یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

تحقیق درباره سخن چینى 10 ص

اختصاصی از یارا فایل تحقیق درباره سخن چینى 10 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

سخن چینى :

دو به هم زنى . این که یکى به دیگرى بگوید : فلان در باره تو چنین سخن ناروا گفت یا فلان کار ناشایست در باره تو کرد . این صفت زشت ترین صفات رذیله وقبیح ترین خوى آدمى است که آیات واخبار در نکوهش آن بیش از حد وحصر آمده .

سخن چینی غالبا به این گفته می‏شود که سخن کسی را که پشت‏سر دیگری گفته به وی باز گوید، مثلا بگوید فلان درباره تو چنین و چنان گفت؟ یا نسبت‏به تو چنین و چنان کرد، و بدین سان نوع خاصی از افشاء سر و پرده‏دری و متضمن فساد یا بدگوئی و سعایت است.و گاه به شخصی که پشت‏سر او سخن گفته شده اختصاص ندارد، بلکه به کشف و افشاء آنچه مورد کراهت است اطلاق می‏شود، خواه کراهت کسی باشد که از او نقل یا به او نقل می‏شود یا کراهت‏شخص سوم و خواه کشف و افشاء به گفتار باشد یا به نوشتن یا به رمز و اشاره، و خواه آنچه نقل شده از اعمال باشد یا از اقوال، و خواه بر کسی که از او نقل می‏شود عیب و نقصی باشد یا نباشد. بنابراین سخن چینی مساوی است‏با فاش کردن راز و پرده دری و در این صورت هر چه از احوال مردم دیده شود که به افشاء آن راضی نباشند اشاعه آن سخن چینی است.پس بر هر مسلمانی لازم است که از آنچه از احوال دیگران می‏داند سکوت کند، مگر وقتی که حکایت و نقل آن برای مسلمانی سودمند باشد یا از گناهی جلوگیری شود.چنانکه اگر ببیند کسی مال دیگری را می‏برد بر اوست که برای حفظ حق صاحب مال گواهی دهد، اما اگر ببیند که کسی مالی را برای خود پنهان می‏کند، باز گفتن آن سخن چینی و فاش کردن راز است.

باعث‏سخن چینی غالبا بدخواهی نسبت‏به کسی است که از وی سخن چینی می‏شود، و این داخل در ایذاء است، و گاهی انگیزه آن اظهار محبت‏به مخاطب است، و یا برای تفریح و سرگرمی و وقت گذرانی و پرگوئی است، و به هر حال شکی نیست که سخن چینی از پست‏ترین کارهای زشت است.

و آیات و اخباری که در ذم آن رسیده از حد شمار بیرون است.

سخن چنینى، نوعى افشاى سرّ و پرده درى و از صفات خبیثه و بسیار پست است و از آن تعبیر به سعایت هم مى شود، که موجب کینه و عداوت و دشمنى، بین دو فامیل، یا دو رفیق و یا زن و شوهر مى شود.

خداوند تبارک و تعالى مى فرماید:

(وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَة لُمَزَة);[53] واى بر هر عیب جو (و سخن چین) و طعنه زن.

هم چنین مى فرماید:

(هَمّاز مَشّاء بِنَمِیم مَنّاع لِلْخَیْرِ مُعْتَد أَثِیم);[54] سخن چین و عیب جو، مانع خیر، و ستمگر و گناهکار است.

رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نیز مى فرماید:

لا یدخل الجنة نمّام[55]; سخن چین به بهشت نمى رود.

هم چنین مى فرماید:

الا انبئکم بشرارکم؟ قالوا بلى یا رسول الله قال المشّاؤن بالنمیمة، المفرّقون بین الاحبّه، الباغون للبراء المعایب[56]; مى خواهید شما را به بدترین شما آگاه کنم؟ عرض کردند: بلى، یا رسول الله. فرمود: آنان که به سخن چینى مى روند و میان دوستان جدایى مى افکنند و براى پاکان عیب جویى مى کنند.پس باید کسى را که از دیگران بدگویى و سخن چینى مى کند، نهى از منکر نمود.

(ولا تطع کل حلاّف مهین * همّاز مشاء بنمیم ... عتّل بعد ذلک زنیم) اى پیغمبر هرگز سخن هیچ پر سوگند خوار صفت عیبجوى سخن چین مانع خیر متجاوز گنهکار که بعلاوه متکبر وخشن وحرام زاده اند مپذیر . (قلم:11)

مرحوم نراقى گفته از (بعد ذلک زنیم)استفاده میشود که هر سخن چین حرام زاده است یا خوى حرامزادگى در او میباشد .

پیغمبر اکرم (ص) فرمود: هیچ سخن چین به بهشت نرود . وفرمود : بدترین خلق خدا کسانیند که میان مردم به سخن چینى بپردازند وبین دوستان جدائى افکنند ودر جستجوى عیب پاکان بوند .

وفرمود : چون خداوند بهشت بیافرید او را فرمود : سخن بگو . بهشت گفت : خوشبخت شد آنکس که به من در آمد . خداوند جبار جل جلاله فرمود : به عزت وجلالم قسم که هشت گروه از مردم را در تو جاى ندهم که از آن جمله سخن چین است . (جامع السعادات)

امام صادق (ع) به منصور عباسى فرمود : هرگز در باره خویشان ونزدیکان و افراد مورد اعتمادت سخن کسى که خداوند بهشت را بر او حرام وجایگاهش دوزخ کرده مپذیر ، که سخن چین همان شاهد زور است (که در قرآن به شدّت مذمّت شده) ودر به هم زنى مردم شریک ابلیس است .

