یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

تحقیق درباره تیر اندازی ورزشی متعلق به عصر حجر 28ص

اختصاصی از یارا فایل تحقیق درباره تیر اندازی ورزشی متعلق به عصر حجر 28ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 30

 

تاریخچه تیراندازی

به گفته «هردوت» مورخ یونانی، ایرانیان دارای سه صفت ممتاز جوانمردی بودند؛ راست می گفتند، راست بر اسب می نشستند و راست تیر می انداختند. ویژگی هایی که یک ایرانی را از مردمان سایر ملل جهان تمیز می د اد.

در کتاب حماسی ملی شاهنامه فردوسی، اشعاری وجود دارد که حاکی از نقش تیراندازی در بین ایرانیان قدیم و جنگهای آنان بوده است و بارها از حاکمان، دلیران و رزم آورانی نام می برد که در هنگام بزم و شکار، برای سرگرمی خود و مشاهده قدرت و مهارت شاهزادگان و دیگر نام آوران مسابقات تیراندازی را تشکیل داده و برندگان آن را به دریافت جوایز مفتخر می نمودند.

نخستین باشگاه تیراندازی در قرن سیزدهم و چهاردهم میلادی توسط آلمانیها راه اندازی شد که عضویت در آن فقط به مردان محدود می شد. اولین مسابقات تیراندازی قهرمانی جهان در سال ۱۸۹۷ میلادی توسط باشگاه تیراندازی لیون فرانسه به مناسبت جشن بیست و پنجمین سال تأسیس باشگاه در مسافت۳۰۰ متر برگزار گردید. مسابقات قهرمانی زنان در رشته تیراندازی نیز در سال ۱۹۵۸ میلادی برگزار شد.

ظهور فدراسیون های ملی و اتحادیه های بین المللی تیراندازی (UIT)

«union international Tir sport» به عنوان پیشگامان تیراندازی باعث شد، در بسیاری از کشورها، در اواسط قرن نوزدهم فدراسیون های ملی بنا نهاده شوند. در سال ۱۹۰۷ میلادی اتحادیه بین المللی تیراندازی (UIT) توسط هشت کشور پایه گذاری شد، که امروز با عنوان «ISSF» (فدراسیون جهانی تیراندازی) شناخته می شود. این سازمان هم اکنون در مونیخ آلمان قرار دارد و یکصد و چهل و هشت عضو دارد.

در ایران اولین فدراسیون تیراندازی در سال ۱۹۵۸ میلادی (۱۳۳۷ شمسی) تأسیس شد. از آن زمان تاکنون سالهای بسیاری می گذرد و این فدراسیون در طول عمر چهل وشش ساله، ۱۴ رئیس فدراسیون را به خود دیده است.

همانطور که عنوان شد، تیراندازی یکی از رشته های اصیل ایرانی است که در دین مقدس اسلام نیز تأکیدات بسیاری بر روی آن شده است. ورزشی مفرح و جذاب که متأسفانه علی رغم تأکیدات و سفارشات بسیار همچنان در کشور ما محجور مانده و آن طور که باید و شاید به این رشته ورزشی پرداخته نشده است.

به راستی کدام عامل و کدام اتفاق باید باعث شود تا مسئولین ورزشی کشور بیشتر از گذشته با گسترش این رشته در بین مردم راغب شوند. آیا در ابتدای راه باید در این رشته قهرمانان بدون کوچکترین توجهی مدال بگیرند تا این رشته نیز در لیست ورزش های نورچشمی ما قرار گیرد؟! براساس آماری که علی کفاشیان، معاون ورزشی سازمان تربیت بدنی و دبیر کل کمیته ملی المپیک نیز به آن اعتراف داشته و دارد، بیش از ۶۰ مدال در مهمترین تورنمنت ورزشی جهان که هر چهار سال یک بار تکرار می شود متعلق به رشته تیراندازی است. حال با این آمار، آیا می توان باز هم نسبت به جایگاه ورزش تیراندازی در کشور بی اعتنا بود؟!

تیر اندازی ورزشی متعلق به عصر حجر

راندازی یکی از قدیمی ترین ورزشهایی است که هنوز هم انجام میشود. در اینجا نمیخواهیم شما را به زمانی ببریم که انقلاب تیر اندازی انجام شده، بلکه می خواهیم از تاریخ بشر و انسان بگوییم.

