یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

وضعیت طبقه کارگر

اختصاصی از یارا فایل وضعیت طبقه کارگر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

وضعیت طبقه‌ی کارگر

علیرضا ثقفی

با گذشت نزدیک به یک و نیم قرن از ظهور طبقه‌ی کارگر به عنوان طبقه‌ای که توانست اولین حکومت خود را در پاریس در سال 1871 تشکیل دهد، در شرایطی هستیم که نه تنها وضعیت کارگران بهتر نشده است، بلکه با پیشرفت تکنولوژی و گسترش آن، بار سنگین جامعه‌ی طبقاتی بر دوش کارگران و مزدبگیران روز به روز بیشتر می‌شود. امروزه شاهد آن هستیم که هر روز عرصه بر نیروی کار تنگ‌تر شده و فشار بر آن افزایش می‌یابد.دستاوردهای کارگران و مزدبگیران در انتهای قرن نوزده و ابتدای قرن بیستم به دنبال مبارزات وسیع آنان افزایش یافت، به خصوص پس از جنگ جهانی دوم، به خاطر شرایط به وجود آمده‌ی بعد از جنگ، فشار بر کارگران و مزدبگیران تا حدی تخفیف یافت و نظام سرمایه‌داری از ترس پیوستن کشورهای مختلف به سوسیالیسم و ترس از دست دادن پایگاه‌های خود، امتیازات بیشتری به نیروی کار می‌داد. پس از جنگ جهانی دوم اتحادیه‌های کارگری و احزاب کمونیست در سراسر جهان آن‌چنان قدرت گرفتند که بیش از نیمی از جهان را تسخیر کردند و حکومت‌های طرفدار کارگر آن‌چنان رو به افزایش نهادند که باعث ترس و وحشت سرمایه‌داری و بلوک غرب گردید. هر روز کشورها و مردم جدیدی به سوسیالیسم روی می‌آوردند و تلاش می‌کردند تا با دادن امتیازات به کارگران و مزدبگیران و انجام برنامه‌های رفاه اجتماعی الگوهای سوسیالیستی را پیاده کنند. کشورهای سرمایه‌داری نیز به اتحادیه‌های کارگری میدان فعالیت داده و احزاب کارگری با برنامه‌های رادیکال روز به روز قدرت می‌گرفتند، در بسیاری از کشورهای سرمایه‌داری احزاب چپ و طرفدار حقوق کارگران یا قدرت گرفته و یا در قدرت سهیم شدند. اما در انتهای قرن بیستم و به خصوص پس از فروپاشی بلوک سوسیالیسم، دستاوردهای کارگران یکی پس از دیگری مورد تهاجم قرار گرفت. کارگران اغلب کشورها که در پناه مبارزات سراسری موفق شده بودند نظام بیمه‌های اجتماعی، بازنشستگی، حق مسکن، حق عائله‌مندی، بیمه بیکاری و... را به دست آورند، در دو دهه‌ی اخیر شاهد تهاجم سرمایه به این دستاوردها بوده‌اند. امروز در بسیاری از کشورها حقوق بیمه‌ی اجتماعی و خدمات آن که برای کارگران سال‌ها برقرار بوده است مورد تهاجم قرار گرفته و دولت‌ها سعی برآن دارند تا هر چه بیش‌تر از خدمات عمومی بکاهند و با فشار بیش‌تر بر دوش کارگران و مزدبگیران، سرمایه‌ها را افزایش داده و دارندگان سرمایه و اقلیتی را در رفاه بیش‌تر قرار دهند. بیمه خدمات درمانی پس از جنگ جهانی دوم که بیش از چهل سال به عنوان دستاورد کارگران و مزدبگیران در اکثر کشورها برقرار بوده، اکنون مورد تهاجم قرار گرفته و روز به روز از خدمات آن کاسته می‌شود. حداقل حقوق که در اثر مبارزات کارگران به میزان نسبتاً قابل قبولی به خصوص در کشورهای متروپل سرمایه‌داری، افزایش یافته بود، روز به روز مورد تهاجم قرار می‌گیرد به‌گونه‌ای که بیکاری فزاینده و تهدید کارگران بیکار و مهاجر و هم‌چنین کوچ سرمایه به مکان‌های سودآورتر، کارگران ثابت را در معرض تهدید قرار می‌دهد و آنان را وادار می‌کند تا با حقوق کم‌تری به کار مشغول شوند. پدیده‌ی کارگران مهاجر در کشورهای پیرامونی که فقر و بیکاری در آن‌ها به شدت در حال افزایش است، نه تنها به عنوان یکی از فجیع‌ترین و کثیف‌ترین پدیده‌ها و احجاف به این بخش از کارگران مطرح است، بلکه هم‌چنین به عنوان تهدید نیروی کار غیر مهاجر در جهت پایین آوردن مزایای کارگران و مزد بگیران مورد سوء‌استفاده‌ی دولت‌ها و صاحبان سرمایه قرار می‌گیرد. پدیده‌ی قاچاق انسان نیز در جهت جا‌به‌جایی این نیروی کار مهاجر هر روز ابعاد گسترده‌تری می‌یابد. کارگران مهاجر که به علت فقر و بیکاری دست به مهاجرت می‌زنند، مورد انواع آزار و اذیت‌های پلیسی قرار می‌گیرند که اغلب به خاطر نداشتن اوراق رسمی با کم‌ترین حقوق حاضر به کار هستند و به علت نداشتن اوراق هویت از هیچ‌گونه حقوق قانونی برخوردار نیستند. این در حالی است که در قرن نوزدهم اساساً برای نیروی کار اوراق هویت ضروری نبود و نیروی کار مهاجر به راحتی می‌توانست از کشوری به کشور دیگر مسافرت کند .علاوه بر آن نیروی پلیس از این مسئله بیش‌ترین سوء‌استفاده را می‌کند به گونه‌ای که این کارگران مهاجر در صورت گرفتار شدن به دام پلیس مجبورند تمام کارکرد خود را برای رهایی از چنگ پلیس به آنان واگذارند و با دادن تمام درآمدشان به پلیس اجازه‌ی کار بگیرند.علاوه بر آن از آن‌جا که فرصت‌های شغلی هر روز محدود‌تر می‌شود به کارگیری این کارگران تهدیدی برای بیکاری کارگران ثابت و بومی است که از مزایای حداقل حقوق بیمه و حق سنوات و غیره به صورت ظاهری برخوردارند. این کارگران مهاجر که در اثر فروپاشی نظام سنتی کشورهای تحت سلطه و خلع‌ید آنان از زمین هر روزه رو به افزایش هستند در حقیقت ارتش ذخیره‌ی کار محسوب می‌شوند اما امروزه با پدیده‌ی زشت دیگری نیز مواجه‌ایم که آن هم بر اثر بیکاری فزاینده و افزایش طمع سرمایه‌داری فشار بیش از پیش را بر زندگی فقیرانه‌ی کارگران وارد می‌آورد، قراردادهای موقت کار که می‌توان آن را بردگی مزدی نام نهاد آن‌چنان در همه‌ی کشورهای سرمایه‌داری رایج شده است که می‌رود تا امنیت شغلی را به کلی از مزدبگیران سلب کند. مزدبگیرانی که در گذشته حداقل با این امید زندگی می‌کردند که با حد‌اقل دست‌مزد می‌توانند کار دایمی داشته و با آن برنامه‌ی زندگی خود را در جهت تداوم حد‌اقل‌های آن تنظیم کنند، امروزه با قراردادهای موقت سه‌ماهه قادر به برنامه‌ریزی برای زندگی خود نیستند زیرا همواره این امکان وجود دارد که نیروی کار ارزان‌تری طمع کارفرما را برای جای‌گزینی نیروی کار ارزان‌تر تحریک کند و کار خود را از دست بدهند، در نتیجه هرگونه برنامه‌ریزی برای مزدبگیرانی که با قرارداد موقت مشغول به کارند امکان پذیر نیست. بدین ترتیب نیروی کار مزد‌بگیر در التهاب دایمی از دست دادن شغل قرار دارد و این امر سلامت جامعه را از نظر روانی با خطر مواجه می‌کند، خیل عظیم ناهنجاری‌های روانی که امروز گریبان‌گیر جامعه است و هم‌راه با آن افزایش جرم و جنایت، تجاوز و آدم‌کشی، اعتیاد و... و هزاران نابسامانی دیگر محصول این ناامنی و ناسلامتی روانی جامعه است که تماماً از حرص و آز سرمایه و به‌خصوص سرمایه‌داری جهانی ناشی می‌شود. این ناامنی شغلی تنها


