یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

تحقیق و بررسی در مورد خلیج فارس

اختصاصی از یارا فایل تحقیق و بررسی در مورد خلیج فارس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

خلیج فارس , تنگه هرمز و جزایر سه گانه خط قرمز ملت ایران است

گسترش ادعاهای واهی و غیر قانونی و  فعالیت های ضد ایرانی امارات متحده عربی و اتحادیه نمایشی عرب , شورای همکاری خلیج فارس ( که نام جعلی شورای کشورهای عربی خلیج به خود داده اند ) در خصوص جزایر سه گانه , نام تاریخی خلیج فارس و توجه به وقایع خطرناک و سرنوشت ساز منطقه ای و بین المللی در ماه های اخیر و در عین حال عدم وجود یک استراتژی ملی مشخص توسط مسئولین , موجب تجاوز و تعدی به یکی دیگر از خطوط قرمز ملت ایران شده است و بررسی اجمالی مساله جزایر ایرانی خلیج فارس را ضروری ساخته است . از سوی دیگر چشم طمع بیگانگان به این منطقه غنی و استراتژیک ایرانی که به "نخستین منبع انرژی جهان" مشهور است موجب گشته است که استعمار انگلیس و آمریکا در صدد برآیند تا با تحریک اعراب بدوی منطقه به تغییر نام آن به خلیج عرب اقدام نمایند تا در طی چند سال آیند از نفوذ ایران در این منطقه همیشه ایرانی بکاهند . با عملی سازی این طرح استعماری و متجاوزانه کشورهای سودجو به راحتی پایگاه های خود را در منطقه مستحکم تر می نمایند و از منابع جهانی ایران بهره میبرند . بدون تردید ملت ایران با آشنایی نسب به حقوق تاریخی و منافع ملی خود در این برهه ی سرنوشت ساز وظایف و مسئولیت های خود را در پیشگاه تاریخ به انجام خواهد رسانید و این فتنه های زننده را ناکام خواهد گذاشت . بر طبق قوانین بین المللی , ایران تا چند دهه پیش که بحرین را در اختیار داشت بر 85% از دریای پارس تسلط داشت . کنترل بر دریای مکران ( عمان ) و شمال اقیانوس هند نیز در طول تاریخ در اختیار ایران بوده است و امروزه این امر برای کشورهای فتنه انگیز و سودجوی جهان گران آمده است . پس از اشتباه فاحش محمدرضا شاه پهلوی پیرامون واگذاری مجمع الجزیره بحرین امروزه نیز شاهد توطئه های جدیدی برای جزایر سه گانه و مالکیت ایران بر خلیج فارس و حتی نام این دریا هستیم . بدون شک بحرین اگر واگذار نشده بود اعراب و انگلیسی ها به خود این اجازه را نمی دادند که وارد خطوط ملی و قانونی ایران شوند . در دوره نخست وزیری هویدا پس از یک جنجال بین المللی از سوی کشور استعمارگر و متجاوز انلگستان برای مالکیت تاریخی ایران بر بحرین , شاه ایران مجبور به پذیرفتن رفراندوم از سوی سازمان ملل در بحرین شد . با توجه به تسلط کامل انگلستان و آمریکا بر سازمان ملل , این رفراندوم نیز با جعل و فریب اجرا شد و نتیجه رفراندوم به نفع انگلستان جهت تجزیه بحرین از ایران اعلام شد . بحرین دریای مروارید و نفت خلیج فارس امروزه عروسکی در دست آمریکا و انگلستان شده است و ثروت های کلان این منطقه ایرانی نیز به یغما می رود و حتی دولت پادشاهی آن گستاخانه اقدام به تاسیس دانشگاهی جعلی به نام الخ-ل-ی-ج  ال-ع-ر-ب-ی نموده است . همچنین با واگذاری بحرین مالکیت ایران بر دریای پارس کاهش چشم گیری پیدا نمود و اگر روزی جزایر سه گانه و یا حتی فقط ابوموسی به اشغال امارات در آید ایران دیگر هیچ حرفی برای گفتن در نخستین منبع انرژی جهان نخواهد داشت . پس بایستی با دقت و تمرکز ملی مانع هرگونه مذاکره ای و دست درازی پیرامون این حقوق ملی خود شویم .