شاهدان قدیمی که تیراندازی را از زمانهای بسیار دور در انجام میدادند شاید بتوان تاریخ انجام آنرا به "عصر سنگی" نسبت دادند (در حدود 20000 سال قبل از میلاد مسیح). مردمان اولیه زمانی که در مصر باستان زندگی میکردند از تیر و کمانهای ابتدایی استفاده می کردند که قدمت استفاده از این ابزار به چیزی حدود 5 هزار سال پیش از شروع اولین نشانه های جنگاوری در روی کره زمین بر میگردد.

 

تیراندازی حتی برای کودکان نیز جذلب است

در چین قدمت تیر اندازی به زمان حکومت سلسله شانگ (Shang - در حدود سالهای1027 تا 1766) بر می گردد. در زمان جنگ ارابه ای هر تیمی از سه مرد تشکیل می شد، یک راننده ارابه، یک نیزه دار، و یک تیر انداز. در زمان حکومت ژوZhou از 256 تا 1027 قبل از میلاد، خاندان سلطنتی در مسابقات تیر اندازی شرکت میکردند که با مراسم جشن و موسیقی و ... همراه بود.

گسترش در آسیا

هنگامی که چینی ها در قرن 6 میلادی ژاپنیها را با تیر اندازی آشنا کردند، این مساله تاثیر برجسته و شگرفی روی رسوم و سنن مردم آسیای شرقی گذاشت. یکی از هنرهای رزمی ژاپنیها به نام Kyujutsu (کمان و نیزه) که امروزه در این کشور با نام کیودو (Kyudo)یکی از روشهای کمان داری است، از ورود تیر اندازی در همان دوران سرچشمه گرفته است. کیدوی مدرن و پیشرفته یکی از متدهای پیشرفت و بهبود فیزیکی، ذهنی و روحی است.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره تیر اندازی ورزشی متعلق به عصر حجر 28ص

مقاله درمورد جرم سیاسی 28ص

اختصاصی از یارا فایل مقاله درمورد جرم سیاسی 28ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 32

 

جرم سیاسی (قسمت اول)

مقدمه

اصل (168) قانون اساسی جمهوری اسلامی مقرر می کند که رسیدگی به جرایم سیاسی و مطبوعاتی به صورت علنی و با حضور هیأت منصفه در محاکم دادگستری صورت گیرد . به موجب این اصل ، نحوة انتخاب ، شرایط و اختیارات هیأت منصفه و تعریف جرم سیاسی را قانون بر اساس موازین اسلامی معین میکند .

در اجرای این اصل ، طرح جرم سیاسی که از سوی تعدادی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی پیشنهاد شده بود در تاریخ 8/3/1380 ، با تغییراتی به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید و همچنان که در اصل (94) قانون اساسی آمده است ، اگر مغایر موازین اسلامی شناخته نشود ، قابل اجرا خواهد بود .

پیش از آن لایحه ای تحت عنوان « جرایم سیاسی و نحوة رسیدگی به آن »در قوه قضائیه تهیه و پس از تغییراتی در هیأت وزیران به مجلس شورای اسلامی تقدیم شده بود .

در این مقدمه ، لایحة جرایم سیاسی و نحوة رسیدگی به آن ، تهیه شده در قوه قضائیه ، لایحة جرایم سیاسی مصوب هیأت وزیران ، طرح جرایم سیاسی پیشنهاد شده از سوی تعدادی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی و مصوبة مجلس در این زمینه از منظر حقوقی مورد بررسی و ارزیابی قرار می گیرد .

در فصول ششگانه این مقاله ، متون فوق در زمینه های تعریف جرم سیاسی ، نحوة برخورد کلی با مجرمان سیاسی ، میزان و نوع مجازات در جرایم سیاسی ، نقش هیأت منصفه ، علنی بودن دادگاه و… مورد نقد واقع می شوند .

فصل نخست ـ تعریف جرم سیاسی :

در مباحث کلی مربوط به جرم سیاسی آمده است که پس از پیدایش مفهوم جرم سیاسی ، دو نظریه در تعریف آن شکل گرفته است : نظریه سیستم درونی و نظریةسیستم بیرونی .

در نظریه سیستم درونی برای تشخیص جرایم سیاسی از جرایم عمومی ، انگیزه مجرم مورد توجه قرار می گیرد . بر این اساس ، هرگاه شخص با انگیزه منافع شخصی و ارضای خود پسندی و جاه طلبی سیاسی مرتکب جرم شود ، مجرم سیاسی تلقی نمی شود و عمل او در صورتی جرم سیاسی محسوب می شود که با اندیشة منافع عمومی انجام گرفته باشد .

