یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

تحقیق و بررسی در مورد توسعه فرهنگی

اختصاصی از یارا فایل تحقیق و بررسی در مورد توسعه فرهنگی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

راههای توسعه فرهنگی شهرمان :

توسعه فرهنگی دارای تعاریف زیادی است ولی در یک معنای کلی، عبارت است از فرایندی که  به منظور هدایت  جامعه  بسوی تحقق مجموعه ای منظم از شرایط زندگی فردی و جمعی صورت می گیرد‏‏‏‏ .  توسعه فرهنگی در حقیقت کوششی است برای رسیدن  به تعادلی که تاکنون تحقق نیافته و در اینجا از آن بعنوان ایده آلها یاد می شود. ویا راه حلی است در جهت رفع فشارها  و مشکلاتی که پیوسته بین بخشهای مختلف زندگی اجتماعی و انسانی  وجود داشته و تجدید حیات می یابد .این فشار ها در جوامعی مثل جامعه جهان سومی ما نمود بیشتری  دارد و از جنبه های مختلف اقتصادی فرهنگی و اجتماعی قابل بحث و بررسی است.بهتر بود بجای جهان سوم از واژه در حال توسعه استفاده میکردم ولی همه ما قبول داریم شرایط روحی و اجتماعی جامعه ما با آنچه  ایده آل فرض میشود فرسنگها فاصله دارد.منظورم مثلا دغدغه هایی از نوع آموزش ،بهداشت ،مسکن، شغل و امنیت روانی در جامعه است.

توسعه فرهنگی از دستاوردهای بشر و پدیده ای است با ابعاد مختلف، و در محتوا دارای مشخصه های فرهنگی است،یعنی با سطح فرهنگ جامعه ارتباط تنگاتنگی دارد. هدف از توسعه ایجاد زندگی پر ثمری است که توسط فرهنگ تعریف می شود، به این ترتیب می توان گفت توسعه، دستیابی روزافزون انسان به ارزشهای فرهنگی نهفته خود است که  باعث بهبود زندگی انسانها میشود .

از مهمترین ابعاد توسعه فرهنگی یک جامعه که در ارتباط نزدیکی با سایر ابعاد توسعه می باشد، توسعه اجتماعی و فرهنگی است. توسعه فرهنگی اجتماعی از مفاهیمی است که با چگونگی و شیوه زندگی افراد یک جامعه پیوند تنگاتنگ دارد و در ابعاد عینی بیشتر ناظر بربالا بردن سطح زندگی عمومی از طریق ایجاد شرایط مطلوب و بهینه در زمینه های فقر زدایی، تغذیه، بهداشت، مسکن، اشتغال، آموزش و چگونگی گذران اوقات فراغت می باشد.همه اینها پارامتر هایی هستند که وضعیت ما را در دنیا از لحاظ شاخص توسعه یافتگی در وضعیت مناسبی نشان نمی دهد. توسعه اجتماعی و توسعه فرهنگی جنبه های مکمل و پیوسته یک پدیده اند و هر دو نوع الزاماً به ایجاد وجوه تمایز جامعه منجر می شوند. پس توسعه اجتماعی در پی ایجاد بهبود در وضعیت اجتماعی افراد یک جامعه است که برای تحقق چنین  بهبودی درپی تغییردرالگوهای دست و پا گیر و زاید رفتاری، شناختن و روی آوردن به یک نگرش نو، آرمان نو و اعتقاد مطلوب تری است که بتواند پاسخگوی مشکلات اجتماعی باشد.

از دید سازمان بین المللی و فرهنگی یونسکو توسعه فرهنگی پیش نیاز توسعه یافتگی در زمینه های سیاسی، اجتماعی اقتصادی و غیره می باشد. بنا براین  توسعه فرهنگی  فرآیندی است که درطی  آن تغییراتی درحوزه های ادراکی ،شناختی، ارزشی و گرایشی انسانها ی اجتماع بوجود می آید  . به عبارتی حاصل فرایند توسعه فرهنگی کنار گذاشتن خرده فرهنگ های  غلط قبلی و جایگزینی آن با تفکری است که در آن اجتماع، محور تفکر انسان قرار گرفته و هدف رسیدن به نگرشی نو و دانایی محور نسبت به تمام مسائل جامعه است .

پیشرفت فرهنگی به این معناست که انسانها تا چه اندازه توانسته اند برای ارضای نیازهایشان راه های مناسب بیندیشند و ابزارمناسب ابداع نمایند، این در واقع به معنی پیشرفت فکری است، یعنی هر چه که یک جامعه و اعضایش قدرت تفکر و علم بیشتری داشته باشند، بهتر می توانند به اهدافشان دست یابند، بنابراین پیشرفت فرهنگی در درجه اول به معنی پیشرفت فکری است، پیشرفت فکری خود به این معنا است که یک شخص تا چه اندازه می تواند در زنجیره روابط علی پیش برود و به تعداد بیشتری از عوامل و روابط بین آنها بیاندیشد .این افزایش آگاهی همان چیزی است که الوین تافلر قبلا از آن بعنوان مشخصه قرن ٢١یاد کرده بود.این رشد آگاهی میتواند  ما را در مقابل پذیرش یا عدم پذیرش مسائل در جامعه مسئول سازد تا با احتیاط و تامل و تحقیق بیشتر موضع گیری نماییم.در مقاله قبلی مثالی آورده شد که طی آن به داستان کنار رفتن تدریجی صنعت فرش ایران  در بازارهای رقابت تجاری دنیا اشاره شد در این فرصت نیز بد نیست اشاره ای شود به تنگ نظری ها و کج اندیشی هایی که منجر به کاهش درآمدهای بالای صنعت توریسم از کشورمان شده.لازم بذکر است بدانیم با وجود جاذبه های بسیار زیاد توریستی و طبیعت چهارفصل و پتانسیل بسیار زیاد ایران جهت جذب توریست ، سهم ایران از این صنعت نوین به یک دهم درصد هم نمی رسد. با این اوصاف بد نیست  ذهن خود را در معرض آزمون قرار دهیم و بعنوان یک شهروند در حال توسعه بیندیشیم  و ببینیم سلسله عوامل این ناهنجاری  تا کجا ریشه دوانده و این مضرات ریشه در چه علل و عواملی دارد؟

 یک شهروند توسعه یافته از لحاظ فرهنگی که صاحب یک پیشرفتگی فکری است می تواند براحتی از معلول به تمام علتها پی برده و در راستای حذف آن علتها قدم بردارد. ابتدا از خود و سپس در اجتماع بیرونی خود.از طریق مشارکتهایی در قالب NGO ها یا سازمانهای غیر دولتی تا مشارکت در طرحهای دولتی و غیره .