 

الف ــ مشخصات جغرافیایی و موقعیت جزایر سه گانه ایرانی

تنگه هرمز به طول ۱۸۵ کیلومتر و عرض ۵۶ تا ۱۸۰ کیلومتر و ژرفای پیشینه ۱۱۵ متر به عنوان آب راه باریک خلیج فارس را از طریق دریای مکران (دریای عمان) به اقیانوس هند و خطوط کشتیرانی بین المللی پیوند می دهند . ایران بر تعدادی از جزایر مهم و استراتژیک در تنگه هرمز و دهانه خلیج فارس مالکیت دارد. اگرچه هر یک از جزایر ایرانی خلیج فارس از اهمیتی ویژه برخوردارند ولی جزایر لارک – قشم – هنگام ,  ابوموسی , تنب بزرگ و تنب کوچک که در فاصله های نزدیک به یکدیگر قرار گرفته اند قوس دفاعی ایران برای صیانت از مرزهای آبی و خاکی کشور ایران زمین را تشکیل می دهند . جزیره ابوموسی با وسعت ۱۲ کیلومتر مربع در ۷۵ کیلومتری جنوب شرقی بندر لنگه و ۵۷ کیلومتری شرق جزیره سیری واقع است. نفت ابوموسی به حوزه مبارک در بخش دریایی جزیره محدود می شود که از بهترین نوع و کیفیت در خلیج فارس برخوردار است. تنب بزرگ با مساحت ۱۱ کیلومتر مربع در ۳۱ کیلومتری جنوب غربی جزیره قشم و در بخش شمالی خط منصف خلیج فارس قرار دارد و حداقل فاصله آن از کرانه های راس الخیمه بیش از ۷۰ کیلومتر می باشد. جزیره تنب کوچک هم با وسعت ۲ کیلومتر مربع در ۸۹/۱۳ کیلومتری غرب تنب بزرگ و در ۴۵ کیلومتری جنوب بندر لنگه واقع شده و از دیدگاه استراتژیک به عنوان یک نقطه ارتباطی و پشتوانه برای تنب بزرگ اهمیت دارد . این سه جزیره دارای اهمیت فوق العاده استراتژیکی هستند که مختصرا به آن خواهیم پرداخت:

ب: پیشینه تاریخی حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه

بررسی های تاریخی انجام شده بیانگر آن است که در هزاره دوم قبل از میلاد این سه جزیره همانند سایر جزیره جزایر دریای پارس توسط ایرانیان اداره می شده و جزو قلمرو حکومت های ایرانی بوده است. در دودان اسلامی نیز این جزایر همواره جزو قلمرو ایالت های جنوبی ایران از جمله فارس بوده اند با ورود پرتغالی ها به دریای پارس این ۳ جزیره به اشغال آنها در آمد که در روزگار شاه عباس صفوی توسط نیروهای ایرانی آزاد گردید . نادرشاه افشار و کریم خان زند به این جزایر اعمال حاکمیت کامل نموده اند و در روزگار سلطنت فتعلی شاه قاجار نیز جزایر دریای پارس مانند کیش – بحرین – ابوموسی , هندورابی , تنب بزرگ , کوچک و فارور جزو ایالت های فارس محسوب می شدند. در سال ۱۲۶۳ هجری قمری نیز کرانه ها و جزایر خلیج فارس از جمله جزیره ابوموسی بخشی از ایالت بنادر خلیج فارس محسوب می شد. بررسی دقیق اسناد و کتب تاریخی بر مالکیت و حاکمیت تاریخی ایران بر جزایر سه گانه تردید باقی نمی گذارد.

ج- بررسی وضعیت جزایر از دیدگاه حقوقی

اگرچه در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی دولت استعماری بریتانیا تعدادی از جزایر ایرانی شامل قشم – هنگام – لارک – ابوموسی , سیری , تنب بزرگ و کوچک را مستقیما به نام حامیت ادعایی و واهی قبایل و امارات عربی تحت الحمایه خود اشغال کرد اما ۲۳ نقشه رسمی و نیمه رسمی از دولت بریتانیا و از جمله یک نقشه رسمی وزارت جنگ بریتانیا  مورخ ۱۸۸۶ و به ابعاد ۱۶ متر مربع که در سال ۱۸۸۸ توسط وزیر مختار انگلیس به ناصرالدین شاه تقدیم شده که مالکیت و حاکمیت ایران را بر این جزایر رسما تایید کرده است. در سال ۱۸۹۴ وزارت امور خارجه ایران در واکنش به تجدید ادعاهای بریتانیا نسبت به جزایر ابوموسی و سیری شرح مفصل و مستندی درباره حاکمیت ایران بر این جزایر فهرست حاکمان ایرانی آنها شیوه اداره و جمع آوری مالیات آنها را در نامه ای مستند جمع آوری کرد که این نامه پی گیری این ادعا را از سوی بریتانیا تا پایان سده نوزدهم متوقف کرد. در سال های آغازین سده بیستم و هم زمان با تلاش های دولت روسیه برای نفوذ و راه یابی به خلیج فارس وزارت خارج بریتانیا تصمیم گرفت که جزایر استراتژیک دهانه هرمز را به تصرف خود در آورد و این تصمیم در ۱۴ ژوئیه ۱۹۰۲ به کارگزاری بریتانیا در هندوستان و خلیج فارس ابلاغ شد. در حالی که جزایر قشم , هنگام , لارک در اشغال بریتانیا بودند عوامل استعمار جزایر ابوموسی تنب بزرگ و سیری را در سال ۱۹۰۳ به نام شیخ شارجه اشغال کردند و پرچم شیخ را در سال ۱۹۰۸ در تنب کوچک


