یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

تخریب اموال تاریخی و فرهنگی در حقوق جزای ایران

اختصاصی از یارا فایل تخریب اموال تاریخی و فرهنگی در حقوق جزای ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

تخریب اموال تاریخی و فرهنگی در حقوق جزای ایران

یران به عنوان یک کشور باستانی برخوردار از تاریخی کهن ، آثار و ابنیه تاریخی فراوانی دارد که همواره مورد طمع بیگانگان و عوامل داخلی آنها بوده است . اوج این تهاجمات علیه آثار تاریخی و فرهنگی ایران در دوران قاجاریه مشاهده می شود. از جمله ، در سال 1900 . م . امتیاز انجام حفاریهای باستان شناسی رسماً به موجب قراردادی به دولت فرانسه واگذار شد و کنترل اشیای مکشوفه آنان توسط ماموران ایرانی حتی در داخل خاک ایران ممنوع گشت و شخصی به نام ( دمورگان ) در راستای اجرای این قرارداد به ایران اعزام شد . به موجب همین قرارداد ،لوح سنگی ( قانون حمورابی ) 1 ) ،ضمن کاوشهای شهر شوش کشف و به موزه (لوور ) پاریش انتقال داده شد . حتی گفته می شود که تنها در 1357 (آخرین سال حیات رژیم پهلوی ) ، سی گروه کارشناس از کشورهای مختلف غربی به کاوش در ایران مشغول بوده اند . (2) پس از پیروزی انقلاب نیز موارد متعددی از خرید و فروش و قاچاق قطعه های تاریخی و فرهنگی کشف شده است .

در راستای مبارزه با این نوع اقدامات غیر قانونی ، دوازده ماده (558 الی 569) ( قانون تعزیرات ) مصوب سال 1375 (جانشین مواد 46 و 47 ( قانون تعزیرات ) مصوب سال 1362 )(3) ،به تخریب اموال تاریخی و فرهنگی تخصیص داده شده اند. البته مواد دوازه گانه مذکور تنها به ( تخریب ) این اموال نمی پردازد، بلکه اعمالی چون سرقت ،کاوش ، خرید و فروش ، قاچاق و تغییر دادن نحوه استفاده از آنها را نیز در بر می گیرند و بنابراین ، بهتر آن بود که این مواد تحت عنوان ( جرایم علیه اموال تاریخی و فرهنگی ) ذکر می شدند.

با توجه به این که این اموال بخشی از میراث فرهنگی کشور را تشکیل می دهند ، جرایم ارتکابی علیه آنها را می توان علاوه بر جرم علیه اموال ،از زمرةجرایم علیه آسایش عمومی محسوب کرد.

به همین دلیل ، بخشی از این جرایم حتی توسط خود مالک این اموال نیز قابل ارتکاب می باشند که از این میان جرایم مذکور در ( قانون تعزیرات ) طی مواد (564) ( راجع به تغییر ابنیه اماکن فرهنگی و تاریخی ثبت شده ) و (565) ( راجع به انتقال بدون مجوز اموال فرهنگی و تاریخی ثبت شده برخلاف شئون اثر و بدون مجوز ) قابل ذکر هستند. حتی – به نظر نگارنده – جرم موضوع ماده (565) ، تنها از سوی مالک قابل ارتکاب می باشد و اگر غیر مالک آن را مرتکب شود ، مشمول عنوان انتقال مال غیر ، که در حکم کلاهبرداری است ،(4)قرار خواهد گرفت .(5)

تنها تخفیفی که قانون گذار برای مالکینی که مرتکب جرایم مذکور در فصل نهم ( قانون تعزیرات ) می شوند پیش بینی کرده آن است که ، بر طبق ماده (569) ( در کلیه مواد این فصل ، در صورتی که ملک مورد تخریب ملک شخصی بوده و مالک از ثبت آن به عنوان آثار ملی بی اطلاع باشد، از مجازاتهای مقرردر مواد فوق معاف خواهد بود ) به نظر می رسد که در این ماده ، واژه ( تخریب ) در مفهوم عام آن به کار رفته و به کلیه جرایم مذکور در این فصل اشاره دارد. به علاوه ، شاید تصویب این ماده تلاشی در جهت جلب نظر شورای نگهبان بوده است که قبلاً در پاسخ به استفساریه شورای عالی قضائی سابق اظهار داشته بود که (…. قانون حفظ آثار ملی مصوب 1309 و اصلاحیه ها و الحاقات بعد از آن در جلسه مورخ 17/7/1361 ، فقهای شورای نگهبان مطرح و مورد بررسی قرار گرفت و شمول قانون نسبت به اموال شخصی به نظر اکثر آقایان فقهای شورا ، مغایر موازین شرعی تشخیص داده شد) جهت پرهیز از اطاله کلام ، از شرح تفصیلی تک تک مواد مذکور در فصل نهم خودداری می کنیم و تنها به تذکر مهمترین نکات راجع به هر یک از این مواد و نیز به ذکر این انتقاد بسنده می کنیم که قانون گذار نباید هیچ یک از مواد دوازه گانه این فصل را در ماده (727) به عنوان جرایم با ماهیت خصوصی مورد اشاره قرار می داد در حالی که ،بر عکس ،همه آنها را در ماده (727) به عنوان جرایم خصوصی ذکر کرده است . آنچه که از دامنه این اشکال می کاهد ،وجود ماده (567) است که به موجب آن ،( در کلیه جرایم مذکور در این فصل سازمان میراث فرهنگی یا سایر دوایر دولتی ، بر حسب مورد ، شاکی یا مدعی خصوصی محسوب می شوند.) (6) بنابراین می توان گفت که به رغم وجود ماده (727) ، این سازمانها و دوایر دولتی ، حسب وظیفه رسمی خود ،موظف به پیگیری موضوع بوده و حق عدم تعقیب ، گذشت یا استرداد دعوا را ندارند.

