یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

دانلود مقاله تباین و تنش در ساختار شعر « نشانی» سروده سهراب

اختصاصی از یارا فایل دانلود مقاله تباین و تنش در ساختار شعر « نشانی» سروده سهراب دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله تباین و تنش در ساختار شعر « نشانی» سروده سهراب


دانلود مقاله تباین و تنش در ساختار شعر « نشانی» سروده  سهراب

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

تباین و تنش در ساختار شعر « نشانی» سروده سهراب

شعر کوتاه «نشانی» در زمره‌ی معروف‌ترین سروده‌های سهراب سپهری است و از بسیاری جهات ‏می‌توان آن را در زمره‌ی شعرهای شاخص و خصیصه‌نمای این شاعر نامدار معاصر دانست. این شعر ‏نخستین بار در سال 1346 در مجموعه‌ای با عنوان حجم سبز منتشر گردید که مجلد هفتم (ماقبل ‏آخر) از هشت کتاب سپهری است. همچون اکثر شاعران، سپهری با گذشت زمان اشعار پخته‌تری ‏نوشت که هم به‌لحاظ پیچیدگیِ اندیشه‌های مطرح شده در آن‌ها و هم از نظر فُرم و صناعات ادبی، ‏در مقایسه با شعرهای اولیه‌ی او (مثلاً در مجموعه‌ی مرگ رنگ یا زندگی خواب‌ها) در مرتبه‌ای ‏عالی‌تر قرار دارند. لذا « نشانی» را باید حاصل مرحله‌ای از شعرسراییِ سپهری دانست که او به مقام ‏شاعری صاحب‌ سبک نائل شده بود

از جمله به دلیلی که ذکر شد، بسیاری از منتقدان ادبی و محققانِ شعر معاصر « نشانی» را در ‏زمره‌ی اشعار مهم سپهری دانسته‌اند و بعضاً قرائت‌های نقادانه‌ای از آن به دست داده‌اند. برای مثال، ‏رضا براهنی در کتاب طلا در مس به منظور ارزیابی جایگاه سپهری در شعر معاصر ایران از «نشانی» ‏با عبارت « بهترین شعر کوتاه سپهری» یاد می‌کند (514) و در تحلیل نقادانه‌ی آن به‌منزله‌ی « یک ‏اسطوره‌ی جست‌ وجو» (515) می‌نویسد: «”نشانی“ از نظر تصویرگری و از نظر نشان دادن روح ‏جوینده‌ی بشر، یک شاهکار است» (519). ایضاً سیروس شمیسا هم در کتاب نقد شعر سهراب ‏سپهری اشاره می‌کند که: « یکی از شعرهای سپهری که شهرت بسیار یافته است، شعر ”نشانی“ از ‏کتاب حجم سبز است که برخی آن را بهترین شعر او دانسته‌اند»، هرچند که شمیسا خود با این ‏انتخاب موافق نیست (263).‏

صَرف نظر از دلایل متفاوتی که منتقدان و محققان برای برگزیدن «نشانی» به‌عنوان بهترین ‏شعر سپهری برشمرده‌اند، نکته‌ی مهم‌ تر این است که همگیِ ایشان تفسیری عرفانی (یا متکی به ‏مفاهیم عرفانی) از این شعر به دست داده‌اند. برای مثال، براهنی در تبیین سطر اول شعر («خانه‌ی ‏دوست کجاست؟») استدلال می‌کند که «خانه وسیله‌ی نجات از دربه‌ دری و بی هدفی است؛ و ‏دوست، عارفانه‌اش معبود، عاشقانه‌اش معشوق، و دوستانه‌اش همان خود دوست است. و یا شاید ‏تلفیقی از سه: یعنی هم معبود و معشوق و هم محبوب» (516). لذا « رهگذر» در این شعر « راهبر ‏است و نوعی پیر مغان است که رازها را از تیرگی نجات می‌دهد» (همان‌جا) و « گل تنهایی » ‏می‌تواند « گل اشراق و گل خلوت کردن معنوی و روحی » باشد (518). شمیسا نیز با استناد به ‏مفاهیم و مصطلحات عرفانی و با شاهد آوردن از آیات قرآن و متون ادبیِ عرفانی از قبیل مثنوی و ‏گلشن راز و منطق الطیر و اشعار حافظ و صائب، « نشانی » را قرائت می‌کند. از نظر او، « در این شعر، ‏دوست رمز خداوند است . . . نشانی، نشانیِ همین دوست است که در عرفان سنّتی بعد از طی ‏منازل هفتگانه می‌توان به او رسید» (4-263). مطابق قرائت شمیسا، این شعر واجد رمزگانی است ‏که در پرتو آموزه‌های عرفانی می‌توان از آن رمزگشایی کرد. در تلاش برای همین رمزگشایی، ‏شمیسا هفت نشانی‌ای را که سپهری در شعر خود برای رسیدن به خانه‌ی دوست برشمرده است ‏برحسب هفت منزل یا هفت وادیِ عرفان چنین معادل‌ سازی می‌کند:« درخت سپیدار = طلب، ‏کوچه‌باغ = عشق، گل تنهایی = استغنا، فواره‌ی اساطیر و ترس شفاف = معرفت و حیرت، صمیمیت ‏سیّال فضا = توحید، کودک روی کاج = حیرت، لانه‌ی نور = فقر و فنا» (264).‏

وجه اشتراک هر دو قرائتی که اشاره شد، استفاده از یک زمینه‌ی نظری برای یافتن معنا در ‏متن این شعر است. به عبارتی، هم براهنی و هم شمیسا فهم معنای شعر سپهری را در گرو دانستن ‏اصول و مفاهیمی فلسفی می‌دانند که خارج از متن این شعر و از راه تحقیقی تاریخی در کتب ‏عرفان باید جست. قصد من در مقاله‌ی حاضر این است که رهیافت متفاوتی را برای فهم معنای این ‏شعر اِعمال کنم. در این رهیافتِ فرمالیستی (یا شکل‌مبنایانه)، اُسِ اساس نقد را خود متنِ شعر ‏تشکیل می‌دهد و لاغیر. لذا در این‌جا ابتدا آراء فرمالیست‌ها («منتقدان نو») را درباره‌ی اهمیت ‏شکل در شعر به اجمال مرور خواهم کرد و در پایان قرائت نقادانه‌ای از « نشانی» به دست خواهم داد ‏که ــ برخلاف تفسیرهایی که اشاره شد ــ متن شعر سپهری را یگانه شالوده‌ی بحث درباره‌ی آن ‏محسوب می‌کند، با این هدف که از این طریق نمونه‌ای از توانمندی‌های نقد فرمالیستی در ادبیات ‏ارائه کرده باشم.‏

