یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

گام های نو در مرجعیت شیعه

اختصاصی از یارا فایل گام های نو در مرجعیت شیعه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 19

 

گام های نو در مرجعیت شیعه

آیا تا به حال برای شما پیش آمده است, به عنوان یک فرد ناشناس با یک مرجع تقلید اسلامی, در یک اتاق معمولی و در خانه او, ملاقات کنید؟

آیت الله جناتی مرجع تقلید امروز ایران که به تازگی 70 ساله شده است در خانه ای بزرگ و ساده در کوچه پس کوچه های شهر قم زندگی می کند. این خانه علیرغم بزرگی, نمای ساده ای دارد که به نظر می رسد سیمانی است. ده پانزده پنجره فلزی آهنی زنگ زده و یک در آهنی ضد زنگ زده با چراغی که محوطه جلو درب را روشن می کند از ویژگی های خاص منزل این عالم دینی است.

آیت الله فرد بشاش و خوش برخوردی است و در سخن گفتن بسیار پرحرارت و شاداب نشان می دهد, اما زمانی که پای گفتگوی مذهبی احکام دینی به میان کشیده می شود جوش و خروش او چند برابر است. لحن سخن او در این هنگام بسیار محکم و قاطع و البته با کنایات و اشارات خاص و شیرین مخصوص نواحی شرق ایران توأم می شود. چشمانی بزرگ و خسته و ریش خرمایی رنگ و مجعدی دارد اما موهایش به سپیدی گراییده است.

آیت الله جناتی دردهای زیادی داشت, این به خصوص در گفته هایش بیشتر به چشم می آمد. او از رنج هایی می گفت که از 20, 30 سال پیش دامانش را گرفته و پس از گذر این همه سال, این روزها را همراه با آرامش می خواهد, از نام و شهرت و معروفیت نصیبی نبرده و جز معدودی دانشمندان و متفکران بسیار بزرگ اسلامی و مسیحی و دیگران, همنشین دیگری نداشته است. بعضا دیده می شود که در جاهای خاصی به بحث و گفتگو با دیگر عالمان دینی مشغول شده و یا در زیر زمین منزل خویش به درس و بحث مذهبی می پردازد. او مرجعی دینی است که در پس سرگذشت خود, سفرهای علمی و کنفرانس های دینی بین المللی فراوانی را به یادگار گذاشته و آشنایی عمیقی با فرهنگ و آداب اروپاییان دارد.

او نظریات جدید و جالبی را در فقه اسلامی مطرح ساخته و هم بستری اجتهاد امروزی «با احتیاط» فقهی را ناکارآمد و نادرست می داند. این نظریه در رساله توضیح المسائل آیت الله به وضوح دیده می شود, در نتیجه, جوان امروز ایرانی با رساله ای نوین روبروست که بیش از 170 احتیاط در آن حذف شه است. این کاری است که از 150 سال پیش بدین سو کسی به انجام آن مبادرت نکرده و یا جرأت انجام آن را نداشته است.

جامعه جوان و مرجع امروز

جامعه امروز ایران, در عصر حاضر درگیر بزرگترین چالش های فکری, عقیدتی در مبانی و اصولی است که سال های سال از نیاکان خود به میراث برده است. از اصلی ترین و با اهمیت ترین این مبانی, اصول دینی و مذهبی این جامعه است که امروزه زیر قبای فقه شیعی و در ید فقها و عالمان و رهبران دین شناس جامعه به جامعه عرضه شده و چنانکه می بینیم تا حدی نامقبول و نامفهوم افتاده است.

به حقیقت باید گفت: نسل امروز ایران چندان نگاهی به دین ندارد و یا اگر در طلب آن روان است, جز تاریخ و اخلاق دینی, نمی طلبد و فقه اسلامی در فکر و ذهن او بسیار مهجور و متروک افتاده است.

در این میانه, نقش متولیان و راهبران فقه اسلامی در جامعه جوان امروز ایران بسیار حیاتی است, چه اینان می باید دریابند که خواسته های این نسل, جز آن است که در نوشتارها و رسالات مذهبی دیده می شود. نسل امروز نگاه عقلانی را در تمامی جنبه های زندگی خود وارد کرده و دین را هیچ گریزی از این نگاه تند و تیزبین و شکاک نیست. علت یابی و استدلال علمی اینک جزئی از فقه اسلامی به شمار می آید و اگر تا دیروز قرار بود که به احکام و فرامین مذهبی به سادگی و بی چون و چرا عمل شود, امروز چنین نیست و نخستین مسئله ای که به احکام و فرامین مذهبی به سادگی و بی چون و چرا عمل می شود, امروز چنین نیست و نخستین مستله ای که روح یک جوان دردمند و متردد و مسئول را در قبال دستورات مذهبی حاکمان دینی به چالش جدی وا می دارد طرح این سوال است که علت فلان حکم و بهمان مسئله فقهی چیست و چرا باید به آن عمل شود؟

نکته تلخ تر اینجاست که این دید خوشبینانه تنها بخش کوچکی از جامعه جوان ایران را در بر می گیرد و بسیاری را سودای آن نیست که به چرایی و چگونگی فرامین دینی و حتی متن مذهب خود حساس باشند و به کنکاش و جستجو در بطن و روح آن بپردازند. حال باید بدانیم رویکرد مرجعیت شیعی نسبت به این خواست ها و افکار عمومی چیست و چه رهیافتی برای آنان به ارمغان آورده است؟

بی شک مراجع امروز ایران دو دسته اند:

1- مرجعیت سنتی:

این طبقه دارای دید سنتی و نظر و نگاه قدیمی و اسلوب یکنواخت و روش منطبق بر یکصد سال پیش و یا پیش از آن است که تا به امروز هرگز تکان نخورده است و به هیچ روی شرایط زمان و مکان و تغییرات و تعویضان آن برایش مفهوم و مهم نیست (تغییر و تحول شرایط روز در دگرگونی ویژگی های درونی یا بیرونی موضوعات احکام چنان مؤثر است که در نهایت به شکل گیری احکام و فرامین دیگری می انجامد).