در ذیل نکاتی چند در مورد هر یک از مواد دوازده گانه فصل نهم ( قانون تعزیرات ) مصوب سال 1375 ، ارائه می گردد.

ماده (558) به وارد آوردن خرابی به اماکن مذهبی ،تاریخی ثبت شده در فهرست آثار ملی ایران و یا به لوازم منصوب یا موجود در آنها ، به شرط آن که این لوازم مستقلاً نیز واجد حیثیت فرهنگی ،تاریخی یا مذهبی باشند ، پرداخته است . در این مورد ماده (1) ( قانون راجع به حفظ آثار ملی ) مصوب سال 1309 ، قابل ذکر است که مطابق آن ( کلیه آثار صنعتی و ابنیه و اماکن را که تا اختتام دوره سلسله زندیه در مملکت ایران احداث شده ، اعم از منقول و غیر منقول ، با رعایت ماده 2 قانون می توان جزء آثار ملی ایران محسوب داشت و در تحت حفاظت و نظارت دولت می باشد ) مطابق ماده 2 قانون مذکور ( دولت مکلف است از کلیه آثار ملی ایران که فعلاً معلوم ومشخص است و حیثیت تاریخی یا علمی یا صنعتی خاصی دارد، فهرستی ترتیب داده و بعدها هم هر چه از این آثار مکشوف شود ضمیمة فهرست مزبور بنماید. فهرست مزبور بعد از تنظیم ، طبع شده و به اطلاع عامه خواهد رسید)

ماده واحدة ( قانون ثبت آثار ملی ) مصوب سال 1352 ، بر دامنه آثار ملی افزوده و اشعار داشته است : ( به وزارت فرهنگ و هنر اجازه داده می شود ،علاوه بر آثار مشمول قانون حفظ آثار ملی مصوب آبان ماه 1309 ، آثار غیر منقولی را که از نظر تاریخی یا شئون ملی واجد اهمیت باشد ، صرف نظر از تاریخ ایجاد یا پیدایش آن ، با تصویب شورای عالی فرهنگ و هنر در عداد آثار ملی مذکور در قانون مزبور در قانون مزبور به ثبت برساند. آثار مذکور در این ماده مشمول کلیه قوانین و مقررات مربوط به آثار ملی خواهد بود) ؛ لیکن متاسفانه ، قانون گذار پس از انقلاب ، بدون توجه به این ماده واحده ، با بازنویسی ( قانون مجازات عمومی ) سابق ، تنها به ( قانون راجع به حفظ آثار ملی ) اشاره کرده است .

ماده (599)، به سرقت آثار فرهنگی و تاریخی از مکانهایی مثل موزه و سایر اماکن تحت حفاظت و نظارت دولت و نیز به جرم خرید یا اخفای این آثار پرداخته است .(7)

ماده 560 ، به انجام عملیات در حریم (8) آثار فرهنگی و تاریخی ( مذکور در این ماده ) (9) پرداخته است . در صورتی که این گونه عملیات موجب تزلزل بنیان این آثار یا ورود خرابی و


دانلود با لینک مستقیم


تخریب اموال تاریخی و فرهنگی در حقوق جزای ایران

مقاله درباره بررسی زمینه های اجتماعی و فرهنگی فرار دختران از خانه

اختصاصی از یارا فایل مقاله درباره بررسی زمینه های اجتماعی و فرهنگی فرار دختران از خانه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره بررسی زمینه های اجتماعی و فرهنگی فرار دختران از خانه


مقاله درباره بررسی زمینه های اجتماعی و فرهنگی فرار دختران از خانه

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:52

مقدمه

بروز مکرر تن فروشی برای بقا به عنوان یگانه راهکار نزد دختران متواری از خانه (پدری) خود نمایانگر حضور گسترده خشونت و عدم پذیرش زنان به عنوان افراد مستقل در سطح جامعه است.

یکی از نمونه های بارز و رو به افزایش خشونت علیه زنان در سال های اخیر در کشور پدیده فرار دختران از خانه است. علیرغم عدم وجود آمار دقیق و اطلاعات مبتنی بر تحقیقات، پدیده فرار دختران از منزل در سال های اخیر در ایران رو به رشد بوده است.

درک و بررسی پدیده فرار دختران از منزل، ملزوم بررسی مفاهیم ارزشی و کلیدی دیگری است چون مفهوم «بکارت» و معانی مجازی فرهنگی «دختر بودن» در چارچوب نظام کهن مردسالارانه و متعصب مذهبی ایران و خصوصاً درک همه جانبه از عمق و ابعاد گسترده خشونت علیه زنان در جامعه.

گستاخی نهفته در عمل گریز از حیطه کنترل و حفاظت مردان (که به ویژه مترادف است با مفهوم خانه و خانواده بنا بر نگرش سنتی) یکی از مهمترین عوامل موثر در ایجاد فضای رعب آور و باز تولید تابوهای متعدد فرهنگی حول پدیده اجتماعی دختران فراری است. آنچه پدیده دختران فراری  ایران را از سایر نمونه های مشابه اجتماعی آن در سطح جهانی متمایز می سازدتنوع علل گریز از خانه در وهله نخست است. به عبارت دیگر نوجوانان دختر در ایران بر خلاف سایر کشورهاـ که فقر مادی انگیزه اصلی گریز از خانه و هجرت به خیابان است ـ به دلایل گوناگونی که همگی حاکی از وجود و بروز پیاپی خشونت در محیط خانوادگی ایشان است تصمیم به فرار می گیرند و نیاز مالی فرد یا خانواده وی تنها بخشی از جامعه دختران متواری را شامل می شود.