امیرالمؤمنین (ع) فرمود : عذاب قبر از سه چیز میتواند باشد : سخن چینى وناپرهیزى از نجاست بول وجدائى مرد از همسر خود در امر جنسى .

از رسول اکرم (ص) روایت شده که روزى موسى بن عمران (ع) دست به سوى خدا برداشت وگفت : کجائى که من از آزار قوم بستوه آمدم ؟! به وى وحى شد که در میان سپاه تو سخن چینى هست (که وجود او مانع تأیید ما میباشد) موسى گفت : بفرما آن کیست ؟ خطاب آمد که ما سخن چینى را دشمن داریم چگونه خود سخن چینى کنیم؟! (بحار:75/363 و 13/12)

امیرالمؤمنین (ع) فرمود : سخن چینى گناهى است فراموش ناشدنى . (غررالحکم)

، خدای سبحان می‏فرماید:

«هماز مشاء بنمیم.مناع للخیر معتد اثیم.عتل بعد ذلک زنیم‏» (قلم 11- 13) «عیبجو و پادوی سخن چینی است، مانع خیر است و ستمگر و گناهکار، و با این همه پر رو و حرامزاده است‏» .

از این کلام الهی مستفاد می‏شود که هر سخن چینی حرامزاده است.

و می‏فرماید:


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره سخن چینى 10 ص

تاریخ ایران

اختصاصی از یارا فایل تاریخ ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 83

 

پیش سخن

تاریخ در واقع ، علم کشف رویدادهای به وقوع پیوسته در جامعه های گوناگون وشناخت نهادهای متفاوت وساخت یا ساختواره های اجتماعی است . رویدادهای گذشته حیات انسانی به لحاظ موضوعی ، اجتماعی و فرهنگی واقتصادی وسیاسی هستند ، به لحاظ زمانی ، هر واقعیت تاریخی متعلق به دوره ای مشخص و شرایط منبعث از آن است . افزون بر این ها ، هر جامعه ای دارای ویژگی هایی است که ازدگرگونی های درونی ودادوستدها وتعامل وگفت وگوهای برونی ،نشأت گرفته است . از این رو ، جامعه ها ، جماعت ها ، فرهنگ ها، پاره فرهنگ ها و تمدن های متعدد به وجودآمده و هیچ گاه،هیچ یک از آنها کاملاً منزوی و جدا از هم نبوده اند .

تاریخ ایران را می توان ، به لحاظ مکانی ، سرگذشت مردمی دانست که در سرزمینی گسترده – که بعدها «ایران زمین » نامیده شد و پشته یا فلات یا نجد ایران (به مساحت 000/600/2 کیلومتر مربع ) بخشی از آن به شمار می رفته است – زندگی خود را آغاز کرده اند .

ایران زمین یا سکونتگاه ایرانیان از شرق ، تا رودسند و کوه های پامیر و کرانه های سیر دریا ؛ ازغرب، تاجلگه های میان رودان (= بین النهرین ) و آسیای صغیر ؛ از شمال ، تادریای خوارزم وبلندی های قفقاز و رود کورا؛ و ازجنوب ، تا آن سوی خلیج فارس و دریای عمان ، ادامه داشته است .از این سرزیمن وسیع ، اکنون ، تنها 000/648/1 کیلومتر مربع باقی مانده که مساحت کشور ایران است .

این سرزمین طی قرون واعصار ، دگرگونی های طبیعی وجغرافیایی بسیاری یافته است . امابه لحاظ زمانی ، از دیرباز ، تاریخ ایران به هفت دوره تقسیم شده است که در هر دوره سلسله هایی بربخش هایی از آن فرمانروایی کرده اند . این هفت دوره عبارت است از :1)دوره پیشاز تاریخ ، از آغاز زندگی انسان در این سرزمین پهناور تا تشکیل منسجم ترین پادشاهی ایران (=مادها)؛ 2)دوره باستان ، از پادشاهی مادها تا چیرگی اعراب بر ایران و پذیرش اسلام در میان ایرانیان (عصر مادها و هخامنشیان ، سلطه اسکندر و سلوکیان ، عصر اشکانیان (=پارت ها)، عصر ساسانیان )؛ 3) دوره اسلامی ، از فتح ایران تا پایان خلافت عباسیان در بغداد (دوره خلفای راشدین وبنی امیه ونهضت هاوحکومت های ایرانی و امیران منطقه ای وسلطنت ترکان غزنوی وسلجوقی و خوارزمشاهی ؛ 4) تاریخ میانه ، از حمله مغول تا استقرار سلسله صفوی (ایلخانان و حکومت های منطقه ای ملوک الطوایف ، تیموریان ، آق قویونلو و قراقویونلو ) ؛ 5) تاریخ جدید ، از آغاز عصر صفویان تا حمله افغان ها و نیز دوره افشاریه و زندیه ؛ 6) تاریخ معاصر ، از تشکیل سلسله قاجاریه تا انقلاب مشروطیت و نیز کودتای 1299 ش و مقدمات تشکیل سلطنت پهلوی ؛ و 7) تاریخ کنونی ایران ، از وقوع کودتای سیاه وتمهیدات برای سلطنت جدید و دوره پادشاهی سردار سپه ومحمدرضا شاه تا وقوع انقلاب اسلامی ملت ایران .