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد خلیج فارس

مروری بر تاثیر تغییر اقلیم و گرمایش جهانی بر جزایر

اختصاصی از یارا فایل مروری بر تاثیر تغییر اقلیم و گرمایش جهانی بر جزایر دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

مروری بر تاثیر تغییر اقلیم و گرمایش جهانی بر جزایر


مروری بر تاثیر تغییر اقلیم و گرمایش جهانی بر جزایر

10 ص

مروری بر تاثیر تغییر اقلیم و گرمایش جهانی بر جزایر

چکیده

تغییر اقلیم و گرمایش جهانی پیامد های شدیدی بر گونه های پدیدآورنده جزایر مرجانی و بوم سازگانهای وابسته به آنها دارد. مقاله حاضر مروری است بر جدیدترین یافته های علمی که در زمینه تاثیر درجه حرارت بر رشد مرجانها، سفید شدن مرجانها و مدل سازی تاثیر درجه حرارت های بالا بر روی مرجانها منتشر شده است. جهت پایش و مدل سازی واکنش مرجانها به تغییرات درجه حرارت از اطلاعات ماهواره ای دمای سطح آب دریاها و اقیانوسها به همراه اطلاعات موجود در زمینه سفید شدن مرجانها در پایگاههای اینترنتی استفاده می شود. مرجانها به محدوده خاص دمایی جهت رشد مناسب نیازمندند، درنتیجه به تغییرات درجه حرارت و نرخ این تغییرات واکنش نشان می دهند. در این راستا توسعه مدل هایی که چگونگی تاثیر عوامل و فرایند های تغییر پذیر و بی ثبات مانند گرمایش جهانی و تغییر اقلیم را بر روی جزایر مرجانی بررسی نمایند، لازم به نظر می رسد.

کلمات کلیدی: جزایر مرجانی، سفید شدن مرجانها، درجه حرارت سطحی آبها، ماهواره ها

1- مقدمه

جزایر مرجانی که غالباً در مناطق حاره بین مدار راس السرطان و راس الجدی وجود دارند، زیستگاه حدود دو سوم از ماهیان و هزاران گونه از سایر گونه های دریایی بوده و سالیانه حدود شش میلیون تن ماهی از این مناطق صید می شود. اینگونه مناطق نه تنها در مقیاس ملی و بین المللی بلکه برای ماهیگیران محلی نیز به عنوان منبع درآمد و تغذیه حایز اهمیت هستند. صخره های مرجانی همچنین از طریق بازگشت، پراکنده سازی و کاهش قدرت امواج به عنوان سدی در مقابل طوفانها عمل نموده و زمینهای ساحلی محدوده 100 کیلومتری خود را که محل سکونت نیم میلیارد نفر می باشد را حفاظت می کنند.

رشد و بقا مرجانها به عوامل متعددی نظیر درجه حرارت، مقدار تابش، سطح اشباع کربنات کلسیم، کدورت آب، رسوبگذاری، شوری، PH و مواد مغذی بستگی دارد. متغیر ها مذکور بر فرایند های فیزیولوژیکی مرجانها مانند فتوسنتز و آهکی شدن موثرند و به همین دلیل مرجانها فقط در مناطق خاصی از جهان حضور دارند. همانطور که روشن است متغیرهای فوق الذکر تحت تاثیر پدیده های هواشناسی قرار دارند که در شکل 1 تاثیرات جهانی و منطقه ای فرایند های مهم آب و هوایی بر نیازهای زیستی مرجانها به صورت خلاصه آورده شده است [1, 2]. امروزه تغییرات اقلیمی [3] در کنار بهره برداری بی رویه از آبزیان و همچنین آلودگی ها [4, 5] از عوامل مهم تهدید کننده مرجانها به شمار می رود.

مقاله حاضر به بررسی تاثیر درجه حرارت بر گونه های مرجانی پدید آورنده[1] جزایر مرجانی پرداخته و آخرین دستاورد های علمی را در زمینه مدل سازی تغییر اقلیم برای درک بهتر بو م شناسی و تداوم حیات مرجانها ارایه می کند.