این نظر از آنجا ساتع است که فرض این عالمان و فقیهان سنتی بر آسیب پذیری دین و ضربه خوردن فقه اسلامی در صورت انطباق و سازگاری به آن با شرایط روز می باشد, از این روی اصل و اساس فقه را نگاه داشته اند و به هیچ گونه تغییر و تحول در ابعاد و شکل آن نمی اندیشند.

2- مرجعیت نوین:

اصطلاحی که تحت عنوان مرجعیت نوین به کار می بریم به ساخت فکری و ذهنی آن دسته از مراجع مربوط است که تحولات و شرایط روزمره اجتماعی, سیاسی و نیازهای جدید جامعه را درک کرده اند و بی تفاوت از کنار آن عبور نکرده اند. این طبقه از مراجع دینی شرایط روز را به طور عمیق و اساسی در احکام و نظریات فقهی خود گنجانده اند و جدای از اقبال عمومی مردم مورد توجه گروه های روشنفکر, سکولار و حتی لائیک قرار گرفته اند.

طبقه جوان جامعه نیز از این رویکرد به دور نمانده است. این بخش عظیم جامعه ایرانی تغییرات و تکاملات


دانلود با لینک مستقیم


گام های نو در مرجعیت شیعه

دانلود مقاله کامل درباره اجتهاد و مرجعیت دینی

اختصاصی از یارا فایل دانلود مقاله کامل درباره اجتهاد و مرجعیت دینی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره اجتهاد و مرجعیت دینی


دانلود مقاله کامل درباره اجتهاد و مرجعیت دینی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :16

 

بخشی از متن مقاله

اجتهاد و مرجعیت دینی

مقدمه

از آنجایی که اجتهاد، هدف علم اصول فقه و ثمره آن است؛ در میان شیعه و اهل سنّت، دارای پایگاه ویژه‌ای می‌باشد، همه مشکلات ناشی از بی‌قانونی، در پرتو شایستگی و کاردانی اجتهاد پویا، حل و فصل می‌گردند.

در این روزگار بر اساس اندیشه شیعه، به خاطر دوری از رهبران معصوم، راهی به سوی علم به احکام شریعت جز اجتهاد وجود ندارد؛و هیچ مرجع دیگری را جز مجتهد نمی‌توان سراغ داشت که برای حوادث روزافزونی که در جوامع بشری پدید می‌آیند، حکم و قانون جامعی ارائه کند. بنابراین، اجتهاد و مرجعیت دینی، از اعتقادات مهم شیعیان در عصر غیبت به حساب می‌آید و سرچشمه تحولات سیاسی و اجتماعی بسیاری در جامعه می‌گردد.

تعریف اجتهاد

اجتهاد از ریشه «جهد» به معنای منتهای کوشش است. و در اصطلاح فقیهان تعریف‌های فراوانی با اندک تفاوت ارائه شده است، مرحوم آخوند چنین تعریفی را تقریر کرده‌اند: «الاجتهاد هو استفراغ الوسع فی تحصیل الحجه علی الحکم الشرعی؛ اجتهاد به معنای بکارگیری توان و نیرو برای به دست آوردن دلیل و حجت بر احکام شرعی می‌باشد».

شهید مطهری می‌گوید: اجتهاد به طور سربسته به معنای صاحب‌نظر شدن در امر دین است، ولی صاحب‌نظر بودن و اعمال نظر کردن در امور دینی از نظر ما که شیعه هستیم دو گونه است؛ مشروع و ممنوع... که ممنوع آن است که مجتهد حکمی را که در کتاب و سنّت نیست با فکر خودش و رأی خودش وضع کند، این را در اصطلاح «اجتهاد به رأی» می‌گویند. این اجتهاد از نظر شیعه ممنوع است... و معنای صحیح اجتهاد یعنی به کار بردن تدبّر و تعقّل در فهم ادله شرعیه، که البته احتیاج دارد به یک رشته علوم که مقدمه شایستگی و استعداد تعقّل و تدبّر صحیح و عالمانه می‌باشند. و مرجع کسی است که مردمان در مسائل شرعی و دینی و سیاسی خویش به او مراجعه می‌کنند.

تاریخچه اجتهاد و مرجعیت

اجتهاد صحیح یعنی انطباق اصول و قواعد کلی بر فروعات، از دیدگاه امامان معصوم ـ علیهم السّلام ـ امری ضروری و مورد اهتمام بوده است. امام صادق ـ علیه السّلام ـ می‌فرماید: «انما علینا القاء الاصول و علیکم اَن تفرعوا»؛ ما بیان اصول می‌نماییم و تفریع فروع از اصول و تطبیق آن برموارد برعهده شما است و یا امام باقر ـ علیه السّلام ـ به ابان بن تغلب فرمودند: «در مسجد مدینه بنشین و برای مردم فتوا بده که من دوست دارم در میان شیعه کسانی مانند تو دیده شوند.»

بنابراین، اصل اجتهاد در عصر حضور امامان معصوم ـ علیهم السّلام ـ نیز وجود داشته است امّا به دلیل حضور معصوم نیاز کمتری به اعمال اجتهاد بوده است، ولی در عصر غیبت چنین نیازی به سرحد کمال خود رسید.