توسعه فرهنگی مدعی است ابتدا باید ساختار ذهنی شهروندان مدعی توسعه بسمتی هدایت شود که از آن به  اصلاح تفکرات فردی و جمعی یاد میشود .اینکه ما سلایق شخصی خویش را فراموش کرده و به مصالح جمعی آینده نگر جامعه خود بیندیشیم .اینکه تلاش کنیم رسالت خود را در این عرصه به انجام برسانیم. بد نیست از خودمان حداقل این سوال را بپرسیم به عنوان یک شهروند در حال توسعه حداقل کاری که میتوانیم برای بهبود شرایط جذب توریست بیشتر انجام دهیم چیست؟در دین مبین اسلام به اصلاح تفکر و اندیشه فردی برای اصلاح تفکرات جمعی اصرار زیادی شده که اگر بخواهیم یک جامعه مدرن فرهنگی داشته باشیم باید هر کدام از اعضای اجتماع قبل از آنکه بخواهند مطالبات فرهنگی و اجتماعی خود را از اجتماع طلب کنند باید ببیننند خود در این راستا چه گامهایی برداشته اند. با توجه به منافعی که میتواند در مثال قبل عاید جامعه در حال توسعه ما شود رسالت ما چیست؟ آیا احساس مسئولیتی از ناحیه حفظ و مراقبت از آثار و ابنیه تاریخی ،مذهبی و حفظ ارزشها و سنتها متوجه خود می بینیم؟برای این رسالت فرهنگی که بدوش ماست چه کار کرده ایم؟ آیا سعی کرده ایم  نوع نگرش خود را آنگونه که باید متحول سازیم؟ آیا در دوران گذر از خرده فرهنگهای غلط قبلی به حرکت در مسیر توسعه فرهنگی، فرهنگ برخورد با توریست را یاد گرفته ایم؟اصلا باورمان شده که بودن یا نبودن توریست چه فواید و مضراتی را متوجه ما میکند؟ اینجاست که به یک انقلاب فکری بشدت احساس نیاز میشود.

امروزه در راستای جهانی شدن و مباحثی که پیرامون GLOBALIZATION  مطرح است برای تحقق یافتن اهداف توسعه اقتصادی و سیاسی و اجتماعی، انسانهایی مورد نیازند که ذهن و  نگرش آنها  متحول شده باشد ، اگر قرار است شاخص های توسعه در کشورمان را بهبود بخشیم تا برای نمونه از دشمنان قسم خورده خود عقب نمانیم  ، آدمهایی که قرار است این کار را محقق کنند ، باید از وضعیت کنونی خود متحول شوند و ذهنیت مناسب پیدا کنند که متاسفانه امروزه اینگونه نیست که اگر اینگونه شود قطعا بنفع همه خواهد بود .

بد نیست برای اینکه تلنگری خورده باشیم بعرض برسانم شاخص توسعه یافتگی کشورعزیزمان ایران  چندین برابر از کشور اسرائیل کمتر است.و ما راه بسیار سختی را پیش رو داریم و رسالت بزرگی بر دوشمان سنگینی میکند.و مهمترین کاری که میکنیم میتواند این باشد که ابتدا از خود شروع کنیم چگونگی ایجاد توسعه و پیشرفت همواره یکی از سئوالهای اساسی و مهم در ایجاد دگرگونی و تحول تکاملی جوامع بوده است . معمولا وقتی سخن از توسعه و پیشرفت می شود نوعی پیشرفت و توسعه همه جانبه به ذهن متبادر می شود. اگر بخواهیم از توسعه و پیشرفت تعریفی داشته باشیم می توان گفت توسعه و پیشرفت همان افزایش سطح بهره مندی و رفاه ارتقا امنیت آزادی گسترش ارتباطات اجتماعی و امکان تحرک اجتماعی عمودی و افقی معطوف به ارزشهای جامعه که در سایه پیشرفت علمی و تکنولوژیک دگرگونی تکاملی در نظام بهداشت و درمان . آموزش و ساماندهی و مهندسی اقتصادی صنعتی و سیاسی و فرهنگی بوجود می آید. بنابراین برای رسیدن به افقهای مطلوب زندگی که همان زندگی توسعه یافته و همراه با پیشرفت است به نحو شایسته ای به مهندسی و مدیریت آن نیازمندیم و باید مدلی متناسب با ارزشهای دینی و ملی طراحی و تدوین گردد.

از آنجایی که هدف از این نگارش تبیین دیدگاهها و تدابیر رهبر معظم انقلاب اسلامی است ابتدا معیارهای پیشرفت یا شاخصه های یک جامعه توسعه یافته را بیان نموده و سپس به سیاست های توسعه از دیدگاه ایشان می پردازیم .

الف ـ شاخصه های جامعه توسعه یافته

1 ـ فرا صنعتی شدن : جامعه پیشرفته و توسعه یافته از نظر ایشان جامعه ای است که از مرحله صنعتی اولیه و کارخانه های دودکشی پا را فراتر گذاشته و به مرحله ای بالاتر یعنی ورود به عرصه تکنولوژی های سطح بالا شده است .

تکنولوژی هایی مثل نانو تکنولوژی تکنولوژی هسته ای تکنولوژی های مربوط به فناوری اطلاعات و هوا فضا و خلاصه هرگونه تکنولوژی که تعلقی به صنایع پایین دستی مثل کارخانه های دودکشی نداشته باشد.

2 ـ خودکفایی در نیازهای اساسی : جامعه پیشرفته جامعه ای است که در نیازهای اساسی به خودکفایی رسیده باشد . خودکفایی در نیازهای اساسی ضریب امنیت ملی را افزایش داده و نوعی احساس آرامش روحی و روانی را برای مردم به ارمغان می آورد. و باعث نوعی نشاط و امیدواری می گردد. البته اگر سرمایه ساختار نیروی انسانی امکان تبادل کالا صادرات و عوامل دیگر وجود داشته باشد هر چه بر حوزه و دامنه خودکفایی افزوده شود زمینه رونق اقتصادی و امنیت بیشتر را فراهم می آورد. به هر حال در مدل فکری رهبری انقلاب اسلامی توسعه بدون ساماندهی و تحقق خودکفایی در نیازهای اساسی توسعه ای غیرمدبرانه و آسیب پذیر خواهد بود. نیازمندی کالاهای اساسی دست دشمنان را در اعمال فشار برای ایجاد نابسامانی در توسعه کشور باز می گذارد.

3 ـ افزایش بهره وری : بهره وری از تلفیق اثربخشی و کارآمدی حاصل می آید . اقدام بهره وری اقدامی است که ما را به هدف برساند (اثربخشی داشته باشد) و رساندن به هدف با کمترین هزینه به انجام رسد. (کارآیی )

بنابراین وقتی سخن از بهره وری به میان می آید منظور این است که کارها را طوری تنظیم کنیم که با کمترین هزینه بهترین روش و کوتاهترین مسیر ما را به هدف برساند. شاخص بهره وری شاخص مهمی است که رهبری انقلاب اسلامی آنرا به عنوان یکی از معیارهای جامعه توسعه یافته درنظر گرفته اند.

4 ـ ارتقای سطح سواد : وضعیت علمی و مهارتی نیروی انسانی مهمترین شاخصه جامعه توسعه یافته است . مهمترین سرمایه هر جامعه نیروی انسانی است برای تحقق توسعه پویا و مستمر آموزش رکن اساسی است البته آموزشهای هدفمند و کاربردی که بتواند بستر لازم برای توسعه را فراهم آورد. بنابراین اگر بخواهیم جامعه پیشرفته ای داشته باشیم باید سطح سواد جامعه را افزایش دهیم .