دانلود با لینک مستقیم

دانلود تحقیق خلیج فارس و جزایر سه گانه

اختصاصی از یارا فایل دانلود تحقیق خلیج فارس و جزایر سه گانه دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود تحقیق خلیج فارس و جزایر سه گانه


دانلود تحقیق خلیج فارس و جزایر سه گانه

 

 

 

 

 


فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:53

فهرست مطالب:

نگاهى گذرا به پیشینه نام خلیج فارس
امنیت جریان انرژى، بهانه و دستاویز غرب
نگاهی به موقعیت خلیج فارس و ونقش قدرت های فرامنطقه ای در آن
جایگاه خلیج فارس در کشمکش های ژئواستراتژیک
نگاهی تاریخی به جزایر ایرانی تنب و بوموسی
1-جایگاه جغرافیایی و استراتژیک
2- نام جزایر
2-1- بوموسی
2-2- تنب بزرگ
3- پیشینه تاریخی
3-2- پس از اسلام
3-2-1- اسلامی تا تیمور
3-2-2 صفوی تا زند
3-2-3 قاجار
3-2-4- پهلوی
 4- نقشه ها و گزارش ها
4-1- نقشه ها و گزارش های بریتانیا
4-1-1- گزارش ها
4-1-2- نقشه ها
4-2 نقشه ها و گزارش های کشورهای دیگر
آینده راهبردی خلیج‌فارس
آینده نفت خلیج‌فارس و انرژی جایگزین
حفظ سهم در بازار نفت و استمرار توان تولیدی کشورهای خلیج‌فارس
نتیجه‌گیری
منابع و مآخذ:

 

چکیده:

