فرمت word
170 صفحه
بدون فهرست
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تأثیر نگرش دینی ( مثبت و منفی ) بر تفکر انتقادی
دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد دماوند است.
فرضیات پژوهش عبارتند از :
1) بین نگرش دینی مثبت و تفکر انتقادی رابطه وجود دارد
2) بین نگرش دینی منفی و تفکر انتقادی رابطه وجود دارد.
همان طوری که ملاحظه می کنید جامعۀ آماری کلیۀ دانشجویان علوم تربیتی دانشگاه آزاد
اسلامی واحد دماوند است و نمونۀ آماری 100 نفر است که از میان این جامعۀ آماری به
صورت تصادفی ساده انتخاب شده است . روش گردآوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه
نگرش دینی و تفکر انتقادی خودساخته است که در اختیار گروه نمونه قرار گرفته و بعد از
پاسخ جمع آوری شده و اطلاعات مورد بررسی قرار گرفت . در تجزیه و تحلیل اطلاعات از دو روش توصیفی و استنباطی استفاده شد و جداول و نمودارهای آماری ارائه شد.
نتایج این پژوهش به شرح ذیل است :
1) بین نگرش دینی و تفکر انتقادی رابطۀ معناداری وجود دارد.
2) بین نگرش دینی مثبت و تفکر انتقادی رابطۀ معناداری وجود دارد.
3) بین نگرش دینی منفی و تفکر انتقادی رابطۀ معناداری وجود دارد.
فهرست :
مقدمه
متغیرهای پژوهش
نگرش دینی مثبت
نگرش دینی منفی
تفکر انتقادی
تعاریف عملی متغیرها
نگرش چیست
فطری بودن دین
فلسفۀ دین چیست
دین از دیدگاه مطهری
دین از دیدگاه کانت
ویژگیهای تفکر انتقادی
مهارتهای ویژه در تفکر انتقادی
تفکر انتقادی و تفکر منطقی
تفکر انتقادی و حل مسئله
مراحل تفکر انتقادی
پیشینه مربوط به تفکر انتقادی
نقد و بررسی پیشینه و دیدگاهها
نگرش دینی منفی
روش تحقیق و روش گردآوری اطلاعات
ابزارهای گردآوری اطلاعات
آزمون نگرش دینی
روش تجزیه و تحلیل اطلاعات
پیشنهاد به محقق آینده
پرسشنامه
فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:58
فهرست مطالب:
صورت مسأله
مقدمه
ایمان در نگاه قرآن
ابهام مفهومی و ایضاح درونی
1. ایمان و تعقل
2. ایمان و عمل
3. قلب جایگاه ایمان
4. ایمان، امری فطری
5. متعلَّق ایمان
6. ایمان یک عمل ارادی
7. افزایش و کاهش ایمان
9. موانع ایمان
تکبر:
نتیجه گیری
ایمان از دیدگاه روایات
1. اهمیت ایمان و عظمت مؤمن
2. آثار و علایم ایمان
3. ایمان و اسلام
4. ایمان و عمل
ایمان از نظر دانشمندان مسلمان
ماهیت ایمان دیدگاه اشاعره
دیدگاه معتزله
دیدگاه متفکران شیعه
ازدیاد و نقصان ایماندیدگاه اشاعره
دیدگاه معتزله
دیدگاه اندیشمندان شیعه
اصول ایمان
ایمان در فرهنگ مسیحی
دو قرائت
مسأله اول: ماهیت ایمان
عناصر عمده نظریه او عبارتند از:
نقد و بررسی
ایمان در فرهنگ مسیحی
مسأله دوم: ارتباط فهم و ایمان
مسأله سوم: ایمان و تعقل، تحقیق پذیری ایمان
منابع و مآخذ
درآمد
ایمان از جمله مفاهیمی است که هماره مورد توجه متکلمان،فیلسوفان و عارفان بوده است. این اهمیت حیاتی از آنجا ناشی شد کهقرآن کریم به ایمان جایگاهی بالا وشأنی والا بخشید، و آن را اساس ومدار ارزشها و خوبیها قرار داد. ایمان در فرهنگ وحی، نهالی استکه اگر در قلب آدمی بروید و از چشمهسار معرفت و عمل صالح آبخورد، درختی تنومند و پر برگ و بار میگردد. گوهر ایمان نوریاست از عالم جبروت که از مشرق جذبه الهی بر جان سالک میتابد.فیضی است از آسمان قدس حق، که همچون نسیمی جان عاشقان رامینوازد، و سرّی است از اسرار عالم برین، که به زمین تفتیده و تشنهبشر حیاتی طیب و زایشی نو میبخشد. خدای سبحان در آیات بسیاریاز انسان خواسته است تا با «ایمان آوردن » به نجات و رستگاری وسعادت نایل شود. مؤمنان تحت ولایت ویژه پروردگار قرار دارند، وبه همین نسبت به وادی نور و سرای بهجت و سرور وارد میشوند.انسان در تاریکترین و دورترین عوالم زاده شد، محرومیت ها،کاستیها و کمبودها از یکطرف، لذتهای دنیوی، گرفتاری درزندان اوهام و شهوات و هواهای گذرا از سوی دیگر، او را فراگرفتندو در این میان تنها «ایمان» است که چونان حبل متینی بشر را تا عالمغیب هدایت میکند:
والعصران الانسان لفی خسر الاّ الذین امنوا و عملوا الصالحات.
(عصر 3ـ1)
با وجود اهمیت سقایت حجاج در حج ابراهیمی، ایمان از این عملهم عبادتی بالاتر تلقی شده است:
اجعلتم سقایه الحاج و عماره المسجدالحرام کمن امن بالله؛
(توبه / 19)
آیا رتبه آب دادن به حاجیان و تعمیر کردن مسجدالحرام را با مقامآن کس که به خدا و روز قیامت ایمان آورد، یکسان شمردید؟
ایمان از آن دسته اموری است که بیشترِ آن مطلوبتر است وتحصیل آنحد و حصری نمیشناسد. خدای سبحان انسان را به ازدیادایمان فراخوانده است:
یا ایها الذین امَنوا امِنوا بالله و رسوله؛(نساء / 126)
ای کسانی که ایمان آوردید به خدا و رسول او ایمان آورید.
و خلاصه ایمان است که به بشر لیاقت خطاب و مواجهه باپروردگار عالمیان را عطا کرده است؛ چنانکه در قرآن کریم مکررمیخوانیم: یاایهاالذین امنوا.
اهتمام و اهمیتی که قرآن کریم برای مسأله ایمان لحاظ کرده است،بهطور طبیعی ایجاب میکرد در صدر اسلام بعد از پیدایش فضایمناسب جهت طرح مباحث دینی، ایمان در زمره چند مسأله نخست واساسی قرار گیرد. رویدادها و تحولات اجتماعی نیز زمینه را تدریجاًفراهم کردند. بهحتم اگر قرآن با سرانگشت تأکید، ایمان را تنها راه ووسیله نجات بشر و مایه حیات معنوی او قرار نمیداد، جریانها وحوادث سیاسی ـ اجتماعی هرگز قادر نبودند مسأله ایمان را تا آناندازه که در تاریخ صدر اسلام مشاهده میگردد، مهم سازند. بنابراینقرآن اولین و مهمترین خاستگاه مسائل اعتقادی و کلامی و از آنجمله مبحث ایمان است. از اینرو بررسی و تحقیق در باب ماهیتایمان برای نخستین بار میان متکلمان صدر مطرح شد و مسائلی چند رابرانگیخت. سپس در ادامه بهتدریج فلاسفه و عرفا به این جریان ملحقشده، آرا و نظریاتی را پدید آوردند.
مسأله ایمان منحصر به عالم اسلام نیست؛ ادیان توحیدی (اسلام،مسیحیت و یهود) همگی بر این امر حیاتی اصرار و پافشاری دارند کهتنها مؤمنان اهل فلاح و نجات و رستگاریاند. کتب مقدس بهجدّ ازدینداران میخواهد تا ایمان خود را افزایش داده و در صدد تقویت وتکمیل آن بکوشند، تا بیشتر و بهتر از منافع و ثمرات آن بهره برگیرند.به هر حال مسأله ایمان امری «بین الادیانی» است و ضرورتی نخستین وعام دارد.