الف- نحله‌ی موسوم به « نقد نو» در دهه‌ی 1930 توسط محققان برجسته‌ای پایه‌گذاری شد که برخی از ‏مشهورترین آن‌ها عبارت بودند از کلینت بروکس، جان کرو رنسم، ویلیام ک. ویمست، الن تِیت و ‏رابرت پن وارن. شالوده‌ی آراء این نظریه ‌پردازان این بود که ادبیات را نباید محمل تبیین مکاتب ‏فلسفی یا راهی برای شناخت رویدادهای تاریخی یا بازتاب زندگینامه‌ی مؤلف پنداشت. دیدگاه غالب ‏در نقد ادبی تا آن زمان، آثار ادبی را واجد موجودیتی قائم به ذات نمی‌دانست. ادبیات مجموعه‌ای از ‏متون محسوب می‌گردید که امکان شناخت امری دیگر را فراهم می‌ساخت. این « امر دیگر» ‏می‌ توانست یک نظام اخلاقی باشد و لذا استدلال می‌شد که عمده‌ ترین فایده‌ی‌ خواندن ادبیات، ‏تهذیب اخلاق است. از نظر گروهی دیگر از منتقدانِ سنتی که ادبیات را آینه‌ی تمام ‌نمای ذهنیت ‏مؤلف می‌دانستند، خواندن هر اثر ادبی حقایقی را درباره‌ی احوال شخصیِ نویسنده بر خواننده معلوم ‏می‌کرد. پیداست که در همه‌ی این رویکردها، آنچه اهمیت می ‌یافت محتوای آثار ادبی بود، اما خود ‏آن محتوا نیز در نهایت تابعی از عوامل تعیین‌کننده‌ی بیرونی محسوب می‌گردید، عواملی مانند ‏مکاتب فلسفی یا نظام‌های اخلاقی یا روانشناسیِ نویسنده. خدمت بزرگ فرمالیست‌ها به مطالعات ‏نقادانه‌ی ادبی این بود که با محوری‌ ساختن جایگاه شکل در نقد ادبی، ادبیات را به حوزه‌ای قائم به ‏ذات تبدیل کردند و آن را از جایگاهی برخوردار ساختند که تا پیش از آن زمان نداشت. ‏

بنابر دیدگاه فرمالیست‌ها، شکل ترجمان یا تجلی محتواست. لذا نقد فرمالیستی به معنای ‏بی‌ اعتنایی به محتوا یا حتی ثانوی پنداشتنِ اهمیت محتوا نیست، بلکه فرمالیست‌ها برای راه بردن ‏به محتوا شیوه‌ی متفاوتی را در پیش می‌گیرند، شیوه‌ای که عوامل برون‌متنی ( تاریخ، زندگینامه و ‏امثال آن ) را در تفسیر متن نامربوط محسوب می‌کند. نمونه‌ای از این عوامل برون‌متنی، قصد شاعر ‏و تأثیر شعر در خواننده است. به استدلال ویمست و بیردزلی (دو تن از نظریه‌پردازان فرمالیست)، ‏مقصود هر شاعری از سرودن شعر فقط تا آن‌جا که در متن تجلی پیدا کرده است اهمیت دارد. به ‏این دلیل، منتقدی که شعر را برای یافتن «منظور» شاعر («محتوای پنهان‌شده در شعر») نقد ‏می‌کند، راه عبثی را در پیش گرفته است. اولاً در میراث ادبیِ هر ملتی بسیاری از شعرها هستند که ‏هویت سرایندگان آن‌ها یا نامعلوم است و یا محل مناقشه و اختلاف نظر؛ همین موضوع هرگونه ‏بحث درباره‌ی قصد سرایندگان این اشعار را به کاری ناممکن تبدیل می‌کند. ثانیاً حتی اگر فرض ‏کنیم که شاعر در سرودن شعر « منظور» یا معنای خاصی را در ذهن داشته است، باز هم می ‌توان ‏گفت که این لزوماً به معنای توفیق در آن منظور نیست و لذا یافتن یک « پیام » در شعر اغلب ‏مترادف انتساب یک « پیام » به آن شعر


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تباین و تنش در ساختار شعر « نشانی» سروده سهراب

تحقیق و بررسی در مورد تباین و تنش در ساختار شعر « نشانی» سروده سهراب 16 ص

اختصاصی از یارا فایل تحقیق و بررسی در مورد تباین و تنش در ساختار شعر « نشانی» سروده سهراب 16 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

تباین و تنش در ساختار شعر « نشانی» سروده سهراب

شعر کوتاه «نشانی» در زمره‌ی معروف‌ترین سروده‌های سهراب سپهری است و از بسیاری جهات ‏می‌توان آن را در زمره‌ی شعرهای شاخص و خصیصه‌نمای این شاعر نامدار معاصر دانست. این شعر ‏نخستین بار در سال 1346 در مجموعه‌ای با عنوان حجم سبز منتشر گردید که مجلد هفتم (ماقبل ‏آخر) از هشت کتاب سپهری است. همچون اکثر شاعران، سپهری با گذشت زمان اشعار پخته‌تری ‏نوشت که هم به‌لحاظ پیچیدگیِ اندیشه‌های مطرح شده در آن‌ها و هم از نظر فُرم و صناعات ادبی، ‏در مقایسه با شعرهای اولیه‌ی او (مثلاً در مجموعه‌ی مرگ رنگ یا زندگی خواب‌ها) در مرتبه‌ای ‏عالی‌تر قرار دارند. لذا « نشانی» را باید حاصل مرحله‌ای از شعرسراییِ سپهری دانست که او به مقام ‏شاعری صاحب‌ سبک نائل شده بود

از جمله به دلیلی که ذکر شد، بسیاری از منتقدان ادبی و محققانِ شعر معاصر « نشانی» را در ‏زمره‌ی اشعار مهم سپهری دانسته‌اند و بعضاً قرائت‌های نقادانه‌ای از آن به دست داده‌اند. برای مثال، ‏رضا براهنی در کتاب طلا در مس به منظور ارزیابی جایگاه سپهری در شعر معاصر ایران از «نشانی» ‏با عبارت « بهترین شعر کوتاه سپهری» یاد می‌کند (514) و در تحلیل نقادانه‌ی آن به‌منزله‌ی « یک ‏اسطوره‌ی جست‌ وجو» (515) می‌نویسد: «”نشانی“ از نظر تصویرگری و از نظر نشان دادن روح ‏جوینده‌ی بشر، یک شاهکار است» (519). ایضاً سیروس شمیسا هم در کتاب نقد شعر سهراب ‏سپهری اشاره می‌کند که: « یکی از شعرهای سپهری که شهرت بسیار یافته است، شعر ”نشانی“ از ‏کتاب حجم سبز است که برخی آن را بهترین شعر او دانسته‌اند»، هرچند که شمیسا خود با این ‏انتخاب موافق نیست (263).‏