نگاهى گذرا به پیشینه نام خلیج فارس

از روزگار یونانیان کهن که پیش از میلاد مسیح آغازگر مطالعه نوین جغرافیا بودند و با استناد به مکتوبات «استرابو» که پدر جغرافى لقب یافته تا پس از اسلام و آثار ابوریحان بیرونى و ابن فقیه هیچگونه تشکیکى در نام خلیج فارس ملاحظه نمى شود و همگان که نام بردن از همه آنان مستلزم نگارش صفحات بسیار است آن را به نام راستین خود خوانده اند. در اعصار بعدى تنها به ذکر یک نمونه اکتفا مى شود که به گواهى جرجى زیدان مورخ نامى عرب در کتاب تاریخ تمدن اسلامى کاربرد عبارت خلیج فارس در میان مورخان و جغرافیدانان از قرن سوم هجرى و پسان تر عمومیت داشته اما طرفه اینکه المنجد معروف ترین دایرة المعارف دنیاى عرب از همان نخستین چاپ خود همیشه از نام خلیج فارس استفاده کرده است. حتى سیاستمداران واقع بین و بدون غرض عرب هم دلیلى براى جعل تاریخ و ابداع اسامى ساختگى نمى دیدند آنچنان که دکتر محمد نوفل معاون دبیر کل اتحادیه عرب در کنفرانس حقوق بشر تهران در سال ۱۹۶۸ در حضور خبرنگاران پیرامون نام خلیج فارس گفت: «من کوشش هایى را که براى تغییر نام خلیج فارس به خلیج عربى صورت مى گیرد تمسخر مى کنم و این کوشش ها را بى نتیجه مى دانم و محکوم مى کنم». در واقع این سرهنگ عبدالکریم قاسم بود که پس از کودتا و قبضه قدرت در عراق به سال ۱۹۵۸ از گرد راه نرسیده رؤیاى رهبرى جهان عرب وسوسه اش کرد و «دشمن تراشى براى تحریک احساسات ناسیونالیستى» را دستمایه مناسبى براى آرزوهاى خود تلقى کرد و هم او بود که براى نخستین بار نام جعلى «خلیج عربى» را بر زبان راند. وى امید داشت توجه و تمرکز اعراب را که تحت تأثیر نفوذ کاریزماتیک جمال عبدالناصر مقابله با اسرائیل دغدغه ذهنى شان شده بود، به سوى خلیج فارس و دشمن تازه اى به نام ایران جلب کند و اینکه عراق به عنوان به اصطلاح خط مقدم جبهه اعراب در برابر آن ایستاده است، قاسم در رسیدن به رؤیاهاى جاه طلبانه اش شکست خورد و بى آنکه فراخوان او از مرزهاى کشورش فراتر رود در کودتایى دیگر به قتل رسید و کودتاگران بدن مثله شده اش را در خیابان هاى بغداد چرخاندند. اما از عبدالناصر بعید بود که در کنار تلاش براى نمایانگر ساختن صداقت خود به عنوان زمامدارى که دشمن اصلى صهیونیست ها است و «پان عربیسم» ابداعى خود را جانمایه جد و جهد براى رهبرى دنیاى عرب قرار داده است نام ساختگى خلیج عربى را سر دهد و فراموش کند که در سرآغاز حرکت خود براى نشستن بر اریکه سمبلیک رهبرى جهان عرب حدود و ثغور جغرافیاى دنیاى عرب را «من المحیط الاطلسى الى الخلیج الفارسى» (از اقیانوس اطلس تا خلیج فارس) تعریف کرده بود. امنیت جریان انرژى، بهانه و دستاویز غرب در مجموع با توجه به عوامل جغرافیایى، اجتماعى، اقتصادى و استراتژیک که وجه اشتراک همه کشورهاى خلیج فارس است بهترین ساختار براى امنیت منطقه، سیستمى است که بدون حضور هیچ یک از قدرت هاى غیرکرانه اى و با مشارکت همه کشورهاى منطقه مشکول گردد. یک عامل عمده که دستاویز بیگانگان براى توجیه حضورشان در منطقه است یعنى حفظ امنیت و تداوم جریان انرژى به دنیاى صنعتى نیز با خردورزى و تعامل طرفین ذینفع توجیه هر نگرانى و دغدغه اى را بى مورد مى سازد. این عامل عمده شناختن منافع مصرف کنندگان اصلى نفت در منطقه است و این منافع نمى تواند جز با تضمین ادامه مسالمت آمیز انرژى اعم از نفت و گاز از منطقه تأمین شود و رابطه بین خریداران و فروشندگان نفت هم نمى تواند جز از راه مقتضیات بازارهاى بین المللى انرژى به نظم درآید. ج.ا ثابت کرده است که در بحرانى ترین شرایط و در بحبوحه جنگ تحمیلى، تجاوز و اشغال سکوهاى نفتى توسط آمریکا و سخت ترین وضعیت، امنیت صدور نفت از خلیج فارس و گلوگاه حیاتى آن تنگه هرمز را تأمین کرده و هرگز احساسات را در اندیشه سیاسى خود دخیل نساخته است. ما امروز در نخستین دهه هزاره نوین هستیم که موج جهانى شدن و انقلاب دیجیتال که رهاورد آن بوده، به سراسر جهان تسرى یافته، مرزهاى سیاسى را درنوردیده و روابط بین الملل را بازتعریف کرده است. اگر کشورهاى عرب همسایه در خلیج فارس همراه با ایران با کارت هاى خود به درستى بازى کنند در خلیج فارس داراى پیش نیازهاى لازم براى سوارى بر موج جهانى شدن و ایستادگى در برابر چالش هاى انقلاب دیجیتالى هستیم، اصرار و الحاح بر مواضع سنتى و منسوخ گذشته با واقعیات عصر حاضر همخوانى ندارد و خلیج فارس را به جولانگاه همیشگى میهمانان ناخوانده تبدیل مى کند. نگاهی به موقعیت خلیج فارس و ونقش قدرت های فرامنطقه ای در آن منطقه خلیج فارس به