افزون بر همه، در قرن حاضر مسأله ایمان مجدداً احیا شده و بهصحنه آمده است. در سال 1980 تایم خبر داد که «خدا در حالبازگشتن است.» و اظهار داشت که علاقه به دینپژوهی و مطالعاتفلسفی در باب دین اوجی دیگر گرفته است. نقش وتأثیر ایمان درپارهای از مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نیز در خور توجه شدهاست. ما تنها بر اساس موضعی خاص میتوانیم به سراغ ارتباط ایمان وآزادی رفته، تصویری از مسأله آزادی و دموکراسی را عرضه داریم.از سوی دیگر ایمان پیوند و علقهای ناگسستنی با مسأله نبوت و وحیدارد و میتواند تفسیری ویژه از پیامبری و انسانِ نبی ارائهدهد.
امروزه در زمینه برخی مسائل حکومتی، مسائلی از این دستمطرح میشود: آیا رفاه با ایمان سازگار است؟ این سازگاری تا کجاخواهد بود؟ مبانیِ ایمانیِ تصمیمگیری سیاسیچیست؟ آیاایمان دینیما رابه سوی نظریهای مشخص در باب سیاست و حکومت هدایتمیکند؟ یا این که ایمان تنها یک سلسله ارزشهای سیاسی در اختیارمینهد؟
همچنین ایمان را از بعد عملی هم میتوان به بحث وگفتوگوگذارد؛ مثلاً میتوان پرسید: آزمون تاریخی ایمان چگونه است؟ آیاایمان در عمل مؤثر و مفید بوده است؟ اکنون که ما در مرحله تجدد ومدرنیته هستیم باز هم با پدیده ایمان مواجهیم؟ آیا انسان معاصر، ایمانرا یکسره به کناری خواهد زد؟ یا آن را احیا خواهد کرد؟ احیایدوباره ایمان چگونه ممکن خواهد بود؟
اینها تنها برخی از عمده مسائلی است که درباره «ایمان دینی»مطرح شده یا قابل طرح است و پرداختن به آنها نیازی مبرم وضرورتی سرنوشتساز مینماید و هرگز نمیتوان از زیر بار آنها شانهخالی کرد.
صورت مسأله
قبل از هر چیز مفید و مناسب بلکه ضروری است تا «صورت مسألهایمان دینی» را در غربِ امروز مورد بررسی قرار دهیم. این نگاه تاریخیبه ما نشان خواهد داد که در دوران معاصر اصلیترین مسأله ایمان چیستو چرا ایمان تا بدین حدّ برای دینپژوهان اهمیت یافته است؟
اصلیترین پرسش درباره ایمان، مسأله ایمان و عقل است؛ یعنی:چرا باید به ایمان دینی ملتزم شد؟ عقل در قلمرو دین و ایمان چهجایگاهی دارد؟ جوامع دینی هر یک به نحوی برای آموزش نظامهایدینی خود به نودینان، از روشهایی بهره میبرند؛ میتوان پرسید سهمعقل در این میان چه اندازه است؟ و عقل در تعیین اعتبار ایمان دینیچه نقشی ایفا میکند؟
فصل اول
ایمان در فرهنگ اسلامی
مقدمه
مسأله رابطه ایمان و عقل در غرب، هرگز فروکش نکرده و همیشهپر از تعارض و کشمکش بوده است. برخی از دانشمندان مدّعی شدهاند که ایمان و عقل به هیچ روی با یکدیگر سر سازش ندارند و میانآنها چیزی جز خصومت و تقابل حکمفرما نیست. مثلاً ترتولیان(290تا 160) از مسیحیان نخستین میپرسید: «آتن را با اورشلیم چهکار؟». (مقصود وی از «آتن» فلسفه یونان بود و از «اورشلیم» ایماندینی و کلیسای مسیحی) پاسکال نوشت: «دل دلایل خاص خود رادارد که عقل آن دلایل را نمیشناسد.»
آنان که بر ایمان تکیه میکنند و به عقل در برابر ایمان بیتوجهینشان میدهند، معمولا جایگاه خاص و ویژهای برای«تجریه دینی»قائلند. در برابر، فلاسفهای با تکیه بر نقش عقل در ایمان، اظهارمیدارند که تنها معیار اثبات ایمان تعقل است. اینک خلاصه ای ازشرح این ماجرا:
کلیفورد بر طرح ایده عقلگراییِ حداکثری قائل شد که ایمان دینیآنگاه معقول و مقبول است که بتوان صدق آن را اثبات کرد. او نوشت:
همیشه، همه جا و برای همه کس اعتقاد به هر چیزی بر مبنای قرائنناکافی، کاری خطا و نادرست است. فرض کنید شخصی در دورانکودکی یا پس از آن عقیدهای را پذیرفته است، و آن عقیده را ازخارخار هرگونه شکی که در ذهنش میخلد، به دور و ایمن نگهمیدارد؛ و طرح پرسشهایی را که موجب تشویش آن عقیدهمیشوند کافرکیشانه تلقی میکند؛ زندگی چنین شخصی گناهی عظیمدر قبال نوع بشر است. تحقیق درباره قرائن یک عقیده، کاری نیستکه یکبار و برای همیشه انجام پذیرد و واجد اعتباری قطعی باشد.هرگز نباید مانع شک شد؛ زیرا یا میتوان آن شک را بر مبنایپژوهشهای پیشین، واقعاً مرتفع کرد، یا این شک ثابت میکند کهآن پژوهشها کامل نبودهاند.
آنچه که کلیفورد را بر آن میدارد که چنین ملاک دشوار و سختیرا برای پذیرش ایمان مطرح کند، پیامدهای ناگواری است که برپذیرش اعتقدق بدونِ دلیل مترتب است؛ مثل این که ملوانی بدوناطمینان از استحکام و سلامت کشتی با جمعی از مسافران به اقیانوسبرود و در بین راه غرق شود. ریشه این حادثه ناگوار در این نکته نهفتهاست که او حق نداشت بدون دلایلی استوار دست به چنین اقدامی بزند.کلیفورد معتقد است که هر انسان و اعتقادی که بر اساس دلیل یا دلایلناکافی استوار گردد، قابل سرزنش و نکوهش است. کسی که به عقلانیتِحداکثری روی آورده است، هرگز از سر احساسات و عواطف به اینسوی و آن سو نمیگراید تا به تشتّت رأی و سستی اعتقاد مبتلا گردد.راه، تنها این است که بتوان بر اساس دلیل کافی و وافی صحت مدعاییرا اثبات و از آن تبعیت کرد. کلیفورد هر چند در این رأی تنها نبود وپیش از او جان لاک و توماس آکویناس و بعد از او سوئین برن آراییشبیه او داشتند، در عین حال ایرادهای متعدد تدریجاً موضععقلگراییِ حداکثری را از نظرها انداخت. به اعتقاد برخی، بسیاری ازمردم به ویژه آنان که برای امرار معاش سخت کار میکنند و طبعاًفرصت کمی برای مطالعه دارند، و از عهده تفکرات سخت و پیچیدهبرنمیآیند، عملاً قادر به تهیه مقدماتی که کلیفورد برای ایمان ضروریمیداند، نیستند. کلیفورد پاسخ داد: «شخصی که فرصت مطالعه وتحقیق ندارد، طبعاً فرصتی هم برای ایمان آوردن نخواهد داشت.»
پرسش دیگری که نسبت به موضع عقلگراییِ حداکثری مطرح شداین است که آیا این دیدگاه در مقام عمل میتواند مورد استفاده قرارگیرد؛ به عبارت دیگر تاکنون هیچ نظام اعتقادی نبوده است که بتواندبراساس عقلانیت محض همه را قانع سازد؛ لااقل افرادی هستند که ازپذیرش ادله سرباز میزنند. بنابراین چون براهین همگانی نیستند نظریهعقلگراییِحداکثری قابل قبول نیست.
