یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

تحقیق درباره ی رآلیسم (واقع گرایی) 12 ص

اختصاصی از یارا فایل تحقیق درباره ی رآلیسم (واقع گرایی) 12 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

رآلیسم (واقع گرایی)

مکتب اصالت واقع تقریبأ روبروی مکتب اصالت تصور می باشد

رآلیسم نیز مانند ایده آلیسم یکی از قدیمی ترین فلسفه در فرهنگ غرب است که تاریخ آن دست کم به یونان باستان برمی گردد .

اینان ، اصل استقلال (ناپیوستگی ) بین اشیاء و انسان معتقدند . صاحبان این نظر در اصل چنین اعتقاد دارند که واقیت به معرفت و ارزش مستقل از ذهن انسان وجود دارد. و نیز به اصل قابلیت شناسایی جهان انچنان که هست توجه دارند .

به تعبیر دیگر رآلیسم عقیده ایده آلیست ها را که تنها اندیشه های واقعی هستند مردود می داند. به یک معنا می توان گفت که به نظر رآلیست فقط ماده واقعی است . این سخن بدان معنا نیست که هم واقع گرایان ، ماده گرایان افراطی باشند . آنچه اهمیت دارد این است که ماده نمونه روشنی از واقعیت مستقل است .

رآلیسم ها گفته اند معیار واقعی بودن از راه تجربه کردن مشخص می شود.

جان لاک معتقد بود که ذهن انسان هنگام تولد چون صفحه ای نانوشته است و در طول زندگی انسان از طریق حواس به کسب معرفت می پردازد.

گ.یند: هر چیز سازگار با طبیعت ارزشمند است و به وسیله عمل تعقل ارزشها معین می گردد

واقع گرایان به چند دسته تقسیم شده اند :

واقع گرایان عقلی: اینان برای خلاقیت و خودانگیختگی ارزش فراوانی قائلند و هدف اولیه آموزش و پرورش را آماده کردن انسان برای زندگی آینده می دانند اما آمادگی را در تعادل قوای عقلانی جستجو می کنند و نه صرفأ در سازگاری با محیط وجد اراده در انسان را برای شدن مهم می دانند .

واقع گرایان علمی: اغلب اینان جبر گرا هستند و گویند واقعیت های علمی عینی و عملی بایستی به عنوان محور اصلی آموزش و پرورش تلقی گرد.

می توان تشبیهات فراوانی بین این گروه و پیروان فلسفه تحقیقی پوزیتیوسم، اصالت تجربه:آمپریسم و طبیعت گرایی: نانورالیسم مشاهده نمود.

واقع گرایان اسلامی.

«مراحل ظهور رئالیسم»

ظهور رئالیسم قدیم

ارسطو(384-322ق م)

افلاطون معتقد بود که ماده واقیت ندارد و باید به مثل توجه کرد ، با این حال ارسطو شاگرد افلاتطون ، این تفکر را مطرح کرد که هرچند ممکن است مثل به خودی خود مهم باشد اما تحقیق مناسب در مورد ماده نمی تواند ما را به مثل بهتر و متمایزتر برساند .

ارسطو حدود بیست سال در آکادمی افلاطون تحصیل کرد و سرانجام مدرسه خود را به نام لیسه را بنا نهاد.

به گفته ارسطو مثل (صور) مانند اندیشه خدا یا اندیشه یک درخت می تواند بدون ماده وجود داشته باشد . اما هیچ ماده ای بدون صور نیست ، هر جزئی از ماده دو خاصیت کلی و جزئی دارد . مردم در صفات جزئی با هم متفاوتند ، آنها شکل و اندازه های متفاوت ارند و هیچ دو انسان دقیقآ شبیه هم نیستند . اما بی تردید همه مردم در برخی صفات کلی با همدیگر سهیمند و این صفات را می توان «انسان بودن » نامید.

ارسطو معتقد بود که باید بادل مشغول مطالعه و ادراک واقیت همه اشیاء باشیم .

اما تفاوت دیدگاه افلاطون و ارسطو این بود که ارسطو فکر می کرد که آدمی از طریق مطالعه اشیاء مادی می تواند صورت را دریابد و افلاطون معتقد بود که تنها از طریق برخی انواع استدلال از قبیل جدل می توان به صورت دست یافت.

ارسطو دلیل می آورد که صور اشیاء یعنی ویژگی های کلی آن ، ثابت باقی مانده هرگز تغیر نمی کنند در حالی که عناصر ویژه تشکیل دهنده آن حتما تغییر می کند . مثلا افراد انسانی می میرند، اما انسان بودن باقی می ماند.

ارسطو و افلاطون در این نکته که صورت ثابت و ماده پیوسته متغیر است توافق داشتند اما ارسطو معتقد بود که صورت همراه ماده خاص و حتی نیرو محرکه آن است . به نظر ارسطو هر شیء «روح» ضعیفی دارد که آن را به راه راست هدایت می کند .

رئالیسم مذهبی

توماس آکونیاس (1225-1274 م)

اندیشه های ارسطو بر مذهب مسیحیت تاثیر فراوان نداشت و درست مخالف نوشته ها ی آگوستن که رهبانیت را ترویج می کرد در بسیاری زمینه ها بدین سو متمایل بود که از سکولاریزه ترین کلیسا حمایت کند . به تدریج اندشه های ارسطو در مسیحیت ادغام شد و بنیان فلسفی آن را فراهم کرد .