5 ـ ارتقای خدمات رسانی به شهروندان : جامعه ای توسعه یافته خواهد بود که سطح خدمات رسانی به شهروندان در سطح مطلوبی باشد. هدف حکومت در اسلام خدمت رسانی به مردم است . بنابراین جامعه پیشرفته اسلامی جامعه ای است که سطح این خدمات ارائه شده از یک حد استاندارد و مطلوبیتی برخوردار باشد. چگونگی خدمات حمل و نقل خدمات امنیتی و قضایی خدمات آموزشی درمانی ورزشی فرهنگی و انطباق این خدمات با معیارهای استاندارد ابزار دیگری برای سنجش جامعه پیشرفته است . برای تحقق توسعه موردنظر باید ابعاد گوناگون خدمات رسانی به شهروندان با ساماندهی و مدیریت کارآمدی مناسب به سطح استانداردهای موردنظر برسد.

6 ـ افزایش امید به زندگی : جامعه پیشرفته موردنظر رهبر انقلاب اسلامی جامعه ای است که به سبب توسعه در ابعاد مختلف از قبیل وضعیت معیشت تغذیه بهداشت و درمان اشتغال و دستیابی به سطوح بالای رفاه مادی و معنوی امید به زندگی بیشتر شده و متوسط طول عمر مفید افزایش می یابد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد توسعه فرهنگی

تحقیق و بررسی در مورد محور سوم، ناتوی فرهنگی و استعمار نو 19 ص

اختصاصی از یارا فایل تحقیق و بررسی در مورد محور سوم، ناتوی فرهنگی و استعمار نو 19 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 21

 

نام و نام خانوادگی :

زهره حداد قندهاری

عنوان مقاله :

محور سوم، ناتوی فرهنگی و استعمار نو

بررسی اهداف و انگیزه های ناتوی فرهنگی

مدرک تحصیلی : لیسانس فرهنگ و معارف اسلامی

گرایش حقوق اسلامی

محل کار :دبستان دخترانه شهید فیاض بخش

ناحیه 5 مشهد

پایه چهارم ابتدایی

دی ماه 86

استرات‍ژی جدید غرب

در قبال

نظام جمهوری اسلامی ایران

چکیده (مفهوم جنگ نرم که ناتوی فرهنگی یکی از مصادیق آن است)

«جوزف نای» بعنوان یکی از نخستین نظریه پردازان نظریه بین الملل، موضوع «جنگ و قدرت نرم» را مطرح کرد. مقالاتی که وی در این زمینه نوشته، هم اکنون مورد استناد تمام کسانی است که درباره جنگ نرم تحلیل می کنند. وی در مقاله محدوده های قدرت آمریکا در فصلنامه علوم سیاسی، درباره قدرت نرم می گوید: به اعتقاد من اگر آمریکا بخواهد همچنان قدرتمند باقی بماند، مستلزم آن است که به «قدرت نرم» هم توجه کند.

منظور دقیق من از قدرت نرم چیست؟ قدرت نظامی و قدرت اقتصادی هر دو نمونه هایی از «قدرت فرماندهی سخت» هستند که می توانند برای تغییر مواضع دیگران مورد استفاده قرار گیرند. قدرت سخت می تواند مبتنی بر تطمیع (هویج) و تهدید (چماق) باشد. اما راه غیر مستقیمی نیز برای بکارگیری قدرت وجود دارد . کشوری می تواند در دنیای سیاست دستاوردی داشته باشد که دیگر کشورها از آن پیروی نمایند، ارزش های آن را بپذیرند، از نهادهای آن تقلید کنند و آرزوی رسیدن به سطوح رفاه و آزادی آن را داشته باشند. از این نظر نکته مهم این است که در دنیای سیاست، برنامه ها در این راستا تنظیم گردند و دیگران جذب شوند، به گونه ای که از این جهت کاملاً شبیه استفاده از زور و قدرت نظامی و اقتصادی برای تغییر رفتار آنها باشد. این جنبه از قدرت –


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد محور سوم، ناتوی فرهنگی و استعمار نو 19 ص

اینترنت و امنیت فرهنگی ـ سیاسی 25 ص

اختصاصی از یارا فایل اینترنت و امنیت فرهنگی ـ سیاسی 25 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 32

 