در نظریه سیستم بیرونی به جای انگیزة مجرم ، به اثر جرم توجه می شود .بر این اساس ، جرمی که در اثر ارتکاب آن به حیات و تشکیلات نظام حاکم ضربه واردمی شود ، فارغ از انگیزة مجرم ، جرم سیاسی محسوب می شود .

در قوانین کشورهای مختلف ، از یکی از این نظریات یا ترکیبی از آنها پیروی می شود . ترکیب این دو نظریه به دو شکل متصور است :

در شکل اول ، جرم در صورتی سیاسی شناخته می شود که آثار و انگیزة آن هر دو سیاسی باشد . در شکل دوم ، سیاسی بودن هریک از دو عنصر آثار و انگیزه کافی است تا جرم ارتکابی سیاسی محسوب شود .

اینک نوبت آن است که مفاد لوایح قوة قضائیه و هیأت وزیران و طرح تعدادی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی و نیز مصوبة مجلس در زمینة جرایم سیاسی را از حیث پیروی از نظریة سیستم درونی یا نظریة سیستم بیرونی مورد مطالعه قرار دهیم .

لایحة جرایم سیاسی و نحوة رسیدگی به آن ، تهیه شده در قوة قضائیه :

مادة (1) لایحة جرایم سیاسی و نحوة رسیدگی به آن ، تهیه شده در قوة قضائیه ، تعریف جرم سیاسی را بر عهده دارد . این ماده دارای ابهاماتی است که موجب می شود قضاوت قاطع در مورد چگونگی پیروی آن از نظریه های مذکور میسر نباشد . در این ماده آمده است :

« جرم سیاسی عبارت است از اقدام مجرمانه ای که بدون اعمال خشونت ، توسط اشخاص حقیقی با انگیزة سیاسی و یا بوسیلة گروههای سیاسی قانونی ،علیه نظام سیاسی مستقر و حاکمیت نظام جمهوری اسلامی ایران و یا علیه حقوق سیاسی و اجتماعی شهروندان انجام گیرد ، مشروط به این که انگیزة ارتکاب آن منافع شخصی نباشد .

تبصره ـ گروههای سیاسی قانونی عبارتند از : احزاب ، مجامع ، انجمنها ، سازمانهای سیلسی و امثال آنها که طبق قانون تشکیل و فعالیت می نمایند .

نکان قابل توجه در مورد تعریف قوة قضائیه از جرم سیاسی به قرار زیر است :

1ـ مادة مزبور ، در فرضی که مرتکب ، شخص حقیقی باشد دلالت صریحی ندارد و برداشتهای مختلفی از آن متصور است :

ـ ممکن است گفته شود جرم شخص حقیقی در صورتی که انگیزة سیاسی وجود داشته باشد سیاسی محسوب می شود ، چه « علیه نظام سیاسی مستقر و حاکمیت نظام جمهوری اسلامی ایران و یا علیه حقوق سیاسی و اجتماعی شهروندان » باشد و چه نباشد .

ـ ممکن است گفته شود جرم شخص حقیقی در صورتی سیاسی محسوب می شود که با انگیزة سیاسی انجام شده و یا علیه نظام سیاسی و مستقر و ….باشد حتی اگر انگیزة سیاسی وجود نداشته باشد .

ـ ممکن است گفته شود برای سیاسی محسوب شدن جرم شخص حقیقی ، هم باید انگیزة سیاسی وجود داشته باشد و هم جرم انجام شده ، علیه نظام سیاسی مستقر و …. باشد .

2ـ در فرضی که مرتکب ، گروه سیاسی قانونی باشد ظاهراً مادة مزبور از نظریة سیستم بیرونی پیروی می کند ، بدین ترتیب هر گاه جرم ارتکابی ، علیه نظام سیاسی مستقر و … باشد ، جرم سیاسی محسوب می شود ، چه تصمیم گیرندگان گروه سیاسی انگیزةسیاسی داشته باشند و چه نداشته باشند .همچنین اگر جرم ارتکابی ، علیه نظام سیاسی مستقر و … نباشد ، جرم سیاسی


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درمورد جرم سیاسی 28ص

تحقیق درمورد کوشیار پارسی 28ص

اختصاصی از یارا فایل تحقیق درمورد کوشیار پارسی 28ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 31

 

1909- 1948

کوشیار پارسی

اوسامو دازایی هنوزهم مدرن ترین و محبوب ترین نویسنده ی ژاپن به شمار می آید. حتا رنگین نامه های ژاپن هنوز از او می نویسند و افسانه هایی درباره ش می بافند نظیر افسانه بافی رنگین نامه های غرب درباره ی الویس پریسلی.