صَرف نظر از دلایل متفاوتی که منتقدان و محققان برای برگزیدن «نشانی» به‌عنوان بهترین ‏شعر سپهری برشمرده‌اند، نکته‌ی مهم‌ تر این است که همگیِ ایشان تفسیری عرفانی (یا متکی به ‏مفاهیم عرفانی) از این شعر به دست داده‌اند. برای مثال، براهنی در تبیین سطر اول شعر («خانه‌ی ‏دوست کجاست؟») استدلال می‌کند که «خانه وسیله‌ی نجات از دربه‌ دری و بی هدفی است؛ و ‏دوست، عارفانه‌اش معبود، عاشقانه‌اش معشوق، و دوستانه‌اش همان خود دوست است. و یا شاید ‏تلفیقی از سه: یعنی هم معبود و معشوق و هم محبوب» (516). لذا « رهگذر» در این شعر « راهبر ‏است و نوعی پیر مغان است که رازها را از تیرگی نجات می‌دهد» (همان‌جا) و « گل تنهایی » ‏می‌تواند « گل اشراق و گل خلوت کردن معنوی و روحی » باشد (518). شمیسا نیز با استناد به ‏مفاهیم و مصطلحات عرفانی و با شاهد آوردن از آیات قرآن و متون ادبیِ عرفانی از قبیل مثنوی و ‏گلشن راز و منطق الطیر و اشعار حافظ و صائب، « نشانی » را قرائت می‌کند. از نظر او، « در این شعر، ‏دوست رمز خداوند است . . . نشانی، نشانیِ همین دوست است که در عرفان سنّتی بعد از طی ‏منازل هفتگانه می‌توان به او رسید» (4-263). مطابق قرائت شمیسا، این شعر واجد رمزگانی است ‏که در پرتو آموزه‌های عرفانی می‌توان از آن رمزگشایی کرد. در تلاش برای همین رمزگشایی، ‏شمیسا هفت نشانی‌ای را که سپهری در شعر خود برای رسیدن به خانه‌ی دوست برشمرده است ‏برحسب هفت منزل یا هفت وادیِ عرفان چنین معادل‌ سازی می‌کند:« درخت سپیدار = طلب، ‏کوچه‌باغ = عشق، گل تنهایی = استغنا، فواره‌ی اساطیر و ترس شفاف = معرفت و حیرت، صمیمیت ‏سیّال فضا = توحید، کودک روی کاج = حیرت، لانه‌ی نور = فقر و فنا» (264).‏

وجه اشتراک هر دو قرائتی که اشاره شد، استفاده از یک زمینه‌ی نظری برای یافتن معنا در ‏متن این شعر است. به عبارتی، هم براهنی و هم شمیسا فهم معنای شعر سپهری را در گرو دانستن ‏اصول و مفاهیمی فلسفی می‌دانند که خارج از متن این شعر و از راه تحقیقی تاریخی در کتب ‏عرفان باید جست. قصد من در مقاله‌ی حاضر این است که رهیافت متفاوتی را برای فهم معنای این ‏شعر اِعمال کنم. در این رهیافتِ فرمالیستی (یا شکل‌مبنایانه)، اُسِ اساس نقد را خود متنِ شعر ‏تشکیل می‌دهد و لاغیر. لذا در این‌جا ابتدا آراء فرمالیست‌ها («منتقدان نو») را درباره‌ی اهمیت ‏شکل در شعر به اجمال مرور خواهم کرد و در پایان قرائت نقادانه‌ای از « نشانی» به دست خواهم داد ‏که ــ برخلاف تفسیرهایی که اشاره شد ــ متن شعر سپهری را یگانه شالوده‌ی بحث درباره‌ی آن ‏محسوب می‌کند، با این هدف که از این طریق نمونه‌ای از توانمندی‌های نقد فرمالیستی در ادبیات ‏ارائه کرده باشم.‏

الف- نحله‌ی موسوم به « نقد نو» در دهه‌ی 1930 توسط محققان برجسته‌ای پایه‌گذاری شد که برخی از ‏مشهورترین آن‌ها عبارت بودند از کلینت بروکس، جان کرو رنسم، ویلیام ک. ویمست، الن تِیت و ‏رابرت پن وارن. شالوده‌ی آراء این نظریه ‌پردازان این بود که ادبیات را نباید محمل تبیین مکاتب ‏فلسفی یا راهی برای شناخت رویدادهای تاریخی یا بازتاب زندگینامه‌ی مؤلف پنداشت. دیدگاه غالب ‏در نقد ادبی تا آن زمان، آثار ادبی را واجد موجودیتی قائم به ذات نمی‌دانست. ادبیات مجموعه‌ای از ‏متون محسوب می‌گردید که امکان شناخت امری دیگر را فراهم می‌ساخت. این « امر دیگر» ‏می‌ توانست یک نظام اخلاقی باشد و لذا استدلال می‌شد که عمده‌ ترین فایده‌ی‌ خواندن ادبیات، ‏تهذیب اخلاق است. از نظر گروهی دیگر از منتقدانِ سنتی که ادبیات را آینه‌ی تمام ‌نمای ذهنیت ‏مؤلف می‌دانستند، خواندن هر اثر ادبی حقایقی را درباره‌ی احوال شخصیِ نویسنده بر خواننده معلوم ‏می‌کرد. پیداست که در همه‌ی این رویکردها، آنچه اهمیت می ‌یافت محتوای آثار ادبی بود، اما خود ‏آن محتوا نیز در نهایت تابعی از عوامل تعیین‌کننده‌ی بیرونی محسوب می‌گردید، عواملی مانند ‏مکاتب فلسفی یا نظام‌های اخلاقی یا روانشناسیِ نویسنده. خدمت بزرگ فرمالیست‌ها به مطالعات ‏نقادانه‌ی ادبی این بود که با محوری‌ ساختن جایگاه شکل در نقد ادبی، ادبیات را به حوزه‌ای قائم به ‏ذات تبدیل کردند و آن را از جایگاهی برخوردار ساختند که تا پیش از آن زمان نداشت. ‏