اینترنت و امنیت فرهنگی ـ سیاسی: بررسی ‌ها و راهبردهایی برای جمهوری اسلامی ایران‌

شاید آنگاه که یک پژوهشگر آفریقایی در کنفرانس باشگاه رم تحت عنوان «جهان در آستانه قرن بیست و یکم» گفتار خود در باره «عصر نوین فرهنگ و ارتباطات » را با این جملات به پایان برد کسی سخنان او را چندان جدی نگرفت؛ او معتقد بود: «دوران کنونی تمام می شود و عصر تازه ای آغاز می گردد. تاکنون در هیچ زمانی بشر برای بقا تا این حد به قدرت انطباق و تخیل نیاز نداشته است. عصر جدید فرهنگ و ارتباطات، در مرحله نخست عصری است که انسان باید در آن شجاعت خود را متحول کند.» (پچی155:1370) اما سرعت تغییرات ارتباطی و فرهنگی در پایان قرن گذشته و سالهای آغازین سده جدید، اهمیت سه مفهوم کلیدی قدرت تخیل، قدرت انطباق و شجاعت تحول را برای تداوم حیات دولتها، فرهنگهای ملی و حتی -در سطحی انتزاعی تر- تمدنها بخوبی نشان داده است. حکومتها و حاکمانی که توانایی آینده‌نگری، ارایه هویت فرهنگی مناسب در عرصه جهانی و شجاعت ترک پاسخهای کهنه به پرسشهای نو را نداشتند با جهل مرکب ، ملتشان را به جای دروازه های تمدن بزرگ به آستانه انقلاب سوق دادند و لا جرم خود به حاشیه تاریخ رانده شدند. انقلاب اسلامی پاسخ خلاق، متناسب و شجاعانه مردم ایران به الزامات تمدنی و تاریخی خودبود. آخرین انقلاب قرن بیستم، اولین انقلاب سیاسی بود که براساس درک و تدبیر عمیق رهبری و نواوریهای درون‌زا، با ترکیبی بی‌بدیل از ارتباطات ماهواره‌ای (تلفن بین‌المللی)، رسانه‌های کوچک(نوار کاست – فتوکپی- اعلامیه) و ارتباطات سنتی(راهپیمایی- منبر- دیوارنویسی)، شبکه عظیم ارتباطات جمعی دولتی ازجمله سازمان رادیو و تلویزیون را در هم شکست و پیامهای سنت‌گرایانه اسلامی و انقلابی را- بسیار موثرتر از آنچه شرام و لرنر در مورد تاثیر تجددگرایانه رسانه‌ها می پنداشتند(شرام 1356و lerner1956) و بسیار سریعتر و عمیقتر از آنچه راجرز و شومیکر در مورد چگونگی گسترش نوآوریها یافته بودند(راجرز و شومیکر 1369)- تا عمق روستاهای فاقد جاده و برق، پادگانهای ارتش آمریکا محور و دانشگاههای غرب بنیاد منتقل کرد و در یک کلام انقلاب ارتباطات را به خدمت ارتباطات انقلاب درآورد.(tehranian1998، mohammadi1996، مولانا1371، آشنا1377) پیروزی ناگهانی و غیرمنتظره انقلاب، فقدان زود هنگام نظریه‌پردازان و ساختارسازان جمهوری اسلامی، هجوم ستیزنده رسانه های غربی، ندرت و غربت فزاینده آفرینشگران و آفرینشهای بومی، کاهش چشمگیر سرمایه‌گزاریهای آینده‌نگرانه در زیرساختهای ارتباطی و رسانه ای در اثر جنگ دیرپای تحمیلی و مهمتر از همه بروز شکاف فرهنگی میان نسلها و عدم انتقال ارزشها، از یک طرف موجبات ناامیدی رهبران از امکان رقابت و احساس حقارت نسبت به فراورده‌های ارتباطی و کالاهای فرهنگی غربیان، وتقدیس تمرکز گرایی دولتی در عرصه فرهنگ و ارتباطات را از طرف دیگر فراهم آورد،درنتیجه نوآوری های رسانه ای اولیه جای خود را به محافظه کاری، اصالت نظارت و هراس اندیشی از رسانه های نظارت ناپذیرو تسلط نظریه هنجاری رسانه های شبه اقتدار گرا برذهن و زبان نخبگان و مسولان حکومتی داد. ممنوعیت درازپای ویدیو، بازیهای رایانه‌ای، لوحهای فشرده و تجهیزات دریافت از ماهواره، سیاستهای محدود کننده مطبوعات، اعمال نظارت پیش از انتشار در مورد کتاب ،سیاست هدایت و نظارت همه جانبه بر تاتر و صنعت سینما و انحصار حکومتی سازمان صدا و سیما را در این چارچوب می توان تحلیل کرد (محمدی1379، آشنا1377، محسنیان 1376 و 1377 ) آخرین موج فناوری اطلاعاتی و ارتباطی در حالی به ایران رسید که علیرغم پایان جنگ و وجود توانایی ملی برای غلبه بر محدودیتهای اقتصادی ، سیاسی و تکنولوژیک، آمادگی کافی برای سیاستگزاری متناسب با سیر تحولات جهانی آن وجود نداشته است؛ اکنون پس از گذشت دو دهه از پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار جمهوری اسلامی در ایران این مسئله استراتژیک بطور جدی در مقابل سیاستگزاران ارتباطی، امنیتی و فرهنگی کشور مطرح است که: - گسترش زیرساختهای پیشرفته ارتباطی در داخل کشور و افزایش امکانات تبادل اطلاعات وداده ها در سطح بین‌المللی چه تاثیراتی بر امنیت کشور خصوصا در ابعاد سیاسی-فرهنگی دارد؟ - در اثر افزایش حجم و سرعت تبادل و ورود به بزرگراههای جهانی چه تغییرات محتملی را در این ابعاد متحمل خواهیم شد؟ - چه سیاستهای ارتباطی کمترین زیان و بیشترین فایده را برای منافع ملی خواهد داشت ؟ - اولویتهای ملی در این حوزه باید چگونه تعیین شود؟ متاسفانه تا کنون حتی در سطوح کلان سیاست گزاری پاسخهای سریع و سطحی متعددی از جانب سیاستمداران،نظامیان و مهندسان برا ی این پرسشها ارایه شده است(مجمع تشخیص مصلحت نظام1380 )اما باتوجه به ماهیت فرهنگی و ارتباطی اینترنت شایسته است آن دسته از پژوهشگران فرهنگ و ارتباطات که متعهد به حفظ و شکوفایی نظام و آرمانهای جمهوری اسلامی ایران هستند پیشتاز شناخت و ارایه راهبردهای ملی در مورد اینترنت باشند. در این راه پرداختن به امور زیر گریز ناپذیر است: - باز شناسی انتقادی ماهیت، تاریخچه تحولات و روندهای جهانی جاری و آتی اینترنت - پس ازآن باز نگری ادبیات متحول امنیت پژوهی - سپس ارایه رویکردی متناسب با شرایط خاص ایران اسلامی مقاله حاضر کوششی ابتدایی در این راه است. اینترنت: ویژگیها و تاثیرات جهانی اینترنت را می توان از محصولات دوران جنگ سرد و حاصل هراس وزارت دفاع آمریکا ازخطرات جنگ هسته ای دانست. آرپانت سلف اینترنت یک شبکه آزمایشی بود که به عنوان یک پروژه ملی از طرف آژانس پروژه های تحقیقاتی پیشرفته وابسته به وزارت دفاع آمریکا از سال 1971 آغاز بکار کرد. و طی دهه 70 به یک پروژه فراگیر ملی و تا حدودی بین المللی تبدیل شد درسال 1986 موسسه ملی علوم آمریکا، NSFNET را برای ارائه ارتباطات شبکه ای به مراکزتحقیقاتی بیشتر و گسترش شبکه بین المللی تاسیس نمود. در سال 1987 شبکه اینترنت مشتمل بر ده هزارکاربر بود و در سال 1989 این تعداد به صد هزار رسید. در سال 1990 آرپانت به زندگی خود خاتمه داد ولی اینترنت به رشد خود ادامه داد تا جاییکه در دهه نود هر ساله تعداد کامپیوترهای موجوددر شبکه اینترنت دو برابر شده است. از سال 1997 با تجاری شدن اینترنت خدمات آن بشدت تنوع و افزایش یافت وهزینه های دسترسی به آن بشدت کاهش یافت. در واقع در آمریکا هردو ثانیه یک host به اینترنت اضافه می شود. از میان سرویسهای متعدد اینترنت، سرویس وب با شبکه جهان گستر بخاطر توان گرافیکی بالا و ارائه خدمات متون مرتبط رشد چشمگیری داشته است (ITU1999.)


دانلود با لینک مستقیم


اینترنت و امنیت فرهنگی ـ سیاسی 25 ص

تحقیق و بررسی در مورد پیشینه انقلاب فرهنگی

اختصاصی از یارا فایل تحقیق و بررسی در مورد پیشینه انقلاب فرهنگی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

پژوهش حقوق و سیاست بهار، تابستان، پاییز و زمستان 1384; 7(16-15 (ویژه حقوق)):213-248.   جایگاه قانونی شورای عالی انقلاب فرهنگی و مرتبه مصوبات آن   شریف محمد*   * دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی    