فصل اول

خاستگاه نخستین

با رویش گیاهان ودرختان درمحدودهای که بعدها «ایران زمین »نامیده شد ، «حیات » و زندگی جانوران از دوران سوم زمین شناسی آغاز گردید . در دوران چهارم ، جانورانی انسان نما پیدا شدند ونخستین نشانه های زندگی انسان کنونی – اگر متعلق به دوران چهارم یخ بندان ، شناخته شود – از000/75 سال قبل از میلاد (دوره کهن سنگی یا حجر قدیم ) آغاز شده و باعبور از عهد انتقالی 000/10 سال قبل از میلاد (میانه سنگی یا حجز وسطی) و دوره تازه تر 5000 سال قبل ازمیلاد ،(نوسنگی یا عصر باران یا حجرجدید ) به عصر فلزات رسیده و با گذر از دروه مس (5000 ق.م) ومفرغ (4500 ق .م) و آهن (1450 ق . م) اندک اندک به مرز عصر تاریخی نزدیک شده است .

در روند این دوران طولانی ، انسان های ساکن دراین سرزمین گسترده ، زندگی خود را باخوردن میوه و ریشه درخت وگوشت خام وبرخی از حشرات آغاز کرده و پس ازشناخت رمز شکار حیوانات وآتش ، به پخن غذا پرداخته به مرور ، به تولید انواع خوراک وپوشاک ،وسکونتگاه های نخستین دست یافته اند .

انسان های آن روزگار به تدریج از زندگی در شکاف کوه ها و غارها و پناهگاه های طبیعی دردشت و درختستان ها دست کشیده و به دوره جدید قدم نهاده و پس از اختراع خشت وآجر ، خانه های کوچک ساخته اند.

فرهنگ ها(و تمدن ها ) ی کهن

از پنج هزار سال قبل از میلاد ، زندگی غارنشینی و دشت نشینی متحول شد و در پی آن ، فرهنگ ها (=تمدن ها) و پاره فرهنگ های گوناگونی پدیدآمد . در پهنه جغرافیایی دشت


دانلود با لینک مستقیم


تاریخ ایران

تاریخچه ایران

اختصاصی از یارا فایل تاریخچه ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 2

 

هنگامی که سخن از تاریخ ایران می‌رود باید به این نکته توجه داشت که آیا منظور تاریخ اقوام و مردمانی است که از سرآغاز تاریخ تا کنون در مرزهای سیاسی ایران امروزی زیسته‌اند یا تاریخ اقوام و مردمانی است که خود را به نحوی از آنجا ایرانی می‌خوانده‌اند و در جغرافیایی که دربرگیرندهٔ ایران امروز و سرزمینهایی که از دیدگاه تاریخی بخشی از ایران بزرگ (ایرانشهر) بوده‌است زیسته‌اند.

هنگام سخن از تاریخ ایران بیش‌تر مورد دوم مقصود است. به همین دلیل گاه تاریخ ایران را از ورود آریاییها (که نام ایران نیز از ایشان گرفته شده‌است) به فلات ایران آغاز می‌کنند. ولی این هرگز به این معنی نیست که فلات ایران تا پیش از ورود ایشان خالی از سکنه یا تمدن بوده است. پیش از ورود آرییایان به فلات ایران تمدنهای بسیار کهنی در این خطه شکفته و پژمرده بودند و تعدادی نیز هنوز شکوفا. برای نمونه تمدن شهر سوخته (در سیستان)، تمدن عیلام (در شمال خوزستان)، تمدن جیرفت (در کرمان)، تمدن ساکنان تپه سیلک (در کاشان)، تمدن اورارتو (در آذربایجان)، تپه گیان (در نهاوند) و تمدن کاسی‌ها (در لرستان امروز) ذکر می‌شود. با این حال نظریاتی نیز وجود دارد که برخی از این تمدن‌ها ریشهٔ آریایی (پیش از مهاجرت اصلی آریاییان به ایران) داشته‌اند.

نکتهٔ مهم دیگر شناخت وضع مناطق داخلی ایران در زمان شکل‌گیری و رواج تمدن‌های کهن است. یعنی فهم اینکه در زمان تمدن‌ها و دولت‌های باستانی چون سومر، کلده، اور، بابل، آشور، اورارتو و نظائر آن، وضع این مناطق داخلی فلات ایران، که مجزا از منطقه مستقیم تحت حاکمیت این تمدن‌ها و دولت‌ها بوده است، به چه نحوی جریان داشته است؟

ایران پیش از آریاییان

پیش از آریاییان تمدن‌های شهر سوخته (در سیستان)، تمدن عیلام (در شمال خوزستان)، تمدن جیرفت (در کرمان)، تمدن ساکنان تپه سیلک (در کاشان)، تمدن اورارتو (در آذربایجان)، تپه گیان (در نهاوند) و تمدن کاسی‌ها (در لرستان امروز) در سرزمین ایران بودند.

ایلامیان یا عیلامی‌ها از هزاره چهارم پ. م. تا هزاره نخست پ. م. ، بر بخش بزرگی از مناطق جنوب غربی پشتهٔ ایران فرمانروایی کردند. به قدرت رسیدن حکومت ایلامیان و قدرت یافتن سلسلهٔ عیلامی پادشاهی اوان در شمال دشت خوزستان مهم ترین رویداد سیاسی ایران در هزاره سوم پ. م. است. تا پیش از ورود مادها و پارسها، تاریخ سرزمین ایران منحصر به تاریخ عیلام است.