گریز از بند خشونت جسمانی و یوغ اعتیاد و اسارت های جنسی و همچنین امید به آغاز زندگی نوین و مستقل از جمله دیگر انگیزه های رایج در تصمیم به فرار دختران و هجومشان به شهرهای بزرگ به ویژه تهران است. بنابراین در درجه نخست هر پژوهش رسمی و علمی ملزم است که ساختار و جایگاه خانواده را بازبینی کرده و تصویر مثبت ولی نادرست و افراطی رایج در فرهنگ مان از این پدیده را به نقد بکشد.

تحقیقات معتبر باید در بررسی خود بر ناامن بودن محیط خانه برای افرادی که از آن گریزان می شوندتأکید کنند.

از سوی دیگر گر چه فرار یک دختر از منزل معادل برقراری رابطه جنسی برای بقا توسط وی نیست اما بدلیل بالا بودن احتمال وقوع این امر به ویژه در چند روز ابتدای فرار بررسی پدیده اجتماعی فرار دختران با تحقیق حول جمعیت زنان ویژه و روسپی های جوان در هم تنیده شده است. در اینجا دو نکته را لازم به تذکر می دانم. اولاً بروز مکرر تن فروشی برای بقا به عنوان یگانه راهکار نزد دختران متواری از خانه (پدری) خود نمایانگر حضور گسترده خشونت و عدم پذیرش زنان به عنوان افراد مستقل در سطح جامعه است. به عبارتی دیگر اگر نظام دولتی و جامعه ما ابزار و کانون های متعدد و قابل دسترس دیگری را برای امرار معاش و گذران وقت  برای دختران (و پسران جوان) تولید و تثبیت کرده بود اولین ساعات رهایی از قید و فشارهای موجود در خانه اینچنین ساده معادل با تن فروشی و درگیرشدنشان در باندهای فحشا نمی شد.

نکته دوم آنکه از منظر فرهنگی نیز دختران فراری، زن خیابانی و روسپی های جوان در ذهنیت عامه ما همواره مترادف همدیگر قلمداد می شوند. ریشه این نگرش عمومی را می توان در سطحی وسیع تر در فرهنگ مان جویا شدکه در آن زنان و دختران در اجتماع ما همواره معادل هستند با کاربرد صرفاً جنسی ایشان ( آن هم برای مردان جامعه ما). «بکر بودن» یک تن نقطه جذابیت فرد برای تسخیر و اکتساب (لااقل تن) اوست.

«گریزان بودن» وی از سویی نشانگر بی کس وکاری  وی و بالنتیجه قابل دسترس بودنش برای شکارچیان تن است و از سویی دیگر زنگ خطری برای «غیرت ورزان» جامعه مرد سالار ماست تا به اعمال خشونت بیشتر سعی در پنهان سازی زنان و دختران کشور نمایند. حجاب اجباری به عنوان نمادین ترین راهکار رسمی برای تأمین و تثبیت «عفت زنانه» همزمان یادآور مفهوم کهن «محجوبیت» (که ساختار مفعولی ست) به عنوان یگانه صفت نیک و برازنده برای جنس مونث در فرهنگ ما می باشد و معادل با باز تولید جایگاه اجتماعی زنان ـ در پرده ماندن و محصور بودن جنس مونث ـ در چارچوب این نظام مردسالار است.

غالب فعالیت های دولتی و حکومتی پیرامون «مجرم سازی» و انکار حقوق دختران فراری در ایران باقی مانده است. اخبار رسانه های کشور و پژوهش های مستقل و رسمی نشانگر آنست که تاکنون بیشترین تلاش ها و مسئولان امر در این زمینه حول بازگرداندن هر چه زودتر افراد به خانواده هایشان و تخلیه فوری اماکن مخصوص رسیدگی به این جماعت (زندان ها و مراکز نگهداری موقت دولتی) همراه با کمترین توجهی به اهمیت ریشه یابی این پدیده رو به افزایش اجتماعی بوده است. از این رو سازمان های غیر دولتی و افراد داوطلب متعددی که در زمینه های گوناگونی چون مددکاری اجتماعی روانکاوی ایجاد شبکه های کمک رسانی گوناگون ارزیابی و مبارزه حقوقی و آموزش های علمی آسیب شناسانه پدیده گریز دختران و عواقب گسترده و غالباً دردناک آن فعالیت کرده و می کنند عمیقاً قابل تحسین هستند.آنچه مسلم است ابعاد وحشتناک رشد این پدیده در جامعه متلاطم مان که طیف وسیعی از نگرانی های بهداشتی( سلامت روحی و جسمانی خصوصاً نسل جوان) و تنزل ارزش های فرهنگی و انسانی به ویژه نگرش عمومی نسبت به زنان و دختران در کشورمان را به همراه دارد می تواند موثرترین انگیزه برای تأکید بر اهمیت انجام پروژه های عمیق علمی و حمایت از فعالیت های موجود در این زمینه باشد.

 

 

 

 بیان مسأله :

پدیده دختران فراری با گسترش روزافزون خود امروز به عنوان یک تهدید جدی برای کانون گرم خانواده ها مطرح و عامل افزایش ناهنجاریهای اجتماعی در شهر شناخته شده است شهر تهران از جمله شهرهایی است که این پدیده در آن همچون زنگ خطری دائم در گوش شهروندان شنیده می شود و بیم آسیب های اجتماعی گوناگون را گوشزد می کند بر اساس آمار، میزان سن دختران فراری 15 تا 20 سال است و سن دختران فراری در حال کاهش است.