دانلود با لینک مستقیم


وضعیت طبقه کارگر

یغما نیشابوری

اختصاصی از یارا فایل یغما نیشابوری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

من یکی کارگر بیل به دستم ، بر من

نام شاعر مگذارید و حرامم مکنید

یغما نیشابوری

بیش از 10 سال است که یغما در نیشابور زندگی نمی کند و در هیچ جای دیگر این دنیا هم زندگی نمی کند . امروز اگر بخواهی او را ببینی با تمام کوشش نبوغ بشری ، باز هم کار به جایی نمی رسد . یغما 16 سال است که روی در نقاب خاک کشیده حیدرش می گفتند و خشتمال بود ، مرد بود و آزاده . در تمام روزهای زندگیش کار کرد و در تمام ایام حیاتش شعر گفت .

او در جایی می گوید : (( من از همان روزهای کودکی که بزرگترهای صومعه در شبهای بی پایانی زمستان ، دور کرسی ، شاهنامه و امیر ارسلان می خواندند ، با لذت و ولع گوش می دادم . شاید می دانستم که شعر در خونم می جوشد )) .

از آن روزها تا دوم اسفند 1366 هجری شمسی ، حتی یک بار ، نام قدر ، نزاع و خشم را نبرد و حتی یک نظر ، چشم از فقر برنداشت . آخرین شب عمرش را زیر یک سقف چوبی و در میان دیوارهای گلی که با خشتهای خودش سامان گرفته بود خوابید و چنان آرامشی در درون داشت ، که خوابش تا ابد خواهد پایید .