بزرگان و بنیان‌گذاران اجتهاد

قدیمی‌ترین بنیانگذاران اجتهاد در فقه شیعه، دو دانشمند عهد قدیم معروف به قدیمین، ‌یعنی ابن جنید اسکافی و ابن عقیل عمانی، بوده‌اند. سپس شیخ مفید به پا خاست و از عقاید آن دو بزرگوار در میان شاگردان خود، از جمله سیدمرتضی، ‌علم الهدی و شیخ طوسی به نیکی یاد کرد، این شیوه ادامه یافت تا نوبت به علامه حلی رسید و پس از او شهید اول و فقیه فاضل، شیخ علی، و نیز شهید دوم راه او را ادامه دادند. تا اجتهاد به عنوان ضرورتی در مسلک شیعه پایدار بماند و شکوفاتر گردد.

مقدمات اجتهاد

کسی که می‌خواهد با مراجعه به قرآن و حدیث، احکام شریعت را از آنها استخراج کند باید دارای علومی به عنوان مقدمه اجتهاد باشد، از این رو، شناخت علوم عربی و ادبیات عرب، تفسیر، ‌علم کلام، علم اصول، فقه، منطق و فلسفه در حد لازم برای استنباط و شناخت حدیث و درایه و رجال، برای مجتهد امری لازم و ضروری است. البته شناخت اجماع، جستجو در فتاواهای فقهای پیشین و اطلاع از کلیات احکام شرعی و بلکه رد فروع بر اصول نیز می‌تواند در اجتهاد درست، مؤثر باشد.

اجتهاد پویا

از جمله، مسائلی که سبب شکوفایی اندیشه شیعه می‌شود باز و بی‌مانع بودن فضای فکری و اجتهادی صحیح در میان اندیشمندان شیعه است و با دستاورد اجتهاد پویا و زنده و مبتنی بر منابع (قرآن، سنّت، عقل و اجماع) در هیچ یک از مسائل نو و جدید، توقفی ندارد و پاسخ قابل اطمینانی ارائه می‌کند و مشکلات را از سر راه مردم بر می‌دارد و در زمینه مسائل فردی و اجتماعی و سیاسی پاسخگو می‌باشد.

عوامل مؤثر در اجتهاد پویا

پویایی اجتهاد و فقه مرهون زمان و مکان و شخصیت فقیه صاحب مکتب است.

زمان: به عنوان تحولی که در مقطعی از زمان رخ می‌دهد می‌تواند در فقه و اجتهاد تأثیرگذار باشد، توجه به مشکلات و تحولات در سیر تاریخی زمان، سبب گشته تا اجتهاد و فقه به قانونی پیش تاز و آینده‌نگر و جامع تبدیل شود و چنین سیر زمانی را به ترتیب در اجتهاد صدوقین، قدیمین،شیخین و پس از آنان ابن ادریس، و ابن زهره، محقق و علامه و سپس محقق اردبیلی، فیض و محقق سبزواری می‌توان یافت.

مکان و جهان‌بینی: بدون شک، محیط و جهان‌بینی و طرز تفکر مرجع دینی در فتواهایش تأثیر بسیاری می‌گذارد.

جایگاه مردمی مرجعیت

شیعیان با توجه به توصیه امامان و پیشوایان خویش در عصر غیبت تابع و پیرو مراجع و مجتهدان می‌باشند. در طول تاریخ نیز، اقتدار نهاد مرجعیت آشکار و نمایان است. تا آنجا که فتوای مراجع نجف در دفاع از نهضت مشروطه و سرزنش محمدعلی شاه سرانجام باعث برکناری شاه شد.

بارزتر از این نمونه برای بیان جایگاه مرجعیت، تأثیر فتوای مرجع بزرگ، آیت الله میرزای شیرازی در تحریم استعمال توتون و تنباکو می‌باشد که اعتراض عمومی بی‌نظیری را علیه حکومت ناصرالدین شاه قاجار به وجود آورد که دامنه آن دربار شاه را نیز فراگرفت. سرانجام شاه به ناچار، با پرداخت غرامت به لغو این امتیاز تن داد.

ولی گویاترین نمونه برای دریافتن جایگاه مردمی مرجعیت، انقلاب اسلامی ایران است که تحقق آن بدون رهبری مرجعیت امکان‌ناپذیر بود.

با سخنرانی حضرت امام خمینی ـ‌ قدس سره ـ بر علیه قانون «کاپیتولاسیون» حکومت، ایشان را تبعید کرد، پیامد آن اعتصاب و تظاهرات وسیع مردم شد.

افزون بر این، توهین روزنامه اطلاعات در سال 56 به مرجع شیعیان (حضرت امام) موجب شدید شدن موج انقلاب و گسترش پی در پی اعتراضات مردمی شد.

بنابراین، کسانی چون حضرت امام (ره) برای مرجعیت ولایت در اموری قضایی، فتوا، و بلکه فراتر از این ولایت همه جانبه معتقد هستند و با دلایل عقلی و نقلی، چنین اختیاراتی را برای فقیهان از سوی معصومان ـ علیهم السّلام ـ اثبات می‌کنندو با چنین رویکردی به تشکیل حکومت اسلامی اقدام نمودند.

جایگاه اجتهاد در قانون اساسی

اجتهاد در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، دارای ارزش و مرتبه‌ای بس والا و بلند است، در اصل دوم قانون اساسی پایه‌های نظام جمهوری اسلامی را بر می‌شمارد و یکی از این پایه‌ها را چنین معرفی می‌کند:

«جمهوری اسلامی، نظامی است بر پایه ایمان به... کرامت و ارزش والای انسان و آزادی توأم با مسئولیت او در برابر خدا که از راه: الف) اجتهاد مستمر فقهای جامع الشرایط بر اساس کتاب و سنّت معصومین ـ علیهم السّلام ـ ... قسط وعدل و استقلال سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و همبستگی ملی را تأمین می‌کند.»

و در اصل پنجم همین قانون، در شرایط رهبری می‌گوید: در عصر غیبت امام زمان ـ علیه السّلام ـ ولایت امر و امامت امت برعهده فقیه عادل و باتقوی، آگاه به زمان، شجاع، مدیر و مدبر است.