یکی از مشکلاتی که نظم مبتنی بر قانون را در کشور ما به چالش می کشاند، تعدد نهادهای واضع قاعده رفتار است. علی رغم اینکه در قانون اساسی ما وضع قانون در صلاحیت مجلس شورای اسلامی است و اعتبار مصوبات آن نیز در گروه تایید آنها توسط شورای نگهبان است، با این حال همان قانون نهادهایی را پایه ریزی کرده که این صلاحیت را تخصیص زده است. شورای عالی امنیت ملی که مصوبات آن پس از تایید مقام رهبری قابل اجراست، مصداق چنین نهادهایی است. مجمع تشخیص مصلحت نیز برای خود قابل به چنین صلاحیتی است. در عین حال، در کنار تاسیسات مزبور که از پایگاه قانونی برخوردارند، ساختار حقوقی ما پذیرای نهادهایی است که آنها نیز مصوبات خود را در حکم قانون برمی شمرند. شورای عالی اداری و شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز مصادیق این قبیل نهادها شمرده می شوند. در این راستا می توان به تاسیساتی مثل حکم حکومتی نیز اشاره داشت. پدیده های دیگری مانند نمایندگان ویژه رئیس جمهور (موضوع اصل 127 قانون اساسی) در طول نهادهای فوق الذکر قرار دارند که به این کثرت منابع قانونگذاری دامن زده است.بدون تردید این تعدد و کثرت، استقرار از نظم در پناه قانون را تهدید می نماید و بر این اساس ضروری است که جایگاه مصوبات هر یک از نهادهای مزبور در سلسله مراتب منابع حقوقی معین گردد تا از دامنه این تهدید کاسته شود. مقاله پیش رو شورای عالی انقلاب فرهنگی را از همین زاویه توصیف نموده و تلاش شده تا رابطه این نهاد با قوای حاکم در کشور سنجیده شود و جایگاه آن در تشکیلات اداری کشور مورد بررسی قرار گیرد. در این بخش ویژه رابطه شورای عالی انقلاب فرهنگی با قوه مقننه، دیوان عدالت اداری، دیوان محاسبات و شورای نگهبان قانون اساسی مورد بحث قرار گرفته است.نظر به اینکه شورای عالی انقلاب فرهنگی از نظر چگونگی شکل گیری و اعتباری که برای مصوبات خود قایل است و همچنین چگونگی برخورداری مصوبات آن از اعتبار مزبور، نهادی بی نظیر است و به همین لحاظ پرداختن به آن از حیث مطالعه تطبیقی میسر نیست، لذا در تدوین این تحقیق صرفا از اسناد حقوقی و متون قانونی از قبیل اصول قانون اساسی، قوانین عادی و مشروح مذاکرات متون مزبور و همچنین مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی استفاده شده است، که محدودیت این اسناد آثار خود را بر تحقیق تحمیل نموده است.

................................

زن در توسعه و سیاست (پژوهش زنان) پاییز 1388; 7(3 (پیاپی 26)):7-26.   ارزیابی میزان انطباق وضعیت اجتماعی اساتید زن در دانشگاه ها با مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی   آقاپور سیدمهدی,پازارگادی مهرنوش,آزادی احمدآبادی قاسم      

مطالعه و ارزیابی وضعیت اجتماعی اساتید زن از کارآمدترین شیوه های شناخت مسایل ساختاری و کارکردی زنان دانشگاهی برای ایجاد زمینه های رشد و تعالی این گروه نخبه و کارآمد جامعه بوده و راه کارهای مناسب برای رفع مشکلات و مسایل اجتماعی و فرهنگی آنها را فراهم می آورد. این پژوهش با روش فراتحلیلی و مدل ارزیابی راهبردگرا، ضمن مطالعه نتایج مطالعات داخلی درباره وضعیت اجتماعی زنان دانشگاهی، میزان انطباق آن با مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی را ارزیابی می کند. یافته ها نشان دهنده رشد زنان عضو هیات علمی، پایین بودن میزان مشارکت آنها در مدیریت ها، تصمیمات و سیاست های کلان در دانشگاه ها، همایش ها و سمینارها و وجود احساس تبعیض و اجرای نشدن عدالت سازمانی در بین آنهاست. با وجود زمینه های مساعد برای ورود به دانشگاه ها و مقاطع تحصیلات تکمیلی، مشکلات فرهنگی و اجتماعی از قبیل نقش و مسوولیت همسری و مادری و نوع نگرش به زنان در محیط کار باعث شده است که استعدادها و قابلیت های زنان دانشگاهی به طور کامل شکوفا نشود. راه کارهای اجرایی شامل؛ تحول فکری، ارتقای سطح علمی، پژوهشی و آموزشی زنان دانشگاهی، تسهیلات و امکانات ویژه برای اعضای هیات علمی زن، تامین امکانات پژوهش و تحقیق و جلب مشارکت و تقویت حضور زنان در پست های مدیریتی در آمورش عالی است.

  کلید واژه: زنان دانشگاهی، وضعیت اجتماعی، ارزیابی راهبردگرا، فراتحلیل، آموزش عالی، سیاست های مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی

...............................................

تشکیل شورای عالی انقلاب فرهنگی

 