در جای دیگری می گوید : (( نام شناسنامه من ((یغما)) است . اما مردم هنوز این را باور نکرده اند . گمان می کنند تخلص من است . مردم در بسیاری از موارد گمان می کنند ، مردم اند دیگر ! ))

تحقیقاً هیچ آدمی از دیدنش ، جسارتش ، محبتش و خشتش پی به شعرش نمی بردد ، اما از شعرش همه اینها بر می آید . در طول 20 سال که عقل داشتنم ، می دیدمش و می شناختمش .

از هیچ انسانی بد نگفت و هیچ حیوانی را آزار نداد . آدمها انسانها ، حیوانها ، هر کدام در جای خود بودند ، همه در جای خود .

حیدر ، فرزند محمد و کشور یغما ، از مهاجران کویر یزد – خور و بیابانک – بود که دو نسل پیش از حیدر ، برای زیارت امام هشتم (ع) به مشهد آمدند و در بازگشت ، درماندند . هر طایفه به گوشه ای رفت و خانواده حیدر بیگ در صومعه مسکن گرفت .

حیدر ، پس از تولد تا 30 سال ، آدم خاصی نبود . شاید اصلاً آدمی نبود . بچه ای فقیر ، کودکی شرور ، نوجوانی نا آرام و عاشق پیشه ، جوانی کنجکاو ، بی سواد و باز هم عاشق ، مردمی در آستانه نیمه عمر .

هنوز به درستی نمی دانم یغما چگونه یکباره آنقدر خواندن آموخت و تا آن حد – نه فیلسوف بشود – به برخی رموز و دقایق ادبی ، تاریخ ادبیات ، علوم دینی و قرآن پی برد . آنچه از خودش شنیده ام این است که این یک روند تدریجی و بطئی بود و در طول ده پانزده سال از ((آب ، بابا)) به سرایش شعر رسید . مادرم اما اعتقاد دیگری دارد و چون با او می ریسته ، نمی توان یکسره اعتقادش را انکار کرد ، اگر چه کاملاً هم پذیرفتنی نیست .

او می گوید : ((پدر خواب نما شد . او هیچ ، نه می دانست ، نه می خواند و یکباره . . . ))

(همسر یغما) سالها قبل از مرگش به دیگران گفته بود که حیدر از سرباز خانه برای او نامه می نوشته و می فرستاده .

و هر چه بیشتر جستجو کردم کمتر به نتیجه رسیدم . نظر من همان است که از یغما شنیدم. کوشش سالها ، قریحه ناب و خواهش بی انتها در دانستن به این کار استوارش کرد.

باید در حدود 40 سالگی ، او با این ابیاتش را سروده باشد و آخرین شعرش را دو سه روز قبل از مرگ . 24 سال و می گفت که 40 هزار بیت شعر دارد . هرگز این گفته اش را نیاز مردم و اشعارش را نشمردم . و آنچه از این 40 هزار بیت شعر بشودش نامید ، آنقدر است که 40 ساعت مدام طول می کشد بخوانی و بفهمی .

بیشترین سطور زندگی اش را در عشق نوشته و در سیاست ، هیچ نگفته است . اما همان گونه که هر انسانی – حتی شاعر هم نباشد از هر درس سخن می گوید ، این آشفته فقیر و ازاد نیز در همه مقوله ، سخن دارد .

سبک اشعارش به تعبیر ادبی ، سهل و ممتنع است و به روایت عوام ، همه فهم . به احتمال قوی نمی توانست مشکل سرایی کند ، هر چند از این کار ، نفرت هم داشت . من می گویم و هیچ استبعادی هم ندارد که غلط کنم – سوادش محدود بود و دانشش محدودتر یادداشتهایی در نجوم دارد که فکاهیانه است . شاید هم به قول خودش پانصد سال دیگر آنها را باید فهمید . حرف اضافی در این بابها زیاد داشت ، اما ، خوب شعر می گفت ، مهربان بود ، از آدمیت نصیبی برده بود . به هر که اهل کار نبود – و عمدتاً کار یدی – دشنام می داد و قید نام را زده بود ، وقتی مادرش را می دید ، از یاد گذشته ها به سختی می گریست و از رنج و فقر بی حد خالی سفرگان ، بس شکوه داشت .

نان اگر بردند از دست تو ، نان از نو بساز

جان اگر از پیکرت بردند ، جان از نو بساز

آب اگر بر روی تو بستند بی باکان دهر

تو ز اشک دیدگان ، جوی روان از نو بساز

سرکشان را رسم خانه سوختن آسان بود

تا تو را دست است در تن ، خانمان از نو بساز

خستگان را رسم و راه ساختن بود از ازل

گر جهان تو برند از کف ، جهان از نو بساز

خیره سرها را ، سری باشد به ویران ساختن

گر که ویران شد ، به رغم سرکشان از نو بساز

شکوه ات از آسمان بی جا بود ای آدمی !