به هر حال رویکردق مبتنی بر عقلگراییِ حداکثری امروزه در غرباز جایگاهی قوی و اعتبار شایسته بر خوردار نیست. در برابر، دونظریه دیگر آهسته آهسته پدیدآمده است:
دیدگاه نخست «ایمان گروی» است. ایمان گروی جنبشی استدر فلسفه دین و معرفت شناسیِ دینی که به خصوص در نیمه دوم قرنبیستم تحت تأثیر مستقیم تعالیم ویتگنشتاین توسعه یافت و برخیدیگر از فلاسفه متأخر هر یک به نحوی بر گستره آن افزودند. براساس رأی محوری ویتگنشتاین، دین همانند علم و هر فعالیت دیگرانسانی، شکلی از حیات است. وظیفه فیلسوف هرگز تلاش براییافتن«دلیل و شاهد» یا «توجیه عقلانی» به نفع باور به خدا نیست؛ بلکهوی باید فعالیتهای متنوعی را که به حیات انسانی شکل دینی دادهاست، توضیح دهد. در این طریقه، شناخت دینی مبتنی بر آگاهی عقلییا طبیعی نیست؛ بلکه فقط بر ایمان استوار است. این دیدگاه ترکیب وتألیفی است از شکاکیت کامل ـ لااقل در قلمرو دینی ـ همراه با توسلبه معرفتی که از راه ایمان ونه دلیل عقلی حاصل میشود. در واقع اهلایمان کوششهایی را که آدمیان برای فهم خدا از طریق عقل خودکردهاند، نمونه ای از غرور و خودبینی انسانی توصیف نموده اند.
به نظر آنان چنین تلاشی برای سنجیدن عالم الهی است با موازینضعیف فهم انسانی. برای پرهیز از این گستاخی و بی پروایی نارواآدمی باید دریابد که یک شکاک فلسفی بودن، نخستین و اساسی ترینگام به سوی این است که یک دیندار درست اعتقاد باشد. ایمان گراییدیدگاهی است که نظامهای باورهای دینی را موضوع ارزیابی وسنجش عقلانی نمیداند؛ مثلاً اگر گفتیم «ما به وجود خدا ایمان داریم»در واقع گفته ایم که ما این باور را مستقل از هر گونه دلیل و استدلالیپذیرفتهایم.
سورن کیرکگارد، کسانی را که دین را به مدد قراین و براهینمیکاوند، تمسخر میکند. شخصی که حقیقتاً نگران وضع خویشاست، هرگز هستی خود را در معرض مخاطره قرار نمیدهد؛ تا بامطالعه بیشتر و با یافتن قراین افزونتر تصمیم بگیرد که آیا خدا را قبولکند یا خیر! بلکه او میداند که «هر لحظهای را که بدون خدا سر کندضایع شده است.» از نظر کیرکگارد تناقض ایمان و عقل به اینمعناست که اعتقاد با استدلال نسبت معکوس دارد: هر چه دلایل کمترباشد بهتر است. ایمان و استدلال نقیض یکدیگرند. موضوع مهم،دانش واقعی نیست؛ بلکه فهمی عمیق از خود و از وجود انسان است.مهم نیست که چه میدانیم؛ مهم آن است که چگونه از خودعکسالعمل نشان دهیم. او میگوید:
بدون خطر کردن، ایمانی در کار نیست. ایمان دقیقاً تناقض میان شوربیکران روح فرد و عدم یقین عینی است. اگر من قادر باشم خداوندرا بهنحو عینی دریابم، دیگر ایمان ندارم. امّا دقیقاً از آنرو که قادرنیستم باید ایمانآورم.
به عقیده او ایمان نوعی تعهد است؛ نوعی جهش است؛ مستلزمسرسپردگی به امر مطلق است. وی هم چنین ایمان را از مقوله ورزشمیدانست؛ زیرا هر چه تناقض ایمان و عقل بیشتر باشد، شخص درایمان آوردن نیازمند زورآزمایی بیشتری است. موضعکیرکگارد بهجنبش فلسفی اگزیستانسیالیسم یاریفراوان داد. همچنین این موضعالهامبخش کارلبارت ورودولفبولتمان شد.
دیدگاه دیگری که به عنوان موضعی در مقابل عقلگراییِ حداکثریمطرح شد و تاحدی از موضع ایمانگروی سخت کیرکگارد هم تنزلکرد، عقلگراییِ انتقادی است. این طرز تلقی فرض را بر این میگذاردکه ایمان گروی و عقلگراییِ حداکثری هر دو بر خطا رفتهاند. از اینرومیخواهد راه میانهای را نشان دهد. در این نگرش اعتقاد بر این استکه ما برخلاف ایمانگراها میتوانیم به امکان نقد و ارزیابی مبانیایمان قائل شویم. همچنین به رغم عقلگراییِ حداکثری، مدعی استکه با بررسیهای عقلانی محض، نمیتوان به اثبات قاطعانهی نظامایمانی رسید. بنابراین با تأکید بر باز بودن پرونده ارزیابی پایههاینظام ایمانی، میتوان به اعتقادی ایمان آورد و در عین حال نبایداثبات و صحت آنرا تمام شده تلقی کرد. خلاصه آنکه عقلگرایِانتقادی به جای اینکه به اثبات پذیری قطعی مبانی ایمانی معتقد باشد،بر نقش انتقادی عقل در سنجش و ارزیابی ایمان پای میفشارد.
مایکل پترسون، ویلیام هاسکر و بروس رایشنباخ از معروفترینمتفکران این نحله، برای همیشه باب انتقاد را در باب ایمان دینیمفتوح دانستهاند. این دیدگاه از دو جهت خود را سخت محتاج توجهبه آرای رقیب میداند. از یک سو با بررسی دیدگاههای رقیب بر خودفرض میداند تا محاسن و نکات مثبت آن را برگیرد و جذب کند، و ازسوی دیگر با توجه به انتقادهای رقبا در کاهش کاستیها و رفعکمبودها میکوشد. و این همان معنای پایان ناپدیر بودن تأملاتانتقادی است.
نتیجهای که چنین برداشتی به بار میآورد، چیزی غیر از این نیستکه اگر کسانی بکوشند به مدد تأملات انتقادی در باب ایمان داوریکنند، قدم در راهی بی پایان نهادهاند؛ چون این مسیر هرگز به مقصدنمیرسد. توگویی این سخن ما را آهسته آهسته به دیدگاه کیرکگارد کهمیگفت باید بی تأمل به دریای ایمان جست زد و... میرساند. امّا تعقلبا بررسی شقوق بدیل به سرانجامی نخواهد رسید.
فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:58
فهرست مطالب:
صورت مسأله
مقدمه
ایمان در نگاه قرآن
ابهام مفهومی و ایضاح درونی
1. ایمان و تعقل
2. ایمان و عمل
3. قلب جایگاه ایمان
4. ایمان، امری فطری
5. متعلَّق ایمان
6. ایمان یک عمل ارادی
7. افزایش و کاهش ایمان
9. موانع ایمان
تکبر:
نتیجه گیری
ایمان از دیدگاه روایات
1. اهمیت ایمان و عظمت مؤمن
2. آثار و علایم ایمان
3. ایمان و اسلام
4. ایمان و عمل
ایمان از نظر دانشمندان مسلمان
ماهیت ایمان دیدگاه اشاعره
دیدگاه معتزله
دیدگاه متفکران شیعه
ازدیاد و نقصان ایماندیدگاه اشاعره
دیدگاه معتزله
دیدگاه اندیشمندان شیعه
اصول ایمان
ایمان در فرهنگ مسیحی
دو قرائت
مسأله اول: ماهیت ایمان
عناصر عمده نظریه او عبارتند از:
نقد و بررسی
ایمان در فرهنگ مسیحی
مسأله دوم: ارتباط فهم و ایمان
مسأله سوم: ایمان و تعقل، تحقیق پذیری ایمان
منابع و مآخذ
درآمد
ایمان از جمله مفاهیمی است که هماره مورد توجه متکلمان،فیلسوفان و عارفان بوده است. این اهمیت حیاتی از آنجا ناشی شد کهقرآن کریم به ایمان جایگاهی بالا وشأنی والا بخشید، و آن را اساس ومدار ارزشها و خوبیها قرار داد. ایمان در فرهنگ وحی، نهالی استکه اگر در قلب آدمی بروید و از چشمهسار معرفت و عمل صالح آبخورد، درختی تنومند و پر برگ و بار میگردد. گوهر ایمان نوریاست از عالم جبروت که از مشرق جذبه الهی بر جان سالک میتابد.فیضی است از آسمان قدس حق، که همچون نسیمی جان عاشقان رامینوازد، و سرّی است از اسرار عالم برین، که به زمین تفتیده و تشنهبشر حیاتی طیب و زایشی نو میبخشد. خدای سبحان در آیات بسیاریاز انسان خواسته است تا با «ایمان آوردن » به نجات و رستگاری وسعادت نایل شود. مؤمنان تحت ولایت ویژه پروردگار قرار دارند، وبه همین نسبت به وادی نور و سرای بهجت و سرور وارد میشوند.انسان در تاریکترین و دورترین عوالم زاده شد، محرومیت ها،کاستیها و کمبودها از یکطرف، لذتهای دنیوی، گرفتاری درزندان اوهام و شهوات و هواهای گذرا از سوی دیگر، او را فراگرفتندو در این میان تنها «ایمان» است که چونان حبل متینی بشر را تا عالمغیب هدایت میکند:
والعصران الانسان لفی خسر الاّ الذین امنوا و عملوا الصالحات.
(عصر 3ـ1)
با وجود اهمیت سقایت حجاج در حج ابراهیمی، ایمان از این عملهم عبادتی بالاتر تلقی شده است:
اجعلتم سقایه الحاج و عماره المسجدالحرام کمن امن بالله؛
(توبه / 19)
آیا رتبه آب دادن به حاجیان و تعمیر کردن مسجدالحرام را با مقامآن کس که به خدا و روز قیامت ایمان آورد، یکسان شمردید؟
ایمان از آن دسته اموری است که بیشترِ آن مطلوبتر است وتحصیل آنحد و حصری نمیشناسد. خدای سبحان انسان را به ازدیادایمان فراخوانده است:
یا ایها الذین امَنوا امِنوا بالله و رسوله؛(نساء / 126)
ای کسانی که ایمان آوردید به خدا و رسول او ایمان آورید.
و خلاصه ایمان است که به بشر لیاقت خطاب و مواجهه باپروردگار عالمیان را عطا کرده است؛ چنانکه در قرآن کریم مکررمیخوانیم: یاایهاالذین امنوا.
اهتمام و اهمیتی که قرآن کریم برای مسأله ایمان لحاظ کرده است،بهطور طبیعی ایجاب میکرد در صدر اسلام بعد از پیدایش فضایمناسب جهت طرح مباحث دینی، ایمان در زمره چند مسأله نخست واساسی قرار گیرد. رویدادها و تحولات اجتماعی نیز زمینه را تدریجاًفراهم کردند. بهحتم اگر قرآن با سرانگشت تأکید، ایمان را تنها راه ووسیله نجات بشر و مایه حیات معنوی او قرار نمیداد، جریانها وحوادث سیاسی ـ اجتماعی هرگز قادر نبودند مسأله ایمان را تا آناندازه که در تاریخ صدر اسلام مشاهده میگردد، مهم سازند. بنابراینقرآن اولین و مهمترین خاستگاه مسائل اعتقادی و کلامی و از آنجمله مبحث ایمان است. از اینرو بررسی و تحقیق در باب ماهیتایمان برای نخستین بار میان متکلمان صدر مطرح شد و مسائلی چند رابرانگیخت. سپس در ادامه بهتدریج فلاسفه و عرفا به این جریان ملحقشده، آرا و نظریاتی را پدید آوردند.
مسأله ایمان منحصر به عالم اسلام نیست؛ ادیان توحیدی (اسلام،مسیحیت و یهود) همگی بر این امر حیاتی اصرار و پافشاری دارند کهتنها مؤمنان اهل فلاح و نجات و رستگاریاند. کتب مقدس بهجدّ ازدینداران میخواهد تا ایمان خود را افزایش داده و در صدد تقویت وتکمیل آن بکوشند، تا بیشتر و بهتر از منافع و ثمرات آن بهره برگیرند.به هر حال مسأله ایمان امری «بین الادیانی» است و ضرورتی نخستین وعام دارد.
افزون بر همه، در قرن حاضر مسأله ایمان مجدداً احیا شده و بهصحنه آمده است. در سال 1980 تایم خبر داد که «خدا در حالبازگشتن است.» و اظهار داشت که علاقه به دینپژوهی و مطالعاتفلسفی در باب دین اوجی دیگر گرفته است. نقش وتأثیر ایمان درپارهای از مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نیز در خور توجه شدهاست. ما تنها بر اساس موضعی خاص میتوانیم به سراغ ارتباط ایمان وآزادی رفته، تصویری از مسأله آزادی و دموکراسی را عرضه داریم.از سوی دیگر ایمان پیوند و علقهای ناگسستنی با مسأله نبوت و وحیدارد و میتواند تفسیری ویژه از پیامبری و انسانِ نبی ارائهدهد.
امروزه در زمینه برخی مسائل حکومتی، مسائلی از این دستمطرح میشود: آیا رفاه با ایمان سازگار است؟ این سازگاری تا کجاخواهد بود؟ مبانیِ ایمانیِ تصمیمگیری سیاسیچیست؟ آیاایمان دینیما رابه سوی نظریهای مشخص در باب سیاست و حکومت هدایتمیکند؟ یا این که ایمان تنها یک سلسله ارزشهای سیاسی در اختیارمینهد؟
همچنین ایمان را از بعد عملی هم میتوان به بحث وگفتوگوگذارد؛ مثلاً میتوان پرسید: آزمون تاریخی ایمان چگونه است؟ آیاایمان در عمل مؤثر و مفید بوده است؟ اکنون که ما در مرحله تجدد ومدرنیته هستیم باز هم با پدیده ایمان مواجهیم؟ آیا انسان معاصر، ایمانرا یکسره به کناری خواهد زد؟ یا آن را احیا خواهد کرد؟ احیایدوباره ایمان چگونه ممکن خواهد بود؟
اینها تنها برخی از عمده مسائلی است که درباره «ایمان دینی»مطرح شده یا قابل طرح است و پرداختن به آنها نیازی مبرم وضرورتی سرنوشتساز مینماید و هرگز نمیتوان از زیر بار آنها شانهخالی کرد.
صورت مسأله
قبل از هر چیز مفید و مناسب بلکه ضروری است تا «صورت مسألهایمان دینی» را در غربِ امروز مورد بررسی قرار دهیم. این نگاه تاریخیبه ما نشان خواهد داد که در دوران معاصر اصلیترین مسأله ایمان چیستو چرا ایمان تا بدین حدّ برای دینپژوهان اهمیت یافته است؟
اصلیترین پرسش درباره ایمان، مسأله ایمان و عقل است؛ یعنی:چرا باید به ایمان دینی ملتزم شد؟ عقل در قلمرو دین و ایمان چهجایگاهی دارد؟ جوامع دینی هر یک به نحوی برای آموزش نظامهایدینی خود به نودینان، از روشهایی بهره میبرند؛ میتوان پرسید سهمعقل در این میان چه اندازه است؟ و عقل در تعیین اعتبار ایمان دینیچه نقشی ایفا میکند؟
فصل اول
ایمان در فرهنگ اسلامی
مقدمه
مسأله رابطه ایمان و عقل در غرب، هرگز فروکش نکرده و همیشهپر از تعارض و کشمکش بوده است. برخی از دانشمندان مدّعی شدهاند که ایمان و عقل به هیچ روی با یکدیگر سر سازش ندارند و میانآنها چیزی جز خصومت و تقابل حکمفرما نیست. مثلاً ترتولیان(290تا 160) از مسیحیان نخستین میپرسید: «آتن را با اورشلیم چهکار؟». (مقصود وی از «آتن» فلسفه یونان بود و از «اورشلیم» ایماندینی و کلیسای مسیحی) پاسکال نوشت: «دل دلایل خاص خود رادارد که عقل آن دلایل را نمیشناسد.»
