یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

تحقیق درباره مبارز باطنی (از دیدگاه تولتک

اختصاصی از یارا فایل تحقیق درباره مبارز باطنی (از دیدگاه تولتک دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

در برخی از کتب ارائه دهنده تعالیم باطنی مشاهده می‌شود که به کرات از کلماتی مانند جنگاور, مبارز, و... استفاده شده است, اما شاید به‌قدر کافی شفاف نشده که این مبارز با چه کسی یا چیزی مبارزه می‌کند؟ او از این مبارزه چه هدفی دارد؟ و اصولاً جایگاه این مبارزه در آموزش‌های باطنی چیست؟ هدف از مبارزه در حالت کلی، پیروزی بر دشمن است. نیرویی مخالف با سالک که اگر کنترل و دفع نشود برای وی مرگبار خواهد بود. این نابودی باطنی ممکن است که با نابودی ظاهری یا مرگ جسمی شخص همراه نباشد اما می‌تواند شرایطی بدتر از مرگ فیزیکی را برای وی مهیا کند. در پاسخ به این سؤال که «از دیدگاه باطنی بزرگترین دشمن انسان کیست؟»، تعالیم باطنی نظرات مشابهی را بیان می‌کنند. یکی از معلمین باطنی چنین می‌گوید: «بزرگترین دشمن ما خودبزرگ بینی ماست»1 که این جمله می‌تواند بیانگر محور «جهان بینی مبارز باطنی» در نظر گرفته شود.2 جهان یک حوزه اسراری است و انسان موجودی جادویی و وارث میراثی بزرگ و رازآمیز است. با این وجود انسان امروز از آن انسان آرمانی و کامل که از تمامی ظرفیت‌های درونی خود برای حرکت و زندگی استفاده می‌کند, فاصله زیادی دارد. این فاصله, فاصله‌ای از جنس آگاهی و انرژی است.بنابر دیدگاه‌های باطنی این فاصله توسط خودبزرگ‌بینی ایجاد شده است و بنابراین سالکی که می‌خواهد به وضعیت انسان آرمانی و کامل برسد ناگزیر از جنگیدن با این بزرگترین دشمن انسان و پیروزی بر آن است. برای طی این فاصله باید از موانعی که در این میان توسط خودبزرگ‌بینی تعبیه شده گذر کرد و با برداشتن هر یک از موانع آگاهی, می‌توان یک گام به‌وضعیت ایده‌آل نزدیک شد.