ایران و آریاییان

نظریه‌ای که امروز بیش از هر نظریهٔ دیگری در میان صاحب‌نظران مقبول است اینست که قبایلی که خود را آریایی (آریایی در زبان ایشان به معنی شریف یا نجیب بود) می‌خوانندند در اواخر هزارهٔ دوم پیش از میلاد (در این تاریخ اختلاف بسیار است) به فلات ایران سرازیر شدند. از بررسی اساطیر و زبان ایشان برمی‌آید که ایشان خویشاوندی نزدیک با هندیان داشتند و گویا پیش از آمدن آنان به ایران و مهاجرت دستهٔ دیگر به هند با هم می‌زیستند. به هر حال آنچه مسلم است اینست که هر دو دسته خود را آریایی می‌خواندند.

بخشبندی تاریخ ایران

نکتهٔ دیگر آنکه معمولاً تاریخ ایران را به دو دورهٔ کلی تاریخ ایران پیش از اسلام و تاریخ ایران پس از اسلام تقسیم ‌می‌کنند.

دو روایت مختلف از تاریخ ایران پیش از اسلام وجود دارد: یکی روایت سنتی که مبتنی بر تواریخ سنتی است (شامل شاهنامه‌) و از نخستین پادشاه کیومرث (که پادشاه جهان و نه فقط ایران است) آغاز می‌شود و شامل سلسله‌های پادشاهی پیشدادیان، کیانیان، ملوک‌الطوایفی (اشکانیان) و ساسانیان است. این روایت سنتی به یک معنی روایتی اسطوره‌ای از تاریخ ایران است و شامل اطلاعات ذی‌قیمت مردم‌شناسانه و اسطوره‌شناسانه است.

روایت دیگر روایت مبتنی بر تواریخ خارجی (شامل تواریخ یونانی، ارمنی، رومی) و مدارک و یافته‌های باستانشناسی (شامل کتیبه‌ها و سکه‌ها) و به طور کلی روایتی مدرن و علمی‌است. در این روایت خاندان‌های پادشاهی در ایران پیش از اسلام از قرار زیرند: مادها، هخامنشیان، سلوکیان، اشکانیان و ساسانیان.

شاید بسیاری باور ننمایند که از سال سی‌ام هجری که سال مرگ یزدگرد آخرین پادشاه ساسانی است تا سال 1344ه.ق(=1304ه.خ) که تاریخ برافتادن قاجاریان می‌باشد در درون حدود طبیعی ایران بیش از یکصد و پنجاه خاندان به استقلال یا نیمه استقلال پادشاهی کرده‌اند و از میان ایشان تنها چهار خاندان سلجوقیان و مغولان و صفویان و نادر شاه را می‌توان گفت که بر سراسر ایران حکمروا بودند. از دیــــــگران طاهریان، سامانیـان، صفاریـان، غزنویـان، بویهـیــان، خوارزمشـاهیـان، قره‌قویـونــلویــان، آق‌قویونلویان، زندیان، قاجاریان اگر چه پادشاهان بزرگ و بنام بودند هیچ کدام سراسر ایران را زیر فرمان نداشتند. آن دیگران هم جز خاندان‌های کوچکی نبودند که هر کدام بر یک یا دو ولایت فرمانروا بودند. (شهریاران گمنام، احمد کسروی، ص10)

در زمینه دودمان ها باید این را به اشاره یادآوری کرد که در یک دوره که آل جلایر نیز بر بخش هایی از ایرانزمین فرمان می راندند، حدود بیست دودمان بر ایران فرمانروا بودند.

دودمان‌های دوران پیش از اسلام

ماد (آغاز قرن هشتم ق. م.۵۵۰ ق. م.) بنیان‌گذار (دیاکو) (هووخشتره)

هخامنشی (۵۵۹ ق. م.- ۳۳۰ ق. م.) بنیان‌گذار کوروش شهریار معروف داریوش

سلوکیان (۳۳۰ ق. م.- ۱۲۹ ق. م.) بنیان‌گذار سلوکوس یکم

اشکانیان (۲۵۶ ق. م.- ۲۲۴ م.) بنیان‌گذار اشک یکم شهریاران بزرگ مهرداد یکم ارد یا اشک سیزدهم

ساسانیان (۲۲۴ م.۶۵۲ م.) بنیان‌گذار (اردشیر بابکان) شهریاران بزرگ شاپور ۱، شاپور دوم و انوشیروان دادگر.

دودمان‌های دوران پس از اسلام

طاهریان (۲۰۵ - ۲۵۹ ه. ق.) بنیان‌گذار طاهر ذوالیمینین

صفاریان (۲۶۱ - ۲۸۷ ه. ق.) بنیان‌گذار یعقوب لیث

سامانیان (۲۶۱ - ۳۸۹ ه. ق.) بنیان‌گذار نصر اول شهریاران بزرگ اسماعیل بن احمد و نصر بن احمد

زیاریان(۳۱۵ - ۴۶۲ ه. ق.) بنیان‌گذار مرداویج پسر زیار شهریار معروف قابوس بن وشمگیر