اکونیاس اعتقاد داشت که خدا ماده را از عدم آفریده و همان گونه که ارسطو می گفت ، خدا محرک غیر متحرکی است که به جهان ، معنا و هدف می دهد . او در اثر مانده گار خود به نام


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره ی رآلیسم (واقع گرایی) 12 ص

دانلود پایان نامه ادبی جنبش فرمالیسم (شکل گرایی) روسی

اختصاصی از یارا فایل دانلود پایان نامه ادبی جنبش فرمالیسم (شکل گرایی) روسی دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود پایان نامه ادبی جنبش فرمالیسم (شکل گرایی) روسی


دانلود پایان نامه ادبی جنبش فرمالیسم (شکل گرایی) روسی

این فایل در قالب ورد وقابل ویرایش در 150 صفحه می باشد .
فهرست مطالب:

 آشنایی زدایی (بیگانه کردن) [Ostranenie]

تکنیک های آشنایی زدایی

هنر به مثابه تمهید (فن) Art as technique

بوریس توماشفسکی (Boris Tomashevski)

طرح (Plot)

انگیزش یا مقابلع با عادی یا طبیعی بودن (motivation)

عنصر غالب

کارکرد (Function) به جای تمهید

ماده قصد (Fabula) و قصد پرداخت شده (Syzhet)

فرم و محتوا

بررسی زمان اثر ادبی (شعر) و هنری در نظام خاص خود نه در نظام موقعیت ادبی

جدایی اثر از نیت مولف

جدایی شعر و زبان کاربردی (دشواری زبان شعر)

اهمیت ریتم (ضرباهنگ) و آوا

معنا و تمهیدات زبانی در شعر

ساختگرایی در شعر درب اره غیرارتباطی و ابزاری بودن زبان در شعر

در نوع ساختار در داستان های روایت گر

نقد به فرمالیسم

در این راستا دو روش دارند

تاکید بر گوهر اصلی و ادبی متن

استقلال پژوهش ادبی

کوشش برای شناختن شیوه های بیان ادبی در موقعیت امروزی شان

یاکوبسن

نقش عاطفی

نقش ترغیبی (یا کوشش)

نقش ارجاعی

نقش همدلی

نقش فرازبانی

نقش شعری

استعاره و مجاز

نقد یاکوبسن

استعاره و مجاز در پروست

استعاره – مجاز یاکوبسن در میمون پشمالو

(umberto Eco) در مقاله ایجاد پیامهای زیباشناختی در زبان

یاکوبسن

بختین

کارناوالی شدن

«کارناوال»

ساختارگرایی و معنا

نقد فرمالیسم

تخیل رمانتیک

ویلیام بلیک

لوکاچ

باوره

شلی شعر و زبان زدایی

ارگارد آلن پو

بودله ادگار آلن پو

تخیل و شهود نزد بودلر

رمبو

زندگی ها

تکنیک های سمبولیسم در شعر

استفان مالارمه

فضای شاعرانه و غیرعقلانی و غیرقابل فهم بودن شاعرانگی در اتندیشه مالارمه

هاوزر

الیوت

رهایی شعر از اعتقاد

الیوت و تجربه شاعری (شعری) شهود

خیال از نظر الیوت

تحلیل (I.A.Richards)

ریچاردز

ایماژیسم

جونز

سورئالیسم

سوررئالیسم و رمانتیسم

وضوح (شهود و مکاشفه)

بیگزبی

مناسبت زبان‎ با نقاشی

ورود به دنیای شهود و اشراق و کندن از روزمرگی

سوررئالیسم و افلاب

تخیل و کشف (تخایل و کشف و ابداع)

شگفت‎انگیزی (ترکیب‎های جدید و بازی‎های زبانی و تصویری)

ترکیب‎های جدید بازی‎های تصویر و زبانی

جادو

کلاژگونه بودن

نگارش خودکار

نقد اتوماسیون نگارش خودکار

نقد اتوماسیون درامه

تصادف، درک شهودی و غیرتداعی‎گر

رویا

شعر

واقعه حادثه بودن هنر

جنون و شعر

مکان

مکان از نظر ژنه

عمل (کنش) در تئاتر شاعرانه

خود قانون‎گذاری

قطعه قطعه بودن (کلاژگونه بودن)

کلاژ و رویا

سلسله مراتب‎زدایی

غنی شدن ناخودآگاه

نشانه در تئاتر (صحنه)

تک گویی درونی (ذهنیت سیال)

روش های تک گویی

زمان

زمان و مکان

تکرار در مواجهه با شعر و تئاتر شاعرانگی

تکرار

تداعی و خاطره

دکتر بنیامین معتقد است

بکت و تداعی

تقابل های دوگانه و شاعرانگی

تقابل های دوگانه از نظر دریدا

دریدا

نفی کارآمدی و نادیده مداری در هنر و شعر

کانت

داوری ذوقی از نظر کیفیت

داوری ذوقی از نظر کمیت

داوری ذوقی از نظر نسبت

داوری ذوقی از نظر جهت

شوپنهاور و بی غرضی در هنر

 

 

چکیده:

جنبش فرمالیسم (شکل گرایی) روسی یکی از جریان های ادبی است که علیرغم آنکه در اوایل قرن بیستم به وجود آمد و خیلی رود هم از بین برده شد. اما تاثیر انکارناپذیری بر جریان های ادبی گذاشت که سال های دوری بعد از آن پا گرفت.

بسیاری از اصولی که امروزه در بررسی و نقد و تحلیل شعد و ادبیات، اصول مسلم فرض می شوند، برای نخستین بار در جنبش فرمالیسم مطرح و تئوریزه شدند. فرمالیست ها در پس پاسخ به این سوال برآمدند که چه چیز باعث می شود که شعر یا متن ادبی از متون دیگر متفاوت باشد؟ در پاسخ به این سوال به سوی تعریف نوعی شعر ناب روآوردند که تأکیدش بر جنبه های صوری ادبیات و شعر و شکل های خاص آن است و به خصوص نوع زبانی که به کار می برد. و این به دلیل استفاده از تکنیک ها و شگردهایی است که به کار می برند.