بنابراین، با توجه به جایگاه اجتهاد در رهبری و برخی از مناصب دیگر نظام، همچون اجتهاد فقهای شورای نگهبان و قوه قضائیه، اجتهاد نقش مهم و اساسی در زیربنای جمهوریت و اسلامیت قانون اساسی ایران دارد.

ضرورت اجتهاد در عصر حاضر

امروز فقه شیعی با انبوهی از مشکلات، سؤال‌های جدید و نوظهور و بی‌سابقه حقوقی، اقتصادی، قضایی، پزشکی، سیاسی و ... روبرو است، همه وظایف و شئون زندگی مردمان در حیطه فقه جای می‌گیرد و هزاران پرسش که پاسخ مناسب می‌خواهند. بنابراین دائره اجتهاد به وسعت همه زمینه‌های زندگی بشری است. و انجام چنین کاری از عهده کارهای فردی خارج است. محقق قمی در این زمینه می‌فرماید:

«چنین کاری به طور معمول محال است، هیچ پژوهشگری نمی‌تواند در مورد همه احکام و مسائل فقهی اجتهاد کند و برای هیچ کس کشیدن این بار سنگین امکان ندارد. این کار، محال عادی، بلکه محال عقلی است، زیرا مسائل فقهی نامتناهی هستند.»

بر اساس چنین گستردگی و لزوم پاسخگوئی به همه مسائل زندگی مردم و پرسشهای عصر حاضر، عمل به پیشنهاد تخصصی شدن توسط حاج شیخ عبدالکریم یزدی و پیرو آن شهید مطهری، ‌امری لازم و ضروری است. و اکنون حوزه علمیه به سوی تخصصی شدن و به وجود آمدن رشته‌های تخصصی در فقاهت پیش می‌رود.

اصل اجتهاد در اسلام         

          اقبال لاهوری میگوید: " اجتهاد قوه محرکه اسلام است " این سخن، سخن درستی است اما عمده خاصیت " اجتهاد پذیری " اسلام است، اگر چیز دیگری بجای اسلام بگذاریم می بینیم کار اجتهاد چه قدر دشوار است بلکه راه آن بسته است. عمده این است که در ساختمان این دین عجیب آسمانی چه رمزهائی بکار رفته است که اینگونه به آن خاصیت هماهنگی با پیشرفت تمدن داده است.

بوعلی در شفا نیز ضرورت " اجتهاد " را روی همین اصل بیان میکند و میگوید: چون اوضاع زمان متغیر است و پیوسته مسائل جدیدی پیش می آید: از طرف دیگر اصول کلی اسلامی ثابت و لایتغیر است، ضرورت دارد در همه عصرها و زمانها افرادی باشند که با معرفت و خبرویت کامل در مسائل اسلامی و با توجه به مسائل نوی که در هر عصر پدید می آیند پاسخگوی احتیاجات مسلمین بوده باشند.

در متمم قانون اساسی ایران نیز چنین پیش بینی شده است که در هر عصری هیئتی از مجتهدین که کمتر از پنج نفر نباشند و " مطلع از مقتضیات زمان " هم باشند بر قوانین مصوبه نظارت نمایند. منظور نویسندگان این ماده این بوده است که همواره افرادی که نه " جامد " باشند و نه " جاهل " نه مخالف با پیشرفتهای زمان باشند و نه تابع و مقلد دیگران بر قوانین مملکتی نظارت نمایند.

نکته ای که لازم است تذکر دهم این است که " اجتهاد " به مفهوم واقعی کلمه، یعنی تخصص و کارشناسی فنی در مسائل اسلامی، چیزی نیست که هر " از مکتب گریخته ای " به بهانه اینکه چند صباحی در یکی از حوزه های علمیه به سر برده است بتواند ادعا کند. قطعا برای تخصص در مسائل اسلامی و صلاحیت اظهار نظر یک عمر اگر کم نباشد زیاد نیست. آن هم به شرط اینکه شخص از ذوق و استعداد نیرومندی برخوردار و توفیقات الهی شامل حالش بوده باشد. گذشته از تخصص و اجتهاد، افرادی می توانند مرجع رأی و نظر شناخته شوند که از حداکثر تقوا و خداشناسی و خداترسی بهره مند بوده باشند، تاریخ اسلام افرادی را نشان می دهد که با همه صلاحیت علمی و اخلاقی، هنگامی که می خواسته اند اظهارنظری بکنند مانند بید بر خود میلرزیده اند.

متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

/images/spilit.png

دانلود فایل 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره اجتهاد و مرجعیت دینی

تحقیق درباره مرجعیت و ولایت عالمان دین

اختصاصی از یارا فایل تحقیق درباره مرجعیت و ولایت عالمان دین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره مرجعیت و ولایت عالمان دین


تحقیق درباره مرجعیت و ولایت عالمان دین

فرمت فایل : word  (لینک دانلود پایین صفحه) تعداد صفحات 37 صفحه

 

 

 

 

 

 

 

گفتار اوّل:

مرجعیت عالمان دینى در عصر غیبت گفتار دوم: نگاه تاریخى به ولایت عالمان گفتار سوم: ولایت عالمان دینى از منظر عقل و شرع گفتار چهارم: ولایت فقیه گفتار پنجم: ولایت و جمهوریت

گفتار اوّل : مرجعیت عالمان دینى در عصر غیبت

غیبت و مسأله مرجعیت دینى

از نگاه شیعه، سنت معصومانه نه تنها گفتار و کردار پیامبر بلکه گفتار و کردار امامان را نیز شامل مى گردد. امامان از رهگذر نوعى ارتباط با منبع خطاناپذیر معرفت، محتواى دین و تفسیر معصومانه قرآن را در اختیار همگان قرار مى دادند. طبیعى است که در دوران غیبت، ارتباطِ ما با چنین معرفتى قطع است. از این رو نقش عالمان دینى و سنت اجتهاد در این دوران برجسته تر مى شود.