دختران فراری اقدام خود را نوعی اعتراض می دانند و خود را قربانی روابط ناسالم در خانواده ها و فراموش شده در جامعه می دانند.

دختران به علت اختلافات فکری که بین آنها و خانواده هایشان رخ می دهد و به نیازها و امکانات مورد نیاز آنها توجه کافی نشده است دچار کمبودهای عاطفی و احساسی گشته اند و برای نجات از چنین وضعیتی بهترین راه ممکن که در عین حال مذموم ترین راه می باشد را انتخاب می کنند.

تحقیقات اجتماعی صورت گرفته نشان می دهد که گزارشهای بی شماری درباره ولگردان خیابانی مرد و باندهای تبهکاری نوشته شده است، اما در این مطالعات تنها اشاره ای کوتاه و گذرا به زنان شده است (آن کمپل) دختران را در باندهای خیابانی نیویورک مورد مطالعه قرار داده است این موضوع از زمانی به عنوان پدیده اجتماعی مورد توجه قرار گرفت که تعداد دختران فراری زیاد شد و نظم و امنیت جامعه را زیر سؤال برد، نگاهی گذرا به تاریخ گذشته، سرزمین ما نشان می دهد که زنان همیشه در پشت پرده قرار گرفته اند. شمار بسیار اندکی از زنان توانسته اند در زمینه های مختلف تواناییهای خویش را به اثبات برسانند. بیایید دورتر نرویم همین قاجارها زن را به عنوان ضعیفه می شناختند. همین گذشته به ارث مانده در خانواده ها این اصل را تأکید می کند که زنان را از حقوق انسانی خویش محروم سازند و با بهانه های مختلفی چون (احساساتی بودن، مادر بودن، مطیع شوهر بودن) از وظایف اجتماعی ـ سیاسی کنار گذارند و چنین تعصباتی حتی تا آنجا پیش می رود حق تحصیل ـ تفریح و غیره را به دختران  و زنان ندهند، ولی پس از گسترش آگاهیهای اجتماعی ـ سیاسی و فرهنگی زنان توانسته اند به تواناییهای خویش پی ببرند و راهی را برای اثبات خویش پیدا کنند و اگر ارزش های سنتی جامعه و خانواده با آن به مخالفت برخاست راهی ناهنجار را انتخاب نمایند جامعه کنونی ایران باید زن را به عنوان یک موجود اجتماعی که نیمی از جامعه بشریت را تشکیل می دهد بپذیرد اما آمار منتشره از فرار دختران حاکی از این واقعیت است که جامعه هنوز به نیازها و احساسات و علایق دختران توجه ننموده است.

در این تحقیق برآنیم تا عوامل مؤثر بر بروز چنین پدیده ای را دریابیم و درصدد پاسخگویی به سؤالات زیر برآییم.

1) چرا دختران از خانه فرار می کنند؟

2) وضعیت اقتصادی چه تأثیری در فرار دختران از خانه می تواند داشته باشد؟

3) بها ندادن به دختر در خانواده به عنوان یک فرد چه تأثیری در فرار دختران از خانه دارد؟

4) آیا عدم ثبات خانواده می تواند یکی از دلایل فرار دختران باشد؟


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره بررسی زمینه های اجتماعی و فرهنگی فرار دختران از خانه

دانلود تحقیق درباره تهاجم فرهنگی یا شبیخون

اختصاصی از یارا فایل دانلود تحقیق درباره تهاجم فرهنگی یا شبیخون دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق درباره تهاجم فرهنگی یا شبیخون


دانلود تحقیق درباره تهاجم فرهنگی یا شبیخون

تعداد صفحات:14

نوع فایل: word (قابل ویرایش)

لینک دانلود پایین صفحه

 

 

 

مقدمه

نوجوانان و جوانان به مثابه آینه های تأثیرپذیری می مانند که هر آنچه را ببینند و بشنوند صریحا بخاطرخواهند سپرد و چون به مقتضای سنشان بدنبال نو آوری، الگوهای بکر و جذاب و مطرح نبودن هر چه بیشتر خود در بین دیگران هستند، متاسفانه الگوهای القاء شده از سوی بیگانگان را چشم بسته و بدون هر گونه آگاهی می پزیرند و در تقلید کورکورانه از این الگوها غربی و مبتذل حتی سعی در سبقت جستن از یکدیگر دارند و انواع دستجات، اجتماعات، گروههای مبتذل را با عناوین مختلف تشکیل داده و می دهند.

دشمنان انقلاب اسلامی بعد از اینکه انواع راههای مبارزه، از قبیل تحریم اقتصاد، جنگ و...را آزمودند و نتوانستند نتیجه مطلوب را برای به زانو درآوردن نظام اسلامی پیدا نمایند به سلاح مبارزه فرهنگی روی آورده و راه مبارزه با انقلاب را بدین سان در پیش گرفتند.

استکبار جهانی در این مبارزه عظیم جوانان این مرز بوم را نشانه رفته و به انحراف کشاندن نسل جوان را که آینده سازان واقعی کشور هستند، سرلوحه اهداف خود قرار دارد.