آنان که بر ایمان تکیه میکنند و به عقل در برابر ایمان بیتوجهینشان میدهند، معمولا جایگاه خاص و ویژهای برای«تجریه دینی»قائلند. در برابر، فلاسفهای با تکیه بر نقش عقل در ایمان، اظهارمیدارند که تنها معیار اثبات ایمان تعقل است. اینک خلاصه ای ازشرح این ماجرا:
کلیفورد بر طرح ایده عقلگراییِ حداکثری قائل شد که ایمان دینیآنگاه معقول و مقبول است که بتوان صدق آن را اثبات کرد. او نوشت:
همیشه، همه جا و برای همه کس اعتقاد به هر چیزی بر مبنای قرائنناکافی، کاری خطا و نادرست است. فرض کنید شخصی در دورانکودکی یا پس از آن عقیدهای را پذیرفته است، و آن عقیده را ازخارخار هرگونه شکی که در ذهنش میخلد، به دور و ایمن نگهمیدارد؛ و طرح پرسشهایی را که موجب تشویش آن عقیدهمیشوند کافرکیشانه تلقی میکند؛ زندگی چنین شخصی گناهی عظیمدر قبال نوع بشر است. تحقیق درباره قرائن یک عقیده، کاری نیستکه یکبار و برای همیشه انجام پذیرد و واجد اعتباری قطعی باشد.هرگز نباید مانع شک شد؛ زیرا یا میتوان آن شک را بر مبنایپژوهشهای پیشین، واقعاً مرتفع کرد، یا این شک ثابت میکند کهآن پژوهشها کامل نبودهاند.
آنچه که کلیفورد را بر آن میدارد که چنین ملاک دشوار و سختیرا برای پذیرش ایمان مطرح کند، پیامدهای ناگواری است که برپذیرش اعتقدق بدونِ دلیل مترتب است؛ مثل این که ملوانی بدوناطمینان از استحکام و سلامت کشتی با جمعی از مسافران به اقیانوسبرود و در بین راه غرق شود. ریشه این حادثه ناگوار در این نکته نهفتهاست که او حق نداشت بدون دلایلی استوار دست به چنین اقدامی بزند.کلیفورد معتقد است که هر انسان و اعتقادی که بر اساس دلیل یا دلایلناکافی استوار گردد، قابل سرزنش و نکوهش است. کسی که به عقلانیتِحداکثری روی آورده است، هرگز از سر احساسات و عواطف به اینسوی و آن سو نمیگراید تا به تشتّت رأی و سستی اعتقاد مبتلا گردد.راه، تنها این است که بتوان بر اساس دلیل کافی و وافی صحت مدعاییرا اثبات و از آن تبعیت کرد. کلیفورد هر چند در این رأی تنها نبود وپیش از او جان لاک و توماس آکویناس و بعد از او سوئین برن آراییشبیه او داشتند، در عین حال ایرادهای متعدد تدریجاً موضععقلگراییِ حداکثری را از نظرها انداخت. به اعتقاد برخی، بسیاری ازمردم به ویژه آنان که برای امرار معاش سخت کار میکنند و طبعاًفرصت کمی برای مطالعه دارند، و از عهده تفکرات سخت و پیچیدهبرنمیآیند، عملاً قادر به تهیه مقدماتی که کلیفورد برای ایمان ضروریمیداند، نیستند. کلیفورد پاسخ داد: «شخصی که فرصت مطالعه وتحقیق ندارد، طبعاً فرصتی هم برای ایمان آوردن نخواهد داشت.»
پرسش دیگری که نسبت به موضع عقلگراییِ حداکثری مطرح شداین است که آیا این دیدگاه در مقام عمل میتواند مورد استفاده قرارگیرد؛ به عبارت دیگر تاکنون هیچ نظام اعتقادی نبوده است که بتواندبراساس عقلانیت محض همه را قانع سازد؛ لااقل افرادی هستند که ازپذیرش ادله سرباز میزنند. بنابراین چون براهین همگانی نیستند نظریهعقلگراییِحداکثری قابل قبول نیست.
به هر حال رویکردق مبتنی بر عقلگراییِ حداکثری امروزه در غرباز جایگاهی قوی و اعتبار شایسته بر خوردار نیست. در برابر، دونظریه دیگر آهسته آهسته پدیدآمده است:
دیدگاه نخست «ایمان گروی» است. ایمان گروی جنبشی استدر فلسفه دین و معرفت شناسیِ دینی که به خصوص در نیمه دوم قرنبیستم تحت تأثیر مستقیم تعالیم ویتگنشتاین توسعه یافت و برخیدیگر از فلاسفه متأخر هر یک به نحوی بر گستره آن افزودند. براساس رأی محوری ویتگنشتاین، دین همانند علم و هر فعالیت دیگرانسانی، شکلی از حیات است. وظیفه فیلسوف هرگز تلاش براییافتن«دلیل و شاهد» یا «توجیه عقلانی» به نفع باور به خدا نیست؛ بلکهوی باید فعالیتهای متنوعی را که به حیات انسانی شکل دینی دادهاست، توضیح دهد. در این طریقه، شناخت دینی مبتنی بر آگاهی عقلییا طبیعی نیست؛ بلکه فقط بر ایمان استوار است. این دیدگاه ترکیب وتألیفی است از شکاکیت کامل ـ لااقل در قلمرو دینی ـ همراه با توسلبه معرفتی که از راه ایمان ونه دلیل عقلی حاصل میشود. در واقع اهلایمان کوششهایی را که آدمیان برای فهم خدا از طریق عقل خودکردهاند، نمونه ای از غرور و خودبینی انسانی توصیف نموده اند.
به نظر آنان چنین تلاشی برای سنجیدن عالم الهی است با موازینضعیف فهم انسانی. برای پرهیز از این گستاخی و بی پروایی نارواآدمی باید دریابد که یک شکاک فلسفی بودن، نخستین و اساسی ترینگام به سوی این است که یک دیندار درست اعتقاد باشد. ایمان گراییدیدگاهی است که نظامهای باورهای دینی را موضوع ارزیابی وسنجش عقلانی نمیداند؛ مثلاً اگر گفتیم «ما به وجود خدا ایمان داریم»در واقع گفته ایم که ما این باور را مستقل از هر گونه دلیل و استدلالیپذیرفتهایم.
سورن کیرکگارد، کسانی را که دین را به مدد قراین و براهینمیکاوند، تمسخر میکند. شخصی که حقیقتاً نگران وضع خویشاست، هرگز هستی خود را در معرض مخاطره قرار نمیدهد؛ تا بامطالعه بیشتر و با یافتن قراین افزونتر تصمیم بگیرد که آیا خدا را قبولکند یا خیر! بلکه او میداند که «هر لحظهای را که بدون خدا سر کندضایع شده است.» از نظر کیرکگارد تناقض ایمان و عقل به اینمعناست که اعتقاد با استدلال نسبت معکوس دارد: هر چه دلایل کمترباشد بهتر است. ایمان و استدلال نقیض یکدیگرند. موضوع مهم،دانش واقعی نیست؛ بلکه فهمی عمیق از خود و از وجود انسان است.مهم نیست که چه میدانیم؛ مهم آن است که چگونه از خودعکسالعمل نشان دهیم. او میگوید:
بدون خطر کردن، ایمانی در کار نیست. ایمان دقیقاً تناقض میان شوربیکران روح فرد و عدم یقین عینی است. اگر من قادر باشم خداوندرا بهنحو عینی دریابم، دیگر ایمان ندارم. امّا دقیقاً از آنرو که قادرنیستم باید ایمانآورم.