دازایی شاعرانه نمی نوشت. از نور ِ ماه در برکه ی پر از شکوفه ی گیلاس. از انسان می نوشت که تصادفی در ژاپن زندگی می کرد، اما می توانست هم که در نیویورک ِ هنری میلر، پاریس ِ ژانه ژنه و یا هرجای دیگری زندگی کند.

دازایی بارها دست به خودکشی زد. نخستین بار در بیست ساله گی. آخرین بار با خودکشی دوگانه در سی و نه ساله گی درگذشت.

در شب 13 جون 1948 ناپدید شد. روزنامه ها در 15 جون خبر ناپدیدشدن اش را دادند. پلیس به جست و جوی او در کانال تاماگاوا در نزدیکی خانه ش پرداخت. دازایی در یکی از داستان هاش این کانال را "رودخانه ی آدم خوار" نامیده بود. فصل باران آغاز شده بود و کار جست و جو را در رودخانه ای که آبش بالا می آمد، مشکل می کرد.

صبح 19 جون، جسد او که با طناب به تومی یامازاکی (Tomie Yamazaki) بسته شده بود، پیدا شد.

19 جون، سی و نهمین زادروز دازایی یا به حساب ژاپنی ها: چهلمین بود.

ۀۀۀ

ژاپنی ها برای خودکشی واژه های گوناگونی دارند. درست مثل اسم های متفاوت برای دانه های برف. دو تا از این واژه ها شهرت جهانی یافته اند: هاراکیری و کامی کازه (harakiri وkamikaze).

سامورایی های قدیم دو شمشیر همراه خود داشتند، یکی برای مبارزه با دیگران و یکی برای کشتن ِ خود. اگر خود را می کشتند، حرف از "هاراکیری" در میان بود که Seppoekoe هم نامیده می شود. شکلی از خودکشی که حق ویژه ی سامورایی ها و اشراف زاده گان بود.

هاراکیری شکل پذیرفته، زیبا و آیینی خودکشی بود برای حفظ شرف، وفاداری و ایمان به قربانی کردن و شدن. سامورایی که مبارزه را باخته بود یا استادش را از دست داده بود، با دست زدن به هاراکیری می توانست شرف اش را حفظ کند و یا وفاداری ش به استاد را نشان دهد. شکل کار در کتاب چه راه نما توضیح داده شده بود: باید زانو می زدی، در وسط اتاق، و به تر که روی چیزی باشد کمی بالاتر از کف. شمشیر یا خنجری با اندازه ی خاصی به دست می گرفتی و به شکم فرو می بردی و به راست و چپ می چرخاندی. در کتاب چه، تعداد حاضران را هم نوشته بودند. یکی از شاهدان پشت سر می ایستد، با شمشیری بالا گرفته و آماده به ضربت برای جدا کردن سر؛ اگر گمان می رفت که هاراکیری با شکست مواجه می شود و یا کننده ی کار فوری نخواهد مرد.

سنت هاراکیری بیش از هزار سال عمر دارد و زمانی که پارلمان ژاپن 1869 پیش نهاد حذف این سنت را به رای گذاشت، دویست نفر از دویست و نه نفر به آن رای منفی دادند.

در سده ی بیستم، روزنامه های جهان، بارها از هاراکیری خبر داده اند.

امپراتور کبیر موتسوهیتو (Mutsuhito) در سپتامبر 1912 درگذشت و ژنرال و اشراف زاده کیتن ماره سوکی نوگی (Kiten Maresuki Nogi) برای اثبات وفاداری بی قید و شرط هاراکیری کرد. او 8 سال پیش از آن قهرمان اشغال پورت آرتور (Port Arthur) شناخته شده بود. همسرش نیز در اثبات وفاداری به شوهر و امپراتور، هم زمان خودکشی کرد. روزنامه های آن زمان از وجد و خلسه ی "پنج میلیون نفر" خبر دادند. اما خیلی از واکنش ها نیز ستایش آمیز و از سر قدردانی نبود. برای مثال روزنامه ی فرانسوی اومانیته در آن زمان، این عمل را "دیوانه گی وحشت ناک" نامید. نویسنده ی آن گزارش نوشته بود که آیا این عمل چیزی "بیش از نمایش ِ کور و بی هوده ی تعصبی رازآمیز است"؟