بنابر دیدگاه فرمالیست‌ها، شکل ترجمان یا تجلی محتواست. لذا نقد فرمالیستی به معنای ‏بی‌ اعتنایی به محتوا یا حتی ثانوی پنداشتنِ اهمیت محتوا نیست، بلکه فرمالیست‌ها برای راه بردن ‏به محتوا شیوه‌ی متفاوتی را در پیش می‌گیرند، شیوه‌ای که عوامل برون‌متنی ( تاریخ، زندگینامه و ‏امثال آن ) را در تفسیر متن نامربوط محسوب می‌کند. نمونه‌ای از این عوامل برون‌متنی، قصد شاعر ‏و تأثیر شعر در خواننده است. به استدلال ویمست و بیردزلی (دو تن از نظریه‌پردازان فرمالیست)، ‏مقصود هر شاعری از سرودن شعر فقط تا آن‌جا که در متن تجلی پیدا کرده است اهمیت دارد. به ‏این دلیل، منتقدی که شعر را برای یافتن «منظور» شاعر («محتوای پنهان‌شده در شعر») نقد ‏می‌کند، راه عبثی را در پیش گرفته است. اولاً در میراث ادبیِ هر ملتی بسیاری از شعرها هستند که ‏هویت سرایندگان آن‌ها یا نامعلوم است و یا محل مناقشه و اختلاف نظر؛ همین موضوع هرگونه ‏بحث درباره‌ی قصد سرایندگان این اشعار را به کاری ناممکن تبدیل می‌کند. ثانیاً حتی اگر فرض ‏کنیم که شاعر در سرودن شعر « منظور» یا معنای خاصی را در ذهن داشته است، باز هم می ‌توان ‏گفت که این لزوماً به معنای توفیق در آن منظور نیست و لذا یافتن یک « پیام » در شعر اغلب ‏مترادف انتساب یک « پیام » به آن شعر است. به طریق اولی، تأثیر شعر در خواننده نیز در نقد ‏فرمالیستی موضوعی بی‌ ربط تلقی می‌شود، زیرا خوانندگان مختلف با خواندن شعری واحد ممکن ‏است واکنش‌ها یا استنباط‌ های متفاوتی داشته باشند. از این رو، کانون توجه منتقدان فرمالیست ‏صناعات و فنونی هستند که در خود متن شعر به کار رفته‌اند. این صناعات صبغه ‌ای عینی دارند، ‏حال آن ‌که « نیّت » شاعر یا تأثیر شعر در خواننده صبغه‌ای ذهنی دارد. نقد ادبی از نظر « منتقدان ‏نو » باید عینیت‌مبنا باشد و نه ذهنیت‌ مبنا. به همین سبب، فرمالیست‌ها به جای تلاش برای ‏روانشناسیِ نویسنده یا خواننده، می‌کوشند تا متن شعر را (به‌منزله‌ی ساختاری عینی و متشکل از ‏واژه) موشکافانه تحلیل کنند تا به معنای آن برسند. معنا و ساختار و صورت در شعر چنان با ‏یکدیگر درمی‌آمیزند و چنان متقابلاً در یکدیگر تأثیر می‌گذارند که نمی‌توان این عناصر را از هم ‏متمایز کرد. پس شکل و محتوا دو روی یک سکه‌اند.‏


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد تباین و تنش در ساختار شعر « نشانی» سروده سهراب 16 ص

پایان نامه کارشناسی ارشد بررسی سروده های شاعران ایرانی خارج از کشور با تکیه بر سروده های شاعران معاصر

اختصاصی از یارا فایل پایان نامه کارشناسی ارشد بررسی سروده های شاعران ایرانی خارج از کشور با تکیه بر سروده های شاعران معاصر دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

پایان نامه کارشناسی ارشد بررسی سروده های شاعران ایرانی خارج از کشور با تکیه بر سروده های شاعران معاصر


پایان نامه کارشناسی ارشد بررسی سروده های شاعران ایرانی خارج از کشور با تکیه بر سروده های شاعران معاصر

167 صفحه

چکیده: 

در آستانة انقلاب اسلامی و سالهای پس از آن  مهاجرت چشم گیری در میان شاعران اتفاق افتاد که منجر به باز شدن فصلی نو در فصلهای ادب پارسی شد. مهاجرت یا تبعید، ناگزیر در زبان، نگاه،‌ساختار و فرم ادبی تاثیر می گذارد. درون مایة اثر نیز نخستین عنصری است که آن را بازتاب می دهد. شعر مهاجرت ایران در این سه دهة اخیر، دو مرحله را پشت سرگذاشته است. الف. تازگی زخم: شاعر از زیستن در زادگاه و مشارکت در جامعه محروم شده است.دراین مرحله، اثرش گرد چهار محور می چرخد:اعتراض- اندوهگساری برای زادگاه- غمگساری برای عزیزان و یاران و مردمش- درگیری دردناک درونی با تنهایی تحمیل شده. ب. پذیرفتن شرایط:به علت دراز شدن عمر مهاجرت،‌رابطه با سرزمین مادری ضعیف تر می شود.اینجاست که شاعر به فاز جدیدی از تحولات درونی اش پا می گذارد:آمیختن با جامعة میزبان-  بازتاب زخمهای روح در لایه های عمیق تر و ناپیداتر اثر هنری-  پذیرفتن سرنوشت تازه و کنار آمدن با آن-کشف دوبارة خود و کشف زندگی دوباره در میان دو میهن،‌ دو فرهنگ و دو زبان. در این مرحله است که اگر تعداد شاعران چشمگیر باشد سبک جدیدی در ادبیات پارسی به وجود می آورند که نه به تمامی بومی و نه غربی است بلکه تلفیقی از دو فرهنگ است. شعر مهاجرت فارسی، اکنون در این مرحلة حساس قرار دارد و اگر نگوییم به کمال ولی به ثباتی نسبی رسیده است.تحقیق حاضر پس از ارائة کلیاتی دربارة مهاجرت و پیشینة آن با تکیه بر شعر هشت شاعر معاصر به بررسی تحولاتی که مهاجرت بر اثر ادبی می گذارد می پردازد. این تحولات  در ساختار شعر و در سه سطح زبانی، ادبی و فکری قابل بررسی است.    

 

واژگان کلیدی: شعر معاصر، انقلاب اسلامی، شعرمهاجرت، شعر برون مرزی


دانلود با لینک مستقیم

پایان نامه کارشناسی ارشدرشته زبان و ادبیات عرب بررسی سروده های امیران اموی در آندلس

اختصاصی از یارا فایل پایان نامه کارشناسی ارشدرشته زبان و ادبیات عرب بررسی سروده های امیران اموی در آندلس دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

پایان نامه کارشناسی ارشدرشته زبان و ادبیات عرب بررسی سروده های امیران اموی در آندلس


پایان نامه  کارشناسی ارشدرشته  زبان و ادبیات عرب بررسی سروده های امیران اموی در آندلس

دانلود پایان نامه آماده

دانلود پایان نامه  کارشناسی ارشدرشته  زبان و ادبیات عرب بررسی سروده های امیران اموی در آندلس با فرمت ورد و قابل ویرایش تعدادصفحات 90