بوییان (۳۲۰ - ۴۴۰ ه. ق.) بنیان‌گذار عمادالدوله علی شهریار بزرگ عضدالدوله

غزنویان (۳۸۸ - ۵۵۵ ه. ق.) بنیان‌گذار سلطان محمود غزنوی

سلجوقیان (۴۲۹ - ۵۱۱ ه. ق.) بنیان‌گذار طغرل بیک شهریاران بزرگ ملکشاه و سلطان سنجر

خوارزمشاهیان (۴۷۰ - ۶۱۷ ه. ق.) بنیان‌گذار (انوشتکین غرجه) شهریاران معروف: محمد خوارزمشاه

ایلخانان مغول (۶۵۴ - ۷۳۶ ه. ق.) بنیان‌گذار هولاکو خان

تیموریان (-۷۷۱ ۹۰۳ ه. ق) بنیان‌گذار تیمور گورکانی

صفویان - (۹۰۶ - ۱۱۳۵ ه. ق.) بنیان‌گذار شاه اسماعیل اول شهریار بزرگ شاه عباس

افشار (۱۱۴۸ - ۱۱۶۱ ه. ق.): بنیان‌گذار نادرشاه

زند (-۱۱۶۳ ۱۲۰۹ ه. ق.) بنیان‌گذار کریم خان زند

قاجار (۱۲۰۹ - ۱۳۴۵ ه. ق.) بنیان‌گذار آقا محمد شاه شهریار نامی ناصرالدین شاه

دودمان پهلوی (آغاز۱۳۴۵ ه. ق. ۱۳۰۴ ه. ش.) بنیان‌گذار رضا شاه شهریار نامی محمدرضا پهلوی

جمهوری اسلامی ایران (آغاز ۱۳۵۷ ه. ش.) بنیان‌گذار آیت الله خمینی

منابع

تاریخ ایران - دکتر خنجی

تاریخ اجتماعی ایران. مرتضی راوندی. تهران، 1354

تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز، ا. آ. گرانتوسکی - م. آ. داندامایو، مترجم، کیخسرو کشاورزی، ناشر: مروارید 1385

تاریخ ایران از عهد باستان تا قرن 18، پیگولووسکایا، ترجمه کریم کشاورز، تهران، 1353.


دانلود با لینک مستقیم


تاریخچه ایران

تحقیق و بررسی در مورد تـــعـلق در شعر خداوندگار سخن و معانی ملک الکلام حضرت بیدل 23 ص

اختصاصی از یارا فایل تحقیق و بررسی در مورد تـــعـلق در شعر خداوندگار سخن و معانی ملک الکلام حضرت بیدل 23 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 23

 

تقدیم: به دو آزاده مرد خرد و فرهنگ که اندیشه هاشان همیشه (ازآنچه رنگ تعلق پذیردآزاد است) و بوده، به ترتیب الفبا دکتر اکرم عثمان و استاد لطیف ناظمی.

تـــعـلق در شعر خداوندگار سخن و معانی ملک الکلام حضرت بیدل

سلیمان راوش

اشعار حضرت ابوالمعانی بیدل بدون شک چونان نردبان زرینه پله یی بسوی معراج بیان و معانی، کوه پیکرانه از سدة دوازدهم تا به امروزبر بلندای مفرغین شعر و ادب فرازینه است. در وصف بیدل اگر از پنجره اندیشة کشنچند اخلاص آبادی سر بدر آوریم او حضرت بیدل را در ستاوند بالا نشینان سخن و معانی چنین می ستاید: بربام اخضر این نه رواق سپهر، کوس ملک الکلامی بنام نامی او صدا می دهد، و قدسیان بالایی عرش نوبت مسلمی به اسم گرامی آن سخن آفرین می زنند، سالک شاهراهحقیقت و دانایی پرده بر انداز حجله نشینانمعانی، چهره گشای شاهدان مضامین نهانی، پیشوای اهل تجرید و سرحلقه ی اهل دید بود. در وصف ذات مجمع الکمالاتش هرچه نویسم کم است. دهلی به یمن قدوم میمنت لزوم آن بی پرده بحر طریقت حکم بسطام داشت.(١)

با تکیه به کلام این ستاینده حقیقت، بی تردید می توان اشعار بیدل را مجموعهء از معرفت علم الیقین وعلم الادب واشراق و عرفان دانست، که گنجینه این اشراق و عرفان جدا از مجاهل مذهبی زیر نام اشراق و عرفان میباشد. زیرا که در مجاهل متشرعین و مذهبیون هرگز پوینده را راه به مقصود میسر نگردد، از بس کژ راهه یی معنی و درزیگری الفاظ در قامت های مجهول مقاصد.

در حالیکه اگر بر خرگاه سبز اشعار بیدل خردمندانه پروینه های خرد را به پویندگی بر نشینیم درخشش های مقولات و مفاهیم اشراق و عرفان وروانبینی و فلسفهء هستی و آزموزه های امروزین را آفتابینه باز خواهیم یافت.

در دستگاه اندیشة بیدل تفسیر و تفهیم مفاهیم ومقولات مهم فلسفی و اجتماعی و فرهنگی در کالبد بیان شعری از پالایش و بالندگی خاصی برخوردار است، که یکی از ویژگی های بیان مفاهیم و مقولات در شعر حضرت بیدل آن است که کاربرد آن به هیچوجه ارجناکی جوهر شعری را خدشه دار ننموده است، و این ویژگی ناشی از آنست که زمینه های بیان مفاهیم و مقولات فلسفی و اجتماعی در اشعار بیدل متکی بر استدلال عاطفی های شفاف ولطیف شاعرانه پیوند دارد. که همین تبیین منطقی مفاهیم و مقولات در پیوند تنگاتنگ با عاطفه ها تنها چیزیست که بیدل را بر پله بالاتر از سایر بالا نشینان ستاوند شعر جای میدهد. زیرا در بسیاری از اشعارصاحب کمالان شعر اگر برخی از مفاهیم و مقولات فلسفی واجتماعی هرچند بازنده ترین بافت ها هم تصویر شده باشد، کمتر می توان یافت که جلای صدف شعری آن تیرگی نپذیرفته باشد.