تو خداوند زمینی ، آسمان از نو بساز

کیست خورشید فلک تا بر تو صبحی بردمد ؟

خود بکوش و مطلعی بهتر از آن از نو بساز

شعر اگر شعر است و بر دل می نشیند خلق را

گر زبانت لال شد یغما زبان از نو بساز

در طریق عشقبازی تا به کی باید دوید ؟

تا به کی امیدواری ؟ بر هدف باید رسید

هر دو گیتی در بهای یک نگه باید فروخت

نقد جان گر خواست بهر بوسه ای ، باید خرید

غرق خون به باید آن جسمی که باید خاک شد

بر فراز دار به ، قدی که می باید خمید

شهد شیرین شهادت خورده ، نی جام شراب

گر به زیر تیغها دم بر نمی آرد شهید

ای سوار مرکب خورشید ! خالی کن رکاب

زان که راه عشق را با سینه می باید خرید

گر که یغما ساکن کوی تو شد عیبش مکن

با پر و بال شکسته ز آشیان نتوان پرید

ارزش گویش نیشابوری :

گویند که عمر و لیث صفار چون نیشابور را به زیر نگین در آورد ، گفت : ((شهری را گرفته ام که گل آن خوردنی ، بوته آن ریواس و سنگهای آن فیروزه است )) .

امروز اگر آن دلاور سیستانی بر نیشابور دست می یافت جای آن بود که نخست از گرفتن شهری بر خویشتن ببالد که گنجور گوهرستان واژه های ناب پارسی است .

گویش های محلی فارسی ، چه در جای جای ایران کنونی رایج باشد . چه بیرون از مرزهای سیاسی ، در حکم ذخایر ارزنده ای است که انبوهی از واژه ها ، اصطلاحات امثال ، افسانه ها ، اشعار و تصنیف های فارسی را نگه


دانلود با لینک مستقیم


یغما نیشابوری

مقاله در مورد گوناگون گرایشات با مواجه در کارگر طبقه جنبش

اختصاصی از یارا فایل مقاله در مورد گوناگون گرایشات با مواجه در کارگر طبقه جنبش دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

گوناگون گرایشات با مواجه در کارگر طبقه جنبش

تاریخ عینی مبارزه ی طبقاتی که در بنیاد خود بر فرآیند تولید استوار است به لحاظ درونی به ضرورت هائی پاسخ می دهد که از تکامل خودجنبی و خودکنشی نیروهای محرکه آن برمی آید.

در حقیقت شناخت مارکسی نیز چگونگی درک ، جذب و دریافت این فعلیت می باشد. کارگران به الزام زندگی یقیناُ برای تداوم حیات و شرایط کار مبارزه و طغیان می کنند؛ اما از آن بنیادی تر به لحاظ شیوه ی تکامل اجتماعی در نظام تولیدی مبتنی بر خرید و فروش نیروی کار، که این مناسبات فعالیت نوعی آنان را به عنوان شیوه ی تکامل حیاتی به مثابه فعالیت انسانی از آنان جدا می سازد، ضرورت تغییردهی این مناسبات می باشد برای تحقق درونی ترین جنبه های نوعیت انسانی کارگران به مثابه انقلاب که سرانجام به فرآیند آزادی تمام عیارانسان فرا می روید .

اما تحقق بنیانی ترین ج نبه های انسانی کارگران نمی تواند تنها با فروپاشیدن نظام طبقاتی صورت پذیرد، اگر نتواند ذهنیتی را در درون ابن طبقه آنچنان برانگیزد که هیچ گونه مناسبات سلطه ی تثبیت پذیر را برنتابد .

بنیانی ترین جنبه های انسانی کارگران تحقق یک یا چند " ایده " از پیش تعیین شده نمی باشد ، بلکه دست و پنجه افکندن با امور وقایعی است که به عنوان موانع رهائی ازدرون این مبارزه برای آزادی از نظام بردگی ناگزیرش ساخته است .

انطباق زندگی واقعی با "ایده"هائی چه از درون خود طبقه و چه از بیرون که تثبیت کننده ی وضع موجود می باشد و جای گزین خودکوشی طبقه کارگر می گردد به چیزی غیر از تحمیل تقدم ذهن نخواهد بود. چنین جزم پردازی های انحرافی در تاریخ مبارزات طبقه کارگر جزبه مثابه موانعی در برابر پیشرفت جنبش کارگری و تداوم سلطگی استثمار انسان از انسان نبوده است.

، دراثبات خداباوری و پیشاهنگ باوری نیست و همین طور نیز تاختن برعلیه ذهن « پیامبرگونگی » پس رفع و نفی گرائی نبایستی خود منبع جدیدی برای ذهن گرائی گشته و زبان فلسفی نخ نما و رمز و راز آلوده در پوشش "عرفان " هم بدیل پراکسیس ماتریالیستی نمی تواند باشد دورانی که در آن بسر می بریم دوران غلبه تمام عیار ضدانقلاب می باشد . دورانی است حتی با پیش شرط هائی برای تداوم حیات زیستی طبقه ما و تشدید استثمار توأم با نگرانی برای حفظ شرایط کار ! واقعیات تاریخی در حال جریان هم اکنون، نشانگرچشم اندازهای بسیار رادیکال و در عین حال ناروشنی است . بحران های فزایند ه و لاینحل اقتصاد جهانی که تناقضات و تضادهای انباشته شده ی پیشین را نیز با خود دارد چنان به بحران های سیاسی اجتماعی عمیقی دامن زده است که جنگ های کم دامنه ی کنونی را با پتانسیل گسترش یابنده می تواند برافروزد. در پائین و در اعماق جوامع نیز استثمار شده گان با شمار میلیاردی در تلاطم و طغیان قرار دارند. شورش های نان نشانگر آغاز شورش های گسترده تری است که رخ خواهند داد. جامعه ایران هم در حوزه همین شورش ها جای می گیرد، موضوع و نکته ی مهم این است که جریان تکاملی این شورش ها چه می تواند باشد و عامل اجتماعی آن چگونه به سازمان یابی این حرکت خواهد پرداخت ؟