یوکیو میشیما، نویسنده ی بزرگ ژاپن در 25 نوامبر 1970 دست به هاراکیری نمایش گونه ای زد. هم خود ِ کار و هم شکلی که پیش رفت، سبب سر و صدا و انتقاد بسیار شد. دست یار ِ خودکشی او ماساکاتسو موریتا ( Masakatsu Morita) که پشت سر او ایستاده بود تا ضربه ی نهایی را بزند، تنها توانست خراشی بر گردن معشوق خود ایجاد کند و به دست یار دوم فورو-کوگا (Furu-Koga) نیاز بود تا به نتیجه ی نهایی دست یابد. او سر میشیما را از تن جدا کرد. بر اساس گزارش شاهدان، میشیما در آخرین لحظه ی زندگی ش به ارگاسم هم رسید، زیرا دست یار نخست اش موریتا را بی نهایت دوست می داشت. موریتا نیز فوری دست به هاراکیری زد، اما چنان عصبی و احساساتی بود که باز فورو-کوگا باید به کمک می آمد. وقتی یاسوناری کاواباتا (Yasunari Kawabata)، برنده نوبل ادبی سال 1968 وارد اتاقی شد که این عمل وحشت ناک در آن انجام شده بود، سپید از خشم سرش را تکان داد و گفت: "چه دست و پا چلفتی!"

کاواباتا خود یک سال و نیم بعد دست به خودکشی زد. او زمان دریافت جایزه در استکهلم گفته بود: "هر چه هم انسان از جهان بیگانه شده باشد، خودکشی راه حل نیست. هر چه آدمی که دست به خودکشی زده باشد، درخور ستایش باشد، بسیار دورتر از قدیسان جای دارد."

زمان جنگ جهانی دوم، افسران ژاپنی، پس از شکست ارتش ژاپن در جنگ پاسیفیک، هاراکیری کردند. ساکنان سایپان (Saipan)، اوکیناوا(Okinawa) و جزایر پاسیفیک دست به خودکشی جمعی زدند. درست پس از تسلیم ژاپن به متفقین، مردان و زنان بسیاری بر درگاه کاخ امپراتور- خدا، هاراکیری کردند. همه ی اینان به کلام کاواباتا "بسیار دورتر از قدیسان" جای داشتند. این واژه های استاد بسیار "غیر ژاپنی" بود.

زمان جنگ به هزاران ارتشی ژاپن آموخته بودند که خودکشی آگاهانه، قربانی دادن و به ترین شکل اثبات وفاداری به امپراتور خدای گونه است. می گفتند کسی که این گونه مرگ آگاهانه را بگزیند، هم چون خدای بی مرگ جاودانه خواهد شد. این گونه مرگ را کامی کازه می نامیدند. کامی(Kami) به معنای خدا و کازه(Kaze) به معنای باد که برای ژاپن زمان اشغال مغول ها در سده ی


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد کوشیار پارسی 28ص

تحقیق و بررسی در مورد در کیفیات تعلیق و رفع تعلیق قضات متهم 28ص

اختصاصی از یارا فایل تحقیق و بررسی در مورد در کیفیات تعلیق و رفع تعلیق قضات متهم 28ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 28

 

در کیفیات تعلیق و رفع تعلیق قضات متهم

سیدگی و تعقیب کیفری قضات متهم به ارتکات بزه دارای ویژگیها و خصوصیات خاصی است که نیاز به بحث و تحلیل مبسوطی دارد. این ویژگیها از جهات متعددی حائز اهمیت می باشند که به جهت جلوگیری از اطاله بحث فقط به ذکر د و جنبه ان می پردازیم.

۱-از جهت شخصیت و موقعیت قاضی :

قضات از دیر باز از جهت اجتماعی دارای موقعیت و جایگاه خاصی بودند که طبقات اجتماعی دیگر کمتر از چنین شان و منزلتی بهره مند می شدند دست یابی به چنین موقعیت رفیعی ناشی از معنویت و روحانیت شغل قضاء می باشد زیرا به اقتضای خدمت قضائئ شخص معمولاً از دست یازیدن به فعالیتهای مادی و امور دنیوی اجتناب می ورزد و از مراوده وارتباط با افراد بد نام و فاسد پرهیز میکند در نتیجه چنین افرادی در جامعه از احترام و عزت خاصی برخوردار می شوند.

امیرالمومنین )ع( در خصوص موقعیت قضات می فرمایند:

» یا شریح قد جلست مجلساُ لا یجلسه الا نبی او وصی نبی او شقی « (۱)

ابی عبدالله )ع( می فرمودند :

اتفوا الحکومته فان الحکومه انما هی للامام العالم بالقضاء العادل فی المسلمین لنبی او وصی نبی « (۲)

با مداقه و عنایت به فرمایشات فوق استفاده می شود که منصب قضاء جایگاه نبی و وصی نبی است و دارای قداست وارج و قرب خاصی می باشد.