در این بخش سعی در معرفی این شگردها داریم که به کاذر بستن آنها موجد شاعرانگی در زبان است.

آشنایی زدایی (بیگانه کردن) [Ostranenie]

یکی از مهم ترین و جذاب ترین مفاهیم در فرمالیسم که از اصلی ترین ویژگی هایی است که به شکل های مختلفی در بیان ادبی استفاده شده است، آشنایی زدایی یا بیگانه کردن است. شکلوفسکی (Victor Shkovsky) نخستین بار این مفهوم را مطرح کرد. پس از او یاکوبسن و «تینیالوف» در مواردی از این مفهوم به عنوان بیگانه سازی یاد کردند. ویکتور شکلوفسکی در رساله اش «هنر همچون شگرد» (هنر به مثابه فن) (Art Technique) 1917 برای اولین بار به این مفهوم اشاره می کند.

به گفته «شکلوفسکی» ما هرگز نمی توانیم تازگی دریافتهایمان از اشیاء را حفظ کنیم. الزام های وجود متعارف موجب می شود که آن ها تا حدود زیادی «خودکار» شوند. آن چشم انداز معصومانه ای که در آن طبیعت شکوه و تازگی یک رویا را حفظ می کند، حالت متعارف شعور انسانی نیست. این وظیفه خاص هنر است که آن اشیاء را که به موضوع های عادی آگاهی روزمره ما تبدیل شده است به ما بازگرداند (مسلون، ویدوسون (1377) ص 49)

هر ادراک حسی ما را دوباره سازمان یم دهد و در این مسیر قاعده های آشنا و ساختارهای به ظاهر ماندگار واقعیت را دگرگون می کند. هنر عادت هایمان را تغییر می دهد و هر جنبه آشنا را به چشم ما بیگانه می کند. میان ما و تمام چیزهایی که به آن خو گرفته ایم فاصله می اندازد و اشیاء را چنانکه برای خود وجود دارند به ما می نمایاند و خودکاری را که زاده ادراک حسی است از ما دور می کند.

این برداشت از آشنایی زدایی تاثیر پدیدارشناسی (هوسرل) بر شکلوفسکی است و آشکارا یادآور بحث نابسنده بودن رویکرد آغازین یا طبیعی ما به جهان و ضرورت راهیابی به خود چیزهاست (احمدی (1375) ص 47) شکلوفسکی در کتاب «هنر همچون شگرد» این نکته را آشکار می کند.

«هنر وسیله ای است برای تجربه ساختن شیء، اما شی ساخته شده اهمیتی در هنر ندارد»

«هنر هست تا به ما کمک کند حس زندگی را بازیابیم، هست تا واداردمان که چیزها را احساس کنیم، تا سنگ را سنگی کند. غایت هنر اعطای حی شی است آن گونه که دیده می شود، نه آن گونه که شناخته یم شود. تکنیک هنر ناآشنا کردن چیزهاست. مبهم کردن فرم هاست. تا دشواری و طول زمان ادراک را افزایش دهد. عمل ادراک در هنر فی نفسه غایت است و باید طولانی شود در هر تجربه ما از ساختن است که اهمیت دارد نه شی ساخته شده.

او می گوید «وقتی ادراک عادت یم کند، خودکار می شود.... سی را گویی پیچیده در کیسه می بینیم. از هیئتش می دانیم که چیست، اما فقط سایه ی آن را می بینیم.»

«شکلوفسکی» تعریف از روش «تولستوی» (Talstoy) سرمشق می گیرد یعنی «دیدن چیزها خارج از زمینه ی معمولی و طبیعی وجودشان» او در بررسی قطعه ای از یادداشتهای روزانه ی «تولستوی» به این نتیجه می رسد: عادت اشیاء، لباس ها، اثاث، همسر آدم و ... پس از جنگ را می بلعد. اگر کل زندگی پیبچیده بسیاری از انسان ها ناآگاهانه ادامه یابد، در این صورت این زندگی ها انگار هرگز نبوده است.

«شکلوفسکی» سپس با ذکر نمونه هایی از آثار «تولستوی» تکنیک آشنایی زدایی را به تفصیل تشریح می کند و نشانمان می دهد که تولستوی چگونه با استفاده از نظرگاه یک دهقان، یا حتی یک حیوان، می تواند امر آشنا را بیگانه بنمایاند. به نحوی که در باره آن می بینیم... در داستان، آشنایی زدایی البته از طریق نظرگاه و سبک انجام می پذیرد، اما نحوه ی تدارک طرح هم در نیل به آن سهیم است. طرح، با تنظیم در باره ی رخدادهای قصه، آن ها را آشنایی زدایی می کند. و چون هنر خود معرضو زمان است، تمهیدات خاص برای آشنایی زدایی هم تن به عادت می دهند و به قراردادهایی بدل می شوند که سرانجام همان اشیاء و رخدادهای را که هدف از ابداع این تمهیدات آشکار کردن آن ها بود تار و مبهم می کنند پس وجود یک تکنیک «واقعگرایانه»ی دائمی امکان پذیر نیست.