به عقیده او ایمان نوعی تعهد است؛ نوعی جهش است؛ مستلزمسرسپردگی به امر مطلق است. وی هم چنین ایمان را از مقوله ورزشمیدانست؛ زیرا هر چه تناقض ایمان و عقل بیشتر باشد، شخص درایمان آوردن نیازمند زورآزمایی بیشتری است. موضعکیرکگارد بهجنبش فلسفی اگزیستانسیالیسم یاریفراوان داد. همچنین این موضعالهامبخش کارلبارت ورودولفبولتمان شد.
دیدگاه دیگری که به عنوان موضعی در مقابل عقلگراییِ حداکثریمطرح شد و تاحدی از موضع ایمانگروی سخت کیرکگارد هم تنزلکرد، عقلگراییِ انتقادی است. این طرز تلقی فرض را بر این میگذاردکه ایمان گروی و عقلگراییِ حداکثری هر دو بر خطا رفتهاند. از اینرومیخواهد راه میانهای را نشان دهد. در این نگرش اعتقاد بر این استکه ما برخلاف ایمانگراها میتوانیم به امکان نقد و ارزیابی مبانیایمان قائل شویم. همچنین به رغم عقلگراییِ حداکثری، مدعی استکه با بررسیهای عقلانی محض، نمیتوان به اثبات قاطعانهی نظامایمانی رسید. بنابراین با تأکید بر باز بودن پرونده ارزیابی پایههاینظام ایمانی، میتوان به اعتقادی ایمان آورد و در عین حال نبایداثبات و صحت آنرا تمام شده تلقی کرد. خلاصه آنکه عقلگرایِانتقادی به جای اینکه به اثبات پذیری قطعی مبانی ایمانی معتقد باشد،بر نقش انتقادی عقل در سنجش و ارزیابی ایمان پای میفشارد.
مایکل پترسون، ویلیام هاسکر و بروس رایشنباخ از معروفترینمتفکران این نحله، برای همیشه باب انتقاد را در باب ایمان دینیمفتوح دانستهاند. این دیدگاه از دو جهت خود را سخت محتاج توجهبه آرای رقیب میداند. از یک سو با بررسی دیدگاههای رقیب بر خودفرض میداند تا محاسن و نکات مثبت آن را برگیرد و جذب کند، و ازسوی دیگر با توجه به انتقادهای رقبا در کاهش کاستیها و رفعکمبودها میکوشد. و این همان معنای پایان ناپدیر بودن تأملاتانتقادی است.
نتیجهای که چنین برداشتی به بار میآورد، چیزی غیر از این نیستکه اگر کسانی بکوشند به مدد تأملات انتقادی در باب ایمان داوریکنند، قدم در راهی بی پایان نهادهاند؛ چون این مسیر هرگز به مقصدنمیرسد. توگویی این سخن ما را آهسته آهسته به دیدگاه کیرکگارد کهمیگفت باید بی تأمل به دریای ایمان جست زد و... میرساند. امّا تعقلبا بررسی شقوق بدیل به سرانجامی نخواهد رسید.
فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:48
فهرست مطالب:
صحفه عنوان
صحفه پیش گفتار
صحفه فهرست مطالب
صحفه شکلها و جداول
فصل اول: طرح تحقیق
موضوع تحقیق
بیان مسئله
اهداف تحقیق
فرضیه های تحقیق
روش تحقیق
اهمیت تحقیق
محدودیت تحقیق
خلاصه چکیده کار عملی
فصل دوم: سابقه تحقیق
مراحل پرورش
تربیت مذهبی جوان و نوجوان
ویژگیهای افراد تعلیم دیده
ویژگیهای افراد پرورش دهنده
نقش خانواده ها
اهمیت محیط
تربیت دینی و پرورش مذهبی از نظر فلاسفه و روانشناسان
دیدگاه شهید مطهری
دیدگاه موریس دبس
دیدگاه ارسطو
دیدگاه ابن کنون
فصل سوم: روش تحقیق
روش تحقیق
ابزار جمع آوری تحقیق
جامعه آماری
متغییرات تحقیق
روش آماری استفاده شده در تحقیق
فصل چهارم و پنجم: یافته ها و تجزیه تحلیل آنها
سنجش فرض 1
سنجش فرض 2
سنجش فرض 3
سنجش فرض 4
فصل ششم: بیان نتایج
نتایج و پیشنهادات تحقیق
بیان منابع و مأخذ
صحفه ضمائم و پیوستها
صحفه خاتمه
صحفه شکلها و جداول
جدول شماره (1-1) آمار کل دانش آموزان مقطع راهنمایی
جدول شماره (1-2) فرضیه یک
جدول شماره(2-2) تفسیر استنباطی جدول (1-2)
نمودار ستونی (3-2) نمودار مربوط به فرضیه یک
جدول شماره (4-2) جدول مربوط به سوال 1
نمودار شماره (4-2) نمودار مربوط به سوال 1
جدول شماره (5-2) جدول مربوط به سوال 2
نمودار شماره (5-2) نمودار مربوط به سوال 2
جدول شماره (6-2) جدول مربوط به سوال 3
نمودار شماره (6-2) نمودار مربوط به سوال 3
جدول شماره (7-2) جدول مربوط به سوال 4
نمودار شماره (7-2) نمودار مربوط به سوال 4
جدول شماره (8-2) جدول مربوط به سوال 5
نمودار شماره (8-2) نمودار مربوط به سوال 5
جدول شماره (1-3) جدول مربوط به فرضیه 2
جدول شماره (2-3) جدول تفسیر استنباطی جدول (1-3)
نمودار شماره (3-3) نمودار مربوط به فرضیه 2
جدول شماره (4-3) جدول مربوط به سوال 6
نمودار شماره (4-3) نمودار مربوط به سوال 6
جدول شماره (5-3) جدول مربوط به سوال 7
نمودار شماره (5-3) نمودار مربوط به سوال 7
جدول شماره (6-3) جدول مربوط به سوال 8
نمودار شماره (6-3) نمودار مربوط به سوال 8
جدول شماره (7-3) جدول مربوط به سوال 9
نمودار شماره (7-3) نمودار مربوط به سوال 9
جدول شماره (8-3) جدول مربوط به سوال 10
نمودار شماره (1-4) نمودار مربوط به فرضیه 3
جدول شماره (2-4) جدول مربوط به تفسیر استنباطی جدول (1-4)
نمودار شماره (3-4) نمودار مربوط به فرضیه 3
جدول شماره (4-4) جدول مربوط به سوال 11
نمودار شماره (4-4) نمودار مربوط به سوال 11
جدول شماره (5-4) جدول مربوط به سوال 12
نمودار شماره (5-4) نمودار مربوط به سوال 12
جدول شماره (6-4) جدول مربوط به سوال 13
نمودار شماره (6-4) نمودار مربوط به سوال 13
جدول شماره (7-4) جدول مربوط به سوال 14
نمودار شماره (7-4) نمودار مربوط به سوال 14
جدول شماره (8-4) جدول مربوط به سوال 15
نمودار شماره (8-4) نمودار مربوط به سوال 15
جدول شماره (1-5) جدول مربوط به فرضیه 4
جدول شماره (2-5) جدول تفسیر استنباطی جدول شماره (1-5)
نمودار شماره (3-5) نمودار مربوط به فرضیه 4
جدول شماره (4-5) جدول مربوط به سوال 16
نمودار شماره (4-5) نمودار مربوط به سوال 16
جدول شماره (5-5) جدول مربوط به سوال 17
نمودار شماره (5-5) نمودار مربوط به سوال 17
جدول شماره (6-5) جدول مربوط به سوال 18
نمودار شماره (6-5) نمودار مربوط به سوال 18
جدول شماره (7-5) جدول مربوط به سوال 19
نمودار شماره (7-5) نمودار مربوط به سوال 19
جدول شماره (8-5) جدول مربوط به سوال 20
نمودار شماره (8-5) نمودار مربوط به سوال 20
فصل اول:
طرح تحقیق
موضوع تحقیق
در این تحقیق که موضوع آن بررسی شیوههای اشاعه مفاهیم دینی برای این دانشآموزان است. در امروزه برای متجلی ساختن احکام مذهبی در جامعه مدنی روشهای خاص و گوناگون بکار گرفته می شود برای سوق دادن جامعه بسوی نهادن یک جامعه الهی نیاز به متدهای مترقی و عملی با توجه به نیازهای روحی و روانی آن جامعه داریم. با توجه به اینکه روش انبیاء و بزرگان دینی برای ساختن یک جامعه دینی واحد همواره بر اساس نظریات جامعه انسانی و ظرفیت روحی و روانی و عقلانی مردم پایه گذاری شده است و هر پیامبری با توجه به وضعیت اقتضای زمان حرکت خود را آغاز نموده و از روشهای نوین زمان خود جهت تبلیغ استفاده نموده است که نمونه های آن در تاریخ ادیان بسیار است.