تکرار این همانی مفاهیم تئوریک در سایه واقعیت های کنونی نظام سرمایه داری بویژه در جامعه ای نظیر ایران که اختلاف و شکاف طبقاتی را تا حد بی رحمانه ای عمق بخشیده است، برای طبقه کارگر نیروی رهائیبخش نخواهد بود ،اگر که این دانش از یک امر انتزاعی و جدا از جهان واقعی به سوی درک امر واقعی راه نگشاید. تجربه باوری به جای استفاده از تجربه و مخدوش ساختن بنیادهای تئوریک مفاهیم ماتریالسم دیالکتیکی با التقاط گرائی ایدئولوژیکی که در طول قرن اخیر بنیان های مارکسیسم به عنوان تئوری انتقادی را آغشته ساخته است، تئوری مارکسی نقد سرمایه را دچار تقلیل گرایی کرده تا آنجا که حل انقلابی تضادهای طبقاتی را تحت مارکسیسم بی روح به ریشخند می گیرد .

انقلاب سوسیالیستی سرانجام به لغو کار مزدی منجر خواهد شد اما تا تحقق این امر کارگران نیازه ای حیاتی خویش

را در مبارزه علیه قوانین دستمزدی می باید به پیش برده و سازماندهی کار توسط بورژوازی را تا حد ممکن برای

خویش قابل تحمل نمایند . التقاط گرایی اما این ایستگاه دوم ( مبارزه علیه قوانین دستمزدی) را ماندگاری ابدی و طبیعی

کارگران شمرده و توانمندی انقلابی مبارزه طبقاتی و عامل محرکه این مبارزه را به تحلیل می برد .

وضعیتی که طبقه کارگر ایران با آن مواجه است ، در توصیفی به عنوان " شرایط ویژه " که زبان رمز انحلال

مبارزه طبقاتی به چانه زنی بورکراتیک سه جانبه گرایی و به تأیید نظام طبقاتی هراس می انجامد، همان التقاط گرایی

ایدئولوژیکی است که در حال حاضر می کوشد با عنوان" تنها امکان موجود" و با استفاده از تمام تفاسیر شبه

مارکسیستی در برابر شورش پرولتاریای ایران قرار بگیرد تا " پرولتاریای خردمند " را در گروه های شغلی رام نماید .

سوسیالیسم به عنوان یک موضوع نظرورزانه و سندیکالیسم به عنوان " تنها امکان موجود"، جدا از هم و به موازات

هم، دو مفهوم مستقل تلقی می گردند. ولی اگرچه طبقه کارگر همانطور که حرکت کرده، وعمل می کند همانطور هم

می اندیشد؛ اما تلاش سندیکالیسم تحقق " ایده " می باشد. جداسازی جنبش کارگری - سوسیالیستی از هم، تک راستایی

کردن مبارزه طبقه کارگر همانند بورکراتیسم موفق جنبش های کارگری کشورهای متروپل می باشد که توانسته است تا

کنون نظم سرمایه را بیمه نمایند. موفقیت این بورکراتیسم اتحادیه - سندیکا بیمه کردن کارگران در برابر گرسنگی و


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد گوناگون گرایشات با مواجه در کارگر طبقه جنبش

یغما نیشابوری 10ص

اختصاصی از یارا فایل یغما نیشابوری 10ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

من یکی کارگر بیل به دستم ، بر من

نام شاعر مگذارید و حرامم مکنید

یغما نیشابوری

بیش از 10 سال است که یغما در نیشابور زندگی نمی کند و در هیچ جای دیگر این دنیا هم زندگی نمی کند . امروز اگر بخواهی او را ببینی با تمام کوشش نبوغ بشری ، باز هم کار به جایی نمی رسد . یغما 16 سال است که روی در نقاب خاک کشیده حیدرش می گفتند و خشتمال بود ، مرد بود و آزاده . در تمام روزهای زندگیش کار کرد و در تمام ایام حیاتش شعر گفت .

او در جایی می گوید : (( من از همان روزهای کودکی که بزرگترهای صومعه در شبهای بی پایانی زمستان ، دور کرسی ، شاهنامه و امیر ارسلان می خواندند ، با لذت و ولع گوش می دادم . شاید می دانستم که شعر در خونم می جوشد )) .

از آن روزها تا دوم اسفند 1366 هجری شمسی ، حتی یک بار ، نام قدر ، نزاع و خشم را نبرد و حتی یک نظر ، چشم از فقر برنداشت . آخرین شب عمرش را زیر یک سقف چوبی و در میان دیوارهای گلی که با خشتهای خودش سامان گرفته بود خوابید و چنان آرامشی در درون داشت ، که خوابش تا ابد خواهد پایید .

