یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

نقد و بررسی کتابهای هری‌پاتر

اختصاصی از یارا فایل نقد و بررسی کتابهای هری‌پاتر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 192

 

زندگی‌نامه

والدین جی‌‌کی رولینگ در سال 1963 در یک قطار با هم آشنا شدند. مثل قصه‌های پریان در نگاه اول به هم دل باختند.

پیتر مدیر یک کارخانه اتومبیل سازی بود در حالی که «آن» متخصص علوم آزمایشگاهی بود.

جوآن کتلین رولینگ در روز 31 ژوییه سال 1966 در حالی که جیغ می‌کشید و دست و پا می‌زد در بیمارستان چیپینگ سادبری قدم به عرصه گیتی نهاد. سالها بعد که جوان به لحظه‌ی تولدش می‌اندیشید آن را پیام‌آور رویدادهای آینده‌ی زندگی‌اش قلمداد کرد. او خندید و گفت: « به نظر من متولد شدن در بیمارستانی به نام چیپینگ سادبری برازنده کسی است که به جمع‌آوری اسامی خنده‌دار می‌پردازد.»

شاید بتوان گفت پیتر و «آن» از بدو تولد جوآن به تیزهوشی و کنجکاوی نوزادشان پی بردند. چشمانش همواره از مشاهده جهان پیرامونش شگفت زده می‌شد. و با کنجکاویهای خاصی به لمس کردن و گرفتن اشیا می‌پرداخت. آن‌ها پیش‌بینی کرده بودند که واژه «چرا» جزو اولین کلماتی است که بر زبان نوزادشان جاری می‌شود.

جوآن در یکی از گفتگو‌هایش سالهای کودکی‌اش را دورانی خیال‌انگیز نامیده است. این کودک خردسال در انجام فعالیتهای انفرادی مهارت داشت. در بیشتر موارد در اتاقش یا در میان علفهای بلند باغشان به بازیهای تخیلی می‌پرداخت. اگر درختی در دسترسش بود از آن بالا می‌رفت اگر کودکان دیگر به سراغش می‌آمدند بلافاصله آنها را برای شرکت در بازیهای متعدد فرا می‌خواند. حتی در سالهای اولیه زندگی نیز به عباراتی همچون بیایید فرض کنیم . . . » بسیار علاقمند بود.

پدر و مادر هر دو اهل مطالعه بودند و عجیب نیست که نویسنده پیرامون اولین خاطرات کودکی خود گفته است:« خانه پر از کتاب بود و پدر و مادرم دایم برایم کتاب می‌خواندند ». تخیل جوآن با قصه‌های پریان داستانهای خیالی و گاهی نیز ادبیات کلاسیک تغذیه می‌شد.

رولینگ در گفتگو با دیلی تلگراف گفته است:« روشن‌ترین خاطره‌ام از دوران کودکی تصویر پدرم است که بر روی صندلی نشسته و کتاب وزش باد در شاخه‌های بید را برایم می‌خواند. در آن زمان من آبله مرغان گرفته بودم اما چگونگی این بیماری را به یاد ندارم. فقط خاطره آن کتاب در ذهنم مانده است.

آنچه والدینش از آن بی‌خبر بودند این نکته بود که ارتباط مستقیم و پیوسته با ادبیات به ویژه قصه‌های پریان و داستانهای خیالی تأثیر عظیمی بر کودکشان گذاشته است. او طرح داستانهای خیالی با شخصیتهای اغراق‌آمیز را آغاز کرد. داستان‌هایی که در هنگام بازی طرح می‌کرد سرشار از جزییات و شخصیت‌های متعدد بود و با داستان‌هایی که کودکان هم‌سالش به طور معمول به هم می‌بافند زمین تا آسمان فرق داشت.

جوآن کتیلن رولینگ در آن دوران بسیار کوچک بود و نمی‌توانست درباره شغل خود بیندیشد. با این وجود از همان نخستین سالهای کودکی خود را در قالب کسی می‌دید که قلم به دست می‌گیرد و به خلق جهان‌های سحرآمیز می پردازد. او در مصاحبه‌ای در سال 1999 گفته است:‌« نوشتن برای من همیشه حکم یک اجبار اعجاب‌انگیز را داشته است. هیچ کس نمی‌توانست مرا به نوشتن وادارد یا مانع من شـود. خیلی عجیب است اما نوشتن تنها کاری است که همیشه آرزوی انجامش را داشته‌ام.»

این افکار محرمانه راز اعجاب‌انگیزی بود که در تمام ساعات شبانه روز جوآن را دلگرم و امیدوار نگه می‌داشت و به او نیرو می بخشید. اما افشای این راز حتی برای پدر و مادرش برابر بود با فروپاشی قصر رویاهایش.

در زمانی کمتر از دو سال پس از تولد جـوآن خـواهرش «دی» چشـم بـه جهـان گشود و هنگامی که به سن سه سالگی رسیـده بـود جوآن پنج ساله داستان‌های دور و درازی درباره موجودات شگفت‌انگیز ‍‍و سرزمین‌های خیالی برای او طرح و بازگو می‌کرد.

رولینگ در گفتگو با اسکول لایبرری ژورنال گفته است: « از همان وقتی که قصه خرگوش و دوشیزه زنبور را نوشتم می‌دانستم که می‌خواهم نویسنده بشوم. نمی‌توانم درباره شدت این خواسته اغراق کنم اما می‌توانم بگویم که در این زمینه به هیچ کس چیزی نمی‌گفتم. اگ هم با کسی در این باره صحبتی نمی‌کردم برای این بود که خجالت می‌کشیدم چون پدر و ماردم از آن والدینی بودند که می گفتند: اوه ، بله، این فکر جالبی است. اما برای دوران بازنشستگی‌ات چه فکری کرده‌ای؟»

جوآن کودک باهوش و با استعدادی بود. و قدرت تخیل بی‌نظیرش موضوع صحبت همسایگانش بود. استعداد جوآن در نخستین سال‌های مدرسه نیز موضوع صحبت آموزگاران بود و همه از پختگی و ابتکار او در نوشتن اولین داستان‌ها و مقاله‌هایش به حیرت می‌افتادند. جوآن تمجید و تحسین آموزگارانش را به فال نیک گرفت و دریافت که در این زمینه استعداد و مهارت دارد.

یکی دیگر از اولین تجربه‌های قصه‌گویی او قصه هفت الماس نفرین شده است. رولینگ‌ سال‌ها پس از نوشتن آن قصه گفته است: « در آن زمان تصور می‌کردم یک داستان بلند نوشته‌ام اما حالا می‌دانم که یک داستان کوتاه طولانی بوده است.»


دانلود با لینک مستقیم


نقد و بررسی کتابهای هری‌پاتر