((همانطور که می دانیم در نهاد انسان ابتدا استعداد برای پذیرفتن عقیده به وجود می آید و آنگاه عقیده شکل می گیرد و همین کشش درونی که شخص را به تحقیق و پژوهش فکری برای درک حقیقت وا می دارد دلیلی است بر اصل ضرورت شناخت دین اما چنین نیست که صحت استعداد و حالت روانی لزوماً باید به درستی عقیده شکل یافته همراه باشد همانطوری که بدن مواد غذایی می خواهد. اما این خواستن مبتنی بر خوبی و گوارایی غذا نیست.
روان نیز در تکاپوی غذایی خود یعنی ایمان و عقیده است و مصرانه خواستار درک خداوند و نیایش بدرگاه می باشد. هر چند این انگیزه اصیل نیست به شناخت و ارزیابی عقاید درست و نادرست و جدا ساختن آنها از یکدیگر ناتوان است.))
((بیان مسئله))
تربیت مذهبی امروزه سرلوحه کار آموزش و پرورش کشور ماست و با توجه به مبانی فلسفه آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران یکی از ارکان تعلیم و تربیت نظام اسلامی توجه دادن دانش آموزان بسوی مفاهیم دینی است.
ارائه و جذب دانش آموزان به مفاهیم دینی یکی از مشکلاتی است که همواره دست اندرکاران تعلیم و تربیت را در مدارس گریبانگیر آن هستند بحث جذب دانش آموزان در مدارس بحث در روشهاست. که از دو جنبه می توان این قضیه را بررسی کرد.
نخست: ارائه مفاهیم دینی به دانش آموزان فقط برای کنترل دانش آموزان در مدرسه و گذراندن واحدهای درسی به هر طریقی ممکن (تهدید – اجبار – روشها مناسب)
دوم: ایجاد رغبت و گرایش و تمایل منطقی در دانش آموزان بطرف مذهب با روشهای تربیتی و تعلیمی مطلوب برای ساختن انسانی کامل و موفق در همه ابعاد زندگی.
مقوله یا روش نخست که سبک و سیاق سنتی و افراطی تعلیمات و تربیت دینی را می رساند که از آداب تعلیم و تربیت اسلام بدور بوده و روش مناسبی نیست چون باعث دین گریزی می شود چنانچه از مکتب دینی و تربیتی اهل بیت عصمت و طهارت (ع) دریافت می شود همیشه تعلیم و دین و معارف دینی با روشها متین و مثبت مورد نظر است. و در قرآن هم همیشه توصیه شده از روش دوم استفاده کنند وقتی که به موسی و هارون دستور داده می شود که بطرف فرعون بروند خواسته می شود که با فرعون با نرمی و آرامش صحبت کنید تا او را جذب کنید. پس بنابراین باید محتوی که به دانش آموزان ارائه می شود در او رغبت و علاقه ایجاد کند اگر ما می خواهیم پرنده ای را صید کنیم. پرنده وظیقه ندارد که در دام ما بیفتد ما باید هنر صید داشته باشیم.
ما باید مفهوم دین داری را در جوانان و نوجوانان از کودکی جا بیاندازیم. اگر قرار باشد در کلاسهای درس همیشه از دوزخ و جهنم و گناه صحبت کنیم ولی از بهشت و نعمتهای بی پایان خداوندی سخن نگوییم. دین گریزی ایجاد می شود. پس در اینجا معلمانی که درس تعلیمات دینی را به دانش آموزان می دهند می توانند نقش ویژه ای داشته باشند.
((اهداف کلی))
- بررسی شیوه های مؤثر اشاعه مفاهیم دینی برای دانش آموزان سطح راهنمایی
((اهداف جزئی))
1- میزان راهنمائیهای مربیان در ارائه مفاهیم دینی
2- میزان رغبت و علاقه دانش آموزان برای یادگیری مفاهیم دینی
3- میزان شرکت دبیران و کارکنان مدرسه در محیط های مذهبی
4- پی بردن به خواسته ها و نیازهای دانش آموزان در رابطه با چگونگی گرایش به معنویات
((فرضیه های تحقیق))
1- جذاب نمودن محیط های مذهبی در جذب دانش آموزان به ارزشها و مفاهیم دینی رابطه وجود دارد.
2- شرکت دبیران و کارکنان به همراه دانش آموزان در محیط های مذهبی در یادگیری مفاهیم دینی برای دانش آموزان مؤثر است.
3- بین باورها و اعتقادات دانش آموزان با مفاهیم معنوی و غیر معنوی خانواده ها رابطه وجود دارد.
4- ارائه الگوهای شخصیتی شناخته شده در جامعه و گرایش جوانان به مفاهیم دینی رابطه وجود دارد.
((بیان روش تحقیق))
موضوع این تحقیق که بررسی شیوه های اشاعه مفاهیم دینی برای دانش آموزان سطح راهنمایی است بنابر این روش انتخابی برای این تحقیق روش زمینه ای یا موردی بوده که بخاطر جامع و تکمیل بودن این روش انتخاب گردیده است.
((جامعه آماری))
موضوع این تحقیق که بررسی شیوه های اشاعه مفاهیم دینی برای دانش آموزان سطح راهنمایی است.
جامعه مادر: در این تحقیق کلیه دانش آموزان مقطع راهنمایی دخترانه شهرستان شاهیندژ در سال تحصیلی 83 – 82 که مشغول تحصیل هستند و تعداد آنها طبق دفاتر آماری (1500) نفر می باشد.
جامعه نمونه: ده درصد کل دانش آموزان که تقریباً (150) نفر می باشد. که بصورت تصادفی ساده انتخاب شده است.
ابزار جمع آوری:
ابزار جمع آوری در این تحقیق پرسشنامه می باشد که سوالات آن اهداف مورد نظر را می سنجد و نیز از روش کتابخانه ای استفاده زیادی به عمل آمده است.
((متغیرات تحقیق))
متغیر مستقل: دانش آموزان یعنی عامل تأثیر گذار که در این تحقیق به دنبال تأثیر این عامل می باشیم.
متغیر وابسته: شیوه های ارائه مفاهیم دینی در دانش آموزان که میزان تغییر آن به وجود متغییر مستقل بستگی دارد.
((بیان اهمیت تحقیق))
در این تحقیق که موضوع آن بررسی شیوه های اشاعه مفاهیم دینی برای دانش آموزان سطح راهنمایی است.
با در نظر گرفتن این موضوع که ایمان ستونی است که آدمی را در طوفان زندگی و در موارد تزلزل درونی تکیه گاه است و یا ایمان به خدا و مذهب همانند عصائی است که آدمی را از افتادن و مغلوب شدن نگاه می دارد.