در جای دیگری می گوید : (( نام شناسنامه من ((یغما)) است . اما مردم هنوز این را باور نکرده اند . گمان می کنند تخلص من است . مردم در بسیاری از موارد گمان می کنند ، مردم اند دیگر ! ))

تحقیقاً هیچ آدمی از دیدنش ، جسارتش ، محبتش و خشتش پی به شعرش نمی بردد ، اما از شعرش همه اینها بر می آید . در طول 20 سال که عقل داشتنم ، می دیدمش و می شناختمش .

از هیچ انسانی بد نگفت و هیچ حیوانی را آزار نداد . آدمها انسانها ، حیوانها ، هر کدام در جای خود بودند ، همه در جای خود .

حیدر ، فرزند محمد و کشور یغما ، از مهاجران کویر یزد – خور و بیابانک – بود که دو نسل پیش از حیدر ، برای زیارت امام هشتم (ع) به مشهد آمدند و در بازگشت ، درماندند . هر طایفه به گوشه ای رفت و خانواده حیدر بیگ در صومعه مسکن گرفت .

حیدر ، پس از تولد تا 30 سال ، آدم خاصی نبود . شاید اصلاً آدمی نبود . بچه ای فقیر ، کودکی شرور ، نوجوانی نا آرام و عاشق پیشه ، جوانی کنجکاو ، بی سواد و باز هم عاشق ، مردمی در آستانه نیمه عمر .

هنوز به درستی نمی دانم یغما چگونه یکباره آنقدر خواندن آموخت و تا آن حد – نه فیلسوف بشود – به برخی رموز و دقایق ادبی ، تاریخ ادبیات ، علوم دینی و قرآن پی برد . آنچه از خودش شنیده ام این است که این یک روند تدریجی و بطئی بود و در طول ده پانزده سال از ((آب ، بابا)) به سرایش شعر رسید . مادرم اما اعتقاد دیگری دارد و چون با او می ریسته ، نمی توان یکسره اعتقادش را انکار کرد ، اگر چه کاملاً هم پذیرفتنی نیست .

او می گوید : ((پدر خواب نما شد . او هیچ ، نه می دانست ، نه می خواند و یکباره . . . ))

(همسر یغما) سالها قبل از مرگش به دیگران گفته بود که حیدر از سرباز خانه برای او نامه می نوشته و می فرستاده .

و هر چه بیشتر جستجو کردم کمتر به نتیجه رسیدم . نظر من همان است که از یغما شنیدم. کوشش سالها ، قریحه ناب و خواهش بی انتها در دانستن به این کار استوارش کرد.

باید در حدود 40 سالگی ، او با این ابیاتش را سروده باشد و آخرین شعرش را دو سه روز قبل از مرگ . 24 سال و می گفت که 40 هزار بیت شعر دارد . هرگز این گفته اش را نیاز مردم و اشعارش را نشمردم . و آنچه از این 40 هزار بیت شعر بشودش نامید ، آنقدر است که 40 ساعت مدام طول می کشد بخوانی و بفهمی .

بیشترین سطور زندگی اش را در عشق نوشته و در سیاست ، هیچ نگفته است . اما همان گونه که هر انسانی – حتی شاعر هم نباشد از هر درس سخن می گوید ، این آشفته فقیر و ازاد نیز در همه مقوله ، سخن دارد .

سبک اشعارش به تعبیر ادبی ، سهل و ممتنع است و به روایت عوام ، همه فهم . به احتمال قوی نمی توانست مشکل سرایی کند ، هر چند از این کار ، نفرت هم داشت . من می گویم و هیچ استبعادی هم ندارد که غلط کنم – سوادش محدود بود و دانشش محدودتر یادداشتهایی در نجوم دارد که فکاهیانه است . شاید هم به قول خودش پانصد سال دیگر آنها را باید فهمید . حرف اضافی در این بابها زیاد داشت ، اما ، خوب شعر می گفت ، مهربان بود ، از آدمیت نصیبی برده بود . به هر که اهل کار نبود – و عمدتاً کار یدی – دشنام می داد و قید نام را زده بود ، وقتی مادرش را می دید ، از یاد گذشته ها به سختی می گریست و از رنج و فقر بی حد خالی سفرگان ، بس شکوه داشت .

نان اگر بردند از دست تو ، نان از نو بساز

جان اگر از پیکرت بردند ، جان از نو بساز

آب اگر بر روی تو بستند بی باکان دهر

تو ز اشک دیدگان ، جوی روان از نو بساز

سرکشان را رسم خانه سوختن آسان بود

تا تو را دست است در تن ، خانمان از نو بساز

خستگان را رسم و راه ساختن بود از ازل

گر جهان تو برند از کف ، جهان از نو بساز

خیره سرها را ، سری باشد به ویران ساختن

گر که ویران شد ، به رغم سرکشان از نو بساز

شکوه ات از آسمان بی جا بود ای آدمی !