دلیل ذخایر عظیم انرژی آن و موقعیت ژئوپلتیکش به مهم ترین منطقه جهان تبدیل شده است. بنابر یک راهبرد بین المللی که قدرت جهانی را در اختیار کسانی می داند که بر منابع و خطوط انرژی تسلط داشته باشند، قدرت های فرامنطقه ای برای بسط سلطه خود بر این منطقه در حال رقابت هستند. این رقابت از امپراتوری بریتانیا آغاز شد و امروز نیز توسط قدرت هایی چون آمریکا، اروپا، روسیه، چین، هند، پاکستان و ترکیه ادامه دارد. منطقه خلیج فارس در طول چند دهه گذشته مهمترین منطقه جهان محسوب شده و در قرن جدید همچنان در سیاست های بین المللی نقش مهمی خواهد داشت. دلایل زیادی برای اهمیت خلیج فارس وجود دارد. اول آنکه ذخایر عظیمی از نفت و گاز جهان در کشورهای ساحلی و درون خلیج فارس نهفته و تمرکز یافته است. به عبارت دیگر در افق تأمین نیازهای نفت و گاز جهان منطقه دیگری به غنای خلیج فارس وجود ندارد تا بتواند انرژی کشورهای دنیا بویژه قدرت های صنعتی و یا در حال رشد و توسعه در آمریکا، اروپا، ژاپن، چین، کره و شبه قاره هند را در قرن جدید تأمین کند. این موضوع به اندازه ای مهم است که اگر بر اثر حوادثی نظیر جنگ، انقلاب و شورش این منطقه نتواند به صدور نفت و گاز خود ادامه دهد، فشار کشورهای مصرف کننده انرژی در سطح بین المللی سبب خواهد شد تا صحنه خلیج فارس را به گونه ای تنظیم و در چارچوب های مورد نظر درآورند که به جریان تولید وعبور انرژی اختلال جدی وارد نیاید و به منافع اساسی ایشان لطمه چندانی وارد نشود. نفت در عراق به مانند بسیاری از کشورهای خلیج فارس همواره علت جنگ های خارجی، نزاع های داخلی، کودتاها، تغییرات سریع دولت ها، شورش ها و توطئه ها بوده است. به این ترتیب چندان نیاز به ریشه یابی نیست که چرا نیروهای آمریکایی در هنگامه ورود به بغداد به عنوان نخستین مأموریت، کار حفاظت از وزارت نفت عراق را بر عهده گرفتند. در حالی که موزه و کتابخانه ملی این کشور به غارت و یغما رفت و یا دچار آتش سوزی عمدی گردید. بنابراین تلاش کشورهای بزرگ جهان از جمله قدرت های اروپایی، روسیه، چین و تا حدودی ژاپن در مقابله با آمریکا جهت شکستن سیاست های یکجانبه و نظامی گرایانه واشنگتن در خلیج فارس، حاوی این پیام است که کدام فضا به علت موقعیت خاص آن نسبت به سایر فضاها، می تواند مأمن بزرگ ترین قدرت جهان قرار گیرد. با این حال به این معنی نیست که کدام دولت در منطقه ای خاص به تفوق خواهد رسید. به عبارت دیگر در سال های اخیر نقش صاحبان و نگهبانان اصلی ذخایر بزرگ انرژی در خلیج فارس از جانب دیگر قدرت های فرامنطقه ای مورد سؤال قرار گرفته و در مواردی در معرض چالش واقع شده است. این امر به معنای آن است که کشورهای واردکننده نفت و گاز از خلیج فارس، نمی توانند مسأله مالکیت و قدرت ذخایر انرژی را حتی در زمان جنگ و بحران نادیده گرفته و دست کم ارزیابی نمایند. در ارزیابی کلی گفته می شود، زمین سیاسی (ژئوپولتیک) خلیج فارس دچار تحول اساسی شده است. در نظریه های زمین سیاسی (ژئوپلتیکی) گذشته، خلیج فارس در شمار سرزمین های حاشیه ای محسوب می شد. اما اکنون در نظریه های جدید زمین سیاسی، خلیج فارس به قلب زمین هارتلند ، محور و یا مرکز- مرکز تبدیل شده است. راهبردهای نظامی در قرن بیست و یکم همچنان نقش اساسی داشته و تسلط بر قلمروهای زمین راهبردی (ژئواستراتژیک) در رأس اهداف دولت ها قرار دارد. روند کنونی بیشتر بیانگر این موضوع است که قدرت جهانی را کسی خواهد داشت که بتواند بر منابع و خطوط انرژی (نفت و گاز) تسلط داشته باشد. این تفکر راهبردی قبل از هر چیز کنترل بر مناطق دارای ذخایر نفت و گاز در مقیاس کلان را در مد نظر دارد. خلیج فارس و پس از آن دریای مازندران، آسیای مرکزی و قفقاز و سرزمین ها و راه های مجاور آن (در کشورهای اطراف و عبوری) مانند افغانستان، پاکستان، ترکیه و روسیه در ارتباط با حلقه های انرژی جهانی مورد توجه هستند. یکی از ویژگی های اصلی نظام جدید جهانی اهمیت یافتن اقتصاد در عرصه جهانی است. در حال حاضر قدرت اقتصادی تا حد زیادی، تعیین کننده جایگاه و نقش کشورها در نظام جهانی است. از این رو مناطقی که از نظر انرژی غنی باشند اهمیت می یابند و در نتیجه در نظام جدید جهانی، مناطق زمین اقتصادی (ژئواکونومیک) موقعیت بهتری خواهند یافت. بر این اساس، در توازن قدرت های آینده، برتری متعلق به قدرتی خواهد بود که بر مناطق زمین اقتصادی جهان مسلط شود. از این نظر هر کشوری که بر خلیج فارس تسلط داشته باشد، به موقعیت برتری در صحنه بین المللی دست پیدا خواهد کرد. قرن جاری را