتصاد کلان بینالملل مؤثر در تشکیل هسته مرکزی یک همپیوندی اقتصادی منطقهای،چگونگی انتخاب کشورها، روش بررسی و رتبهبندی کشورها و نتایج حاصل از رتبهبندی کشورها با هدف تشکیل هسته مرکزی یک همپیوندی مناسب پرداخته شده و در قسمت پایانی هم خلاصه و نتیجهگیری حاصل از تحقیق ارایه گردیده است.
به طور کلی, براساس نتایج حاصل از مقاله حاضر، از نظر توانمندیهای اقتصادی و روابط تجاری، شش کشور عربستان سعودی، ایران، ترکیه، قزاقستان، پاکستان و امارات متحده عربی مناسبترین کشورها جهت تشکیل هسته مرکزی اولیه همپیوندی اقتصادی منطقهای محسوب میشوند.
مقدمه
در عصر جهانی شدن، توسعه اقتصادی دیگر یک مقوله صرفاً ملی نیست و کشورها برای دستیابی به سطح مطلوبی از توسعه و رفاه ملی، به ناچار باید زمینههای برخورداری از امکانات و منابع بینالمللی را فراهم نمایند. چگونگی تمهید این ساز و کار جهت استفاده از منابع جهانی و منطقهای از جمله مهمترین مقولاتی است که امروزه پیش روی تمامی کشورها بویژه ممالک در حال توسعه و به طور اخص کشورهای واقع در محیط منطقهای ایران قرار دارد. این ساز و کار در سطح رفتار کشورها در نظام بینالملل، کارکردی چند لایه دارد.
اولین لایه تلاشی است که کشورها به کمک ترکیبی از امکانات و منابع داخلی و خارجی در راستای نیل به سطح قابل قبولی از توسعه با هدف افزایش توانمندیهای ملی در محدوده اقتصادی ملی خود تجربه میکنند. در دومین لایه، کشورها برای دستیابی به سطح بالاتری از توسعه که لزوماً با مناسبات تجاری پیوند دارد، به مناسبات دو جانبه و چند جانبه منطقهای روی میآورند. در این سطح، همپیوندیهای منطقهای و بهرهگیری ازمنابع و بازارهای کشورهای درون منطقه مناسبترین پاسخی است که کشورها میتوانند به این سطح از نیازهای توسعه خود بدهند. سومین لایه که مستلزم پیوند ژرفتر با اقتصاد جهانی است، نشان دهنده مساعی مشترک کشورهایی است که ابتدا توانستهاند خود را با نظامهای بینالمللی هماهنگ سازند و سپس با اتکا به سطوح پایهای و میانی توسعه موفق شدهاند که به الزامات رقابت در بازارهای جهانی دست یابند و این الزامات را در درون اقتصادهای خود نهادینه نمایند. با توجه به این مقدمه، درک و شناخت هر مرحله از توسعه کشورها میتواند مشخص کند که برای پیشبرد توسعه در مراحل بعدی از چه ساز وکاری باید سود جست.
در فرایند مذکور، در نظر گرفتن سطح توسعه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشورها حایز اهمیت ویژهای است. ممکن است کشوری از لحاظ اقتصادی آمادگی این انتقال منطقهای را داشته باشد، اما از نظر سیاسی این آمادگی هنوز حادث نشده و لذا در صورت حضور در یک همپیوندی اقتصادی منطقهای، عدم توسعه سیاسی و یا عدم هماهنگی سیاسی با دیگر اعضای منطقه مانع از کارکرد نیروهای مولد اقتصادی شود. بدین خاطر است که این فرایند، یک فرایند چند بعدی است و باید به طور متوازن در سطوح سیاسی، اقتصادی و فرهنگی مورد توجه قرار گیرد و بویژه،هنگامی که کشورها تلاش دارند رفتارهای خود را با الزامات منطقهای و بینالمللی هماهنگکنند، این توازن در رابطه با سطوح مختلف توسعه از اهمیت بیشتری برخوردار میشود. اغلب شرکا و همسایگان ایران با در اختیار داشتن ظرفیتهای بالقوه قابل توجه، مدتها است که در مسیر تشکیل همپیوندیهای اقتصادی و تجاری منطقهای متعدد نظیر سازمان کنفرانس اسلامی (OIC)، شورای همکاری خلیج فارس (GCC)، سازمان همکاریهای اقتصادی (ECO)، گروه 8 کشور در حال توسعه اسلامی (D8) و ... گام نهادهاند. وجود تشکلهای فوقالذکر، گواه انگیزهها و تمایلات موجود این کشورها در این زمینه است. متاسفانه در مقایسه با کوششهای بسیاری که از سوی اغلب این کشورها به عمل آمده است، تا کنون پیشرفت متناسب و در خور توجهی در آن تشکلها حاصل نشده است. به نظر میآید در شرایط فعلی ایجاد هر گونه تشکل اقتصادی ـ تجاری کارا که در برگیرنده کلیه کشورهای منطقه مورد بررسی باشد، عملی نخواهد بود و بدین ترتیب، انتظار میرود حرکت مرحله به مرحله در راستای تشکیل یک همپیوندی اقتصادی کارآمد و پیشگام، اقدام موفقیتآمیزی باشد. از این منظر،ایجاد یک هسته مرکزی فعال اولیه از کشورهایی که دارای استعداد، انگیزه و هماهنگی بیشتری برای همکاریهای اقتصادی ـ تجاری هستند و پیوستن دیگر کشورهای منطقه در مراحل بعدی به این هسته، عملیترین راه برای تحقق هدف بلندمدت ”توسعه پایدار منطقهای“ میباشد.