براساس تجارب و بررسیهای روانشناسان حتی آنها که پای بند به مذهب نیستند و آنکس که به قدرت بینهایتی در این جهان وسیع و دشوار خود را متصل نبیند همانند غریقی است در اقیانوس بی پایان و یا بلا تکلیفی است که در دریای شک و تردید دست و پا می زند. به گفته عالمی او هر روز و هر ساعت عقیده ای دارد با خود و طبیعت و با اهل دین پیوسته در جدال و کشمکش است.
اعتقاد به خدا عامل حل بسیاری از تضادها و درگیریهای فکری و موجبی برای حل و رفع کشمکش های درونی و سببی برای دستیابی به آرامش است به گفته الیزابت گوج ((اگر خدا را از بین ببری مسئله خود را حل نکرده ای، بلکه خود را تنها گذاشته ای آن هم در یک تنهائی مخوف و ترسناک.))
تربیت دینی در نوجوانی و توجه دادن او به ارزشهای دینی و عبادت و ایجاد رابطه انس بین او و خدا نه تنها احساسات مذهبی او را اقناع می کند بلکه تمایلات طبیعی و هواهای نفسانی او را هم مهار کرده و رفتار او را تحت کنترل در می آورد. و از همه آنها مهمتر اینکه احساس رنج درونی، فشار عاطفی، نگرانی، آشفتگی، احساس گناه شدید را که از ویژگی های این دوره است از بین می برد.
پس بنابراین مذهب راه و رسم الهی برای حیات انسانها عاملی برای سعادت انسان و سببی برای فراغ و امنیت خاطر است. برخلاف آنچه که تبلیغ می کرده اند مذهب نه تنها عامل رکورد و افیون جامعه نیست. بلکه سبب حرکت توده و عاملی برای تلاش و جهاد در طریق احقاق حق و احیای فضایل است.
این نکته برای آنها که پیرو مذهبند از پیش معین بود و برای آنها که اندیشه مادی داشتند در روزگار ما معین و ثابت شد.
در سایه مذهب تلاش ها رنگ می گیرند. مفسده ها از میان برداشته می شوند. کارها به عنوان وظیفه ای الهی توسط افراد سر و صورت می گیرند و آدمی در همه مراحل حیات سعی دارد خدا را شاهد و ناظر خود بداند. این امر در کنترل آدمی در خلوت مؤثر بوده و سببی برای تزکیه نفس و خو گرفتن به رفتاری است که در آن خیر و سعادت آدمی مورد نظر است.
وجود مذهب برای همه جوامع ضروری و در جامعة کوچک خانواده ضروری تر است. اگر بنا شود خانواده ای سعادتمند و فارغ البال داشته باشیم. اگر ضروری است که اعضای خانواده نسبت به هم معتقد و مؤمن باشند و شب هنگام راحت و آرام سر بر بالین استراحت گذارند ناگزریم دستور مذهب را در رأس دستورات و تعالیم آن قرار دهیم.
در نتیجه وقتی مرحوم شهید مطهری کتاب داستان و راستان را می نویسد و پیر مرد دانشمندی چون عبدالفتاح عبدالمقصود بعد از آن همه کتابهای تحلیلی تصمیم می گیرد برای نوجوانان کتاب بنویسد وقتی پیامبر (ص) به مبلغ خود سفارش می کند در منطقة مأموریت تبلیغی حتماً به سراغ نوجوانان برود. باید دریابیم که ارزش کار چقدر بالاست.
چرا ما پزشک کودکان داشته باشیم معلم کودکان داشته باشیم اما اسلام شناس مخصوص کودکان نداشته باشیم. با آنکه تدریس و آموزش مفاهیم دینی برای کودکان و نوجوانان مشکل تر است. همچنانکه مونتاژ یا تعمیر ساعت کوچک از ساعت بزرگ دقیق تر و مشکل تر است. باید این واقعیت را بپذیریم که نمی توان یک بحث را برای همه گروهها در سنین مختلف و با آمادگیهای گوناگون بیان کرد و تاکنون هم در بیان شده کم نتیجه گرفته ایم.
پس اهمیت موضوع و ضرورت آن برای هر معلمی، مدیری و دست اندرکاران تعلیم و تربیت و همچنین برای جامعه اسلامی که دستورات و مفاهیم دین را سرلوحة امورات خود قرار داده است. وقتی مشخص خواهد شد که بدانیم چه علل و عواملی در ترغیب بیشتر اشاعه مفاهیم دینی برای دانش آموزان مؤثر است و بتواند شیوه ها و روشهای مختلف را برای جذب دانش آموزان بکار ببرد و در مورد اجتماع مهم این اهمیت و ضرورت را دارد که سعی بنماید با اعمال شیوه ها و با ارائه متدهای علمی و عملی و با سوق دادن افکار و اندیشه های انسانی بسوی فطرت ذاتی آدمی شیوه های بهره گیری از تعلیم و تربیت ناب اسلامی و در رأس آن اهمیت دادن به مذهب را بدست بیاورد و در نتیجه فرایندهای بدست آمده را در اختیار مربیان و اولیاء امور قرار بدهد. پس به این نتیجه می رسیم که اهمیت و ضرورت این موضوع بر هر کسی آشکار و روشن است. زیرا با یکی از زیر بنایی ترین مسائل و یکی از اهداف و ضرورتهای اصیل اسلامی سر و کار دارد.
پس این تحقیق از هر لحاظ مهم و ضروری بوده و برای جامعه اسلامی مخصوصاً جامعه آموزش و پرورش زیرا جامعه اسلامی، جوانان و نوجوانان ما منادیان اسلام ناب محمدی در سراسر جهان هستند و می خواهند اسلام و انقلاب خود را به تمامی جهان صادر نمایند.
((محدودیت های تحقیق))
- محدودیت های که به خود محقق مربوط است.
1- بهتر بود که این تحقیق در مدارس پسرانه و دخترانه صورت می گرفت ولی به علت عدم آزادی عمل در مدارس پسرانه فقط در مدارس دخترانه صورت گرفته است.
2- همچنین این تحقیق باید در تمامی مقاطع تحصیلی انجام می گرفت اما بدلیل عدم بودجه کافی فقط توانستیم در مقطع راهنمایی انجام دهیم.
- محدودیت های که به خود محقق مربوط نیست.
1- همچنین بدلیل عدم همکاری دانش آموزان ناسازگار در این تحقیق نتوانستیم از نظریات آنها آگاه شویم.
2- این تحقیق به وقت زیادی نیاز داشت تا بتوانیم اطلاعات دقیقتر و همه جانبه تری بدست آوریم اما به دلیل عدم وقت کافی از طرف دانشگاه توانستیم در عرض چهار ده این پروژه خود را به دانشگاه محل تحصیل خود ارائه بدهیم.
((بیان خلاصه و چکیده فصول کار عملی))
در این تحقیق که موضوع آن بررسی شیوه های اشاعه مفاهیم دینی برای دانش آموزان سطح راهنمایی است.
کودکی که به دنیا می آید در نهاد او استعدادهای برای پذیرفتن مفاهیم دینی قرار دارد که با رشد ذهنی او و اعمال روشهای مناسب از طرف دیگران و قرار گرفتن در محیط مناسب باعث شکوفا شدن این استعداد کودک می شود بنابراین ((تربیتی که برمبنای اصول دین صورت می پذیرد بالاترین پیروزیها را برای جامعه به ارمغان می آورد و زمینه های نگرانی را از جامعه برطرف نموده. عوامل سرکشی و طغیان را از میان بر میدارد به همانگونه که به فرد شایستگی زیستن در خانه و خانواده خود را می بخشد. تربیتی که به دین توجه ننماید نتیجه ای جز سستی و اظمعلال ندارد و انسان در سایه چنین تربیتی تنها گرفتار نگرانی و ناتوانی و پریشانی می شود.))
بنابراین باید در شناخت اعمال و روشهای اشاعه مفاهیم دینی تلاش کنیم و تا بهترین اعمال و شیوه های ارائه مفاهیم دینی را انتخاب و گزینش کنیم تا بتوانیم جامعه سالم داشته باشیم.