همچنان می توان قرن نفت نامگذاری کرد. نفت و مشتقات آن به صورت سوخت اصلی و شاید مهمترین و غیرقابل اجتناب ترین ماده خام در جهان صنعتی امروز مطرح است. این ماده خام در حال حاضر از نظر ارزش مهمترین کالایی است که در سطح بین المللی مورد تجارت واقع می شود. نفت و گاز که بخش اعظم سوخت مصرفی را در جهان تشکیل می دهند اساس زندگی و صنعت و شاهرگ حیاتی حمل و نقل و موتور محرکه جنگ های جدید محسوب می شوند. با توجه به عامل مهم نفت و گاز، صحنه زمین سیاسی (ژئوپولتیک) در خلیج فارس، پیچیده، رقابت آمیز و در مواردی به سختی قابل توضیح است. گرایشات گوناگون در نظام جهانی، نتایج متفاوتی بر خلیج فارس دارد، با این حال تأثیر رقابت قدرت های خارج خلیج فارس بر این منطقه به صور مختلف مشهود است. از زمان اکتشاف نفت در کشورهای خلیج فارس در اوایل قرن بیستم، رقابت خارجی همواره از مسایل اساسی این منطقه بوده است. قدرت های خارجی بویژه نیروهای غربی همواره در صدد اعمال نظر در سیاست های داخلی کشورهای خلیج فارس بوده اند و تلاش داشته اند متحدان محلی موردنظر خویش را در جهت منافع خود به کار گیرند. امپراتوری بریتانیا و به دنبال آن دولت ایالات متحده سال ها توسط حمایت از متحدان محلی خود به سودهای کلانی از عایدات نفتی رسیده اند. آنها با سرمایه گذاری بر روی عوامل شناخته شده در کشورهای خلیج فارس داستان های تکراری نفت، پول و قدرت را رقم زده اند. بهای حقیقی چنین سیاست های تحمیلی و نزدیک بینانه همواره آثار منفی خود را نشان داده است. در کوتاه مدت نیروی محرکه مشابهی اساس بستگی حکام منطقه با غرب است که منافع بیرون منطقه ای آن روشن بوده و در نهایت به نفع منافع و مصالح قدرت های فرامنطقه ای از کار درآمده است. در مواقعی که یک بازیگر خارجی جدید پیدا می شود، یک عامل محلی مستعد نیز در صدد بهره برداری از شرایط و اوضاع بر می آید. به این ترتیب دخالت بازیگران بیرونی با عملکرد بازیگران منطقه که در جستجوی حمایت خارجی هستند، هماهنگ می شود و سیاست های نوین و موازنه قدرت جدیدی در خلیج فارس شکل می گیرد. اغلب به همین دلیل است که پسر علیه پدر، برادر بر ضد برادر و یاران در مقابل همدیگر در صحنه سیاسی کشورها و یا منطقه قرار می گیرند. سند دیگر آن است که خلیج فارس منطقه ای باقی خواهد ماند که منافع قدرت های بزرگ فرامنطقه ای و قدرت های متوسط مجاور منطقه در آن با یکدیگر برخورد و فرسایش خواهد یافت. خلیج فارس به رغم فروپاشی شوروی، همجنان برای روسیه به سبب نزدیکی جغرافیایی اش دارای اهمیت است. چین با توجه به توسعه فزاینده اقتصادی و جمعیت میلیاردی اش بطور طبیعی تمایل به ایفای نقش در منطقه خلیج فارس دارد. هند نیز به عنوان قدرتی رو به گسترش، به دلایل مشابه و به سبب جمعیت اقلیت های هندی قابل ملاحظه در کشورهای حوزه خلیج فارس، توجه خاصی به این منطقه خواهد داشت. پاکستان به نوبه خود سعی خواهد نمود که در این رقابت از هند عقب نماند. کشورهای مهم در خاورمیانه و اطراف آن نظیر مصر، ترکیه هر کدام منافعی را در خلیج فارس دنبال می کنند. ترک ها که پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی از دسترسی به منابع نفت منطقه محروم شدند، با توجه به موقعیت جغرافیایی خود سعی خواهند کرد که با افزایش جایگاه عبوری نفت و گاز (ترانزیت انرژی) خود در منطقه بخشی از نیازهای خود در این زمینه را تأمین نمایند. تحولات آتی عراق و بویژه موقعیت منطقه خودمختار کردستان در آن کشور در مسیر خطوط نفتی عبوری عراق از ترکیه تأثیرگذار خواهد بود. مصر که همچنان خود را به نحوی میراث دار قومیت عربی می داند، برای خود علایقی در منطقه خلیج فارس متصور است. هزاران مصری در کشورهای عرب حوزه خلیج فارس از کویت تا امارات مشغول به کارند که درآمد این نیروی کار رقم قابل ملاحظه ای (قابل مقایسه با کمک های خارجی) را تشکیل می دهد. همچنین گردشگران عرب کشورهای حوزه خلیج فارس حدود نیمی از رقم جهانگردانی که از مصر دیدار می کنند را به خود اختصاص داده اند. به این دو مورد کمک های مالی و جریان سرمایه گذاری های شیوخ عرب در قاهره که از سیاست ها و عملکردهای مصر در منطقه رضایت دارند، را باید اضافه نمود. در همین راستا چشم داشت کشورهای بالنسبه پرجمعیت عرب خاورمیانه نظیر سوریه و یا شبه جزیره عربستان (یمن) به خلیج فارس را در آینده نمی توان نادیده گرفت. نظر به نیازهای فزاینده اروپا به نفت و گاز و کاهش ذخایر دریای شمال و شمال آفریقا، تنها منطقه ای که قادر به تأمین بخش اعظم انرژی این قاره در قرن جدید خواهد