این مقاله تلاشی است در شناسایی کشورهایی که میتوانند در نخستین مرحله حرکت به سوی تحقق توسعه پایدار منطقهای بدون ملاحظه عوامل اثرگذار غیر اقتصادی، ایفای نقش نمایند. به همین منظور، ابتدا مباحث نظری و ادبیات همپیوندی اقتصادی منطقهای از منظر روابط بینالملل ارایه خواهد شد و سپس برای تمامی کشورهای منطقه مورد بررسی از نظر مشخصههای کلیدی که توانمندیها و استعدادهای آنها را در ایجاد همپیوندی اقتصادی منطقهای کارآمد نشان میدهد، 10 نمایانگر از شاخصهای مهم و کلیدی اقتصادی و اقتصاد بینالملل اثر گذار بر همپیوندی اقتصادی منطقهای، مورد مقایسه تطبیقی قرار گرفته است. در قسمت بعدی به بیان چگونگی انتخاب کشورهای منطقه، و به اجمال روش تحقیق به کار گرفته شده برای رتبهبندی کشورها جهت تشکیل هسته مرکزی همپیوندی منطقهای کارآمد ارایه شده و در قسمت پایانی نتایج حاصل از پژوهش، مورد جمعبندی و تفسیر تکمیلی قرارمیگیرد.
1 . مباحث نظری درباره همپیوندی اقتصادی منطقهای
مسأله ”سطح تحلیل“ یکی از مسایل معروف در رشته روابط بینالملل است. دیوید سینگر در مقاله کلاسیک خود به بسط این مساله پرداخت و از آن پس، این موضوع بیشتر مورد توجه قرار گرفت. اگر چه وی روی تفکیک سطوح تحلیل مختلف تاکید میکرد، اما در عین حال تایید میکرد که این سطوح تحلیل میتوانند تغییر کنند و میتوانند با هم ارتباط داشته باشند. به عبارت دیگر، میتوان مدلی ارایه داد که سطوح تحلیل مختلف را در بر گیرد، به خصوص در سالهای اخیر که شاهد گسترش ارتباطات و وابستگی متقابل و به عبارت دیگر جهانی شدن بودهایم و لذا پیوند سطوح تحلیل مختلف و تأثیرگذاری آنها بر یکدیگر بیش از پیش افزایش یافته و در نتیجه ضرورت توجه به این پیوندها نیز بیش از پیش احساس شده است.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:23
فهرست مطالب:
عنوان صفحه
چکیده 1
مقدمه 2
بیان موضوع 2
چند تعریف برای شهرهای جدید 4
سابقه احداث شهرهای جدید 4
عوامل لزوم احداث شهرهای جدید 6
گونه شناسی و طبقه بندی شهرهای جدید 7
شهرهای جدید مستقل 7
شهرهای جدید اقماری 8
شهرهای جدید پیوسته 9
نتایج حاصل از تجارب فوق 9
خلاصه 10
پیوست 1 11
شهرهای موازی 11
واحد توسعه 11
شهرهای جدید مهاجرنشین 11
شهرهای جدید سرریز پذیر 12
پایتختهای جدید 12
شهرهای جدید صنعتی 13
پیوست 2 15
سابقه ایجاد شهرهای جدید در ایران 15
الف) دوره اول: در فاصله دو جنگ جهانی 15
ب) دوره دوم: پس از جنگ جهانی دوم تا اواسط دهه 1340 15
ج) دوره سوم: از نیمه دوم دهه 1340 تا پیروزی انقلاب اسلامی (1357) 16
د) دوره چهارم: سالهای پس از انقلاب اسلامی (1357 تا کنون) 17
دلایل ایجاد شهرهای جدید پس از انقلاب اسلامی 17
بررسی مسائل مربوط به شهرهای جدید پس از انقلاب اسلامی 18
اهداف عمده شهرهای جدید پس از انقلاب اسلامی 19
نتیجه گیری 20
منابع 22
چکیده:
این مقاله سعی بر آن دارد تا به بررسی علل تشکیل شهرهای جدید در جهان بپردازد.