بر اساس مطالعات و تحقیقات انجام شده درباره انواع گروههای مبتذل موجود در جامعه و افراد تشکیل دهنده این گروهها مشخص شده است که اکثر این جوانان نسبت به مسایل عام فرهنگی و اجتماعی ایران و جهان و فقدان کانال های ارتباطی بین انها دچار سردرگمی شده و خود را به مرور زمان در گردابی از مشکلات می بینند. این جوانان در گفتگوها و محافل خود وقت خود را صرف مسائلی می کنند که کمترین اطلاعاتی و یا حتی هیچ اطلاعاتی از آنها ندارند.

د بیانات آنها کلماتی همچون حقیقت، خدا، صلح و ... به چشم می خورد اما غافل از اینکه بیان هر کدم از این کلمات مستلزم کار و تحقیق و مطالعه فراوان است که این افراد در فضای بسته افکارشان، اجازه چنین کاری را پیدا نخواهند کرد و تنها با مطالعه کتبی در مورد ماوراءالطبیعه، ارواح و ... بحث های خرافی و غیرعملی را در پاسخ به سئوالات ذهنشان گزینش می کنند و هرچه این پاسخ ها خرافی و عجیب و غریب تر باشد برای آنها جذابیت بیشتری دارد.

ما در این مقوله نگاهی گذرا به تعدادی از گروه های مبتذل موجود در جامعه انداخته و با نحوه تشکیل افکار، مرام و هدف آنها آشنا می شویم.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق درباره تهاجم فرهنگی یا شبیخون

توسعه فرهنگی

اختصاصی از یارا فایل توسعه فرهنگی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 42

 

مقدمه:

بی شک بالاترین و والاترین عنصری که در موجویت هر جامعه دخالت اساسی دارد فرهنگ ان جاممعه است. اساساً فرهنگ هر جامعه هویت و موجودیت آن جامعه را تشکیل می دهد و با ؟ فرهنگ هر چند بعدهای اقتصادی ، سیاسی، صنعتی و نظامی قدرتمند و قوی باشد ولی پوچ ، پوک و میان تهی است. «فرهنگ» کلمه ای بسیار رایج و مورد توجه در تمامی جوامع متمدن بوده است. به طوری که با گسترش اجتماعات و پیچیده شدن روابط و افزایش امکانات و ابزار، بحث از فرهنگ بیشتر و ابعاد متعددی به خود می گیرد. اگر تا دو قرن قبل جنبه های خاصی از زندگی اجتماعی و نقش محدودی برای فرهنگ وجود داشت، به تدریج نفوذ و قدرت فرهنگ و نقش آن در ابعاد مختلف جامعه بشری بسیار بیشتر است.

تحولات یک فرد در صحنه های منطقه ای و بین المللی که چهره سیاسی، فرهنگی جهان را تغییر داده این تصور را بر خلاف القائات ، تبلیغات و ادعاهای جریانهای خاصی که محور مسائل و مشکلات و تصادفات در آینده اقتصادی و تکنولوژیکی خواهد بود، شکل می دهد که قدرتهای مادی و صنعتی جهان تمامی امکانات خود را در جهت سلطة فرهنگی خود و نابودی فرهنگهای دیگر قرار می دهند.

نظامهای سلطه و سازمانهای بین الملی تحت کنترل آنان تا کنون نخواسته اند رابطه ای منطقی بین فرهنگ ، استقلال و توسعه برقرار نمایند. زیرا که با ادامة سلطه و حاکمیت آنان و غارت و چپاول کشورهای دیگر منافات و مغایرت دارد. داشتن فرهنگ استقلال و توسعه واقعی و همه جانبه، مانع حضور و دخالت بیگانه خواهد بود.

حال سوال اساسی اینست که چگونه جامعه ای می تواند به این مهم دست یابد؟

و پاسخ اینست که:

جامعه ای که به تعلیم و تربیت خویش بها می دهد و بناهای فرهنگی و اموزشی، به ویژه مدارس آن در شهرها و روستاها، با عنایت به اصول مهندسی آموزشی از بهترین و پر جلوه ترین بناهی موجود باشد و معلمان آن از اقتدار زیادی برخوردار و موفق ترین، پر نشاط ترین و محبوب ترین الگوهای اجتماعی باشند از بیش ترین پیشرفت فرهنگی ، اجتماعی برخوردار بوده ، کم ترین آفت ها و آسیب پذیری های فردی اجتماعی را خواهند داشت و همچنین جامعه ای که وارث معلمان مقتدر باشد به یقین صاحب ارزش های والای فرهنگی و توسعه یافته ترین نهادهای اجتماعی خواهد بود.

هدف از توسعه فرهنگی

وقتی غربیها از توسعه فرهنگی در جهان سوم بحث می کنند بیشتر تعریف و هدف از آن را یک قدم به جلو در بهره برداری از امکانت فرهنگی جامعه ذکر می نمایند و اینکه فرهنگ از اختصاصی بودن و قشری و طبقاتی بودن خارج می شود و به طبقه ویژه و مرفّه و متمکن اختصاص نداشته باشد و در اختیار همگان قرار گیرد چنانچه اگر بحث از توسعه سیاسی باشد معنایش سهیم کردن مردم و مشارکت عموم ر رقم زدن سرنوشت سیاسی خویش است.

اما در اسلام مفهومی بسیار عمیق تر، ظریف تر و گسترده تر دارد. در اسلام مسئله تعالی معنوی انسانها و جامعه ، تهذیب نفس، مبارزه با فساد، رشد فضیلتها و تقوی ، بهره برداری عمومی از تقوی و عدالت اجتماعی، حاکمیت روح اخوت اسلامی و نظم و انضباط و قانون ، رشد بینش و بصیرت دینی و اهی ، حاکمیت ارزشهای دینی و خلاصه بارور شدن و شکوفایی استعدادهای علمی و افزایش خودآگاهی افراد جامعه و بیداری وسیع و همه جانبه ملت از اهداف توسعة فرهنگی است.