اشعار حضرت بیدل با جواهری مفاهیم و مقولات بسیار زیور آراستگی یافته است، که هر کدام آن تبلور شگردهای اندیشه بزرگوارانة اوست، شگردهاییکه مانند غریوی تندر خواب آلود گان پهنهء هستی را تکان می دهد و باران شگفتن ها برکویر آذان خشکیده باغستان جامعهء انسانی میریزاند. که در این جستار تنها در باره مقوله یی (تعلق) پای اندیشه حضرت بیدل زانو میزنیم، تا مگر جرعهء از شراب معرفت او آب حیات ما گردد.

تعلق را میتوان وابستگی، آویختن به چیزی ویا به گردن و دامن کسی، معنی نمود. و حضرت بیدل آنی راکه آویخته چیزی ویا کسی باشد فتراک گفته است. فتراک: تسمهء است که از عقب زین اسب می آویزند و با آن سواره ی اشتر و یا مرکب در عقب خود با تسمه و یا ریسمان مرکب ویا اشتری دیگری را می کشاند. در این معنی حضرت بیدل می فرماید:

ز صید گاه تعلق همین سراغت بس

که هرکجا دلی آویخته است فتراک است.

گفتیم با فتراک، سواره در عقب خود چیزی را می بندد و آن را به دنبال خویش می کشاند مانند مرکب، بیدل در مورد می فرماید:

مردیم و ز تشویش تعلق نگسستیم

چون آدم بیچاره که افسارخران بست

بنابر منطق استقرایی و رهگشایانهء حضرت بیدل، آدم متعلق کسیست که ارادهء او وابسته به ارادهء دیگری باشد، آدم متعلق انسان بدون اراده است. زیرا تعلق، ازخود بی ارادگی و بی اندیشه گی است. اراده و اندیشه ای عنصر متعلق آویزه ای جایی و کسی است، انسان که درگرو تعلق است نمی تواند برون از حوزه تعلق و آویزگی خویش بیاندیشد و مستقلانه عمل نماید. اما گفتنی است که عموما تعلقیت های فکری و ایدیالوژیکی و دینی از سوی عوام یا غیر آگاهانه است و یا کار برد منفعتی دارد، تعلقیت های مذهبی و دینیغیر منفعتی را میتوان نا سگالیده گفت، واین بعد تعلق شامل اجبارهای زمانی است که در اثر انگیزه ها و ناسازگاری های تاریخی این تعلقیت به تعلقات موروثی تبدیل یافته است.

اما کاربرد هایی منفعتی تعلق زنجیر مراد دعوت کنندگان به ساری تعلقیت خویش میباشد. جغرافیای خوزهء تعلقیت های وراثتی دینی و مذهبی و سنت ها و بینش های ناشی از آن بدبختانه بسیار وسیع و گسترده بوده و به نیستان غم آلودهء میماند که قامت های راست و بلند آدم ها توان بریدن برگ های کج وراثتی تنه های خود را ندارد، و برعکس، فراسویی و فرا اندیشی از تعلق به برگهای خزان زده یی باورهای خود را تجرید خویش و تفضیح و تکفیر خود میشمارند،بناء در پناه برگهای خشک پندار ها و باورهای خود باقی میماند و روان خویش را در سکوت زندان تیرگی فرسوده میدارند و از بانگ روشنی و طراوت های نشاط انگیز گلگشت زندگی که عبارت از سروستان آزادی است خود را محروم میگرداند و با روان های تاریک میزیند، که این در تیرگی زیستن و گنگ. بی نشاط بودن در حقیقت معنی پناه بردن به مغاک مرگ و نفی آزادی یعنی نشاظ زندگی، و تسلیم شدن به بندگی و قبول بیم و هراس یعنی مرگ و در یک کلمه شکست گوهر هستی انسان است.

در رابطه به شکست گوهر هستی انسان، واصف باختری اندیشه ور و شاعر توانمند کشور را پژوهشی است زیر عنوان (انسان درسمت الراس هستی و تاریخ) در کتاب نردبان آسمان که می نویسد: « زرتشت در یسنا بر آنان که در برابر مرگ از پا در می آیند وبه مغاک تیرهء هراس وبیم پناه می برنند نفرین می فرستد و این بیم و هراس را با جایگاه بلند انسان ناساز گار می شمارد. در آیین مزدایی شادی یکی از چهارآفریدهء نخستین هورا مزداست. بنابر دستورهای این آیین باید آدمی را ارج زیاد نهاد و زمینه شادکامی او را از هر روی فراهم ساخت. این روش شایسته ترین پاسخ است به مرگ و به جهان گنک و بی آزرمی که میخواهد گوهر هستی آدمی را در هم شکند که درود باد بر گوهرتابناک هستی آدمی.( ٢)

متکی بر حدیث حضرت زرتشت پیغمبر و بنیاد گذار خرد، زمینه شادکامی انسان میسر نمیشود جز با آزادی و این هنگامی است که از تعلق که جز وهم ذهن نیست جدا باید زیست. حضرت بیدل هم تعلق را وهم ذهنمی شمارد ومیفرماید:

کس گرفتار تعلق های وهم ذهن مباد

مرگ مژگان بند تعلیم حیایی کرد و رفت

ویا:

نیست بنیاد تعلق آنقدر سنگین بنا

این غبار و هم را یک پشت پا خواهد شکست.