مروری کلی بر دیدگاه تولتک درباره مبارزه باطنیدر آموزه‌های تولتک، خودبزرگ‌بینی در هر یک از ابعاد زندگی انسان به اشکال گوناگونی حضور دارد و از این دیدگاه به هیولایی سه هزار سر توصیف شده است که هر یک از سرهای وی نماد نیرویی است که یک بعد از زندگی و حیات بشر را قبضه کرده و به تسخیر خویش درآورده است. انسان معرفت پیشه کسی است که با این هیولا مبارزه کرده و آن را شکست می‌دهد و در نتیجه به پیروزی بر آن و آزادی از خطر آن نائل می‌شود. دلسوزی به حال خود وخود را مهم دانستن, از ابعاد مهم خودبزرگ‌بینی‌اند که در این آموزش‌ها از آنها مستقیما یاد شده است.3  اما موانع و ضعف‌های درونی دیگری هم هستند که ابعادی از این خودبزرگ‌بینی محسوب و توسط آن تغذیه می‌شوند، مانند اسارت در قید عادت‌ها, عدم پذیرش مسئولیت اعمال خود, توهم جاودانه بودن, جهل, ... که در این آموزه‌ها از آنها مستقیماً به‌عنوان زیر مجموعه خودبزرگ‌بینی نام برده نشده است اما در واقع اشکال دیگری از آن هستند.هدف مبارزگر باطنی, شکست کامل خودبزرگ‌بینی است. نتیجه رسیدن به هدف این است که با برداشته شدن خودبزرگ‌بینی, سالک از ظرفیت‌های وجودی خود به‌طور طبیعی و در حالت حداکثر بهرمند می‌شود. جایگاه موضوع مبارزه در آموزه‌های معرفت‌پیشگان تولتک جایگاهی محوری است، به‌طوری که در تمامی آموزه‌های آن ردپای منش سالک مبارز را می‌توان یافت. درواقع همان‌طور که خودبزرگ‌بینی از وجوه گوناگونی سالک را در برگرفته و به او حمله می‌کند, سالک نیز می‌آموزد که از جوانب گوناگون به آن ضربه بزند. یک بعد از این آموزه‌ها، راه و روش رفتاری سالکان است که عبارت از رفتارهای انتخاب شده‌ای‌ است که تاثیر مستقیمی بر قدرتمند کردن سالک در مواجهه با این دشمن دارد. شیوه رفتاری و حالت روحی خاصی که به سالک انسجام درونی بالایی می‌بخشد و وی را در برابر دشمن تجهیز می‌کند. این انسجام درونی به‌قدرتی به نفع سالک و به ضرر دشمن تبدیل می‌شود که زمینه ساز محکمی برای مانورهای بعدی بر علیه آن است.برخی از این عناصر رفتاری عبارتند از «پذیرش مسئولیت اعمال خویش»،‌ «شکستن عادت‌ها»، «‌ناظر دانستن مرگ بر خودمان» ‌و «هر عملی را مانند آخرین عمل خویش انجام دادن» که هر یک به ‌عنوان یک عنصر لازم در نبرد با خودبزرگ‌بینی جایگاه ویژه‌ای دارند.این سالکان عقیده دارند سیالیت آگاهی (قابلیت حرکت دادن پیوندگاه یا نقطه تمرکز آگاهی که قلب تعالیم تولتک  است), نیاز به انرژی ذخیره شده بسیاری دارد که انسان عادی فاقد آن است. از سویی تنها چیزی که بیشترین انرژی را از انسان می‌گیرد و به‌هدر می‌دهد خودبزرگ‌بینی است و از این نظر جدال با خودبزرگ‌بینی نوعی نبرد آزادسازی سرمایه انرژی فرد نیز می‌تواند محسوب شود. آموزش‌های هنر کمین و شکار به نوعی و با سلاح‌هایی دیگر به جنگ این هیولا می‌رود. به‌طور مثال در فن مرور دوباره زندگی, سالک تمامی وقایع زندگی خود را دوباره به ‌یاد آورده و تجربه می‌کند. عقیده بر این است که همه وقایع زندگی انسان کنش واکنش‌هایی برای حفظ و تحکیم خودبزرگ‌بینی است. سالک به‌واسطه نوع خاصی از تنفس، انرژی‌هایی که در هر واقعه زندگی‌اش برای حفظ و تحکیم خودبزرگ‌بینی به‌کار برده را مجدداً به کالبد انرژی خود جذب می‌کند. در اصل انرژی‌ای را که از وی ربوده شده به‌سوی خود جذب کرده و به کالبد انرژی خود جذب  می‌کند.هنر رویابینی نیز به نوع دیگری در امتداد حمله به خودبزرگ‌بینی حرکت می‌کند. رویابینی با باطل کردن نظم خطی مطلقی که به خودبزرگ‌بینی تعلق دارد, به آن ضربه می‌زند, زیرا پایه خودبزرگ‌بینی بر نظم خطی و تکراری دقت اول است و رویابینی این امکان را به سالک می‌دهد که در برخی ابعاد این نظم خطی را درهم بشکند. مانور مواجهه با خرده ستمگر, بخشی از آموزه‌های تولتک است که به‌طور مستقیم به‌حمله کردن و ضربه زدن به پیکر خودبزرگ‌بینی می‌پردازد. خرده ستمگر شخصی است که دارای امکانات بسیاری در به‌سلطه کشیدن، آزار دادن و محدود کردن (ظاهری) سالک است و از این قدرت و سلطه عملاً نهایت استفاده را می‌برد. مواجهه با خرده ستمگر، خودبزرگ‌بینی را در شرایطی دشوار و وخیم قرار می‌دهد که تغذیه نفس ممکن نبوده و ناگزیر از تسلیم در برابر شرایطی است که توسط دیدگاه سالکانه تدبیر شده است. به این ترتیب خودبزرگ‌بینی تضعیف شده و غلبه سالک بر آن ممکن می‌شود. توقف دنیا آموزه دیگری است که به‌وجهی از خودبزرگ‌بینی ضربه می‌زند که در اسیر کردن انسان در محدوده کلمات و واژه‌ها فعال است. وجهی از خودبزرگ‌بینی که مانند جریانی از گفتگوی درونی است که هرگز پایان نمی‌گیرد. این گفتگوی درونی انسان مانند زنجیری از افکار است که آگاهی انسان را در حوزه محدود و معینی به اسارت می‌کشد. شاید کمتر کسی به گفتگوی درونی به ‌عنوان یک بعد از خودبزرگ‌بینی نگریسته باشد اما هر چیزی که انسان را به تحکیم خودپنداره‌های دروغین در وجودش وادارد می‌تواند بخشی از خودبزرگ‌بینی باشد و از این نظر گفتگوی درونی نقش بسیار تعیین‌کننده‌ای در تحکیم توهمات