بدیهی است اهدافی به این وسعت وعمق هرگز در فرهنگهای بشری مورد توجه قرار نگرفته و قرار نخواهد گرفت. در اینجا توجه به این معنا لازم است که اسلام به ابعاد وجودی انسان عمق و وسعت می دهد و او را در حصار محدود مادیات زندانی نمی نماید و این بدان معنا نیست که با توجه به حیات معقول و معنوی انسانها، از حیات مادی و دنیوی آنها غفلت شود و آنها را به عزلت و گوشه نشینی و گوشه گیری فرا خواند بلکه تحول در حیات و بینش انسانها مقدمه ای است برای تحول در زندگی انسانها، و زندگی آخرت و حیات معقول و الهی انسانها در جهان واپسین تبعی ای است از زندگی معقول و برتر و حسنه انسانها در این جهان (الدنیا مزرعه الاخره) که همه ما از خداوند می خواهیم ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی ااخره حسنه- و اُنَّ الْمُتَّقینَ ذَهَبُواْ بِعاجِلِ الْدُنْیا وآجِلِ الاخِرَهِ.

اصول و مبانی توسعه فرهنگی

اصول و مبانی رشد و توسعه فرهنگی، و بررسی زوایا و ابعاد هر یک از جهات یاد شده خود می تواند موضوع مباحث ظریف ، آموزنده و قابل توجهی قرار گیرد که در این مختصر امکان پرداختن به آنها و تجزیه و تحلیل همه جانبه آنها میسر نیست. منتهی به طور فهرست وار به چند مسئله اشاره می نمائیم و تفصیل آن را به عهده اندیشمندان و فرصتهای دیگر واگذار می کنیم.

الف) رسیدن به بیداری، آگاهی و رشد، افزایش معرفت انسانها و ایجاد تحول در بینش و برداشت و بصیرت فردفرد جامعه نسبت به کلیه زمینه های عالم وجود و درک عمیق و روشن از جهان آفرینش و آفریدگار جهان و اهداف خلقت.

به بیان امام صادق (ع) «وَجَدْتُ عِلْمَ النّاسِ کُلُّهُ فی اَرْبَعٍ اَوَّلُها اَنْ تَعْرِفَ رَبَّکَ وَ الثّانی اَنْ تعْرِفَ رَبَّکَ و الثّانی اَنْ تَعْرِفَ ما صَنَعَ بِکَ و الثّالِثُ اَنْ تَعْرِفَ ما اَرادَ مِنْکَ وَالرّابِعُ اَنْ تَعْرِفَ ما یُخْرِجُکَ مِنْ دینِکَ

یا به بیان حضرت سیدالشهداء (ع) اَلْمَعْروُفُ بِقَدْرِ الْمَعْرِفَهِ یا به سخن امیر المومنین (ع) اِذا اَرْذَلَ عَبْداً حَطَرَ عَلَیْه الْعِلْمَ یا به سخن امام باقر (ع): اَلْکَمالُ کُلُّ الثَّقَقّْهُ فی الدّین وَ الصَّبْرُ عَلَی التّابِئِهِ وَ تَقْدیرُ الْعیشَهِ

ب) ایمان و اعتقاد به خداوند (خدا خواهی و خداگرایی).

آدمی کاندر طریق معرفت ایمان ندارد

شخص انسان دارد شخصیت انسان ندارد.

ج) ایجاد انگیزه های الهی و معنوی.

د) تقویت پایه ها و بنیادهای اخلاقی و ارزشهای روحی.

ه) هدفداری و هدفگرایی و آخرت خواهی در کارها.

و) اتکال به نیروی لایزال الهی.

ز) شکر گزاری در برابر نعمتها و صرف نعمتها در جهت الهی و در راه تحصیل رضوان ا...

ح) جلوگیری از تضییع عمر و جوانی و استعدادهای خداوندی و ممانعت از تخریب و هدر رفتن سرمایه ها.

ط) استفاده از روشهای مطلوب و تشویق و توبیخ در جهت حداکثر بهره برداری بهینه از نعمتها و الطاف الهی.

ی) آینده نگری.

ک) احیای شخصیت حقیقی انسانها.

ل) ارائه الگوها و اسوه ها والای مکتبی و انسانی در راه هدایت انسانها.

در این رابطه یکی از شاخص ترین الگوها و محورها، ولایت فقیه و نقش و تأثیر سازنده آن در جامعه است. ولایت فقیه محور اصلی در تمرکز نیروها، هدایت و بسیج استعدادها، انسجام و وحدت کلمه در جامعه می باشد. بیداری ملت، رشد و تقویت بنیادهای انقلابی و اسلامی جامعه، احیای شخصیت دینی مردم، احیای تفکر و اندیشه اسلامی ناب محمدی (ص)، رشد و شکوفائی استعدادها، مقابله


دانلود با لینک مستقیم


توسعه فرهنگی

میراث فرهنگی

اختصاصی از یارا فایل میراث فرهنگی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

میراث فرهنگی

"میراث" در لغت به معنی آن چیزی است که به ارث رسیده است. این واژه مفهوم انتقال از گذشته به آینده را می رساند. در واقع، به میراث بایستی به عنوان ماترکی نگاه کنیم که از نیاکان دریافت کرده و لازم است به نسل های آینده انتقال دهیم.