مقدمه

یکی ازراههایی که برای شناخت یک کشور ویژگی های آن وجودداردبررسی تاریخ آن سرزمین ومطالعه ادبیات آن است.وقتی سخن ازاندلس پیش می آید،لزوم بررسی تاریخ وادبیات آن درذهن خطورمی کند.اندلس تاریخی گسترده وپرآشوب دارد.دسته های مختلفی چون بربرها،گوتها،مسیحیان ومسلمانان درآنجاحکومت وقدرت نمایی کرده اند. ازاین روی برآن شدیم که تحلیلی ازدوره حکومت مسلمانان دردوره امویان داشته باشیم.مسلمانان تقریباًهشت قرن دراندلس زندگی کردندوتوانستندباتکیه برقوای نظامی وارداین کشورشوند.آنان دراین مدت پایه های تمدنی درخشان راپایه ریزی کردندودرزمینه های علمی وفرهنگی به پیشرفتهای چشمگیری دست یافتند.درنتیجه این سرزمین یکی ازمراکز مهم انتقال تمدن اسلامی به اروپاوهمچنین پل ارتباطی میان شرق وغرب درزمینه های مختلف فرهنگی شد.دراین مدت حکومت های مختلفی دراندلس حکمرانی کردند که یکی ازآنهاحکومت اموی است.حکومت اموی دراندلس،حکومتی مقتدربوده وویژگیهایی داشته است.دراین دوره دامنه ادب گسترش یافت وبرتعدادشاعران وادیبان افزوده شد.وبسیاری ازعلمای شرق رابه خودجذب کرند.ودانشمندان بزرگی راپرورش دادندکه هرکدام ازآنهاآثاربسیار ارزنده علمی وفلسفی راداشتند.خودامراء هم اهل شعروادب بودندوشعردرنزدآنهاجایگاه خاصی پیداکرد. اکثرتحقیقات پیشین تنها اشاره ای گذرا به این موضوع داشتند.لذاانگیزه من ازانتخاب این موضوع ، جمع آوری و بررسی شعرامرای اموی بوده وبرای اینکه بحث تازه ای درزمینه تاریخ امویان دراندلس انجام شودسبب شدتابه این موضوع بپردازم وبرای انجام این پژوهش ازکتابها ومنابع موجوددرکتابخانه های ایران استفاده کردم. توجه به شعرامرای اموی چیزجدیدی نبوده،درباره پیشینه چنین موضوعی بایدگفت که درزمان مستنصرهم یک چنین کاری انجام شده.همانطورکه حمیدی درکتاب جذوۃ المقتبس به این نکته اشاره کردکه:اوازهرفرصتی برای تشویق به تالیف استفاده می کرد.گویندکه وقتی برای یکی ازنبردهایش از قرطبه بیرون می رفت(325ق/963م)،ابن صفارخواست که به دلیل ضعف جسمی ازهمراهی بااوخودداری کند،حکم به این شرط پذیرفت که تعهدکنداشعارامراء وخلفای اموی رادرکتابی گردآورد؛درست مانندکاری که صولی درزمینه اشعارعباسیان انجام داده است.ابن صفارهم پذیرفت وچنین کتابی راتالیف نمود.جالب اینکه احمدبن نصر،پیش ازبازگشت مستنصر،کتاب رادرطلیطله از داوبر دو مستنصرازدیدنش بسیارشادمان شد.(951،1/394).امامتاسفانه این کتاب بدست مانرسیده است.وبعدازآن هم کارمستقلی دراین زمینه انجام نشده بود.تااینکه من درمیانه کاربه کتابی برخوردکردم به نام الامراء الامویون الشعراء فی اندلس نوشته ابراهیم بیضون.نویسنده دراین کتاب برخی ازاشعارامراءراگردآوری کرده وبه نقدوتحلیل آنهاپرداخته.اماتفاوت کارمن بااین کتاب دراین است که علاوه برگردآوری همه اشعاربه دسته بندی وبررسی ویژگی های شعری آنها پرداختم ودرانتهای اشعارهریک ازامراءبه نکات بلاغی آن اشاره ای داشته ام. دراین پژوهش سعی نموده ام که باتکیه برآثارارزشمندمورخانی همچون ابن ابار،مقری،ابن عذاری،ابن بسام،وبامراجعه به منابع کهن وبااستفاده به مصداق های تاریخی مسلم درتاریخ وادب اندلس به جمع آوری وبررسی اشعاربپردازم. این رساله ی شامل یک مقدمه،سه فصل ونتیجه گیری است.هرفصل ازبخشهایی تشکیل شده،نخستین فصل شامل تاریخ اندلس است.باتوجه به اینکه موضوع رساله من بررسی شعرامرای اموی است لازم بوددرموردتاریخ پیش ازامراءهم بحثی داشته باشیم.لذابخش اول درموردفتح اندلس است وبخش دوم که دنباله بحث پیشین است اختصاص داردبه دوره ی حکومت والیان وبخش سوم شامل روی کارآمدن دولت اموی تاسرنگونی آنان است. فصل دوم شامل شعراندلسی وویژگیهای آن است.شعراندلسی درزمان حکومت اموی آئینه تمام نمای شعرشرقی بود.اندلسی هادائماًبامشرق زمین ارتباط داشتندوازهمان موضوعات شرقی اتخاذ می کردندوساختاروقالب شرقی رابه کارمی بردند.ازآنجاکه طبیعت اندلس بسیارزیبا وجذاب بودبرروح شاعرتاثیری عمیق می گذاشت.ازاین روی ذوق وقریحه اوشکوفامی شدوآنان طبیعت رامانند یک انسان زنده تصورمی کردندوبااوسخن می گفتندوزیبایی هایش راتوصیف می کردند. فصل سوم،شعرامرای اموی دراندلس رادربرمی گیرد.دراین فصل ابتداتاجائیکه درمنابع ذکرشده بوداشعارامراءراجمع آوری کردم،بعدبه دسته بندی ابیات پرداختم وباتوجه به اینکه کارم بررسی ابیات بوده پیش ازآوردن هرقطعه معنای کلی ابیات را به گونه ای آوردم که به ترجمه نزدیک است.واگرنکته خاصی دربرخی ازشعراءبوده به آن اشاره کرده ام ونکاتی ازویژگی شعری آنهاراذکرکرده ام.درآخرهم به نتیجه گیری آن پرداخته ام. درپایان اذعان می دارم رساله ی حاضرعاری از لغزش وکاستی نیست؛اماامیدوارم که این پژوهش فتح بابی برای پرداختن به موضوعاتی ازاین قبیل باشد.  

  آندلس

  آندلس ، نامی است که عرب ها به شبه جزیره ایبریا، واقع در جنوب اروپا اطلاق کردند. این سرزمین در نزد یونانیان به نام ایبریا ودر نزد رومیان به اسم اسپانیا خوانده می شد. (بدر، 1980، 95)  گمان می رود که این کلمه،تحریف شده کلمه واندالیسیا باشدکه این نام از مهاجمین واندال گرفته شده است.آنان مردمی از نژاد ژرمن ویا اصل اسلاوی بودند که پس از استقرار در شبه جزیره ایبریا،دولت خود را به شمال آفریقا توسعه داده وبر آن منطقه نیز حکومت کردند. (بستانی، بی تا، 472-471)  از این رو نخستین قومی که در دوران کهن در این سرزمین ساکن شدند،اندلوش (اندلس،فندلس) نامیده شد. (حجی،1997، 37) شبه جزیره ایبریه در جنوب غربی قاره اروپا واقع است،که به وسیله کوه های برانس از قاره اروپا، وتنگه جبل الطارق از شمال قاره آفریقا جدا شده است. از شمال غربی تا جنوب غربی آن در امتداد آبهای اقیانوس اطلس واز شرق تا جنوب شرقی آن در امتداد دریای مدیترانه است. (مقری، 1968،1/152،حجی،1977، 35). بدین ترتیب اندلس ناحیه ای است آباد وخرم که دارای کوه ها وآب های روان ومعادنی از زر وسیم وبناهایی سنگی داشته است؛ مورخان اسلام وغرب از آن به نام "بهشت سرزمین های اسلامی" یاد کرده اند. (حمیری، 1937، 162).