در عصر حضور امامان نیز، عالمان دین حضور جدّى داشته، ارتباط علمى میان امام و مردم را برقرار مى کردند و گفتار ایشان را براى مردم بازگویى مى کردند. در آن اعصار، هرگاه گره اى در کار دین و فهم شریعت مى افتاد، مراجعه به امام معصوم گره گشایى مى کرد. و شکلى باقى نمى گذاشت. در کتب رجالى، از عالمان بسیارى سخن رفته است که به محضر امامان راه یافته و گفته هاى آن بزرگان را ضبط و ثبت کرده اند. بسیارى از ایشان علاوه بر نقل احادیث، صلاحیت و قدرت تفسیر و تجزیه و تحلیل نیز داشتند و امامان نیز مردم را در امر فراگیرى معارف دینى به آنان حواله مى دادند. براثر تلاش این بزرگان، مجموعه هاى روایى کوچک در موضوع هاى مختلف شکل گرفت، چنان که در ابتداى دوره غیبت، عالمان بزرگى دست به تدوین سنت زدند و سخنان ائمه(علیه السلام)را در مجامع روایى خود مستنداً گردآورى کردند. اولین مجموعه از این تلاش، کتاب ارزشمند اصول و فروع کافى است که توسط دانشمند بزرگ شیعى، محمد بن یعقوب کلینى (م 329 ق) تنظیم گردید.

بعد از وى شیخ صدوق (م 381 ق) با تلاش پیگیر و ملاقات با دانشمندان بسیار، موفق به تدوین کتابى ارجمند به نام من لا یحضره الفقیه گردید. این دانشمند بزرگ شیعى آثار دیگرى را نیز تألیف کرد که برخى آنها را بالغ بر 300 عنوان کتاب دانسته اند. (1) به تدریج ستارگان دیگرى نیز در عالم تشیع درخشیدند: شیخ مفید (م 413 ق) از آن جمله است. از او مى توان به عنوان یکى از قله هاى شامخ در تاریخ اجتهاد شیعه نام برد. وى که در مرکز حکومت اسلامى (بغداد) مى زیست، با تبحرى که در مذاهب مختلف فقهى و کلامى یافت، موقعیت بسیار والایى را در حوزه تفکر اسلامى به دست آورد. حاصل تلاش هاى ارزشمند وى، آثارى بسیار مفید، در علوم مختلف اسلامى است.

سیدمرتضى (م 436 ق) که از شاگردان شیخ مفید است و منزلت بسیار بالایى در شکل گیرى علوم اسلامى در دوران غیبت دارد، با تألیف حدود هشتاد اثر علمى، باب بسیارى از مباحث علمى را گشود. او افزون بر تلاش عالمانه اش در حوزه فقه شیعه، به گسترش تفکر عقلانى در علم کلام توفیق یافت.

با ظهور شیخ طوسى (م 460 ق) اجتهاد شیعى وارد مرحله جدیدى شد. وى که بعد از استاد خود، سید مرتضى، متولّى زعامت مذهبى شد، توانست شاگردان بسیارى را در حوزه درس خود گرد آورد. دو کتاب ارزشمند وى، یعنى تهذیب و استبصار در کنار کافى و من لا یحضره الفقیه ، کتب اربعه شیعیان را تشکیل مى دهد. همچنین شیخ طوسى توانست پوپایى سنت اجتهاد را به معناى دقیق کلمه، در حوزه تفکر شیعى راه بیندازد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره مرجعیت و ولایت عالمان دین

دانلود مقاله کامل درباره اهل بیت (ع) و مرجعیت فکری و علمی مسلمانان

اختصاصی از یارا فایل دانلود مقاله کامل درباره اهل بیت (ع) و مرجعیت فکری و علمی مسلمانان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره اهل بیت (ع) و مرجعیت فکری و علمی مسلمانان


دانلود مقاله کامل درباره اهل بیت (ع) و مرجعیت فکری و علمی مسلمانان

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 44

 

اهل بیت (ع) و مرجعیت فکری و علمی مسلمانان

۱. رسول اکرم «ص» در اداره امور حکومت، ریاست دینی تام داشت. آن حضرت از یک‌سو به اداره امور ارتش و حفظ و حراست سرحدات و مرزها می‌پرداخت، مالیات و غنائم را در بین مسلمانان تقسیم می‌کرد، در میانشان به داوری می‌نشست و کارهائی از این قبیل را که به امور دنیوی مربوط می‌شد انجام می‌داد و از سوی دیگر به اقداماتی که صبقه معنوی داشت دست می‌زد از جمله اینکه:

۱. احکام شرعی را به صورت کلی و جزئی تبیین می‌کرد و به مسائل و رویدادهای جدید که حکم آنها در قرآن و سنت وجود نداشت پاسخ می‌داد.

۲. با تفسیر قرآن کریم به تبیین و توضیح آیات می‌پرداخت و ابهامهای این کتاب مقدس را برطرف می‌کرد.

۳. به شبهات و تشکیکهائی که دشمنان اسلام یعنی مشرکان مکه و یهودیان و مسیحیان پس از هجرت مطرح می‌کردند پاسخ می‌داد.

۴. به حفظ و صیانت دین از هرگونه تحریف و خدشه در آموزه‌های مقدس آن می‌پرداخت.

بدون تردید کسی که چنین مسئولیت‌های خطیری داشته باشد فقدان او خلأ بزرگی در حیات اجتماعی به وجود می‌آورد و شکاف عمیقی را در رهبری موجب می‌شود که پر کردن آن منوط به وجود کسی است که دارای همان شایستگی‌های فکری و علمی پیامبر اکرم به جز ویژگی نبوت و دریافت وحی باشد.