مرحوم جلال آل احمد در کتاب معروف خود بنام » در خدمت و خیانت روشنفکران « قضات و اساتید را نزدیکترین گروه به مرکز کانون روشنفکری تلقی نموده و توضیح می دهد که این اشخاص با استدلال و بحث و مطالعه و امور فکری سر و کار داشته و ابزار و دستمایه آنها کتاب و قلم می باشد

این توضیحات ولو بنحو اختصار ایجاب می کند چنانکه خطا و لغرشی از طرف قاضی واقع شود در رسیدگی به آن تشریفات و اصول خاصی رعایت شود

۲-از جهت ویژگی شغل قضاء:

این مورد در واقع دنباله و نتیجه بحث قبلی است یعنی اگر شغل قضائی با مصونیت و استحکام توام نباشد و موقعیت قاضی در حرفه خود تثبیت نشود بدیهی است شجاعت و جسارت لازم در دست یازیدن به امور مهم اجتماعی و درگیری با افراد با نفوذ را پیدا نخواهد کرد زیرا اگر قاضی مانند افراد عادی با شکایات بجا و نا بجا هر کسی جلب و توقیف شود دیگر تهور و قدرت کافی جهت انجام امور قضائی نخواهد داشت.

بنابر مراتب قانونگذار برای رسیدگی به جرائم قضات کیفیات خاصی را قائل شده است که در ماده ۴۲ لایحه اصلاح قسمتی از قانون اصول تشکیلات دادگستری و استخدام قضات مصوب ۱۳۳۳ مندرج و مقید می باشد.

ماده ۴۲: » هر گاه در اثناء رسیدگی کشف شود که کارمند قضائی مرتکب جنحه و یا جنایتی شده و دادستان انتظامی قضات آن نسبت را مقرون به دلائل و قرائن ببیند که تعقیب کیفری را ایجاب نماید تعلیق کارمند مظنون را از شغل خود تا صدور رای نهائی مراجع کیفری از دادگاه علی انتظامی تقاضا می نماید و دادگاه پس از رسیدگی به دلائل قرار مقتضی صادر خواهد نمود و در صورت حصول برائت ایم تعلیق جرء مدت خدمت محسوب و مقرری آن به کارمند داده خواهد شد . «

بطوریکه مشاهده می شود جهت ورود به قضیه و شروع اقدامات دادستان انتظامی قضات شرایطی وجود دارد.

اولاُ قاضی باید شاغل باشد یعنی در زمان ارتکاب بزه مستعفی و بازنشسته نشده باشد

ثانیاُ : دارای پایه قضائی باشد در سنوات بعد از پیروزی انقلاب اسلامی عده ای از قضات بدون داشتن پایه قضائی با سمت دادستان و دادیار و بازپرس در دادسراهای انقلاب مشغول خدمت بودند که هر چند به امور قضائی اشتغال داشتند لیکن فاقد پایه قضائی بودند و چنین وضعیتی در حال حاضر در مورد تعدادی از قضات دادسراهای نظامی کشور وجو د دارد که بهر تقدیر اگر این افراد مرتکب بزهی شوند رسیدگی به آن در صلاحیت حاکم عمومی است و نیازی به تعلیق از خدمت نمی باشد.

ثالثاُ : بزه از درجه جنحه و جنایت باشد : این قسمت از ماده ۴۲ نیاز به بحث و بررسی و بیشتر و در واقع باز شدن مطلب دارد زیرا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و تصویب قانون مجازات اسلامی و تقسیم مجازاتها به حدود و قصاص و دیات و تعزیرات و مجازاتهای باز دارنده عده ای عقیده داشتند تقسیم بندی جرائم به جنحه و جنایت و خلاف دیگر موقعیتی ندارد و در واقع نسخ ضمنی شده است در حالیکه ماده ۱۲ قانون مجازات اسلامی مصوب آذرماه ۱۳۷۰ اشعار می دارد » مجاراتهای مقرر در این قانون پنج قسمت است « .

از مفهوم عبارت فوق استنباط می شود که تقسیم بندی جرائم به پنج نوع مقید به محدوده قانون مجارات اسلامی است و جرائم مندرج در قوانین دیگر از شمول ان خارج هستند.