پس از فروپاشی نظام پهلوی، نهادهای مختلف یکی پس از دیگری پا گرفت؛ اما فرهنگ حاکم بر نهادهای جامعه مخصوصا نهادهای فراگیری مانند آموزش و پرورش و دانشگاه‌ها، مسأله ساده‌ای نبود که بتوان در کوتاه مدت، تحولات لازم را در آنها بوجود آورد. از طرف دیگر ادامه کار آنها بویژه دانشگاه‌ها به همان شکل سابق به صلاح جامعه نبود. در اوایل انقلاب، گروهک‌های مختلف، دانشگاه‌ها را عرصه تاخت و تاز خود ساخته و روند تحصیل و تدریس را مختل کرده بودند. همه این مسائل ضرورت تغییر بنیادین در برنامه‌ها و شیوه‌های تدریس و تربیت و اهداف آن را ایجاب می‌نمود؛ در نتیجه، خصوصا با توجه به جو حاکم بر دانشگاه‌ها، مدتی تمام دانشگاه‌های کشور تعطیل شد و به فرمان امام خمینی ستاد انقلاب فرهنگی به منظور ساماندهی امور فرهنگی مدارس و دانشگاه‌ها تشکیل شد. با بازگشایی دانشگاه‌ها، فعالیت ستاد انقلاب فرهنگی ادامه یافت و ضرورت توسعه و تعمیق کار این ستاد ایجاب کرد که در نوزدهم آذر 1364، حضرت امام، رؤسای سه قوه و تعداد دیگری از اندیشمندان فرهنگی کشور را به اعضای آن بیفزایند و بدین شکل ستاد انقلاب فرهنگی با ترکیب جدید خود، تحت عنوان شورای عالی انقلاب فرهنگی فعالیت خود را آغاز نمود. وظایف مصوب این شورا عبارتند از: 1ـ تدوین اصول سیاست فرهنگی نظام جمهوری اسلامی در تعیین اهداف و جهت برنامه‌های فرهنگی، آموزشی، پژوهشی و علمی. 2ـ تعیین مراجع برای طرح و تدوین برنامه‌های فرهنگی، آموزشی، علمی و تحقیقاتی 3ـ تصویب آیین‌نامه‌های مهم و اساس مراکز علمی و فرهنگی، آموزش و پژوهشی کشور 4ـ تصویب ضوابط تأسیس مؤسسه‌ها مراکز علمی و فرهنگی و تحقیقاتی و فرهنگستان‌ها و دانشگاه‌ها و مراکز آموزش‌ عالی 5ـ تهیه طرح و تدوین آیین‌نامه‌ها برای ایجاد زمینه‌های لازم جهت بسیج و مشارکت همه جانبه مردم 6ـ تدوین ضوابط برای گزینش استادان و معلمان دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی 7ـ نظارت بر کلیه مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی 8ـ تأیید نامزدهایی که وزیر فرهنگ و آموزش عالی به عنوان رییس دانشگاه‌ها پیشنهاد می‌کند 9ـ تدوین ضوابط و اصول کلی و سیاست‌های مربوط به توسعه روابط علمی و فرهنگی با کشورهای دیگر 10ـ نظارت بر امور کتاب‌های درسی نگاهی به تاریخچه شورای عالی انقلاب فرهنگی پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی در بهمن 1357 و بدنبال آن استقرار نظام جمهوری اسلامی بجای نظام ستمشاهی پهلوی تغییر و تحول بنیادین در عرصه های گوناگون اجتماعی را ایجاب می کرد چراکه تحول در نظام از طریق تحول در بنیادها و ساختارها تحقق می یابد . در این راستا مقوله «فرهنگ» از جایگاه ویژه و پایگاه ممتازی برخوردار است و تصور تغییر در نظام بدون تغییر در فرهنگ حاکم بر آن ، تصوری ناموجّه است. صدور پیام نوروزی امام خمینی « ره » در اول فروردین 1359 را باید نقطه عطفی در تاریخ انقلاب فرهنگی دانست ایشان در بند یازده این پیام بر ضرورت ایجاد «انقلاب اساسی در دانشگاه‏ های سراسر کشور»، «تصفیه اساتید مرتبط با شرق و غرب» و «تبدیل دانشگاه به محیطی سالم برای تدوین علوم عالی اسلامی» تأکید کردند. شورای انقلاب به دنبال ملاقات با امام « ره » در بیانیه 29/1/59 خود مقرر کرد که دانشگاه باید از حالت ستاد عملیاتی گروه‏ های گوناگون خارج شود. در این بیانیه، سه روز مهلت برای برچیده شدن دفاتر و تشکیلات گروه‏ ها در دانشگاه‏ ها تعیین و افزوده شده بود که امتحانات دانشگاهی باید تا 14 خرداد به پایان برسد و از 15 خرداد دانشگاه‏ ها تعطیل و هرگونه اقدام استخدامی و مانند آن در دانشگاه متوقف گشته و نظام آموزشی کشور براساس موازین انقلابی و اسلامی طرح ریزی شود. پس از تعطیل رسمی دانشگاه ها ، امام خمینی « ره » در 59/3/23 فرمانی را مبنی بر تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی صادر نمودند . در قسمتی از فرمان ایشان آمده است : «مدتی است ضرورت انقلاب فرهنگی که امری اسلامی است و خواست ملت مسلمان می‏باشد اعلام شده است و تاکنون اقدام مؤثری انجام نشده است و ملت اسلامی و خصوصاً دانشجویان با ایمان متعهد نگران آن هستند و نیز نگران اخلال توطئه گران که هم اکنون گاه گاه آثارش نمایان می ‏شود و ملت مسلمان و پایبند به اسلام خوف آن دارند که خدای نخواسته فرصت از دست برود و کار مثبتی انجام نگیرد و فرهنگ همان باشد که در طول مدت سلطه رژیم فاسد کارفرمایان بی‏ فرهنگ، این مرکز مهم اساسی را در خدمت استعمارگران قرار داده بودند. ادامه این فاجعه که مع الاسف خواست بعضی گروه های وابسته به اجانب است، ضربه ای مهلک به انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی وارد خواهد کرد و تسامح در این امر حیاتی، خیانتی عظیم بر اسلام و کشور اسلامی است. بر این اساس به حضرات آقایان محترم محمدجواد باهنر، مهدی ربانی املشی، حسن حبیبی، عبدالکریم سروش، شمس آل احمد، جلال الدین فارسی و علی شریعتمداری مسؤولیت داده می ‏شود تا ستادی تشکیل دهند و از افراد صاحب نظر متعهد، از بین اساتید مسلمان و کارکنان متعهد با ایمان و دیگر قشرهای تحصیل کرده، متعهد و مؤمن به جمهوری اسلامی دعوت نمایند تا شورایی تشکیل دهند و برای برنامه‏ ریزی رشته‏ های مختلف و خط مشی فرهنگی آینده دانشگاه ها، براساس فرهنگ اسلامی و انتخاب و آماده سازی اساتید شایسته، متعهد و آگاه و دیگر امور مربوط به انقلاب آموزشی اسلامی اقدام نمایند». ستاد انقلاب فرهنگی طبق فرمان امام (ره) ملزم بود که در برخورد با مسایل دانشگاهی فعالیت‏های خود را بر چند محور متمرکز کند: 1ـ تربیت استاد و گزینش افراد شایسته برای تدریس در دانشگاه‏ ها 2ـ گزینش دانشجو 3ـ اسلامی کردن جو دانشگاه‏ ها و تغییر برنامه‏ های آموزشی دانشگاه‏ ها، به صورتی که محصول کار آنها در خدمت مردم قرار گیرد. بر این اساس، ستاد از صاحبنظران مختلف دعوت به همکاری نمود و در اولین گام گروه‏ های برنامه‏ ریزی در رشته‏ های پزشکی، فنی و مهندسی، علوم پایه کشاورزی، علوم انسانی و هنر تشکیل شد. از آنجایی که مدیریت دانشگاه‏ ها در گذشته هماهنگ با فرهنگ اسلامی جامعه نبود، باید تغییراتی در مدیریت دانشگاه‏ ها به عمل می آمد، سازمان دانشگاه‏ ها باید دگرگون می‏شد و مهمتر از همه، محیط دانشگاه‏ ها اسلامی می‏شد. برای این منظور، کمیته‏ ای در ستاد با عنوان " کمیته اسلامی کردن دانشگاه‏ ها " ، تشکیل شد. با توجه به ناهماهنگی ضوابط و مقررات حاکم بر دانشگاه‏ ها با شرایط انقلابی جامعه، قسمت اعظم فعالیت‏های ستاد بر اسلامی کردن دانشگاه‏ ها و تعیین ضوابط و مقرراتی منطبق با موازین اسلامی متمرکز شد. در شهریور ماه سال 62 با توجه به نظر امام (ره) مبنی بر لزوم ترمیم و تقویت ستاد و مخصوصاً حضور مسئولین اجرایی در آن، به دنبال نامه رئیس جمهور وقت (حضرت آیت الله خامنه ‏ای)، امام امت در تاریخ 8/6/62 طی نامه‏ ای به پیشنهاد رئیس جمهور مبنی بر ترمیم و تکمیل ستاد انقلاب فرهنگی پاسخ دادند و از این تاریخ ستاد با ترکیب ذیل به فعالیت خود ادامه داد: نخست وزیر، وزرای فرهنگ و آموزش عالی و فرهنگ و ارشاد اسلامی، دو نفر دانشجو به انتخاب جهاد دانشگاهی و آقایان علی شریعتمداری، احمد احمدی، عبدالکریم سروش و مصطفی معین. با بازگشایی دانشگاه ها و توسعه مراکز آموزشی و گستردگی فعالیت ستاد انقلاب فرهنگی ضرورت تقویت این نهاد بیش از پیش احساس شد بطوریکه در 19 آذر 1363 دومین ترمیم عمده ستاد انقلاب فرهنگی توسط حضرت امام خمینی (ره) انجام گرفت و به این ترتیب شورای عالی انقلاب فرهنگی با ترکیبی جدید تشکیل شد. در بخشی از این فرمان آمده است: «خروج از فرهنگ بدآموز غربی و نفوذ و جایگزین شدن فرهنگ آموزنده اسلامی، ملی و انقلاب فرهنگی در تمام زمینه ها در سطح کشور آن چنان محتاج تلاش و کوشش است که برای تحقق آن سالیان دراز باید زحمت کشید و با نفوذ عمیق ریشه دار غرب مبارزه کرد. اینک با تشکر از زحمات ستاد انقلاب فرهنگی برای هر چه بارورتر شدن انقلاب در سطح کشور، تقویت این نهاد را لازم دیدم بدین جهت علاوه بر کلیه افراد ستاد انقلاب فرهنگی و رؤسای محترم سه قوه، حجج اسلام آقای خامنه ‏ای، آقای اردبیلی و آقای رفسنجانی و همچنین جناب حجه الاسلام آقای مهدوی کنی و آقایان سیدکاظم اکرمی وزیر آموزش و پرورش و رضا داوری و نصرالله پورجوادی و محمدرضا هاشمی را به آنان اضافه نمودم». به دنبال استفسار مورخ 29/11/63 رئیس جمهور وقت درباره اعتبار مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی، حضرت امام در تاریخ 6/12/63 پاسخ فرمودند: «ضوابط و قواعدی را که شورای محترم عالی انقلاب فرهنگی وضع می نمایند باید ترتیب آثار داده شود». سومین ترمیم عمده شورای عالی انقلاب فرهنگی به سال 1375 برمی‏گردد. حضرت ‏آیت ‏الله ‏خامنه ‏ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در تاریخی 14/9/75 با صدور پیامی ضمن تعیین ترکیب جدید اعضای شورای عالی بر اهمیت جایگاه و وظایف خطیر آن نیز تأکید نمودند، در این پیام آمده است: «شورای عالی انقلاب فرهنگی که با تدبیر حکیمانه امام راحل عظیم الشان به جای ستاد انقلاب فرهنگی پدید آمد، نقش فعال و مؤثری را در عرصه های امور فرهنگی کشور به خصوص دانشگاه‏ ها ایفا کرد و برکات زیادی از خود به جای گذارد. اکنون با پیشرفت کشور در کار سازندگی و گسترش دامنه نیاز به دانش و تخصص و لزوم فراگیری علوم و فنون و پرورش محققان و نوآوران و استادان و متخصصان کارآمد، اهمیت این بخش از مسایل فرهنگی تأکید مضاعف یافته است. توسعه دانشگاه‏ ها و پژوهشگاه‏ ها و دیگر مراکز آموزش و آموزش عالی که پاسخ طبیعی به آن نیاز است و افزایش چشمگیر کمیت دانشجویی، به نوبه خود تکالیف تازه‏یی را بر عهده مسؤولان امور فرهنگی کشور می‏گذارد که برتر از همه آنها اولاً کیفیت بخشیدن به مایه های علم و تحقیق در این مراکز و ثانیاً پرداختن به تربیت معنوی دانشجویان و هدایت فکر و عمل آنان است». در بخشی دیگر از این پیام، با اشاره به هجوم فرهنگی همه جانبه دشمنان به ارزش‏های اسلامی، فرهنگ اصیل ملی و باورهای مردم آمده است: «همه این حقایق مهم و هشدار دهنده مسؤولان فرهنگی کشور را به تدبیری برتر و اهتمامی بیشتر و تلاشی گسترده تر فرا می خواند و به ویژه شورای عالی انقلاب فرهنگی را که در جهاد ملی با بی‏سوادی و عقب ماندگی علمی و تبعیت فرهنگی، در حکم ستاد مرکزی و اصلی است، به تحرک و نوآوری و همت گماری برمی‏ انگیزد». بدین ترتیب شورای عالی انقلاب فرهنگی وارد مرحله جدید از حیات تشکیلاتی ‏شد. در این مرحله شورای عالی انقلاب فرهنگی موظف گردید در رأس فعالیتهای خود به «مدیریت فرهنگی» جامعه در عرصه های مختلف بپردازد و با سیاستگذاری‏های اصولی خود زمینه را برای پیدایش جامعه‏ای بهره ‏مند از حیات طیبه الهی فراهم سازد