بر همین اساس ابتدا به سابقة تاریخی ایجاد شهرهای جدید پرداخته شده و چند تعریف از شهرهای جدید ارائه گردیده است. در ادامه سابقه احداث شهرهای جدید بطور مختصر بیان گردیده و سپس عوامل لزوم شهرهای جدید بصورت کلی بیان می گردد. شهرهای جدید بر اساس وسعت، فاصله جمعیت نوع و سطح فعالیتها در چندین الگوی کلی که شامل شهرهای جدید مستقل، شهرهای جدید اقماری و شهرهای جدید پیوسته می باشد طبقه بنید شده که به بررسی اجمالی آنها پرداخته شده و در پایان نتیجه گیری خواهد شد.
بر اساس سه الگوی فوق در مناطق مختلف دنیا الگوهای دیگری از شهرهای جدید احداث شده اند که در پیوست شماره 1 به طور مفصل توضیح داده خواهد شد.
در پیوست شماره 2 سابقه ایجاد شهرهای جدید در ایران در چهار دوره مورد مطالعه قرار می گیرد و سپس اهداف عمده شهرهای جدید پس از انقلاب اسلامی توضیح داده شده و در پایان این قسمت نیز نتیجه گیری در مورد شهرهای جدید ایران انجام خواهد گرفت.
مقدمه
پس از انقلاب کشاورزی ایجاد شهرها، دومین انقلاب عظیم در فرهنگ انسان بود. این امر، روند اجتماعی برجسته ای بود که بیشتر موجب دگرگونی در روابط متقابل انسان با محیط و انسانهای دیگر گردید. در حقیقت، تغییر در واکنشهای انسانها نسبت به هم و نسبت به محیط، به تحول اجتماعی و دگرگونی فضایی امکان داد که نمود عینی آن بصورت یک پدیده نو که اصطلاحاً «شهر» نامیده می شد، نمایان گردید. بنابراین، پیدایش شهرها را باید نقطة عطفی در تاریخ اجتماعی انسان بحساب آورد (نظریان، 1374، ص 9)
فرایند تشکیل و توسعه شهرها در سراسر جهان، پیوسته و بر اساس روابط متقابل محیطهای طبیعی و فرهنگی بوده است. با اینکه پیدایش شهرها باعث رشد فرهنگ و تمدن و روابط اجتماعی میان انسانها گردید و مسیر زندگی او را به نحو دلخواه تغییر داد اما با توجه به تحولاتی که در طول تاریخ، بخصوص، در صد سال اخیر در ارتباط با استقرار حکومتها، دولتهای مرتبط با اقتصاد صنعتی و سرمایه داری جهان، موجب دگرگونی در روند تمدن و فرهنگ عمومی شهرنشینی، عملکرد شهرها، توسعه و گسترش آنها و دگرگونی فضای پیرامون آنها گردیده است. در دنیای امروز یک حرکت انفجاری و فزاینده در شهرنشینی بوجود آمده است و جمعیت و تعداد شهرها روز به روز در حال افزایش می باشد و این امر سبب پیدایش عوارض و مشکلات فراوانی در زندگی شهرنشینی انسانها گردیده است. این معضلات بخصوص در کشورهای توسعه نیافته و کمتر توسعه یافته نمود بیشتری یافته است. زیرا در اینگونه کشورها اختلاف سطح درآمد بین شهر و روستا، عدم برنامه ریزی صحیح برای توزیع اصولی امکانات و منابع بین شهرها و فضای پیرامونشان، عدم توجه اصولی و منطقی به برنامه ریزی ناحیه ای و منطقه ای، عدم توجه به توسعه و رشد صحیح و متناسب شهرها و غیره، موجب پیدایش شرهای بزرگ ناموزون و نامتناسب و بدون توجه به نظام سلسله مراتب شهری در این کشورها گردیده است و این مسائل باعث بروز بسیاری از معضلات شهری شده است که از جمله آنها میتوان به افزایش جمعیت و تراکم شدید جمعیت شهرنشینی، انواع آلودگی های زیست محیطی، آلودگی هوا، آلودگی صوتی، بروز انواع مشکلات اجتماعی و فرهنگی، افزایش شغلهای کاذب، افزایش بیکاری، حاشیه نشینی و ... اشاره نمود. (داداشپور، 1381، ص 5)
با توجه به مسائل و مشکلات فوق، انواع راهکارها و راه حلها جهت غلبه بر آنها و ایجاد تعادل و توازن در رشد شهری و ارتباط منطقی بین شهرها و فضای پیرامون ارائه و اجرا گردیده اند که یکی از آنها، ایجاد «شهرهای جدید» بعنوان راهکار اساسی جهت حل معضلات شهرهای بزرگ و ایجاد تعادل در توزیع امکانات و توازن در نظام سلسله مراتبی شهرها بود که با دیدگاههای متفاوت و معیارهای مختلف در نقاط گوناگون جهان طراحی و احداث گردیدند.