در نهایت، واکنشی که هنرمند به استبداد قراردادهای داستانی یا بازنمایی داستانی نشان می دهد واکنشی هجوآمیز است. او، چنان که «شکلوفسکی» می گوید، با مبالغه در تکنیک های متعارف، آن ها را «عریان» می کند. (اسکولر (1383) صص 122 و 123)

آشنایی زدایی در آثار «شکلوفسکی» به دو معنا به کار رفته است:

1-نخست به معنای روشی در نگارش که آگاهانه یا ناآگاهانه در هر اثر ادبی برجسته ای یافتنی است و حتی گاه شکل مسلط بیان است. این مفهوم، ریشه در بحثی قدیمی در نظریه ی ادبی در مورد کاربرد عناصر مجاز در متون ادبی و شعر دارد. کاربرد مجازی واژگان ذهن را متوجه معنای تازه ای می کند و معناهای آشنا بی اهمیت و ناپدید می شدند.

معنای دوم «آشنایی زدایی» در آثار «شکلوفسکی» معنایی گسترده است و تمامی شگردها و فنونی را دربر می گیرد که مولف آگاهانه از آنها سود می جوید تا جهان متن را به چشم مخاطبان بیگانه بنمایاند. نویسنده به جای مفاهیم آشنای واژگان، شیوه ی بیان یا نشانه های ناشناخته را به کار می گیرد. این ترفند، البته درک دلالت های معنایی اثر را بسیار دشوار می کند و موضوع را چنان جلوه می دهد مه گویی از این پیشتر وجود نداشته است.

هدف بیان زیبایی شناسانه در این حالت نه روشن کردن فوری و مستقیم معانی، بلکه آفرینش حس تازه، ویژه و نیرومندی است که خود آفریننده ی معانی تازه می شود. در واقع با ورود واژه و موضوع شعری به قلمرو ادراک حسی تازه آشنایی زدایی آغاز می شود.

«شکلوفسکی» نوشته است که ساحل نشینان صدای امواج دریا را دلگیر نمی شوند و ما هر روز به یکدیگر نکاه می کنیم بدون آنکه یکدیگر را ببینیم. زیرا ادراک حسی ما به جهان عادت کرده است. وظیفه ی شاعر از میان بردن نیریو عادت است، آفرینش دنیای تازه و دیدن چیزهای پیشتر نادیده.

«شکلوفسکی» تلاش در «بیگانه سازی» و «آشنایی زدایی» را به هیچ وجه من خاص هنر مدرن نمی داند. بلکه آن را خصلت بسیاری از بسیاری از متون هنری گذشته می شناسد. او یکی از استادان هنر رئالیستی یعنی «تولستوی» مثالی می آورد که بهترین لحظات آثارش آنهایند که از هر چیز آشنا جدا می شوند. در جنگ و صلح صحنه ی اپرا به مجموعه ای از ورق های بازی همانند می شود و یا راوی داستان کوتاه «خولستومر» یک اسب است. (احمدی (1375) صص 47-48)

«شکلوفسکی» در تک نگاری خود «برتریسترام شندی» اثر «استون»، توجه خواننده را به شیوه هایی معطوف می دارد که در آن اعمال آشنا در نتیجه کند شدن و طولانی شدن آشنایی زدایی می شوند. این شگرد تاخیر و طولانی کردن اعمال ما، ما را وادار می کند مناظر و حرکات را به گونه ای بنگریم که ادراک خودکاری از آنها نداشته باشیم و بدین ترتیب آنها را غریبه شده ببینیم. (سلدن، دیوسون (1377) صص 50 و 51)

هدف آشنایی زدایی در ادبیات طبق نظر «شکلوفسکی» آن است که ادراک های زندگی واقعی را تازه کند، ادراک هایی که در اثر عادت ملال آور و خودکار می شود. خودکاری ای که اشیاء را می فرساید. اما هنر رویکردهای ناآشنا و شیوه های نامنتظره ی برای دیدن فراهم می کند تا بتوانیم به گونه ای اشیاء را ببینیم که گویی نخستین بار است که آن را می بینیم.

«شکلوفسکی» شگردهای غیرخودکارکننده را می ستاید. و مهم تر از همه برای او شگردهای پرشمار بازدارنده ای است که از دریافت آسان جلوگیری می کنند. مثلاً دورزدن ها، تکرارها و به طور کلی زبان پیچیده شده.

ما باشد شی را از مجموعه ی تداعی هایی که آن را در برگرفته اند بیرون بکشیم...

«ما به تعریفی از شعر دست پیدا کرده این که شعر را از زبان گفتار تحریف شده و بازداشته شده می داند» (Shklovski (1990) P.13)

سطح دیگر از آشنایی زدایی، آشکارسازی شگرد است. یعنی بیگانگی واژگان در زبان که توجه را به سوی واژه به منزله ی واژه و زبان به منزله ی زبان می کشاند. رسانه که دیگر به شیوه ی معمول کار نمی کند نیز غیر خودکار شده است و در بالاترین سطح آگاهی و حتی در همان هنگام که شگردهای به کار گرفته می شوند، از آن ها آگاهی می یابیم...

این امر نه تنها اعتلای دیدن آگاهانه نیست بلکه اعتلای شکل نسبت به محتوا است. هنگامی که شگرد به خود فرد باز می گردد تحقق یافتن شکل، همان محتوای اثر به معنای واقعی واژگان است.

بدین ترتیب آشنایی زدایی هم با «خودکارکردن زندگی» واقعی و هم با «خودکارکردن» واژگان ادبیات رویارویی می کند. فرمالیستها درمی یابند که چشم اندازهای ناآشنا سرانجام آشنا و تحریف هیا نامنتظر زبان، سرانجام مطابق انتظار می شود... نتیجه ای که از این بینش به دست می آید آن است که تکامل ادبی زنجیره ی بی پایانی از انقلاب هاست.