.....................................


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد پیشینه انقلاب فرهنگی

تاریخچه سیاسی فرهنگی یک کشور خانم نوروزی

اختصاصی از یارا فایل تاریخچه سیاسی فرهنگی یک کشور خانم نوروزی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 43

 

مسعود کرمیان

تاریخ معاصر

نقش مسیحیت صهیونیستی در حمایت از اسرائیل

امروزه، اکثر اندیشمندان به این باور رسیده‌اند که مشترکات دینی، اعتقادی و متافیزیکی در پیشبرد استراتژی و اهداف نظامی آمریکا و اسرائیل در خاورمیانه نقشی اساسی و غیر قابل انکار دارد. این وجوه مشترک آنقدر قوی و محکم می‌باشد که منافع مشترک اقتصادی را به حاشیه رانده و خود در اولویت نخست قرار گرفته است.

این راهبرد و استراتژی بر پایه‌ی باورهای شکل گرفته، ریشه در تعالیم و تفاسیر نورانی دارد، مانند اعتقاد به بازگشت مسیح در آخر الزمان . ولی در باور مسیحیان بنیادگرا و یهودیان صهیونیست، وقوع این واقعه، منوط به بروز وقایعی می‌باشد که از جمله‌ی آنها می‌توان به اجتماع و استقرار یهودیان در سرزمین فلسطین، ویرانی قبله‌ی اول مسلمین و مساجدالاقصی و صخره‌ در بیت‌المقدس و ساختن معبد بزرگ یهود به جای آنها و وقوع نبرد آخر الزمان یا جنگ بزرگ آرماگدون در صحرای آرماگدون و در سرزمین‌های اشغالی فلسطین اشاره کرد.

این پیش شرط‌ها بین مسیحیت بنیادگرا و معتقدان به عهد عتیق و یهودیان بنیادگرا مشترک می‌باشد و این وجوه اشتراک بین این دو گروه یک جریان اعتقادی- سیاسی را به وجود آورده که به مسیحیت صهیونیستی و یا صهیونیسم مسیحی معروف گشته است. مطالعات تاریخی در ارتباط با این پدیده نشان می‌دهد که این جریان در بسیاری از تحولات سیاسی و تغییرات ژئوپولیتیکی و خصوصاً پیدایش کشور نامشروع اسرائیل نقش اساسی و جدی داشته است.