فهرست مطالب
عنوان                                                                                               صفحه
مقدمه     1
فصل اول :  تا ریخ آندلس
1-1 آندلس    3
1-2 فتح آندلس     3
1-3 از فتح تا برپایی حکومت اموی    6
1-4 حکومت اموی از برپایی تا سرنگونی    13
1-4-1 عصر امارت     13
1-4-2 عصر خلافت    20
فصل دوم : شعر آندلسی
1-2 شعر آندلسی    31
2-2 ویژگی های شعر آندلسی    31
2-2-1 شعر موشح     35
2-2-2 شعر زجل     36
فصل سوم : شعر امرای اموی در آندلس
3-1 عبدالرحمن الداخل (صقر قریش)     38
3-1-1 اشعار غنایی (احساسی)    38
3-1-2 اشعار سیاسی     40
3-1-3 ویژگی شعری     43
3-2 هشام بن عبد الرحمن الداخل    44
3-2-1 ویژگی شعری     45
3-3 الحکم بن هشام (الربضی)     45
3-3-1 اشعار حماسی     45
3-3-2 غزلیات     47
3-3-3 ویژگی شعری     49
3-4 عبدالرحمن الثانی بن الحکم المعروف بالاوسط    50
3-4-1 غزلیات    51
3-4-2 شعر حکمی    55
3-4-3 ویژگی شعری     56
3-5 محمدبن عبدالرحمن الثانی    57
3-5-1 غزل     57
3-5-2 ویژگی شعری     58
3-6 عبدالله بن محمد بن عبدالرحمن الثانی    59
3-6-1 غزلیات     59
3-6-2 زهدیات     60
3-6-3 هجو    61
3-6-4 ویژگی شعری    62
3-7 عبدالرحمن الثالث بن محمد الملقب بالناصر    63
3-7-1 ویژگی شعری    65
3-8 الحکم الثانی بن عبد الرحمن الناصر (المستنصر)     66
3-8-1 غزلیات     66
3-8-2 ویژگی شعری     67
3-9 محمدبن هشام بن عبد الجبار بن الناصر (المهدی)    67
3-9-1 ویژگی شعری    67
3-10 سلیمان بن الحکم الثانی بن الناصر (المستعین بالله)    67
3-10-1 شعر سیاسی     68
3-10-2 غزلیات     68
3-10-3 ویژگی شعری     71
3-11 عبدالرحمن بن هشام (المستظهر بالله)    72
3-11-1 غزلیات     73
3-11-2 ویژگی شعری     77
نتیجه گیری     79
فهرست منابع و ماخذ     82
ملخص الاطروحه     86
چکیده انگلیسی     88
 


دانلود با لینک مستقیم

پایان نامه بررسی سروده های زنان شاعر اندلس

اختصاصی از یارا فایل پایان نامه بررسی سروده های زنان شاعر اندلس دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

پایان نامه بررسی سروده های زنان شاعر اندلس


پایان نامه بررسی سروده های زنان شاعر اندلس

 

 

 

 

 

 

 

 


فرمت:word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:165

 

فهرست مطالب:

بخش اول :

موقعیت جغرافیایی و تاریخی سرزمین اندلس

1-1 واژه‌ی اندلس …………………………………………………………………………………….. 5-4

2-1 جغرافیای اندلس ……………………………………………………………………………………. 5

3-1 نگرشی کوتاه به تاریخ اندلس ………………………………………………………………… 8-7

4-1 فتح اندلس به دست مسلمین …………………………………………………………………….. 8

بخش دوم

1-2 شعراندلس ………………………………………………………………………………………….. 12

2-2 مراحل شعر اندلس ……………………………………………………………………………….. 13

3-2 ویژگی‌های شعر اندلسی…………………………………………………………………………. 17

4-2 مضامین شعری در اندلس ………………………………………………………………………. 20

5-2 موشح و زجل ……………………………………………………………………………………… 26

6-2 زجل در ادب اندلسی…………………………………………………………………………….. 29

بخش سوم

1-3 جایگاه اجتماعی و فرهنگی زن در اندلس …………………………………………………… 31

2-3 زن و علوم گوناگون ……………………………………………………………………………… 32

3-3 نقش زنان در ادبیات اندلس ……………………………………………………………………. 38

4-3 زن و هنر …………………………………………………………………………………………… 41

5-3 نقش زنان اندلس در سیاست …………………………………………………………………… 45

بخش چهارم :

مشهورترین زنان شاعر اندلس

1-4 شاعر قرن دوم

حسانه التمیمیه …………………………………………………………………………………………… 49

2-4 شاعران قرن‌های سوم و چهارم ………………………………………………………………… 55

قمر …………………………………………………………………………………………………………. 56

عائشه بنت احمد القرطبیه ……………………………………………………………………………… 58

حفصه بنت حمدون الحجاریه ………………………………………………………………………… 61

أنس القلوب ……………………………………………………………………………………………… 63

مریم بنت یعقوب الأنصاریه …………………………………………………………………………… 67

3-4 شاعران قرن پنجم ………………………………………………………………………………… 70

الغسانیه البجانیه ………………………………………………………………………………………….. 71

زینت المریه ………………………………………………………………………………………………. 74

اعتماد الرمیکیه …………………………………………………………………………………………… 75

بشینه بنت المعتمد ………………………………………………………………………………………. 78

العبادیه …………………………………………………………………………………………………….. 84

غایه المنی ………………………………………………………………………………………………… 86

ام الکرام بنت المعتصم بن صمادح ………………………………………………………………….. 88

أمه العزیز…………………………………………………………………………………………………… 90

صفیه بنت عبدالله الرّیی…………………………………………………………………………………. 92

ام العلا بنت یوسف …………………………………………………………………………………….. 93

ولاده بنت المستکفی…………………………………………………………………………………….. 96

مهجه بنت التیانی القرطبیه ……………………………………………………………………………. 104

عتبه ………………………………………………………………………………………………………. 105

4-4 شاعران قرن ششم و هفتم …………………………………………………………………….. 106

حفصه بنت الحاج الرکونیه …………………………………………………………………………… 107

حمده بنت زیاد بن بقی العوفی …………………………………………………………………….. 118

نزهون بنت القلاعی غرناطیه ………………………………………………………………………… 122

شلبیه الأندلسیه …………………………………………………………………………………………. 129

هندکنیز أبی محمد عبدالله بن مسلمه الشاطبی …………………………………………………… 132

أسماء العامریه ………………………………………………………………………………………….. 133

أم الهناء بنت القاضی …………………………………………………………………………………. 134

قسمونه بنت اسماعیل الیهودی ……………………………………………………………………… 135

ام السعد بنت عصام الحمیری ………………………………………………………………………. 137

سلمی بنت القراطیسی ………………………………………………………………………………… 138

کلید تمرکز زنان شاعر اندلس ………………………………………………………………………. 140

نتیجه گیری………………………………………………………………………………………………. 142

فهرست منابع و مآخذ ………………………………………………………………………………… 148

چکیده عربی ……………………………………………………………………………………………. 156

چکیده انگلیسی…………………………………………………………………………………………. 157

چکیده :

اندیشه تألیف این موضوع زمانی در فکرم شکل گرفت که احساس نمودم بررسی حرکت و جنبش ادبی زنان اندلس نیاز بیشتری به تحقیق و پژوهش دارد. بنابراین این موضوع یعنی «سروده­های زنان شاعر اندلس» را برای رساله خودانتخاب کردم.