بود، منطقه خلیج فارس است که نزدیکی نسبی جغرافیایی آن با اروپا، نقش مهمی در روابط کشورهای اروپایی با کشورهای خلیج فارس ایفا می کند. بطور کلی اروپا به جریان مطمئن و درازمدت نفت و گاز خلیج فارس با قیمت مناسب و دسترسی به بازارهای این منطقه برای فروش و ارایه کالاهای و خدمات خود بسیار وابسته است. ایران با توجه به منابع انرژی اش در زمینه نفت و گاز مورد توجه دولت های اروپایی بوده و شرکت های نفتی اروپا در این خصوص بسیار فعال وارد صحنه شده اند. اختلاف روسیه بااکراین بر سر قیمت گاز صادراتی، اروپاییان را وادار نمود که خطوط جایگزین گاز از کشورهای خلیج فارس را در دستور کار خود قرار دهند. عراق با داشتن ذخایر نفتی بزرگ از مدت ها قبل مورد توجه کشورهای اروپایی بوده که در گذشته در صدد از میان برداشتن تحریم های اقتصادی رژیم بعث عراق بودند. این امر سبب گردید که در آستانه حمله آمریکا به عراق، اروپا مخالفت خود را بااقدام نظامی عجولانه علیه آن کشور ابراز دارد. با سیاست جنگ طلبانه آمریکا جهت حمله به عراق بر پایه منطق دفاع از خود و رویکرد اروپا مبنی بر لزوم مجوز شورای امنیت برای آغاز هر گونه اقدام نظامی و جنگ، در پاییز 2002 بحران عراق وارد مرحله بسیار حاد و اختلاف برانگیز میان اروپا و آمریکا گردید. از این به بعد محور برلین پاریس در تقابل و مخالفت با سیاست یک جانبه گرایی نظامی آمریکا بویژه در منطقه خلیج فارس تقویت شد. به نظر مقامات اروپایی عواقب یک چنین جنگی نه تنها منطقه خلیج فارس و خاورمیانه را بی ثبات می کرد بلکه پیامدها و عواقب ناگواری نیز برای اروپا به عنوان یک همسایه منطقه ای که بطور مستقیم تحت تأثیر قرار می گرفت، در پی داشت. مخالفت کلی اروپا علیه اقدامات نظامی آمریکا استدلال هایی نظیر فراهم آوردن یک اجماع فراگیر بین المللی در مورد لزوم بکارگیری زور، مسأله هزینه ها و خطرهای نظامی بالا، برانگیختن احساسات در جهان عرب و اسلام علیه غرب و احتمال افزایش عملیات تروریستی در کشورهای غربی و بالا گرفتن موج بحران، بی ثباتی و ناامنی در منطقه خلیج فارس را به همراه داشت. اما مهمترین دلیل مخالفت اروپا با جنگ، تلاش برای جلوگیری از به حاشیه رانده شدن خود و کنترل کامل منطقه خلیج فارس از سوی آمریکا بود. این انگیزه به ویژه در رفتارها و سیاست های دو کشور آلمان و فرانسه مشهود بود. این دو کشور مایل نبودند که سیاست های گذشته آن ها در مورد عراق یکسره بر باد رود و منابع نفتی قابل ملاحظه آن کشور توسط قدرت های رقیب انگلوساکسون اداره شود. آن زمان به علت اختلافات درونی ناشی از دیدگاه ها و سیاست های اروپایی و خط مشی های خاص ایالات متحده چگونگی رفتار و مناسبات با آمریکا، همواره یکی از عوامل اختلاف زا در درون اتحادیه اروپا بوده است. نیاز اروپاییان به نفت خلیج فارس ایشان راوادار ساخته است که روابط دوستانه ای با متحدان رسمی آمریکا در خلیج فارس برقرار سازند. بطوری که ملاحظات و نقطه نظرهای سیاسی کشورهای مذکور را مد نظر داشته باشند. گرچه سطوح وابستگی اروپاییان به منابع نفت و گاز خلیج فارس بسیار متفاوت است و کشورهای اروپایی در شرایط بحرانی این منطقه ترجیح می دهند منابع تأمین انرژی خود را از حالت انحصاری خارج و آن را متنوع نمایند، در هر صورت نزدیکی جغرافیایی، حجم منابع و بازار بزرگ منطقه، صرفنظر نمودن اروپا از منابع نفت و گاز خلیج فارس را در آینده ناممکن کرده است. موضوع امنیت منطقه نفت خیز خلیج فارس از پایان جنگ جهانی دوم به بعد یکی از نگرانی های بزرگ ایالات متحده بوده است. رؤسای جمهور آمریکا از هاری ترومن تا جرج بوش پسر، نقش مهمی در شکل دادن سیاست های منطقه ای در خلیج فارس و تأمین منافع ایالات متحده در این بخش از جهان داشته اند. با وجود تفاوت هایی که در دکترین ها، سیاست ها، خط مشی های آنها وجود داشته، همگی هدف مشترکی را دنبال می کردند و آن برقراری و حفظ سلطه آمریکا در این منطقه و دور کردن رقبای احتمالی از ناحیه مذکور بوده است. انقلاب اسلامی ایران، اشغال افغانستان توسط شوروی، جنگ هشت ساله ایران عراق، پایان جنگ سرد، تجزیه اتحاد جماهیر شوروی به جمهوری های مستقل، جنگ نفت بر سر کویت و وقایع سال های 91 1990 و عواقب ناشی از آن، چنان وضعیت مناسبی را از نظر منطقه ای و بین المللی پیش آورد که آمریکا به صورت قدرت بلامنازع خلیج فارس درآمد. مجموعه این عوامل سبب گردید که آمریکا گام های بزرگتری را در جهت سلطه غرب آسیا در پیش گیرد که از آن به نظام امنیتی تک قطبی می توان تعبیر کرد.


دانلود با لینک مستقیم