نگارنده بخاطر دارد زمانیکه در حوزه معاونت محترم قضائی رئیس قوه قضائیه در معیت عده ای از قضات با سابقه و فاضل به تهیه مجموعه قوانین و مقررات جزائی اشتغال داشتیم بحث و گفتگوی زیادی در این زمینه میان آمد ما حصل و نتیجه محاورات بدین جا ختم شد که تقسیم بندی جرائم به خلاف و جنحه و جنایت علیرغم تصویب قوانین متعدد در بعد از انقلاب کماکان بقوت خود باقی است زیرا جرائم از جهات و حیثیات گوناگونی تقسیم بندی شده اند مانند سیاسی و عمومی و نظایر آنها در واقع این تقسیمات یکنوع مرزبندی است از جهت کیفیات خاص و تقسیم جرائم به جنایت و چنحه و خلاف از این قاعده مستثنی نیست در ماده ۷ قانون مجازات عمومی چنین آمده است.

ماده ۷-جرم از حیث شدت و ضعف مجازات بر سه نوع است:

۱-جنایت

۲-جنحه

۳-خلاف

پس مشاهده می شود که ملاک این تقسیم بندی شدت و ضعف مجازات است مضافاُ این تقسیم جرائم در قانون آئین دادرسی کیفری که تا زمان حال نیز معتبر است کاربرد دارد مثلاُ بموجب تبصره ۲ الحاقی ۱۳۵۳ ماده ۱۲۹ قانون آئین دادرسی کیفری هر گاه در امر جنائی تا چهار ماه و در امر جنحه تا دو ماه بعلت صدور قرار تامین متهم در توقیف بماند قاضی ذیربط موظف به فک یا تخفیف قرار است پس اگر قائل باشیم به اینکه تقسیم جرائم به امور جنحه و جنایت و خلاف نسخ شده است چگونه قاضی تحقیق به این وظیفه قانونی خود عمل نماید البته مورد یاد شده بعنوان نمونه ذکر شد و گرنه در بسیاری از مواد آئین دادرسی کیفری ضرورت این تقسیم بندی مشاهده می گردد که را آن جمله به


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد در کیفیات تعلیق و رفع تعلیق قضات متهم 28ص

سازمان تجارت جهانی 28ص

اختصاصی از یارا فایل سازمان تجارت جهانی 28ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 28

 

پیشگفتار

... به کجای این شب تیره بیاویزم

- «قبا» ی ژنده خود را؟

«نیما»

به نظر می رسد که یک بحث اقتصادی را نمی توان با پیشگفتاری فلسفی یا اجتماعی آغاز کرد. اما شاید یکی از هدیه های ارزشمند پسامدرنیزم به انسان امروز شکستن مرزها در حوزه های معرفتی مختلف باشد. مقولات جامعه شناسی فرهنگ شناسی، اسطوره شناسی، فلسفه، فلسفه تاریخ، اقتصاد، مدیریت و ... در تداخل کامل با یکدیگر قرار گرفته اند. مثال آن دانش سیبرنتیک است که آن را می توان در حوزه های مختلف فلسفی ، اجتماعی، اقتصادی و مدیریتی مورد ارزیابی و تحقیق قرار داد. همچنین اقتصاد توسعه که بامقولات علوم اجتماعی ، فرهنگ شناسی و000 عجین شده است .

مسئله دیگر عدم اعتقاد نگارنده به مفهوم زمان در تحلیلهای خود است.به اعتقاد نگارنده اندیشه سیال است و هر زمان با کمی تغییر ظهور می کند. دوستی می گفت مادر بزرگی داشته که ناصرالدین شاه را «شاه شهید» می نامیده و اکنون اگر بخواهیم در یک بحث اقتصادی اندیشه های امثال تقی زاده را مطرح کنیم، انگارکه مقاله ای بنویسیم در اثبات یا نفی اطلاق کلمه «شهید» بر ناصر الدین شاه که امروزه دیگر محلی از اعراب ندارد. اما حقیقتاً باید گفت که اندیشه ها در زمانهای مختلف به شکل های مختلف مطرح شده اند. به طور مثال زمانی که بخواهیم مفهوم «لوگوس» در اندیشه فلوطین با «عقل سرخ» سهروردی با «علم الاسماء» ابن عربی و یا «حوالت تاریخی» فردید را انطباق دهیم متوجه می شویم که این مفهوم هر زمان با کمی تغییر به شکلی به ظهور رسیده است.