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره مبارز باطنی (از دیدگاه تولتک

تحقیق در مورد ملی ـ مذهبی نیروی مبارز و مولد 47 ص

اختصاصی از یارا فایل تحقیق در مورد ملی ـ مذهبی نیروی مبارز و مولد 47 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 47 صفحه


 قسمتی از متن .doc : 

 

ملی ـ مذهبی, نیروی مبارز و مولدبا نهادینه‌شدن اندیشة مصلحت‌گرا در قانون‌اساسی دوم, دیدگاه‌های ایدئولوژیک به عقب رانده شدند, که به نظر می‌رسد با فروپاشی بلوک شرق,‌ این روند تقویت شد. آیا به نظر شما ملی ـ مذهبی‌های ملهم از طالقانی, شریعتی و مجاهدین بنیانگذار, متأثر از چنین فضایی شدند؟ برای توضیح بیشتر این پرسش باید بگویم بعضی‌ها معتقد هستند که این حکومت دینی است ولی به لحاظ قانون‌اساسی عملاً می‌بینیم فقط اصل چهار بیانگر احکام است که آن را هم بعد از تجدیدنظر در قانون‌اساسی در سال 1368, مجمع تشخیص مصلحت می‌تواند وتو کند. اصل دیگری که در بازنگری اضافه شد شورای عالی‌امنیت ملی می‌باشد که به هر مسئله‌ای می‌تواند رنگ امنیتی بدهند و در شورای عالی امنیت مطرح کنند, اگر رهبری هم امضا کند, در سطح نظام قابل اجراست؛ بنابراین درواقع مملکت بر دو بال امنیت و ظاهراً مصلحت می‌گردد و دین هم رخت بر بسته است.جریانی که اصطلاحاً می‌گوییم رفرم‌گرا یا سنتی, در پارادایم سنت می‌اندیشد و از آنجا که با مسائل روز دست به گریبان است, سعی می‌کند تمهیداتی بیندیشد, بدون آن‌که آن پارادایم دین‌شناسی خودش را نو یا عوض کند. من شما را ارجاع می‌دهم به گفت‌وگویی بسیار صریح که در نشریة کیان (شمارة 40 و 41) بین آقایان مجتهد شبستری و کدیور انجام گرفت. آقای محسن کدیور اصرار داشت که بدون تغییر در پارادایم دین‌شناسی ـ دین سنتی حوزه ـ می‌توان مخالف خشونت بود. ببینید! ما هم با این چندان مخالف نیستیم, ولی در بسیاری از جاها پارادایم دین‌شناسی سنتی نمی‌تواند نیازهای مدرن و کارآمد را توضیح بدهد. این یک مسئلة اصولی در تفکر سنتی رفرم‌گراهاست که دیدگاه‌هایشان در بسیاری از امور اجرایی در این کشور نقش داشته است. بعدها در عمل شاهد بودیم که هرگاه این تفکر به عدم کارایی برخورد کرده, سعی نموده است بدون نقد عمیق تئوری و تفکر خود تهمیداتی بیندیشد. روشنفکران دینی داخل حاکمیت و امثالهم از سه ویژگی شرع, عرف و قانون در قانون‌‌اساسی سخن می‌گویند, ولی با تعارضی که وجود دارد, همواره یکی از این سه ویژگی می‌تواند دیگری را به نفع خودش, نفی کند و لازم نمی‌داند مدل‌های جدیدی بیابد؛ بدون این‌که مبانی آن مدل‌ها را از اندیشة خودش بگیرد و مدل‌های متناسب با آن اندیشه را تعبیه کند. مجمع تشخیص مصلحت و بحث احکام ثانویه و بعدها قوانینی که به‌نام قوانین عرفی در جامعه ما معروف شود ـ و با احکام شریعت و تفکر سنتی هم چندان هماهنگی ندارد ـ درحقیقت چسباندن وصله‌های ناچسبی است که نتایج خوبی هم در تاریخ اندیشه‌های دینی در جامعة ما نداشته است. به عبارتی ما برای مدل‌سازی و تعبیة مدل در امور اقتصادی, سیاسی و اجتماعی, باید توجیهات تئوریک و فلسفة نظری لازم آن را هم تدارک دیده