و یا:

قطع اوهام تعلق آنقدر مشکل نبود

آه ازدل نالهء تیغ آزمایی بر نخاست


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد تـــعـلق در شعر خداوندگار سخن و معانی ملک الکلام حضرت بیدل 23 ص

دانلود تحقیق سخن بزرگان

اختصاصی از یارا فایل دانلود تحقیق سخن بزرگان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

آنچه والا بودن یک فرد را ثابت می کند کرده های او نیست چون بیخ و بن آنها معلوم نیست و معانی مختلفی دارند ، والایی در ایمان به هدف و آرمان است . فردریش نیچه

خنده در ورای خود رازها در سینه دارد . ارد بزرگ

برای انکه در زندگی دچار لغزش نشوی همواره قلب خود را پاک نگه دار. کارلایل

بدبختی می تواند به ما بیاموزد که خوشبخت باشیم. ژول رومن

بشر در این دنیا بیشتر از همه موجودات مصیبت و عذاب کشیده ، بهترین دلیلش هم این است که در بین تمام آنها فقط او می تواند بخندد . نیچه

فاش نکردن اسرار مردم دلیل کرامت و بلندی همت است. سقراط

بسیاری بخاطر برآیند هنجارهای درونی اشان بین نمای سپید  و پاکی در اشتباهند . ارد بزرگ

بهترین سیاست صداقت است. سروانتس

زمانیکه دانش یک مرد برای موفقیت کافی است. ولی تقوای او کافی نیست. هر چه را که او ممکن است بدست آورد دوباره از دست خواهد داد . کنفسیوس

ارزش پیمان شکن ، باندازه کفن هم نیست .  ارد بزرگ

امید جزیی از خوشبختی است. ژوبر

حقیقت انکارناپذیر است. بدخواهی ممکن است به آن حمله کند. ممکن است نادانی آن را به استهزا بگیرد. اما سرانجام حقیقت پایدار خواهد بود. سر وینستون چرچیل

موفقیت به همان اندازه شکست خطرناک است . لائو تزو

اگر کسی یکبار به تو خیانت کرد ، این اشتباه اوست . اگر کسی دوبار به تو خیانت کرد ، این اشتباه توست . دالایی لاما

تنها آغاز ها را باید جشن گرفت چرا که شیره جهان در رشد و زایندگیست . ارد بزرگ

دیروز تاریخ است . فردا راز است . امروز یک هدیه است . دالایی لاما

هر کجا که هستی ، هر کجا خودت را یافتی ، از هر آنچه که داری لذت ببر ، به تمامی لذت ببر . هر جا که هستی و از هر چه که در دسترس است ، احساس سپاس و نیایش داشته باش . دالایی لاما

دانش را می آموزی اما خرد ، برآیند اندیشه و آموخته های ماست . ارد بزرگ

غضب ، نابیناترین ، شدیدترین و زشت ترین ناصحان است . دسه گور

چراغ مایه دفع تاریکی است ، بدی جوهر تاریکی در زندگی آدمی است ، که از آن دوری باید جست .فردوسی خردمند

دانش آموزان جوانه های برخواسته از وجود آموزگاران اند که با آسمانها می آمیزند و ریشه گاهشان همان خاک پر ارزش است . ارد بزرگ

آنکه تخم بدی را می فشاند ، بدون شک همه محصول آن را درو می کند . دموستن

عمری را تلف کردم تا بفهمم فهمیدن همه چیز لازم نیست . رنه کوتی

آنچه در انسان بزرگ است این است که او پل است نه غایت . فردریش نیچه

اندیشمندانی همواره نا آشنا می مانند که راه سخن گفتن با مردم خویش را نمی دانند . ارد بزرگ

طول کشیدن معالجه را دو سبب خواهد بود : نادانی پزشک ، یا نافرمانی بیمار . زکریای رازی

دو گوش داریم و فقط یک زبان، برای اینکه بیشتر بشنویم و کمتر بگوییم . دیوژن

فریادهای دردناک و ستمدیده ، شمشیرهایست که هر آن به گونه ایی انتقام می گیرند . ارد بزرگ

مهم نیست کجا متولّد شدم و چگونه و کجا زندگی کرده ام. مهم این است که در آنجا که بوده ام چگونه رفتاری داشته ام . جوجیا اوکیف

شور و هیجان داشته باش ، اما هرگز عقل و منطق را کنار مگذار . لخ والسا

گذشت زمان آدمی را پیر نمی سازد، بلکه ترک آرمانها و کمال مطلوبهاست که ما را فرتوت و افتاده می کند . دوگلاس مک آرتور

خوشبختی مانند پروانه ای است ، اگر او را دنبال کنید از شما فرار می کند ولی اگر آرام بنشینید روی سر شما خواهد نشست . داوید هیوم

پیوندمان را با یاد آوری سرشت نیکمان نیرومندتر سازیم . ارد بزرگ

آن که بر فراز بلندترین کوه رفته باشد ؛ خنده می زند بر همهء نمایش های غمناک و جدی بودن های غمناک . فردریش نیچه