اشتباه است که ما پیامبر «ص» را العیاذ بالله متهم کنیم به اینکه پیش از رحلت خود در فکر پر کردن خلأهای معنوی بعد از خود نبوده است.

این موضوع ما را وا می‌دارد که در سخنان پیامبر دقت کنیم تا بدانیم آن حضرت چه کسی را برای پر کردن خلأهای پس از خود معین کرد.

با مراجعه به احادیث آن حضرت به روشنی در می‌یابیم که رسول خدا این خلأها و کاستی‌ها را توسط ائمه که آنها را همسنگ و برابر با قرآن معرفی نموده بود، پر کرده و هدایت شدن است را بسته به پیروی از آنها و از قرآن دانست.

در اینجا به چند نمونه از احادیث و سخنان بسیار آن حضرت در این خصوص اشاره می‌کنیم:

۱. ابن اثیر جزری در جامع‌الاصول از جابربن عبدالله نقل می‌کند که گفت:

رسول خدا در حجه‌الوداع در روز عرفه دیدم که سوار بر شتر بود و برای مردم سخنرانی می‌کرد، آن حضرت فرمود: «من در میان شما دو چیزی را به جای گذاشته‌آم که اگر آن را برگیرید هرگز گمراه نمی‌شوید و آن کتاب خدا و عترت و خاندان من است».

۲. مسلم در صحیح خود از زیدبن ارقم نقل کرده که گفت:

روزی رسول خدا در کنار بر که آبی به نام خم ما بین مکه و مدینه برای ما سخنرانی کرد و پس از حمد و ثنای الهی و دادن پند و اندرز فرمود: ای مردم! من انسانی هستم که نزدیک است فرشته خدا (جبرئیل) بیاید و من دعوت او را اجابت کنم در حالی که در میان شما دو چیز گرانبها می‌گذارم که یکی از آنها کتاب خداست با هدایت و نور، آن را برگیرید و به آن چنگ زنید. رسول خدا به کتاب خدا تشویق و ترغیب کرد، آنگاه فرمود: دیگری اهل بیت من است و سه بار تکرار کرد: درباره اهل بیتم خداپسندانه عمل کنید. [۱]

۳. ترمذی در صحیح خود از جابربن عبدالله انصاری نقل کرده که گفت:

رسول خدا را در مراسم حج در روز عرفه بر روی شتری دیدم که می‌فرمود: «ای مردم من در میان شما چیزی به یادگار گذاشته‌ام که اگر آن را برگیرید هرگز گمراه نمی‌شوید: و آن کتاب خدا و عترتم است.[۲]

۴. امام احمد بن حنبل از ابوسعید خدری نقل می‌کند که گفت: رسول خدا فرمود: من دو امانت سنگین در میان شما می‌گذاریم که یکی از آنها بزرگتر از دیگری است. آن دو: کتاب خدا، آن ریسمان کشیده شده میان آسمان و زمین و دیگری عترت و خاندان من است و آن دو هرگز از هم جدا نخواهند شد تا آنکه در کنار حوض، بر من وارد شوند.[۳]

این حدیث معروف به حدیث ثقلین را بیش از ۳۰ صحابی از پیامبر نقل کرده و بیش از ۳۰۰ دانشمند آن را در کتابهای خود در علوم و متون مختلف و در تمام دوره‌ها و قرنها نگاشته‌اند.

این حدیث، حدیثی صحیح و در میان مسلمانان متواتر است و پیامبر «ص» به برکت این حدیث، کسانی را تعیین کرده که ضمن پر کردن خلأها، مرجع علمی مسلمانان پس از ایشان به شمار می‌روند و آنها جز اهل بیت آن حضرت نیستند.

۱-۱ اهل بیت چه کسانی هستند؟

سؤال این است که اهل بیتی را که پیامبر در حدیث ثقلین مورد اشاره قرار داده و خداوند متعال در قرآن آیه: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا»[۴] را در حقشان نازل کرده، چه کسانی هستند؟

در پاسخ این سؤال باید گفت: پیامبر اکرم «ص» در مواضع متعدد، آنان را معرفی کرده و حتی عنایت و توجه فراوان و کم‌نظیری نسبت به معرفی آنان مبذول داشته است.

اولا: اسامی کسانی را که آیه فوق در شأن آنان نازل شده بیان فرموده است.

دوم: آن حضرت آنهایی را که آیه درباره‌شان نازل شده بود، در زیر عبای خود قرار داد و دیگران را از ورود به آن منع کرد.

سوم: هنگام عزیمت به نماز چندین ماه به خانه فاطمه گذر می‌کرد و می‌فرمود: وقت نماز است ای اهل البیت و آیه فوق را قرائت می‌کرد.

در خصوص مورد اول باید گفت:

۱. طبری در تفسیر آیه فوق از ابوسعید خدری نقل می‌کند که رسول خدا فرمود: این آیه درباره ۵ نفر نازل شده؛ من، علی، حسن، حسین و فاطمه در این زمینه روایاتی ذکر شده که علاقمندان می‌توانند به تفسیر طبری والدار المنشور سیوطی مراجعه کنند.

دوم: سیوطی به نقل از عایشه روایت کرده که گفت: روی رسول خدا «ص» به هنگام صبح در حالی که عبائی از موی سیاه بر دوش داشت از منزل خارج شد، در آن حال حسن و حسین (ع) بر او وارد شدند، حضرت آن دو را در زیر عبای خود گرفت آنگاه علی آمد و او را نیز به زیر عبا گرفت، سپس فرمود: «خدا چنین می‌خواهد که پلیدی را از شما اهل البیت دور کند و شما را پاک کرده‌اند».