ادبیات برای آنکه بتواند انجام دادن یک کار را ادامه دهد باید همواره راه های انجام آن را دگرگون کند. (هارلند (1382) ص 242)

تکنیک های آشنایی زدایی

1-ناآشنا و غریبه کردن چیزها (به نحوی که از عادت ها و کارکردهای خودکار دور شود).

2-مبهم کردن فرم ها و دشوار کردن قالب ها.

3-با افزایش دشواری طول زمان ادراک را افزاش دادن.

 

هنر به مثابه تمهید (فن) Art as technique

تأکید فرمالیست ها به جنبه های تمهیدی (تکنیکی) موجب شد که آنها ادبیات را نوعی کاربرد ویژه زبان به شمار آورند که با انحراف از «زبان عملی» (روزمره) و در هم ریختن آن متمایز یم گردد. زبان عملی در خدمت برقراری ارتباط قرار می گیرد و حال آنکه زبان ادبی هیچ گونه کارکرد عملی ندارد و صرفاً ما را وادار می کند که ]امور را[ به گونه ای متفاوت ببینیم. فرمالیست های اولیه بر این تمایل بودند که «ادبی بودن» را با «شاعرانه بودن» یکسان قلمداد کنند. به آسانی می توان نشان داد که هیچ زبان ادبی ذاتی وجود ندارد... آنچه ادبیات را از زبان علمی متمایز می کند کیفیت ساخته شده ی آن است. فرمالیست ها شهر را کاربرد ادبی ناب زبان می دانستند...


دانلود با لینک مستقیم

تحقیق انسان در اسلام با عنوان اسلام و مدرنیته (عقلگرایی و انسان گرایی) 24 صفحه word

اختصاصی از یارا فایل تحقیق انسان در اسلام با عنوان اسلام و مدرنیته (عقلگرایی و انسان گرایی) 24 صفحه word دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

تحقیق انسان در اسلام با عنوان اسلام و مدرنیته (عقلگرایی و انسان گرایی) 24 صفحه word


تحقیق انسان در اسلام با عنوان اسلام و مدرنیته (عقلگرایی و انسان گرایی) 24 صفحه word

 

 

 

 

 

 

 

در این درس نمره بیشتری یگیرید!

 

در بخشی از این تحقیق می خوانیم:

 

 