"میراث فرهنگی" نبوغ خلاقه مردمی است که در گذشته دور، گذشته نزدیک و در حال حاضر زندگی می کرده و می کنند. این گونه میراث، یعنی میراث فرهنگی، درباره سنت ها، عقاید و دست یافته های هر کشور و مردم آن سخن می گوید.

دو نوع شاخص میراث فرهنگی عبارتند از: "میراث مادی" و "میراث معنوی". نوع نخست شامل مواریثی است که به طور فیزیکی قابل لمس هستند، مانند بناها، مجسمه ها، نقاشی های دیواری، اشیاء و غیره.

نوع دوم، با آثار غیر مادی به جا مانده از گذشتگان، از جمله موسیقی، رقص، ادبیات، تئاتر، زبان، دانش سنتی، مراسم مذهبی، آیین های سنتی و غیره، سر و کار دارد.

میراث مادی، به نوبه خود، شامل میراث منقول(که به راحتی از مکانی به مکان دیگر قابل انتقال است) و میراث غیر منقول(که قابل انتقال به مکان دیگر نیستند) می شود. سابقاً و خصوصاً در قوانین ملی کشورها میان میراث منقول و غیر منقول، تفاوت زیادی وجود اشت و ارزش تاریخی بیشتر به یادمان ها، اشیاء عتیقه و کارهای هنری، معطوف بود. لیکن در سده های اخیر، اهل فن بر کمرنگ کردن مرز میان میراث منقول و غیر منقول و یکپارچه سازی تمام وجوه میراث تمایل بیشتری نشان داده اند. علاوه بر این، یکی دیگر از وجوه بسیار مهم میراث، یعنی ارتباط میان میراث و جامعه، امروز جایگاه ویژه ای یافته است. به این ترتیب که میراث فرهنگی اعم از انواع مادی و غیر مادی آن بایستی در ارتباط با ارزشهای فرهنگی جامعه تولید کننده آن، مطالعه و بررسی شود.

معنی واژه میراث فرهنگی در طول دهه های اخیر تحول یافته است. در ابتدا این واژه تنها به شاهکارهای هنری و ارزش های تاریخی اطلاق می شد، لیکن اکنون معنای وسیع تری یافته و آنچه را که برای مردم دارای اهمیت ویژه است، شامل می شود. امروزه واژه میراث شامل میراث فرهنگی و میراث طبیعی است. این بدین معنی است که شناخت و درک کامل تنوع فرهنگی، بدون توجه ویژه به میراث طبیعی میسر نیست، طبیعت و فرهنگ به طور ذاتی در ارتباط با یکدیگر هستند؛ بشر محیط افراد خود را تعدیل کرده و محیط نیز بر فعالیت های انسان تأثیر گذار بوده است. گرچه قسمت عمده آثار فرهنگی در دو دسته محوطه های فرهنگی و طبیعی قابل تقسیم بندی هستند، لیکن گونه سومی نیز وجود دارد که تلفیقی از مصادیق فرهنگی و طبیعی بوده و امروزه تحت عنوان میراث تلفیقی شناخته می شود.(برای اطلاع بیشتر به کنوانسیون حفاظت از میراث فرهنگی و طبیعی جهان رجوع کنید)

مصادیق میراث فرهنگی به طور خلاصه ی توانند دربرگیرنده یک و یا چند مورد از موارد زیر باشند:

آثار معماری و یادمان ها؛ مراکز تاریخی؛ مجموعه بناها؛ موزه ها؛ آرشیو ها؛ کتابخانه ها؛ محوطه های باستانی؛ غارهای اولیه؛ مناظر فرهنگی؛ پارک ها و باغ های تاریخی؛ پارک های زیستی جانوری و گیاهی؛ باستان شناسی صنعتی و یا سنت های شفاهی، آداب اجتماعی؛ دانش سنتی؛ صنایع دستی، فضاهای فرهنگی و...

مصادیق میراث طبیعی نیز می توانند شامل موارد زیر باشند:

مناظر زیبای طبیعی؛ شکل گیری های زمین شناسی و جغرافیایی که ارزش علمی و یا زیبایی شناسی دارند؛ محوطه های مشخص که زیستگاه گونه های در معرض خطر حیوانات و گیاهان باشد، ازجمله پارک های طبیعی و یا دریایی و...

معنای میراث فرهنگی در اساس نامه تشکیل سازمان میراث فرهنگی (1364)، این طور آمده است: به کلیه آثار باقیمانده از گذشته که نشان دهنده خط سیر انسان باشد و باعث عبرت انسان ها شود. و در قانون اساسی ایران، عناصر تشکیل دهنده میراث فرهنگی یک کشور، آثار فرهنگی – تاریخی نامیده می شوند که به طور کلی به دو بخش میراث مادی و میراث معنوی تقسیم می شود.

میراث فرهنگی معنوی شامل شخصیت های علمی ، فرهنگی و آیین ها و افکار فرهنگی است.

میراث فرهنگی مادی شامل آثار منقول و آثار غیرمنقول است، آثار منقول به آثاری گفته می شود که قابل انتقال و جابه جایی باشند مانند آثار موزه ای، یافته های باستان شناسی و...

آثار غیر منقول شامل : مجموعه های تاریخی، بناهای تاریخی، محوطه های باستانی، شهرهای تاریخی و تزئینات وابسته به معماری است

اما آیا میراث فرهنگی همان ثروت فرهنگی است؟

نکته قابل توجه این است که تمامی ثروت های فرهنگی جزء میراث فرهنگی اند اما تمام میراث فرهنگی ثروت فرهنگی نیستند، اما میراث فرهنگی را می توان به ثروت فرهنگی تبدیل کرد.