تو خداوند زمینی ، آسمان از نو بساز

کیست خورشید فلک تا بر تو صبحی بردمد ؟

خود بکوش و مطلعی بهتر از آن از نو بساز

شعر اگر شعر است و بر دل می نشیند خلق را

گر زبانت لال شد یغما زبان از نو بساز

در طریق عشقبازی تا به کی باید دوید ؟

تا به کی امیدواری ؟ بر هدف باید رسید

هر دو گیتی در بهای یک نگه باید فروخت

نقد جان گر خواست بهر بوسه ای ، باید خرید

غرق خون به باید آن جسمی که باید خاک شد

بر فراز دار به ، قدی که می باید خمید

شهد شیرین شهادت خورده ، نی جام شراب

گر به زیر تیغها دم بر نمی آرد شهید

ای سوار مرکب خورشید ! خالی کن رکاب

زان که راه عشق را با سینه می باید خرید

گر که یغما ساکن کوی تو شد عیبش مکن

با پر و بال شکسته ز آشیان نتوان پرید

ارزش گویش نیشابوری :

گویند که عمر و لیث صفار چون نیشابور را به زیر نگین در آورد ، گفت : ((شهری را گرفته ام که گل آن خوردنی ، بوته آن ریواس و سنگهای آن فیروزه است )) .

امروز اگر آن دلاور سیستانی بر نیشابور دست می یافت جای آن بود که نخست از گرفتن شهری بر خویشتن ببالد که گنجور گوهرستان واژه های ناب پارسی است .

گویش های محلی فارسی ، چه در جای جای ایران کنونی رایج باشد . چه بیرون از مرزهای سیاسی ، در حکم ذخایر ارزنده ای است که انبوهی از واژه ها ، اصطلاحات امثال ، افسانه ها ، اشعار و تصنیف های فارسی را نگه


دانلود با لینک مستقیم


یغما نیشابوری 10ص

دانلود تحقیق چگونگی حل اختلاف میان کارگر و کارفرما

اختصاصی از یارا فایل دانلود تحقیق چگونگی حل اختلاف میان کارگر و کارفرما دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

چگونگی حل اختلاف میان کارگر و کارفرما

 

بررسی مسائل مربوط به کار و کارگر و ارتباط کارگر و کارفرما، از جمله مسائل مهمی است که ضرورت آن امروز بیش از هر زمان دیگری احساس می شود. این احساس نیاز با توجه به صنعتی شدن جوامع و دستیابی آنها به پیشرفت های اقتصادی در سایه افزایش حجم کارهای تولیدی و همچنین ازدیاد جمعیت و نیروی کار، در سال های اخیر افزایش یافته است. بدیهی است که با افزونی این تعاملات، برخوردها و اختلافاتی نیز در محیط های کاری به وجود می آید. در این نوشتار سعی می  شود ابتدا از نظر حقوقی تعریفی جامع از کارگر، کارفرما و قرارداد کار ارائه گردد و درنهایت مراجع پیش بینی شده برای حل اختلاف در این زمینه معرفی شوند.

کارگر از لحاظ قانون کار کسی است که به هر عنوان در مقابل دریافت حقوق و سایر مزایا به درخواست کارفرما کار می کند. تمامی افرادی که مشمول این تعریف باشند، از نظر قانون، کارگر محسوب می شوند و تفاوتی میان نگهبان یک کارگاه با مدیر فنی آن نیست. کارفرما نیز شخصی است که کارگر به درخواست و به اعتبار او در مقابل دریافت حقوق و سایر مزایا کار می کند. مدیران و مسئولانی که عهده دار اداره کارگاه هستند، نماینده کارفرما محسوب می شوند.  ‌

کارگاه نیز محلی است که کارگر به درخواست کارفرما یا نماینده او در آنجا کار می کند. مؤسسات صنعتی، کشاورزی، معدنی، ساختمانی، خدماتی، مسافری، تجاری، اماکن عمومی و مانند آنها مشمول این عنوان هستند.

برای شروع ارتباط کاری میان کارگر و کارفرما، قراردادی کتبی یا شفاهی منعقد می شود و به موجب آن کارگر در قبال دریافت مزد، کاری را برای مدتی معین (موقت یا غیرموقت) برای کارفرما انجام می دهد. این قرارداد مشخص کننده و نمایانگر میزان دقیق ساعات کار، چگونگی کار، دریافت مزد و دیگر موارد است و در صورت بروز هرگونه اختلاف، ابتدا به آن رجوع می گردد.