در حال حاضر مسیحیت صهیونیستی در تدوین دکترین و هدایت سیاست خارجی آمریکا و پیشبرد آن در راستای دسترسی به اهداف سیاسی- دینی متاثر از نگرش و جهان‌بینی مسیحیت صهیونیستی، نقش غیر قابل انکاری دارد؛ به طوری که نیروهای راست سنتی آمریکا را نیز به کناری زده و آنها را از صحنه‌ی سیاست خارجی این کشور تقریباً حذف نموده است.

پیدایش و سیر تطور تاریخی پدیده‌ی مسیحیت صهیونیستی را باید در آموزه‌های پروتستانیزم و پیوریتانیسم جستجو کرد. در واقع، این دو را باید بستر ظهور و شکل‌گیری جریان مسیحیت صهیونیستی دانست. وجود عناصر عبرانی و آموزه‌های ایدئولوژیکی عهد عتیق در پروتستانیسم مسیحی که وجه تمایز بارز و شاخص میان مسیحیت کاتولیک و پروتستان است، این ظن و گمان را ایجاد نموده است که پروتستانیسم و پیوریتانیزم نوعی یهودی گری در مسیحیت می‌باشد.

لازم به ذکر است که براساس آرا و نظرات موجود، رهبران و بنیانگذاران پروتستانیزم، خود به یهودی بودن یا یهودی گری متهم می‌باشند و این موضوع نه تنها از جانب منابع کلیسای کاتولیک بیان شده بلکه در بسیاری از منابع یهودی نیز مورد تایید قرار گرفته است. بنابراین نقش یهود و یهودی گری در پیدایش پروتستانیسم مسیح غیر قابل انکار است . با روشن شدن این موضوع شاید بتوان ادعا کرد علت هم آواییی انگلیس یک دولت اروپایی می‌باشد ولی در بسیاری از مسائل خصوصاً حمایت از رژیم نامشروع صهیونیستی، مسأله‌ی نفت خاورمیانه،‌ مسائل خلیج فارس، صلح خاورمیانه، حرکت‌های نظامی آمریکا در افغانستان و عراق و بالاخره ضدیت و دشمنی با جمهوری اسلامی، کاملاً با دولت آمریکا هماهنگ و در بسیاری از موارد نیز به صورت متحد آمریکا عمل می‌کند. این مساله پیش از اینکه ریشه در منافع مشترک داشته باشد ریشه در یک بستر تاریخی و اعتقادی مشترک دارد که در جنبش پروتستانیزم و پیوریتالیزم نهفته است؛ جنبشی که در انگلیس سر برآورد و سپس به آمریکا رفت و در پیدایش و تکوین و شکل‌گیری هویت اعتقادی- فرهنگی آمریکا نقش تاریخی و مهمی ایفا نمود.

+ نوشته شده در  شنبه بیست و پنجم شهریور 1385ساعت 13:38  توسط مسعود کرمیان  |  7 نظر

 

آیا می‌دانید صهیونیزم مسیحی چیست؟

وقتی از گروه‌های دینی رادیکال در رویارویی اسرائیل و فلسطین سخن به میان می‌آید بلافاصله گروه‌های دینی که تحت نام اسلام و یهودیت قرار دارند به ذهن متبادر می‌گردد. در صورتی که گروه‌های رادیکال و افراطی مسیحی که نامی از آنها برده نمی‌شود در این رابطه اهمیت غیر قابل انکاری را دارا هستند.

این گروه‌ها از آن جهت که نقش فعلی را در رویارویی اسرائیل و فلسطینیان بر عهده داشته و مخالف هرگونه برقراری صلح بین آنها هستند به گروه‌های افراطی معروفند.

گروه‌های مسیحی مذکور عموماً بنیادگرا (رادیکال) بوده و جانبدار و هوادار اسرائیل هستند. آنها حتی در ارتباط با اهداف وجودی خود، حتی از بسیاری از اسرائیلی‌ها هم بنیادگراترند؛ در حالی که میان اعضای آنها هیچ اسرائیلی و یا فلسطینی وجود ندارد و فقط رهبران بعضی از این گروه‌ها اسرائیلی هستند. برخی از این گروه‌ها با حمایت از سیاست‌های صهیونیستی دولت اسرائیل و با حمایت مستقیم از تعدادی گروه‌های دیگر یهودی به توسعه و تشدید درگیری و رویارویی در خاورمیانه دامن می‌زنند. گروه‌های دیگر نیز غیر مستقیم در این رابطه فعال هستند. این گروه‌ها، در حال جمع‌آوری اعانه و کمک برای اسرائیل و گروه‌های اسرائیلی در دیگر کشورها بوده و در این کشور، اطلاعات نادرستی را به جانبداری از اسرائیل و در ارتباط با درگیری و رویارویی‌های داخلی در اسرائیل پخش می‌کنند. علاوه بر این، این گروه‌ها در حکومت‌های کشورهای خود گروه‌های نفوذی (لابی) را در حمایت از اسرائیل تشکیل داده یا می‌دهند .

از جمله‌ی این گروه‌های نفوذ، لابی موجود در کنگره‌ی آمریکاست که در حد قابل توجهی کارایی دارد. لابی گروه‌های مذکور که جانبدار اسرائیل بوده و در کنگره‌ صاحب نفوذ است به قدری بزرگ و قدرتمند است که هر ساله به واسطه‌ی آن 5/5 میلیارد دلار به صورت بلاعوض از جانب دولت آمریکا به اسرائیل پرداخت می‌شود. گروه‌های صهیونیست مسیحی از آنجایی که معتقد به وجود هفت مرحله‌ی گذار در کتاب مقدس هستند خود ار تقدیر گرایان می‌دانند. در عین حال، این گروه‌های مسیحی به دلیل این که قبل از جنگ آرماگدون بوده‌اند و از فلاکت و مشقات و درد و رنج آن جنگ دور نگه داشته ‌شد‌اند خود را بخشوده شدگان می‌نامند.

این مراحل هفتگانه که در کتاب مقدس پیشگویی شده و بخشوده شدگان به آن اعتقاد دارند عبارتند از:

1-    بازگشت یهودیان به فلسطین

2-    ایجاد دولت یهود

3-    موعظه‌ شدن انجیل به بنی اسرائیل و دیگر مردم دنیا

4-    به بهشت رفتن تمامی کسانی که به کلیسا ایمان آورده‌اند.

5-  دوران فلاکت که هفت سال طول خواهد کشید. در این مرحله، یهودیان و یا به اصطلاح مومنان، ظلم خواهند دید، امام سرانجام صالحان با پیروان دجال به نبرد خواهند پرداخت.

6-     وقوع جنگ آرماگدون یا جنگی که در صحرای مگیدو در اسرائیل به وقوع خواهد پیوست.

7-  شکست لشگریان دجال و استقرار پادشاهی مسیح. پایتخت این پادشاهی اورشلیم(قدس) خواهد بود و به وسیله‌ی یهودیان اداره خواهد شد و یهودیان به مسیح خواهند پیوست و یا مسیحی خواهند شد.


دانلود با لینک مستقیم


تاریخچه سیاسی فرهنگی یک کشور خانم نوروزی