هر چند نام فاطمه «س» در این حدیث نیامده اما در حدیث دیگری ذکر شده است، چنانکه سیوطی به نقل از ابن مردوبه بن سعد می‌گوید: به رسول خدا وحی آمد آنگاه علی و فاطمه و دو فرزند آنان را در زیر عبای خود گرفت فرمود: خدایا اینها خانواده و اهل بیت من هستند.

سوم: طبری از انس نقل کرده که پیامبر «ص» مدت شش ماه به هنگام نماز به خانه فاطمه گذر می‌کرد و می‌فرمود: نماز نماز ای اهل البیت و سپس آیه انما یرید الله... را قرائت می‌کرد.[۵]

 

اعتراف ائمه مذاهب به برتری فقهی اهل بیت «ع»

بسیاری از علمای اهل سنت ـ در گذشته و حال ـ به برتر بودن امامان اهل البیت از نظر فقهی اعتراف کرده‌اند که به چند نمونه از موارد بیشمار اشاره می‌کنیم:

ابن عساکر در تاریخ خود در شرح حال امام سجاد به نقل از ابن حازم می‌گوید: هیچ مرد هاشمی را بهتر از علی‌بن‌الحسین نیافتم و هیچ کس را فقیه‌تر از او ندیدم.[۶]

شافعی نیز می‌گوید: علی‌بن‌الحسین فقیه‌ترین فرد اهل بیت است.[۷] عبدالله بن عطا گوید: همه علما و دانشمندان از نظر توان علمی فروتر از امام باقر «ع» بودند. من حکم بن عتیبه را با آن همه شکوه و عظمتی که در نزد مردم خود داشت، در محضر امام باقر چون کودکی دیدم که در برابر معلم خود نشسته است.

ابوحنیفه می‌گوید: من کسی را فقیه‌تر از جعفربن محمد الصادق «ع» ندیدم.[۸]

با این اوضاف می‌توان نتیجه گرفت که پیامبر با رحلت خود ثقلین را از خود به جای گذاشت تا امت در حل معظلات و مشکلاتشان به آنها مراجعه کنند و آن حضرت در مواضع و مواطن مختلف، منظور خود از اهل البیت را مشخص کرده و به امت معرفی کرده است، حال این سؤال مطرح می‌شود که: اکنون که اهل بیت پیامبر «ص» از دنیا رفته‌اند معارف و علوم به جا مانده از آنها کجاست تا امت به آنها مراجعه کنند؟ فرضاً اگر پیامبر، ما را به مراجعه به ایشان و استفاده از احادیث و سخنانشان سفارش کرده، این علوم و احادیث آنان کجا یافت می‌شود تا مردم به آنها رجوع کنند؟

پاسخ این سؤال روشن است و آن اینکه میراث ائمه اهل بیت و احادیث و معارف آنها در موارد زیر قابل دسترسی است:

۱. کتاب علی «ع»

۱-۲ «حر» عاملی هم در موسوعه حدیثی خود، احادیث این کتاب را بر حسب ترتیب کتابهای فقهی از طهارت گرفته تا دیات، آورده است که طالبین می‌توانند به آن مراجعه کنند.

اما صادق «ع» در پاسخ کسی که در مورد «جامعه» پرسیده بود فرمود: در این کتاب تمام آنچه که مردم بدان نیازمندند وجود دارد و هیچ مسئله‌ای نیست مگر آنکه در آن یافت می‌شود حتی در مورد دیه یک خراش.

«جامعه» منبع احادیث اهل بیت بوده که آن را یکی پس از دیگری به ارث می‌بردند و از آن نقل می‌کردند و با آن به سؤال کنندگان استدلال می‌کردند.

۱-۳ دوم: صحیفه سجادیه

صحیفه سجادیه یا زبور آل محمد از مظاهر علوم اهل بیت «ع» است که در سینه تاریخ جاودانه مانده و مدارک متصل آن به امام، متواتر و متسلسل و به هم پیوسته است اما علاوه بر اتصال اسناد آن، فصاحت الفاظ و بلاغت عبارات و مفاهیم و مضامین عالی این ادعیه و نوع خاکساری در برابر خدا و حمد و ثنای آن ذات یگانه و شیوه‌های شگفت‌انگیز طلب عفو و بخشش و کرم الهی و توسل به حضرت باری تعالی، خود بزرگترین دلیل درستی انتساب این ادعیه به امام سجاد «ع» است و ثابت می‌کند که این در از آن دریار و این گوهر از آن معدن و این میوه از آن درخت است.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره اهل بیت (ع) و مرجعیت فکری و علمی مسلمانان

تحقیق در مورد مرجعیت علمی و جایگاه رفیع اهل بیت

اختصاصی از یارا فایل تحقیق در مورد مرجعیت علمی و جایگاه رفیع اهل بیت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد مرجعیت علمی و جایگاه رفیع اهل بیت


تحقیق در مورد مرجعیت علمی و جایگاه رفیع اهل بیت

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحه95

بخشی از فهرست مطالب

چکیده

 

  1. جایگاه اهل بیت در اندیشه ابوحنیفه

 

1-1. ولایت و محبّت اهل بیت(ع)

 

2-1. فضایل اهل بیت (ع)

 

1-2-1. حقانیت امام علی(ع) در جنگ ها

 

2-2-1. امام صادق از منظر ابو حنیفه

 

3-1. مرجعیت علمی اهل بیت(ع)

 

1-3-1. تعامل ابوحنیفه با امام باقر(ع)

 

2-3-1. تعامل ابوحنیفه با امام صادق (ع)

 

3-3-1. اعتماد ابوحنیفه به روایات اهل بیت(ع)

 

4-1. عدالت صحابه از دیدگاه ابوحنیفه

 

5-1. خلافت و حکومت از دیدگاه ابوحنیفه

 

  1. جایگاه اهل بیت در سیره ابوحنیفه

 

1-2. سیره ابوحنیفه در برابر اختلافات فرقه­ای

 