اکنون به بحث خویش می پردازیم در خصوص توسعه نیافتگی ایران و اینکه چرا در جایی که اکنون هستیم قرار گرفته ایم؟وچه باید بکنیم ؟ تحلیل های مختلفی پس ازمشروطه ارائه شده است:

- عده ای همزمان با انقلاب مشروطه با توجه به شکوهمندی و جلال اروپا چنان مجذوب غرب شدند که معتقد بودند ما باید همان راهی را برویم که اروپا رفت. این جمله تقی زاده بسیار معروف است که: «باید از سرتاپافرنگی شد».

مفاهیمی چون اومانیسم، ناسیونالیسم، پارلمانتاریسم مشروطه و اصل تفکیک قوا، لیبرالیزم میلز، اندیشه های لاک، دید رو، مونتسکیو، ولتر و .... این گروه را چنان شیفته کرد که با عشقی کاریزماتیک جز تحسین غرب و غبطه را بر نمی تابیدند.

البته دلایلی که اروپا را به اینجا رساند یا به عبارت دیگر باعث پیشرفت و توسعه اقتصادی اروپا شد بحثی است مفصل که نیاز به تحقیق گسترده دارد و خارج از حوصله مقاله ما می باشد. لیکن می توان به اجمال گفت که سیر تاریخی اروپا طی هشتصد سال گذشته که با ظهور مکتب گوتیک در میانه قرن دوازدهم میلادی به وقوع پیوست راهی نیست که ما بخواهیم مجددا آن را طی کنیم چرا که شرایط خاص اقلیمی، جغرافیایی و فرهنگی اروپا خاص همان کشورها بود همان طور که نمی توان دقیقاً فرآیند توسعه ژاپن را در ایران کپی کرد و در این سیاق ساده لوحانه خواهدبوداگرفکرکنیم که اندیشه ها وادبیات نسلی که تقی زاده به آن وابسته بودمارا به جایی برساند.

- گروه دیگر گروهی بودند که درست در مقابل اندیشه گروه اول قرار گرفتند ظهور مارکسیزم از یکسو و انقلاب سوسیالیستی فرانسه و نهایتا انقلاب روسیه باعث پیدایش گروه جدید روشنفکران در ایران شد. البته لازم به ذکر است که این اندیشه به سرعت شکلی تشکیلاتی به خود گرفت و موجد حزب توده در ایران شد. بر اساس تفکرات این گروه ، ‌‌کشورهای استعمار گر غربی باعث فلاکت و عقب افتادگی کشورهای جهان سوم شدند. زیبا کلام در کتاب«ما چگونه ما شدیم؟» می نویسد:

((غرب ستیزی آنچنان در ایران باب شد که فردی مثل شاه نیز درمذمت دمکراسی غربی داد سخن داده و به غربیان هشدار می داد که آنان به آخر خط رسیده اند واگر به خود نیایند عنقریب تمدنشان به زیر سیل بنیان کن فساد، هرج و مرج و بی بند و باری فرو خواهد رفت)).

انگاره های غربی جای خود را به انگاره های مارکسیستی می دادند. کلمه «استعمار»، مانندآچاری گشاینده هرمسئله ای بود.حضرت خداوندگارمولانارا«هگل شرق» می نامیدند.و مصرع معروف لسان الغیب « هر چه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد» را «تأسف حافظ از الیناسیون توده» تحلیل می کردند. در مجامع روشنفکری مفاهیمی چون تضاد طبقاتی، طبقه پرولتاریا، زحمتکشان، امپریالیزم و توده به جای نقل و نبات و شیرینی پخش می شد.

در این راستا تا جایی پیش رفتند که تعدادی از اندیشمندان مسلمان نیز کلماتی چون «جامعه بی طبقه توحیدی» را بکار می بردند و در کلاسهای دانشگاهی مدعی می شدند که هر کس که علوم اجتماعی را می خواند ناگزیر به چپ بودن است.

بر اساس تحلیل این گروه یکی از مشکلاتی که باعث عقب افتادگی جامعه ایران شد این بود که سیر دیالکتیک تاریخی در ایران ناقص طی شد. یعنی جامعه ایران وارد دوران بورژوازی نشد. اما آیا واقعاً ایران دوران فئودالیزم را تجربه کرد؟به عبارت دیگر آیا دوران فئودالیزم با مولفه های خاص خود در ایران به ظهور رسید؟ وآیاکلمه «فئودال» با پارامترهایی که مد نظر مارکس بود به خوانین ایرانی قابل اطلاق بود؟

جواب این سئوال ها توسط اندیشمندان بسیاری طی سالهای گذشته داده شده است و مقاله ما مجال آنکه


دانلود با لینک مستقیم


سازمان تجارت جهانی 28ص