این رساله شامل بخش­های زیر است:

– بخش اول شامل شرایط جغرافیایی و تاریخی این سرزمین است.

– بخش دوم شامل شعر اندلسی، ویژگی­ها وتفاوت­های آن با شعر شرقی، فنون شعری از قبیل (وصف، غزل، فخر، مجون، حکمت، موشح و زجل و…) است.

– بخش سوم به پنج گفتار اختصاص دارد. در این بخش سعی شد تا جایگاه اجتماعی و فرهنگی زن در اندلس، زن و علوم گوناگون، نقش زن در ادبیات اندلس، زن و هنر و نقش زنان اندلس در سیاست رامعرفی کنم.

-بخش چهارم که مهمترین بخش این تحقیق را دربر می­گیرد به «بررسی سروده­های زنان شاعر اندلس» اختصاص دارد. در این بخش سعی کردم تعداد سی تن از زنان شاعر را که آزاد و یا کنیز بوده­اند معرفی ­کنم و این شاعران را برحسب قرونی که در آن می­زیسته­اند، دسته­بندی نمایم.

در بخش نتیجه­گیری هم به اغراض مختلف شعری از قبیل غزل، مدح، رثا، هجا، فخر، موشح و … پرداختم.

از مجموعه شعر زنان اندلس به دست می­آید که بیشتر اشعارشان در زمینه غزل بوده است، که گاهی این غزل­ها عفیف و گاهی غیرعفیف بوده­اند.

برخی از آن نیز در سرودن مدح به شهرت رسیده­اند. چنانکه می­بینیم تعدادی از این زنان مدح رابه منظور تکسب، و برخی دیگر برای مدح و ستایش امرا و خلفا، و برخی دیگر از این شاعران که کنیز بوده­اند برای آزاد شدن سروده­اند. زنان شاعر اندلس در میدان هجا نیز کمتر از مردان نبوده­اند و هجای گزنده و زشت­تری نسبت به مردان سروده­اند. رثاء، که نوعی نوحه سرایی و گریه­و زاری است یکی دیگر از موضوعات شعری است که زنان اندلس به آن پرداخته، و در آن عواطف و احساسات زنان اندلسی را به تصویر کشیده­اند. برخی از این زنان شاعر به اصل ونسب، زیبایی وخوش خطی خود افتخار کرده و اشعاری در زمینه فخر سروده­اند. آنان در سرودن موشح نیز چون مردان به رقابت پرداخته­اند واشعاری در این خصوص سروده­اند.

لازم به ذکر است که برخی از زنان شاعر اندلس در عرصه شاعری گوی سبقت رااز مردان ربوده­اند و در بسیاری از فنون شعری به مقام و درجات والایی رسیده­اند که دلالت بر طبع و ذوق فراوان شعری این شاعران دارد.

مقدمه:

ستایش خداوندی را سزا است که سرانجام خلقت و پایان کارها به اوباز می­گردد. خدا را بر احسان بزرگش، و برهان آشکار، و فراوانی فضل و برآنچه بدان برما منت نهاده است می­ستائیم، ستایشی که حق او را اداء کند، و شکری را که سزاوار او باشد بجا آورد.به پاداش اخروی ما را نزدیک گرداندو موجب فراوان نیکی و احسان او گردد. از خدا یاری می­طلبیم، یاری خواستن کسی که به فضل او امیدوار، و به بخشش او آرزومند، و به دفع زیانش مطمئن و به قدرت او معترف است و به گفتار و کردار پروردگار اعتقاد دارد.

پس از ثنای پروردگار، انگیزه خودرا از انتخاب این موضوع اختصاراً بیان می­کنم. اندیشه تألیف این موضوع زمانی در فکرم شکل گرفت که احساس نمودم بررسی حرکت و جنبش ادبی زنان اندلس نیاز بیشتری به تحقیق و پژوهش دارد، در نتیجه در پاسخ به ندای درونی و ارضای حس کنجکاوی خویش لازم دیدم که نگاهی به ادبیات این خطه بیندازم، زیرابرخی از مطالب برایم مبهم ومجهول مانده بود بخاطر اینکه آنگونه که شایسته آن است مورد توجه محققان واقع نشده بود، اگرچه آثار برخی از این زنان شاعر در کتابهایی که به آثار منثور و منظوم زنان اختصاص دارد آمده است، اما شعر زنان اندلسی به شکل خاص و جامع جمع­آوری نشده بود. معرفی سی تن از زنان شاعر وادیبی که در اعصار مختلف اندلس می­زیسته­اند مرا به سوی این موضوع یعنی «سروده­های زنان شاعر اندلس» سوق دادو در درونم شوق و اشتیاقی برای تحقیقی بوجودآورد و نظرم را بر این موضوع متمرکز کرد که در این رهگذر اشعار و آثار پراکنده آنان در کتاب­های گوناگون، دریچه­ای بود که من از درون آن توانستم تا حدی سیماو سیرت آنان را مشاهده و بررسی کنم. شیوه تحقیق من متکی بر بررسی متون و کتابهای تاریخی بوده که در کتابخانه­های بزرگ ایران موجود بوده است.

قبل از پرداختن به موضوع «سروده­های زنان شاعر اندلس» لازم بود که نگاهی گذرا به تاریخچه این سرزمین داشته باشم، و اندلس رااز نظر جغرافیایی و تاریخی معرفی کنم. بنابراین تحقیق موردنظر از بخشها و گفتارهای زیر تشکیل شده است:

– بخش اول شامل شرایط جغرافیایی وتاریخی این سرزمین است.

– بخش دوم شامل شعر اندلسی، ویژگی­ها و تفاوت­های آن با شعر شرقی، فنون شعری از قبیل (وصف، غزل فخر، مجون، حکمت، موشح و زجل) می­باشد.

-بخش سوم به پنج گفتار اختصاص دارد. در این بخش سعی شد تا جایگاه اجتماعی و فرهنگی زن در اندلس، زن و علوم گوناگون، نقش زن در ادبیات اندلس، زن و هنر و نقش زنان اندلس در سیاست را معرفی کنم.

– بخش چهارم که مهمترین بخش این تحقیق را دربر می­گیرد به «بررسی سروده­های زنان شاعر اندلس» اختصاص دارد. در این بخش سعی کردم تعداد سی تن از زنان شاعر را که آزاد و یا کنیز بوده­اند معرفی کنم و این شاعران را برحسب قرونی که در آن می­زیسته­اند، دسته­بندی نمایم.