در قانون کار، مراجع حل اختلاف به دو دسته هیئت های تشخیص (به عنوان مرجع بدوی) و هیئت های حل اختلاف (به عنوان مرجع تجدیدنظر) تقسیم شده و در هر استان چندین هیئت تشخیص و حل اختلاف به تناسب وسعت آن استان پیش بینی گردیده است. در صورت بروز اختلاف در روابط کارگر و کارفرما اعم از اخراج بدون دلیل موجه، عدم پرداخت حقوق و مزایا و مسائلی از این قبیل، کارگر می تواند چنانچه موضوع مورد اختلاف از طریق سازش مستقیم میان وی و کارفرما حل نشود، از طریق انجمن صنفی کارگران و یا نماینده قانونی کارگران و کارفرما به اداره کار مربوطه برای طرح دعوا مراجعه کند. اداره کاری صلاحیت رسیدگی به اختلاف میان کارگر و کارفرما را دارد که کارگاه در حوزه آن اداره واقع شده باشد. کارگر پس از رجوع به آن اداره، درخواست خود را حداکثر در دو صفحه نوشته، آن را ثبت می نماید و تحویل مسئول دبیرخانه اداره کار می دهد. چنانچه کارگر شخصاً امکان طرح دعوا را نداشته باشد، می تواند شخص دیگری را به عنوان نماینده خود معرفی نماید تا به جای او اقدام به طرح دعوا نماید. به این منظور مدعی باید به دفاتر اسناد رسمی مراجعه کرده و نسبت به دادن وکالت به فرد مورد نظر خود اقدام کند. بدیهی است که حضور نماینده کارگر در مراجع حل اختلاف باید با ارائه وکالت نامه با توجه به مناطق جغرافیایی، ادارات کار و مراجع حل اختلاف تشکیل شده قانونی مربوطه اعم از وکیل دادگستری یا وکیل کاری صورت پذیرد و مراجع حل اختلاف مکلف به پذیرفتن وکالت نامه دستی و خطی که اصالت آنها مشخص نیست، نخواهند بود؛ مگر آن که اعطای نمایندگی و وکالت به طرق دیگر برای مراجع تشخیص و حل اختلاف محرز و مسلم گردد.

پس از تقدیم دادخواست، وقت رسیدگی مشخص می شود و به کارگر و کارفرما ابلاغ می  گردد. طرفین دعوا باید در تاریخ مقرر در محل حاضر شده و دفاعیات خود را به همراه مدارک معتبر ارائه کنند. هرگاه نیاز به تحقیق بیشتری باشد، بازرسان اداره کار به صورت محسوس و نامحسوس به تهیه گزارش از موضوع مورد اختلاف می پردازند و با مراجعه به کارگاه، اظهارات مطلعان را اخذ می کنند. پس از صدور رأی از سوی هیئت تشخیص، طرفین ظرف مدت 15 روز می توانند اعتراض خود را به صورت کتبی تحویل دهند. هیئت حل اختلاف نیز پس از بررسی موضوع، اقدام به صدور رأی می  کند. این رأی قطعی بوده؛ اما قابل اعتراض در دیوان عدالت اداری است. اعتراض به رأی صادر شده مانع از اجرای آن نیست؛ مگر این که مرجع قضایی دستوری دایر بر توقف عملیات اجرایی صادر و اعلام نماید.

در مواردی مانند حوادث ناشی از تقصیر و کوتاهی کارفرما که بحث دیه و خسارت مطرح می شود، این مراجع و محاکم دادگستری هستند که صلاحیت رسیدگی به موضوع را دارند. همچنین چنانچه توهین یا فحاشی میان کارگر و کارفرما شکل گرفته باشد، دادسرا صالح به رسیدگی خواهد بود و این موارد در شمار قوانین عمومی است.  ‌

دایره اجرای احکام دادگستری علاوه بر این که آرای صادر شده از سوی دادگاه های دادگستری را اجرا می کند، آن دسته از آرای مراجع حل اختلاف که قطعی شده اند را نیز اجرا می  نماید. اجراییه در اداره دادگستری صادر و به کارگر یا کارفرما ابلاغ می شود. چنانچه در رأی حکم به بازگشت کارگر به کارگاه و ازسرگیری فعالیت های او داده شده باشد، کارفرما باید ظرف 10 روز پس از دریافت برگه اجراییه، مبادرت به اجرای این رأی کند و اگر ملزم به پرداخت حقوق کارگر شده باشد، ظرف یک ماه مطالبات کارگر را پرداخت نماید.

توسعه و انسان، لازم و ملزوم یکدیگرند. هدف توسعه، انسان است. از سوی دیگر بدون انسان توسعه یافته یعنی انسانی که بتواند مناسبات دنیای مدرن را شکل داده و بهبود بخشد، توسعه ای تحقق نمی یابد.

     از اوایل دهه 1950 که نظریه های توسعه در قالب مکتب <نوسازی> در دنیای تازه رها یافته از جنگ جهانی دوم به صورت جدی تر مطرح می شد، همواره <جوامع انسانی> واحد تحلیل نظریه پردازی دانشمندان علوم انسانی و اجتماعی قرار می گرفتند. اما مکتب نوسازی نیز مانند سایر مکاتب نظری از تیغ نقد و نقادی مصون نماند و به عنوان پارادایم مسلط در اواخر دهه 1960 از سوی مکتب تازه شکل یافته <وابستگی> به چالش کشیده شد. این مکتب خود را به عنوان پرچم دار و مبدع تقسیم بندی جوامع به <مرکز> و <پیرامون> به جهان معرفی کرد. در این حال، مکتب وابستگی نیز از نقد شدن گریزی نداشت. حاصل نقدهای وارد شده به این مکتب، پیدایش مکتبی به نام مکتب <نظام جهانی> در اواسط دهه 1970 بود. این


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق چگونگی حل اختلاف میان کارگر و کارفرما