 آقایان، خانم‌ها، بسیار خوشوقتم‌ که‌ فرصت‌ گفتگوی‌ علمی‌ با برخی‌ اساتید برجسته‌ کانادا و آمریکا اینجا در دانشگاه‌ تورنتو فراهم‌ آمده‌ است. از همه‌ حضار محترم، از پروفسور جیمز رایمر، دکتر دیوید شنگ، خانم‌ سوزان‌ کنل‌هاریسون، خانم‌ دکتر لیدیا نیوفلدهاردر، جان‌ هوور وسایر اساتید محترم‌ و دانشجویان‌ عزیز، پیشاپیش‌ تشکر می‌کنم. هر چه‌ پنجرة‌ فرهنگها و ادیان‌ بر روی‌ یکدیگر گشوده‌تر باشد بیشتر معلوم‌ می‌شود که‌ گمشدة‌ حقیقی‌ همه‌ بشریت، یکی‌ است‌ و اگر این‌ گفتگوها در سطح‌ جهانی، فعال‌تر می‌بود امروز شاید بشریت‌ مجبور نبود که‌ بیش‌ از زبان، از دستها و سلاحهایش‌ استفاده‌ کند. امیدوارم‌ که‌ گفتگوهای‌ آکادمیک‌ میان‌ جهان‌ اسلام‌ و مسیحیت‌ ادامه‌ یابد و نقاط‌ اشتراک‌ و نیز نقاط‌ تفاوت، واضح‌ و مستدل‌ شود، نقاط‌ مشترک، ما را به‌ یکدیگر نزدیکتر می‌کند و نقاط‌ اختلاف‌ نظر هم‌ چیزی‌ از دوستی‌ ما کم‌ نخواهد کرد بلکه‌ راه‌ تفکر و دغدغة‌ جستجو را بیشتر باز خواهد کرد. در این‌ دو جلسه‌ خواهم‌ کوشید چهار نکته‌ را به‌ بحث‌ بگذارم. یکی‌ ابهام‌ در مفهوم‌ مدرنیزم‌ است. زیرا مشکل‌ نخست، تعریف‌ مدرنیزم‌ است. نکته‌ دیگر، وضعیت‌ دوگانة‌ ما در برابر مدرنیته‌ است‌ که‌ پاسخ‌ «آری‌ و نه» به‌ آن‌ می‌دهیم‌ نه‌ پاسخ‌ «آری‌ یا نه».
در دو عنوان‌ دیگر بحث، به‌ اپیستمولوژی‌ مدرنیته‌ و نسبت‌ انسان‌ و خدا در مدرنیته‌ خواهم‌ پرداخت‌ و امیدوارم‌ در فرصت‌ پاسخ‌ به‌ سوالات‌اساتید و دانشجویان‌ عزیز، اگر ابهامی‌ در عرائض‌ من‌ بدلیل‌ کمبود فرصت، باقی‌ ماند برطرف‌ شود و در هر حال‌ آماده‌ هستم‌ تا نکات‌ تازه‌ای‌ از شما دوستان‌ بیاموزم. من‌ بحث‌ را با پرسشی‌ تاریخی‌ از ابهام‌ مفهوم‌ مدرنیزم‌ آغاز می‌کنم؛
1 - گزارش‌ تاریخی: ابهام‌ در مدرنیزم‌ و پست‌ مدرنیزم‌
مدرنیته‌ را از جهت‌ ابهام‌ و کشداربودن‌ به‌ آکاردئونی‌ تشبیه‌ کرده‌اند که‌ بلند و کوتاه‌ می‌شود و با آن‌ موزیک‌های‌ متنوع‌ می‌توان‌ نواخت. این‌ کلمه‌ برچسبی‌ است‌ که‌ بر امور متعدد و گاه‌ متناقض‌ زده‌ می‌شود. و اگر در غرب‌ مسیحی، ابهامی‌ را رفع‌ می‌کند، در شرق‌ اسلامی، ابهاماتی‌ می‌آفریند.
براستی‌ امر مدرن‌ از غیرمدرن، با چه‌ چیز، تفکیک‌ می‌شود؟! آیا با زمان‌ خاص‌ و دقیق‌ تاریخی؟! آیا با فیلسوف، متکلم‌ یا هنرمند خاصی؟! آیا با سرزمین‌ ویژه‌ای؟! مدرنیته‌ آیا در قرن‌ 14 و 15 با رنسانس‌ و بازتولید اومانیزم‌ باستانی‌ در ایتالیا آغاز شده‌ و یک‌ پدیده‌ در عرصه‌ ادبیات، هنر، مجسمه‌سازی‌ و نقاشی‌ است؟! آیا در قرن‌ 16 و با رفرماسیون‌ مذهبی‌ و پروتستانیزم‌ و جنبش‌ نفی‌ کلیسای‌ کاتولیک‌ روم‌ در آلمان‌ و انگلیس، در گرفته‌ است؟! آیا در قرن‌ 17 و اوایل‌ قرن‌ 18 با نظریات‌ دکارت، کانت، هابز، لاک، گالیله‌ و نیوتن، هویت‌ یافته؟! یا اواخر قرن‌ 18 و قرن‌ 19 با انقلاب‌ صنعتی‌ و پیدایش‌ کارخانه‌ها و صنایع‌ جدید و شهرنشینی‌ و... در اروپا پدید آمده‌ است؟! و یا با نظریه‌های‌ سیاسی‌ جمهوری‌ خواهانه‌ فرانسه‌ و آمریکا؟! آیا رئالیسم‌ گوستاوکوربه، سمبل‌ نقاشی‌ مدرنیستی‌ است‌ یا امپرسیونیسم‌ کلودمونه‌ یا اکسپرسیونیزم‌ تجریدی‌ پولاک؟! آیا ادبیات‌ مدرنیستی، نوع‌ روایت‌ ویرجینیاولف‌ و جیمزجویس‌ است‌ یا ارنست‌ همینگوی؟! آیا موسیقی‌ مدرن، صداهای‌ غیرهموزن‌ آرنولد شوئنبرگ‌ است‌ یا آثار استراوینسکی؟! آیا معماری‌ مدرن، آثار لوکوربوزیه‌ است‌ یا والتر گروپیوس؟! آیا مدارا وتولرانس، مظهر مذهب‌ مدرن‌ است‌ و در قرن‌ 16 که‌ قرن‌ اصلاح‌ مذهب‌ است، آیا مدارا بیشتر شده‌ است؟! و مذهب‌ مدرن، کدامیک‌ از مذاهب‌ پدید آمده‌ در قرن‌ 16 اروپاست؟! و خروج‌ از ولایت‌ کلیسا با کدام‌ مقصد اصلی‌ و ایجابی‌ صورت‌ گرفت؟!
معرفت‌شناسی‌ مدرن، معرفت‌شناسی‌ استقرائی‌ بیکنی‌(Induetion)  است‌ یا شناخت‌ قیاسی‌ (Deduction) دکارتی؟! آیا تجربه‌گرائی‌ کلاسیک‌ انگلیسی‌ و نگاه‌ خشک‌ پوزیتیویستی‌ به‌ عالم‌ و آدم، یا نگاه‌ رمانتیک‌ به‌ انسان‌ و جهان، کدامیک‌ مدرن‌ است؟! دستگاه‌ شناخت‌ لاک یا بار کلی؟! هیوم‌ یا اسپینوزا؟! و یا روش‌ انتقادی‌ کانت؟! کدام‌ اپیستمولوژی، مدرن‌تر است؟! آیا شکاکیت‌ و نسبی‌ گرایی‌ جدید فرانسوی‌ یا اصالت‌ تجربه‌ انگلیسی، یا ایده‌آلیسم‌ آلمانی‌ یا پراگماتیزم‌ آمریکایی‌ کدام‌ فرزند اصلی‌ مدرنیزم‌اند؟! مدرنیته، منادی‌ امکان‌ شناخت‌ صد در صد است‌ یا امتناع‌ صد در صد شناخت؟!
در برجسته‌ترین‌ مکاتب‌ اجتماعی‌ جدید غرب، فاشیزم، استالینیزم‌ و لیبرالیزم، کدام‌ مدرن‌ ترند؟! این‌ هر سه، محصول‌ مدرنیته‌اند و اتفاقاً‌ هر سه‌ با شمائل‌ امپریالیستی‌ در قرن‌ بیستم‌ به‌ سروقت‌ جهان‌ اسلام‌ آمده‌اند و ما هر سه‌ را تجربه‌ کرده‌ایم. در فلسفه‌ سیاسی، آیا تمرکز قدرت‌ هابز، «دولت‌ مدرن» است‌ یا تکثر قدرت‌ و تفکیک‌ قوای‌ منتسکیو؟! آیا قرارداد اجتماعی‌ روسو یا لیبرالیزم‌ جان‌ لاک‌ و یا سوسیالیزم‌ مارکس، کدام‌ مدرن‌اند؟! یوتوپیا یا ضد‌ یوتوپیا؟ ایدئولوژی‌ یا نفی‌ ایدئولوژی؟! دمکراسی‌ یا توتالیتریزم؟ سرمایه‌داری‌ بازار آزاد یا سرمایه‌داری‌ دولتی؟! کاپیتالیزم‌ یا سوسیالیزم؟! اصالت‌ فرد یا جمع؟! برابری‌ خواهی‌ یا نفی‌ عدالت‌ توزیعی‌ و دفاع‌ از نظم‌ خودجوش‌ (گالاتاکسی)؟! ناسیونالیزم‌ و مفهوم‌ دولت‌ - ملت‌ یا انترناسیونالیزم‌ و جهانی‌ شدن؟! آیا اخلاق‌ ستیزی‌ و شخصی‌ کردن‌ ارزش‌ها یا اخلاق‌ سازی‌ غیردینی؟! آیا اخلاق‌ عملی‌ کانت، مدرن‌ است‌ یا اخلاق‌ پوزیتویستی‌ کارناپ؟! آیا چون‌ بنتام‌ و میل، «خیراخلاقی» را به‌ «لذت‌ و سود» (فردی‌ یا جمعی)، ارجاع‌ دادن، تفسیر مدرن‌ اخلاق‌ است‌ یا تحویل‌ اخلاق‌ به‌ عاطفه‌ و احساس‌ یا شهود؟، اخلاق‌ طبیعی، اخلاق‌ تکاملی‌ و تطورگرایی‌ یا نیهیلزم‌ اخلاقی؟ پذیرش‌ کدامیک، جواز ورود به‌ مدرنیته‌ است؟!