لازم به ذکر است که سال ولادت برخی از شاعران مشخص نبوده و منابع تاریخی در مورد اینکه این شاعران در چه قرنی می­زیسته­اند مطلبی ذکر نکرده­اند، برای دسته­بندی این شاعران از شواهد و قرائنی استفاده شده تامشخص شود آنان در چه قرنی می­زیسته­اند، و سپس آنها را دسته­بندی نمودم. شماری از این شاعران در شعرشان به سن خود اشاره کرده­اند، و برخی دیگر را با توجه به اشاره­ای که به خلفاء و امراء و یا صاحبان خود داشته­اند سال آنها شناسایی شد.

این زنان در بسیاری از فنون شعری که نمونه­هایی از آن باقی است، شعر سروده­اند. و مانند مردان در اغراض مختلف چون غزل، مدح، رثاء، فخر، اعتذار، شکوه و موشح و… شرکت نموده­اند. و از این طریق احساسات خودرا نشان داده­اند و من این اغراض را در بخش نتیجه­گیری ذکر کردم.

در بررسی سروده­های زنان اندلس با استفاده از منابع موجود که اشعار این زنان را به شکل پراکنده آورده­اند ابتدا این اشعار را هرچه که بود جمع­آوری نمودم و در هر مورد معنی کلی ابیات را پیش ازآنها آورده‌ام.( از ترجمه برخی ابیات به علت غیراخلاقی بودن پرهیز کردم)، اگر اختلافی در روایت شعرها بوده در پاورقی به آن اشاره نمودم.درباره شاعرانی که شعر بیشتری داشته­اند و ویژگی­های خاصی در شعر ایشان دیده می­شد به بخشی از این ویژگی­ها در پایان اشعارشان اشاره کردم.

نکته­ای که درپایان سخنم ضروری می­دانم این است که در تهیه و نگارش این رساله علاوه بر محدود بودن، پراکنده بودن آثار این شاعران است که بازحمت زیادو در حد توان آنها را از لابه لای کتاب­ها استخراج نمودم.

امیدوارم آنچه را که بازحمت و تلاش زیاد تهیه کردم مورد توجه اساتید محترم و مورد استفاده دانشجویان و علاقه­مندان قرار گیرد.ودر این رهگذر پذیرای صمیمانه راهنمائیها و تذکرات اساتید محترم هستم. باشد که به سهم خود در راه شناساندن بخشی از فرهنگ پربار جهان اسلام وصاحبان آنها قدمی هرچند کوچک برداشته باشم.

بخش اول: موقعیت جغرافیایی و تاریخی سرزمین اندلس

گفتار اول:

1-1- واژه ی اندلس

عرب واژه‌ی «اسپانیا» را برای شبه جزیره ای که به این نام معروف است به کار نمی برد ،‌بلکه به تمام سرزمینی که اسپانیا و پرتغال کنونی را در بر می گرفت، اطلاق می کردند. (حمیری، 1937، 1)

در مورد پیشینه ی واژه‌ی «اندلس» اقوال مختلفی وجود دارد. برخی می گویند: واژه‌ی اندلس از کلمه «انلوشیا» گرفته شده که اصل آن «فانلوشیا» بوده و به فندان ها نسبت داده شده است. (عسلی2،1408/239) بعضی دیگر می گویند واژه‌ی اندلس از نام یکی از نوادگان حضرت نوح موسوم به «اندلس بن یافث بن نوح»‌ گرفته شده است. (ابن اثیر، 1414، 3/205)

هم چنین در برخی از روایتهای عربی آمده است که اسپانیا از نام یکی از پادشاهان روم موسوم به «اشبان بن طیطش» گرفته شده است. این پادشاه به یاری افریقاییان بر اندلس غلبه یافت و از آن پس آنجا را «اشبانیه» خواندند. اما یهودیان اندلس معتقدند که این واژه (اشبانیه) از نام مردی بنام «اشبانس» که در این شهر به صلیب کشیده شد، گرفته شده است. (مقری،‌1968، 1/69؛ ابن اثیر ، 1414، 3/205)

ابن خلدون معتقد است که عرب ها این ناحیه (اندلس) را «اندلوش» می‌‌نامند، (ابن خلدون، 1413، 4/140)

ولی قول صحیح آنست که واژه‌ی اندلس از واژه‌ی وندال گرفته شده است که از نژاد ژرمن یا اسلاو می باشند و در اوایل سده‌ی پنجم (م) ، پس از تجزیه امپراطوری روم غربی مدتی در شبه جزیره ایبریا زندگی می‌کرده اند. (بستانی، بیتا، 471)

در مجموع می توان گفت: اعراب آن را اندلس و یونانیها آن را ایبریا و رومیها آن را اسپانیا می نامیدند. (ابن جلجل،‌1349، 1؛ کولان، 1980، 17)

2-1 جغرافیای اندلس

اندلس، از نظر موقعیت جغرافیایی، در جنوب غربی اروپا واقع شده است، که امروزه از بزرگترین استان های اسپانیا به شمار می آید. اندلس در جنوب کشور اسپانیا با وسعت 87570 کیلومتر مربع قرار گرفته است. در سال 1833 میلادی از نظر تقسیمات کشوری به 8 شهرستان: به نامهای ألمریا ( آلمریا- المریه) ، گرانادا ( غرناطه)، جیان ، مالاگا ( مالقه) ، قادس، کورذووا ( قرطبه) ، ولبه و إشبیلیه تقسیم شده و در گذشته پایتخت آن إشبیلیه بوده است ( حجی، 1997، 35-36؛ لوکاس، بیتا، 1/367)

برخی از جغرافیا نویسان مسلمان، اندلس را در ضلع غربی اقلیم چهارم دانسته اند و برخی دیگر آن را از اقلیم پنجم به شمار آورده اند. اما به گفته ی صاعد اندلسی « بیشتر اندلس دراقلیم پنجم و بخش جنوبی آن را در اقلیم چهارم قرار گرفته است». ( مقری ، 1968، 1/129؛ صاعد، 1912، 63)

سواحل شمال و شمال غربی این کشور مجاور اقیانوس اطلس ( البحرالا خضر- البحر المحیط الرومی) نزدیک خلیج بسقایه است که شهر خیخون در آن واقع شده است. سواحل شرقی و جنوب شرقی این کشور مجاور دریای مدیترانه ( البحر الرومی البحر الشامی) است و سرزمین های « مرسیه» و « بلنسیه» در قسمت شرقی اندلس واقع شده اند که تا « طرطوشه» و از آنجا تا « اربونه» در قسمت شمال شرقی در کنار سرزمین فرنگ ادامه می یابد. ( اصطخری، 1368، 40؛ حجی، 1418، 36)

دراندلس سه رشته کوه در جهت شرقی- غربی میان دریای مدیترانه و اقیانوس اطلس کشیده شده است که عبارتند از: رشته کوههای قرطبه ( سیرامورنا) و سیرانوادا ( شلیر)، جبال برانس. وهم چنین رشته کووهای جبل ریه و کوههای البرت ( جبال پیرنه) که در قسمت شمالی اندلس به « جلیقیه» که سرزمینی مسیحی نشین است، منتهی می گردد. ( مقری، 1968، 1/140-143، 147-148)

 


دانلود با لینک مستقیم