2-2. سیره ابوحنیفه در برابر اهل حدیث

چکیده

مرجعیت علمی و جایگاه رفیع اهل بیت پیامبر (ع) میان مسلمانان می تواند به عنوان یکی از محورهای اساسی تقریب مذاهب اسلامی، در مسیر اتحاد و همگرایی مسلمانان نقش به سزایی را ایفا کند، و با پذیرش این حقیقت که مرجعیت علمی‌آنان تا حدی زیادی مقبول ائمه مذاهب اسلامی‌بوده و احادیث مروی از آنان به نبی اکرم (ص) می‌رسد، گامهای اساسی در مسیر تقریب برداشته می شود، این نوشتار با توجه به این ضرورت کوشیده است نظر امام ابوحنیفه را در موضوع تقریب مذاهب، با رویکرد به جایگاه و مقام اهل بیت (ع) بر رسی نماید. استنتاج نگارنده بر آن است که اهل بیت (ع) از منظر امام ابوحنیفه جایگاه بلند و رفیع دارد و او خود معترف به مقام والای آنان بوده و از حامیان اهل بیت محسوب میشود، این معنا از گفتار و رفتار عملی او به خوبی قابل استفاده است. امید است که این مقاله توانسته باشد گامی در مسیر تقریب بین مذاهب اسلامی و به خصوص ایجاد روابط حسنه بیش از پیش میان حنفیان و شیعیان بر داشته باشد.

کلیدواژه­ها: اهل بیت، مرجعیت علمی، ولایت، خلافت، ابوحنیفه، شیعیان، حنفیان، تقریب.

درآمد

قرآن کریم و روایات پیامبر اکرم (ص) نسبت به اهل بیت (ع) و ‌محبت به خاندان رسالت سفارش اکید نموده است، محبت به اهل بیت (ع) اجر و مزد رسالت قرار گرفته و در روایات به مثابه عدل قرآن کریم مورد سفارش قرار گرفته است، به حسب روایات اهل بیت پیامبر(ص) عبارتند از: امام علی(ع) و فاطمه زهرا (س) و حسن و حسین بن علی(ع) و بقیه ذریه پاک آنان. این معنا در روایات بسیاری، از جمله در روایت ام سلمه آمده است، می‌گوید: هنگامی که آیه «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً بر پیامبر(ص) نازل شد، حضرت علی (ع) و فاطمه و حسن و حسین(ع) را احضار کرده، فرمود: «اینان اهل بیت منند».مشابه این روایت در صحیح مسلم، سنن ترمذی و مسند احمد نیز آمده است. از این رو از محورهای اساسی وحدت و تقریب میان مسلمانان به شمار می رود، این مقاله در راستای ایجاد و تحکیم همدلی و وحدت بین مسلمانان به ویژه شیعیان و حنفیان در صدد بازخوانی و بررسی زمینه‌های تقریب در اندیشه و سیره یکی از چهره­های برجسته وتاثیر گذار جهان اسلام« امام ابوحنیفه»است می کوشد منزلت اهل بیت را به عنوان یکی از محورهای تقریب از منظر امام ابوحنیفه مورد بررسی قرار دهد، جایگاه اهل بیت از دیدگاه ابوحنیفه در دو مقام قابل بحث و بررسی است. مقام اول؛ جایگاه اهل بیت در اندیشه ابوحنیفه و مقام دوم؛ جایگاه اهل بیت در سیره ابوحنیفه.

  1. جایگاه اهل بیت در اندیشه ابوحنیفه

اهل بیت در نگاه اباحنیفه از مقام والا و ممتاز برخوردار است، او معترف به ولایت و محبت اهل بیت، فضایل و مناقب و مرجعیت علمی‌آنان است، و از اهل بیت به گونه ای با تعظیم و تجلیل یاد می‌کند که در مورد کسی دیگری چنین تعظیمی‌از او مشاهده نشده است مباحث این فصل را می توان در محورهای زیر مورد بررسی قرار داد:

1-1. ولایت و محبّت اهل بیت(ع)

محبت و اظهار علاقه­مندی به اهل بیت(ع) طبق مفاد آیات قرآن کریم و سنت نبی اکرم (ص)، از جمله مشترکات همه مسلمانان به حساب می‌آید و همگان این امر را بر خود فرض و لازم دانسته، هرگونه کوتاهی و بی اعتنایی را گناه بزرگ می‌شمارند. در این میان دیدگاه امام اعظم ابوحنیفه نیز در خور توجه و تأمل است؛ زیرا او به حیث امام و پیشوای طیف بزرگی از مسلمانان (حنفیان) در گفتار و کردار، محبت و ولایت خویش را به گونه‌های مختلف نسبت به اهل بیت(ع) ابراز ‌کرده است.

آقای دکتر مصطفی الشکعه در باره محبت ورزیدن به اهل بیت می‌نویسد: «ابوحنیفه محبّ و دوستدار آل بیت رسول خدا(ص) بود و به آنان احترام می‌گذاشت و به فضائل و مناقب شان باورداشت و علم و دانش را از آنان فراگرفت و به حقانیت شان حکم می‌کرد، از امام حسن و امام حسین و امام علی بن الحسین و امام باقر و امام صادق(ع) و سائر ائمه و فرزندان حضرت فاطمه (س) تمجید و ستایش می­کرد.

باتوجه به اوضاع و شرایط کوفه در عصر امام ابوحنیفه و حضور شیعیان در آن دیار تعامل او با شیعیان که محب و پیرو اهل بیتند آن قدر صمیمی و نزدیک است، که برخی از نویسندگان و تاریخ نویسان ابوحنیفه را به عنوان یک شیعه محبّ و گاهی یک شیعه سیاسی به حساب آورده است

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد مرجعیت علمی و جایگاه رفیع اهل بیت