باشیم,‌ ولی این, مغفول مانده است. اما مسئلة مهم این است که جریان روشنفکری دینی ملهم از طالقانی, شریعتی و بازرگان, در کوران رقابت‌های ایدئولوژیک و دلبری اندیشة مارکسیسم و بعد به‌عنوان یک جریان رهایی‌بخش دارای نقاط ضعف و نقاط مثبتی است. کلاً جریان روشنفکری دینی یک جریان کوچک و محدود در قسمتی از جهان است و اگر هم این جریان‌ها در سایر نقاط جهان وجود دارند, مثلاً اندیشه‌های هندویی نوگرا یا ادیان توحیدی دیگر یا الهیات رهایی‌بخش, هیچ ارتباط منطقی با هم ندارند. هرکس در سرزمین خودش با موج‌های جهانی لیبرالیسم, سوسیالیزم و... مواجه می‌شود که جدا از خوب یا بد بودنشان, بحران‌هایی را در جامعة خود ایجاد می‌کنند. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم مدل سوسیالیستی و لیبرالیستی در هر جامعه‌ای به یک‌سری عوامل پسینه نیاز دارد که جامعة امروز ما, عوامل پسینه برای تحقق این مدل‌ها را ندارد. لذا وقتی ما این تفکرات را بدون مبانی نظری‌شان به‌کار می‌گیریم, درحقیقت فرآورده را می‌آوریم و مصرف می‌کنیم. در حالی که فرآورده در جایی صحیح مصرف می‌شود که زمینه‌های قبلی برای مصرفش آماده شده باشد. چون ما علوم مدرنیته را به‌درستی هضم و درک نکرده‌ایم, محصولات این علوم مدرن در سوسیالیزم یا لیبرالیزم را در اندیشة سیاسی, به‌طور درست نمی‌توانیم دریابیم. روشنفکران دینی این را خوب فهمیدند,‌ ولی هنوز در عرصة دکترین و نظریه و مدل در امور گوناگون, مدل‌های بومی برای جامعة خودشان تعبیه نکرده‌اند, ولی در نقادی مدل‌های وارداتی کوشا بوده‌اند. در عین حال برخی از جریان‌های روشنفکری دینی, تأثیرپذیری‌هایی هم از مدل‌های غالب زمانه داشتند که این هم دو وجه دارد. در وجه اول, من در مورد شریعتی که یک مقدار مطالعه دارم سعی می‌کنم توضیح بدهم. دکترشریعتی در موضع کلان تفکر خودش با مارکسیسم ـ که ایدئولوژی غالب تفکر مدرن بعد از جنگ دوم جهانی تا 1980 میلادی بود ـ یک رابطة انتقادی دارد. در این رابطة انتقادی, دکترشریعتی ناچار است از اسلام یک طرح ایدئولوژیک ارائه بدهد که این مدل کلی آرمانی کار غلطی نیست. ولی دکترشریعتی و دیگر روشنفکران دینی فرصت نداشتند که به مبانی نظری و کلان و لوازم این سپهری که می‌خواستند از مذهب ارائه بدهند در کنار نظریات اجتماعی خودشان, با اصول مسلم عقلانی بپردازند. در جامعة ما اندیشه به‌مدت چهارصدسال به خواب رفته است. از اواخر دورة صفویه تا به امروز هنوز ما به جدّ نتوانستیم سامان جدیدی از اندیشة نوین و کارآمد برای جامعة خودمان داشته باشیم. اینها باعث شد که حتی آرای این بزرگان هم گاه دچار بدفهمی بشود. ولی روشنفکران دینی ضمن این‌که همواره از پارادایم‌های جهانی قدرتمند تأثیرپذیرفته‌‌اند, به‌خصوص نحلة شریعتی, بازرگان و طالقانی ـ و به نظر من بیشتر اقبال و شریعتی ـ سعی کردند یک موضع انتقادی مستقل هم در مقابل مدرنیته و هم در مقابل سنت داشته باشند تا بتوانند مسیر اندیشه را در جامعة ما بومی‌سازی بکنند و با بومی‌سازی, این


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد ملی ـ مذهبی نیروی مبارز و مولد 47 ص