کشور ایران نیز بعنوان یک کشور قدیمی که مدنیت و فرهنگ شهرنشینی در آن بسیار پرسابقه است و از اثرات منفی مشکلات و معضلات شهری مذکور در امان نمانده است. رشد شهرنشینی و افزایش سریع جمعیت شهری تبعات منفی ناشی از آن از مهمترین مسائل و مواردی است که در سطح ملی و منطقه ای اذهان عمومی و برنامه ریزان شهری و شهرسازان و حتی مسئولین کشوری را به خود مشغول کرده است.
در ایران نیز، ایجاد شهرهای جدید بعنوان یکی از راه حلهای اساسی و مناسب جهت رفع و کاهش معضلات شهری کلانشهرها مورد توجه قرار گرفته و در اطراف تعدادی از شهرهای بزرگ طراحی و اجرا گردیده اند. (داداشپور، 1381، ص 7 الی 15)
مقاله حاضر شهرهای جدید را مورد بررسی قرار می دهد.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:15
فهرست مطالب:
مقدمه:
وضعیت موجود
علل تشکیل کلاس هاس درس چند پایه:
وضعیت مطلوب مدارس کوچک
مدارس کوچک باید در وضعیت مطلوب دارای ویژگی های زیر باشند
مقدمه:
بر پایه آمار موجود حدود یک میلیون دانش آموز در کلاس های درس چند پایه در کشور ما مشغول به تحصیل می باشند که اکثر دانش آموزان کلاس های چند پایه را دانش آموزان روستایی یا دانش آموزان حومة شهرهای کوچک و دورافتاده تشکیل می دهند.
که شاید بی مهری و تا حدودی عدم توجه خاص به آموزش در مدارس چند پایه از سوی نظام آموزشی این محرومیت را دو چندان ساخته و می توان به جرأت گفت که همان گونه که دانش آموزان مدارس چند پایه از محرومیت خاصی در امربرخورداری از امکانات مختلف رفاهی برخوردارند معلمان و مدیر آموزگاران شاغل در این مدارس نیز مظلوم و محروم از خیلی امکانات خصوصاً آموزشی واقع گردیده اند. امید است که برگزاری چنین همایشی بتواند تا حد امکان از جنبه های مختلف اهمیت و ارزش کار در این مدارس را به ظهور و اثبات رسانده و مسئولین محترم نظام آموزشی نیز با علم و آگاهی از آن بتوانند زمینه های لازم را برای رفع محرومیت های موجود فراهم نموده تا ان شاء الله در آینده ای نه چندان دور شاهد حضور نیروهای کارآمد، توانمند وفعال در امر آموزش مدارس چند پایه باشیم. چرا که کار در چنین مدارسی نعمت بزرگی است که شاید خیلی از ما معلمین اهمیت آن را درک نکرده و بیشتر سمتی کار در این مدارس برایمان تداعی شود امّا بنده مطمئن هستم زمینه تحقق اهداف مدرسه زندگی در چنین مدارس فراهم می باشد. امید است با شناخت چالش ها و مشکلات موجود بتوانیم حداکثر بهره را از ظرفیت ها و ظرافت های موجود در راه خدمت به دانش آموزان محروم در مدارس چند پایه را نام ببریم. ان شاء الله
وضعیت موجود
قطعاً برای رسیدن به وضعیت مطلوب نیازمند بررسی همه جانبه ی وضعیت موجود می باشیم تا بتوانیم با شناخت کامل اهداف، برنامه ها، ابزارها و امکانات و روشها و محتوای آموزش و... در مدارس کوچک وضعیت مطلوبی را پی ریزی نمائیم که تحقق بخش شعار مدارس کوچک، مدیریان بزرگ- آینده ی سبز باشیم.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:177