میراث فرهنگی در میان عموم مردم به چه معناست؟ بیشتر ما با شنیدن واژه میراث فرهنگی یاد سازمانی می افتیم که به نوعی مسئول نگهداری موزه ها ( به همراه آثارشان)، مجموعه های تاریخی، بناهاو سایر آثار ارزشمندی است که از دوران مختلف تا امروز برای ما و آیندگان باقی مانده است. اما با توجه به مطالب بالا این معنی به تنهایی کافی است؟ پس خود میراث فرهنگی بدون تعلق به سازمان خاصی موجودیت ندارند؟ پس چرا بسیاری از آثار فرهنگی درون مجموعه های خصوصی نگهداری می شوند یا مر بوط به سازمان دیگری مانند حج و اوقاف هستند؟

آیا تا کنون از خود پرسیده ایم که ظرف گلی ای که دست به دست از بزرگان خانواده به دست ما رسیده هم جزء میراث فرهنگی محسوب می شود؟ اگر جواب منفی است پس چرا آن را دست به دست می کنیم؟ چرا مهم است که حتما آن را سالم به دست آیندگان مان برسانیم؟

اما اگر جواب مثبت باشد، آیا تابه حال از خود پرسیده ایم که برای این اثر فرهنگی چه کرده ایم؟ همان طور که همه می دانیم تمامی مبادلات در این روزگار دو طرفه است، اگر اثر فرهنگی نشان دهنده فرهنگ پیشینیان ما است پس ما برای اثر فرهنگی چه هستیم؟ اگر اثر فرهنگی ارزشمند است چون تنها جسم آن نیست که ارزش دارد، بلکه کلی اندوخته فرهنگی با خود دارد که برای آن معنویت است که آن را دست به دست می کنیم، پس ما برای این سند زنده تاریخ چه باید بکنیم؟

چرا اگر همین اثر را درون یک موزه درون ویترین ببینیم برایمان جالب می شود که حتما آن را خوب ببینیم و اصلا برای دیدن همان اثر ممکن است ماه ها برنامه ریزی کنیم تا به موزه یا ... برویم، که اگر در بیرون از خطوط مرزی ایران هم باشد باز بیشتر مورد استقبال ما قرار می گیرد. اما چرا همان اثر زمانی که در دستان ماست این گونه مهربان نیستیم؟ چرا بیشتر به ارزش های فرهنگی نهفته در این آثار بها نمی دهیم؟

بی تفاوتی ما به آثار فرهنگی مان به گونه ایست که برای خود اثر موجودیتی قائل نیستیم و حتی در ذهن خود تعریفی که داریم بسیار کلی و سازمانی است، مانند این که در تعریف کتاب، تنها به ناشر آن توجه شود، پس خود کتاب و نویسنده چه می شوند؟

برای هر یک از ما پیش آمده است به طور کاملا اتفاقی پا به منطقه ای گذاشته ایم که پر از تکه سفال های تاریخی است، چرا بیشتر از این که به فکر سامان دادن این تکه ها باشیم به فکر برداشتن غنیمت از آنیم؟ اگر جام طلایی در این منطقه پیدا کنیم چه کار می کنیم؟ برای خود بر می داریم؟ تحویل سازمان مربوطه می دهیم؟ یا آن را در جای خود رها می کنیم؟ اگر اثری فرهنگی است پس متعلق به تمامی انسان هایی است که در این جهان هستند، یعنی روزی خالق این اثر آن را برای دیگر انسان ها خلق کرده است. پس بزرگ تر ببینیم و بدانیم که ما هم می توانیم وظایفی در برابر آثار فرهنگی داشته باشیم، ممکن است امروز این وظیفه را با نمایش درست آن به تمامی انسان ها انجام دهیم و فردا با نگهداری و حفاظت آن در برابر غارتگران به گونه ای دیگر خدمتی به این اثر فرهنگی کرده باشیم.

آن چه اهمیت دارد برخورد درست ما به عنوان یک انسان در هر جای دنیا، با این آثار است

نظر اسلام در مورد حفاظت از میراث فرهنگی چیست؟

میراث فرهنگی

میراث فرهنگی، آن چیزی است که از گذشته به یادگار باقی مانده، بیانگر فرهنگ و تمدن گذشتگان یک ملت می باشد . بر این اساس ، میراث فرهنگی، شامل مکان های تاریخی و مذهبی، نظیر مساجد، حسینیه ها، زیارتگاه ها، کلیساها،کنیسه ها، اشیا و صنایع تاریخی، آثار علمی، هنری و هر چیزی است که دبا این موضوع در ارتباط باشد.

اهمیت میراث فرهنگی در اسلام

حفاظت و توجه به میراث فرهنگی، جایگاه و نقش مهمی در آموزه های اسلامی دارد و در یک تقسیم بندی، می توان سه عامل مهم زیر را برای این موضوع برشمرد:

1. اهتمام به علم و دانش؛ بخش عظیمی از میراث فرهنگی ، از متون و آثار علمی گذشتگان تشکیل شده است که با انتقال اندوخته های علمی پیشینیان به نسل های آینده، می تواند نقش عظیمی در تعلیم و پیشرفت علمی و رشد و ارتقای فرهنگ مادی و معنوی یک جامعه داشته باشد.

2. اهمیت و جایگاه والای مکان های عبادی ؛ در آیات و روایات متعددی بر ایجاد مساجد و مکان هایی که عبادت خداوند در آنها انجام شود و نیز بر حفاظت، پاکیزه نگاه داشتن، تعمیرو مرمّت و رعایت احترام آنها ،


دانلود با لینک مستقیم


میراث فرهنگی