ادمی اگر فقط بخواهد خوشبخت باشد به زودی موفق میگردد ولی او می خواهد خوشبخت تر از دیگران باشد و این مشگل است زیرا او دیگران را خوشبخت تر از انچه هستند تصور میکند . مونتسکیو

خوشبختی، فاصله ی این بدختی تا بدبختی بعدی است . چارلی چاپلین

من اگر در بهشت باشم ولی به من بگویند تو حق نداری جهنم را به این بهشت ترجیح بدهی از آن بهشت بیرون می روم . ژان روستان

اگر آرمان برایمان هویدا باشد ابزار های رسیدن به آن را خیلی زود خواهیم یافت . ارد بزرگ

این جهان سراسر افسانه است جز نیکی و بدی چیزی باقی نیست . فردوسی خردمند

اشتغال به هر کاری بهتر از تنبلی و بیکاری است . اسمایلز

زن ها جنگ ها را شروع می کنند و مردها آن ها را ادامه می دهند . ارنست همینگوی

یک مادر خوب به صد استاد و آموزگار می ارزد. ژرژ هربرت

تنها آرمانهای بزرگ است که  به ما بینشی فرا دنیوی می دهد . ارد بزرگ

تا بدبختی را نشناسیم هیچوقت راه بدست آوردن و نگه داشتن خوشبختی را یاد نمی گیریم . داوید وایت

برای یاد گرفتن آنچه می خواستم بدانم احتیاج به پیری داشتم ، اکنون برای خوب به پا کردن آنچه که می دانم ، احتیاج به جوانی دارم . ژوبرت

عشق همچون توفان سرزمین غبار گرفته وجود را پاک می کند و انگیزه رشد و باروری روزافزون می گردد . ارد بزرگ

آن اندیشه هایی را دوست دارم که با خون نوشته شده باشند

آدمی بهر تنها زیستن می باید یا حیوان باشد یا خدا. ارسطو می گوید: انگارهء سومی نیز هست بودن یکجای هر دوی آنان ... آن هم فیلسوف وار ..حقایق همه ساده اند. این نه مگر دروغی است دو چندان که آن را بر ساخته اند؟ . فردریش نیچه

وقتی انسان دوست واقعی دارد که خودش هم دوست واقعی باشد . امرسون

کسی که سعی می کند بطرف هدف نهایی قدم بردارد مانند مسافری است که شب هنگام از کوه بالا می رود زمانی که به قله آن رسید چندان به ستارگان نزدیک نیست اما آنها را بهتر می بیند. تانری

آدمی به خاطر نیاز به مراقبت و کمک دیگران با آنها ارتباط برقرارمی کند . فردریش نیچه

دشواری ، به هدف ما ارزش می بخشد . دشواری بیشتر ، ارزش فزونتر . ارد بزرگ

هیچ چیز عوض نمی شود ! شما دیدتان را عوض کنید رمز کار این است . کالوس کاستاندا

من با عشق به تو تنها به میعادگاهم می آیم ، اما این من ، در ظلمت کیست کنار می آیم تا از او دوری کنم ، اما نمی توانم از او بگریزم ، او وجود کوچک خود من است ، آقا و سرور من . حیا و شرمندگی نمی شناسد و شرمنده ام که همراه با او به درگاه تو آمده ام . رابیندرانات تاگور

کتاب زندگی گذشتگان ، جان تاریک را روشنی می بخشد . فردوسی خردمند

نماز عشق ترتیبی ندارد چرا که با نخستین سر بر خاک گذاردن ، دیگر برخواستنی نیست . ارد بزرگ

دوصد گفته چون نیم کردار نیست . ضرب المثل فارسی

خدا را شکر کنید که نعمات و موهبت هایش به علت بینش محدود ما متوقف نمی شود . کاترین پندر

برای هر کس زمان معینی وجود دارد که قابل انتقال نیست . کلود مونه

گاهی هدف خود ، سد دید آدمیست باید دور شد و آنگاه برگشت چه درخشان هویداست .  ارد بزرگ

هنرمند، اشیا را با خورشیدی روشن می کند که از آن طبیعت نیست . دیده رو

پول با شادمانی کم داخل کیسه می شود ولی با غم زیاد از ان خارج می گردد . مولیر

مردمان توانمند در میان جشن و بزم  نیستند . آنها در هر دم به آرمانی بزرگتر می اندیشند  و برای رسیدن به آن  در حال پیکارند . ارد بزرگ

دوستان برای نخجیر دشمنان چون تیر و پیکان اند. بزرگمهر

تختخواب خطرناکترین جای دنیاست، چون صدی نود مردم در آن می‌میرند . مارک تواین

عشق چنان شیفتگی در نهان خود دارد که سخت ترین دلها نیز ، گاهی هوس شنا در آن را می کنند . ارد بزرگ

شوهر داروئی است که تمام دردهای دخترانرا علاج می کند . مولیر

کمربند سلطنت ، نشان نوکری برای سرزمینم است نادرها بسیار آمده اند و باز خواهند آمد اما ایران و ایرانی باید همیشه در بزرگی و سروری باشد این آرزوی همه عمرم بوده است . نادر شاه افشار

مستمند کسی است ، که دشواری و سختی ندیده باشد . ارد بزرگ

یک ابله تحصیل کرده از یک ابله بی سواد ابله تر است. مولیر

اگر به قلبت گوش کنی و مغزت را به کار اندازی، هیچ وقت اشتباه نمی کنی. برادلی


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق سخن بزرگان