 

برای دانلود متن کامل تحقیق به لینک زیر مراجعه کنید.


دانلود با لینک مستقیم

پایان نامه رشته ادبیات جنبش فرمالیسم (شکل گرایی) روسی

اختصاصی از یارا فایل پایان نامه رشته ادبیات جنبش فرمالیسم (شکل گرایی) روسی دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

پایان نامه رشته ادبیات جنبش فرمالیسم (شکل گرایی) روسی


  پایان نامه رشته  ادبیات  جنبش فرمالیسم (شکل گرایی) روسی

 دانلود پایان نامه آماده

 دانلود پایان نامه رشته  ادبیات  جنبش فرمالیسم (شکل گرایی) روسی با فرمت ورد و قابل ویرایش تعدادصفحات 126

 

جنبش فرمالیسم (شکل گرایی) روسی یکی از جریان های ادبی است که علیرغم آنکه در اوایل قرن بیستم به وجود آمد و خیلی رود هم از بین برده شد. اما تاثیر انکارناپذیری بر جریان های ادبی گذاشت که سال های دوری بعد از آن پا گرفت.
بسیاری از اصولی که امروزه در بررسی و نقد و تحلیل شعد و ادبیات، اصول مسلم فرض می شوند، برای نخستین بار در جنبش فرمالیسم مطرح و تئوریزه شدند. فرمالیست ها در پس پاسخ به این سوال برآمدند که چه چیز باعث می شود که شعر یا متن ادبی از متون دیگر متفاوت باشد؟ در پاسخ به این سوال به سوی تعریف نوعی شعر ناب روآوردند که تأکیدش بر جنبه های صوری ادبیات و شعر و شکل های خاص آن است و به خصوص نوع زبانی که به کار می برد. و این به دلیل استفاده از تکنیک ها و شگردهایی است که به کار می برند.
در این بخش سعی در معرفی این شگردها داریم که به کاذر بستن آنها موجد شاعرانگی در زبان است.
آشنایی زدایی (بیگانه کردن) [Ostranenie]
یکی از مهم ترین و جذاب ترین مفاهیم در فرمالیسم که از اصلی ترین ویژگی هایی است که به شکل های مختلفی در بیان ادبی استفاده شده است، آشنایی زدایی یا بیگانه کردن است. شکلوفسکی (Victor Shkovsky) نخستین بار این مفهوم را مطرح کرد. پس از او یاکوبسن و «تینیالوف» در مواردی از این مفهوم به عنوان بیگانه سازی یاد کردند. ویکتور شکلوفسکی در رساله اش «هنر همچون شگرد» (هنر به مثابه فن) (Art Technique) 1917 برای اولین بار به این مفهوم اشاره می کند.
به گفته «شکلوفسکی» ما هرگز نمی توانیم تازگی دریافتهایمان از اشیاء را حفظ کنیم. الزام های وجود متعارف موجب می شود که آن ها تا حدود زیادی «خودکار» شوند. آن چشم انداز معصومانه ای که در آن طبیعت شکوه و تازگی یک رویا را حفظ می کند، حالت متعارف شعور انسانی نیست. این وظیفه خاص هنر است که آن اشیاء را که به موضوع های عادی آگاهی روزمره ما تبدیل شده است به ما بازگرداند (مسلون، ویدوسون (1377) ص 49)
هر ادراک حسی ما را دوباره سازمان یم دهد و در این مسیر قاعده های آشنا و ساختارهای به ظاهر ماندگار واقعیت را دگرگون می کند. هنر عادت هایمان را تغییر می دهد و هر جنبه آشنا را به چشم ما بیگانه می کند. میان ما و تمام چیزهایی که به آن خو گرفته ایم فاصله می اندازد و اشیاء را چنانکه برای خود وجود دارند به ما می نمایاند و خودکاری را که زاده ادراک حسی است از ما دور می کند.
این برداشت از آشنایی زدایی تاثیر پدیدارشناسی (هوسرل) بر شکلوفسکی است و آشکارا یادآور بحث نابسنده بودن رویکرد آغازین یا طبیعی ما به جهان و ضرورت راهیابی به خود چیزهاست (احمدی (1375) ص 47) شکلوفسکی در کتاب «هنر همچون شگرد» این نکته را آشکار می کند.
«هنر وسیله ای است برای تجربه ساختن شیء، اما شی ساخته شده اهمیتی در هنر ندارد»
«هنر هست تا به ما کمک کند حس زندگی را بازیابیم، هست تا واداردمان که چیزها را احساس کنیم، تا سنگ را سنگی کند. غایت هنر اعطای حی شی است آن گونه که دیده می شود، نه آن گونه که شناخته یم شود. تکنیک هنر ناآشنا کردن چیزهاست. مبهم کردن فرم هاست. تا دشواری و طول زمان ادراک را افزایش دهد. عمل ادراک در هنر فی نفسه غایت است و باید طولانی شود در هر تجربه ما از ساختن است که اهمیت دارد نه شی ساخته شده.
او می گوید «وقتی ادراک عادت یم کند، خودکار می شود.... سی را گویی پیچیده در کیسه می بینیم. از هیئتش می دانیم که چیست، اما فقط سایه ی آن را می بینیم.»
«شکلوفسکی» تعریف از روش «تولستوی» (Talstoy) سرمشق می گیرد یعنی «دیدن چیزها خارج از زمینه ی معمولی و طبیعی وجودشان» او در بررسی قطعه ای از یادداشتهای روزانه ی «تولستوی» به این نتیجه می رسد: عادت اشیاء، لباس ها، اثاث، همسر آدم و ... پس از جنگ را می بلعد. اگر کل زندگی پیبچیده بسیاری از انسان ها ناآگاهانه ادامه یابد، در این صورت این زندگی ها انگار هرگز نبوده است.
«شکلوفسکی» سپس با ذکر نمونه هایی از آثار «تولستوی» تکنیک آشنایی زدایی را به تفصیل تشریح می کند و نشانمان می دهد که تولستوی چگونه با استفاده از نظرگاه یک دهقان، یا حتی یک حیوان، می تواند امر آشنا را بیگانه بنمایاند. به نحوی که در باره آن می بینیم... در داستان، آشنایی زدایی البته از طریق نظرگاه و سبک انجام می پذیرد، اما نحوه ی تدارک طرح هم در نیل به آن سهیم است. طرح، با تنظیم در باره ی رخدادهای قصه، آن ها را آشنایی زدایی می کند. و چون هنر خود معرضو زمان است، تمهیدات خاص برای آشنایی زدایی هم تن به عادت می دهند و به قراردادهایی بدل می شوند که سرانجام همان اشیاء و رخدادهای را که هدف از ابداع این تمهیدات آشکار کردن آن ها بود تار و مبهم می کنند پس وجود یک تکنیک «واقعگرایانه»ی دائمی امکان پذیر نیست.
در نهایت، واکنشی که هنرمند به استبداد قراردادهای داستانی یا بازنمایی داستانی نشان می دهد واکنشی هجوآمیز است. او، چنان که «شکلوفسکی» می گوید، با مبالغه در تکنیک های متعارف، آن ها را «عریان» می کند. (اسکولر (1383) صص 122 و 123)
آشنایی زدایی در آثار «شکلوفسکی» به دو معنا به کار رفته است:
1-نخست به معنای روشی در نگارش که آگاهانه یا ناآگاهانه در هر اثر ادبی برجسته ای یافتنی است و حتی گاه شکل مسلط بیان است. این مفهوم، ریشه در بحثی قدیمی در نظریه ی ادبی در مورد کاربرد عناصر مجاز در متون ادبی و شعر دارد. کاربرد مجازی واژگان ذهن را متوجه معنای تازه ای می کند و معناهای آشنا بی اهمیت و ناپدید می شدند.



فهرست
شاعرانگی مبتنی بر شکل (فرم)    
1-فرمالیست ها    
-آشنایی زدایی    
-هنر به مثابه تمهید    
-طرح    
-انگیزش (مقابله با عادی و طبیعی بودن)    
-شکل رایج (عنصر غالب)    
-کارکرد به جای تمهید    
-قصه ی پرداخت شده    
-فرم و محتوا    
-بررسی اثر ادبی در نظام خاص خود (خود ارجاع بودن)    
-جدایی اثر از نیت مولف    
-اهست ریتم (ضرباهنگ) و آوا    
-جدایی شعر (متن) از تاریخ، ملت و بیوگرافی    
-جدایی زبان کاربردی و زبان شعر    
-معنا و تمهیدات زبانی در شعر    
-دو نوع ساختار در داستان های روایت گر    
-نقد فرمالیسم    
-دیگر ویژگی های فرمالیسم    
2-یاکوبسن    
معرفی    
نظریه ارتباطی    
-نقش عاطفی    
-نقش ترغیبی    
-نقش ارجاعی    
-نقش همدلی    
-نقش فرازبانی    
-نقش شعری    
-استعاره و مجاز    
-نقد یاکوبسن    
-استعاره و مجاز در پروست    
-استعاره و مجاز در تحلیل نمایشنامه ی میمون پشمالو یوجین اونیل    
3-بختین    
-تک آوایی و چندآوایی    
-کارناوالی شدن    
4-ساختارگرایی و معنا    

 


دانلود با لینک مستقیم

دانلود پایان نامه ادبی جنبش فرمالیسم (شکل گرایی) روسی

اختصاصی از یارا فایل دانلود پایان نامه ادبی جنبش فرمالیسم (شکل گرایی) روسی دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود پایان نامه ادبی جنبش فرمالیسم (شکل گرایی) روسی


...

دانلود با لینک مستقیم